ماهان شبکه ایرانیان

کرامت و شخصیت زن مسلمان

دانش، چیز بسیار عزیزی است و من طرفدار این هستم که زنان در جامعه ی ما در همه ی رشته ها دانشمند بشوند

دانش، چیز بسیار عزیزی است و من طرفدار این هستم که زنان در جامعه ی ما در همه ی رشته ها دانشمند بشوند . البته در آن جلسه ی قبلی (1) که پارسال یا پیرارسال بود من رشته ی پزشکی را اولویت دادم؛ این به خاطر آن است که پزشکی، ضرورت نقد و فوری ماست؛ والا در همه ی رشته ها، خانمها بایستی به آن استعدادهای عالی خودشان پاسخ بدهند . فرض بفرمایید در بین این پنجاه میلیون جمعیت کشور ما، اگر مثلا سی میلیون یا سی وپنج میلیون انسانی هست که در سنین متناسب برای ثمر رساندن به این کشور است، طبیعتا از این سی وپنج میلیون، نصفش زنان هستند . مگر می شود از کنار این همه استعدادی که در اینها نهفته، به آسانی گذشت؟ مگر می شود این خزانه های الهی را در وجود اینها نادیده بگیریم؟ در میان اینها باید دانشمند باشد؛ منتها دانش با همه ی عظمتش، در مقابل آن حیثیت معنوی یی که خدای متعال به زن داده، چیزی نیست .

شما خانمی را فرض کنید که در حد اعلای دانش باشد، اما در مسائل انسانی و در ارتباطات انسانیش به عنوان یک جنس از دو جنس، دچار ابتذال باشد؛ شما خیال می کنید این فرد ارزشی دارد؟ البته خانمی که دانشمند باشد، به یک شکل، کمتر دچار این ابتذالات می شود یکی از آفات بی سوادی همین است که زنان را قدری بیشتر از اینها به ابتذال می کشاند لیکن حد ابتذال، یک حد محدودی نیست .

خانمی باشد، ولو در حد بالای علمی، اما اگر قدر آن گوهر انسانی یی که در او عزیز است کمااین که در مرد هم آن گوهر عزیز است و زن و مرد تلاش می کنند، علم و حکمت می آموزند، تا آن را در خودشان متجلی کنند پوشیده و مغفول عنه بماند و مورد بی توجهی و بی احترامی قرار بگیرد، چه ارزشی دارد؟ باید گوهر انسانی در زن و مرد رشد پیدا کند؛ این یک مسأله ی ارزشی است .

باید مسائل ارزشی اسلام در جامعه ی ما احیاء بشود . مثلا مسأله ی حجاب، یک مسأله ی ارزشی است . مسأله ی حجاب، مسأله یی است که اگرچه مقدمه یی است برای چیزهای بالاتر، اما خود یک مسأله ی ارزشی است . ما که روی حجاب این قدر مقیدیم، به خاطر این است که حفظ حجاب به زن کمک می کند تا بتواند به آن رتبه ی معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزشگاههای بسیار لغزنده یی که سر راهش قرار داده اند، نشود .

نقطه ی مقابل این، درست همان فرهنگ رومی حاکم بر امروز اروپاست . آنها با همه چیز کنار می آیند، جز با دو، سه چیز؛ یکی از آنها و شاید مهمترینش حفظ این حالت حفاظ منضبط میان دو جنس زن و مرد است؛ یعنی خویشتنداری در مقابل چیزی که به آن آزادی جنسی گفته می شود . در مقابل این، بشدت سرسختند؛ هر کار دیگری بکنند، مهم نیست . از نظر آنها کسی مرتجع است که روی این مسأله تکیه بکند . اگر در کشوری، زنان با یک حدودی از مردان مجزا شدند، این می شود خلاف تمدن! راست هم می گویند؛ تمدن آنها که بر ویرانه های همان تمدن رومی بنا شده، چیزی جز این نیست؛ اما این از لحاظ ارزشی غلط است؛ عکسش درست است .

ما از دنیای غرب که آمدند زن بشری را در طول دوره های گذشته تا امروز این قدر مورد تحقیر قرار دادند، طلبگاریم . شما ببینید در اروپا و در کشورهای غربی، تا اندکی پیش زنان حقوق مالی مستقلی نداشتند . من یک وقت بدقت آمارش را استخراج کردم و در صحبتی ظاهرا در نماز جمعه ی چهار، پنج سال پیش از این بود (2) آن را مطرح کردم . مثلا تا اوایل قرن بیستم، با همه ی آن ادعاهایی که شده است، با آن کشف حجاب عجیب و غریبی که در غرب روزبه روز هم بیشتر شده، با آن اختلاط جنسی بی نهایت و بی مهار که خیال می کنند این احترام کردن و ارزش دادن به زن است درعین حال زن غربی حق نداشته از ثروتی که متعلق به خودش بوده، آزادانه استفاده کند! در مقابل شوهر، مالک دارایی خودش نبوده است . یعنی زنی که ازدواج می کرد، ثروت و دارایی و ملکش متعلق به شوهرش بود؛ خودش حق نداشت نسبت به آن تصرفی بکند؛ تا این که بتدریج حق مالکیت و حق کار، تا اوایل قرن بیستم به زنان داده شد . یعنی این مسأله یی که جزو اولیترین حقوق بشری است، از زن دریغ داشتند؛ اما فشار و تکیه ی بیشتر را روی آن مسأله یی گذاشتند که درست نقطه ی مقابل مسائل ارزشی واقعی است که در اسلام به آن اهتمام شده است . این که ما حالا در باب حجاب این همه تأکید داریم، علتش این است .

به نظر ما، بحثهایی که درباب پوشش زن می شود، بحثهای خوبی است که انجام می گیرد؛ منتها باید توجه کنید که هیچ بحثی در این زمینه های مربوط به پوشش زن، از هجوم تبلیغاتی غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد . مثلا بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطی است . نه این که من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من می گویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانه ی ملی ماست؛ هیچ اشکالی هم ندارد؛ هیچ منافاتی با هیچ نوع تحرکی هم در زن ندارد . اگر واقعا بنای تحرک و کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری باشد، لباس رسمی زن می تواند چادر باشد و همان طور که عرض کردم چادر بهترین نوع حجاب است .

البته می توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین جا هم بایستی آن مرز را پیدا کرد . بعضیها از چادر فرار می کنند، به خاطر این که هجوم تبلیغاتی غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار می کنند، به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمی آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می دهد!

شما خیال کرده اید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضا آن مقنعه ی کذایی و آن لباسهای «و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن» (3) و همانهایی را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر می دارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها می خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عینا این جا عمل بشود؛ مثل زمان شاه که عمل می شد . در آن زمان، زن اصلا پوشش و حجابی نداشت؛ حتی در این جاها وقتی نوبت به این کارها می رسد، بی بندوباری خیلی بیشتر هم می شود؛ کمااین که در زمان شاه، بی بندوباری یی که در همین شهر تهران و بعضی دیگر از شهرهای کشور ما بود، از معمول شهرهای اروپا بیشتر بود! زن معمولی در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در این جا آن طوری نبود . آن طور که دیده بودیم و شنیده بودیم و می دانستیم و مناظری که از آن وقت الان جلوی نظر من هست، انسان واقعا حیرت می کند که چرا بایستی این گونه بشود؛ کمااین که در خیلی از کشورهای متأسفانه عقب مانده ی مسلمان و غیرمسلمان هم همین طور است . بنابراین، باید بدقت و با نهایت کنجکاوی و بدون اغماض، مسائل ارزشی را رعایت کرد .

البته مسأله ی خانواده خیلی مهم است . خانم (4) به طرحهای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان اشاره کردند . همت مهمتان در این طرحها باید این باشد و قاعدتا هم هست که واقعا از کار زن گره گشایی کنید؛ ببینید گرههای عمده کجاست . یکی از مهمترین گرهها در «خانواده» است؛ بروید ببینید در خانواده ها چه خبر است؛ خود شماها می دانید و می بینید . ببینید چه چیزی این نابسامانیها را به وجود می آورد؛ ریشه های آن را پیدا کنید و طرحهای بلندمدت بریزید، برای این که آن نابسامانیها برطرف بشود .

مسأله ی مادری، مسأله ی همسری، مسأله ی خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسی و حیاتی است . در همه ی طرحهایی که ما داریم، بایستی «خانواده» مبنا باشد . یعنی شما اگر بزرگترین متخصص پزشکی یا هر رشته ی دیگری بشوید، چنانچه زن خانه نباشید، این برای شما یک نقص است . کدبانوی خانه شما باید باشید؛ اصلا محور این است . اگر بخواهیم تشبیه ناقصی بکنیم، باید به ملکه ی زنبور عسل تشبیه کنیم .

کانون خانواده، جایی است که عواطف و احساسات باید در آن جا رشد و بالندگی پیدا کند؛ بچه ها محبت و نوازش ببینند؛ شوهر که مرد است و طبیعت مرد، طبیعت خامتری نسبت به زن است و در میدان خاصی، شکننده تر است و مرهم زخم او، فقط و فقط نوازش همسر است حتی نه نوازش مادر باید نوازش ببیند . برای یک مرد بزرگ، این همسر کاری را می کند که مادر برای یک بچه ی کوچک آن کار را می کند؛ و زنان دقیق و ظریف، به این نکته آشنا هستند . اگر این احساسات و این عواطف محتاج وجود یک محور اصلی در خانه که آن، خانم و کدبانوی خانه است نباشد، خانواده یک شکل بدون معنا خواهد بود .

شما کار هم دارید، بیرون هم هستید، جراحیتان را هم می کنید، مریضتان را هم می بینید، فلان کار علمی را هم می کنید، فلان طرح را هم می نویسید، فلان درس را هم در دانشگاه می دهید همه ی اینها به جای خود محفوظ اما بایستی سهم «خانه» را هم در نظر داشته باشید . البته سهم خانه، مثل همه ی چیزهای دیگر، می تواند کمیتش فدای کیفیتش بشود؛ یعنی از کمیت کاستن . حضور بیست وچهارساعته ی زن در خانه، یک معنا دارد؛ ولی وقتی از آن بیست وچهار ساعت کم کردید، اما کیفیتش را بالا بردید، آن وقت یک معنای دیگری خواهد داشت . اگر دیدید آن کارتان به این قضیه ضربه می زند، باید برایش فکری بکنید . این، مهم و اساسی است؛ مگر در موارد اضطراری . در همه ی چیزها ضرورتی وجود دارد که خارج از حد قاعده است . من قاعده را دارم می گویم؛ به استثناها کاری ندارم .

شنیدم که زمزمه و صحبت این هست که ان شاءالله دانشگاهی مخصوص زنان به وجود بیاید؛ یعنی استاد و مدیر و دانشجو و حتی کادر اداری هم همه زن باشند؛ بخصوص در دانشگاههای پزشکی . این، فکر بسیار خوبی است . من همین طور که با یک نظر دورادور نگاه می کنم، بدون این که درست جوانب قضیه را رسیده باشم چون فرصت این کار را نداشته ام می بینیم که اجمالا این کار با آن هدفهای کلی و ارزشی حرکت زن در جامعه ی ما کاملا متناسب و خیلی خوب است . امیدوارم که ان شاءالله موفق و مؤید باشید .

از جمله ی کارهای بسیار اساسی، باسواد کردن زنان است . از جمله ی کارهای بسیار مهم، کتابخوان کردن زنان است . یک شیوه های ابتکاری پیدا کنید، برای این که خانمهای داخل خانه را کتابخوان کنید . متأسفانه زنان ما با کتابخوانی خیلی انسی ندارند . هزاران کتاب در بازار می آید و می رود، اما اینها مطلع نمی شوند . این کتابها معارف بشری است که ذهنها را برای بهتر فهمیدن، بهتر اندیشیدن، بهتر ابتکار کردن، و در موضع بهتر و صحیحتری قرار گرفتن، آماده می کند .

از جمله ی چیزهای بسیار مهم دیگر، آموختن روشهای صحیح کار داخل خانه یعنی برخورد با همسر و برخورد با فرزندان به زنان است . زنانی هستند که خیلی هم خوبند؛ دارای حلم و صبر و گذشت و اخلاق خوبند؛ اما روشهای برخورد با همسر یا با فرزندانشان را درست نمی دانند . این روشها علمی است؛ چیزهایی است که با تجربه ی بشری روزبه روز پیشرفت کرده و به مراحل خوبی رسیده است . کسانی هستند که تجربه های خوبی دارند؛ باید روشهایی پیدا کنید که افرادی که می توانند، خانمها را به این مسائل راهنمایی کنند .

پی نوشت:

1) بیانات در دیدار با گروهی از زنان پزشک سراسر کشور؛ 26/10/. 1368 ر . ک: حدیث ولایت، ج 3، ص 153

2) خطبه های نماز جمعه ی مورخ 10/5/1365، 17/5/1365، 31/5/1365، 18/7/1365، 9/8/ 1365

3) نور: 31

4) خانم شجاعی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان