از آنجا که روح، ساختاری مغایر با ساختار ماده داشته، اصول حاکم بر آن غیر از اصول حاکم بر ماده و خواص فیزیکی و شیمیائی آن است، پیامبر اسلام، به دستور الهی، در پاسخ پرسش مشرکان فرمود: روح، از عالم امر است .
امام محمد زکریای (1) رازی در ذیل آیه مبارکه «... یسئلونک عن الروح ...» چنین می نویسد:
«المختار عندنا انهم سالوا عن الروح و انه صلی الله علیه و آله اجاب عنه علی احسن الوجوه; بیانه ان المذکور فی الآیة انهم سالوه عن الروح و السؤال یقع علی وجوه:
احدها: ان یقال ماهیته هو متحیز او فی حال التحیز او موجود غیر متحیز و لا حال فیه؟
ثانیها: ان یقال اهو قدیم او حادث؟
ثالثها: ان یقال هو هل یبقی بعد فناء الاجسام او یفنی؟
و رابعها: ان یقال ما حقیقة سعادة الارواح و شقاوتها ...» ؟
یعنی: «نظریه صحیح نزد ما این است که کفار قریش از روح سؤال کردند و پیامبر نیز بهترین پاسخ را به آنان داد و توضیح آن این که مورد سؤال از روح در آیه مذکور می تواند چند چیز باشد:
1 . ممکن است سؤال از ماهیت و حقیقت روح بوده به این نحو که آیا ماهیت روح دارای مکانی بوده؟ یا در حال تحیز بوده یا اصلا مکانی ندارد و اصولا روح، موجودی غیر زمانی و غیر مکانی است؟
2 . آیا روح موجودی قدیم یا حادث می باشد؟
3 . آیا روح حالت فنا نداشته، بعد از این دنیا و جدائی از بدن باقی می ماند، یا فانی می شود؟
4 . آیا حقیقت سعادت ارواح و شقاوت آنها چیست؟
سپس اضافه می کند که مسائل مربوط به روح زیاد و فراوان می باشد و در این آیه دلالت خاصی بر این که مراد از سؤال درباره روح چه می باشد؟ به صراحت وجود ندارد و لکن خداوند در پاسخ سؤال از روح چنین می فرماید:
«قل الروح من امر ربی ...» .
«ای پیامبر به آنان بگو روح از عالم امر پروردگار من می باشد» .
امام رازی به دنبال ذکر این مطالب می نویسد:
«هذا الجواب لا یلیق الا بمسالتین: احدهما السؤال عن الماهیة اهو عبارة عن اجسام موجودة فی داخل البدن متولدة عن امتزاج الطبایع و الاخلاط و ... .» .
مراد از پاسخ خداوند به سؤال مشرکین و کفار قریش با توجه به قرائن موجود در آیه جز دو مساله نمی تواند باشد:
مساله اول این که سؤال از حقیقت و ماهیت روح بوده، و این که:
«حقیقت روح چیست؟ آیا ماهیت و حقیقت روح همان اجسام موجود در داخل بدن بوده که از امتزاج طبایع و اخلاط پیدا شده یا عبارت از خود مزاج و ترکیب اخلاط یا عرض دیگری قائم به اجسام می باشد یا این که حقیقت آن شی ء مغایر با اشیاء موجود می باشد؟»
خداوند در پاسخ این سؤال می فرماید:
«روح، موجودی مغایر با این اشیاء بوده و حقیقت آن عبارت از جوهری است بسیط و مجرد از ماده و حدوث آن نیاز به پروردگار عالم دارد که با اراده و امر او (کن فیکون) تحقق پیدا کرده است » .
پس روح، موجودی است حادث و از ناحیه امر خدا تحقق یافته و برای جسد و بدن بی روح حیات بخشیده است و تذکر این نکته لازم است که عدم علم به حقیقت خاص آن، موجب نفی مطلق آن نمی گردد چنانکه خداوند در ذیل آیه مذکور می فرماید:
«و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا» .
«درباره روح جز دانش اندک به شما داده نشده است » (2).
و مساله دوم سؤال از این باشد که آیا روح حادث بوده و برای آن حالت عدمی سابق بوده یا قدیم و غیر زمانی می باشد که بحث از آن از محل گفتگوی ما، خارج است برای اطلاع بیشتر، خوانندگان می توانند به کتاب «کشاف، اصطلاحات الفنون » ص 540 مراجعه فرمایند .
پی نوشت:
1) محمد زکریای رازی پزشک و شیمی دان بزرگ ایرانی متولد سال 251 و متوفای 313ه ق . از مشاهیر منطق و هندسه و طب، فلسفه و دیگر علوم، دارای 56 کتاب در طب و 33 کتاب در طبیعیات; 7 کتاب در منطق، 10 کتاب در ریاضیات و نجوم و 7 کتاب در تفسیر و تلخیص کتب فلسفی یا طبی و 22 کتاب در کیمیا و 10 کتاب در فنون مختلف . جمعا دارای 184 جلد از تالیفات او بشمار می رود (لغت نامه دهخدا، ماده محمد زکریای رازی) .
2) کشاف، اصطلاحات الفنون، تالیف محمد اعلی علی بن تهانوی، ج 1، ص 540، چ کلکته، سال 1862م .