"خشوع"به معنای تاثیر خاصی است که به افراد مقهور دست می دهد، افرادی که در برابر سلطانی قاهر قرار گرفته اند، به طوری که تمام توجه آنان معطوف او گشته و از جای دیگر قطع می شود و ظاهرا این حالت حالتی است درونی که با نوعی عنایت، به اعضاء و جوارح نیز نسبت داده می شود، مانند کلام رسول خدا (ص) به طوری که روایت شده درباره شخصی که در نمازش با ریش خود بازی می کرد فرمود: "اگر دلش دارای خشوع می بود جوارحش نیز خاشع می شد" (1) و نیز مانند کلام خدای تعالی که می فرماید: "و خشعت الأصوات للرحمن" (2) که خشوع را به صوت نسبت داده.
و خشوع به این معنا جامع همه آن معانیی است که در تفسیر این کلمه گفته شده چون در معنای آن گفته اند (3): خشوع به معنای ترس، و بی حرکت شدن اعضا از ترس است و یا گفته اند (4) چشم فرو بستن و خفض جناح و تواضع است.و یا گفته اند (5) سر به زیر انداختن است، یا گفته اند (6) خشوع آن است که به این سو و آن سو ننگری، و یا آن است که مقام طرف را بزرگ بداری و همه اهتمام خود را در بزرگداشت او جمع و جور کنی.یا گفته اند: (7) خشوع عبارت از تذلل است.و یا معانی دیگر که همه اینها در آن معنایی که ما برای این کلمه کردیم جمع است.
پی نوشت ها:
(1) مجمع البیان، ج 7، ص .99
(2) سوره طه، آیه .108
(3و4و5و6) روح المعانی، ج 18، ص .3
(7) مجمع البیان، ج 7، ص .99