مسلمانان برمه

جمهوری سوسیالیست متحد برمه با مساحت ۶۷۸۰۳۶ کیلومتر مربع (۱) در جنوب شرقی آسیا و شمال غربی شبه جزیره هندوچین بین درجه ۱۰ تا درجه ۳۰ عرض شمالی و درجه ۹۰ تا درجه ۱۱۰ طول شرقی (۲) واقع شده است.

گروه جغرافیای ممالک اسلامی

مشخصات جغرافیایی برمه

جمهوری سوسیالیست متحد برمه با مساحت 678036 کیلومتر مربع (1) در جنوب شرقی آسیا و شمال غربی شبه جزیره هندوچین بین درجه 10 تا درجه 30 عرض شمالی و درجه 90 تا درجه 110 طول شرقی (2) واقع شده است.

برمه از شمال به چین، از شرق به چین، لائوس و تایلند، از جنوب به خلیجهای بنگال و مارتابان، و از غرب به دریای آندامان و خلیج بنگال، بنگلادش و هندوستان محدود است.

این کشور سرزمینی کوهستانی است و کوهها از شمال به جنوب امتداد دارند. مهمترین رشته کوه آن آراکان است. جلگه های آن عمدتا در اطراف و مصب رودهای بزرگ واقع شده اند. جنگلها در آن وسعت زیادی دارند و آب و هوا گرم و مرطوب و پر باران است. (3) وجود جنگلهای انبوه برمه را به صورت سرزمین غیرقابل عبور و منزوی درآورده است.

در برمه ملیتها و قبایل متعددی سکونت دارند. برمه ای ها اکثریت سکنه این کشور (تقریبا 70 درصد کل جمعیت) را شامل می شوند. (4)

سال 1982 میلادی 37500000نفر (6) و در سال 1983 میلادی 39970000 نفر و تراکم نسبی آن 1/59 نفر در هر کیلومتر مربع (7) بوده است. جمعیت برمه تا شروع قرن بیست ویکم به 55 میلیون نفر خواهد رسید. (8)

تاریخچه

برمه کشوری باستانی است. نخستین سکنه این سرزمین در سالهای اولیه ورود مسیحیت در آن اقامت گزیدند. (9) در سال 850م، در برمه کشور کوچکی تاسیس شد و در قرن یازدهم تحت حکومت واحدی درآمد و دین بودایی در آن رواج یافت. (10)

در سال 1044م. یکی از رهبران نظامی برمه به نام «آناوراتا» به نام پادشاه پاگان به سلطنت رسید و سلسله امپراتوری پاگان را بنیاد گذارد که تا حدود 200 سال ادامه یافت. (11)

در سال 1287 مغولها برمه را تصرف و ضمیمه امپراتوری خویش کردند، بعد از آن برمه به قسمتهای مختلفی تجزیه شد. (12)

در سال 1531 پادشاهی تونگو تشکیل و برمه متحد شد. در حدود سالهای 1650 تا 1752 میلادی که این سلسله منقرض گردید اوضاع ناآرام و جنگهای برمه با امپراتورهای منچوری و چین موجب تضعیف بیشتر امپراتوری برمه شد. (13)

نفوذ انگلستان بر برمه از قرن نوزدهم شروع شد. بین نیروهای برمه و انگلستان دو جنگ بزرگ به ترتیب در سالهای 26-1824 و 55-1852 میلادی روی داد که سرانجام با تسلط انگلستان بر این کشور پایان یافت. در سال 1941م. با هجوم نیروهای ژاپنی به جنوب شرقی آسیا، برمه نیز توسط آنان اشغال شد. اما در سالهای آخر جنگ پس از شکست متحدین، نیروهای متفقین، از جمله چین و انگلیس به برمه حمله برده و ژاپنی ها را در آن جا شکست دادند. سرانجام برمه در سال 1948م مستقل و دارای حکومت جمهوری گشت. (14)

ورود اسلام به برمه

دین مقدس اسلام از طریق هندوستان و بنادر خلیج فارس و دریای عمان به کشورهای جنوب شرقی آسیا و جزایر اقیانوس هند راه یافت و در مسلمان شدن مردم این مناطق گروهی از بازرگانان و دریانوردان ایرانی سهم بسیاری دارند. (15)

در کشور برمه بعکس کشورهایی نظیر اندونزی و مالزی مردم به دین اسلام تشرف نیافتند و نفوذ اسلام در آن کشور بیشتر به واسطه مهاجرت دریانوردان و بازرگانان مسلمان و آمیزش و ازدواج آنها با پیروان دین بودایی بوده است.

اصولا سواحل برمه که در کناره خلیج بنگال در اقیانوس هند گسترده شده است، از قرن اول هجری (هفتم میلادی) به عنوان بندر و لنگرگاههای تجار و مناطق اسلامی نظیر جزیرة العرب و ایران به شمار می رفت و مسلمانان در مسیر سفر به کشورهایی چون چین و اندونزی در بنادر برمه نیز پیاده می شدند و همراه با تجارت خود اسلام را نیز ترویج می کردند. به این ترتیب اسلام در این منطقه بویژه در آراکان بتدریج ریشه دوانید.

مسلمانان پس از استقرار در این سرزمین برای خود تشکیلاتی درست کردند و کم کم اولین حکومت اسلامی در بین مناطق بودایی دنیا شکل گرفت. پیرامون مراحل انتشار و تاسیس دولت اسلامی، تاریخ نویسان شیوه های مختلفی ذکر کرده اند که مشهورترین آن ورود اسلام به این سرزمین از طریق بازرگانان عرب و دیگر مسلمانان است که اغلب ریشه های هندی، فارسی و عربی داشته اند. اولین مسلمانان برمه از منطقه آراکان بودند و سپس اسلام تا جنوب برمه گسترده شد. (16)

سیاحان چینی در سال 860م در نوشته های خود از مناطق ایرانی نشین در مرزهای برمه یاد کرده اند.

«المقدیس » وقایع نگار عرب قرن دهم میلادی در نوشته های خود از فعالیتهای تجارتی که در سواحل بین برمه و هند و مالزی و اندونزی جریان داشته، یاد می کند و نوشته است از آنجا که مردم برمه علاقه و تبحری در دریانوردی نداشتند، دریانوردان ایرانی و عرب در منطقه پگادر برمه سکنا گزیده و به تجارت اشتغال ورزیدند.

تجار مسلمان تجارتخانه هایی در سواحل بنگال واقع در بنگلادش کنونی و آراکان برمه نیز ایجاد کرده بودند و روابط تجاری وسیعی را با بنادر این کشورها برقرار نمودند و هر سال صدها کشتی اعراب و مسلمانان به این بنادر رفت و آمد می کردند. تجار مزبور از طریق ایالت آراکان و برمه علیا به چین و مغولستان نیز آمد و شد می کردند.

یکی از نویسندگان بودایی برمه نوشته است که در سال 47 هجری محمد حنفیه فرزند حضرت علی علیه السلام همراه با طرفداران و نیروهای خود به شرق کوچ کرد تا به آراکان رسید و در آن جا با «کایاپوری » ملکه وحشی و آدمخوار شمال آراکان جنگید و او را شکست داد. کایاپوری به دست محمد حنفیه اسلام آورد و با وی ازدواج کرد و بدین ترتیب در آراکان برمه متوطن گردید. (17)

بعد از گذشت قرنها هنوز بر فراز دو قلعه از تپه ماهورهای مایو واقع در آراکان دو مزار وجود دارد که به حنیف تونکی (مزار حنفیه) و «کایاپوری » تونکی (مزار کایاپوری) شهرت دارند و از جمله زیارتگاههای مسلمانان به شمار می آیند.

«ماهاتائینگ چندرا» در سال 187 هجری در منطقه آراکان به قدرت رسید و سلسله چندرا را ایجاد کرد و شهر وسالی را پایتخت خود قرار داد. در زمان حکومت وی چند بازرگان عرب با کشتی شکسته به سواحل جزایر رامبری واقع در منطقه «کیائوک - پیو» در سواحل آراکان پناه بردند. آنان به وسالی آورده شدند و پادشاه علاقه خاصی به آنها پیدا کرد و اینان با زنان مسلمان محلی ازدواج کردند و دست از تجارت برداشتند و در عوض به کشاورزی، دامداری و تبلیغ اسلام پرداختند. (18)

از قرن هشتم میلادی بازرگانان و مبلغان مسلمان به صورت گروهی از عربستان و ایران و آسیای مرکزی شروع به سفر به آسیای جنوب شرقی، من جمله آراکان نموده و به تبلیغ اسلام پرداختند.

سیاحان اروپایی که در قرنهای 15 تا17 میلادی از بنادر برمه بازدید کرده اند از تجار مسلمان ساکن در شهرهای ساحلی یاد نموده اند. یکی از تجار روسی به نام «آتاناسیوس نیتیکین » که در سال 1470 به آسیا سفر کرده در سفرنامه خود به معرفی دراویش هندی پرداخته است که در بندر پیگو مسکن داشته اند. بعدها معلوم شد مقصود وی از دراویش هندی مسلمانانی بوده است که در بندر مذکور اقامت داشته و تجارت می کرده اند.

تعدادی از مسلمانان نیز در شهرهای تناسریم و مرگوی اقامت گزیده بودند. از این شهرها که در قرن شانزدهم توسط مستشرقان اروپایی بازدید شده به نام شهرهای مسلمان نشین اشاره شده است. یکی از سیاحان انگلیسی در خاطرات خود که در سال 1678 نوشته شده به فعالیتهای چشمگیر بازرگانی مسلمانان اشاره کرده و می نویسد تجارت شهر مرگوی پررونق و در دست مسلمانان است و آنها با ثروت خود کلیه امور تجارتی و کشتیرانی را در اختیار دارند. قدرت مسلمانان با اتکای به ثروت به حدی است که آنان را به مدارج دولتی نیز رسانده است و حکام کلیه شهرها بین تناسریم و آیودیا، هندی و یا ایرانی هستند. (19)

وضعیت خوب مسلمانان باعث می شد که روز به روز بر تعداد آنها اضافه شود و آنان منسجمتر شوند.

از دیگر راههای توسعه اسلام در برمه سکونت مهاجران و پناهندگان مسلمان سایر کشورها در آنجاست; از جمله مهاجرت چینیهای مسلمان منطقه ینان که در قرن نوزدهم به علت جنگهای انگلیس با چین، دست به مهاجرت زدند و در بخشهای شمالی برمه سکنا گرفتند، (20) و یا مهاجرت 250000 مهاجر هندی در آغاز قرن بیستم، و نیز مهاجرت بیش از یک میلیون هندی در سال 1921 که بیشتر از نیمی از آنها مسلمان بودند. (21)

اگر چه مهاجرت هندیها به برمه شمار مسلمانان را افزایش داد ولی آثار اجتماعی گوناگونی را نیز در پی داشت که ریشه اختلافات مردم برمه با مسلمانان را باید در آن جستجو کرد.

تعداد مسلمانان

دسترسی به آمار دقیق جمعیت مسلمان برمه بسیار مشکل است; زیرا متاسفانه دولت برمه هیچ گاه نخواسته است آمار دقیقی از مسلمانان کشورش ارائه دهد و به دلایل داخلی و خارجی از اعلام رقم دقیق مسلمانان خودداری کرده است و جمعیت مسلمانان را بسیار کمتر از تعداد واقعی قلمداد می کند.

رقم مسلمانان برمه مورد اختلاف بسیار است و در منابع مختلف، آمارهای متفاوتی ذکر شده است.

برخی ارقام حاکی از آن است که مسلمانان 4% جمعیت برمه را تشکیل می دهند و برخی دیگر این نسبت را7/10% ذکر می کنند. بعضی از منابع دنیای اسلام تعداد مسلمانان برمه را کمتر از 4/1 میلیون نفر ذکر می کنند، در حالی که برخی منابع دیگر این تعداد را بیش از 5/3 میلیون نفر اعلام می کنند. (22)

بنابر مقاله «اسلام در برمه » بین 6 الی 7 میلیون نفر از جمعیت برمه یعنی حدود 14 الی 17 درصد کل جمعیت این کشور را مسلمانان تشکیل می دهند. (23)

آقای دکتر محمد حسن گنجی در سخنرانی سمینار بین المللی جغرافیای جمهوری اسلامی ایران (مشهد16 تا 20 اردیبهشت ماه 1364) تعداد مسلمانان برمه را 10 درصد کل جمعیت اعلام نمودند. (24)

در کتاب جدول مشخصات کشورهای جهان که وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران منتشر کرده است، جمعیت مسلمانان برمه بین 3 تا6 میلیون نفر ذکر شده است. (25)

به نوشته کتاب اقلیتهای مسلمان در جهان امروز مسلمانان برمه 3560000 نفر یا7/10درصد کل جمعیت کشور هستند. (26)

در کتاب اطلاعاتی درباره برمه از انتشارات اداره پنجم سیاسی وزارت امور خارجه، تعداد مسلمانان برمه حدود 5 میلیون نفر برآورد شده است. این منبع می افزاید که آمار دولتی عده آنها را 5/2 میلیون نفر اعلام کرده است. (27)

با توجه به مطالب فوق اگر تعداد مسلمانان برمه را 10% جمعیت کشور بدانیم، با در نظر گرفتن تعداد 39970000 نفر جمعیت برمه در سال 1983 میلادی، تعداد مسلمانان در همین سال حدود 4000000نفر بوده است.

مسلمانان برمه در منطقه «آراکان » متمرکز شده اند. جمعیت کل این منطقه 6/2 میلیون نفر است که 46/1 میلیون نفر آن مسلمان (56% از کل جمعیت منطقه) هستند که روئینگیاس خوانده می شوند و بقیه بودایی هستند.

منطقه بعدی «تینیاسیریم » واقع در جنوب برمه است، مرکز آن شهر مولمین است و 20% از جمیعت آن (حدود 600هزار نفر) مسلمان اند.

منطقه دیگر رانگون (پایتخت برمه) است که مسلمانانی با ریشه برمه ای در آن ساکنند; اکثر اینان در روستاها زندگی می کنند و به کشاورزی مشغولند. (28)

آن تعداد از شهرهایی که در خارج از ناحیه آراکان واقعند و تعداد مسلمانان در آنها اکثریت دارند، متعددند، مهمترین آنها مولمین، مولمین گیون (بخش ایراوادی)، پین مانا و چایوکسه (بخش ماندالی) و شوبو (بخش سگین) است. با این همه آمار مشروح مسلمانان برمه در دست نیست. (29)

گروههای نژادی

از دید نژادی مسلمانان برمه به دو گروه اصلی تقسیم می شوند. گروه اول ریشه هندی-پاکستانی دارند، اینان اساسا در شهرهای بزرگ ساکنند و ارتباط نیرومندی با شبه قاره هند دارند. این گروه به زبان اردو و تامیلی تکلم می کنند. گروه نژادی دوم مسلمانان دارای منشا برمه ای هستند.

از بین مسلمانان برمه که منشا هندی دارند، برخی اعقاب مردمی هستند که در اواخر قرن هیجدهم از شمال هند به برمه آمدند تا به خدمت واحدهای ارتش بزرگ آلومپرا (30) در برمه علیا درآیند.

مسلمانان هندی که به برمه آمده بودند برحسب مناطق مسکونی شان در هند و یا برحسب وابستگی به فرقه های گوناگون دینی، متشکل شدند. لذا می بینیم که در رانگون و مناطق دیگر سنی های بنگالی و جوامعی از شیعیان در کنار یکدیگر زندگی می کنند و هر یک مراسم و تشریفات مذهبی خود را برپا می دارند. (31)

مسلمانان با منشا برمه ای مسلمانانی هستند که در اثر ارتباط با مسلمانان مهاجر اولیه به اسلام گرویده اند. این گروه بومی کشور برمه هستند.

حاکمان برمه تلاش می کنند تا با ایجاد اختلاف بین گروههای نژادی مسلمان و تقسیم آنها به گروههای متفاوت همبستگی آنها را تضعیف کنند. حتی گفته شده است که برخی از حاکمان برمه آنها را به پنج صنف تقسیم کرده اند این دسته بندی نه تنها برپایه نژاد و نسب اصلی بلکه از حیث اختلاف نژادی پدر و مادر صورت گرفته است. مثلا مسلمانی که از پدر هندی و مادر هندی برمه ای باشد، یک صنف خاص به شمار می رود و بالعکس اگر از مادر هندی و پدر برمه ای باشد صنف دوم و ... و متولد خود برمه و مهاجر و ... (32)

وضعیت مسلمانان برمه

با ورود اسلام به برمه روزبه روز بر تعداد مسلمانان افزوده شد و آنها توانستند تشکیلاتی فراهم کنند. با گذشت زمان تعداد مسلمانان به دلیل اختلاط با پیروان سایر ادیان و نیز ورود مسلمانان جدید از سایر کشورها، افزایش یافت. مسلمانان با داشتن وحدت و اتحاد توانستند در منطقه آراکان و در میان مناطق بودایی نشین حکومتی اسلامی تشکیل دهند که قرنها ادامه یافت.

در دوران زمامداری سلطان سلیم شاه رازاگری (1593-1612م) حکومت مسلمانان تا اعماق جنوب گسترده شد و به حدود مولمین رسید. زبان رسمی کشور مسلمان آراکان فارسی بود و پایتخت آن مایوهونگ نام داشت. (33)

در هنگام پادشاهی «آناورات »ها بازرگانان عرب و ایرانی در بنادر مختلف آراکان لنگر انداختند و به خرید مخمل و سایر کالاها پرداختند و از سواحل «جناسیریم » به مرزهای چین سفر کرده و از آنجا تا مغولستان نیز پیش رفتند و در بازگشت هم از همان راه بازگشتند و بدین ترتیب برمه به صورت یک راه انتقالی برای تجار مسلمان درآمد و بسیاری از این بازرگانان با شاه برمه دوستی نزدیکی برقرار کردند و هر گاه در برمه بودند پادشاه را در منازعاتش با «مانی پور آسام » و حتی چین یاری می دادند و ملک «آناورات » بسیار از شجاعت و دلاوری سربازان مسلمان خشنود بود و دو برادر جنگجوی مسلمان به اسامی بیات علی و بیاتا «حسن و حسین » خیلی مشهور و محبوب بودند و بعضی مردم برمه هنوز هم روح دو برادر مزبور را ستایش می کنند.

منابع تاریخی حاکی است که در سال 910 هجری پادشاه وقت ایران (شاه اسماعیل صفوی) یک هیات سه نفری مذهبی را به آراکان اعزام داشت که به ساختن مساجد و تبلیغ اسلام همت گماشتند و از عده ای از علمای آراکان دعوت کردند تا به ایران مسافرت کنند.

پادشاهان مسلمان آراکان علاوه بر ترویج زبان فارسی کلمه «لااله الا الله » را بر روی مسکوکات خود نقش زدند. (34)

در دوران امپراتوری مرایوکوار (709 تا1163 هجری) سلاطین متعددی بر آراکان حکومت کردند. (35)

با این که در این دوران حاکمان آراکان عموما بودایی بودند اما در دربار آنان مناصب بزرگی مانند نخست وزیری و ریاست ارتشداری و ریاست دارایی و غیر آن در دست مسلمانان بوده به این نحو نفوذ و تاثیر اسلامی در آراکان خیلی بیشتر گردید و زبان بنگالی به کمک مسلمین خیلی پیشرفت کرد و بعضی سخنوران نامی مسلمان خدمات بزرگی به زبان و ادبیات بنگالی انجام دادند. (36)

ارتباط بازرگانان مسلمان با برمه در سالهای بین قرن نهم تا شانزدهم میلادی در زبان و فرهنگ آن کشور آثاری برجای گذارده است که از جمله می توان به لغات و اصطلاحات دریانوردی اشاره کرد که هنوز واژه های برابر برمه ای برای آن به دست نیامده است. واژه هایی همچون «ناخدا» و «شاه بندر» هنوز در زبان برمه ای مصطلح است. (37)

در سال 1163 هجری «اوپایا» شاه برمه بر آراکان مسلط شد و به قتل و غارت مسلمانان، و از بین بردن ابنیه و آثار تاریخی و سوزاندن کتابخانه ها پرداخت; لکن فقط توانست یک دوره چهل ساله بر آراکان حکومت کند و مجددا شاهان آراکان قدرت را در دست گرفتند. در هنگام حکومت ملک «جهی پا» سربازان مسلمان چنان شجاعانه علیه پرتقالیها و انگلیسیها جنگیدند که اینان مجبور به مصالحه با پادشاه شدند، ولی پادشاه مزبور بعدها به سبب ضعف و سستی بالاخره مقهور نیروهای انگلیسی شد و سرتاسر برمه پس از طی سه دوره جنگ در سال 1244 هجری به صورت قسمتی از امپراتوری هند و انگلیس درآمد. الحاق برمه به امپراتوری هند انگلیس پای مسلمانان هندی را به برمه گشود و بعد از افتتاح کانال سوئز در نیمه قرن نوزدهم میلادی، ارتباط بین برمه و اروپا افزایش یافت و محصولات برمه از جمله برنج به اروپا صادر شد و لذا تقاضا برای این کالاها بالا گرفت و انگلیسیها برای به زیر کشت بردن زمینها به منظور تولید برنج به استخدام مسلمانان بنگالی که در این زمینه مهارت داشتند پرداختند. (38)

ورود اروپاییان به ویژه انگلیسیها به برمه مشکلات زیادی برای مسلمانان برمه بوجود آورد. با باز شدن پای استعمارگران به این منطقه نفوذ مسلمانان به حد قابل ملاحظه ای کاهش یافت و تعداد زیادی از مسلمانان به دست و یا به واسطه دسیسه های تازه واردان قتل عام شدند.

در جنگهایی که بین پادشاهان برمه و انگلستان در قرن نوزدهم میلادی به وقوع پیوست مسلمانان شرکت مؤثر داشته اند. آنها که به واسطه ورود اروپاییان تجارت و مال منال خود را از دست داده بودند به تحریک مردم علیه انگلیسیها می پرداختند. پادشاهان برمه که خود نقشه مقابله با انگلیسیها را در سر می پروراندند نیز از اقدامات مسلمانان راضی به نظر می رسیدند.

به هر حال، علی رغم این که اشغال برمه توسط انگلستان مشکلات بسیاری برای مسلمانان برمه به وجود آورد اما موجب آزادی بیشتر رفت و آمد اتباع هند از جمله مسلمانان به برمه گردید و مسلمانان که تا این زمان در شمار اقلیتهای کوچک بودند و به علت عدم فعالیتهای مذهبی از اهمیتی در بافت اجتماعی برمه برخوردار نبودند، با مهاجرت مسلمانان هندی تشکل به نسبت بیشتری یافتند و مساجد و مدارس دینی در برمه ساخته شد و مسلمانان برای خود روزنامه ای نیز منتشر کردند و سازمانهایی برای حمایت از حقوق مسلمانان و حفظ فرهنگ اسلامی تاسیس نمودند.

پس از جنگ جهانی دوم شورش مسلمانانی که در منطقه آراکان مستقر شده بودند باعث تشدید اغتشاشها و شورشهای مسلمانان در برمه گردید. پس از خروج انگلستان و قبل از ورود نیروهای ژاپنی به برمه گروههایی از بوداییهای آراکان جنوبی به دهکده های مسلمان نشین حمله ور شدند و شمار زیادی از مسلمانان را قتل عام کردند. این واقعه موجب مهاجرت تعداد زیادی از مسلمانان جنوب آراکان به شمال آراکان که منطقه مسلمان نشین بود گردید. این افراد داستان قتل عام برادران مسلمان خود را برای سایرین بازگو کردند و در نتیجه مسلمانان شمال آراکان دست به کشتار اقلیت غیرمسلمان زدند که موجب متواری شدن بوداییها به طرف جنوب گردید. به این ترتیب منطقه آراکان به دو قسمت مسلمان نشین و بودایی نشین تقسیم شد.

طی دوره اشغال برمه به دست ژاپن (اواخر سال 1942) مسلمانان منطقه آراکان در زمینه های مختلف اطلاعاتی، شناسایی و خرابکاری با انگلیسیها همکاری می کردند و انگلیسیها در قبال این همکاری وعده نوعی خودمختاری به آراکان داده بودند. آنان برای تشویق بیشتر مسلمانان طبق بیانیه ای این منطقه را به عنوان منطقه ملی مسلمان نشین اعلام کردند.

از سال 1945 مسلمانان در کمیته های صلح و سازمانهای اداری که ایجاد شده بود استخدام گردیدند. این وضع تا استقلال برمه (ژانویه 1948) ادامه داشت. قسمت اعظم مسلمانان شاغل را اعضای جبهه ملی روهینگیا تشکیل می داد. (39)

قبل از آن که نیروهای مسلح در سال 1962م کشور را در اختیار بگیرند و به اجرای سوسیالیسم نوع خود بپردازند، مسلمانان کاملا با جمعیت برمه یکپارچه بودند. در مقامهای عالی ارتشی و حکومتی صاحب شغل بودند. دو قاضی مسلمان در دادگاه عالی، و هر چند وقت یکبار چهار وزیر مسلمان در کابینه برمه انجام وظیفه می کردند. توده مسلمانان کشاورز بودند و بسیاری نیز از بازرگانان ثروتمند محسوب می شدند. مسلمانان در دهه 1930 یک بیمارستان رایگان و یک «شرکت وجوه عمومی » برای خود تاسیس کردند. سازمانهای اسلامی متعددی نیز وجود داشت. تا پیش از سال 1962 سالانه 500 نفر مسلمان از برمه به سفر حج می رفتند. قانون شریعت ناظر بر احوال شخصیه مسلمانان در مملکت اجرا می شود. تعداد بسیاری دانشجوی فارغ التحصیل مسلمان وجود دارد، لیکن درصد تعدادشان در جامعه حدود نصف غیرمسلمانان است. در میان مسلمانان تعدادی حقوقدان و مهندس و طبیب و استاد دانشگاه دیده می شود. با این حال بسیاری از آنان در مهاجرت به خارج از کشور تحلیل می روند. اکنون شمار مسلمانان در حکومت و نیروهای مسلح کشور ناچیز است.

در حال حاضر جامعه مسلمانان برمه بشدت مورد آزار است. تجارتشان ملی شده، زمینهایشان ضبط گردیده و مدارسشان اسلام زدایی شده است. از انجام مناسک حج محرومند و رابطه آنها با جهان اسلام بشدت محدود شده است. حتی به دست آوردن نسخه های قرآن به صورت معضل درآمده است و چاپ آن نیاز به اجازه دولت دارد و بعد از کسب مجوز کاغذ نیست. مسلمانان از سال 1973 مجاز شده اند تا نسخه های قرآن را مجانی از خارج دریافت کنند. خیلی از مسلمانان پس از سال 1982 از ملیت برمه ای محروم شده اند یا رسما به اتباع درجه دوم تنزل موقعیت داده شده اند. (40)

شیعیان برمه

حدود 15 الی 20 هزار نفر از مسلمانان برمه را شیعیان تشکیل می دهند که دارای یک مسجد بزرگ و چند حسینیه و مسجد دیگری در رانگون هستند. مسجد شیعیان به نام مغول در برمه قبل از 1231 هجری توسط ایرانیان احداث شده است که یکی از مساجد با عظمت در بین مساجد برمه به شمار می آید. (41)

از اواخر قرن نوزدهم میلادی به بعد مسلمانان برمه اعم از سنی، شیعه اسماعیلی و احمدی تا مدت زمانی علایق و ارتباطات خود را با سازمانهای مذهبی پیرو فرقه های مربوطه حفظ کرده بودند. روحانیون فرقه های مختلف از هند به برمه سفر می کردند و تعالیم اسلامی مدارس علمیه و مساجد و مؤذنان ویژه خود داشتند و سازمانها و انجمنهای مختلفی تشکیل داده بودند.

