ماهان شبکه ایرانیان

خانۀ هولناک پدری؛ قتل های ناموسی

سکانس افتتاحیه «خانه پدری» کیانوش عیاری اگر بهترین سکانس افتتاحیه نباشد، حتماً جزو چندتای اول است. گیر فیلم هم همین بود. سکانسی وحشتناک از قتل دختری توسط برادر و پدرش که هر بیننده‌ای را متاثر می‌کند.

مسئله کشته شدن زنان به بهانه ناموسی مسئله دیروز و امروز ما نیست. پژوهشگران زیادی در این رابطه تحقیق کرده‌اند و از ریشه‌های این سنت نامیمونِ و پلشت گفته‌اند. سنت غیراخلاقی، غیرعرفی و غیردینی‌ای که ریشه‌های عمیق در وجود همه ما دارد. از بین بردن این سنت فقط کار پژوهشگر و روزنامه‌نگار نیست
 
هم میهن در مطلبی نوشت: سکانس افتتاحیه «خانه پدری» کیانوش عیاری اگر بهترین سکانس افتتاحیه نباشد، حتماً جزو چندتای اول است. گیر فیلم هم همین بود. سکانسی وحشتناک از قتل دختری توسط برادر و پدرش که هر بیننده‌ای را متاثر می‌کند. من که سالو پازولینی را هنگام غذا خوردن دیده بودم، تا ده روز بعد از این دیدن سکانس اول خانه پدری حال خوشی نداشتم. 
 
آنان‌که فیلم را توقیف کردند اصرار داشتند که این سکانس حذف شود، کیانوش عیاری هم به درستی به حذف یکی از مهمترین سکانس‌های تاریخ سینمای ایران تن نمی‌داد. ضابطین معتقدند که خشونت عریان فیلم برای جامعه مناسب نیست. همان‌ها که به سریال و فیلم‌های مدشدۀ این روزها که یکسره دعوا، قمه‌کشی و قتل است مجوز دادند، سکانس کشته شدن دختر را چنین تفسیر کردند. 
 
شوربختانه جامعۀ ایران این سکانس را هر روز زیست می‌کند. «خانه پدری» هرگز اقبال اکران عمومی پیدا نکرد، ولی بعد از آن دختری با داس پدر سر بریده شد، در شمال کشور. در جنوب هم پسری سر بریده دخترعمویش را در کوی و برزن گرداند و بارها و بارهای دیگر از شرق و غرب و شمال و مرکز و جنوب «خانه پدری» را زیستیم. آنان‌که خانه پدری را توقیف می‌کنند، آمار رسمی‌ای از تکرار مکرر چنین قتل‌های دلخراش منتسب به مسائل ناموسی را نمی‌دهند. طبق آمار غیررسمی تهیه‌شده توسط روزنامه‌نگاران، فقط در سه ماه ابتدایی سال 1402.182 زن به دست نزدیکان‌شان کشته شدند. 
 
همین روزها هنوز جوهر گزارش همکارم دربارۀ کشته شدن «کانی عبداللهی» دختری در روستای ماشکان پیرانشهر خشک نشده که می‌شنویم پدر با همدستی پسرش دختر 17ساله را جلوی چشم نوزادش تیرباران کرده است. اینها خبرهایی است که به قیمت جان از دست رفته می‌شنویم. خدا می‌داند هر روز چند زن زیر بار خشونت تا مرز مرگ می‌روند و هیچ احدی خبردار نمی‌شود. 
 
مسئله کشته شدن زنان به بهانه ناموسی مسئله دیروز و امروز ما نیست. پژوهشگران زیادی در این رابطه تحقیق کرده‌اند و از ریشه‌های این سنت نامیمونِ و پلشت گفته‌اند. سنت غیراخلاقی، غیرعرفی و غیردینی‌ای که ریشه‌های عمیق در وجود همه ما دارد. از بین بردن این سنت فقط کار پژوهشگر و روزنامه‌نگار نیست.
 
ما با کوه عظیم یخی طرف هستیم که هرازگاهی نوکش را می‌بینیم. مثلاً نگاه کنید به متون کلاسیک ادبیات فارسی؛ متونی که یکی از معدود دارایی‌های ماست که در گستره جهان حرفی برای گفتن دارد و جایگاه ویژه‌ای. ریشه‌های تفکراتی که منجر به تفوق و مالکیت مرد بر زن می‌شود حتی در متونی که نویسندگان و شعرایش عالم‌ترین و بارزترین چهره‌های تاریخ ادب و اندیشه ایران هستند هم می‌بینیم. 
 
آن داستان مولانا را به خاطر بیاورید که پسری مادرش را می‌کشد برای اینکه هر روز با مردی بوده و… مولانا بعدتر استفاده دیگر از آن داستان و مادر را به نفس تشبیه می‌کند، به این کار نداریم. اینکه مولانا نابغه‌ای بوده که همه نوع بشر حتی در زبان‌های دیگر هم از آموزه‌های او استفاده می‌کند هم جای خود، مسئله فقط ریشه‌های سنت غلطی است که حتی در متن مولانای کبیر هم جا خوش کرده است. 
 
برای همین اگر قرار به حذف است باید چنین چیزهایی در فرهنگ ما حذف شود که نتیجه عینی وحشتناک آن را دائم می‌بینیم. از قضا باید امثال عیاری و سینایی را که هنرمندانه پلشتی سنتی نامبارک را به سطح عموم می‌آورند، قدر دانست و بر صدر نشاند.
 
پلشتی این رسم باید چنان هر روز و هر روز جلوی صورت همه قرار گیرد تا به وقتش هیچ برادر، پدر، پسر و مردی به خودش اجازه ندهد با زنی به مثابه بخشی از مایملکش برخورد کند و جان و زندگی زنی مایه آبرو و بی‌آبرویی کسی نشود. چقدر هوشمندانه بود فیلم عیاری که اصلاً مطرح نکرد دلیل کشته شدن دختر توسط پدر و پسر چیست. مسئله اساسی همین است؛ پلشتی این خشونت و اینکه هیچ، مطلقاً هیچ توجیهی برای چنین کاری وجود ندارد.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان