
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین سیدجواد نورموسوی، نویسنده کتاب فرهنگ زندگی در یادداشتی که به ایکنا ارسال کرده به تبیین روزه و تاریخچه آن در ادیان مختلف، همچنین بایدهای و نبایدهای روزه در ابعاد مختلف آن اعم از نوع غذاخوردن و ... پرداخته است.
وی در این یادداشت آورده است: روزه از نظر معنا و مفهوم عبارت از خودداری از ارتکاب هر عمل و کاری است که بر خلاف دستورات دین باشد، و پیوندی با تقوی و فضائل معنوی نداشته باشد. براساس آموزه های اسلامی، شخصی که از روی عمد به غیر خدا روی میآورد، چنین کسی روزهدار واقعی نیست و همچنین شخصی که فکرش در گناه غوطهور است، و در اندیشه اخلالگری و جنایت بسر میبرد و در میان اجتماع مسلمین با خدا و رسولش مخالفت میکند، چنین فردی روزه دار نیست.
کسی که قلبش را پر از کینه، حسد و دشمنی در برابر اتحاد و یکرنگی خداپرستان نموده و برای پراکندگی و تضعیف قدرت آنها میکوشد، و یا روی خوش به ستمگران نشان میدهد و با ابلهان میآمیزد و تبهکاران را کمک میکند، روزهدار نیست. فردی که به مصالح جهانی مسلمین خیانت میکند و اموال خدا را در مصالح شخصی و هوس ها و میل های فردی خود، صرف میکند، روزهدار نیست همچنین کسی که با دست و زبان یا با عضو دیگر از اعضایش، باعث اذیت بندگان خدا میشود، و یا موجب اهانت به محارم خدا میگردد، روزهدار نیست. روزه گیرنده فرشتهای است به صورت انسان، دروغ نمیگوید، در ایمان خود، شک نمیکند، بدی دیگران را به زبان نمیآورد، در خیانت و سوء قصد به دیگری شرکت نمینمایند، کسی را فریب نمیدهد و اموال مردم را بناحق نمیخورد.
وی افزوده است: گاهی خودداری از سخن گفتن را «صوم» میگویند چنانچه در قرآن از زبان مریم میخوانیم که گوید: «من برای خدا روزه را نذر کردم، بنابراین با هیچ انسانی سخن نمیگویم» و گاهی به کسی که ایستاده و حرکت نمیکند «صائم» میگویند. علامه فیروزآبادی در کتاب قاموس خود گوید: لغت صوم و اصام به معنی خوداری از غذا و آشامیدنی و سخن و آمیزش جنسی و سیر(گردش) است و «صوم» به معنی سکوت و ایستادن باد نیز آمده است.محقق بزرگ«ابن منظور» در کتاب خود «لسان العرب» گوید:واژه صوم در اصل به معنی خودداری از هر چیز و ترک آن چیز است، و به روزه گیرنده از این رو «صائم» گویند چون از غذا خودداری میکند، و نیز به اسب ایستاده بخاطر خودداری از علف «صائم» گویند.
علامه طباطبائی در کتاب تفسیر المیزان (ج2 ص5) گوید: دو واژه «صیام» و «صوم» مصدر هستند و به معنی خودداری از خوردن و آشامیدن و آمیزش جنسی و سخن گفتن، ولی بعضی گویند: معنی صوم بازداشتن نفس است از آنچه که به آن هوس و میل دارد، سپس استعمال آن در آئین اسلام به معنی خودداری از امور مخصوصی از آغاز طلوع فجر تا غروب آفتاب از روی نیت، غالب گردید.
تاریخچه روزه
روزه از عبادات و دستورات الهی است که در تاریخ بشریت، از قدیم و ندیم بوده و بین بسیاری از امتها و پیروان مذاهب معروف است، چنانچه این معنی در قرآن آمده آنجا که میخوانیم: «ای مؤمنان! همانگونه که روزه را بر اقوام پیش از شما واجب کردیم بر شما نیز واجب ساختیم». گر چه در اینجا در میان مفسران اسلام، نظرات گوناگون است که آیا روزه در میان اقوام پیشین، تنها اختصاص به اهل کتاب (یهود و نصاری) داشت یا در میان سایر امتها و پیروان مذاهب نیز بوده است؟! بعضی از مفسران معتقند که منظور از تشبیه در آیۀ فوق (همانگونه که روزه را بر اقوام پیش از شما واجب) تعیین وقت روزه از لحاظ زمان است ولی معروف بین مفسران و دانشمندان این است که این تشبیه مربوط به اصل روزه دار میان اقوام پیش نیز واجب بوده است و این آیه کاری به وقت وشرایط آن ندارد. به هرحال به عقیده اکثر مفسران و دانشمندان، عبادت روزه در میان امتها و پیروان مذاهب و اقوام پیشین بوده است، مانند مصری ها، یونانی ها، رومانی ها و هندی ها و همچنین در میان مذاهب زمینی (ساختگی) نیز بوده است مانند صابئ ها، مانوی ها، برهمائی، بودائی ها، و همچنین در میان مذاهب آسمانی مانند یهودی ها، و مسیحیان وجود داشته است.
در تاریخ آمده است «مصریهای» پیشین به عنوان پرستش بت خود بنام «لایسیس» روزه میگرفتند و«یونانیها» بعنوان عبادت و پرستش بت کشاورزی بنام «ذیمیتر» روزه میگرفتند. ومردم «رومانی» به روزه گرفتن زیاد، شهرت داشتند به این ترتیب که آنها چند روز معینی را به عنوان پرستش خدای (ساختگی) خود بنام «لزفس» که همان ستاره مشتری است، وخدای «سیریس ذیمیتر» روزه میگرفتند، ونیز هر زمان که بر آنها بلا وگرفتاری نازل میشد بخاطر طلب رحمت ولطف خدا روزه میگرفتند. اما «هندی ها» که در روزه گرفتن غلو میکردند چه آنکه آنها همیشه در بیشترروزها، روزه بودند وبخاطر بدست آوردن خشنودی خدایان خودیادوری از غضب آنها یا بخاطر تقرب به درگاه آنها و برای برآمدن نیازهایشان از غذا و آشامیدنیها خودداری مینمودند.
روزه صابئیها، مانویها، برهماییها و بوداییها
روزه در میان این مذاهب، دستور واجبی بود چنانکه امروز در میان یهود و نصاری معمول و واجب است.در مورد صابئیها ابن ندیم در بخش نهم کتاب الفهرست خود مینویسد: آئین حرانی ها که معروف به صابئی است آئینی است که بر پایه تقدیس ستارهها استوار است، این آدین بر پیروانش 30 روز، روزه را واجب میکند چه آنکه آنها ماه را برای احترام به کره ماه، روزه میگیرند، که 9 روزه آن را به خاطر احترام و تقدیس پروردگار بخت که به عقیده آنها ستاره مشتری است و 7 روز آن را بخاطر گرامی داشتن خورشید که به نظر آنها پروردگار نیکیها است، اختصاص میدادند. روزه آنها عبارت است از: خودداری از همه خوردنیها و آشامیدنیها از طلوع خورشید تا غروب آن. «اما آئین مانوی»، آئینی است که در قرن سوم میلادی در ایران ظاهر شد و مؤسس آن «مانی» در سنه 242 میلادی ادعای پیامبری کرد ( و کتابی بنام ارژنگ ارائه داد).
ابن ندیم «الفهرست» مینویسد: مانویها دارای انواع بسیاری روزه هستند که به وقتهای مخصوصی از گردش خورشید و ماه اختصاص دارد، هر گاه خورشید وارد قوس شد، و همه قرص ماه روشن گشت دو روز پشت سر هم بی آنکه بین آن افطار کنند، روزه میگیرند، و وقتی که ماه (در شب نخست) دیده شد. دو روزه میگیرند، سپس اگر قرص ماه روشن شد و خورشید وارد «جدی» گردید، دو روز روزه میگیرند، سپس وقتی که ماه دیده شد و خورشید وارد «دلو» گردید و از ماه هشت روز گذشت، سی روز روزه میگیرند. و روزه آنها مانند روزه صابئی ها است. اما آئین برهمائی، آئینی است که در هند بوجود آمده و هم اکنون در آنجا پیروان بسیاری دارد . این آئین روزه را در دو روز معتدل ( اول بهار و پاییز) و بر طبقه کاهنین (روحانیان خود) واجب کرده است و پیروان این مذهب در روزهای اول تابستان و اول زمستان و روز اول و چهاردهم از هر ماه قمری و همچنین در وسط گرفتگی خورشید،روزه و عبادتهائی را انجام میدهند، همچنین روزهای را میگیرند که «اوب یاس» نام دارد.
و اما آئین بودایی، آئینی است که روزه را از طلوع آفتاب تا غروب در چهار روز از هر ماه قمری واجب کرده است و آن روزها را روزهای «یوبازاتا» نامیدهاند: و آن روزهای: اول، نهم، پانزدهم و بیستو دوم می باشد، همچنان که استراحت کامل در این روزها را واجب نموده است و دست به هر کاری حتی آماده کردن و پختن غذا را برای افطار حرام کرده است، از اینرو روزهگیران غذای افطارشان را قبل از طلوع خورشید در هر روز از این روزهای چهارگانه، آماده میسازند.
روزه یهود و نصاری
در تورات و انجیل فعلی اثری در مورد وجوب روزه در نزد یهود و نصاری نیست، فقط در این دو کتاب روزه گرفتن مدح و تعریف شده است، ولی یهودیان و مسیحیان، روزهای معینی را در طول سال با اوصاف گوناگونی روزه میگیرند.یهودی ها، پنج روز از سال را روزه میگیرند، یک روز آن را که روز بیستو چهارم از ماه هفتم باشد آئینشان بر آنها واجب کرده و چهار روز دیگر را بخاطر یاد بود گرفتاری ها و مصائبی که پس از خراب شدن هیکل اول بر آنها رو آورد، روزه میگیرند پنج روز فوق به ترتیب عبارتند از: 1- روز 24 ماه هفتم- چنانکه در باب اول اصحاح نهم سفر نحمیا که از اسفار تاریخی تورات است چنین نوشته شده: «در روز بیستوچهارم از ماه هفتم بنیاسرائیل در حالی که لباس های خشن پوشیده بودند و خود را به خاکستر آلوده نموده بودند در روز روزه برای جشن به گرد هم آمده بودند».
2- روز نهم از ماه هفتم تز هر سال، که این روز، روز تسلط کلدانیان بر شهر «اورشلیم» است. 3. روز سوم از ماه هفتم که از حمله و غارت و قتلعام بختالنصر بر شهر اورشلیم است. 4. روز دهم از ماه پنجم که روز آتش سوزی هیکل و شهر است و 5. روز دهم از ماه دهم که روز محاصره اورشلیم است. و نیز یهودیان انواع روزههای مستحبی دیگری به عنوان بزرگداشت و یادبود روزهای مخصوصی مانند روز فوت پیامبران و بزرگانشان چون موسی و هارون و شهیدانشان دارند و یا به عنوان یادبود حوادث دیگری در تاریخشان، روزههائی میگیرند که جمعاً به 25 روز میرسد. روزه در نزد یهودیان عبارت از خودداری از خوردن و آشامیدن است.
«اما روزه در کیش نصاری»، از نظر کمیت و کیفیت و شرائط، در میان طوایف مختلف مسیحی فرق دارد.روزه از نظر فرقه کاتولیکی عبارت از خودداری از خوردن و آشامیدن یک شبانه روز است، مانند روزه روز چهارشنبه به عنوان یادبود خاطره محکومیت حضرت مسیح (بقول خودشان) و روز جمعه که بنا به اعتقادشان روز به دار آویختن حضرت مسیح(ع) است روزه این دو روزرا واجب نمیدانند بلکه مستحب میدانند. حاما روزه واجب به نظر آنها همان روزه بزرگی است که قبل از عید تولد حضرت مسیح(ع) بوده یعنی همان روزی که موسی (ع) و سپس عیسی و حواریون آن روز را روزه گرفتند.و در قرن پنجم میلادی کلیسا روزه جدیدی را واجب کرد که عبارت از روزه وقتهای ذیل باشد: روزهای قبل از میلاد مسیح(ع)؛ عید عنصره (که به عقیده آنها در چنین روزی روحالقدس در شاگردانش حلول کرد.)؛ عید انتقال حضرت مریم عذرا؛ عید همه قدوسیان.
اما روزه کلیسای شرقی روم ارتودکس شرائط سخت تر و قیود بیشتری نسبت به روزه کلیسای کاتولیکی دارد. ارامنه و قبطیها و نسطوریها روز چهارشنبه و جمعه از هر هفته را باضافه ده هفته از هر سال را روزه میگیرند و اما فرقه پروتستانی مسیحی روزه را دستور واجبی نمیدانند بلکه شیوه نیکی میدانند و آنها در روزه فقط از خوردن خودداری میکنند.
تاریخچه روزه در اسلام
وقتی ما دستور روزه را از دیدگاه اسلام بررسی میکنیم میبینیم روایاتی از طریق اهل تسنن درباره تشریع روزه قبل از وجوب آن در قرآن نقل شده ولی خالی از اختلاف نیستند. مثلاً روایت شده وقتی پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه مهاجرت کرد در هر ماهی سه روز روزه میگرفت و سه روز را بر مسلمین واجب کرد سپس با فرا رسیدن دستور وجوب روزه ماه رمضان وجوب آن سه روز در هر ماه نسخ گردید. حتی بعضی از مفسران میگویند منظور از روزهای معین در آیه « أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً...» همین سه روز است. از معاذ بن جبل روایت شده که گوید: وجوب روزه تدریجاً ظاهر گردید، و تشریع آن از حالی به حال دیگر انتقال مییافت، و روزه سه روز در هر ماه و روز عاشورا، نخستین مراحل روزه در اسلام بود، وقتی که روزه ماه رمضان واجب شد، روزههای این ایام نسخ گردیده و مرحله جدیدی در مورد تشریع دستور روزه به پیش آمد. ولی اگر این روایت را با دقت و بررسی عمیق، وارسی کنیم، میبینیم که اولاً روایات بدون سند هستند و ثانیاً اگر روزهای قبل از روزه واجب ماه رمضان، واجب میبود، بین مسلمانان متواتر و همگانی میشد، چه آنکه روزه عبادت همگانی است و در نتیجه این مطلب بطور تواتر (روایات بسیار و قطع آور) به ما میرسد، و در این خصوص بین وجوب یا استحباب این روزها فرقی نیست و ثالثاً از روایات مذکور استفاده میشود که آن روزهها با فرا رسیدن دستور وجوب روزه ماه رمضان نسخ گردید، روزهای اوّل و پانزدهم و آخر هرماه ، یعنی در هر ماه سه روز، روزه گرفتن واجب بوده است.
در سال دوم هجرت واجب شدن روزه در ماه رمضان به مسلمانان ابلاغ شد. گرچه مسلمانان مى دانستند که روزه، مورد توجه رسول خداست؛ زیرا آن حضرت در برخى اوقات بغیر از روزهای ذکر شده روزه مى گرفت. مرحوم طبرسى در تفسیر مجمع البیان مى نویسد: «در اسلام، در سال دوم هجرت واجب شد و داراى شرایطی بود که بعدا از سوى پروردگار متعال مورد تخفیف قرار گرفته و از مدار وجوب خارج شد. صاحب مجمع البیان در ذیل آیه 189 سوره بقره مى نویسد: «در آغاز، روزه براى پیران و کسانى که طاقت روزه دارى را ندارند مقرر بوده است که بعدا نسخ گردید.» در کتاب تفسیر الصافى ذیل آیه فمن کان منکم مریضا آمده است که : «در امم پیشین، بر خلاف امت اسلام روزه براى مسافران نیز مقرر بوده است.»
تدابیر لازم جهت روزه داری در ماه مبارک رمضان
به دلیل قرار گرفتن ماه مبارک رمضان در فصل تابستان و گرمی هوا در این فصل و فاصله طولانی بین سحر و افطار ، روزه داری نیاز به رعایت تدابیری دارد تا ضمن حفظ سلامت بدن ، فرد بتواند با این یک ماه روزه داری اخلاط فاسد خود را نیز دفع نماید . لذا بر آن شدیم تا تدابیری که در منابع طب سنتی توسط حکما برای چنین زمانهایی بیان شده است را به اجمال بیان کنیم تا با رعایت این موارد انشاء الله بتوانید روزه داری آسانتری را تجربه کنید.
1- در وعده افطار چه بخوریم و با چه غذاهایی باید شروع کنیم: بهترین غذا جهت بازکردن افطار در این فصل آب جوش ولرم به همراه خرما است . در وعده افطار باید غذاهای لطیف، زود هضم و سریع الجذب را بخورید تا بدن بتواند در زمان اندک انرژی ازدست رفته خود را تامین کند . مانند آب گوشت بدون کوبیده آن، تخم مرغ عسلی،سوپ جو، خوراک سبزیجات، مربای انجیر، عسل، سرکه با شیره و مربای تمشک همچنین بهترین موادی که باید در فاصله افطار تا سحر خورده شود استفاده از شربتها و میوه های زیراست: شربتهایی که در آن از خاکشیر – تخم شربتی – قدومه شیرازی و بارهنگ و.... استفاده شده باشد .
در وعده سحر چه بخوریم که احساس گرسنگی و تشنگی نکنیم: در وعده سحر توصیه شده است غذاهای سنگین و دیر هضم و غلیظ که شور و پرادویه نباشند استفاده گردد . ضمنا توصیه می شود که از شربتهایی که گفته شد قبل از شروع وعده سحر1 الی 2 لیوان میل شود.