شیعیان برمه در سال 1909 یک باشگاه ورزشی تاسیس کردند که به نام انجمن دوستی اسلامی معروف شده بود و در همین سال گروه دیگری از جوانان شیعه در رانگون انجمنی به نام اتحادیه جوانان ایرانی تشکیل دادند که هدف از آن هماهنگی و تمرکز فعالیت شیعیان رانگون بود.

دیری نپایید که تعداد کثیری از شیعیان رانگون به عضویت اتحادیه درآمدند و نام آن به اتحادیه ایرانیان تغییر یافت. در سال 1914 گروهی از این اتحادیه منشعب و انجمن اثنی عشری های برمه را تاسیس کردند و پس از چند سال مجددا به اتحادیه ایرانیان ملحق گردیدند. گروه دیگری نیز در سال 1930 از اتحادیه ایرانیان منشعب شد که به نام جامعه جوانان ایرانی شهرت یافت، ولی فعالیت این گروه هم مانند گروه قبلی دوام نیافت.

در سال 1935 که نام ایران از پرسیا به ایران تغییر یافت، نام اتحادیه ایرانیان نیز به باشگاه ایرانیان تغییر پیدا کرد.

اکثر شیعیان برمه که در رانگون مستقر هستند به تجارت اشتغال دارند. (42)

شیعیان برمه اصلا پاکستانی، هندی و ایرانی هستند. ایرانیها در سالیان پیش از شهرهای شیراز، کاشان، یزد، بهبهان به برمه مهاجرت کرده اند و اجداد آنها در سیصد یا چهارصد سال قبل به برمه مهاجرت نموده اند. ظاهرا شیعیان قبلا از نظر اقتصادی قدرتمند بوده اند و نمایندگی کالاهای مختلف وارداتی را در دست داشته اند. از جمله ساعت، اتومبیل و وسایل الکتریکی، ولی پس از به قدرت رسیدن سوسیالیستها این وضع تغییر کرده است. (43)

انتخاب اعضای اتحادیه ایرانیان مادام العمر است و افرادی به عضویت انتخاب می شوند که خدمات آنان به اسلام و یا یکی از کشورهای اسلامی و بخصوص ایران و همچنین ادبیات فارسی مؤثر و برجسته بوده است.

در اتحادیه ایرانیان کلاسهایی برای تدریس زبان فارسی و بررسی وقایع ایران دایر می شد. و حتی کمکهایی از جانب این اتحادیه به جمعیت سابق شیروخورشید سرخ ایران به عمل می آمده است. (44)

مساجد و مدارس مسلمانان

واقعیتهای موجود و اوضاع فعلی مسلمانان در برمه تاکیدی است بر این مطلب که اسلام اصیل در برمه امروز زنده و فعال است.

بیش از 5000 مسجد در برمه دایر است (45) که در سرتاسر این کشور پراکنده اند و برخی از آنها قرنها قبل ساخته شده اند و آثار اسلام در جامعه امروز کاملا نمایان است. از جمله ترجمه قرآن مجید به زبان برمه ای است که به دست گروهی از دانشمندان انجام گرفته است. (46)

در شهرهای بزرگ برمه مساجد متعدد برپاست و برخی از آنها چند قرن قدمت دارند. تعداد زیادی مدرسه نیز در کشور وجود دارد که قریب 60 درصد از کودکان مسلمان را پوشش می دهد. شش مؤسسه برای تعلیم قرآن دایر است. با این همه اسلام در مدارس آموزش داده نمی شود.

تا سال 1964 مسلمانان، سه دبیرستان را اداره می کردند که در این سال ملی شدند. (47)

اهل تسنن در برمه حدود 10 الی 20 مسجد در شهر رانگون دارند (48) و همان گونه که در قسمت شیعیان برمه ذکر شد شیعیان نیز دارای تعدادی مسجد و حسینیه هستند.

نحوه رفتار دولتهای برمه با مسلمانان

پس از خروج بریتانیا در سال 1942م. از برمه موج ضد مسلمانان، ناحیه آراکان را دربرگرفت به طوری که مسلمانان به صورت انبوه قتل عام شدند و 200000نفر از آنها مجبور به فرار به پاکستان شرقی (بنگلادش کنونی)، پاکستان غربی و حتی عربستان سعودی شدند، در این واقعه قریب 8000 مسلمان جان باختند. پیش از آن که ژاپنیها برسند، مسلمانان برای تاسیس جمهوری اسلامی در آراکان کوشیدند، اما ناکام ماندند. (50)

به هر حال حاکمان جدید برمه دست به تصفیه سازمانهای اداری و ارتش زدند که در نتیجه تعداد زیادی از مسلمانان مشاغل خود را از دست دادند. حکومت، بوداییهایی را که از شمال آراکان فراری شده بودند مجددا در دهکده های مسلمان نشین مستقر کرد. مسلمانان که از وعده های انگلستان برای کسب استقلال ناامید شده بودند از پذیرفتن روستاییان آراکانی که در زمینهای آنان اسکان داده می شدند سرباز زدند و به خرابکاری علیه حکومت جدید پرداختند.

تعدادی از روحانیون مذهبی آراکان در سال 1948 پس از صدور فرمان اعاده زمینهایی که پس از مهاجرت بوداییان آراکان به دست مسلمانان افتاده بود علیه کافران آراکانی اعلام جهاد کردند. در ابتدا حکومت مرکزی که سرگرم خواباندن شورشهای پراکنده در سایر نقاط برمه بود، توجه چندانی به اعلام جهاد روحانیون مسلمان در آراکان نکرد و بوداییان جنوب نیز که از اوضاع ناراضی بودند با مسلمانان شمال متحد شده و تصمیم به مقابله با حکومت گرفتند و بین خود قرار گذاردند در صورت پیروزی، منطقه به دو قسمت مستقل و مجزا تقسیم شود. تعداد دیگری از روحانیون محافظه کار مسلمان در این ماجرا موضع دیگری اتخاذ کردند. آنها از یک طرف با مجاهدین انقلابی اعم از مسلمان و بودایی به منظور منصرف ساختن مردم از دست زدن به اعمال قهری تماس برقرار کردند و از طرف دیگر کوشیدند تا دولت را متقاعد کنند که اقدامات مزبور از سوی معدودی از روحانیون متعصب به عمل می آید و اکثریت مسلمانان آراکان از آنها پشتیبانی نمی کنند. طرفداران جبهه ملی روهینگیا در چند مورد از حکومت تقاضای اسلحه نمودند تا با مجاهدین انقلابی مقابله کنند اما با درخواست آنان موافقت نشد. حکومت مرکزی نیز در چند مورد به مذاکره با مجاهدین تمایل نشان داد ولی از آنجا که مذاکرات به نتیجه نرسید، روهینگیا به علت عدم کفایت حکومت در برقراری امنیت با مجاهدین همکاری نمود و مسلمین در معرض ایذا و آزار بیشتری قرار گرفتند. از جمله تبلیغاتی که علیه روهینگیا به عمل آمد متهم نمودن آنان به طرفداری و الحاق به پاکستان بود. تا سال 1949 مسلمانان آراکان به بسیاری از بخشهای شمالی این منطقه تسلط یافته بودند و حاکمیت دولت منحصر به بندر آکی یاب AKYAB بود و شورشیان انقلابی بخشهای جنوبی آراکان را در اختیار داشتند. در اوایل سال 1950 روابط دولت برمه و پاکستان با انتشار گزارشهایی مبنی بر تحت ظلم و فشار قرار گرفتن مسلمانان موقتا تیره شد و پاکستان کمکهای غیررسمی به مجاهدین به عمل آورد.

نیروهای دولتی برمه در سالهای بین 54-1951م دست به اقدامات شدیدی علیه مجاهدین زدند و سرانجام در اواخر سال 1954 تعدادی از مراکز تجمع آنان در آراکان را تصرف کردند و عده ای از رهبران مسلمانان را به قتل رساندند. تعداد کثیری از مجاهدین که در مقابله با حکومت مرکزی برمه توان خود را از دست داده بودند به پاکستان (50) گریختند و از طریق قاچاق برنج (که به بهای کمتری در برمه تهیه می شد) و فروش آن در پاکستان، امرار معاش می نمودند. فصل قاچاق در ایام خشک سال بود و مسلمانان برمه تعدادی از اتباع پاکستان را برای کار در مزارع متروکه برنج با خود به همراه می آوردند. چون تجارت قاچاق برنج کار پرمنفعتی بود دامنه آن به جنوب آراکان نیز کشیده شد و مهاجرت اتباع برمه به پاکستان مشکلات جدیدی ایجاد کرد، دولتین برمه و پاکستان در سال 1961 طی موافقتنامه ای به منظور جلوگیری از مهاجرت غیرقانونی اتباع دو کشور اعلام همکاری نمودند. در نتیجه نیروهای برمه ای تعدادی از مجاهدین را دستگیر کردند و با تشدید عملیات نظامی بقیه مجاهدین نیز در 15 نوامبر 1961 خود را تسلیم کردند. (51)

در سالهای 1958 و 1962 و نیز 1974 کشتار جدید مسلمانان با برنامه ای حساب شده به انجام رسید که هزاران قربانی گرفت و هزاران پناهنده برجای گذاشت. با این همه شریرانه ترین اقدام را حکومت برمه با استفاده از ارتش تحت عنوان «عملیات دراگون کینگ » در فوریه 1978 شروع کرد. دولت رانگون کارت شناسایی ملی جدیدی را برای اتباع خود صادر کرد، لیکن از دادن آن به مسلمانان خودداری کرد. در عوض با وجود آن که روهینگیاها برای بیش از یک هزار سال تبعه آراکان محسوب می شدند، برای آنها کارت ثبت نام مشخصات اتباع بیگانه صادر شد. حتی آن تعداد که این کارت را پذیرفتند بعدا دریافتند آنها را ضبط می کنند و از میان می برند. کمیسارهای سیاسی برمه ای با کمک نیروهای مسلح کشتن مسلمانان را در مجالس میگساری که ترتیب می دادند و همچنین سوزاندن دهکده های آنان خاصه در دو بخش فرعی «بو د دونگ » و مونگدارا آغاز کردند. (52)

این گونه ظلم و تعدی به مسلمانان باعث شد که بیش از دو میلیون مسلمان آراکان تصمیم به مهاجرت به بنگلادش گرفتند و صدها هزار نفر در اثر فشار و تعدی سربازان رژیم برمه به بنگلادش پناهنده شدند. البته موضوع پناهندگان مسلمان برمه ای در بنگلادش به علت مشکلات مالی شدید بنگلادش موجب امضای موافقتنامه ای بین دو کشور شد که در نتیجه آن مسلمانان برمه ای به برمه بازگردانده شدند. (53)

از آن پس «عملیات هینتا» آغاز شد. عاقبت پس از آن که هزاران تن از روهینگیاها به سبب بیماری و فقر غذایی جان سپردند، تمام آنها به میهن خود بازگشتند. با این حال پس از مراجعت به موطن خویش بار دیگر با غیر انسانی ترین رفتار و نیز بیماری و فقر دست به گریبان شدند. زمینهای بسیاری از آنان ضبط گردید و خود از تابعیت محروم گشتند. در همان حال که بهترین فرزندان آنان برای احقاق حق در وطن خویش تحت عنوان «سازمان اسلامی متحد برمه » (UIOB) به فکر مبارزات مسلحانه افتاده اند، چنان می نمود صفحه دیگری از کتاب رنجهای مسلمانان ورق خورده است. (54)

در این حال مسلمانان برمه چندین جبهه و نهضت مقاومت برای مبارزه با دولت مرکزی تشکیل دادند و تلاش دولت مرکزی برای توافق با آنها به جایی نرسید. عده ای از مسلمانان عضو جبهه ملی روهینگیا در اثر فشار رژیم نظامی، منطقه آبا و اجدادی خود را در آراکان ترک کردند و به جنوب برمه کوچیدند و سپس عده ای از آنان به مالزی پناهنده شدند و با وجود کنترل نظامیان برمه هر روزه عده ای از آنان با قایق خود را به سایر کشورها، از جمله مالزی می رساندند. در 5 آوریل 1981 عده ای از پناهندگان مسلمان برمه ای که به مالزی وارد شده بودند اظهار داشتند که قایقهای مسلح نیروی دریایی برمه سیصدنفر از مسلمانان برمه ای که قصد فرار از برمه را داشتند در آبهای ساحلی این کشور قتل عام کرده اند. قتل عام مذکور در 112 کیلومتری رانگون در شهری به نام «بکبیین » BOKBYIN صورت گرفت دولت مرکزی برمه معتقد بود که نهضتهای مسلمانان برمه و همچنین فرار و پناهنده شدن آنان وحدت ملی برمه را در معرض خطر قرار داده است. (55)

سازمان همبستگی مسلمانان «روهینگیا» در برمه با انتشار اعلامیه ای که در ارگان این سازمان به چاپ رسیده بود هشدار داد، چنانچه مجامع بین المللی و یا سازمانهای اسلامی و نیروهای انقلابی همچنان به مقابله با وسعت سرکوب مسلمانان برمه برنخیزند تلاشها بی ثمر خواهد بود. (56)

نشریه هندی «رادیانس » طی مقاله ای اقدامات انجام شده علیه مسلمانان برمه را مورد انتقاد شدید قرار داده و می نویسد:

چندی پیش یک خانواده 19 نفری از مسلمانان «آراکان » خانه و کاشانه خود را برای همیشه ترک کردند و به سوی بنگلادش راه افتادند و از آن جا به هندوستان رفتند، لیکن در آن جا نیز پلیس هند آنان را به دلیل ورود غیرمجاز به این کشور دستگیر کرد و به زندان فرستاد.

این عده در گفتگویی با خبرنگار نشریه مذکور در زندان گفتند: ما یک خانه و چند جریب زمین در «اکیاپ » در استان آراکان برمه داشتیم و تا سال 1978 با صلح و صفا زندگی می کردیم. در آن سال رژیم ژنرال «نه وین » عملیات «نگامین » را انجام داد و طی آن تقریبا سیصدهزار مسلمان از آراکان به جنگلهای بنگلادش رانده شدند. در طی این عملیات بسیاری کشته شدند و بقیه در بنگلادش پناهندگی گرفتند. ژنرال نه وین بقیه مسلمانان را نیز به حال خود نگذاشت و قانون جدید تابعیت را در سال 1982 به تصویب رساند. به موجب این قانون بسیاری از مسلمانان آراکان خارجی قلمداد شدند و خانه و زمینهایشان از آنان گرفته شد. بعضی از روستاهای مسلمان نشین با بولدوزر با خاک یکسان شد. روستای مسلمان نشین «ساب هارام » در اکیاپ بکلی ویران شد و ما که بی تابعیت، بی زمین، بی مسکن شده بودیم چاره ای جز ترک کشور نداشتیم.

یک تن از این افراد در خصوص چگونگی آزادی برای اعمال مذهبی گفت: ما مانند آنهایی که در کلیسا حاضر می شوند آزاد نبودیم که وظایف مذهبی خود را انجام دهیم، مثلا برای عید قربان حیوانی قربانی کنیم. وی در پاسخ به این سؤال خبرنگار که آیا دوست دارید به برمه بازگردید، دوباره تکرار کرد نه، نه و افزود ما دوست نداریم به جایی برگردیم که در آن نمی توانیم حقوق اساسی خود را داشته باشیم و وظایف مذهبی خود را انجام دهیم; در آن جا ما محکوم به انواع شکنجه های روحی و جسمی هستیم و مجبوریم با بدترین انواع تحقیر سرکنیم. ما به اینجا آمده ایم تا باقی عمرمان را با سربلندی و آزادی زندگی کنیم. در دادخواست خود به صراحت نوشته ایم ما را به برمه بازنگردانید. لطفا هر طور که می توانید ترتیب اقامت ما را در هند بدهید که زندگی ما در امان باشد و یا این که ما را بکشید.

این مسلمان برمه ای گفت با کمک یکی از برادران مسلمان برای آزادی ما تضمین 50 هزار روپیه ای و دو ضامن خواستند. اما ما پول و یا هیچ قوم و خویشی در این جا نداریم. بنابراین همچنان در زندانیم. هنگامی که چاره ای نیست چه می توان کرد. اما من می دانم که خداوند به کمکمان خواهد آمد و یک روز ما را آزاد خواهد کرد ان شاءالله (57) .

مجله عربیا چاپ لندن در شماره ژوئن 1986 خود طی مقاله ای نوشت، نبرد میان دولت برمه و گروههای آزادیبخش مسلمان سالهاست ادامه دارد. اما مسلمانان برمه برخلاف دوستان خود در تایلند و فیلیپین تاکنون از نظر سیاسی نادیده گرفته شده اند.

نظر به اهمیت این مقاله قسمتهایی از آن در ذیل آورده می شود:

به دنبال اعمال فشار و ظلم بر مسلمانان توسط دولت برمه در 14 اکتبر1983 جبهه آزادیبخش مسلمانان تاسیس شد. محمد زید که او را به نام بهادر علی می شناسند رهبر جبهه مذکور است. وی در توجیه اهداف و عملکرد جبهه می گوید: ما از نبرد علیه استکبار برمه دست برنمی داریم. ما برای حمایت از امت خود، و حفظ مقدسات و مذهب خود چاره دیگری نداریم. بنابراین علیه دولت مرکزی سلاح به دست گرفته ایم.

از جمله خواستهای جبهه آزادیبخش مسلمانان، آزادی عقاید مذهبی، انجام آزاد فرایض دینی، موقعیت مساوی برای همه در تجارت و دادن اجازه شرکت عمومی در فعالیتهای سیاسی و اسلامی است.

محمد زید می گوید: هر چند برمه سرزمین مادری ماست اما از نظر سیاسی سرکوب می شویم، از نظر اقتصادی استثمار می گردیم، از نظر فرهنگی برکنار مانده ایم و از نظر نژادی برده محسوب می گردیم. ما تمام حقوق و مزایای خود را از دست داده ایم. او اضافه کرد، جبهه آزادیبخش با اعضای فعالش که حدود پنجهزار نفرند در وانعا و دیگر شهرها علیه حکومت مرکزی اعلام جنگ داده است. در اواسط سال 1983 آشوبهایی در شهرهای ماکمین، مارتابون و یاندون صورت گرفت. در ماههای ژوئن و جولای مبارزه برضد مسلمانان شدت گرفت. در نتیجه 15 مسجد خراب و بسیاری از مسلمانان آواره شدند. صدها تن در مرز تایلند به سوی سرپناهی رفتند، چند روز بعد بود که جبهه آزادیبخش بنیانگذاری شد. محمد زید گفت، جبهه در نظر دارد اسلام را بیشتر به بوداییها معرفی کند. هنگامی که وی به اتهام حمل بمب دست ساز سه سال در رانگون زندانی بود چندین زندانی چینی را به گرایش به اسلام تشویق کرد.

اردوگاههای پناهندگان اکنون در مرز تایلند برپا گشته است. در آن جا کلاسهای قرآن برقرار است و اعضای جبهه باید در کلاسها شرکت کنند.

درباره آینده اسلام در برمه دیدگاه محمد زید آن است که باید فعالیتهای ارشادی و دعوت عام برگزار شود.

اکنون به علت فشار و سرکوب دولت، این که مسلمانان برای یافتن شغل یا جایی در دانشکده ها خود را بودایی جا بزنند امری عادی شده است. همچنین برای جلوگیری از اذیت و آزار نام خود را تغییر می دهند و خانه هایشان را با برگ درخت انبه تزیین می کنند. این امر به منظور وانمود کردن هواخواهی با مذهب بودا است و از ترس مقامات بودایی صورت می گیرد.

جبهه آزادیبخش برمه در سیاست خارجی مایل است روابط خوبی با دنیای اسلام داشته باشد. محمد زید از چند کشور در جنوب شرقی آسیا دیدن کرده است. او با هدف معرفی دیدگاههای مردم و آگاهی از اوضاع، نامه هایی به دولتهای مختلف مسلمان نوشته است. چریکهای مسلمان برمه، غذا، اسلحه، دارو و دیگر مایحتاج خود را از حامیانشان به دست می آورند. اما از نظر سلاح محدودیت زیادی دارند. در حالی که کمونیستها و دیگر گروهها مذاکره با دولت را پذیرفته اند، محمد زید می گوید، برای مسلمانان غیرممکن است با دولت مرکزی سر میز مذاکره بنشینند. او همچنین امیدوار است که تمام مسلمانان در کشور متحد شوند و نیروی بالقوه عظیم خود را به حرکت درآورده و علیه دشمنیهای دولت مرکزی به کار برند. (58)

با توجه به مطالب فوق می توان نتیجه گرفت، در حالی که متاسفانه برخی از اقلیتهای مسلمان در جهان مجبورند اصل و هویت خود را از دست بدهند تا بتوانند زندگی راحت تری داشته باشند، مسلمانان برمه برای ادامه بقای خود و حفظ هویت اسلامیشان تلاش می کنند و رویاروی دولت مرکزی هستند و برای جبران ضعف کمی، سعی در تقویت آرمانهای خود دارند.

اگر چه امروزه به نظر می رسد که شرایط برای فعالیتهای اسلامی هماهنگ و وحدت بخشی بهتر از گذشته است، چرا که سازمانهای عمومی در کنار جمعیت علما شکل گرفته اند که از آن جمله سازمان کل مسلمانان برمه و مجلس امور دینی اسلامی و همچنین دارالعون را می توان نام برد، (59) اما وظیفه مسلمانان جهان است که با درک مسؤولیتهای اسلامی خود برای نجات مسلمانان بیگناه و بی یار و یاور برمه و جلوگیری از خطر نابودی کامل آنها چاره اندیشی کند و راهها و وسایل نجات آنها را فراهم سازد.

در این میان شایسته است دولت جمهوری اسلامی ایران برای اشاعه فرهنگ اسلامی و زبان فارسی در بین مسلمانان برمه تلاش نماید و به منظور برقراری ارتباط نزدیک با مؤسسات اسلامی و آموزشی و اعطای بورس تحصیلی به مسلمانان برمه از جمله ایرانی الاصلهای مقیم این کشور در جهت شناساندن معارف اسلامی و فرهنگ انقلاب اسلامی گامهای اساسی بردارد.

پی نوشتها و مآخذ

1- سعیدیان، عبدالحسین: کشورهای جهان، انتشارات علم و زندگی، چاپ اول، 1365، ص 249.

2- شاملویی، حبیب الله: جغرافیای کامل جهان، انتشارات بنیاد، چاپ ششم، خرداد1363، ص 165و166.

3- محجوب، محمود، یاوری، فرامرز: گیتاشناسی کشورها، انتشارات گیتاشناسی، چاپ دوم، دی ماه 1362، ص 81.

4- رولاتیشوا: کشورهای جنوب شرقی آسیا، ترجمه غلامعلی سرمد، انتشارات شبگیر، چاپ دوم، فروردین 1356، ص 94.

5- گیتاشناسی کشورها، ص 82.

6- کشورهای جهان، ص 249.

. 7 - EDITIONS LA DE؛COUVERTE, L؛ETAT DU MONDE 1989-1990, P.356

8- اداره پنجم سیاسی وزارت امور خارجه، اطلاعاتی درباره برمه، اسفند 1360، ص 9.

9- کشورهای جنوب شرقی آسیا، ص 96.

10- گیتاشناسی کشورها، ص 82.

11- اطلاعاتی درباره برمه، ص 13.

12- گیتاشناسی کشورها، ص 82.

13- اطلاعاتی درباره برمه، ص 14و15.

14- گیتاشناسی کشورها، ص 82.

15- مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، جلد اول و دوم، دفتر انتشارات اسلامی، زمستان 1362، ص 348.

16- روزنامه رسالت، شماره 796 مورخ 16/7/1367 مقاله «آشنایی با مسلمانان برمه ».

17- نگارنده تاکنون به ماخذی که در آن به سفر محمد حنفیه به برمه اشاره شده باشد دست نیافته است. به نظر می رسد مطالب مذکور افسانه ای بیش نباشد.

18- روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 2480 مورخ 24/5/1366، مقاله «اسلام در برمه ».

19- اداره پنجم سیاسی وزارت امور خارجه، اطلاعاتی درباره برمه، اسفند 1360، ص 69 و 70.

20- کتانی، علی، اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، ترجمه محمدحسین آریا، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، 1368، ص 175.

21- اطلاعاتی درباره برمه، ص 74.

22- روزنامه رسالت، شماره 796 مورخ 16/7/1367.

23- روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 2480 مورخ 24/9/1366.

24- گنجی، دکتر محمدحسن، برداشتی جغرافیایی از جمعیت مسلمان جهان و پاره ای مشخصات دموگرافیک آن، مجموعه مقالات سمینار جغرافی، شماره (1)، به کوشش دکتر محمد حسین پاپلی یزدی، اردیبهشت 1365، ص 33.

25- وزارت امور خارجه، جدول مشخصات کشورهای جهان، چاپ اول، اسفند 1362، ص 3.

26- اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، ص 176.

27- اطلاعاتی درباره برمه، ص 65.

28- روزنامه رسالت، شماره 796 مورخ 16/7/1367.

29- اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، ص 176.

30- Alompra (1760-1711.م) بنیانگذار آخرین سلسله پادشاهان برمه.

31- رافائل ایزرائیلی، مسلمانان چین، ترجمه حسن تقی زاده طوسی، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1368، ص 168 و169.

32- رک، روزنامه رسالت، شماره 796، مورخ 16/7/1367.

33- اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، ص 175.

34- روزنامه جمهوری اسلامی شماره 2480 مورخ 24/5/1366.

35- همان منبع.

36- دکتر عطا کریم برق، سخنوران آراکان و نفوذ فارسی به زبان بنگالی، نامواره دکتر محمود افشار، جلد دوم، به کوشش ایرج افشار، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ اول، 1365، ص 685.

37 - اطلاعاتی درباره برمه، ص 71.

38- روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 2480، مورخ 24/9/1366.

39- اطلاعاتی درباره برمه، ص 71، 72،73، 74،77،78.

40- اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، ص 176 و177.

41- روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 2480، مورخ 24/9/1366.

42- اطلاعاتی درباره برمه، ص 84.

43- روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 2480، مورخ 24/9/1366.

44- اطلاعاتی درباره برمه، ص 85.

45- اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، ص 176.

46- روزنامه رسالت، شماره 796 مورخ 16/7/1367.

47- اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، ص 176.

48- روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 2480، مورخ 24/9/1366.

49- اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، ص 177.

50- در اینجا منظور از پاکستان، کشور پاکستان شرقی و یا بنگلادش فعلی است.

51- اطلاعاتی درباره برمه، ص 81، 80،79، 78.

52- اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، ص 177 و 178.

53- اطلاعاتی درباره برمه، ص 66.

54- اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، ص 178.

55- اطلاعاتی درباره برمه، ص 66 و67.

56- روزنامه رسالت، شماره 433 مورخ 20/4/1366.

57- روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 1934 مورخ 7/11/1364.

58- روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 2101 مورخ 6/6/1365; روزنامه رسالت، شماره 142 مورخ 17/4/1365.

59- روزنامه رسالت، شماره 796 مورخ 16/7/1367.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر