امروز 23 ربیعالثانی سالروز مرگ محمود غزنوی است. غزنویان در سالهای 344 هجری قمری تا 583 هجری قمری در بخشهای از مرکز ایران یا شرق خاورمیانه تا غرب هندوستان و جنوب آسیای میانه قدرت داشتند.
غزنویان مورد تایید خلافت عباسی بوده و به نام خلیفه در بغداد حکومت میکردند و عباسیان نیز ایشان را به عنوان مروجان اسلام میخواند و این بدان خاطر بود که غزنویان در هندوستان سرزمینهایی را به جهان اسلام افزوده بودند.
غزنویان پانزده سلطان داشتند و دوران اقتدارشان در زمان محمد و محمود غزنوی در اوج خود بوده است. این قدرت در زمان مسعود غزنوی فروکش کرد. آخرین سلطان غزنوی خسرو ملک بود که سلطنتش ربعقرن طول کشید و او تنها بر شمال خاوری هندوستان قدرت داشت.
مهدی یاراحمدی و محمدزمان خدایی در «نگاهى به جایگاه ایرانیان در علم قرائت، تفسیر و حدیث» مینویسد: «از قرن پنجم به دلیل درگیرىهاى سلجوقیان و غزنویان در خراسان و توابع آن، نهضت علمى ایران در برخى رشتهها، به ویژه علوم دینى، کمکم به خارج از ایران و به ویژه به مرکز مهم شیعه، نجف، منتقل شد. در این میان علماى تفسیر نیز مانند سایر عالمان دینى، به تحصیل و تدریس در جوار بنیانگذار مذهب شیعه، حضرت على (علیهالسلام) بیشتر تمایل داشتند». از این دوره میراثهای ماندگاری در تاریخ قرآن به جای مانده است که از آن جمله میتوان به تفسیر سجستانی و نسخه توپقاپی اشاره کرد.
عین المعانی فیتفسیر السبع المثانییکی از تفاسیر باقیمانده از ایران عهد غزنوی «عین المعانی فیتفسیر السبع المثانی» اثر مجدالدین ابوعبدالله محمد بنطیفور سجاوندی غزنوی مشهور به ابن طیفور (م 506ق) است. این تفسیر در چند جلد، به زبان عربی و به شیوه ادبی نگارش یافته است. گفته شده تنها نسخه باقی مانده از این کتاب، نسخه موجود در قاهره است.
این تفسیر از جمله تفاسیر مقریانی است این تفاسیر در کنار مباحث قرائی، به مباحث ادبی، به خصوص اعراب توجه ویژهای داشتند. از دیگر تفاسیر مقریانی میتوان به تفسیر نصر بنعلی فسوی معروف به ابنابی مریم مقری فارس و تفسیر علی بنمحمدبنعبدالصمد سخاوی اشاره کرد.
مجدالدین ابوعبدالله محمد بنیطیفور غزنوی سجاوندی از مشاهیر تفسیر و علوم قرآن و نحو و صاحب تالیفات متعدد بود. وی منسوب به سجاوند (سگاوند) قصبه یا محلّی از توابع کابل یا بامیان می باشد. سجاوندی در تفسیر و مسائل مربوط به قرآن صاحبنظر بوده است و کتابهایی در این باب نوشته است. از جمله کتاب الموجز است که در پنج نوع وقف سخن گفته است. وی همچنین خلاصهای از کتاب تفیسرش با عنوان انسان عین المعانی نوشته است. او کتابی به زبان فارسی به نام ذخیر ثمار در معنای اخبار سیدمختار دارد. الوقف و الابتدائ که در آن از هفت نوع وقف سخن گفته است، علل القراآت و الایضاح فی الوقف و الابتداء در چند جلد از دیگر آثار سجاوندی است.
به نظر میرسد شیوه کتابت وی در یکی از کتابهایش که در آن علامتهای وقف را با رنگی مشخص یا با آب طلا مشخص کرده و از آن به بعد منشاء اصطلاح قرآن سجستانی شده است که به هر قرآنی که با طلا یا اطراف نوشتهها مطلا شده باشد، گفته میشود. از سوئی دیگر سجاوندی نخستین کسی است که نشانه هایی وضع و تعیین کرد که در بالای کلمات قرآنی نوشته شده است تا هنگام تلاوت قرآن مجید با توجه به آن علائم و رعایت آنها خللی در معانی آیات پدید نیاید.
سجاوندی شش حرف به عنوان نشانه وقف وضع نموده که مشهور به رموز سجاوندی است و عبارتند از: م ـ ط ـ ج ـ ز ـ ص ـ لا. هر قرآنی که این نشانه ها در آن به کار رود، قرآن سجاوندی خوانند.
نسخه توپقاپینسخه قرآنی معروف به نسخه توپقاپی دیگر اثری است که در دوره غزنوی نگاشته شده است. عثمان بنحسین ورّاقغزنوی این نسخه را نگاشته است.
نسخة توپقاپی یک اثر هنری کمنظیر -اگر نگوییم بیبدیل- است. آن هنرمند سحرآفرین که نسخة توپقاپی را کتابت و تذهیب کرده عثمان بن حسین ورّاق غزنوی است. وی نام خود را به عنوان کاتب و مذهّب این اثر در پایان نسخة توپقاپی آورده و به کتابت و تذهیب آن در ماههای سال 484 ق تصریح کرده است.
در پایان نسخة توپقاپی، نوشتهای به خط کوفی و به جوهر زراندود در دو صفحه نوشته شده است. این نوشته نشان میدهد که نسخه توپقاپی -و طبعاً دوره کامل آن- به دستور سلطان ابوالمظفر ظهیرالدوله رضیالدین ابراهیم بن مسعود بن محمود بن سبکتکین (451- 492 ق)، پانزدهمین پادشاه از سلسلة غزنوی، کتابت شده است.
سلطان ابراهیم دستور خوشنویسی آن را به عثمان بن حسن وراق غزنوی داده است تا نسخهای سزامند قرآن و تفسیر کرامند کتابخانه سلطنتی او فراهم آید و به این ترتیب یکی از شاهکار های هنر قدسی در نیمه دوم سده پنجم هجری به یادگار بماند.
میثم قهوهچیان