مبادی ء تاریخ عرب عدنانی و قریش
عرب جاهلی را «مبدأ تاریخ» ثابتی نبود، و هر پیشامدی را که به نظر آنان اهمیت داشت، مبدأ تاریخ حوادث دیگر قرار می دادند و پس از چندی که حادثه مهم دیگری روی می داد ترتیب تاریخی گذشته را از دست داده و تاریخی از نو بنیاد می نهادند.
هر یک از حوادث مهم ذیل به ترتیب، مدتی مبدأ تاریخ «عرب عدنانی» و «بنی اسماعیل» بوده است:
1 ورود «اسماعیل بن ابراهیم» علیهما السلام به مکه (بنای کعبه به دست ابراهیم و اسماعیل) .
2 پراکنده گشتن فرزندان «معد بن عدنان» .
3 آغاز ریاست «عمرو بن لحی خزاعی» که دین حنیف حضرت «ابراهیم» را دگرگون ساخت و بت پرستی را در مکه رواج داد.
4 وفات «کعب بن لؤی» جد هفتم رسول اکرم (520 سال پیش از واقعه فیل) که مدتی مدید تاریخ قریش بر آن استوار بود.
5 واقعه «غدر» (256 سال، یا 200 یا 150 سال پیش از بعثت) (1) که طایفه «بنی یربوع» بر فرستادگان پادشاه «حمیری» تاختند و آنها را کشتند و پرده های کعبه را که شاه «حمیر» فرستاده بود، به یغما بردند.
6 وفات «قصی بن کلاب» جد چهارم رسول اکرم.
7 واقعه «فیل» (در سال میلاد رسول اکرم که «ابو یکسوم: أبرهه حبشی»«أبرهة الأشرم» در هفدهم محرم سال 216 از «عام الغدر» برای ویران ساختن کعبه به پیش تاخت و با سپاهیان خویش به عذاب الهی هلاک گردید) . جنگ های «عام الفجار» که میان قبیله «قیس عیلان» از یک طرف و «قریش» و «بنی کنانه» از طرف دیگر در ماه های حرام (ذی قعده، ذی حجه، محرم و رجب) روی داد و رسول خدا در «فجار» آخر معروف به «فجار براض» حضور یافت و «فجار دوم» (20 سال بعد از عام الفیل) مبدأ تاریخ قرار گرفت.
9 مرگ «هشام بن مغیره مخزومی» پدر أبو جهل: «عمرو بن هشام» و عموی «خالد بن ولید» .
10 حلف الفضول که به قول مسعودی، مبدأ تاریخ بعضی از «بنی اسماعیل» بود (2)
11 تجدید بنای کعبه به دست قریش (پنج سال پیش از بعثت) .
12 مورخان اسلامی از قبیل: یعقوبی و طبری و مسعودی و مقریزی، مبدأ تاریخ حوادث سیزده سال پس از بعثت رسول اکرم را همان بعثت قرار داده اند، مثلا می گویند: محصور شدن «ابو طالب» و «بنی هاشم» و «بنی مطلب بن عبد مناف» در «شعب أبی طالب» در غره محرم سال هفتم بعثت روی داد.
مسعودی می گوید: هنگامی که رسول خدا مبعوث شد، تاریخ قریش بر اساس مرگ «هشام بن مغیره مخزومی» ، و واقعه فیل استوار بود (3).
