ماهان شبکه ایرانیان

گزارش ؛ جنبش نرم افزاری، قلمرو و راهکارهای تحقق

مدرسه ی شهید بنت الهدی نشست علمی «جنبش نرم افزاری / چیستی، قلمرو و راهکارهای تحقق» را در تاریخ ۲۰/۱۰/۸۳، برگزار کرد.

مدرسه ی شهید بنت الهدی نشست علمی «جنبش نرم افزاری / چیستی، قلمرو و راهکارهای تحقق» را در تاریخ 20/10/83، برگزار کرد.

در این نشست، که گزارش خبری آن در شماره ی نهم پژوهه آمده بود، حجت الاسلام والمسلمین علی رضا اعرافی، رییس محترم مرکز جهانی علوم اسلامی، سخن گفت و یادآور شد: «موضوع این نشست، جنبش نرم افزاری است که در پاسخ رهبری به نامه ی جمعی از فضلای حوزه مطرح شد. این موضوع مقوله ای بسیار مهم و اساسی است که حوزه و علوم اسلامی و دانشگاه را در بر می گیرد و اختصاص به ایران ندارد». آقای اعرافی بحث تولید علم، جنبش نرم افزاری و تولید اندیشه را پایه ای برای تمدن سازی، و دارای قلمروهای گوناگون توصیف کرد و یکی از آن ها را حوزه ی علوم اسلامی، انسانی واجتماعی با نگاه اسلامی دانست و گفت: «هر تحولی که در این قلمرو ایجاد شده طبعا می تواند برای همه ی ملت اسلامی ارزشمند باشد».

وی حضور خواهران دانش پژوه را، در این زمینه به عنوان مبلغ، و پایه گذار اندیشه های نوین در قلمرو علوم اسلامی، برای کشور مهم تلقی نمود و در زمینه ی تولید علم و بحث جنبش نرم افزاری توجه به سه نکته را ضروری دانست. ایشان در توضیح نکته ی اول بیان نمود: «درباره ی علوم ودانش ها و تماسی که هر نسل با دانش ها و علوم می تواند بگیرد، دو فرایند متصور است: فرایند اول فعالیت تعلیم و تعلم است که به واسطه ی آن علوم دانش موجود به مخاطبان و نسل دیگر منتقل می شوند؛ این حرکت منتقل سازی علم از گروهی به گروه دیگر و از نسلی به نسل دیگر است. این فرایند میان معلمان، اساتید و متعلمان و فراگیران شکل می گیرد. در طول تاریخ نیز میراث علمی علوم اسلامی توسط عالمان به نسل بعدی منتقل می شده است. این امر در حوزه های ما هم پیوستگی و استمرار داشته است». ایشان، در ادامه، یادآور شد: «از امتیازات حوزه های علمی شیعه این است که حلقه های معلمان و متعلمان، آموزش و منتقل سازی نسل های قبلی به نسل بعدی، زنجیره های به هم پیوسته ای از زمان ائمه(علیهم السلام) بوده است و جریان تعلیم و تعلم حدیث، فقه، کلام، تفسیر و دیگر دانش های اسلامی در هیچ مقطعی انقطاع پیدا نکرده است. البته مکان و سرزمین و فضای حوزه های دینی جابجا می شده، ولی هیچ گاه حلقه ی آموزش قطع نگشته است».

برای نمونه، حوزه ی بغداد به دلیل عوامل اجتماعی، سیاسی و... به نجف، حله و جبل عامل منتقل شد و بعدها به شیراز، اصفهان، تهران و امروزه در قم تجلی یافته است. بدین ترتیب حوزه ی علمیه از کشوری به کشور دیگر و از شهری به شهر دیگری انتقال یافته، ولی هیچ گاه حلقه ی آموزش قطع نشده و فرایند تاریخی به هم پیوسته و رو به کمال را، در حوزه های دینی، شاهد بوده ایم. حجت الاسلام اعرافی در تبیین فرایند دوم افزود:

فرایند دوم، تولید و افزایش بر سرمایه ی موجود است که از تعلیم و تعلم فراتر می باشد. مانند این است که فرزند از پدر ارث ببردو علاوه بر این سرمایه ی منتقل شده، چیزی بر آن بیفزاید و در حقیقت سرمایه را در مسیر تولید قرار دهد.

وقتی از تولید علم صحبت می کنیم، یعنی ذهن باید به خلاقیت وادار شود تا از درجه ی تعلیم و تعلم عادی و معمولی عبور کرده به درجه ی تولید و افزودن بر معرفت ها و معلومات پیشین برسد، این، مفهوم تولید است».

حجت الاسلام اعرافی یادآور شد: «فرایند اول نیز هنگامی می تواند بالنده و رو به رشد و کمال باشد که تولید و افزودن بر دانش ها هم ضمیمه آن شود؛ آموزش هایی که فقط در صدد انتقال میراث هستند؛ کلاس درسی که هدف استاد و شاگرد فقط این است که آنچه را که در میراث پیشینیان، در علومی مانند فقه، صرف، بلاغت، حدیث و کلام وجود داشته آموزش بدهند و فرا بگیرند، چندان مطلوب نیست. هنگامی می توانند مطلوب باشند و در درجه ی بالاتری قرار بگیرد که هدف تعلیم و تعلم فراتر از انتقال میراث گذشته بوده و انگیزه، تلاش و کوشش استادان و متعلمان معطوف به افزودن به معرفت های پیشین باشد. در این صورت آموزش، پژوهش محور می شود؛ یعنی آموزش که دارای دو هدف و کارکرد است: انتقال میراث گذشته و خلاقیت و پژوهش و تولید».

رییس محترم مرکز جهانی، در تبیین نکته ی دوم، تولید اندیشه و نظریه و افزودن بر علم و دانش را دارای درجات دانست و اظهار داشت: «درجه ی اول تأیید یا ابطال می باشد؛ بدین صورت که محقق، با نگاه نقادانه، در قضیه و گزاره ای از علم نظر می افکند و آن را بررسی و تأیید می کند یا ادله ای بر ضد آن اقامه و آن را رد و ابطال می نماید. این، درجه ی اول تولید علم است».

وی، در ادامه، افزود: «درجه ی دوم در تولید علم این است که کسی گزاره و قضیه ی جدیدی را بر علم بیفزاید؛ قضیه ی جدیدی را در علم پایه ریزی کند یا موضوع جدیدی را طرح کند؛ برای نمونه، مرحوم مطهری یا فقیهی دیگر مسأله بیمه را، که پیش از این در فقه مطرح نبوده، پژوهه / شماره 11 /

مطرح می کنند و درباره ی آن نظریه ای می دهند؛ در علم بلاغت غیر از قضایایی که در علم بلاغت است قضیه ی جدیدی را وارد می کند؛ در درجه ی اول نفی و اثبات یک گزاره بود، ولی در این جا ابداع و افزودن بر علم و دانش است».

حجت الاسلام والمسلمین اعرافی، درباره ی درجه ی سوم، گفت: «وقتی محققی نظریه ای کلان را مورد نقادی قرار می دهد و آن را اثبات یا ابطال می نماید، در درجات قبلی مسأله ای را اثبات یا تأیید می کرد یا مسأله را می افزود، ولی در این درجه و سطح، سر و کار وی با نظریه ی کلان علمی است؛ برای نمونه، در فقه قواعدی داریم؛ مانند قاعده ی لاضرر و قاعده حفظ نظام و مسایل معمولی فقهی؛ در صرف و نحو هم همین طور است. در فلسفه و کلام نیز به همین ترتیب می باشد. در تمام علوم نظریه هایی داریم که در حد کلان و پایه های اصلی علم هستند.

درجه ی سوم، ابطال یا تأیید نظریات و قواعد علمی علم مذکور است».

ایشان، در توضیح درجه ی چهارم، یادآور شد: «این مرحله، در قلمرو علم، قاعده ی کلی یا نظریه کلانی اضافه می کند؛ برای نمونه، اندیشه ی ولایت فقیه را، که در بسیاری از مباحث فقهی مؤثر است، به عنوان قاعده ای کلی در فقه پایه گذاری می کند یا در فلسفه و کلام چیزی بر آن قاعده ی کلی اضافه می نماید. پس سطح سه و چهار تولید، به معنای نقد و بررسی نظریه یا افزودن قاعده ی کلی و فرضیه ی کلان است».

ایشان، در ادامه، گفت: «درجه پنجم پرداختن به مبانی و اصول بنیادین و تأیید یا ابطال در این زمینه می باشد که نوعی علم است. در این فرض، محقق با مسأله ای جزیی، در علم، یا با قاعده ای معمولی سروکار ندارد، بلکه سر و کارش با نظام علم است. چون گاهی در علوم، نظریات کلانی داریم که شکل علم را تغییر می دهند؛ مثلاً در فلسفه اصالت ماهیت و اصالت وجود، این گونه است. از نظریات بسیار بنیادی و کلانی بیش تر نظریات دیگر را تحت تأثیر خود قرار می دهد، محقق در این درجه نظریات کلان را ابطال یا تأیید می کند».

وی در تبیین درجه ششم خاطر نشان ساخت: «در این مرحله، نظریات کلان تغییر می یابند و مبانی بدیل و جدیدی جایگزین می شوند؛ مثلاً ملاصدرا اصالت وجود را تأسیس نمود؛ چهره ی فلسفه را تغییر داد و به طور کلی آن را دگرگون ساخت. در علوم جدید (مثلاً در فیزیک و شیمی) با همین شکل تولید مواجه هستیم که نظریه ی کلان و سیستم علوم را تغییر می دهد.

این، سطوح شش گانه ی تولید است. با تحول آفرینی در مسایل، در سطح سه و چهار با تغییر و افزودن در قواعد کلی عالم و در سطح پنجم و ششم، با تغییر و افزودن در سیستم کلان، مواجه هستیم. ایشان درجه ی هفتم را، تغییر در منطق علم دانست و گفت: «همه ی علوم روش تحقیق خاص خود را دارند. اگر کسی روش تحقیق علم را تغییر دهد و آن را دگرگون کند، تمام آن علم را دچار تحول کرده است».

حجت الاسلام والسملمین اعرافی به درجه ی هشتم اشاره کرد و اظهار داشت: «آخرین سطح این است که علم جدیدی را پایه گذاری کند. معمولاً یک فرد نمی تواند علم جدیدی را پایه گذاری نماید، بلکه چندین نسل کار می کنند تا علم جدیدی پایه گذاری شود».

ایشان، در پایان، افزود: «این هشت روش و درجه ی تولید علم می باشد، اما فراتر از تولید علم، امر دیگری به نام تمدن سازی قرار دارد. تمدن سازی مرتبه ی بالاتر تولید علم می باشد. وی در تعریف تمدن سازی گفت: «تمدن سازی این است که مبانی معرفتی جدیدی در جامعه ایجاد شود که بر مبنای آن همه ی ساحت ها و شؤون زندگی آن تغییر کند و فرهنگ و فضای جدیدی پدید آید.» رییس مرکز جهانی علوم اسلامی در ادامه افزود: «هدف انقلاب اسلامی معطوف به تمدن سازی است و باید تمدن بشری را تغییر دهد. جنبش نرم افزاری باید زمینه ساز تمدن نوین بشری باشد».

در پایان جلسه، تعدادی از حاضران سؤالاتی را مطرح نمودند و حجت الاسلام والمسلمین اعرافی، تا آن جا که فرصت اقتضا می کرد، به آنها پاسخ داد: ایشان در پاسخ به سؤال اول مبنی بر این که مفهوم جنبش نرم افزاری چیست؟ گفت: «مقصود از نرم افزار و سخت افزار در نظام رایانه ای و کامپیوتر معلوم است، اما در این جا سخت افزار یعنی زیرساخت های تحول و پیشرفت علوم نظیر استاد، فضا، تجهیزات، کتاب، کتابخانه، وسایل مطالعه و تحقیق، برنامه و مدیریت و مانند این ها.

نرم افزار عبارت است از به کارگیری این سرمایه در راه نظریه پردازی، ابداع و پرورش ذهن خلاق و تفکر نقاد که بتواند یکی از آن سطوح هشتگانه را محقق سازد

رییس مرکز جهانی علوم اسلامی در پاسخ به سؤال دیگر که چرا جنبش نرم افزاری در این مقطع مطرح شده است؟ گفت: جمهوری اسلامی ایران از نظر گسترش دانشگاه ها و از لحاظ تعداد استاد و دانشجو، برنامه های درسی و تجیهزات، تحول عظیمی یافته و رشد بسیار چشم گیری داشته است. دانشجویان از حدود سیصد هزار نفر به بیش از دو میلیون و رشته ها از حدود بیست رشته به حدود سیصد رشته افزایش یافته اند. تحصیلات تکمیلی رشد پیدا کرده اند. همین طور ساختمان، فضا، مجلات و امثال این ها رشد چشم گیری داشته است. اینک زمان حرکت و جهشی اصولی، برای استفاده از این ها به منظور نظریه پردازی و تمدن سازی، فرا رسیده است». وی افزود:

از سویی، ما دچار نوعی سیاست زدگی در بحث ها هستیم. این نوعی فضای بسته، آلوده و جنجالی پدید می آورد و مانع اندیشه ورزی و گفتگوی سالم است. این دو وجه اصلی طرح این موضوع در این مرحله بوده است.

از سوی دیگر، زیرساخت های حوزه، در ربع قرن گذشته، در دوازده محور رشد و تحول پیدا کرده است و این مسأله، با این که کافی نیست ولی چشم گیر می باشد. معنایش این است که زیر ساخت خوبی فراهم شده اما اینک زمان آن فرا رسیده است که وارد عرصه ی تولید اندیشه و نظریه شود و با تفکر خلاق خود نظریه پردازی کند». حجت الاسلام والمسلمین اعرافی در پایان خاطرنشان ساخت: «مرکز جهانی علوم اسلامی، در رویکرد جدید خود، باید تلاش کند به جز نظام تعلیمی و تعلمی، نظام تحقیقی و تولید علم داشته باشد. هدف، فقط تعلیم و تعلم نیست، بلکه برنامه ریزان و خود طلاب و اساتید باید به تولید علم و تحقق و نظریه پردازی هم بیندیشند. در سیاست های کلان مرکز بر این راهبرد تأکید شده است. راه درازی است که باید صبوری و بردباری داشته باشیم؛ به ویژه خواهران بزرگوار، با توانایی ها، شایستگی ها و استعدادهای وافری که دارند، باید نیازی را که جهان امروز به زنان محقق و اندیشمند دارد، برآورده سازند. امیدوارم اساتید و خود شما، خواهران، در نظام آموزشی روح تحقیق و پژوهش بدمید».

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان