ماهان شبکه ایرانیان

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله یزدی ۷ / ۵ / ۱۳۷۹

الحمد لله والصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین.

خطبه اول

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله والصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین.

اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.

خود و شما برادران و خواهران نمازگزار را توصیه و سفارش می کنم به رعایت تقوی و حدود الهی، مراقبت نفس، جلب رضایت خداوند که تقوی بهترین و عالیترین زاد و توشه ی راه قیامت است.

این هفته مصادف است با سالگرد نماز جمعه که به مناسبت روزشریف جمعه و سالگرد تاسیس نماز جمعه پس از پیروزی انقلاب اسلامی که البته اگر فرصتی شد در خطبه دوم کمی صحبت خواهیم کرد

یک حدیث را که بتواند برای صفت تقوی به ما کمک کند و مربوط به روزجمعه است خدمتتان عرض می کنم این حدیث از کتاب وسائل نقل شده در همین باب نماز جمعه از نبی اکرم(ص) حضرت فرمودند:« یوم الجمعه سید الایان تضاعف الحسنات و ترفع الدرجات و تستجاب به الدعوات » روز جمعه برترین روزهاست، بهترین و بالاترین روزهای هفته است، نیکیها در هر روز ثواب خودش را دارد ولی در روز جمعه چند برابر می شود، حداقل دو برابر می شودو گاهی بیشتر و درجات انسانی در این روز شریف ارتقاء پیدا می کند وبالاتر می رود و دعا در این روز مستجاب می شود «و ما استخف احد بحرمته وضیع حقه الا کان حقیقا علی الله ان یصلیه نار جهنم » هیچ کس سبک نشمرده است روز جمعه را و حق روز جمعه را ضایع نکرده، مگر این که شایسته است سزاوار است که خداوند او را راهی جهنم بکند، یعنی آدمهایی که حق روزجمعه را رعایت نمی کنند این روز را به جای آن که شریف بدانند دنبال عبادت باشند کارهای خیر انجام بدهند دید و بازدید مناسب و صله ی رحم داشته باشند، ذکر خدا بیشتر داشته باشند، قلبشان بیشتر با خدا نزدیکی بکند، دنبال سرگرمیها و بازیها و اشتغالات خدای ناکرده آلوده ی به گناه و به عنوان تعطیلی و رفع خستگی روح را خسته تر می کنند، آدمهای اینجوری شایسته است که خداوند آنها را راهی جهنم بکند، از کجا من می گویم منظور کسانی هست که آلوده به گناه می شود چون آخر روایت این دنباله دارد که «الا ان یتوب »مگر آن که توبه کند این «الا ان یتوب » قرینه به این که در جمله قبل که می گوید «ما استخف احد بحرمته و ضیع حقه » استخفاف روزجمعه و تضییع حق روز جمعه، یعنی به جایی نزدیک شدن به خدا، از خدا دوربشود به جای پاک کردن قلب و دل، قلب و دلش را آلوده بکند این تضییع حق جمعه است و استخفاف حق جمعه است و چنین کسی « کان حقیقا علی الله ان یصلیه نار جهنم » شایسته است و سزاوار است که خداوند او را راهی جهنم بکند«الا ان یتوب » مگر این که توبه کند، پشیمان بشود، طبعا« من تاب من الذنب کمن لا ذنب له » کسی که از گناه توبه کرد، چنان است که گناهی نکرده است، امیدواریم انشاءالله همیشه بتوانیم از برکات روز جمعه وفادار باشیم به خصوص شرکت در نمازهای جمعه که عرض کردم، اگر توفیق بود در خطبه دوم کمی توضیح بدهیم.

ما در خطبه اول بحثی داشتیم تحت عنوان، شکل حکومت اسلامی از دید قانون اساسی و در این زمینه تعدادی از اصول بحث شد، رسیدیم به اصل سوم تعدادی از بندهای اصل سوم بحث شد، رسیدیم به بند نهم اصل سوم عبارت قانون اساسی این هست رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه های مادی و معنوی این بند هم یکی از بندهای 13گانه است که حکومت را موظف کرده به انجام این کارها آن طرف هم گفته این که مقصود قوه مجریه تنها نیست بلکه مجموعه ی حکومت و دلیلش را هم توضیح دادیم مختصری درباره ی این جمله توضیح بدهیم که بنابه براختصار هست رفع تبعیضات یک مساله است دفع تبعیضات مسئله ی دیگر، تبعیض اصولا یک معنایی دارد که به طور طبیعی هر کس مفهوم این تبعیض رامتوجه می شود می گوید کار زشتی است کار بدی است خوب نیست تبعیض درحقیقت خلاف عدالت است یعنی بین مردم با داشتن شرایط مساوی کسانی رابر کسانی ترجیع بدهند بدلیل مثلا دوستی بدلیل رفاقت بدلیل همدوره ای همکلاسی یا چیزی دیگری، تبعیض قائل می شوند یعنی بعضی را بر بعضی مقدم بدارند بدون ملاک، بدون جهت و دلیل در شرایط مساوی، این یک امری است که هر کسی می فهمد که انسانها همه شریفند همه مقدسند همه ذیحقند دربرابر قانون یکسانند، همه مقدسند، هیچ حق ندارد خودش را برتر از دیگری بداند و معتقد باشد که من برتر از دیگری هستم همه یکی هستیم و نظام حاکم به خصوص در حکومت، نباید تبعیض قائل بشود بعضی را بر بعضی مقدم بدارد خوب این حالت گاهی وجود دارد و باید برطرف بکند یعنی این کارعملا دارد انجام بشود فرضا یک کسی به اداره ای مراجعه می کند آن طرفی که در آن اداره است به مراجعینش فرق می گذارد یکی دوستش است یکی رفقیش است یکی مثلا همکلاسیش است کار او را زودتر راه می اندازد ولی دیگری را می گوید برو فردا بیا یا به قول آن آقا برو فردا بیا تابه ات بگویم کی بیایی، امروز و فردا می کند و سرگردانش می کند این تبعیض است و این تبعیض خلاف است، این تبعیض گناه است، این تبعیض یک جرم است در حقیقت در مواردی بهرحال تبعیض امری است هر کس می فهمد که کار بدی است و گاهی این تبعیض به اصطلاح وجود دارد باید از بین برداین را به او می گوید رفع و گاهی الان وجود ندارد ولی در تنظیم یک برنامه، در تصویب یک قانون، در تصویب یک آئین نامه می آیند و کسانی رابر دیگران مقدم بدارند و تبعیض قائل می شوند و بهرحال یک مدرک قانونی برای این کار درست می کنند و تبعیض قائل می شوند اینجا باید جلوگیری بشود و گفته بشود که این قانون درست نیست و این قانون شامل تبعیض هست و چون شامل تبعیض است، رد می کنند چون در شورای نگهبان کم نبوده است مقررات یا مصوباتی که به عنوان تبعیض نارواه که حالا کلمه روا وناروا عرض می کنم به عنوان تبعیض ناروا، شورا رد کرده، شورای نگهبان گفته است که این مصوبه تبعیض در آن هست و این تبعیض روا نیست یعنی نارواست یعنی دلیل ندارد و جهت ندارد افراد را بر بعضی ترجیح داده قانون را رد کرده، این جلوگیری و دفع تبعیض هست این جمله در قانون اساسی می گوید که حکومت یک تکلیف به اصطلاح سلبی دارد که باید دردایره حکومتش تبعیض و ناروا نباشد، تبعیض در دایره حکومت اسلامی نیست همه یکی هستند همه شریفند همه مقدسند همه محترمند کسی بر دیگری ترجیح ندارد و نمی شود همینجوری بدون دلیل برای دیگری امتیاز قائل بشود چه در عمل، مسئولانی که مردم به آن مراجعه می کنند و چه در تصویب تایید تقلید قانونگذاری تصمیم گیری و بهرحال در همه ی موارد تبعیض نباید باشد، کسی اینجا می گوید رفع تبعیض ولی معلوم است وقتی رفع لازم است دفع به طریق اولی لازم هست یعنی اگر تبعیض موجود هست حکومت موظفه ی این تبعیض را از بین می برد، خوب طبعا اگر یک مصوبه ای می خواهدبیاید و تبعیض قائل بشود که از این به بعد در عمل برای افراد تبعیض قائل بشوند به طریق اولی باید برطرف بشود این یک تکلیف که تبعیض هست خوب گاهی این تبعیض در تصور افراد، تبعیض است ولی واقعا تبعیض نیست مثلا می گویند که در یک کشوری دانشمندان قابل احترام هستند علماء قابل احترام هستند یک امتیازاتی باید برایشان قائل شد دانشگاهیان یک امتیازی باید برایشان قائل شد پزشکان امتیازی باید برایشان قائل شدمتخصصان امتیازی باید برایشان قائل شد و بالاخره گروههایی را می بینیدبر گروههای دیگر ترجیح می دهند یا به عبارت دیگر تبعیض قائل می شوند وبعضی را بر بعضی مقدم می دارند اما این تبعیض ملاک دارد یعنی چون عالم است چون تحصیل کرده است چون متخصص است چون بیشتر به درد جامعه می خورد جامعه بیشتر به او باید احترام بکند در حقیقت به اینجابرمی گردد که گاهی همینجا عرض شده است که انسان گاهی خودش به خودش می گوید که چقدر به جامعه خدمت می کند که از جامعه توقع دارد این اندازه به آن خدمت بشود خود آدمهای پر توقع معمولا اینجور هستند همه چیز جامعه را می خواهند، می خواهند همه کار جامعه را انجام بدهد دولت همه کار برایشان انجام بدهد مجانا ولی خودشان برای جامعه هیچ کاری نمی کنند خوب این توقع زیادی است واقعا این چه توقعی است شما چقدر به نفع جامعه و به نفع مردم و برای مردم کار می کنید که از سرمایه ی مردم و از سرمایه کشور چقدر کمک باید بشود یک مقدار هم خود انسان می تواندقضاوت بکند بین خودش و خدای خودش، آنچه که از جامعه می گیرد و با آنچه که به جامعه می دهد اینها چقدر تناسب دارد حالا اگر بر تصمیم گیری درقانون در مصوبات مجلس یا مثلا مصوبات هیئت دولت یا مقررات دیگر تبعیض قائل شدند ولی ملاک دارد همینطور که مثال زدند کسانی که بیشتر به دردجامعه می خورد برای جامعه مفیدترند دانشمند است پزشک است تکنیسین است مشکلات جامعه را حل می کند خوب این تبعیض نیست اگر مثلا حقوق او را کمی بیشتر کردید مرخصی او را یک کمی بیشتر کردید بازنشستگیش را کمی تغییر کردید و ده ها چیزهای دیگر این تبعیض نیست اسمش این امتیاز است این امتیاز ناروا دیگر نیست تبعیض ناروا دیگر به آن نمی گویند تبعیض رواست پس اگر در قانون مثلا گفتند ایثارگران فلان امتیاز را دارند یامثلا جانبازان فلان امتیاز را دارند یا محصلین فلان امتیاز را برای نظام وظیفه شان دارند اینها هیچ کدامش تبعیض ناروا نیست اینها همه چیزهایی است که به دلیل نقشی که در جامعه دارد و فایده ای که درجامعه دارد جامعه یک امتیاز به او می دهد پس اگر حکومت موظف است که رفع کند و دفع هم به طریق اولاست تبعیض ناروا را تبعیضی که ملاک نداشته باشد یعنی اگر بعضی بر بعضی ترجیح می دهد باید ملاکش روشن باشدهمینجور که اشاره کردم، خوب می دانید چیزهایی را تصویب کردند می آیدشورای نگهبان می گوید این تبعیض فلسفه اش روشن نیست نارواست دلیلش روشن نیست چرا این تبعیض را قائل می شوید برای چه این تبعیض را قائل می شوید بعد هم مجلس جواب قانع کننده ندارد خودبخود رد می شود و اگرجواب قانع کننده داشته باشد با این ایراد دیگر نمی شود رد کرد این یک مطلب، مطلب دومی که این بند قانون اساسی می گوید در حقیقت توزیع امکانات در سراسر کشور به شکل عادلانه درست است که عبارت ایجادامکانات عادلانه می شود گفت معنایش همان مسئله ی توزیع هست شمامی خواهید یک بیمارستان بسازید می خواهید یک سیلو بسازید می خواهید یک راه می سازید یا دستگاههای دیگری ورزشگاهی می خواهید بسازید استخر شنامی خواهید بسازید چیزهایی که برای مردم مفید است و کمک مردم است شمادولت و حاکم که می خواهید یک کاری را انجام بدهید این باید در سطح کشور عادلانه توزیع بشود تناسب رعایت بکنید یک منطقه آنقدر محروم نباشد که هیچ نداشته باشد و یک منطقه همه چیز داشته باشد این حکومت حکومت اسلامی نیست در حکومت اسلامی می گوید باید امکانات عادلانه توزیع بشود هم امکانات مادی را تصلیح می کند مثل این مثالهایی که زدم وامکانات معنوی کتابخانه می خواهید درست کنید مسجدی می خواهید بسازیدیک تشکیلات علمی می خواهید راه بیاندازید یک موسسه تحقیقاتی می خواهیددرست بکنید بهرحال کارهایی که جنبه های معنوی هم دارد و جنبه های فرهنگی و علمی و روحی دارد اینها باید در کشور به شکل عادلانه توزیع کرد که این بند از این اصل، دو بخش دارد یک بخش این که نفی می کند اگرتبعیضی وجود دارد باید برطرف بکند مانع هم بشود که تبعیض قانونی بشود و احترام همه افراد مساوی است ضمن این که امتیاز برای اشخاصی که برای جامعه مفیدند، محفوظ است و بخش دوم این که چیزهایی که می خواهد ایجاد کند و بسازد و بوجود بیاورد یا دارد می خواهد تقسیم بکند باید عادلانه توزیع کرد البته این بحث، بحث نیاز به توضیح زیادتری دارد و باید با تشریح و بیان خصوصیات به اصطلاح یک خورده بازتر بشود من یک دوتا مثال می زنم مثلا یک قاضی در مرز این کشور دریک دادگاه که حتی خطر گروگانگیری دارد و گاهی به گروگان او راگرفتند شما شنیده اید لابد یک قاضی آنجا کار می کند یک قاضی هم توی تهران با وجود همه وسائل سردکن و گرم کن و وسائل رفاهی و آسایشی کارمی کند این دوتا قاضی یکسانند؟! اگر ما گفتیم آن آقایی که در مرز کارمی کند و قاضی هست زائد بر حقوقش باید به عنوان مثلا سختی خدمت یا بدی آب و هوا یا دور از مرکز یا عناوین دیگر باید کمک دیگری به او بشودشما می گویید این تبعیض است! این هم قاضی آن هم قاضی بله این کجاکار می کند آن کجا کار می کند کارمندان دولت اصولا همینجور هستندکارمندان دولت در سراسر کشور باید کار کنند در مناطق دور و مناطق مرکزی و مراکز استانها همه یک سان برخوردارند، دیگر من اگر می خواهم وارد این بحث بشوم مثال فراوانی دارد مناطق گرم سیری مناطق سردسیری امکاناتی که هست اینها را نمی شود فقط گفت کارمند دولت حقوق می گیردیک سان یا نمی شود گفت مثلا پول برق و آبشان یکسان پول تلفنشان یکسان برقی که فرضا در خوزستان یک دانه وسیله ی سردکن در اداره یا در خانه کار می کند با برق اتاق یا دفتر شما اصلا نمی خواند آنوقت شما می گوییدکه همین قیمت باید همین قیمت را بدهد حالا اگر دولت آمد گفت آنجاباید ارزانتر است باید گفت این امتیاز مثلا تبعیض نارواست نه تبعیض ناروا نیست این با امتیاز است بنابراین امتیاز را باید با تبعیض وناروا از هم جدا کرد و دولت موظف است که هردوی اینها را داشته باشدمن تفصیل این بحث را می گذارم برای فرصت مناسبتری و انشاءالله درفرصت دیگری اگر لازم شد مقدار دیگری توضیح این بند را خواهم داد.

بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمدلم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد.

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله علی آلائه و الشکر علی نعمائه و الصلاه و السلام علی محمد وآله و علی وصیه علی امیر المومنین و علی الصدیقه الطاهره فاطمه الزهراء سیده نساء العالمین و علی سبطی الرحمه الحسن و الحسین و علی علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی و الخلف القائم المهدی امناء الله فی بلاده.

اوصیکم عبادالله بتقوی الله و نظم امرکم.

خود و شما نمازگزاران را توصیه و سفارش می کنم به تقوای الهی و نظم در زندگی و رعایت حدود و قوانین که شاید هیچ نظمی بهتر از نظمی دروظائف شرعی و دینی نباشد انسان اگر خودش را منظم بکند به خصوص نسبت به وظائف شرعی اش خود به خود وظائف اجتماعی و دینی اش که آن هم وظیفه شرعی است می تواند منظم بکند.

در این خطبه چند مطلب هست که من خیلی خلاصه و مختصر صحبت می کنم اول سفر مقام معظم رهبری هست که همه ی ما از بیانات مفصل و طولانی ایشان در اجتماعات اردبیل و مشکین شهر و گرمی و جاههای دیگر و گفتگو باعلماء، با فرهیختگان با شعراء، ادباء همه را شنیدید و در حقیقت این جلسات نکات بسیار جالب و جامع و مفصلی داشتند که همه استفاده کردیم

من یکی دوتا نکته را اشاره می کنم که یکی مربوط به مسائل اجتماعی هست که بارها هم ایشان فرمودند توی همین صحبتشان فرمودند که من به مجلس تذکر دادم و هم به دولت و آن این است که مسئولین امر باید به حل مشکلات مردم و بخصوص مشکلات اقتصادی بپردازند و از طرح مسائل جناحی وذهن جامعه را مشکوک و مغشوش تر با مسائل جناحی و فکری و بازداشتن ازاین که دولت بتواند برنامه ریزی کند و مشکلات اقتصادی مردم را حل بکندخودداری کند و واقعا برسند به زندگی مردم و بخصوص مطلبی که داشتندکه آنهایی که قبول ندارند بیایند اینجا ببینند که، شنیدن کی بودمانند دیدن، خوشبختانه مسئولان کشور ما خوب در مسافرتهامی روند می بینند و مشکلات را می شنوند می بینند مردم با آنها صحبت می کنندو برای حل این مشکلات اقدام می کنند و جمله دیگری که در این بحث بوداین که اگر کسانی به این مسئله دانسته توجه نکنند و باز دنبال این باشند که ذهن عموم را مشکوک بکنند و جلوی این قبیل کارها گرفته بشوداین یک نوع خیانت به نظام اسلامی است این مسئله را خیلی سنگینترمی کند چون بسیاری هستند که واقعا ممکن است سلیقه ای عقیده ای تفکری اندیشه ای دارد ولی حاضر نیست به خاطر تفکرش سلیقه اش در ردیف خداناکرده خیانتکاران به حساب بیاید و شاید نمی داند که خیانت است و فکرنمی کند که این یک نوع ضربه به نظام است و به حکومت است و به اساس نظام است تصور می کند حتی خیر است خیال می کند کار خوب می خواهد انجام بدهد ایشان فرمودند نه این کار یک نوع خیانت به اسلام است خیانت به انقلاب است و خیانت به انقلاب و اسلام کار بسیار سختی ست یعنی خود به خود می بایست بیشتر مراقبت کرد و این مطلب که واقعا بتوانند به مشکلات مردم چه مجلس و چه دولت به مشکلات مردم بیشتر برسند

و مطلب دومیشان که بعد نظامی داشت و در صبحگاه گفتند البته این انتخاب من است من به ذهنم آمد که این جمله مناسب است انسان در نماز یادآوری بکند و تکراربکند که ما هر قدر نیروهای مسلح خود را برای حمله به هیچ کشوری تجهیز نکردیم و تنظیم نکردیم و برنامه ریزی نکردیم و نمی کنیم و حتی کسانی که در برخی مرزهای ما عملیات ایزائی دارند اما اجازه دخالت هم به هیچ کشوری نمی دهیم که در کشور ما کسی بخواهد دخالت بکنداین واقعیت هست و همه ی مسئولان فرمودند و مقام معظم رهبری با سمت فرمانده ی کل قوا وقتی که این را می فرماید این اعتبار را ارزش و محاسبه ی دیگری رویش باید کرد فرق هم نمی کند که آن کسی که در سرش می پرورانده که در کشور ما مثلا بخواهد دخالتی بکندهمسایه یک در و یک بام باشد یا آن ور دنیا باشد هیچ فرقی ندارد خیال می کند قدرت بزرگ است مثل آمریکا که فکر می کند اینجور است و یا نه یک کشور مثلا کوچک آفریقائی فرقی برای ما نمی کند ما در استقلالمان و دروضعیت داخلی کشورمان گونه ای هستیم که هرگز و هیچگاه اجازه نمی دهیم این یک واقعیتی است که خوب ایشان تصدیق فرمودند در آن محیط قاعدتاخوب همه ی مردم ما شنیدند و همه کسانی که در این باب مسئولیت دارندمسئله را می دانند.

مسئله دوم در حقیقت باید گفت حدود 20 سال و شاید سال 21 می شود که ازسال 58 نماز جمعه به دستور مقام معظم رهبری انقلاب حضرت امام رضوان الله علیه به امامت مرحوم آیت الله طالقانی قدس سره درهمین دانشگاه ایراد شد و در آن روز یک روز تاریخی بود که نماز جمعه به طور رسمی و حکومتی عمل می شد در حکومت اسلامی خوب بسیاری از شماهامی دانید قبل از پیروزی انقلاب این نیست که هیچ نماز جمعه نبود چرادر گوشه و کنار نماز بود من شخصا هم بعضی اوقات رفته بودم و دیده بودم و من واقعا مثل نماز جمعه که یک بار برایتان نقل کردم که در یک کشوری رفتم نماز جمعه و خطیب محترم یک خطبه ای خواند که عبارتهای مسجا و مقفای مال 200 سال پیش که به نظر من خودش هم بعضی کلماتش رانمی فهمید ولی خوب بالاخره نوشته بود دستش از روی نوشته می خواند وزبان هم با زبان مستمعین کاملا مغایر بود بعد من به ایشان گفتم بعدکه تمام شد و رفتیم دفتر ایشان نشستیم و احوال پرسیدیم گفتیم که در نماز جمعه لازم هست که خطیب یک مقدار با کسانی که در نماز حاضرندو مخاطبین خودش با زبان خودش چند جمله اقلا نصیحت و موعظه داشته باشدگفت که بله شما فکر می کنید که اینجا کشور خودتان است اینجا تازه به ما اجازه دادند که ما قرآن چاپ کنیم پس از سالها و بعد بلافاصله فرستاد یک قرآنی که تازه اجازه داده بودند که چاپ کنند برای من آوردکه الان هم قرآن را داریم و تفسیر جلالین در حاشیه آن قرآن هم هست دریک کشور کمونیستی چون مسلمانها آنجا حالت اقلیت دارند ولی به اشان اجازه داده شده آنروز البته شاید 17 سال پیش بود این نماز جمعه شان بود در ایران هم نماز جمعه ها رفته بودم که یا صد در صد دولتی بود واصلا بحثی از نظام حکومت و مسائل سیاسی نبایست مطرح می شود و یا نه وضعیت وضعیت بسیار ساده و خلاصه ی بود که فقط به جنبه ی عبادی اش توجه می شد اما وقتی امام راحل رضوان الله تعالی علیه دستور اقامه ی جمعه را دادند بر اساس نظام اسلامی یعنی وقتی در یک نقطه ای نماز جمعه تاسیس شد در شعاع چهار فرسخ یعنی تا سه میل که اگر یک نقطه ی مرکزی حساب می کنید از هر طرف یک فرسخ سه میل یک فرسخ است نمی شود نماز جمعه دیگری برقرار بشود و هر کسی می خواهد نماز جمعه ای برود باید بیایدهمین نماز جمعه در فاصله ی در شعاع چهار فرسخ این نماز تاسیس می شود ومردم باید اینجا بیایند خطیب بایستد در نماز در خطبه زائد بر به اصطلاح حمد و ثناء ایصاء به تقوی داشته باشد امام رضوان الله علیه حتی احتیاط می کنند که هم عربیش گفته بشود و هم فارسی گفته بشود که حالا دلیل، دلیل فقاهتی خودش را دارد اوائل بعضی فقط فارسی می گفتندایشان تاکید فرمودند که عربیش که گفته بشود با توجه به ادله فقهی که دارد یعنی بهرحال درست که نماز است درست است که دوتا خطبه دوتا رکعت نماز است و جای دوتا رکعت نماز است این نماز باید با جماعت باشد عددلازم را باید داشته باشد عرض شود که خطیب می بایست وسائل لازم و موردنیاز زندگی مسلمانها را در نماز جمعه مطرح بکند به تعبیر امام درتحریر می فرماید چیزهایی که نافع برای مردم است و برای زندگی دینشان و دنیاشان لازم و نافع است باید گفته بشود از امور سیاسی و اقتصادی وفرهنگی و حتی نظامی مطالبی است که باید گفته بشود یعنی نماز جمعه صرفا یک مسئله عبادی خشک نیست یک مسئله ای که جنبه های سیاسی دارد وجامعه رشد می کند با حضور در این نماز هم رشد معنوی و هم رشد سیاسی یعنی کسانی که نماز جمعه می آیند و خطبایی که نماز جمعه را اقامه می کنند می بایست به این نکات توجه داشته باشند و مردم شرکت کنند به خاطر این امتیازات که هم دلشان نرم می شود و هم قلبشان نرم می شوند که با خدا نزدیکتر می شوند و از کدورتها از کینه ها و از حسادتها ازبدبینیها فاصله می گیرند و یک مقدار به خدا نزدیکتر می شوند خدا را همه کار می دانند دشمنیها کنار می رود دوستیها بیشتر می شود و هم آگاهی واطلاعشان راجع به اوضاع و احوال زندگی و کشوری که دارند زندگی می کنندبیشتر می شود لذا می بینید واقعا همینطور هم هست من شخصا اینطور فکرمی کنم در هیچ کشوری شاید مردم آنجا به اندازه مردم کشور ما دید سیاسی و اجتماعیشان و دیدشان به مسائل حکومتشان به اندازه کشور ما الان بالانیست بدلیل این که حدود 400 نماز جمعه در کشور امروز برقرار هست درست است که آن روز یک نماز جمعه در اینجا بدستور امام برقرار شد وادامه پیدا کرد تا امروز بحمد لله و روز به روز من بارها گفتم که مردم تهران واقعا چه مردم شریفی هستند در سرماش در گرماش در نداشتن سایبانش در کارهای تروریستیش در شهید دادن در هزار مشکل نمازشان تعطیل نکردند و آمدند و اجتماعات عظیم و این نماز را واقعا به پاداشتن یعنی اقامه کردند نه نماز خواندند اقامه کردن نماز را ولی امروز می بینید که در سراسر کشور در اکثر در تمام مراکز استانها و دراکثر شهرستانها نماز جمعه برقرار هست ائمه جمعه و خطباء می آیند مردم را نصیحت می کنند و موعظه می کنند و مسائل لازم را می گویند و یکی ازپایگاههای مهم حکومت است اصولا نماز جمعه حکومتی است یعنی هر کسی نمی تواند بگوید بعقیده من نماز جمعه واجب است من خودم می خواهم اقامه نماز جمعه بکنم و در فلان شهر می خواهم نماز بخوانم بدون این که ازحکومت حکمی داشته باشد نه اینجوری نیست شما فقیهی و مجتهدی در حدبالا هم هستی شاید مقلد هم داشته باشید و فرض کنید نماز جمعه را حتی واجب عینی می دانید بدون این که از ناحیه حکومت حکمی داشته باشیدنمی توانی نماز جمعه اقامه بکنید چرا بخاطر این که نماز جمعه حکم حکومتی است به عبارت دیگر از مناصب است یعنی منصب امامت جمعه منصب است یعنی نصب می خواهد و ناصب ولی امر رئیس حکومت است و امروز درکشور ما ولی امر مسلمین و در حقیقت رهبر انقلاب ما و آن کسی که نظام حکومت در دستش هست و در به عبارت دیگر سکان دار کشتی حکومت ست حضرت آیت الله خامنه ای ادام الله ظله الشریف حکم دادند به من بتوانم اینجا در ردیف ائمه ی جمعه موقت مزاحم شما باشم یا سایر دوستانی که تشریف می آورند و نماز جمعه وظیفه ی شخص رهبر است وظیفه ی ولی امر و مال ولی امر است و دیگران به نیابت از او و بااجازه او و به شکل به اصطلاح موقت می آیند نماز جمعه اقامه می کنند خوب با این خصوصیات که ما می بینیم نماز جمعه دارد که نصیحت و موعظه لازم هست بیان مسائل سیاسی لازم هست

حالا اگر ما حدیث بشنویم معنایش خیلی راحت متوجه می شویم امام صادق سلام الله علیه فرمود:« من ترک الجمعه ثلاثا من غیر انه طبع الله علی قلبه » اگر کسی سه تا جمعه بگذرد و نمازجمعه نرود«طبع الله علی قلبه » دلش مهر می خورد یعنی دلش کدر می شود دلش سنگین می شود من نمی دانم بعضیها چه می گویند شما چه کسی مگر هستی چه قدر مگر مهمی چقدر متشخصی مگر ندیده ای در نماز جمعه تهران رئیس جمهور می آید وزراء می آیند وکلاء می آیند بالاترین مقامات می آیند اینجاشرکت می کنند نماز جمعه می آیند هر کجا هستند معمولا نماز جمعه می روندبعضیها می بینی که مثلا خجالت می کشند نماز جمعه بیاید یا کسرش می شودنماز جمعه بیاید یا خیال بکند نماز جمعه بیاید چه بشود و اگر نیایدخیال می کند مثلا نظام نماز جمعه اش را ترک می کند نه نتیجه می شود«طبع الله علی قلبه » یعنی نه موعظه و نصیحت تقوایی می شنوی که دلت نرم بشودو نه مسائل سیاسی و اجتماعی را که خطباء معمولا می گویند اطلاعات انسان را بالا می آورد می شنوید که اطلاعاتت را بالا ببرد هیچ کدام نیست خود به خود« طبع الله علی قلبه » امیدوار هستیم که خداوند این نعمتی که به ماعنایت کرده از ما نگیرد و مردم ما به این مسئله همینطور که توجه داشتن و دارند بیشتر توجه کنند و عرض شود که و نماز جمعه باید مهم کرد توجه بیشتری کرد البته من به خودم عرض می کنم و به همه خطباء هم عرض می کنم خود به خود ما هم مسئول هستیم مطالبمان برخوردهایمان گفتگوهایمان طول دادنهایمان اینها خیلی نقش دارد باید رعایت کنیم که به گونه ای باشد که خوب مردم بیشتر نماز جمعه بیایند من بنای اختصارداشتم دو مسئله جزئیتری هم باز دارم.

اصلاحات یک مطلبی هست که مقام معظم رهبری فرمودند باید تعریف بشودباید در حقیقت شفافتر بشود مشخص تر بشود تعریف بکنند من یک نگاهی کردند دیدم مردم را سرگردان کردند رئیس جمهور می فرماید اصلاحات بارای مردم است اصلاحات رعایت قانون اساسی است و تکلیف دولت است خوب رئیس جمهور رئیس قوه مجریه هستند این نظرشان هست فلان آقا که دور ازرئیس قوه مجریه نیستند می گوید که حکومت متولی اصلاحات نیست اصلاحات یک امر حکومتی نیست که اعضای حکومت را تعریف کنند زیرش هم می گویدراهنمای دیگر حق ندارد از طرف مردم حرف بزنند بالاخره کی حالا بنده یک شهروند یک شهر این مملکت حرف این آقای محترم که رئیس قوه مجریه هستند می شنوم حرف آن آقا را که سمت نماینده دارد می شنوم نمی دانم حرف کی را بشنوم نمی دانم بالاخره چی؟ بالاخره دولت می تواند در اصلاحات واردبشود یا نمی تواند در اصلاحات وارد بشود رهبران مذهبی می توانند راجع به اصلاحات حرف بزنند یا نمی توانند حرف بزنند خوب اگر بخواهم وارد بحث بشوم بحث طولانی دارم مطالب زیادی هست مگر می شود گفت روحانی حق ندارند یا رهبران مذهبی حق ندارند از طرف مردم حرف بزنند اصلامحقترین کسی که می تواند از طرف مردم حرف بزند روحانیون هستند برای این که مردم مطالبی که می آیند به روحانیون می گویند به شما نمی گوینداز شما می ترسند شما دردسر برایشان درست می کنی می روند برای روحانیون همه چیز را می گویند چطور روحانیونی که مردم آنها را محرم خودشان می دانند و همه زندگیشان را به آنها می گویند اینها حق ندارند از طرف مردم حرف می زنند ولی فلان آقا که ژس می گیرد و واقعا همینطور که عرض کردم ممکن است کسانی بترسند بروند پهلویش یا حرفی راحت نمی تواندبزنند حتی دوستانشان راحت حرفشان بزنند آنها حق دارند از طرف مردم حرف بزنند! نمی دانم یعنی چی اصلاحات حکومتی نیست خوب اگر حکومتی نیست پس کی باید اصلاح بکند فساد اداری کی باید اصلاح بکند فساد اداری حکومت باید اصلاح بکند کاغذ بازیهای اداری کی باید اصلاح بکند، معلوم است حکومت باید اصلاح بکند چرا حکومتی نیست بهرحال من اگر می خواهم وارد این بحث بشوم طول می کشد یک آیه قرآن می خوانم و به این آقای بزرگوار می گویم که شما در، عرض کنم که به قول ماها با کتاب و قرآن بزرگ شدید یا اهل کتاب و قرآن هستی و در خانه که با کتاب و قرآن، بزرگ شدید آنوقت خوب است با این آیات دقت کنید و توجه بفرمایید آیات زیادی در این زمینه هست ولی همین یکیش که همه شنیدید وقتی شعیب پیامبر مردم را دعوت می کند به خدا گفتند« یا شعیب قالوا یا شعیب اصلاتک تامرک ان نترک ما یعبد آبائنا او انک لتامر ما نشاء انک انت الحمید الرشید» جواب ایشان این است :« قال یا قوم ارایت ان کنت علی بینه من ربی ورزقنی منه رزقا حسنا» اگر من دلیل هم دارم بینه هم دارم شاهد هم دارم که از طرف خدا حرف می زنم حرف من حرف خدای است باز هم شما می گویید که نه ما همینجور که پدران ما عمل کردند همینجور عمل می کنید آن حرف درستی نیست من دلیل و بینه دارم که پیامبرم و بعدفرمود«و ما ارید ان اخالفکم الی ما انهاکم عنه ان ارید الا الاصلاح ما استطعت » من در صدد اصلاح این کشور هستم «ما استطعت » هر جا که بتوانیم «وما توفیقی الا بالله » البته به کمک خدا و توفیق خدا همین کار را می کنم یا مثلا در آیه دیگری «ادعوا ربکم تضرعا و خفیه ان الله لا یحب المعتدین و لاتفسدوا فی الارض بعد اصلاحها» دیگر من دنبال نکنم من چند آیه اینجانوشتم یک جمله می گویم که همه ما در ایام محرم شنیدیم که ابی عبدالله علیه السلام هم در سفرشان گفتند که خلاصه من «لم اخرج اشرا و لا بطرا ان ارید الا اصلاح فی امه جدی » نتیجه این که اجمالی که می خواهم اینجابگیرم از آیات از روایات از سیره از همه چیزی این است که حرکت انبیاء حرکت اصلاحی است حرکت اسلام حرکت اصلاحی است متن اسلام متن اصلاحی است به حکم قانون اساسی هر اصلاحی که بخواهد خلاف اسلام باشد طبعاافساد است نه اصلاح هر چیزی که بخواهد خلاف حکم اسلام باشد این افسادفی الارض است نه اصلاح فی الارض و با گفتن و شعار دادن و حرف درست نمی شود این قانون اساسی میثاق ملی است این قرآن کریم است مردم ما دراین کشور هم به قانون اساسی پایبند هستند و رئیس جمهوری محترم فرمودند قانون اساسی و هم علمای اسلام می گویند قرآن کریم و در حقیقت اسلام و ما نمی توانیم از اینها بگذریم بنابراین مسئله ی اصلاح راروشنتر تعریف کنید بگویید چه کار می خواهید بکنید می خواهید حرکت به اصطلاح حکومتی را به گونه ای بکنید که مشکلات حل بشود و بها و نعمت بسم الله واقعا باید کار برای مردم بکنید رهبری هم همینجور می فرمایندشما هم همینجور مجلس هم همینجور دولت هم همینجور برای مردم کمک بکنید جلو فساد را بگیرید جلو رشوه را بگیرد جلو کاغذبازیها رابگیرد جلو تورم را بگیرید جلو گرانی را بگیرید مشکلات بالاخره رفع کنید همینطور که در بحث قبلی گفتم عادلانه توزیع کنید امکانات را یااصلاح است خیلی خوب است یا اگر یک کارهای دیگر می گذاریم اصلاح نمی دانم چه خواهد شد.

شکست مذاکرات کمپ دیوید یک بشارتی بود و در حقیقت من وقتی این خبررا شنیدم یادم آمد از آن جمله ای که مقام معظم رهبری در سالگرد رحلت امام در آن جملات گویاشان تعبیری کردند که اگر سالهای سال هم بگذردبالاخره فلسطین و قدس مال مسلمانهاست و برمی گردد اینجور نیست که تصوربکنید که حالا یک روز دو روز حتی قرارداد هم تنظیم بشود و خواستم همین را بگویم که اگر این مذاکرات به شکت هم نمی رسید و قراردادتنظیم می شد باز این دلیل نبود که مساله تمام شده است مساله تمام شدنی نیست قدس متعلق به مسلمانها و اسلام و ادیان سه گانه است و درحقیقت اسرائیلی که حکومت غاصب است باید آن چیزی که غصب کرده به صاحبانش برگردد و هیچ راهی ندارد.

بسم الله الرحمن الرحیم انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان