نماز جمعه تهران به امامت آیت الله یزدی ۲۷ / ۷ / ۱۳۸۰

الحمد لله رب العالمین باری الخلائق اجمعین الذی بعد فلا یری و قرب فشهد النجوی تبارک و تعالی و الصلاه و السلام علی اشرف الانبیا و افضل السفرا و خاتم الرسل محمد و آل الطاهرین

خطبه اول

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین باری الخلائق اجمعین الذی بعد فلا یری و قرب فشهد النجوی تبارک و تعالی و الصلاه و السلام علی اشرف الانبیا و افضل السفرا و خاتم الرسل محمد و آل الطاهرین .
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله فان خیر الزاد التقوی به شما برادران و خواهران نمازگزار و خود را توصیه و سفارش می کنم به تقوی و رعایت حدود و احکام الهی که بهترین وسیله برای نجات انسان و ایمن این راه هست و استفاده کردن از فضیلت تقوی بارها عرض شده است که رسیدن به درجات عالیه ی تقوی کار درسی و بحثی و مطالعه ای و تحقیقاتی نیست.
کتاب خواندن و مطالعه کردن و نظریات دانستن کار تقوی را و رسیدن به فضیلت تقوی را انجام نمی دهد بلکه یک کار تمرینی و عملی درست مثل سایر کارهایی که با تمرین جدی و بدنی انسان می تواند به مراتب عالیه آن برسد.
در مسائل روزی هم با تمرین و تکرار و مراقبت می توان به مراتب عالیه ی تقوی رسید و برای شروع این کار باید از درون زندگی شروع کرد از زندگی فردی رفتار با پدر با مادر با خواهر با برادر با همسر با بستگان فامیل نزدیکان همسایگان و بهرحال مردم شهر و مردم کشور تا برسد به کارهای بالاتر و مسئولیتها و در محیط کار و اداره و بازار و هر جایی که انسان استفاده ای دارد تمرین و تکرار عملی می تواند به انسان کمک بکند برای رسیدن به تقوی امیدواریم انشاالله همه ی ما بتوانیم این فضیلت را در حد لازم بدست بیاوریم.
ما معمولا در خطبه ی اول بحثمان درباره ی شکل حکومت اسلامی از نظر قانون اساسی بود قانون اساسی حکومت اسلامی را چگونه می بیند اصولی را بحث کردیم تا رسیدیم به اصل هشتم من متن این اصل را می خوانم و یک ترجمه خلاصه ای و یک توضیح خلاصه ای عرض می کنم ولی چون وقت کم است و وقت گذشته است و نیاز به وقت هست وقتش را می گذاریم برای اگر توفیقی بود جلسه ی آینده ای که نوبت ما بشود.
اصل هشتم می گوید که در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ایست همگانی و متقابل بر عهده ی مردم نسبت به یکدیگر دولت نسبت به مردم, مردم نسبت به دولت, شرائط و حدود و کیفیت آن را قانون معین می کند آخر این اصل هم متن این آیه شریفه آمده است ((و المومنون و المومنات بعضهم اولیا بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر)).
امر به معروف و نهی از منکر از وظایف دینی است و در فقه باب مفصلی دارد در قرآن کریم آیات عدیده ای درباره ی او نازل شده است یک تکلیف الهی است بر عهده همه ی مکلفین اینجا می گوید بر عهده ی همه ی مردم با وصف متقابل بودن قبل از امر به معروف و نهی از منکر یک کلمه ی دیگری هست که دعوت به خیر, دعوت به خیر یک مسئله است امر به معروف و نهی از منکر یک مسئله دیگر اینها دو مطلب است منشاش همان آیه شریفه ایست که می فرماید ((ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر)).
باید یک جمعیتی از شما و در بین شما باشند که دعوت به خیر بکنند مردم را به خوبی دعوت کنند کارهای خوب را بخواهند که مردم انجام بدهند دعوت به خیر امر به معروف و نهی از منکر نیست ممکن است امر به معروف و نهی از منکر هم یکی از مصادیق کار خیر باشد ممکن است در بعضی موارد مصداق باشد ولی دوتا وظیفه است یکی دعوت به نیکی که می بایست این کار انجام بگیرد و یکی هم امر به معروف و نهی از منکر.
این مسئله بحثهای زیادی دارد هم از نظر قرآن هم از نظر روایت و در قانون هم هیمنطور که ملاحظه می کنید اصل می گوید یک وظیفه همگانی است در ذیلش هم می گوید حدود کیفیت خصوصیات را قانون معین می کند یعنی باید یک قانونی بگوید که امر به معروف و نهی از منکر چگونه است چگونه باید انجام داد چه کسانی باید انجام بدهند؟ شرایطش چیست ؟ خصوصیات را باید قانون بگوید.
همینطور که می دانید در قانون اساسی 25 مورد هست که در ذیل اصل می گوید حدود و خصوصیات را قانون معین می کند خوشبختانه در طول این مدت پس از پیروزی انقلاب و پس از بازنگری قانون اساسی در کل مجلس شورای اسلامی در دوره های مختلف از این 25 مورد بیشترینش را تعیین تکلیف کرده است که شاید آخرینش همین مسئله ی شوراها بود و بعضی چیزهای دیگر ولی این مسئله هنوز قانون عادی ندارد سایر جاهایی که در قانون اساسی می گوید خصوصیات را قانون معین می کند مجلس معین کرده ولی این مسئله را معین نکرده چرا دلیلش چیست ؟ نه دولت به این مسئله توجه کرده که لایحه ای تهیه کند و نه نمایندگان به این مسئله توجه کردند که طرحی بیاورند بدهند مجلس طرح بشود این خود یک بحثی دارد که چرا این کار نشده.
اگر توفیقی بود من در توضیحات بعدی ممکن است به عرضتان برسانم فعلا می خواهم این متن اصل کمی توضیح بدهم وظیفه همگانی است, یعنی هر کس هر کجا در هر مقامی در هر وضعیتی که هست اگر دید یک معروفی دارد ترک می شود و یا یک منکری دارد انجام می گیرد وظیفه دارد که آن معروف را امر کند و آن منکر را نهی بکند فرقی نمی کند که زن هست مرد هست در چه پایه قرار دارد در محیط اداری در محیط نظامی در محیط زندگی عادی در کوچه و بازار است فرقی نمی کند بر عهده ی همه است بر عهده ی همه است در حالی که خوب قرآن می فرماید ولتکن منکم امه این همان بحث واجب کفایی در برخی واجبات واجب کفایی است یعنی یک تکلیف هست بر همه اگر کسانی این تکلیف را انجام دادند و عمل کردند از عهده ی بقیه ساقط می شود ولی تا وقتی که به آن کفایت عمل نکرده همه مواخذند همه مسئولند یعنی اگر مثلا در کشور ما یک منکری عملا و آشکارا در خیابانها دیده می شود در ادارات دیده می شود در سینما دیده می شود در پارکها دیده می شود در زندگی عادی مردم در بازار دیده می شود همه مسئولند هم رهبری هم ریاست جمهوری هم روسای سه قوه و هم سازمانها و ادارات و موسسات و هم مردم کوچه و بازار همه مسئولند که چرا در جامعه ی اسلامی یک منکر آشکارا دارد عمل می شود.
اگر یک کسی منکری را محرمانه مخفیانه در خانه اش در درون یک پست اتاق عمل کرده این کار به مسئله ی امر به معروف و نهی از منکر ندارد آن مسئله ی ارشاد و هدایتهای کلی است اگر منکری آشکارا هست همه مسئولند اگر معروفی آشکارا ترک می شود همه مسئولند منکر و معروف چیست ؟
توضیحش بماند ولی اجمالش این است واجبات اسلامی همه معروفند وباید امر بشود نماز هست روزه هست دیگر وظائفی هست که در حقیقیت در جای خودش باید مفصل بحث بشود و محرمات الهی همه منکرات هستند هر چیز محرمی منکر است هر گناهی منکر است و باید نهی از آن بشود هیچ فرقی نمی کند بین یک گناه کوچک و گناه بزرگ هیچ فرقی نمی کند به قول ماها تکلیفی است یا وضعی است یعنی آثار وضعی دارد یا ندارد.
رباخوری گناه است رشوه خوری گناه است افترا و تهمت زدن و دروغ گفتن هم گناه است و بی حجاب هم بودن و سر بدحجاب آمدن گناه است هیچ فرقی نمی کند همه اش گناه است گناه را باید باش برخورد کرد باید جلویش گرفت همه هم مسئولند بله البته حالا آن مقدار که اینجا من می توانم اشاره بکنم و تفصیلش انشاالله در آینده این است که امر و نهی سه مرحله دارد یک مرحله در درون و قلب است, یک مرحله زبان هست و یک مرحله هم عمل روایاتش و خصوصیاتش را انشاالله آینده یعنی انسانها همه باید از منکر اول تنفر درونی و قلبی داشته باشند شما وقتی یک زشتی و بدی را در کوچه و بازار می بینید در پارک و سینما و خیابان می بینید باید بدتتان بیاید برای این که بدانید خدا بدش میآید شما که اگر بنده ی خدایید باید بدتان بیاید کم کم عادی نشود برایتان بگوئید مهم نیست خوب حالا بالاخره هستند دیگر اینها جوانند اینها مثلا فعلا اطلاعات خیلی ندارند طوری نیست حالا این روشی که دارند باشد چه کارشان دارید جوآنها را باید درک کرد جوانها باید نگه داشت جوانها باید حفظ کرد و گناهایی که انجام می دهند خیلی هیچی نگویید به خاطر این که باید جوانها حفظ کرد.
اول باید بدتان بیاید برای اینکه اگر احساس تنفر نکردید آهسته آهسته گناه برایتان عادی می شود یعنی می گویید خوب این جزو زندگی دیگر چیزهای عادی و معمولی می شود دیگر دلیل ندارد که برای مقابله اش وارد عمل بشوید این یک مرحله است و هر مسلمانی باید از آن چیزی که خدا از آن بدش بیاید از آن بدش بیاید از آن چیزی که خدا از آن خوشش بیاید از آن خوشش بیاید هر چیزی را که خدا دوست دارد او دوست داشته باشد از هر چیزی که خدا دشمن دارد او دشمن داشته باشد این یک مرحله ی درونی است که در حقیقت ساده ترین و اولین و عادیترین مرحله ی امر و نهی به اش گفته می شود حالا لغتا امر و نهی می شود گفت نمی شود گفت اینها بحثهای دیگری است که بعدها باید توضیح داد.
مرحله دوم زبان است خوب شما بدتان میآید از این کار خلافی که انجام می گیرد از رباخواری از رشوه خواری از کاغذبازی از رفیق بازی از معطل کردن مردم در ادارات از این روشهایی که برو فردا بیا تا به ات بگویم بروید کی بیایید و از این بحثهایی که می بینید گاهی مردم سرگردان می کنند خوب بدشان میآید, بدشان میآید باید بگویید به رئیس آن اداره باید بگویید به آن بالاتر باید بگویید به مسئولش باید بگویید بخصوص به بعضیها که نمی دانند و فکر می کنند همه چیز مرتب و منظم و کشور مثل ساعت دارد کار می کند.
بگویید نه این مشکل هم در اداره شما وجود دارد آن مشکل هم در مدیریت شخص شما وجود دارد خود شما هم به این مسئله توجه نفرمودید باید توجه کنید این مشکل را حل کنید زبانا بگویید زبان گفتن تکلیف همه است.
مرحله سوم هست که مرحله عمل است با درآمدن درونی و گفتن زبانی کاری ساخته نیست مرحله ی عمل مرحله ی حساسی است که هر کسی اگر بخواهد وارد عمل بشود لازمه ی او هرج و مرج است لازمه ی آن ریختن جامعه به جان همدیگر هر روز دعوا کردن و هر روز جدال و هر روز نظم را بهم زدن مرحله ی عمل که به اصطلاح باید اقدام عملی کرد برای جلوگیری از منکر و اقدام عملی کرد باید برای امر به معروف این به عهده ی آنان هست که قدرت در دستشان هست آنان هست که حکومت دستشان هست آنان هست که نظم جامعه در اختیارشان هست آنان که مسئولیت امنیت کشور را دارند مسئولیت نظم کشور را دارند مسئولیت اداره ی امور کشور را به سبک الهی و اسلامی و دینی دارند.
اینها در عمل باید وارد بشوند در نهی از منکر و امر به معروف و نباید کوتاهی بکنند واگر کوتاهی کردند هیچ تکلیف الهی را انجام ندادند و اگر انجام نگرفت همه مسئولند و از اینجاست که آن بحث پیش میآید که مردم عموما موظفند حاکمیت را حمایت کنند دولت را حمایت کنند اگر یک کسی خلاف کرد نیروی انتظامی با او برخورد کرد و ساده ترین خلافها چرا چراغ قرمز نگاه نمی کنید خیال می کنید خیلی متشخصید بعد آن آقا هم خیلی قلدری می کند می گوید به تو مربوط نیست و با نیروی انتظامی می خواهد درگیر بشود مردم هم تماشا می کنند می گویند حالا به ما چه این آقا با آن آقا دارد برخورد می کند این معنیش این است که شما به تکلیفتان عمل نکردید برخورد وظیفه ی نیروی انتظامی است و شما هم وظیفه ی حمایت نیروی انتظامی را دارید ولی وقتی بی اعتنایی کردید از آن گذشتید آن هم دید نه شرایط طوری است که یک دسته ای شدند و می خواهند اصلا با انتظامات برخورد بکنند می خواهند وسط خیابان بزنند و برقصند هیچ کسی هم به ایشان نگوید می خواهند وسط خیابان علیه انقلاب و اسلام و دین جشن بگیرند هیچ هم به ایشان نگوید.
اگر هم مسئول اداری و حکومتی میآید می خواهد یک چیزی به ایشان بگوید مردم می ایستند تماشا می کنند و گاهی خدا ناکرده می خواهند مثلا به نفع ضددین و یا به نفع منکر حرکت کنند اینجاست که همه مسئولند مثل هر واجب کفایی است همه مسئولند یعنی حتی ساده ترین افراد در رابطه ی این مسئله مسئولند که چرا دنبال نکردید چرا نیرو ندارید به حاکمیتتان چرا حاکمیتتان حمایت نکردید که بتواند دین خدا را حاکم و زنده نگه بدارد این مقدار که در این بحث کوتاهی اشاره کرد بقیه بحث امر به معروف و نهی از منکر آیاتش و روایاتش که مفصل گفته است و روایاتی عجیبی و غریبی در این باب هست نباید با این فشردگی و خلاصه من از آن عبور کنم انشاالله برای آینده.
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد
الله الصمد
لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد.



خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله علی آلائه و الشکر علی نعمائه والصلاه و السلام علی محمد و آله و علی وصیه امیرالمومنین و علی الحسن والحسین و علی الصدیقه الطاهره فاطمه الزهرا سیده نسا العالمین و علی الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المهدی امنا الله فی بلاده و خلفائه علی عباده.
دراین خطبه هم خیلی فشرده چند مطلب را به عرضتان می رسانم مطلب اول حلول ماه مبارک شعبان هست که امروز روز دوم این ماه شریف هست این ماه منسوب به پیامبر اسلام است و ماه رمضان شهر الله است این شهر النبی است و باید از مزایای شهر الله یا شهر النبی استفاه کرد و معمولا در کتابها دعاها نوشتند نمازها نوشتند چیزها نوشتند اینها معلوم هست همه شما کم و پیش هم آشنا هستید انشاالله از این دعاها هم استفاده می کنید چون دعاها خود یکی از منابع تعلیم وتربیت و گرفتن معارف الهی که فرصت ندارم دنبال این بحث بروم بخصوص در دعای اول ماه و کلمات امام سجاد سلام الله علیه خوب فضلای محترم روحانیون عنایت دارند وقتی آدم گفتگوی امام سجاد علیه السلام را نگاه می کند و بیانات حضرت را و چه مسئله ی عمیق عرفانی را به انسان می دهد و منتهی می شود به حالت تسلیم انسان در برابر خدا و در حقیقت معنی اسلام را روشن می کند.
آن موقع آدم می فهمد که در دعاها چه نکاتی هست این خود یک بحث مفصلی است در جای خودش دعاهایی وجود دارد در ماه شعبان باید خواند در ماه رمضان باید خواند برکاتی زیادی هم هست.
من می خواهم یک نکته ای را غیر از دعاها بگویم بگویم اگر این ماه ماه پیغمبر است می شود یک معنای دیگر از آن استفاده کرد و آن این است که با پیغمبر بیشتر آشنا بشویم پیغمبر بیشتر بشناسیم اخلاق و روحیات پیغمبر را یاد بگیریم صفات پیغمبر اسلام را بشناسیم حداقل یک دور شرح حال پیغمبر بخوانیم چطور واقعا یک جوان ما می دانید که شرح حال فلان فیلم ساز را یا فلان شاعر را یا فلان نویسنده را حتی یک شاعر و نویسنده و فیلم ساز بیگانه را خیلی بیشتر می شناسد از نعوذبالله شرح حال پیامبر اسلام خوب این خیلی زشت است خیلی بد است خوب ممکن است به ما بگویند شما درست یک چیزی خلاصه که جوانها بتوانند بخوانند و درست یک دوره ی شرح حال پیامبر داشته باشند اصلا شماها درست نکردید به زبان امروز به زبان جوانها به زبان مثلا که جوان می تواند استفاده کند و تقصیر شما آخوندها خیلی خوب فرض کنید که یک مقدارش تقصیر ماهاست ولی خوشبختانه در جریان پیروزی انقلاب و پس از پیروزی انقلاب چیزهایی نوشته شده هم عربی و هم فارسی بعضی ترجمه.
بهرحال اگر این ماه ماه پیامبر است توصیه من اینجاست فقط همین است یک دور شرح حال پیامبر بخوانید پیامبر قبل از این که مبعوث می شوند چه طور زندگی می کردند در کفار در بت پرستها چه اخلاقی داشتند چه روحیه ای داشتند چه مهربانی و محبتی داشتند چه صفا و صداقتی داشتند چه می کردند که به امانت معروف شده بودند که آدمهای دزد و فسادکار و منحرف اگر یک چیزی می خواستند حفظ بکنند نگه داشته بشود حسابی مطمئن باشند میآوردند می دادند به حضرت, حضرت معروف شده بود به محمد امین.
چطور شد که یک زن سرمایه دار متمکنی که به اصطلاح سرد و گرمی دنیا را دیده است و وضع مالیش خیلی خوب است حاضر می شود بیاید با یک مرد جوانی که از دنیا هیچ چیز ندارد مال دنیا چیزی ندارد وضعیت خوبی ندارد حتی یک سفر در سفر تجاری این زن بازرگان متمکن شرکت کرده حاضر می شود به ازدواج بعد هم می گوید همه هزینه به عهده خود من مهریه را من خودم قبول دارم هزینه ی جشن من خودم قبول دارم همه اش من خودم می دهم من یک بار اینجا عرض کردم یک کسی در آن جلسه گفت که چه خوب زنها همه اشان اینطوری با مردها و جوانها برخورد می کردند آن آقا گفت که اگر جوانها همه مثل زمان من بودند بله زنها همه همین کارها می کردند ولی خوب جوانها هم همه مثل جوانهای ما نبودند واقعا چه طور شد که این خانم معزز و محترمه که این موقعیت دنیایی داشت آمد همه چیز خودش بعد در اختیار گذاشت چرا از کجا آشنا شد یک مختصری اهل مطالعه بود اهل کتاب خواندن بود یک ضروریات واخلاقیات انسانی آشنا بود بعد آمد بالاخره تن به ازدواج داد و این وضعیت را پیش آورد حضرت بعد از بعثت چه کار کردند در این فراز و نشیبهای شدید با دوست چه طور با دشمن چه طور با مردم چه طور انک لعلی خلق عظیم کجا نازل شد اشدا علی الکفار رحما بینهم کجا نازل شد یک مقداری اقلا شرح حال پیغمبر را بدانیم.
من به نظرم می رسد اگر ما می خواهیم ماه شعبان را ماه پیامبر است می خواهیم احترام بگذاریم تصمیم بگیریم یکی دوتا از این سیره هایی که نوشته شده است حالا یا عربیش یا فارسی اش ترجمه شده هایش را سیره ی پیامبر را بخوانیم ولو یک خلاصه اش اخلاق و خصوصیات پیغمبر خیلی خصوصیات عظیمی است به خصوص قسمتهایی که از زبان امام حسین علیه السلام نقل شده خوب این یک مسئله که ماه شعبان ماه پیغمبر است و انشاالله ما بتوانیم از این خصوصیت استفاده کنیم و بیشتر هم برای ماه رمضان آماده بشویم یعنی در ماه شعبان روحیات خودمان را درون خودمان را خودسازی خودمان را به مرحله ای برسانیم که از ماه رمضان به طور کامل بتوانیم استفاده کنیم انشاالله.
مسئله ی دوم مسئله ی ولادت حضرت اباعبدالله سلام الله علیه هست که امشب شب ولادت ایشان هست که حضرت در سال سوم یا چهارم هجرت در مدینه به دنیا آمدند خیلی خلاصه و فشرده در زندگی ایشان اگر آدم می خواهد بحث کند خیلی مبسوط و مفصل تقریبا 7 سال دوران اول زندگی حضرت در کنار پیغمبر اکرم گذشت و در زمان حیات پیامبر اکرم رفتار و گفتار پیغمبر درجه ی علاقه و محبت حضرت را نسبت به حسن و حسین نشان داد یک طوری که همه ی کتب خاصه و عامه پر هست از مطالبی که پیامبر خدا درباره ی این دو فرزند گفته شده و اینها اصلا فرزند رسول الله خطاب می کنند امام حسن و امام حسین را البته در روایات هم که مزایا و برخورد گفته می شود گاهی بین حسن و حسین مثلا اشتباه شده از حسن برای حسین و یا از حسین برای حسن ولی خیلیهایش مشترک است و همینطور که ملاحظه فرمودید اصلا نویسندگان آمدند تقسیم کردند چیزهایی که برای خصوص امام حسن گفته شده یا برای خصوص امام حسین گفته شده جداگانه نوشتند و چیزهایی که مشترک هست در فصل جدایی نوشتند.
محبت پیامبر نسبت به این دو فرزند خیلی روشن هست و شاید بهترین جمله اشان جمله آخر باشد آدم فکر می کند پرمغزتر و پرمعنی تر که ((حسین منی و انا من حسین)) من از حسینم یعنی چی خوب بحث زیادی هم دارد بیشتر معنا کردند یعنی بقای دین من در سایه روشن امام حسین, حدودا 20 سال 30 سال در دوران حیات پدر فراز و نشیبهای تاریخ اسلام را از نزدیک دیده جریانهایی که پس از وفات پیامبر اکرم پیش آمد دوران خلفا و درگیریها و گفتگوها بالاخره جریهانها همه را از نزدیک شاهد بوده تا وقتی که علی علیه السلام به حکومت رسید جریانهای دوران حکومت پدر را شاهد بوده در جنگها شرکت داشته در بسیاری از جنگها شرکت داشته که در اینجا روایات نمونه هایی را ذکر کرده تاریخ هم نمونه هارا ذکر کرده 10 سال با برادرشان امام حسن سلام الله علیه زندگی کردند که امامت وقتی می گویم باهم زندگی کردند دوره ی امامت را والا می دانید در میلاد و تولد بین امام حسن و امام حسین 6 ماه بیشتر فاصله نبود مثلا اگر بگوییم سال 4 هجری امام حسین به دنیا آمدند سال 3 هجری با فاصله 6 ماه که آقایان فقها هم اقل حمل 6 ماه می دانند به همین دلیل است در مدینه آمدند پس امام حسن و امام حسین فقط 6 ماه داشتند در تولدشان دوران زندگیشان باهم بودند دوران امامت امام حسن را 10 سال امام حسین صبر کردند یعنی فراز و نشیبهایی که در زندگی پدر در مسائل سیاسی بودند و زندگی برادر هم در مسائل سیاسی بودند که بعد از شهادت حضرت امیر علیه السلام و مسئولیت به عهده ی امام حسن آمد.
برخوردهای حضرت با معاویه برخوردهای معاویه با ایشان مکاتبات نامه ها شروع جنگ بعد بهرحال منتهی شدن به این که قرار ترک جنگ یا مصالحه اسمش می گذارند که ما خیال می کنیم آتش بس حتما مصالحه! یا هر کی هست بهرحال قراری گذاشته شد معاویه هم به مواد این قانون عمل نکرد که داستانش در تاریخ مفصل آمده است.
10 سال هم با برادر و دوران برادر را گذراندند بعد از شهادت امام حسن علیه السلام هم ایشان 10 سال در حقیقت مسئولیت امامت را داشتند اینجا فقط یک نکته را یک تکه ای را اشاره می کنم و از این بحث مبسوط تاریخی می گذریم خوب امام حسن علیه السلام از دنیا رفتند معلوم بود که همه شیعیان و دوستان ناراحت نگران منتظر وضعیت بعد بالاخره مسئول بعدی کی است جریان به کجا منتهی می شود, نام سلیمان بن صرد شنیده اید در جریان کربلا البته شنیده اید که در خانه ی او جلسه ای گرفته شد در کوفه و تعدادی نامه نوشته شد به حضرت آن موقع که حضرت در مکه بودند و مدینه ترک کرده بودند و در جریان مخالفت با یزید آمده بودند در مکه نام سلیمان را شنیده بودید قبل از این جلسه بعد از شهادت امام حسن در خانه ی سلیمان تعدادی شیعیان جمع شدند و یک نامه ی تسلیت نوشتند به حضرت در نقل همین کلمه ی تعزیت هست نام تسلیت بهرحال شهادت برادرتان پیش آمده این مصیبت سنگین است برای شما برای ما سنگین است در نامه ی تعزیتشان این هست ((ان الله قد جعل فیک اعظم الخلف ممن مضی و نحن شیعتک المصابه بمصیبتک المحزونه بحزنک المسروره بسرورک)).
تا اینجا عادی است یعنی تسلیت گفتن است دیگر ((المنتظر لامرک)) یعنی ما دوستان بالاخره در غم شما شریک هستیم تسلیت می گوییم این حادثه پیش آمده چنین چنان المنتظر لامرک بالاخره دستور شما چیست ؟ ما تصور می کنیم بعد از برادرتان شما هستید و باید مسئولیت به عهده بگیرید و در یکی از نامه ها که البته به امضا یکی از خانمهای شیعه هست و یکی از زنهای عالیمقام شیعه هست در آن نامه بعد از این که همین تسلیت و تعزیت آمده در ذیلش مطالبه جواب کرده که یابن رسول الله جواب نامه مرا بدهید هرچی نظرتان هست بالاخره بنویسید برای ما خوب تازه امام حسن از دنیا رفتند جریان بعد از شهادت پدرشان که همه می دانیم تاریخ چه فراز و نشیبهای دارد برخوردهای معاویه, معاویه هم هنوز زنده است حاکم است, حضرت این جواب را نوشتند ملاحظه کنید, امام حسین علیه السلام در جواب دوستانی که تسلیت برادرشان گفته بودند مرقوم فرمودند: ((انی لارجوا ان یکون رای اخی رحمه الله فی الموادعه و رایی فی جهاد الظلمه رشدا و سدادا)).
من امیدوار هستم که نظر برادرم رحمه الله مواقعه بوده یعنی بهرحال قراردادی داشته و در حقیقت منتظر زمان مناسب هست و آن قرار مورد احترام است این رای برادرم بوده من امیدوارم که این رای رشد و سداد باشد یعنی معتقدم این رای درست است برادرم درست عمل کرده این رای به جا بوده در چنین شرایطی غیر از این عمل کردن اساس اسلام را ازبین می برد اینها باطنا عقیده به اسلام که نداشتند اساس را ازبین می بردند برادرم خواست به خاطر حفظ اساس این قرار را بگذارد شبیه قراری که پدرم علی در دوران خلفا عمل کرد و آن که حق او بود.
وقتی میآمدند به او می گفتند ما حاضریم چنین کنیم چنان کنیم می فرمود در شرایط فعلی هر نوع دست به جنگ زدن و وارد دعوا شدند اساس به خطر می اندازد و حفظ بنیان و اساس مهمتر است من هم یک حاشیه می روم در شرایط امروز دنیا هرچه بیشتر وحدت و اتفاق و برادری و دوستی و اخوت و یگانگی باشد بین مسلمانها در سطح جهانی همینطور که مقام رهبری اشاره فرمودند و بین مسئولان عالیرتبه کشور ما به نفع اسلام است به نفع نظام است به نفع سیستم حاکم در کشور است البته همیشه هم اختلاف نظرها و سلیقه ها بین کسانی هست کاملا هم طبیعی است.
اما حالا وقتش نیست در هر خانه ای که می روید برادرها باهم دعوا می کنند خواهرها باهم دعوا می کنند منتهی در خانه سر مثلا نان و غذا و سر وسائل تحریر و سر کتاب و دفتر دعوا می کنند و در اداره و بیرون سر پست ومقام و گاهی سر فلان مسئولیت و سر فلان امر دعوا می کنند یک مقداری تقریبا طبیعی است ولی وقت را هم باید شناخت بالافاصله آدم از خانه اش بیرون بیاید که نباید به همه بگوید بچه های من باهم دعوا می کردند من هم عرضه نداشتم که اینها را اصلاحشان بدهم هم به آن که بزند و هم به آن که می خورده به اینها بگوید دیگر دعوا نکنید دیگر همدیگر را نزنید نه نباید هر چیزی گفت و تعقیب کرد روزنامه های کشور مقامات عالیه کشور تریبونهای آزاد کشور همین تریبون نماز جمعه و هر تریبونی دنیا امروز و به خصوص کشور ما امروز بیشتر نیازمند وحدت و آرامش و سکوت هست چون دشمن شمشیر از رو بسته.
من چند جمله را گفتم برای این که تاحدودی معلوم بشود امام حسن و امام حسین وظیفه اشان یکی است منتهی شرایطی که امام حسن به تعبیر امام حسین مواجه کرده شرایطی بوده که اگر این کار را نمی کرد دشمن برای از بین بردن اسلام وارد میدان شده بود حکومت را می خواست رسما هم آمد گفت که بعد از این که آن قرارداد امضا شد آمد در مرکز تدین و دین در مدینه بعد گفت من چند جمله با امام حسن نوشتم همه اش هم زیر پای من است رسما جلو مسلمانها در مسجد همه اش زیر پای من است نماز می خواهید بخوانید می خواهید نخوانید عینا تعبیر کرد این حرف را من برای نماز و روزه شما با امام حسن دعوا نمی کردم من دعوا می کردم حاکم بشوم الان هم حاکم شدم می خواهم نمازتان بخوانید می خواهید نخوانید من کاری به این کارها ندارم.
خوب یک همچنین آدمی وقتی قدرت دستش است اگر باش می جنگند بقیه مسلمانها هم ازبین می روند پس امام حسن در این شرایط به این دلیل این کار را کرد لذا حضرت اباعبدالله در جواب این نامه ی تسلیت می فرمایند که ((انی لارجوا ان یکون رای اخی رحمه الله فی الموادعه و رایی فی جهاد الظلمه رشدا و سدادا)) من اینطور معتقدم من اینطور فکر می کنم اینطور می بینم که نظر برادرم که با دشمنی اینطور برخورد کردن و نظر من هم مقابله با ظلمه جهاد با ظلمه من هم نظرم جهاد با ظلمه خوب حالا اگر اینطور است بالاخره بعد از امام حسن چه کار باید کرد.
جواب نامه می خواستند بعدش اضافه فرمودند که ((فالسقوا بالارض و اخفوا الشر و اکتموا الهوا و احترسوا من الضوضا مادام ابن هند حیا)) تا وقتی که معاویه زنده است و این دشمن خطرناکی که قصد جان اسلام را کرده است زنده است اینها دستور هست پنهانکاری شخص و فردکاری درونی پیوندهای باطنی و همدیگر رفیق شدند و دوست شدن و در درون کنار هم بودند و کمتر بگذارید دیگران شما را بشناسند که کی هستید و چه فکر می کنید و چه کار می کنید در ظاهر باهمه هستید ولی در باطن شیعیان هستید که مشغول کار خودتان هستید و الصقوا ارض را دست به شمشیر نمی شود کرد الان هم نمی شود جنگید.
بعد از شهادت امام حسن علیه السلام, امام حسین علیه السلام در جواب نامه ی تسلیت و این که نوشته بوند منتظر امر و دستور شما هستیم و در حقیقت امامت باید به عهده بگیرید حضرت می فرمایند نظر برادرم آنطور درست است نظر من هم جهاد با ظلمه است این هم درست است من هم هیچ وقت با ظلمه کنار نمیآیم اما مادام ابن الهند حیا تا مادامی که معاویه زنده است اینها تکلیف است الصقوا بالارض اخفوا الشخص و اکتموا الهوا و احترسوا من الضوضا و هکذا ((فان یحدث به حدث و انا حی اعطیک رایی انشاالله)).
اگر معاویه مرد و من زنده بودم آنموقع نظر من معلوم می شود که چیست ؟ این نامه خیلی گویاست این نامه روحیه هدف را نشان می دهد که نه تنها در زمان امام حسن که برادرشان امام حسین بودند این کار را تایید می کردند این مطلب را درست نیست که کسانی می گویند به احترام قرارداد برادر مگر در امامت و برادری احترام این و آن ملاک عمل می شود به احترام برادر نیست کار برادر کار امامانه بوده کار رهبری صحیح بوده در زیارتنامه های حضرت همین جمله هست.
امام حسین هم دارند می فرمایند که تصمیم برادرم و کار برادرم درآن رشد و سداد بوده این استحکام اسلام بوده من هم معتقدم به این که باید با ظلمه مبارزه کرد و جهاد کرد اما شرایط آماده نیست در هر شرایطی وضعیتی هست و به مناسب آن باید عمل کرد خوب همینطور که می بینیم یواش یواش آقای معاویه برای پسرش با تحریک بعضیها بیعت گرفتن و در حقیقت ولیعهد درست کردن با تهدید با ارعاب با پول با قدرت با زور با حکومت دادن با همه ی ابزارها مطابق همان چیزی که دیگران ازآن استفاده می کردند که در حقیقت حضرت وقتی اینها را توجیه می کند وسیله بد است یا خوب است کار زشتی است یا کار زیبایی است هدف را که در نظر گرفت می خواهد پسرش بشود خلیفه بعد از خودش هر که می خواهد باشد با هر کسی هم باید برخورد بکند شروع کرد این کار را کردند و آهسته آهسته رسید به نقطه ای که می دانید در سراسر کشور اسلامی فقط سه نفر مخالف بودند که یکیشان حضرت اباعبدالحسین سلام الله علیه بود دیگر من اینجا بحث تاریخی نکنم بالاخره حتی تا جایی که معاویه به یزید پسرش می گوید من با آن تعبیری که در روایت هست شتر خلافت را زیر پای تو رام کردم همه تسلیمند فقط سه نفرند مخالفند و با بعضیهایشان هم می شود برخورد کرد و یک طوریهایی حل و فصل کرد ولی با حسین بن علی نمی شود برخورد کرد.
حسین بن علی را کارش نداشته باش با او اگر درگیر شده اید مسئله به حالت دیگری درمیآید که خوب هم شنیده اید یک سفر آمد مدینه و در خانه ی ام المومنین وارد شد.
ام المومنین ازآن پرسید که برای چی آمدی مدینه گفت آمدم زیارت گفت من سفر شما می دانم سفر سیاسی است حالا زیارت به جای خود بعد از زیارت چی گفت خلاصه آمدم این مسئله مخالفت امام حسین حل کنم امام حسین برای چی بیعت نمی کند خوب همه مسلمانها بیعت کردند امام حسین دارد اختلاف ایجاد می کند عایشه ام المومنین همانجا عصبانی شد ناراحت شد گفت از خانه ی من برو بیرون البته بعداش ازآن پرسید اگر امضا نکند چی گفت این شمشیر, شمشیر روی زانویش بود گفت با این شمشیر گفت پاشو از خانه ی من برو بیرون تو اصلا بیخود وارد خانه ی من شدی در داخل خانه ی من امام حسین را با شمشیر تهدید می کنی.
حالا معلوم شد برای زیارت نیامدی معلوم آمدی برای اهداف شیطانی خودت یک چنین وضعیتی بود و این کیفیتی وقتی دید فردی که نظرش موثر است عایشه ام المومنین همسر پیغمبر در شهر مدینه بعد از آن حوادث گذشته دارای یک موقعیت اجتماعی بالا او طرفدار امام حسین و می گوید بیخود یزید ولیعهد خودت را کردی و با حسین نمی توانی بجنگید نباید این کار را بکنید برو بیرون از خانه ی من دید در اینجا جای این قبیل کارها نیست و بهرحال معاویه به تعبیر امام حسین حدث له حادث یعنی مرگ او فرا گرفت مثل همه مقتدرین که مرگ آنها را فرا خواهد گرفت همه زورگویان که مرگ آنها را فرا خواهد گرفت همه ی کسانی که ریاست دارند قدرت دارند موقعیت دارند پول دارد مرگ آنها را فرا خواهد گرفت, بعد از این که او رفت یزید جوان خام نادان بی تجربه گفت که همه تسلیمند فقط حسین بن علی مگر حسین بن علی کیه که مخالفت می کند کاری ندارد چند نفر برمی داریم بالاخره حسابش را تصفیه می کنند به خیالش همینطور هر جا به همین سادگی می شود عمل کرد و منتهی شد به حادثه ی کربلا دیگر من امروز نباید روزه بخوانم بنابراین امام حسین سلام الله علیه ملاحظه می کنید که در این جمله اخلاق و روحیه و روشی می فرمایند برادرم به دلیل آن شرایط موادعه من روحیه ام جهاد با ظلمه اما شرایط اجرا و عمل باید رعایت بشود این هم چند جمله در ارتباط بهرحال شب میلاد حضرت.
جلسه ی مسابقات قرآن کریم در محضر مقام معظم رهبری برگزار شد اصل این مسابقه خوب خیلی جالب بود و جالب هست و کار بسیار خوبی است مقام معظم رهبری در سخنانشان مطالبی فرمودند به خصوص همین توصیه به وحدت برای جهان اسلام ملاک وحدت هم قرآن است و می بایست با قرآن و همه دورقرآن جمع بشویم و آن جمله که اشاره داشت این بود که اگر مسلمانها وحدتشان را بر سایه ی قرآن حفظ نکنند دشمن همینطوری که الان به یک تکه ای از سرزمین اسلامی حمله کرده و گوش به حرف احدی نمی دهد حمله خواهد کرد و تکه تکه کردن مسلمانها را و به هر کدامشان هم حمله بکنند دیگران سر زندگیشان است آن هم کار خودشان می کنند ولی وقتی اتحاد و اتفاق مسلمانها شد دیگر دشمن هر کاری را نمی تواند انجام بدهد از این مسئله هم بگذریم که واقعا می بایست همه مسلمانها باهم متحد بشوند و دنیای اسلام در زمان ما بیشتر از هر زمان دیگری باید یکی بشود متحد بشود یک بکند مخصوصا مسئولان رجال باید به این مسئله توجه کنند.
مسئله ی آخر که همین مسئله روز هست که هر روز شما در اخبار دارید می شنوید و می دیدید تجاوزات آمریکا و انگلستان به سرزمین افغانستان و نمی دانم اسمش هم گذاشتن مبارزه با تروریسم این مبارزه با ترویسم, با جرم جرم را می شود از بین برد, با خون خون را می شود شست, با زشتی زشتی را می شود ازبین برد.
خوب از کجا می گویید زشت است یا جرم است در سراسر دنیا می بینید کار به اسلام و مسیحیت و ادیان دیگر ندارد چند روز پیش آمار گرفتند که در 90 شهر در سراسر دنیا علیه عمل آمریکا و انگلستان تظاهرات کردند خوب اینها همه اشان آدمهایی هستند که تحریک شده ی این و آنند روی وجدان عمومی مردم است غیر از مسئله ی اسلام و مسیحیت و ادیان انسانها می فهمند که قدرت موشک و هواپیما و بمب و سایر سلاحها در برابر یک سری مردم ضعیف و گرسنه و ناتوانی که 20 سال درگیر جنگ بوده 10 سال جنگ داخلیش طول کشیده هیچ چیز ندارد.
به قول مقام عالیرتبه ی روسی که حالا من این تعبیر در ذهنم مانده است شاید مصداق اینطوری نبوده ولی تعبیر خیلی به جا بود می گفت یک موشک دو میلیون دلاری را زدن به یک چادر 10 دلاری این کار عقلائی است.
بهرحال ملاحظه می کنید اعمالی که دارد انجام می گیرد وجدان انسانها قبول نمی کند وجدان انسانها می گویند این کارها بیمارستانها زدن مدرسه را زدن بچه ها را زدن زن ها را زدن اینها چه نقشی دارد چه تاثیری دارد تروریست را چه طوری پیدایش می کنید با یک سازمان برخورد دارید خوب آن سازمان ریشه هایش را پیدا کنید سندش را به دنیا نشان بدهید همینطوری که نمی شود ما دنبال یک سازمان مثلا القاعده است دنبال یک کسی که همه دنیا هم می دانند که همان کس را هم خودتان تربیتش کردید خودتان هم یادش دادید شاید بسیاری از امکانات هم خودتان به او دادید بزرگش کردید در برابر قدرتی که این طرف دنیا با او می خواستید برخورد کنید حالا رسید به اینجا که آن که خودتان ساخته اید نمی توانید خرابش بکنید.
خوب این وضعیت دنیاست آنوقت مردم مظلوم سازمان ازبین می رود آن فرد ازبین می رود من نمی دانم واقعا این چه نوع کاری هست این کار یک کار زشت و قبیح باید گفت یک لکه ی سیاه و ننگین در تاریخ بشریت را به دست آمریکا بوجود میآید این لکه ی سیاه و ننگین را به راحتی نمی شود پاک کرد این تاریخی که شما برای خودتان ساختید مسئله تروریست را خودتان پروراندید همه جا از تروریستها حمایت کردید کودتاها که بوجود آوردید در خود کشور ما چه کارهایی کردید اسرائیل که در منطقه بوجود آوردید جنایات اسرائیل که همیشه حمایت کردید.
اسرائیل که رسما تعبیر می کند فهرست درست می کند نام هم می برد و می گوید اینها باید ترور بشوند و شما حمایت می کنید این تروریسم دولتی اصلا اینجا پیدا نیست و چیزی نیست ولی دنبال یک فردی هستید و کشور مظلوم افغانستان را اینطوری دارید ویران کنید بعد چی واقعا انسان می فهمد این کار کار خامی است نمی دانم حالا وارد شدند دیگر نمی توانند راحت خارج بشوند چه طور هم باید خارج بشوند نمی دانم مگر این که بگویند من یک چیز دیگری دنبالش هستیم دنبال تروریست نیستیم که مقام معظم رهبری در یکی از تعابیرشان فرمودند که اینها صادق نیستند در حرفهایشان در بیانه ی اهدافشان صادق نیستند حالا من اینجا تحلیل هم ندارم اهل تحلیل هم نیستم که دنبال چی هستند کم و پیش من هم مثل شما یک چیزهایی را درک می کنم که دنبال چی هستند دنبال تروریست اینطوری نمی روند دنبال تروریست با مسئولیتهای امنیتی با ابزارهای امنیتی با وسائل مناسب خودش حرکت می کنند نه با این وضعیت اسرائیل هم از این شرایط حداکثر دارد سواستفاده می کنند و بر جنایاتش هر روز می افزاید و ملاحظه می کنید که شخصیتهای فلسطینی و مردم فلسطین و خانه و زندگی مردم فلسطین را چگونه مورد حمله و تجاوز قرار می دهد.
خدایا شر دشمنان اسلام از سر اسلام و مسلمین بر طرف بفرما.
خدایا نقشه ها و حیله هایی که تنظیم کردند علیه مسلمین و اسلام همه را به خودشان بازگردان.
خدایا کشور ما را در پناه امام زمان از همه ی مخاطرات محفوظ بدار.
پروردگارا قائد عظیم الشان ما را در حراست و حمایت و حافظت از اسلام و مسلمین موید و موفق و منصور بدار.
سلامت و طول عمر به حضرتش عنایت بفرما.
ولیعصر امام زمان ما را از ما راضی و خرسند بگردان.
جوانان ما را نسبت به تشخیص وظائف و شرایط امروز کشورشان بیش از پیش آشنا و برای انجام وظائف موفق و موید بدار.


بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر
فصل لربک و انحر
ان شانئک هو الابتر

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان