ماهان شبکه ایرانیان

طرق تحمل حدیث

مجلسی اول در شرح فارسی خود بر کتاب من لا یحضره الفقیه (لوامع صاحبقرانی) فرموده: جمعی واجب می دانند که راوی در نقل حدیث اجازه داشته باشد.آنگاه اقسام اجازه را که معمولا در کتب درایة الحدیث ذکر شده بیان نموده.

مجلسی اول در شرح فارسی خود بر کتاب من لا یحضره الفقیه (لوامع صاحبقرانی) فرموده: جمعی واجب می دانند که راوی در نقل حدیث اجازه داشته باشد.آنگاه اقسام اجازه را که معمولا در کتب درایة الحدیث ذکر شده بیان نموده.

اقسام مزبور طبق شمارش جمعی هفت.و بنا بنوشته بعضی هشت است.که ذیلا ذکر می شود (1).

1 شنیدن و سماع از استاد «شیخ» است که گفته اند بهترین انواع تحمل حدیث است چه بخواندن وی از روی کتاب باشد و چه از حفظ، القاء حدیث نماید (تقریب نووی) .

من یاخذ العلم عن شیخ مشافهة*یکن عن الزیغ و التحریف فی الحرم (2) (کسی که حدیث را از لسان استاد بگیرد از لغزش و تحریف ایمن است) .

2 خواندن و قرائت نزد شیخ است.چه خود، نزد شیخ قرائت کند یا دیگری بخواند و وی بشنود .و چه خواندنش از روی کتاب باشد یا از حفظ.و چه استاد، حدیث را حفظ باشد یا با کتاب مصحح خود، مقابله کند.

قرائت نزد بزرگان، رسم بوده و حتی در کتب فقه و دیگر علوم نیز متداول بوده است قرائت حدیث را نزد شیخ اصطلاحا (عرض) می گویند.و این بنده بسیاری از کتب حدیث را که نزد مشایخ قرائت شده و اجازه روایتی داده اند در اختیار داشته و یا مشاهده کرده ام (3).

بهتر آنست که در این قسم اجازه، بگوید (قرأت علی فلان) یا (قری ء علیه و انا اسمع فاقربه) یا بعبارت (حدثنا قراءة علیه) و مانند آن تعبیر نماید.

3 اجازه است که معمولا شیخ بشاگرد خود اجازه نقل کتاب خاصی یا کلیه کتب حدیث را که خود مجاز در نقل آنست می دهد.معمولا در این قسم می بایست راوی بگوید: حدثنی اجازة.

4 مناوله است که یا با اجازه، توأم است مثل اینکه کتاب خود را بشاگرد داده و بوی اجازه نقل آن را دهد و یا تلمیذ روایاتی را که سماع نموده بنظر شیخ رساند و شیخ بوی اجازه نقل دهد.

این قسم را هم (عرض) گفته اند.ولی بهتر آنست که این قسم را (عرض المناوله) نامند.تا با قرائت نزد شیخ که (عرض) نامیده می شود فرق داشته باشد (4).

و یا بدون اجازه که فقط تلمیذ و شاگرد بکتاب حدیث مصحح استاد دسترسی پیدا کند.

ولی قسم اخیر نزد بسیاری صلاحیت برای نقل ندارد (البته نقل بلفظ حدثنی و اخبرنی، و الا نقل از کتب، بدون مانع است) .

5 کتابت که شیخ برای شخص حاضر یا غائب، خود یا بخواهش او احادیثی نگاشته آنگاه بوی اجازه روایت آنرا دهد.و در این قسم نیز بدون اجازه استاد، جمعی از نقل آن منع کرده اند بلکه باید گفت: (کتب الی فلان، قال حدثنا) .

6 اعلام است که شیخ بدون اجازه و اذن بکسی، فقط اعلام کند که فلان حدیث، روایت یا سماع من از فلان شخص است که در نقل این قسم باید بنحو (اعلمنا فلان) از وی نقل کرد.

در این قسم جمعی چون غزالی تحدیث را جایز ندانسته اند.زیرا ممکن است شیخ بواسطه خللی که در حدیث وجود دارد، روایت آنرا جایز نداند (5).

7 وصیت است که شیخ هنگام مسافرت یا زمان وفات خود وصیت کند که فلان شخص، فلان کتاب را از من روایت کند.

8 وجاده است (6) که طالب حدیث، کتاب یا حدیثی بخطشیخ بیابد و یقین کند که بخط او یا اینکه کتاب، از اوست .بنابر این کتب اربعه و سایر کتب مشهور حدیث، که استناد آن بمؤلفین یقینی است، داخل در این قسم می شود و راوی می بایست هنگام نقل، تصریح بلفظ (وجدت) نماید (وصول الاخیار ص 119، شرح من لا یحضر) .

پی نوشت ها:

1 شهید ثانی در (درایه خود ص 105) هفت، و شیخ حسین بن عبد الصمد در (وصول الاخیار) هشت قسم، نوشته اند و دیگران بپیروی از کتاب اخیر هشت نوع ذکر نموده اند.

اهل سنت نیز معمولا اقسام تحمل حدیث را هفت نوشته اند ولی علامه قاسمی در قواعد التحدیث 9 قسم، و دکتر صبحی الصالح در علوم الحدیث 8 قسم ضبط کرده اند.

2 ابن عساکر در این خصوص فرموده:

الا ان الحدیث اجل علم*و اشرفه الاحادیث العوالی

و انفع کل نوع منه عندی*و احسنه الفوائد و الامالی

و انک لا تری للعلم شیئا*یحققه کافواه الرجال

فکن یا صاح ذا حرص علیه*و خذه عن الرجال بلاملال

و لا تأخذه من صحف فترمی*من التصحیف بالداء العضال

3 نسخه ای از کتاب شریف کافی و نسخه ای از تهذیب و نسخه ای از استبصار و نسخه ای از من لا یحضره الفقیه و قسمتی دیگر از کتب حدیث که نزد استاد قرائت شده و مقابله گردیده در تملک این جانب است.

4 تقریب ص .270

5 تدریب الراوی ص .280

6 مصدر جعلی (مولد) از فعل و جداست.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان