عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی
طرح مسئله
«تاریخ گذاری» دانشی است که عهده دار تعیین زمان وقوع حوادث یا بیانگر تاریخ رخدادهای تاریخی می باشد. در این مقاله، «تاریخ گذاری قرآن» (Chronology of Quran) از دیدگاه خاورشناسان بررسی می گردد. در دانش تاریخ گذاری قرآن، از تاریخ نزول وحی های قرآنی بر حضرت محمّد صلی الله علیه و آله بحث می شود و این کار، فقط در خصوص قرآن کریم امکان پذیر است؛ زیرا سایر کتب آسمانی نزول دفعی داشته اند، ولی قرآن بر اساس مقتضیات و نیازهایی نازل می شد که به صورت تدریجی در دوران و محل زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله پدید می آمد(1).
گر چه برخی از خاورشناسان از تحقق یافتن چنین امر مهمّی مأیوس گشته اند یا عدّه ای دیگر از آنان راه رسیدن به چنین هدفی را منحصر در تعیین نوع سبک و شکل و لحن آیات و سوره ها دانسته اند، ولی به نظر می رسد که به رغم دشواری چنین اقدامی، می توان از طریق اشارات تاریخی در آیات قرآن به سیره و سنّت پیامبر و نیز با استفاده از روایات ترتیب نزول، به میزان قابل توجّهی به این آرمان بلند و هدف والا دست یافت.
خاورشناسان بیشتر بر سبک و آهنگ آیات و مفاد آنها تأکید کرده اند و بر این اساس به طبقه بندی سوره ها در قالب سه یا چهار یا شش مرحله پرداخته اند و تاریخ نزول سوره ها را به صورت حدسی و ذوقی تعیین نموده اند. از آنجا که مبنای کار آنان اِعمال ذوق و حدس محض بوده در موارد متعدّدی نتایج نادرستی را ارائه داده اند؛ به عنوان نمونه، برخی از سوره های مدنی را به خاطر کوتاهی آیاتشان یا ذکر آیات اعتقادی در آنها جزء سور مکی به شمار آورده اند. این سوره ها عبارت اند از: زلزال، رحمان، انسان، نصر، تغابن، رعد، حج و بیّنه(2).
سابقه تاریخی پژوهشهای خاورشناسان در این موضوع به اواسط قرن سیزدهم قمری برمی گردد. آنان در ضمن کتابهایی از قبیل تاریخ قرآن، تألیف نولدکه (در سال 1860م)، قرآن، ترکیب و تعلیمش، تألیف مویر (در 1878م)، مقدمه تاریخی انتقادی بر قرآن، تألیف ویل (در 1872م) و... به بحث و بررسی چنین موضوعی پرداخته اند(3). طیف طبقه بندی سوره ها توسط خاورشناسان از سه مرحله گرفته تا شش مرحله را شامل می گردد. این تلاش به منظور نیل به ترتیب نزول آیات و سور قرآن انجام گرفت، به گونه ای که با رشد و ویژگیهای متنوع شخصیّت دینی پیامبر صلی الله علیه و آله منسجم باشد.
در این مقاله به منظور دوری گزیدن از گسترش یافتن دامنه بحث، تنها به گزارش و نقد پژوهش خاورشناسانی پرداخته می شود که شیوه طبقه بندی چهار مرحله ای را برگزیده اند.
مسئله اصلی در این مقاله عبارت است از: «بررسی اعتبار تحقیقات خاورشناسان در زمینه تاریخ گذاری قرآن و اینکه آیا مقاطع تاریخی و ویژگیهای معیّن شده از سوی آنان برای هر طبقه می تواند مبنای درستی برای طبقه بندی سوره های قرآن قرار گیرد؟».
پژوهش ویل
گوستاو ویل (Gustav Well)(1808-1889م) خاورشناس آلمانی آثار متعددی از خود به یادگار گذاشت که مهم ترین آنها مقدمه تاریخی انتقادی بر قرآن است. وی در این کتاب، درباره جمع قرآن و نظم تاریخی سوره ها و آیات قرآن سخن گفته و تاریخ گذاری سوره ها را بر اساس سه معیار ارائه نموده است:
1. استناد به رخدادهای تاریخی که از طریق منابع دیگر شناخته شده است؛ یعنی در قرآن به برخی از وقایع تاریخی اشاره شده، ولی شرح آنها را باید در منابع تاریخی جست و جو نمود.
2. مضامین وحی یا محتوای آیاتی که بیانگر شرایط و وظایف گوناگون پیامبر است.
3. سبک و سیاق ساختار وحی به لحاظ نحوه لحن و آهنگ و شیوه نثر یا سجع عبارات.
آن گاه سوره های قرآن را به چهار دسته سه دسته مکی و یک دسته مدنی تقسیم نموده و سوره های مکی را به ترتیب به این مقاطع تاریخی نسبت داده است:
از آغاز بعثت تا هجرت به حبشه (1-5 بعثت)، حدود سال 615 میلادی؛
از آن زمان تا هنگام بازگشت پیامبر از طائف (5-10 بعثت)، حدود سال 620 میلادی؛
و از آن زمان تا هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه (10-13 بعثت)، برابر با سپتامبر 622 میلادی.
او برای سوره های هر طبقه، ویژگیهای معیّنی را برشمرده است:
ویژگیهای طبقه نخست
یک. اغلب سوره ها با برخی از سوگندها آغاز شده اند.
دو. بیشتر آیات، کوتاه و خیال انگیزند.
سه. آیات آن موزون و دارای سجع هستند.
چهار. زبان این سوره ها مملوّ از تصویرها و تمثیلهای شاعرانه و جاذبه شعری است.
ویژگیهای طبقه دوم
یک. سوره ها بلندتر و به نثر نزدیک ترند.
دو. ویژگی خیال انگیزی و جاذبه شعری هنوز در آنها دیده می شود.
سه. در آنها از صفات الهی همچون رحمت او، و نشانه های خدا در طبیعت سخن گفته شده است.
چهار. اوصاف بهشت و دوزخ و نیز چگونگی عقاب و عذاب مورد بحث قرار گرفته است.
ویژگیهای طبقه سوم
یک. سوره ها بلندتر و از سوره های طبقه دوم، به نثر نزدیک ترند.
دو. به گونه خطابی و موعظه ای نازل شده و جنبه خیال انگیزی ندارند.
سه. در آنها اخبار پیامبران و کیفرهای اخروی با جزئیات بیشتری بازگو شده است.
ویژگیهای طبقه چهارم
یک. سیر حوادث را پس از هجرت بیان می کنند.
دو. آیات و سوره ها بلندتر از گذشته می باشند.
سه. بیانگر قدرت و فرمانروایی سیاسی و اجتماعی پیامبر صلی الله علیه و آله هستند(4).
نقد و بررسی
از معیارهای سه گانه ای که برای تاریخ گذاری سوره ها ذکر گردید دو معیار سبک و مضامین سوره ها از آنجا که توانایی تعیین تاریخ نزول سوره ها را به صورت دقیق و روشن ندارند، طبقه بندیهای مبتنی بر آنها صرفا ذوقی و سلیقه ای بوده و از حیّز اتقان و اعتماد خارج اند؛ امّا معیار نخست استفاده از اشارات و تصریحات قرآن به رخدادهای زمانمند زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله می تواند در کنار روایات صحیح، سودمند و راهگشا باشد.
بیشتر ویژگیهای مذکور سوره ها نیز مخدوش بوده، نمی توانند به عنوان وسیله سنجش و تفکیک سوره ها به شمار آیند. به نظر «ویل» در سوره های نخستین، سجع بیشتری به کار رفته است. اوّلاً از او هیچ دلیلی در اختیار نیست که به چه جهت آن سوره ها را دارای سجع بیشتر دانسته است. اگر دلیل او روایات ترتیب نزول است، این روایات، رشد سجع سوره ها را بر اثر پیشرفت رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله به گونه اجمالی و جزئی نشان می دهد، نه به صورت کلّی. به علاوه، اگر وی آن روایات را مبنای تاریخ گذاری قرار داده است، از چه رو در آن دخل و تصرّف کرده و خود ترتیب دیگری را فراهم آورده است؟! در هر صورت، کاربرد سجع هیچ اختصاصی به سوره های مکی یا اوائل دوران مکّه نداشته، بلکه در سراسر قرآن در مواردی به حسب اقتضای خاص خود به کار رفته است.
ملاک کوتاهی یا بلندی آیات و سوره ها نیز امری ذوقی و تخیّلی است و نمی توان بر پایه آن میان مراحل دوران وحی مکی و وحی مدنی تفکیک قائل شد. اساسا کوتاهی و بلندی آیات امری توقیفی بوده نه اجتهادی و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن را بر حسب مقتضای حال مخاطبان از سوی خداوند بیان فرموده و در آنها شیوه ها و اسلوبهای کلام عرب در هر دو محیط مکه و مدینه رعایت شده است(5) و هرگز عقل و خرد یا شیوه عقلائی و ادبی دانشمندان نمی پذیرد که خداوند متعال لزوما سوره های کوتاه را در اوائل وحی نازل کند، آن گاه به تدریج به فرستادن آیات و سوره های بلندتر بپردازد؛ چرا که نقش موضوع و محتوای آنها بسیار مهم تر از نوع و تعداد کلمات و عبارات است.
پژوهش نولدکه
تئودر نولدکه (1836-1930م) (Theodor Noldeke) خاورشناس آلمانی جایگاه بلند و شهرت عظیمی را در میان خاورشناسان جهان به دست آورده است(6). او مدرک دکترای خود را در سال 1856م با دفاع از رساله ای با عنوان «تاریخ قرآن» به دست آورد که این کتاب از مشهورترین آثار وی می باشد(7). البته این کتاب به آلمانی نوشته شده و تاکنون به زبان دیگری ترجمه و منتشر نشده است.
نولدکه در کتاب مآخذ و ریشه های قرآن (The Origins of th Koran) که به زبان انگلیسی نوشته شده مقاله ای با عنوان «قرآن» (The Koran) دارد که از مقایسه مطالب آن با آنچه دیگر خاورشناسان از آرای او نقل کرده اند، چنین به نظر می رسد که چکیده نظراتش را در کتاب آلمانی تاریخ قرآن، در این مقاله انگلیسی منعکس نموده است. از این رو مناسب است ابتدا با مهم ترین نظریات او در زمینه تاریخ گذاری قرآن آشنا شویم، آن گاه به نقد و بررسی پاره ای از ایده هایش بپردازیم.
نولدکه همچون «ویل» سوره های قرآن را بر پایه سه معیاری که در پژوهش پیشین ذکر شد، به چهار طبقه سه طبقه مکی و یک طبقه مدنی تقسیم نموده است. او بحث خود را در تقسیم بندی وحی های نازل شده بر پیامبر صلی الله علیه و آله این گونه آغاز می کند:
«اجزای سازنده قرآن کنونی، بخشی به دوران مکه قبل از سال 622 میلادی و بخشی هم به دورانی مربوط می شود که آغاز هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه بوده است (از پاییز سال 622 تا هشتم ژوئن 632). موقعیّت پیامبر در مدینه کاملاً با شرایط و موقعیّت او در مکّه متفاوت بوده است؛ زیرا او در مدینه از ابتدا رهبر گروه نیرومندی بود و به تدریج حاکم مقتدر حجاز گردید، در حالی که در مکه صرفا یک مبلّغ و موعظه گری ساده برای جماعتی اندک بود. وحی های مدنی، اعم از سوره های کامل یا فرازهای محدود که جزء سوره های مکّی گنجانده شدند، به لحاظ مفاد و محتوا کاملاً متغایر با وحی های نازل شده در مکه هستند. از آنجا که وحی های مدنی مربوط به وقایعی می شوند که ما امروزه اطلاعات نسبتا دقیقی درباره آنها داریم و تاریخشان دست کم به گونه تقریبی روشن می باشد، از این رو می توان تاریخ نزول آنها را تا اندازه قابل توجهی با اطمینان تعیین نمود و در این رابطه، روایات نیز کمک شایانی می کنند. البته پاره ای از وحی های مدنی، نامشخص هستند. یکی به دلیل اینکه اشارات مربوط به رخدادها و ویژگیهای تاریخ آنها مبهم است و دیگر اینکه روایات مربوط به اسباب نزول آنها اغلب با یکدیگر ناسازگارند و نوعا مبتنی بر برداشتهای غلط یا حدس و گمانهایی محض هستند. با وجود همه این دشواریها، تاریخ گذاری سوره های مدنی به مراتب آسان تر از تعیین تاریخ سوره های مکی می باشد. در میان وحی های نازل شده در مکه، سوره های کوچکی را می بینیم که بر اساس قضاوت هر خواننده کنجکاوی آنها باید آخرین واحدهای نزول باشند و سبک و آهنگشان کاملاً با سوره های مکی متفاوت است. در نقطه مقابل آن، برخی از سوره های مطرح شده در دوران مدینه را ملاحظه می کنیم که نسبت به دیگر سوره های مدنی کمترین پیوند و شباهت را دارند و بنابراین باید تاریخ نزولشان به اواخر دوران مکه برگردد».
نولدکه در نقد تفکیکی که گوستاو ویل در مورد سوره های مکی انجام داده می نویسد:
«در میان این دو دسته، واحدهایی از نزول وحی وجود دارد که به نظر می رسد از مرحله اول به مرحله سوم از دوران وحی انتقال یافته اند. لذا به سختی می توان پذیرفت که تفکیک سوره های مکّی آن گونه که گوستاو ویل انجام داده است بر مبنای دقیقی صورت پذیرفته باشد. بنابراین تعیین دقیق تاریخ نزول بسیاری از آنها ناممکن است.
از آنجا که قرائن و شواهد روشنی برای حوادث وجود ندارد، ما ناگزیریم که از طریق خود قرآن، رشد و پیشرفت روان شناختی شخصیّت پیامبر صلی الله علیه و آله را پی گیری و جست و جو نماییم و بر همین اساس به تاریخ گذاری سوره ها بپردازیم. البته در این رهگذر نیز همواره با فرضیاتی ذهنی و یا حدس و گمان مواجه هستیم، ولی باید بدانیم که روایات معتبر در زمینه وحی های نازله در دوران مکه بسیار اندک اند و در واقع می توان گفت که تاریخ مربوط به دوران پیش از هجرت پیامبر از مکه به مدینه آنچنان تاریک و مبهم است که ما حتی نسبت به سالی که پیامبر به نبوّت رسید اطمینانی نداریم. احتمال دارد در سال 610 میلادی بوده، ممکن است اندکی زودتر از آن تاریخ بوده و شاید هم قدری دیرتر از آن سال واقع شده است. در هر صورت، بهتر آن است که به تاریخ گذاری نسبی و تقریبی وحی های دوران مکّه در سه طبقه بندی عمده و مجزّا بپردازیم».
وی در ادامه پیرامون ویژگی سوره ها در مرحله نخست از دوران مکه این چنین دیدگاه خود را مطرح می کند:
ویژگیهای سوره ها در مرحله
نخست از دوران مکه
«در سوره های مربوط به مرحله اول از وحی دوران مکّی، هیجان پیامبر، اغلب خود را با شدّت و حرارت فراوان نشان می دهد. این هیجان و احساس به قدری شدید بوده که او نمی توانسته سخنان خود را با انتخاب مطرح کند، بلکه آن سخنان به صورت ناگهانی از زبان او لبریز و صادر می شده اند.
بسیاری از این گونه فرازهای وحی، یادآور غیبگوییها و پیشگوییهای کاهنان ملحدی است که سبک آنها برای ما معلوم است؛ هر چند که احتمالاً نمونه کاملاً معتبری در دست نداریم. سوره های این مقطع از وحی، نظیر آن غیب گوییهای کاهنان، هرگز طولانی نبوده، بلکه مرکّب از جملاتی کوتاه هستند، ولی سجع ها به سرعت تغییر می یابند.
نعمتهای بهشت و رنج و عذابهای دوزخ به گونه پرشور و هیجان انگیزی مطرح شده اند. البته تمام سوره های این دوره دارای چنین شدّت نبوده، بلکه آخرین سوره های آن به گونه آرام تری بیان شده اند. با این همه باید اذعان نمود که تعیین نزول دقیق آنها فوق العاده دشوار است؛ به عنوان مثال از هیچ طریقی نمی توان اطمینان حاصل نمود که آیا آغاز سوره «علق» قدیم ترین قسمت وحی قرآنی باشد. روایتی که می گوید سوره علق نخستین سوره نازله بوده است به عایشه همسر مورد علاقه پیامبر برمی گردد، در حالی که او هنگام نزول وحی هنوز به دنیا نیامده بود. علاوه بر اینکه عایشه به هیچ وجه از وثاقت و اعتبار کافی برخوردار نیست و دلیل دیگر اینکه سوره های دیگری وجود دارد که توسّط دیگران به عنوان نخستین واحدهای نزول معرّفی شده اند. در هر صورت بر اساس دیدگاه روایی آیات نخستین سوره علق، در اوایل دوران وحی نازل شده اند.
لحن سوره های مکّی درست از هنگامی شدّت یافت که پیامبر با مقاومت سرسختانه دشمنانش روبرو گردید. در چنین شرایطی او دیگر نمی توانست با کسانی که تبلیغ و ترویج پیامبر را در موضوعات مربوط به مبدأ و معاد به استهزا می گرفتند به نرمی سخن گوید. و از آنجا که عموی پیامبر ابو لهب به شدّت او را از خود رانده بود، لذا در قالب یک سوره کوتاه سوره تبّت او و همسرش محکوم به آتش دوزخ شدند.
سوره های این مقطع از دوران وحی مکّی بخش مهمّی از قسمتهای قرآن را تشکیل می دهند».
نولدکه ویژگیهای سوره های دوره میانی مکّه را به گونه ای متفاوت ارزیابی می کند:
«در این دوره، شیوه تخیّل به گونه محسوسی کاهش می یابد؛ هر چند که هنوز دارای حرارت و هیجان هستند. لحن و آهنگ آنها به تدریج به نثر نزدیک تر می شود. اضطراب و نگرانی فروکش می کند. آیات طولانی تر می شوند. محلّ سوگندها در عناوین ابتدایی آیات، انتخاب شده اند. کاربرد مکرّر «قل» که به منظور اعلام پیام خاص قرآنی است که محمّد صلی الله علیه و آله مأمور به ابلاغ آن می گردد در این سوره ها به چشم می خورد. نام «الرّحمن» که یکی از اسامی خداوند است و از دوران پیش از اسلام در قسمت جنوبی و مرکزی حجاز به کار می رفته، در این سوره ها فراوان به کار رفته است. در این دسته از سوره ها که تعدادشان بیست و یک سوره است، روی هم رفته، زیبایی و جذابیت سبک آیات وحی از بین می رود. یک سوره از قرآن به نام فاتحه به آغاز همین مرحله مربوط می شود. این سوره بیانگر دعا و نماز مسلمانان است و نیز جوهره قرآن را تشکیل می دهد. چند واژه آن مستقیما از یهود اقتباس شده است؛ مانند معرفی خدا به عنوان «رحمن» که همان «رحمانا»ی یهود است و نام معروف خدا در دوران تلمودی بوده است. به نظر می رسد که محمّد صلی الله علیه و آله واژه «رحمن» را به عنوان اسم خاص پروردگار به جای «اللّه » که قبلاً توسّط مشرکان به کار می رفت، برگزیده است. لذا در سوره های این مرحله از وحی به طور فراوان با کاربرد «رحمن» روبه رو می شویم».
در مورد ویژگیهای سوره ها در مرحله پایانی وحی مکّی نیز چنین تحلیل می کند:
«سوره ها در این مرحله تقریبا به طور کامل منثور هستند که البته نمونه های مسجّعی را نشان می دهند که رفته رفته به حالت کلیشه ای درآمده، نوعا به «ون» و «ین» ختم می شوند.
سخنان توصیفی و تخیّلی کمرنگ شده و آیات وحی، شکل خطابی به خود می گیرند. قصص انبیاء، افکار و ایده های پیشین را تکرار می کند. برخی از سوره ها حجم زیادی دارند. گاهی بارقه ای از نیروی شعری نمایان می شود. این دسته از سوره ها که تعدادشان باز بیست و یک سوره است، می تواند به عنوان نمایی از خشم یا رنجش پیامبر در برابر برخی از هم قبیله های مکّی نسبت به پیام او به شمار آید. این سوره ها برای کسی که با مفادشان پیشاپیش آشنا باشد، آموزنده و اصلاحگر است، ولی ابتدا به نظر می رسد که دست کم برای اذهان کافران در ایجاد اعتقادی راسخ چندان مناسب نباشد. در حالی که چنین تصوّری درست نیست؛ چرا که در واقع بیانات و مطالب این سوره های طولانی مکّی ظاهرا تأثیر و نقش فوق العاده ای در تبلیغ اسلام داشته است».
و بالاخره درباره ساختار شکلی و محتوایی سوره ها در دوران وحی مدنی معتقد است:
«سبک سوره های مدنی شباهت نسبتا نزدیکی به سوره های آخرین مرحله از دوران مکه دارد. در بیشتر نثرهای آن، جلوه ها و زیباییهای فصیح فراوانی به چشم می خورد. این سوره ها که تعدادشان بیست و چهار سوره است و به ترتیب زمانمند خاصّی یکی پس از دیگری قرار گرفته اند بیانگر قدرت فزاینده سیاسی پیامبر و تشکیل چارچوب اجتماعی امّت اسلامی او هستند. در دیدگاه مسلمانان، محمّد صلی الله علیه و آله رسالت و مسئولیتهای گوناگونی دارد. در یک زمان او فقط برای مؤمنان وعظ و سخنرانی می کرد. در برهه ای دیگر در برابر شکستها یا پیروزیهای به دست آمده واکنش مناسب نشان می داد یا به سرزنش و توبیخ نسبت به ضعف ایمان برخی افراد می پرداخت و یا مردم را به خوبیها و فضائل اخلاقی دعوت می کرد. او حتّی از ارشاد و نصیحت به منافقان دریغ نمی ورزید. البته با یهودیان که تعدادشان در مدینه زیاد بود، در موارد متعدّدی سخت گیری می کرد، ولی کمتر سخنی علیه مسیحیان می گفت؛ امّا بت پرستان در مدینه بسیار کم بودند، لذا سخن چندانی درباره آنها بیان نمی کرد. در هر حال پیامبر به عنوان رهبری شناخته شده و رسمی در دین و امور اجتماعی جامعه مدینه مطرح می شود. آیات قرآنی او در ارتباط با تشریع احکام کیفری، امور داخلی، همچون قوانین ازدواج و طلاق و ارث، مقررات راجع به آداب و مراسم گوناگون، امور شخصی، رهنمودهایی درباره مشکلات مقطعی بود و نیز آیاتی درباره دعوت به جهاد در راه خدا نازل گردید. دسته مهمی از آیات مدنی اشاره دارد به قطع رابطه پیامبر با قبایل یهود و سپس مطرح ساختن شخصیّت ابراهیم به عنوان بنیانگذار خانه کعبه و نخستین اسوه مسلمانان حنیف که بیانگر دین خالص الهی است»(8).
نقد و بررسی
نولدکه معتقد بوده است که ترتیب زمانی آیات و سوره های قرآن را بر خلاف شیوه اسلامی آن باید تنظیم نمود. همان گونه که ملاحظه شد، او برای خودش روش نوینی برگزید که بسیاری از خاورشناسان تحت تأثیر او قرار گرفتند و از او پیروی کردند؛ هر چند که همگی به نتایج مشترکی دست نیافتند. این نوع تاریخ گذاری قرآن، اندک اندک اذهان همه خاورشناسان را به خود مشغول ساخت و سهمگین ترین اشتباهات را پدید آورد.
این پیشفرض که تغییر وحی ها مبتنی بر تغییر روان شناختی شخصیّت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بوده است، پایه و اساس قابل دفاعی ندارد؛ زیرا اوّلاً چنین نبوده که تجربه وحیانی پیامبر بر اثر تکرار و استمرار وحی ها طویل المدّت تر شده باشد تا بتوان رشد طول سوره ها را از همین رهگذر ادّعا و اثبات نمود. ثانیا خداوند حکیم بر اساس مقتضیات و نیازها و مسائل اجتماعی، کوتاهی و بلندی سوره ها را تعیین نموده است، نه آنکه وحی تابع حالات عرفانی شخص پیامبر صلی الله علیه و آله بوده باشد؛ چرا که آن حضرت صرفا دریافت کننده و ابلاغ کننده وحی بوده است. لذا هیچ گونه حقّ تصرّف و ایجاد تغییر در کمّ و کیف وحی نداشته است.
بنابراین نمی توان ادّعا نمود که طول وحی لزوما سانتیمتری افزایش می یافته و هر واحد نزول حدّاقل یک سانتیمتر نسبت به وحی پیش از خود طولانی تر بوده است. البته این سخن صادق است که تطویل سوره ها فی الجمله افزایش می یافته، نه آنکه افزایش آنها به صورت وحدت رویه ثابتی درآمده باشد. لذا گاهی سوره ای کوتاه پس از سوره ای بلند نازل شده است؛ مثلاً سوره اعراف که سی و نهمین واحد نزول بوده، شامل 206 آیه است، در حالی که چهلمین واحد نزول؛ یعنی سوره جنّ تنها 28 آیه دارد و بسیار کوتاه تر از سوره پیش از خود می باشد.
نولدکه تاریخ مربوط به دوران پیش از هجرت پیامبر از مکه به مدینه از جمله سال نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله را مبهم و نامشخّص خوانده است. در پاسخ او می گوییم: در مورد اینکه بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله در بیست و هفتم ماه رجب، سیزده سال پیش از هجرت (برابر با 609 میلادی) صورت پذیرفته، روایات بسیار زیادی وارد شده است و در آنها عبادات ویژه ای سفارش گردیده؛ زیرا آن روز را پیوسته باب فتح برکات دانسته اند(9).
نولدکه سخنان قرآن را در سوره های مرحله نخست مکّه در سجع گونگی و کوتاهی و همراهی با سوگند به کهانت کاهنان ملحد و غیب گویان پیش از نزول قرآن تشبیه نموده است.
گر چه به لحاظ سبک بین این دو نوع سخن تشابه وجود دارد، ولی نباید تفاوتهای قرآن با کهانت را نادیده انگاشت؛ چرا که در کهانت، تکلّف و گنگی و اباطیل به کار می رفت، در حالی که در قرآن مجید هیچ یک از این نقصها وجود ندارد؛ چنان که ولید بن مغیره که از ناموران بلندپایه عرب به شمار می رفت، پس از شنیدن سخنان قرآن چنین اذعان نمود:
«یا عجبا لما یقول ابن أبی کبشه فواللّه ما هو بشعر و لا بسحر و لا بهذی جنونٍ و انّ قوله لمن کلام اللّه »(10).
آنچه فرزند ابی کبشه می سراید، به خدا سوگند نه شعر است و نه سحر است و نه گزافه گویی بی خردان، بی گمان گفته او سخن خداست.
بنابراین تشابه بین آیات قرآن و سخنان کاهنان به لحاظ وجود سجع و کوتاهی سخن، دلیل بر همسانی آن دو نیست.
نولدکه در مورد سوره علق می گوید این سوره نمی تواند نخستین سوره نازله باشد؛ زیرا روایتی که می گوید «علق» نخستین سوره نازله بوده فقط از طریق عایشه نقل شده است. پاسخ آن است که اوّلاً در منابع اهل سنّت این روایت را از طریق غیر عایشه نیز نقل کرده اند؛ به عنوان مثال، طبرانی در المعجم الکبیر، به سند صحیح از ابی رجاء عطاردی نقل می کند:
«ابو موسی اشعری برای ما محفل قرآن تشکیل می داد و اقراء می نمود. موقعی که به تلاوت سوره علق رسید، چنین گفت: «این نخستین سوره ای است که بر محمّد صلی الله علیه و آله نازل شده است» و نظیر این معنی را ابن اشته در کتاب المصاحف از قول عبید بن عمیر روایت کرده است»(11).
ثانیا در منابع شیعی نیز روایاتی وارد شده که به نزول سوره علق به عنوان نخستین سوره تصریح نموده اند(12).
این پیشفرض که رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله با قومش به تدریج سرسختانه تر می شد، محل تأمّل و اشکال است. به چه دلیل رفتار آن حضرت باید به مرور زمان خشن تر شده و مثلاً فراز و نشیب نداشته باشد؟ تردیدی نیست که قرآن کریم برترین سخن بلیغ است که با مقتضای حال مخاطبان و شرایط زمان و مکان سازگار می باشد و باز بدیهی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در طول دوران رسالت خویش با افراد گوناگونی از جهت نوع برخورد و روحیه و ایمان متفاوت روبه رو بوده است. بنابراین به طور مسلّم نوع سخن گفتن آن حضرت با مخاطبان متعدّد، فراز و نشیب و نوساناتی بر حسب مقتضای حال داشته است. ثانیا اگر این پیشفرض را که رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله با قومش به تدریج سرسختانه تر می شد نولدکه خود پذیرفته است، چرا سوره تبّت را سومین سوره نازل شده دانسته و حال آنکه به جهت خشونت آمیزی سوره باید ترتیبی متأخرتر داشته باشد! بنابراین آشکار می گردد که بسیاری از سخنان نولدکه همان گونه که خود تصریح نموده حدس و گمانهایی بیش نیست و مبنای علمی ندارد.
از بارزترین شبهات نولدکه این است که در مورد قرآن احتمال وقوع تحریف داده است. او در پایان ویژگیهای سوره های مرحله نخست وحی آورده بود که «احتمال می رود بسیاری از سوره ها در همان اوان دوران وحی از دست رفته باشند».
این احتمال دقیقا مستلزم وقوع تحریف در قرآن کریم است که ادّعایی نادرست و مردود می باشد. قول حق آن است که مجموع وحی قرآنی بدون کم و کاست مدوّن شده است و ادلّه قرآنی و روایی و تاریخی و عقلی بر بطلان قول تحریف بیان شده است(13).
این پیشفرض نیز که سوره های قرآن به تدریج ویژگی تمثیلی و تخیّلی اش کاهش می یابد، در خور نقد است. به چه دلیل حالت استعاری و تمثیلی قرآن، فراز و نشیب متوالی نداشته باشد و همواره از فراز به نشیب جریان یافته باشد؟ مراد از شیوه تخیّل، به کارگیری انواع مجاز در سخن است و می دانیم که استعاره بهترین نوع مجاز است و ابن رشیق هم گفته است که استعاره از محاسن کلام به شمار می آید، مشروط بر اینکه در محل و موضع مناسب خود به کار رود.
به هر حال هیچ دلیلی وجود ندارد که حالت استعاری و تمثیلی قرآن همواره از فراز به نشیب باشد و به تدریج کاهش یافته باشد، بلکه قرآن کریم طبق مقتضای حال نازل شده است.
نولدکه کاربرد سوگند در عناوین و آیات نخستین سوره ها را نشانه تعلّق آن سوره ها به دوران میانی وحی مکّی دانسته است و حال آنکه در نخستین آیه از سوره های دیگری مربوط به دوران نخستین وحی مکی نیز سوگند مشاهده می شود: «والذّاریات ذروا»، «والطور»، «والنجم اذا هوی»، «ن و القلم و ما یسطرون»، «لا أقسم بیوم القیامة»، «والمرسلات عرفا»، «والنازعات غرقا»، «والسّماء ذات البروج»، «والسّماء و الطارق»، «والفجر»، «لا أقسم بهذا البلد»، «والشمس و ضحیها»، «والیل اذا یغشی»، «والضّحی»، «و التین و الزیتون»، «والعادیات ضبحا»، «و العصر».
نولدکه همه این سوره ها را که با سوگند آغاز شده اند خود جزء سوره های دوران نخست مکّه یاد کرده است و جالب اینجاست که تعداد این سوره ها بیشتر از سوره هایی است که جزء دوران میانی مکّه برشمرده و با سوگند آغاز شده اند.
از دیگر اشتباهات مهم وی این است که نزول سوره فاتحه را مربوط به مرحله میانی از وحی مکّی دانسته و آن را چهل و هشتمین سوره نازل شده معرفی کرده است، در حالی که می دانیم سوره فاتحه جزء لاینفک و از شرایط صحّت نماز می باشد، چنان که در روایات آمده است: «لا صلاة الاّ بفاتحة الکتاب»(14).
از سوی دیگر مسلّم است که نماز نخستین حکم شرعی بوده که در صدر اسلام واجب گردیده است و پیامبر و پیروانش مقیّد به اقامه آن بوده اند. از این رو امکان ندارد آن گونه که نولدکه تاریخ گذاری کرده، «فاتحه» سوره چهل و هشتم از واحدهای نزول وحی باشد. بنابراین قول حق آن است که این سوره پنجمین سوره ای است که در اوایل وحی مکّی؛ یعنی در همان آغاز بعثت بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است(15).
پژوهش بلاشر
رژی بلاشر (1900-1973م) از خاورشناسان فرانسوی است که در شیوه پژوهش از نولدکه بهره جسته و تحت تأثیر او قرار گرفته است. مهم ترین اثر او مقدمه ای بر ترجمه قرآن است که به وسیله دکتر محمود رامیار به زبان فارسی برگردانده شده و با نام در آستانه قرآن انتشار یافته است. در ترجمه بلاشر، سوره ها به ترتیب تاریخی قرار گرفته و تنها در چند نکته با ترتیب و طرح نولدکه تفاوت دارد و پیشنهاد او را درباره سه دوره مکّی کاملاً می پذیرد، در ادامه می گوید با توجّه به اینکه نه سیره پیامبر صلی الله علیه و آله چنان که محقّقان مسلمان تصویر کرده اند و نه آن طرحی که مورخان غربی ترسیم نموده اند، هیچ کدام برای تقسیم بندی سوره ها از نظر ترتیب نزول زمانی آیات الهی، پایه ای مطمئن بنیان نمی نهند؛ از این رو، طبیعی است که پژوهش باید به شیوه ای دیگر و بر اساس اصول دیگر تداوم یابد. فرضیه اول ما این است که قرآن باید نقطه مشترک این طبقه بندی باشد. پیشفرض دیگر ما بازیافتن نشانه ها و شاخصهایی در قرآن است که به بررسی تجربه دینی محمّد صلی الله علیه و آله درباره تحول و مظاهر تبلیغ آن و درباره عبور از یک مرحله تبلیغ صلح آمیز به یک فعالیت گسترده به عنوان رهبر جامعه می پردازند. البته باید اذعان نمود که این شیوه پژوهش نیز خالی از تخیّل نخواهد بود؛ زیرا همان گونه که نمی توانیم اعتماد کامل به روایات داشته باشیم، با تکیه بر فرضیّات هم نمی توان تمام مراحل تبلیغ پیامبر صلی الله علیه و آله را مشخّص نمود(16).
ویژگیهای سوره های نخستین
مرحله وحی در مکّه
آغاز وحی مکّی با شروع عبادت و شب زنده داری و دعا مقارن بوده است؛ زیرا مسلمانان نخستین به گردآوری پنج سوره که مشتمل بر عبادت و ادعیه باشد احساس نیاز می کرده اند.
آیات این مرحله وحی از نظر سبک عموما مرکّب از شش تا ده هجا می باشد. پایان آیه ها بر آهنگی که از غنای بسیار و زیبایی بی اندازه بهره مند است، تکیه دارد و غالبا دو یا سه آیه با سجع و برگردان پایان می یابد؛ مانند سوره «مرسلات». در بسیاری از سوره ها که رازهای الهی درباره جهان با خواننده در میان گذاشته می شود نظیر ستارگان، کوههای مقدس و سایر مظاهر هستی، اصولاً سوره با آن مفاهیم آغاز می گردد.
ویژگیهای سور مکی در مرحله میانی وحی
در دومین مرحله وحی مکّی، بیست و دو سوره نازل شده که آغاز آن، سوره کهف و پایان آن، سوره نجم است. این سوره ها مفصّل و دارای مطالب متنوع اند. فاصله اصول عقاید جامعه نوبنیادی که بر پایه تعالیم قرآن در مکه تأسیس شده بود با گروههای مخالف، کاملاً محسوس بود. با نگرش به آیات «81، 82، 90 و 92» سوره مؤمنون، به این فاصله فکری کاملاً می توان پی برد. اعتقاد به یگانگی خدا و ابدیت او مکرّر خاطرنشان شده است. پیامبر برای آنکه از گفت و گوی خود نتیجه بهتر بگیرد به ذکر داستانهایی می پردازد که در میان قوم عرب شناخته شده بوده است. در این مرحله از وحی، به لحاظ سبک نگارش، سوره ها آیات طولانی تری دارند و از نظر هنجار کلی، دارای جاذبه ای هستند که آیات مرحله نخستین فاقد آن بود. نیروی تخیّل در مرحله میانی سور مکّی، کمتر به چشم می خورد و واقع گرایی بیشتر است. موضوع آیات، بیشتر ناظر به سرکوبی دشمنان اسلام است.
ویژگیهای مرحله سوم سوره های مکّی
بیست و دو سوره نیز به مرحله سوم اختصاص یافته، این مرحله در واقع مکمّل مرحله دوم است. لحن گفت و گوی آیات، آهنگی اندرزگونه دارد. در این دوره، واژه خطابی «ایّها الناس» به جای واژه های دیگر در آغاز آیه ها به کار برده شده است، زیرا مخاطب قرآن، دیگر مردم مکّه نبودند و علاوه بر مردم مدینه بسیاری از قبایل اطراف نیز مورد خطاب محمّد صلی الله علیه و آله قرار گرفتند. در این دوره چند بار به نکته ای اشاره شده که حائز کمال اهمیت است و آن اشاره قرآن به ناکامیها و شکستهای پیامبران پیشین است. قرآن در این مورد ترتیب تاریخی را رعایت کرده و مأموریت همگی پیامبران را هدایت مردم دانسته است. می توان این گونه مطالب را گام اساسی در پیامبرشناسی اسلام به شمار آورد.
مسئله قیامت و زندگی پس از مرگ بیش از هر موضوع دیگری، در سومین مرحله وحی مورد گفت و گوی قرآن قرار گرفته است.
ویژگیهای سوره ها در دوران وحی مدنی
آیاتی که در مدت ده سال رسالت پیامبر در مدینه نازل گردیده، محتوای بیست و چهار سوره کوتاه و بلند را تشکیل داد. گسیختگی مطالب به هم پیوسته، به وضوح قابل مشاهده است. در این سوره ها مکرّر آمده است که از خدا و پیامبرش اطاعت کنید.
در این مرحله، آیات دوازده سطری به منظور بیان پاره ای از دستورات فقهی که در گذشته در قالب کوتاه و یکنواخت و با جمله های مسجّع بیان شده بود، دیده می شود، آیات این دوره از وحی در مواردی سرشار از تهدید به رنج و عذاب است. به طور کلی آیات مدنی هم به لحاظ سبک و هم از حیث موضوعات مطرح شده، نشاندهنده ارتباط دائمی و هماهنگی کامل قرآن با نیازهای واقعی مردم آن سامان است که در گذشته وجود نداشته است. در سوره های مدنی برای سازمان قبیله ای از طریق سلسله مراتب اجتماعی، نظامی نوین طرح گردید و تساوی زن و مرد دگرگون شد و برای امور اخلاقی و پاره ای از وظایف اجتماعی ضوابطی مقرّر گردید(17).
تقد و بررسی
بلاشر نیز همچون ویل و نولدکه، سوره های قرآن را به ترتیب زمانی درآورده است، ولی بنا به اعتراف خودش این تاریخ گذاری خالی از اشتباه و بیراهه روی نیست(18).
انگیزه او از ارائه ترجمه قرآن بر اساس ترتیب مزبور این بوده که وی اعتقاد داشت تنها از طریق بررسی قرآن می توان مراحل پیشرفت و گسترش آیین اسلام را دنبال نمود، در حالی که سیره پیامبر و اخبار صحابه نمی توانند به تنهایی به تشریح و تبیین موضوعی بپردازند که قرآن از آن ساکت است(19).
ولی نظر صائب این است که با توجّه به آن همه دقت و کنجکاوی عالمان مسلمان درباره هر مطلبی که به تشخیص آیات و سور مکّی و مدنی قرآن مربوط می شود، هرگز تردیدی نداریم در اینکه اعتماد به روایات صحیح و معتبر اسلامی بهترین راه مطمئن برای رسیدن به دقیق ترین و مناسب ترین ترتیب زمانی نزول آیات قرآن است(20).
یکی از مهم ترین اشتباهات وی در مورد تعبیر «یا ایّها الناس» این است که می گوید: «کاربرد این تعبیر در مرحله سوم از دوران وحی به خاطر این است که مخاطب قرآن در آن مرحله، دیگر تنها مردم مکه نبودند، بلکه علاوه بر مدینه، بسیاری از قبایل اطراف نیز مورد خطاب محمّد صلی الله علیه و آله قرار گرفتند».
در واقع، وحی به لحاظ خطاب، سه مرحله داشته است:
یک خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله به صورت نهانی: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ» (علق / 1).
دو خطاب به پیامبر و خویشان نزدیکش: «وَ أَنْدِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ» (شعرا / 214).
سه خطاب به همه جهانیان: «یا ایّها الناس».
امّا برخی از خاورشناسان ترجیح می دهند که جهانی بودن قرآن را کمرنگ ساخته، بگویند رسالت محمّد صلی الله علیه و آله برای بادیه نشینان بوده است؛ زیرا پیامها و مطالب آن فقط متناسب با ساکنان صحرا بوده است. بلاشر نیز بر همین اساس، عبارت «یا ایّها الناس» را به معنای خطاب به جهان بدویان دانسته است.
با اندک تأملی در پژوهش بلاشر می توان دریافت که نتایج کار او با مسلّمات فراوانی در تضاد است. به ویژه اینکه از جهت موضوع و محتوا می بینیم که بلاشر سوره هایی را که از قیامت و پدیده های هستی در آن زمان بحث می کنند در مرحله نخست از دوران وحی جای داده است، در حالی که موضوعات متعدد دیگری در همان دوران در قالب آیاتی مطرح شده اند که تکرار آن مباحث در همان مرحله کمتر از آیات مربوط به رستاخیز نیست، ولی او هیچ ذکری از آنها به میان نیاورده است؛ مانند خلقت انسان، جریان تعلیم با قلم، امور اخلاقی مطرح شده در سوره قلم و سوره مدّثر و نیز مباحث عقیدتی و... که بلاشر آنها را در تعیین معیارهای خویش نادیده گرفته است. و آن گونه که او سوره های مکّی را به سه دوره تفکیک نموده، هیچ مبنای منطقی و تاریخی معتبر ندارد(21).
پژوهش رود ول
رود ول (Rod well) کشیش و دانشمند انگلیسی از خاورشناسان و قرآن پژوهان قرن نوزدهم میلادی بوده است. یکی از خدمات او ترجمه قرآن به زبان انگلیسی است که تاکنون هفت بار تجدید چاپ شده است(22). وی همه سوره های قرآن را به زعم خود بر اساس ترتیب زمانی نزولشان تنظیم نمود که در این نوع پژوهش خود از شیوه و عملکرد نولدکه پیروی کرده است، ولی در مورد ترتیب سوره های مربوط به طبقه اوّل دوران وحی مکّی، از نظرات و اجتهادات شخصی خویش بهره گرفته است. (بلاشر، 249-250). رود ول در تنظیم دیدگاه خود در ترتیب آیات و سوره های قرآن سخنان در خور نقدی دارد و سخن خود را از اینجا آغاز نموده که چون آیات نازل شده در ابتدای دوران وحی کوتاه بوده اند، لذا باید آنها را در جایگاه مناسبی از سوره های مختلف جای داد؛ مثلاً در مورد سوره «ملک» چنین گفته است:
«آیات هشتم تا یازدهم متأخر از سایر آیات نازل شده اند، لکن بعدها در آنجا قرار گرفته اند؛ زیرا هر یک از آن آیات نسبت به بسیاری از آیات دیگر این سوره طولانی ترند»(23).
او همچنین ادّعا کرده است که «آیات (24-60) سوره ذاریات در جایگاه اصلی خود قرار نگرفته اند، بلکه در جریان جمع آوری و تدوین قرآن در زمان عثمان به آنجا منتقل شده اند به انگیزه اینکه قرآن تعدیل مناسبی پیدا کند»(24).
نقد و بررسی
تردیدی نیست که به محض نگاه کردن به خود مصحف عربی که بی نیاز از ترجمه و تنظیم رود ول است آیات «8 11» سوره ملک را می یابیم که به ترتیب دارای این تعداد کلمه هستند (13-9-12-5)، در حالی که تعداد کلمات سایر آیات به کار رفته در این سوره مابین «8-18» کلمه می باشد. و مهم تر اینکه آیات «8-11» این سوره که رود ول مدّعی شده که بعدها به آن قسمت پیوسته اند به لحاظ مفاد و موضوع، ارتباط و پیوند کاملی با آیات قبل و بعد خود دارند. نادرست بودن ادّعای او نسبت به آیات سوره ذاریات نیز روشن است، چرا که با تأمل در مفاهیم و مطالب این سوره و محتوای آیات متوجه می شویم که آیات «24-60» به صورت منطقی و طبیعی، مکمّل موضوعی هستند که در آیات اول تا بیست و سوم این سوره مورد بحث قرار گرفته است، زیرا سوره از آیه «1-4» با سوگند آغاز می شود، سپس در آیات «5-6» نسبت به عالم آخرت هشدارهایی می دهد و در آیات «7-12» کسانی که زندگی دنیا و زینت آن را ترجیح داده و آخرت را نادیده انگاشته اند مورد انتقاد قرار می گیرند، سپس در آیات «13-19» پاداش مؤمنان و عواقب کافران توصیف می شود، آن گاه در آیات «20-23» نشانه های پروردگار عالم هستی تشریح می گردد. و در آیات «24-53» آیات الهی در تاریخ تبیین می شود و اینکه چگونه امّت کافری که پیامبر خویش را به سحر و جنون متهم ساختند، هلاک گردیدند، و در آیات «54-60» تهدید انکارکنندگان رسالت انبیای الهی مطرح می شود(25).
نتیجه گیری
در طبقه بندی چهار مرحله ای سوره ها، پژوهش چهار تن از خاورشناسان معروف را گزارش و نقد و بررسی کردیم. یکی از اشتباهات مشترک همه آنها این است که می گویند وحی مکّی با وحی مدنی در اسلوب تفاوت دارند، بدین معنی که اسلوب سوره های مکّی، شدّت و خشم و وعد و وعید و تهدید و ارعاب است، در حالی که سوره های مدنی دارای ویژگیهایی از قبیل نرمش و عفو و مهربانی است. واقعیت آن است که قرآن کریم در هر دو قسم مکّی و مدنی شامل شدّت و نرمی است. لذا در وحی مدنی نیز ما شاهد ویژگی سختی و شدّت هستیم؛ مانند آیات 10، 11 و 12 سوره آل عمران: «إنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَن تُغْنِی عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَ لاَ أَوْلاَدُهُمْ مِنَ اللّه ِ شَیْئا وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ...» و آیات 167، 168 و 169 سوره نساء: «إنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَن سَبِیلِ اللّه ِ... إِلاَّ طَرِیقَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدا...» و از سوی دیگر در وحی مکی نیز ویژگیهای نرمی و عفو به چشم می خورد؛ مانند آیه 54 سوره انعام، 46 سوره اعراف، 62، 63 و 64 سوره یونس و... .
خاورشناسان بر آن باورند که با استناد به روایات کاری نمی توان کرد و تردید می کنند که بتوان با اعتماد به سیره نبوی و روایات معتبری که گزارشگر وقایع و حوادث جزئی و کلّی عصر پیامبر صلی الله علیه و آله و دوران نزول قرآن هستند، آیات قرآن را مرتّب گردانید(26).
آنان در مواردی هم که به سنّت و روایات توجّهی دارند از روایات به درستی بهره نمی برند، در بسیاری از موارد نیز احتمالات و فرضیات ذهنی و تخیّلی محض را در مقام تاریخ گذاری آیات و سوره ها همچون حقائقی مسلّم می پندارند. لذا در مقام عمل، دستاورهای آنها نه تنها با روایات اسلامی و تحقیقات پژوهشگران مسلمان سازگار نبوده، بلکه اساسا بین پژوهشهای خود خاورشناسان و نتایج به دست آمده از تلاش آنان نیز چندان وحدت و انسجامی مشاهده نمی شود و این خود حکایت از آن دارد که شیوه و ملاک و مبانی پژوهش آنان نادرست و عقیم می باشد.
منابع و مآخذ
1 بدوی، عبدالرحمان، فرهنگ کامل خاورشناسان، ترجمه خاکزند، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1375ش.
2 همو، موسوعة المستشرقین، چاپ دوم: بیروت، دارالعلم للملایین، 1989م.
3 بلاشر، رژی، در آستانه قرآن، ترجمه محمود رامیار، چاپ چهارم: تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374ش.
4 همو، درآمدی بر قرآن، ترجمه اسداللّه مبشری، تهران، نشر ارغنون، 1372ش.
5 حرّ عاملی، محمّد بن حسن، وسائل الشیعه، چاپ ششم: تهران، چاپخانه اسلامیه، 1367ش.
6 حسن عباس، فضل، إتقان البرهان فی علوم القرآن، اردن، دارالفرقان، 1997م.
7 خلیفه، محمّد، الاستشراق و القرآن العظیم، قاهره، دارالاعتصام، 1414ق.
8 زرقانی، محمّد عبد العظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، چاپ ششم: قاهره، دار احیاء الکتب العربیة، بی تا.
9 زنجانی، ابو عبداللّه ، تاریخ القرآن، تهران، منظمة الاعلام الاسلامی، 1404ق.
10 سیوطی، عبدالرحمان، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ دوازدهم: بیروت، دارالکتب العلمیة، 1411ق.
11 صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، چاپ هفدهم: بیروت، دارالکتب العلمیة، 1411ق.
12 طبرسی، ابوعلی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات دفتر آیة اللّه مرعشی نجفی، 1403ق.
13 عبداللهی خوروش، حسین، فرهنگ اسلام شناسان خارجی.
14 غازی، عنایة، شبهات حول القرآن و تفنیدها، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1996م.
15 کلینی، محمّد بن یعقوب، الکافی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام ، 1348ش.
16 معرفت، محمّد هادی، التمهید فی علوم القرآن، چاپ دوم: قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1415ق.
17 نکونام، جعفر، درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن، تهران، نشر هستی نما، 1380ش.
18Noldke; The Koran, The Origins of the Koran, Edited by Ibn Warraq, 1998.
19Montogemery Watt; Quran; Encyclopaedia of Islam.
1 سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 94.
2 زنجانی، تاریخ قرآن، ص 55.
3 نکونام، درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن، ص 13-12.
4- W. Montgomery Watt, P. 416-418.
5 زرقانی، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج 1، ص 209.
6 بدوی، فرهنگ کامل خاورشناسان، ترجمه خاکزند، ص 419.
7 همان، ص 420.
8- Noldeke, p. 43-58.
9 کلینی، الکافی، ج 4، ص 149؛ معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج 1، ص 106.
10 معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج 4، ص 191.
11 سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 77.
12 کلینی، الکافی، ج 2، ص 629-628.
13 طبرسی، مجمع البیان لعلوم القرآن، ج 9، ص 218؛ معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ص 80-79.
14 حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 732.
15 معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج 1، ص 135 و 170.
16 بلاشر، در آستانه قرآن، ترجمه رامیار، ص 277.
17 رژی بلاشر، درآمدی بر قرآن، ترجمه مبشّری، ص 55 به بعد.
18 - Blacher, p. 254.
19- Ibid, p. 253.
20 صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، ص 178-177.
21 فضل حسن عباس، اتقان البرهان فی علوم القرآن، ج1، ص 422-421.
22 عبداللهی خوروش، فرهنگ اسلام شناسان خارجی، ص 55 و 122.
23- Rod well, p. 23f.
24- Ibid.
25 محمّد خلیفه، الاستشراق و القرآن العظیم، ص 109-107.
26 عنایة غازی، شبهات حول القرآن و تفنیدها، ص 79-77.