اسلام، توسعه و نقش زن مسلمان (۱) و (۲)

اطلاعات، ش ۲۳۲۶۲ و ۲۳۲۶۳، ۳ و ۴/۱۱/۸۳

اطلاعات، ش 23262 و 23263، 3 و 4/11/83

چکیده: زن در جایگاه انسان، محور توسعه و از ارکان اساسی آن است و توسعه ایده آل توسعه ای است که موقعیت انسانی و طبیعی زن را لحاظ کرده و تفاوت های او را با مرد به فراموشی نسپارد و نقش های متناسب با ویژگی های او را در نظر بگیرد. نقش زن در فراهم آوردن محیط سالم خانوادگی، فراهم آوردن فضای سالم برای تربیت نسلِ فعال و کارآمد و حضور فعال و تأثیرگزار در عرصه سرنوشت اجتماعی، از نقش های مهم زنان در توسعه اسلامی است.

نقش زن در روند توسعه اجتماعی

گاه به زن به عنوان انسانی فعال در عرصه توسعه و گاه نیز به او به عنوان مادر، دختر، خواهر و همسر و در واقع موجودی با خصوصیات ویژه ای می نگریم که او را در داشتن نیروهای عاطفی و توان وجودی مؤثر و در نتیجه وظایف اجتماعی منحصر به فرد، از مرد متمایز می سازد. وقتی او را به عنوان انسانی فعال در عرصه توسعه بنگریم و به این حقیقت اذعان کنیم که:

1. انسان محور هرگونه توسعه است.

2. توسعه مستمر، توسعه ای است که هماهنگی متعادلی میان مجموعه عناصر توسعه و ساختارهای فرهنگی معنویِ فراهم آورنده اسباب آن ایجاد کند.

3. فطرت انسانی مهم ترین و عمیق ترین ساختار در وجود انسان است و بدون آن، انسان هویت خود را از دست می دهد و تبدیل به سیستمی می شود که نمی توان از حقوق، اجتماعی، حرکت عادلانه، اخلاقیات و حتی حضور تمدنی او سخن به میان آورد.

4. دین با ریشه داشتن در سرچشمه فطرت، کامل ترین دستوری است که آفریدگار انسان برای تحقق تکامل هماهنگ و متناسب با منافع مادی و معنوی وی در نظر گرفته و این تنها دین است که می تواند این روند ثبات هویتی و شخصیتی و نیز آرامش و اطمینان قلبی و امید سرشار به آینده را به او ببخشد و دشواری ها و تضادهای بزرگ اجتماعی از جمله تضاد دائمی میان «خودخواهی و خودپرستی» و «کار مفید برای جامعه و فراموش نمودن خویشتن در این راه» و نیز تناقض موجود میان گرایش های الحادی و گرایشهای مؤمنانه مفرط به امور نسبی و آنچه شرک نامیده می شود را حل کند.

وقتی به همه این داده ها و حقایق بزرگ توجه کنیم، درک خواهیم کرد که زن به مثابه انسان، محور توسعه و از ارکان اساسی آن است و هر روند توسعه ای تنها هنگامی می تواند با خود و ادعای خود صادق باشد که حس انسانی و فطری در وجود زن را تکامل بخشد و موقعیت انسانی و طبیعی او را به وی عطا کند.

زن و نقش متناسب با ویژگیهای وی

زن به عنوان همسر و مادر، بدون تردید دارای نقش های متفاوتی نسبت به مرد به عنوان همسر و پدر است؛ ولی این دو نقش در عین حال، کاملاً مکمل یکدیگرند؛ چنان که زندگی به همان اندازه که امکان جای گزینی آنها با یکدیگر را ندارد به هر دوی آنها نیاز دارد. اینک می توان نتیجه گرفت که زن به این اعتبار، دارای تأثیر فراوانی بر روند توسعه نیز هست و به رغم تعدد علل و عوامل توسعه (علل فاعلی، علل غایی، علل صوری و علل مادی)، بیشترین تأثیر را در این میان بر جای خواهد گزارد؛ زیرا زن می تواند در عرصه های مختلف به خوبی ایفای وظیفه نماید. به عنوان مثال به موارد زیر اشاره می کنیم:

1. فراهم آوردن محیط سالم خانوادگی: اگر زن در این امر موفق باشد، می تواند شالوده جامعه انسانی سالم، دارای اعتماد به نفس، امیدوار به آینده و مصمم را بنا نهد. در غیر این صورت، جامعه به لحاظ عاطفی، ناپایدار و به لحاظ معنوی، متزلزل خواهد بود و زمینه گسترش تبهکاری و رخوت و کاهلی در آن فراهم می شود و به تدریج ویژگی های خلاق خود را از کف می دهد. همسر و مادر خوب، قوام زندگی خانوادگی خوب را تشکیل می دهد و این به نوبه خود قوام و دوام جامعه خوب را (آنچنان که متون اسلامی نیز بر آن تأکید دارند) تضمین می کند.

2. فراهم آوردن فضای مناسب برای تربیت نسل فعال و کارآمد: پیش از این گفتیم که انسان خوب، محور توسعه است. چنین انسانی نیازمند روند تربیتی پرورشی مداومی است که نیروهای سازنده او را به منصه ظهور برساند و توان درونی اش را عیان کند. این مهم نیز خود به خود صورت نمی گیرد؛ بلکه نیازمند روند تربیتی و فضای پرورشی مناسبی است. تردیدی نیست که زن مهم ترین تأثیر را در پرورش عناصر انسانی دارد و آن چنان که می گویند در پشت هر مرد بزرگ، زن بزرگی قرار دارد و چه بسیارند بزرگ زنانی که در تاریخ پرفراز و نشیب ما حضور داشته اند.

3. فراهم آوردن فضای شورانگیز عاطفی با استفاده از استعدادهای طبیعی زن در برآوردن این نیاز ضروری انسان از یک سو، و ایجاد حالت های عاطفی مورد نیاز برای گذر از دشواری ها و موانع و ایجاد توسعه اجتماعی پایدار از سوی دیگر: جامعه ای که فاقد چنین محیط یا فضای عاطفی و گرم باشد، جامعه ای خاموش و محیط مرده ای است که به رغم پیشرفت احتمالی، در برخی عرصه های مادی، فاقد جلای انسانی مطلوب و در نتیجه ناتوان از ایجاد توسعه متعادل خواهد بود. به همین دلیل، آشکارا روشن می شود که زن در فراهم آوردن محیط شاداب و دل پذیر خانوادگی، نقش به سزایی دارد.

همچنین روشن می گردد که هر ضربه ای به نقش زن در ساختار خانوادگی و هرگونه کم توجهی و کاستن از اهمیت حلقه مقدس خانوادگی یا کوشش در جهت طرح مفاهیم جدید و ادعای مصداق های به اصطلاح امروزی برای آن و تضعیف پیوندهای خانوادگی یا ایجاد جای گزین های ادعایی و...، همه و همه پی آمدهای منفی فاجعه آمیزی بر آینده تمامی بشریت بر جای می گزارد و پویایی توسعه آمیز و مطلوب را از آن سلب می کند و حتی می توان گفت توطئه ای آشکار علیه تمامی بشریت، هرچند با پوشش خدمت بین المللی به توسعه، به شمار می رود.

کوشش های بین المللی در عرصه توسعه اجتماعی

تردیدی نیست که روند توسعه به ویژه در سال های اخیر، به میزان زیادی تحت تأثیر فعالیت های سازمان ملل متحد قرار داشته و کنفرانس های بین المللی در سطوح مختلف برگزار شده است. از جمله، کنفرانس بخارست در 1974م، کنفرانس مکزیکوسیتی در 1984م، کنفرانس قاهره در 1994م، کنفرانس کپنهاگ در 1995م و دیگر کنفرانس های بین المللی که به منظور بررسی حقوق زن برگزار گردیده است، مانند کنفرانس نایروبی و پکن. در تمامی این نشست ها و گروه های بین المللی، تأکید بر نقش خانواده در روند توسعه کاملاً مشهود بوده است. ولی با نگاهی به اسناد پیشنهادی و یا قطعنامه های پایانی آنها ملاحظه می شود که این اسناد طوری تنظیم و تدوین شده اند که آنها را از روند متعادل دور می سازد؛ نقش دین در زندگی را به فراموشی می سپارد؛ تأثیر عناصر معنوی در این عرصه را نادیده می انگارد و حتی فرصتی برای سوء استفاده از زن به عنوان کالا یا بازیچه برای سوق دادن جامعه به لاابالیگری و از هم گسستن روابط خانوادگی و هموار کردن زمینه سقط جنین فراهم می آورد.

سند پیشنهادی قاهره به کنفرانس جمعیت و توسعه، مانند بمب بزرگی بود که اوضاع را کاملاً دگرگون کرد. به طوری که دل سوزان آشکارا توطئه استعماری علیه ارزش ها و مقدسات بشریت را در آن منعکس دیدند؛ زیرا سعی در ازهم پاشاندن خانواده و طرح مفاهیم متنوعی از آن و هموارساختن راه برقراری روابط و پیوندهای خارج از چارچوب ازدواج و خانواده را داشتند. به رغم عدم هماهنگی های قبلی میان مواضع کشورهای اسلامی، که شمار اندکی از آنها حضور در کنفرانس را تحریم کرده بودند، و نیز فشارهای غربی علیه اسلام، مجموعه اسلامی نیرومندی تشکیل شد که با مجموعه دینی مسیحی همکاری خوبی داشت و به تغییر در ده ها اصطلاح و موضع این سند از جمله حذف اصطلاح «حق جنسی» و «روابط خارج از چارچوب ازدواج» و حذف جنبه الزامی سند و نیز تعدیل سند مربوط به سقط جنین نائل آمد.

چهارمین کنفرانس جمعیت و توسعه در پکن به رغم هدف های اعلان شده خود مبنی بر توجه به زن و سهیم ساختن وی در روند توسعه و با طرح شعار «برابری، توسعه و صلح»، رسالت ویرانگرانه کنفرانس قاهره را تکمیل کرد و از آن بالاتر، همه اصلاحاتی که مطرح شده بود، بی نتیجه ماند و مجددا بر چیزی انگشت گزارد که «حقوق جنسی» نام دارد. آن کنفرانس در حقیقت چیزی جز تلاش برای از هم گسیختن پیوندهای خانوادگی و حذف عنصر اصلی روند توسعه نبود.

زن مسلمان امروز و در بعد واقعی و عملی، فاقد نقش شایسته ای در روند توسعه اجتماعی است. ما به یک برنامه همه جانبه توسعه ای نیاز داریم که مبتنی بر این پایه ها باشد:

گسترش آگاهی مسلمانان (زن و مرد) نسبت به حقوق زن و نقش ضروری وی در روند توسعه؛ فراهم آوردن مساوات عادلانه و منطقی میان زن و مرد در فرصت های توسعه ای از جمله فرصت کار، برنامه ریزی، مدیریت و هدایت سرمایه و ثروت و تحقق مشارکت سیاسی، اداری، فرهنگی و غیره؛ تأکید بر حرکت آموزشی و ارتقای آن در مورد بانوان؛ تأسیس سازمان های غیردولتی زنان و پشتیبانی جدی از آنها؛ حل ریشه ای مشکل مهاجرت های داخلی و خارجی و توجه به پی آمدهای آن. زیرا بیشتر مهاجرت ها که به دلیل عوامل گوناگون انجام می شود در میان زنان است؛ ایجاد راه های مؤثر برای حل مشکلات اجتماعی زنان و کوشش در تغییر دیدگاه جامعه نسبت به زنان شاغل و کوشش در جهت تقویت جسمی زنان و نجات آنها از ضعف و بیماری و تشویق تربیت بدنی و ورزش های مناسب به دور از هرگونه سوء استفاده و بی بندوباری.

اشاره

هرچند نویسنده به نکات خوبی اشاره کرده است ولی لازم بود به دو نکته توجه می نمودند:

1 آنچه اساسی ترین مسئله در توسعه است، جهت و سمت و سوی توسعه و معیارها و شاخصه های مطلوب آن است. به عبارت دیگر، ابتدا باید روشن شود که توسعه بر اساس شاخصه های اسلامی، چگونه است و چه تفاوت هایی با مفهوم رایج و جهانی آن دارد. آنچه به اختصار باید بر آن تأکید نمود، برقراری عدالت اجتماعی و رشد فضایل انسانی در بستر توسعه است. ازاین رو، چنانچه توسعه مادی و صنعتی با برقراری عدالت و رفع تبعیض و نابرابری همراه نباشد و نتواند انسان ها را در مسیر فضایل پاک انسانی و در نهایت قرب به مبدء همه پاکی ها یعنی خداوند متعال قرار دهد، از دیدگاه اسلامی مطلوب و ایده آل نخواهد بود.

2 از شاخصه های اساسی توسعه بر مبنای دیدگاه اسلامی، تبیین نقش و جایگاه خاص زن و مرد بر اساس ویژگی های طبیعی آنهاست. در دیدگاه جهان بینی اسلامی، تفاوت جنسیت زن و مرد، آن دو را برای کارکردهایی خاص مناسب کرده است که قرار گرفتن هر یک از دو جنس در مدار متناسب با آفرینش خویش (تناسب تکوین و تشریع) موجب می شود تا زن و مرد به کمال و رشد صحیح دست یابند. ازاین رو، ضمن تأکید بر وجود عرصه های مشترک و مسئولیت های خانوادگی و اجتماعی مشترک برای زن و مرد، می بایست تفاوت های زن و مرد را در ایفای نقش های خانوادگی و اجتماعی مورد توجه قرار دارد. در سیاست گذاری های نظام اسلامی در راستای توسعه مطلوب، می بایست زنان و مردان را در نقش هایی که کارآمدی های متناسب با ویژگی هایشان دارد به کار گرفت و آنان را از برابری و تشابه در نقش ها پرهیز داد که این تشابه به ضرر فرد و جامعه و خود زنان و مردان خواهد بود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر