این وظایف در دو بخش قابل بررسى است:
الف - وظایف مردمى
ب - وظایف حاکمیت
الف - وظایف مردمى عبارتند از:
1- دفاع و حمایت از حرکت هایى که در جهت اهداف حضرت باشد مثل انقلاب اسلامى ایران
2- تکریم و بزرگداشت نام و یاد حضرت از راههاى:
- قرار دادن موقوفات
- برقرارى مجالس بزرگداشت (جشن ها، دعاى ندبه،...)
- شرکت در مجالس بزرگداشت
ب - وظایف نهادهاى حکومتى:
1- بسط فرهنگ مهدویت، از طریق راه کارهاى مناسب در:
- جهان (مسلمین و غیر مسلمین)
- ایران
2- تئوریزه کردن فرهنگ مهدویت: از آن جایى که امروزه تئوریهاى مختلفى در مورد پایان تاریخ مطرح است و تنور بحث «جهانى شدن» داغ مى باشد، بایستى حکومت جهانى امام زمان علیه السلام را با عنوان بهترین تئورى و کارآمدترین گزینه براى پایان تاریخ، به جهانیان معرفى کرد.
3- ارائه الگوهاى مناسب از حکومت دینى به جهانیان، تا اینکه در پرتو آن، جامعه جهانى به حکومت مهدوى علاقه مند شده و مهیّاى آن گردد.
4- فراهم ساختن زمینه هاى مردمى براى ظهور حضرت یوطّئون للمهدى سلطانه
5- شناسایى اهداف حکومت جهانى (مانند: عدالت، بسط معنویت، امنیت، رفاه،...) و تلاش در بدست آوردن راه کارهاى مناسب براى نزدیک شدن به آن اهداف.
6- نیروسازى
کارگرى منتظر واقعى است که به این نیت تلاش و کار مى کند که جامعه اى با پایه هاى قوى اقتصادى و در خور حکومت امام مهدى علیه السلام بسازد.
معلم و استادى منتظر واقعى است که به این نیت درس بدهد که شاگردانى تربیت کند تا بازوان پرتوانى در حکومت جهانى باشند.
دانش آموزى، منتظر واقعى است که درس بخواند تا در عصر ظهور بتواند بارى از دوش حضرت بردارد.
پدر و مادرى، منتظر واقعى است که فرزندان خود را به گونه اى تربیت کند که در خدمت اهداف حضرت باشند.
دانشجویى منتظر واقعى است که فرا گرفتن تخصص خود را براى حکومت جهانى و تحمل مسئولیتى در آن جایگاه، قرار دهد.
روحانى اى منتظر واقعى است که در مواعظ خود، مردم را تشنه و مهیاى برقرارى حکومت جهانى نماید.
چنانچه مردم از اولین روزهاى سیاه غیبت با حال تباه خود آشنا مى شدند، عصر ظلمت اینگونه طولانى نمى شد.
همه مردم، بالاخص کسانى که داراى وظیفه بیان این گونه مسائل بوده اند و از گفتن آن غفلت یا تغافل ورزیده اند، باید سخت غمگین و شرمسار باشند. چرا ما به وظیفه هاى دوران غیبت عمل نمى کنیم؟
پاسخ این سؤال آن است که ما به عصر غیبت خو گرفته ایم و به تیرگى ها و تاریکى ها عادت نموده ایم.
اعتیاد و خو گرفتن انسان به هر چیزى، مانند مسئله فطرت و طبیعت انسان را به سوى آن جذب مى کند، به طورى که گویى اراده و اختیار را از او گرفته است.
این قدرت را خدا به انسان داده تا با خو گرفتن به خوبى ها بدون زحمت به سوى آنها جذب شوند و از بدى ها کناره گیرند.
لذا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: العادة طبع ثان.
اعتیادهاى اجتماعى، قدرتى بسیار بیشتر از اعتیادهاى فردى دارند، یکى از عادت هاى شوم اجتماعى، خو گرفتن به وضع موجود است.
در حالیکه اگر کسى بتواند عادت هاى اشتباه را کنار زده و خود را به خصلت هاى ارزنده انسانى زینت دهد، به بهترین مقامات عالى دست مى یابد.
حضرت على علیه السلام: بغلبة العادات الوصول الى أشرف المقامات.
ترک اعتیاد اجتماعى و رها شدن از قید و بند غفلت از ظهور حضرت انسان را به برترین مقامات مى رساند و در پرتو انتظار ظهور، نه تنها از قید و بند غفلت از آن حضرت رها مى شود، بلکه غیبت براى او به منزله مشاهده، مى شود:
امام سجادعلیه السلام: یا أبا خالد! إنّ اهل زمان غیبته، القائلون بإمامته، المنتظرین لظهوره افضل اهل کلّ زمان، لأن اللّه تعالى ذکره أعطاهم من العقول والأفهام والمعرفة ما صارت به الغیبة عندهم بمنزلة المشاهدة و جعلهم فى ذلک الزمان بمنزلة المجاهدین بین یدى رسول اللّه صلى الله علیه وآله بالسیف، اولئک المخلصون حقّاً و شیعتنا صدقاً والدعاة الى دین اللّه سرّاً و جهراً.
و قال علیه السلام: انتظار الفرج من أعظم الفرج.
نویسنده:حجت الاسلام مرتضى نائینى
منبع : راسخون