...شخص معصیت کار اگر از کسانی باشدکه بر اثر بی اعتقادی یا ضعف اعتقاد و ایمان به مبدا و معاد و تبعات اعمال، به دام گناهان گرفتار می آیند.وظیفه او این است که قبل از هر چیز به تقویت اعتقادات خویش پردازد و از این طریق با از بین بردن علت گناه، خود را از شر معاصی خلاص کند و اگر از کسانی باشد که بر اثر غفلت از اعتقادات به گناهان نزدیک می شوند، وظیفه اش این است که با مراقبه ای شدید، هر آنچه را بدان ها معتقداست، پیش چشم خود مجسم کند و هیچ گاه آنها را از نظر دور ندارد و از این راه با از میان برداشتن عامل گناه بر دوری از گناه توفیق یابد.
اکنون جای آن است که خاطر نشان سازیم اگر شخص گنهکار از کسانی باشدکه بر اثر ضعف اراده و سست عنصری تن به گناه می دهند، چه باید بکند.
لذا گوییم:کسی که به ضعف اراده مبتلا است و به همین سبب علی رغم اعتقاد به مبدا و معاد و تبعات اعمال و توجه به همه امور یاد شده باز به گناه دست می یازد، اگر صادقانه قصد اصلاح داشته باشد و به راستی بخواهد از گناهان فاصله بگیرد، قبل از هر چیز باید با به کار بستن برخی از ریاضت های شرعی، اراده ضعیف خود را تقویت کند.آن گاه که اراده اش قوی شد، به سهولت می تواند از گناهان دست شسته و از شر آنها در امان بماند.
حال اگر بگویی:آن ریاضت شرعی که انسان را در تقویت اراده، یاری می رساند چیست؟در جواب گوییم:ریاضتی که در راس همه ریاضت های شرعی است و در صورتی که با همه شرایط و ضوابط خاص خود اجرا گردد، درتقویت اراده تاثیری شگرف دارد، روزه است.
خدای تبارک و تعالی می فرماید:
یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون ; (1) ای مؤمنان!روزه بر شما واجب شد همان طور که بر امت های پیش ازشما واجب بود شاید که[بدین وسیله]تقوا پیشه سازید.»
رابطه روزه با تقویت اراده
اگر گفته شود:چه ارتباطی بین روزه گرفتن و تقویت اراده است؟در جواب گوییم:آدمی هنگامی که در شرایط عادی و معمولی به سر می برد، به سبب این که از نیروها و استعدادهایی که خداوند در وجود او به ودیعه نهاده بی خبر است، و یااگر خبر داشته باشد انگیزه ای قوی در او وجود ندارد که موجب شود آنها را به کارگیرد، چه بسا خود را ضعیف بپندارد، ولی همین آدم به مجرد این که در تنگنا قرارگیرد و مجبور شود از آنچه در توان دارد کمک بگیرد و از آنها حداکثر استفاده رابنماید، در می یابد ضعفی که قبلا در وجود خویش احساس می کرده خیالی بیش نبوده است.
در حقیقت آنچه در قبل بوده استضعاف بوده است نه ضعف.پیش تر به سبب دوری از معرکه کار زار، خود و استعدادهای نهفته در خود را باور نکرده بودو به همین جهت، می پنداشت که ضعیف است، ولی وقتی که وارد میدان عمل شود وبه طور جد بخواهد از امکانات موجود استفاده کند و به مطلوب خویش برسد، تصدیق می نماید آن گونه هم که خیال می کرده ضعیف نبوده است، بلکه به عکس، بسیار هم قوی و نیرومند بوده و خود خبر نداشته و نمی دانسته است.
همه کم و بیش با مانورهای نظامی آشنا هستیم و یا لا اقل وصف آنها راشنیده ایم.در عملیاتی که به عنوان مانور نظامی انجام می شود، از دشمنی که به حسب واقع دشمن باشد، خبری نیست، بلکه دشمنی را فرض می کنند و مواضعی نیز بدان اختصاص می دهند، آن گاه سربازان و نیروهای خودی را به مقابله جدی با دشمن فرضی فرا می خوانند، در این مقابله، نیروهای خودی توان رزمی خود رامی شناسند و باور می کنند که اگر روزی با دشمن واقعی مواجه گردند، توان جنگیدن و مقابله با آنها را دارند و بدون احساس ضعف، با آنها خواهند جنگید.
حال، همین سربازان که در عملیات مانور شرکت جسته و به توان های رزمی خویش پی برده اند، اگر بخواهند بدون شرکت در مانور، یک سره به مصاف دشمن بروند، بی شک، آن آمادگی و اعتماد به نفس لازم را نخواهند داشت، بلکه در مقابل دشمن احساس ضعف می کنند و چه بسا همین امر موجب شکست آنان خواهد شد.
حال باید دانست:شخصی که خود را در مقابل هواهای نفسانی و غرایزسرکش ضعیف می بیند و اراده اش را در مقابل آنها ناچیز می شمارد و به همین سبب بدون هیچ گونه مقاومتی تسلیم خواسته های شیطانی می شود و به آسانی، به گناه تن می دهد، در حقیقت او ضعیف نیست، بلکه خود را به استضعاف کشانده و خود و قدرت اراده خود را باور نکرده است.او به خویش سوء ظن داردو به همین سبب جرات نمی کند با خواسته های نفسانی مقابله نماید;لذا چاره کار این است که او را در یک عملیات مانوری شرکت داد و اموری که به حسب واقع هیچ منعی ندارند به عنوان دشمن های فرضی مشخص کرد;آن گاه به اودستور داد از فلان ساعت تا ساعت فلان با آن امور دست و پنجه نرم کند.مثلاعلی رغم آن که تشنه است، آب نیاشامد، اگر گرسنه است غذا نخورد و...و نیز بایدبرای مواردی که احیانا از او در مورد دستورهای یاد شده تخلفی سر می زندجریمه های سنگینی مقرر کرد، تا توهم نشود که آن دستورها یک سری امور فرمایشی و بی خاصیتی هستند و فایده ای جز شوخی و سرگرمی بر آنها مترتب نیست.
بی شک، اگر شخص مزبور بر آدابی که گفته شد مواظبت کند، چندی نخواهدگذشت که به قدرت اراده خویش پی برده و کم کم خود و استعدادهای نهفته خودرا باور می کند.قطعا وقتی دریافت که می تواند از برخی چیزها علی رغم میل باطنی خویش امساک کند، دیگر آن وحشت سابق را نخواهد داشت و بدون هیچ گونه احساس ضعفی، به مقابله با گناهان و خواسته های نفسانی خواهد پرداخت.
اکنون ای عزیز!اگر در آنچه ذکر شد نیک تامل کنی نباید در تاثیر روزه بر اراده انسان و بروز استعدادها و لیاقت های نهفته در وی تردیدی داشته باشی;زیراخدای تبارک و تعالی با تشریع روزه، در حقیقت به مانوری اخلاقی دست زده واموری را که اکثر آنها به حسب واقع حلال و بلامانعند، به طور موقت تحریم کرده است، آن گاه انسان های مؤمن را به مقابله با آنها فرا خوانده است.اراده حق از این تکلیف این بوده است که به افراد مؤمن بفهماند اگر بخواهند می توانند با اراده وخواست خود، بدون آن که محذوری پیش بیاید-علی رغم میل باطنی خویش ازبسیاری چیزها دست شسته و از آنها دوری گزینند.
بی شک، وقتی انسان در چند مورد دید که می تواند در مقابل خواسته های درونی خویش بایستد و با آنها مقابله کند، در بقیه موارد نیز-که عبارتند از همان محرمات واقعی-، سستی و زبونی را رها کرده و با قدرت در مقابل خواسته های نفسانی و وسوسه های شیطانی می ایستد.
بنابر این، ای آن که از ضعف اراده خویش شکوه می کنی و خود را در برابرخواسته های نامشروع نفس ناتوان می بینی اگر به راستی از این امر ناراحتی وصادقانه خواستار آنی که خود را اصلاح کنی و از معاصی فاصله بگیری، باید ماه مبارک رمضان را که ماه خود سازی و جهاد با نفس است مغتنم شماری و باروزه داری، آن هم با شرایط و ضوابط ویژه اش، تجربه کنی که تو نیز مانندبسیاری از بندگان مخلص خدا می توانی بر نفس خویش مسلط باشی و باخواسته های نامشروع آن مخالفت نمایی.