13 در اوائل خلافت عمر، هجرت رسول اکرم از مکه به مدینه که در سال چهاردهم بعثت واقع شد، مبدأ تاریخ مسلمین جهان شناخته شد و تا امروز هم مبدأ تاریخ هجری قمری و هجری شمسی مسلمانان جهان همان هجرت است (4)
پی نوشت ها:
1 ر.ک: مروج الذهب، ج 2، ص 380 و التنبیه و الاشراف، ص 273، تاریخ حمزه ص 93 .96
2 التنبیه و الاشراف، ص .179
3 التنبیه ص .180
4 مسعودی بعد از ذکر مبادی تاریخ ملت های گذشته و مجوس و پیشنیان از یونانیان و رومیان و نبط یعنی سریانیان و قبطیان و اسرائیلیان و نصرانیان و هندیان و چینیان می نویسد: عرب پیش از ظهور اسلام، تاریخ های بسیار داشتند: «حمیر» و «کهلان» پسران «سبأ بن یشجب بن یعرب بن قحطان» در سرزمین یمن، پادشاهان خود را از «تبایعه» و جز آنان مانند پادشاهی «تبع أکبر» و «تبع اصغر» و «تبع ذی الاذعار» و «تبع ذی المنار» مبدأ تاریخ قرار می دادند و نیز آتش صوران (به فتح صاد: جائی در یمن) را که در بعضی از سنگستانهای دور دست یمن ظهور می کرد و گفته می شود که دو دانشمند یهودی که تبع آنان را از مدینه به یمن آورد، بر مردم یمن بدان احتجاج کردند و همان باعث یهودی شدن بسیاری از مردم یمن گردید و مبعوث شدن «شعیب بن مهدم» (تاج العروس: شعیب بن ذی مهدم (ر.ک: ماده هدم) .م). و پادشاهی «ذو نواس» و پادشاهی «جذیمة بن مالک» و پادشاهی «آل أبی شمر غسانی» در شام، و عام السیل» یعنی سیل عرم که در قرآن ذکر شده و بیرون رفتن «عمرو بن مزیقیاء» عمرو مزیقیاء (بدون ابن) ر.ک: معارف ابن قتیبه ص 64 (پاورقی) و 108 س 13 و غیره و جمهرة انساب العرب ص 331 و x473 م). از «مأرب» کانون «غسانیان» با قوم خود از «أزد» و جز آنان از «کهلان» و «حمیر» و پراکنده شدنشان در بلاد، و سلطه حبشه بر یمن و سلطه ایرانیان بر یمن، و از بین رفتن حبشیان تا رسیدن اسلام، همه اینها را مبدأ تاریخ قرار داده بودند.
اما تاریخ فرزندان معد بن عدنان:
غالب شدن «جرهمیان» بر «عمالقه» و راندنشان از حرم و بعد هلاک «جرهمیان» در حرم، سپس «عام تفرق» یعنی سال پراکندگی اولاد «نزار بن معد بن عدنان» از «ربیعه» و «مضر» و «إیاد» و «أنمار» ، سپس «عام الفساد» یعنی سالی که میان طوایف و قبایل عرب زد و خوردها و جنگها در گرفت و جا به جا شدند و مساکن خود را تغییر دادند، و نیز «حجة الغدر» که در حدود صد و پنجاه سال پیش از اسلام روی داد و جنگی که میان «بکر بن وائل» و «تغلب بن وائل» روی داد، معروف به «حرب بسوس» و جنگ «بنی بغیض بن ریث بن غطفان» معروف بن حرب «داحس» و «غبراء» در حدود شصت سال پیش از بعثت و جنگ «أوس» و «خزرج» پسران «حارثة بن ثعلبه» که به سبب درازی گردنش «عنقاء» نامیده شد، و أوس و خزرج برادران أبوینی بودند و مادرشان «قیله» (به فتح قاف و سکون یاء) دختر «جفنة بن عتبه» و به قولی دختر «کاهل بن عذره» بود و عام خنان یعنی سالی که بیشتر مردم به بیماری خنان گرفتار شدند، هر یک از اینها را مبدأ تاریخ قرار داده بودند.و هر قبیله ای از قبایل عرب یکی از روزهای رزمی مشهور خویش را مبدأ تاریخ قرار می دادند، چنانکه «بکر بن وائل» و «تغلب بن وائل» عام التحالق را (عام تحلاق اللمم که بنی بکر سرهای خود را تراشیدند تا بدان نشاندار باشند) که جنگ «بسوس» معروف در آن روی داد مبدأ تاریخ قرار دادند، و «فزارة بن بغیض» و «عبس بن بغیض» ، «یوم جبله» را که قبیله عبس بر فزاره پیروز آمد و «حذیفه» و «حمل» پسران بدر کشته شدند، و بنی عامر بن صعصعه «یوم شعب جبله» را که چهل و چند سال پیش از اسلام میان بنی عامر و بنی تمیم روی داد، و قبیله «ایاد» بیرون رفتن خود را از «تهامه» و جنگ های خود را با پارسیان که به «وقعه دیر الجماجم» معروف شد و در زمان پادشاهی شاپور ذو الاکتاف واقع گشت.
سپس «بیرون رفتن خود» را از عراق به جزیره در موقعی که شاپور بر ایشان حمله برد و بعد «سال انتقال خود» را از دیارشان به سرزمین روم، (آخر دسته ای که از ایشان در خلافت عمر بن خطاب از سرزمین جزیره و موصل به روم شتافتند و کیش نصرانی داشتند، و از جزیه دادن سر باز زدند در حدود چهل هزار نفر بودند) مبدأ تاریخ قرار دادند.قبیله تمیم «عام الکلاب» (به ضم اول: نام جائی است) یعنی سالی که در آن جنگی میان ربیعه و تمیم روی داد مبدأ تاریخ شناختند.و أسد و خزیمه «عام مأقط» را که حجر بن حارث بن عمرو: آکل المرار کندی پدر امرؤ القیس را کشتند، و أوس و خزرج پسران حارثه «عام آطام» را که بر سر آطام یعنی برج ها جنگیدند، همان برج هائی که أوس و خزرج در آنها پناه می گرفتند و در أیام عثمان بن عفان خرابش کردند، و طیی ء و حلیمه که نامش مالک بن أدد است، «عام الفساد» را یعنی همان سال را که جنگی میان غوث بن طیی ء، و جدیلة بن سعد، در دو کوه طیی ء، یعنی «أجأ» و «سلمی» و پیرامونش روی داد و صد و سی سال دوام یافت، و در خلال آن به گفته «هیثم بن عدی طائی»: «حاتم بن عبد الله» و «أوس بن حارثه» و «زید الخیل» تولد یافتند.
و به قول برخی از مورخان، فرزندان آدم از هبوط وی تا بعثت نوح و از بعثت نوح تا وقوع طوفان و از وقوع طوفان تا آتش ابراهیم را تاریخ نهادند.و آنگاه که فرزندان ابراهیم بسیار شدند «بنی اسحاق» از آتش ابراهیم تا یوسف و از یوسف تا مبعث موسی و از مبعث موسی تا پادشاهی داود و سلیمان و دیگر حوادث بعد از آن را تاریخ قرار دادند.و «بنی اسماعیل» از بنای کعبه که به دست ابراهیم و اسماعیل ساخته شد تا پراکندگی فرزندان معد بن عدنان را، و هر گاه قومی از «تهامه» بیرون می رفت، همان را مبدأ تاریخ خود قرار می دادند و باقی ماندگان از أولاد اسماعیل در تهامه، خروج آخرین کسانی را که از تهامه خارج شدند یعنی «قبیله قضاعه» که «سعد» و «نهد» و «جهینه» باشند تا مرگ «کعب بن لؤی» ، مبدأ تاریخ می شناختند.سپس مرگ کعب را تا «عام الفیل» مبدأ تاریخ می دانستند.
برخی از اینان «یوم الفجار» و برخی «حلف الفضول» را مبدأ تاریخ قرار دادند و هنگامی که رسول خدا مبعوث شد، مرگ «هشام بن مغیره مخزومی» و «واقعه فیل» مبدأ تاریخ قریش بود، برای ابراهیمیان نیز تاریخ های بسیاری ذکر شده است، از جمله: وفات ابراهیم و سپس وفات اسحاق (ر.ک: التنبیه و الاشراف، ص 167 180، نهایة الارب، ص 417، ترجمه تاریخ یعقوبی، ج 1 ص 282) .