زندگی حقیقی

و اما اسم"حی"به معنای کسی است که حیاتی ثابت داشته باشد، چون این کلمه صفت مشبه است، و مانند سایر صفات مشبه، دلالت بر دوام و ثبات دارد.

و اما اسم"حی"به معنای کسی است که حیاتی ثابت داشته باشد، چون این کلمه صفت مشبه است، و مانند سایر صفات مشبه، دلالت بر دوام و ثبات دارد.

انسانها از همان روزهای اولی که به مطالعه حال موجودات پرداختند آنها را دو جور یافتند، یک نوع موجوداتی که حال و وضع ثابتی دارند، حس آدمی تغییری ناشی از مرور زمان در آنها احساس نمی کند، مانند سنگها و سایر جمادات و قسم دیگر موجوداتی که گذشت زمان تغییراتی محسوس در قوا و افعال آنها پدید می آورد، مانند انسان و سایر حیوانات، و همچنین نباتات که می بینیم در اثر گذشت زمان، قوا و مشاعرشان و کارشان یکی پس از دیگری تعطیل می شود، و در آخر به تدریج دچار فساد و تباهی می گردد.

در نتیجه، انسان ها این معنا را فهمیدند که در موجودات نوع دوم، علاوه بر اندام و هیکل محسوس و مادی چیز دیگری هست، که مساله احساسات و ادراکات علمی و کارهائی که با علم و اراده صورت می گیرد همه از آن چیز ناشی هستند، و نام آن را حیات، و از کار افتادن و بطلانش را مرگ نامیدند، پس حیات یک قسم وجودی است که علم و قدرت از آن ترشح می شود.

خدای سبحان هم در مواردی از کلام خود این تشخیص انسانها را امضا کرده، از آن جمله فرموده : "اعلموا ان الله یحیی الارض بعد موتها"، (1) و نیز فرموده: "انک تری الارض خاشعة، فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت، ان الذی احیاها لمحیی الموتی"، (2) و نیز فرموده:

"و ما یستوی الاحیاء و لا الاموات"، (3) و نیز فرموده: "و جعلنا من الماء کلشی ء حی"، (4) و این آیه شامل حیات همه اقسام زنده می شود، چه انسان و چه حیوان و چه گیاه.

همانطور که آیات فوق موجود زنده را سه قسمت می کرد، آیات زیر هم زندگی را چند قسمت می کند :

"و رضوا بالحیوة الدنیا و اطمانوا بها". (5)

"ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین". (6)

که دو بار زنده کردن در آیه، شامل زندگی در برزخ و زندگی در آخرت می شود و آیه قبلی هم از زندگی دنیا سخن می گفت، پس زندگی هم سه قسم است، همانطور که زندگان سه قسم هستند .

و خدای سبحان با اینکه زندگی دنیا را زندگی دانسته، ولی در عین حال در مواردی از کلامش آن را زندگی پست و خوار و غیر قابل اعتنا دانسته، از آن جمله فرموده:

"و ما الحیوة الدنیا فی الاخرة الا متاع". (7)

"تبتغون عرض الحیوة الدنیا". (8)

"ترید زینة الحیوة الدنیا". (9)

"و ما الحیوة الدنیا الا لعب و لهو". (10)

"و ما الحیوة الدنیا الا متاع الغرور". (11)

پس ملاحظه کردید که خدا زندگی دنیا را به این اوصاف توصیف کرد و آن را متاع خوانده و متاع به معنای هر چیزی است که خود آن هدف نباشد، بلکه وسیله ای برای رسیدن به هدف باشد، و آن را عرض خواند، و عرض چیزی است که خودی نشان می دهد و به زودی از بین می رود، و آن را زینت خواند، و زینت به معنای زیبائی و جمالی است که ضمیمه چیز دیگری شود، تا به خاطر زیبائیش، آن چیز دیگر محبوب و جالب شود، در نتیجه آن کسی که به طرف آن چیز جذب شده، چیزی را خواسته که در آن نیست، و آنچه را که در آن هست نخواسته، و نیز آن را لهو خوانده، و لهو عبارت است از کارهای بیهوده ای که آدمی را از کار واجبش باز بدارد، و نیز آن را لعب خوانده، و لعب عبارت است از عملی که به خاطر یک هدف خیالی و خالی از حقیقت انجام گیرد، و آن را متاع غرور خوانده، و متاع غرور به معنای هر فریبنده ای است که آدمی را گول بزند.

آیه دیگری جامع همه خصوصیات آیات بالا است، و آن آیه این است: "و ما هذه الحیوة الدنیا الا لهو و لعب، و ان الدار الاخرة لهی الحیوان لو کانوا یعلمون" (12) این آیه شریفه می خواهد حقیقت معنای زندگی، یعنی کمال آن را از زندگی دنیا نفی نموده، و آن حقیقت و کمال را برای زندگی آخرت اثبات کند، چون زندگی آخرت حیاتی است که بعد از آن مرگی نیست، همچنانکه فرمود: "امنین لا یذوقون فیها الموت الا الموتة الاولی" (13) و نیز فرموده: "لهم ما یشاؤن فیها و لدینا مزید" (14) پس اهل آخرت دیگر دچار مرگ نمی شوند، و هیچ نقصی و کدورتی عیششان را مکدر نمی کند، لیکن صفت اول یعنی ایمنی، از آثار حقیقی، و خاص زندگی آخرت، و از ضروریات آن است.

پس زندگی اخروی، زندگی حقیقی و بر طبق حقیقت است، چون ممکن نیست مرگ بر آن عارض شود، بر خلاف حیات دنیا، اما خدای سبحان با این حال در آیات بسیار زیاد دیگری فهمانده که حیات حقیقی را او به آخرت داده و انسان را او به چنین حیاتی زنده می کند و زمام همه امور به دست او است پس حیات آخرت هم ملک خدا است نه اینکه خودش مالک باشد، و مسخر خدا است نه یله و رها، و خلاصه زندگی آخرت خاصیت مخصوص به خود را، از خدا دارد، نه از خودش .

از اینجا یک حقیقت روشن می شود و آن این است که حیات حقیقی باید طوری باشد که ذاتا مرگ پذیر نباشد، و عارض شدن مرگ بر آن محال باشد، و این مساله قابل تصور نیست مگر به اینکه حیات عین ذات حی باشد، نه عارض بر ذات او، و همچنین از خودش باشد نه اینکه دیگری به او داده باشد، همچنانکه قرآن در باره خدای تعالی فرموده: "و توکل علی الحی الذی لا یموت"، (15) و بنابر این، پس حیات حقیقی، حیات خدای واجب الوجود است، و یا به عبارت دیگر حیاتی است واجب، و به عبارت دیگر چنین حیاتی این است که صاحب آن به ذات خود عالم و قادر باشد.

از اینجا کاملا معلوم می شود که چرا در جمله: "هو الحی لا اله الا هو" (16) حیات را منحصر در خدای تعالی کرد، و فرمود: تنها او حی و زنده است، و نیز معلوم می شود که این حصر حقیقی است نه نسبی، و اینکه حقیقت حیات یعنی آن حیاتی که آمیخته با مرگ نیست و در معرض نابودی قرار نمی گیرد تنها حیات خدای تعالی است.

و بنابر این در آیه مورد بحث که می فرماید: "الله لا اله الا هو الحی القیوم"، و همچنین آیه: "الم الله لا اله الا هو الحی القیوم" (17) مناسب تر آن است که کلمه"حی"را خبر بگیریم، و بگوئیم کلمه"الله"مبتداء، و جمله"لا اله الا هو"خبر آن، و کلمه"حی"خبر بعد از خبر دیگری برای آن است، تا انحصار را برساند، چون در این صورت تقدیر آن"الله الحی"می شود، می رساند که حیات تنها و تنها خاص خدا است، و اگر زندگان دیگر هم زندگی دارند خدا به آنها داده است.

پی نوشت ها:

1) این خدا است که زمین را بعد از آنکه مرد زنده می کند."سوره حدید، آیه 17"

2) تو زمین را می بینی که بی حرکت افتاده، همینکه ما آب را بر آن نازل می کنیم، به جنب و جوش می افتد، و پف می کند، آن کسی که آن را زنده کرد همان کسی است که مردگان را زنده خواهد کرد."سوره فصلت، آیه 39"

3) زندگان همه با هم برابر نیستند، مردگان هم مساوی نیستند."سوره فاطر، آیه 22"

4) ما چنین کرده ایم که زندگان از آب زنده باشند."سوره انبیاء، آیه 30"

5) به زندگی راضی و قانع شدند و به آن دل بستند."سوره یونس، آیه 7"

6) پروردگارا دو بار ما را میراندی و دوبار زنده کردی."سوره مؤمن، آیه 11"

7) زندگی دنیا در برابر زندگی آخرت جز چیز کوچکی نیست."سوره رعد، آیه 26"

8) شما همه در پی کالای پست هستید."سوره نساء، آیه 96"

9) زینت زندگی پست را می خواهی."سوره کهف، آیه 28"

10) زندگی پست دنیا جز بازی و بیهوده کاری نیست."سوره انعام، آیه 32"

11) زندگی دنیا به جز دام فریب چیز دیگری نیست."سوره حدید، آیه 20"

12) زندگی دنیا جز بیهوده کاری و بازی نیست و زندگی واقعی تنها زندگی آخرت است، اگر بنا دارند بفهمند."سوره عنکبوت، آیه 64"

13) در حالی که ایمن می باشند و به جز مرگ اول دیگر تلخی هیچ مرگی را نمی چشند."سوره دخان، آیه 56"

14) در بهشت هر آنچه بخواهند دارند و نزد ما بیش از آنهم هست."سوره ق، آیه 35"

15) بر خدایی توکل کن که زنده ای است که هرگز نمی میرد. «سوره فرقان، آیه 85».

16) سوره غافر، آیه .2

17) سوره آل عمران، آیه .1

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان