«
وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ ما تُقدِّمُوا لاِءَنْفُسِکُمْ
مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَاللّهِ إِنَّ اللّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ
»
«
نماز را برپا دارید
و زکات بدهید (و با این دو، جسم و روح خود و اجتماعتان را
نیرومند سازید و بدانید) هر کار خیری که برای خود از پیش می فرستید در سرای آخرت آن
را نزد خداوند خواهید دید، و بدانید خداوند به اعمال شما آگاه است
.»
یکی از مطالب مهم اخلاقی اعتقادی، مسئله تجسم اعمال است؛ یعنی همه اعمال ما در
این عالم، خوب یا بد، دارای باطنی است که آن باطن فردای قیامت که به تعبیر قرآن
«
یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِر
»(22)
است، مجسم خواهد شد و آنها را خواهیم
دید؛ بلکه این اعمال سازنده باطن ماست و ما هم اکنون با علم و عملمان، مشغول ساختن
باطن خویش هستیم و حشر فردای قیامت ما با همان حقایقی است که در این دنیا
می سازیم
.(23)
آیه محل بحث نیز به آن تصریح می کند؛ همان طور که در آیه 10 سوره نساء نیز آمده
است: «کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم و ستم می خورند، یقیناً آتش
می خورند
.»
روایات در باب تجسم اعمال فراوان است؛ البته در روایات تمثل آمده است نه
تجسم؛
(24)
اما منظور از تجسم، جسم برزخی یا قیامتی است، نه جسم دنیوی و
مادی
.(25)
پرسش: کدام یک از اعمال انسان در قیامت مجسم خواهد شد، همه اعمال یا بعضی از
آنها؟
پاسخ: اعمالی در قیامت متمثل یا مجسم خواهد شد که در انسانها به صورت صفت دائمی
درآمده باشد یا به اصطلاح، ملکه
(26)
شده باشد؛ اما اگر انسان خطایی
مرتکب شد و بی درنگ یا پس از پی بردن به اشتباهش توبه کرد، این عمل به صورت
باطنی اش متمثل نمی شود؛ بلکه اگر بر آن اصرار داشته باشد و توبه مقبول نکند، حشر
انسان با همان صفت خواهد بود
.
در روایات آمده است: «اگر مرتکب گناه شدید، زود توبه کنید»، یا در حدیثی آمده
است: «خوشا به حال بنده ای که اگر خدای ناخواسته گناهی مرتکب شد، بی درنگ توبه
کند.» شاید فلسفه این مسئله همین نکته باشد که انسان قبل از اینکه گناه به صورت
ملکه و ماندگار درآید، توبه کند تا اثر منفی آن در قیامت باقی نماند
.
مولوی می گوید
:
سیرتی کان در وجودت غالب است
|
هم بر آن تصویر حشرت واجب است
(27)
|
در شعر
دیگری آمده است
:
فردا که جزای شش جهت خواهد بود
|
قدر تو به قدر معرفت خواهد بود
|
در حُسن صفت کوش که در روز جزا
|
حشر تو به صورت صفت خواهد بود
|
بنابراین اگر انسانی در دنیا با صفت زشت دروغ و فریب، انس گرفت، در قیامت به
صورت روباه وارد محشر می شود؛ اگر فردی صفت پلید سخن چینی بر او حاکم شد، در قیامت
به صورت میمون محشور خواهد شد؛ اگر کسی صفت ناپسند غرور بر او غالب شد، در روز حشر
به صورت مورچه وارد محشر می شود تا زیر پای مردم لگدمال شود و غرور کاذبش از بین
برود؛ اگر انسانی تمامی تلاش خود را برای شهوت مصروف بدارد و شهوت پرست شود، روز
قیامت به صورت خوک محشور خواهد شد؛ اما تکان دهنده و عبرت آموز آن که او در قیامت
هم انسان است و هم خوک؛ نه اینکه مسخ شده باشد و تبدیل به خوک شده باشد. اگر مسخ
می شد، دیگر عذابی نمی دید؛ چون همان قدر که انسان از انسان بودنش لذت می برد، خوک
هم از خوک بودنش و هر حیوانی از حیوان بودن خود، لذت می برد؛ بلکه صورتش مثلاً صورت
انسانی است، اما سایر اعضای بدنش، مثل حیوان است
.
حالا مجسم کنید انسانی که خدای ناخواسته دارای چندین صفت زشت مثل دروغگویی،
سخن چینی و شهوت پرستی بوده است، در فردای قیامت چگونه خواهد بود؟
!
او انسانی خواهد بود که صورتش، صورت انسان، گوشش، گوش روباه، دست و پای او دست و
پای میمون، و شکم و سایر بدنش مانند خوک است؛ و این عذاب وقتی بیشتر می شود که خودش
هم می داند فلان انسان است و دیگران هم او را می شناسند و با همان قیافه وارد محشر
می شود و در حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه علیهم السلام
و حضرت زهرا سلام الله علیها حاضر می شود. اینجاست که معنای این روایت روشن
می شود
:
«
فردای قیامت بعضی از انسانها به صورت حیواناتی وارد محشر می شوند که بوزینه ها
خیلی از آنها زیباترند
.»
کسانی که چشم باطنی، اعم از چشم برزخی
(28)
یا چشم
قیامتی
(29)
دارند، در همین دنیا می توانند باطن دیگران را ببینند، و حتی
اگر بخواهند به دیگران نیز نشان دهند؛ اما آنها مظهر ستارالعیوبی الهی اند و آنچه
دیده اند و می بینند، افشا نمی کنند؛ چه این که
:
هر که را اسرار حق آموختند
|
مهر کردند و دهانش دوختند
|
بر لبش قفل است و در دل رازها
|
لب خموش و دل پر از آوازها
|
عارفان که جام حق نوشیده اند
|
رازها دانسته و پوشیده اند
(30)
|
آنها گاهی
به دلیل بعضی مصالح، گوشه ای از این حقایق را به دیگران نشان می دهند؛ مثل آنچه از
امام صادق علیه السلام درباره ابوبصیر نقل شده است که حضرت، با هدف استحکام
بخشیدن به عقاید حق ایشان درباره امامت برای چند لحظه، چشم برزخی او را باز
کرد
.
ابوبصیر می گوید
:
«
به خدا قسم اکثر آن افراد را به صورت سگ و خوک و میمون دیدم. پرسیدم اینها چه
کسانی اند؟ امام صادق علیه السلام فرمود: اینها مخالفان ما هستند
.»
نیز ابوبصیر می گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود
:
«
اگر دوست داری به همین حالت باقی بمانی، حسابت با خودت و اگر بخواهی به حالت
اول برگردی و من بهشت را برای تو ضمانت می کنم.» گفتم: «نمی خواهم این خلق و مردم
واژگونه را ببینم. بهشت برایم بهتر است و آن را با چیزی عوض نمی کنم. امام صادق
علیه السلام دستش را به چشمم مالید، به حالت اول برگشت
.»(31)
این مسئله، مختص معصومان علیهم السلام نیست. سایر انسانهای وارسته و متقی
نیز می توانند به اذن خداوند چنین قدرتی داشته باشند. در این زمینه، داستانهای
فراوانی در کتابها نوشته شده است؛ مانند آنچه درباره حاج شیخ حسن علی نخودکی
اصفهانی در کتاب «نشان از بی نشانها» آمده است. از بین قضایای فراوان، هر چند آنچه
در این کتاب آمده، از فضل ایشان، یک صدم بیشتر نمی باشد، به ذکر یک مورد بسنده
می کنیم
.(32)
«
یکی از اهل علم نقل می کرد: در خدمت جناب شیخ به قبرستانی برای فاتحه رفتیم
.
حاج شیخ به من فرمودند: گوش کن از این قبر چه صدایی می شنوی. بر اثر توجه ایشان
شنیدم که از آن قبر صدایی می آید: "خیار سبز است کاکل به سر است" بعد به قبر دیگری
اشاره کردند. شنیدم می گفت: "لا اله الا اللّه" فرمودند: صاحب قبر اول بقال بود و
هنوز با اینکه چند سال است از فوت او می گذرد خیال می کند زنده و مشغول فروش خیار
است و دومی مردی بود اهل دل و ذکر. در آن عالم هم مشغول ذکر حق است
.»(