دانشکده الهیات مشهد
درآمد:
وقف از با سابقه ترین میراثهای ارزشمند اسلامی است که از صدر اسلام تاکنون در همه جوامع اسلامی سخت مورد توجه بوده و به رغم همه نوسانها و حوادث و دگرگونیها و بلاها و مصیبتهایی که در عمر طولانی خود با آنها دست به گریبان بوده، آثار بسیار ارزشمند و مؤثری در زمینه های گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... برجای گذاشته است و همچنان می تواند به عنوان یکی از مؤثرترین عوامل دراین جنبه ها و زمینه ها در جوامع اسلامی مطرح باشد. در این مقاله، آثاری که این سنت دیرپای نبوی صلی الله علیه وآله می تواند بر اهداف نظام اقتصادی اسلام (به معنای عام) داشته باشد و یا داشته است، به طور مختصر، مورد بررسی قرار گرفته اند.
مطالب این مقاله در سه بخش تنظیم و تدوین شده است:
بخش 1: نظام اقتصادی اسلام. بخش 2: اهداف نظام اقتصادی اسلام. بخش 3: تاثیر وقف بر تحقق اهداف نظام اقتصادی اسلام.
بخش 1: نظام اقتصادی اسلام
1-1. تفاوت مکتب اقتصادی و علم اقتصاد
مکتب اقتصادی عبارت است از شیوه حل مسایل اقتصادی که در هر جا به نحوی از آن پیروی می شود. ولی علم اقتصاد دانشی است که پدیده های اقتصادی را تفسیر و روابط آنها را با یکدیگر تعیین می نماید.
به فشردگی می توان گفت: مکتب، روش ولی علم، تفسیر است. شهید سید محمد باقر صدر (اقتصاد ما، 2/12-18) و به پیروی از او بسیاری از پژوهشگران اقتصاد اسلامی یادآور شده اند که باید مقوله «اقتصاد اسلامی » را که مکتب است با علم از یکدیگر بازشناخت. زیرا در نظام اسلامی هیچ یک از حوادث و قوانین اقتصادی تجزیه و تحلیل نشده (تا علم اقتصاد باشد) بلکه این نظام، به عنوان یک برنامه اقتصادی که از سایر طرحها بهتر دانسته شده برای جامعه اسلامی لازم الاجرا دانسته شده است.
از این رو، نظام اسلامی جنبه مکتبی دارد و نه علمی. البته قلمرو مکتب اقتصادی نیز (همانند علم اقتصاد) تنها توزیع ثروت نیست و شامل تولید نیز می شود. زیرا بحث از تولید یا توزیع تا هنگامی که با روش و هدف مخصوص به آن، تعقیب شود جنبه مکتبی آن محفوظ است. اما این ارتباط و وابستگی علم اقتصاد با مکتب اقتصادی نباید موجب شود که جنبه های علمی و مکتبی مطالعات اقتصادی را درهم آمیخت.
علت این که عده ای، اسلام را فاقد یک نظام اقتصادی دانسته اند، این نکته است که بین مطالعات علمی و مطالعات مکتبی تفاوتی قایل نمی شوند.
آنان می گویند چون مباحثی که در آثار اقتصادی آدام اسمیت، ریکاردو و دیگران درباره قوانین اقتصادی، تولید، توزیع، و.. . آمده در اسلام به چشم نمی خورد، بنابراین اقتصاد اسلامی خیالی بیش نیست.
مکتب اقتصادی به هر قاعده اساسی که با باور عدالت اجتماعی ارتباط یابد گفته می شود، در حالی که علم اقتصاد شامل هر نظریه ای است که رویدادهای عینی اقتصادی را دور از هر گونه اندیشه عدالت خواهی و پیش ساخته ذهنی، تفسیر می کند. از این رو، مفهوم عدالت، حد فاصل مکتب و علم و به منزله شاخصی است که افکار مکتبی را از نظریه های علمی جدا می کند. عدالت به خودی خود جنبه علمی ندارد و با ابزار علمی، قابل ملاحظه و آزمایش نیست بلکه یک دریافت اجتماعی است.
بحث از مالکیت خصوصی، آزادی اقتصادی، لغو بهره، ملی کردن ابزار تولید و... که با مفهوم عدالت مرتبط است، جنبه مکتبی و بحث از قانون عرضه و تقاضا، بازده نزولی و... که حاکی از حقیقتی عینی و ثابت هستند جنبه علمی دارند. (اقتصاد ما، 2/25-12; مبانی اقتصاد اسلامی، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، 64-63; درسهایی از اقتصاد اسلامی، تسخیری، 210; درآمدی بر اقتصاد اسلامی، 14-13).
2-1. وظیفه و کار اصلی محقق در مکتب اقتصاد اسلامی کشف است نه تکوین و تاسیس، برخلاف سرمایه داری و سوسیالیسم که هدفشان ابداع و تاسیس است. دلیل این تمایز این است که، برخلاف سرمایه داری و سوسیالیسم، در استخراج نظام اقتصادی اسلام از منابعی استفاده می شود که عبارتند از: حقوق، احکام، مفاهیم و بینشهای اقتصادی اسلام که از قبل وجود دارند. زیرا اسلام، مکتب الهی است که تمام ابعاد آن، از جمله بعد اقتصادی، از سوی پروردگار جهان به وسیله وحی بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نازل شده است.
از این رو، وظیفه دانشمندان، محققان و فقیهان کشف، اجتهاد و رسیدن به آن است نه تاسیس و وضع آن.
منابع اصلی شناخت مکتب اقتصادی اسلام نیز همان منابع شناخت سایر بینشها و احکام فقهی اسلام یعنی کتاب و سنت است. از این رو، باید توجه داشت که روش بحث و بررسی در اقتصاد اسلامی با آنچه در مکتبهای اقتصادی دیگر مطرح می شود متفاوت است. زیرا در آن مکتبها بررسی کننده آنها به طور آزاد می تواند از ابتدا نیازهای یک نظام اقتصادی را مورد مطالعه و کاوش قرار دهد. در صورتی که یک محقق و متفکر اسلامی باید نظام اقتصادی اسلام را از مفاد احکام فقهی و مضمون دیگر منابع اسلامی استنباط و کشف کند و روشن است که این کار تنها براساس روش اجتهاد میسر است. (اقتصاد ما، 2/25-24; درسهایی از اقتصاد اسلامی، 210; مبانی اقتصاد اسلامی، 64; مجموعه مقالات فارسی، مقاله آیت الله سید محمود هاشمی، 41-40).
3-1. مطالب گذشته به این معنا نیست که مکتب اسلام درباره روابط حقیقی حاکم در یک نظام اقتصادی دیدگاهی ندارد و ما نمی توانیم علم اقتصاد اسلامی داشته باشیم. برای شناخت اقتصاد اسلامی در بخش روابط حقیقی حاکم در یک نظام اقتصادی مبتنی بر اسلام و تحلیل و تفسیر آن روابط، علاوه بر شناخت دقیق و کامل مکتب اقتصادی اسلام، به استفاده از روشهای علمی و تحلیلی نیز نیاز است که معمولا از آنها در علم اقتصاد بحث می شود.
البته تحلیلهای مذکور در صورتی دقیق و درست خواهد بود که به چارچوبهای مکتب کاملا توجه شود. همچنین از نقش جهان بینی اسلامی و معیارهای عملی و ارزشی آن غفلت نشود. یعنی هم به اجتهاد و آگاهی محققانه به مبانی استنباط فقهی بسیار نیاز است و هم نمی توان از آگاهی کامل به مباحث فنی و علمی اقتصادی، بی نیاز بود. بدین ترتیب است که ضرورت هماهنگی دقیق و همه جانبه میان حوزه و دانشگاه روشن می شود. (ر.ک: مجموعه مقالات فارسی، مقاله آیت الله سید محمود هاشمی، 42-41; درسهایی از اقتصاد اسلامی، 211).
دکتر انس زرقا، در مقاله ای در صدد اثبات این مطلب برآمده است که اقتصاد یک علم نظری محض (مانند فیزیک و...) نیست و فاقد احکام ارزشی نمی باشد و نیز اسلام، گرچه اساسا دستوری است، اما از مفاهیم اثباتی (نظری) درباره واقعیتهای اقتصادی عاری نیست. وی در ادامه برای اثبات وجود مفاهیم اثباتی در قرآن و سنت، موارد و شواهدی را یادآور شده است. به عنوان نمونه با ذکر آیه «ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض » (الشوری / 27): اگر خدا روزی بندگانش را گشایش دهد در زمین سرکشی می کنند. و آیه «ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی » (سوره علق/ 7) حقا که انسان طغیان می کند اگر خود را بی نیاز ببیند، معتقد است که این دو آیه به یکی از آثار افزایش قابل توجه ثروت و درآمد بر رفتار انسان، اشاره می کند (که یک مفهوم اثباتی است) و به نظر نمی رسد که اقتصاددانان به این ارتباط توجه داشته باشند.
وی ضمن برشمردن آیات و روایاتی در این زمینه، تصریح می کند که تمام «بایدها» و «نبایدها» بجا که در اسلام با آن مواجهیم، عباراتی مختلط از مفاهیم دستوری و اثباتی اند، مثلا در آیه «کتب علیکم الصیام... لعلکم تتقون » جزئی از آیه (امر به صیام) دستوری و جزئی دیگر از آن (نقش روزه در تحقق تقوا) اثباتی است (ر.ک: مطالعاتی در اقتصاد اسلامی، به کوشش پروفسور خورشید احمد، ترجمه محمد جواد مهدوی، 26-20)
بخش 2: اهداف اقتصاد اسلامی
نظام اقتصادی اسلام در حقیقت دارای دو نوع هدف می باشد:
الف - هدف اولی و اصلی
هدف اولی و اصلی نظام اقتصادی اسلام (همانند دیگر نظامهای اسلام)، کمال حقیقی، انسان یعنی تقرب الی الله است و بقیه کمالات ابزار و مقدمه برای این هدف هستند که به اندازه تاثیرشان در این سمت و سو، ارزش دارند.
آیاتی چون «انا لله وانا الیه راجعون » (سوره بقره /156) و «الی الله المصیر» (سوره فاطر /18) و آیات فراوان دیگر گویای این حقیقت هستند. قرب الهی یعنی دریافت رابطه وجودی انسان با خدای خویش، یعنی احساس این که به او تعلق دارد، همه چیز انسان از او و وابسته به اوست و از خود استقلالی ندارد و بدون رابطه با او هیچ است. البته خدا به انسان نزدیک است و بر او احاطه دارد: «... ونحن اقرب الیه من حبل الورید» (ق / 50) پس دوری از جانب انسان است. آنهم به خاطر عدم آگاهی از رابطه خویش با خدا که باید با بندگی و اطاعت، صفات کمال را در خود رشد دهد و به قرب خداوند نایل شود تا آنجا که: «حتی تکون اعمالی واورادی کلها وردا واحدا و حالی فی خدمتک سرمدا»: تا آن که همه کارها و ذکرهایم یک سخن باشند و حال من برای همیشه در خدمت تو باشد. «وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون » (الذاریات / 56) «ای لیعرفون »: ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای این که مرا پرستش کنند. (با عبادت به من معرفت پیدا کنند) (درآمدی بر اقتصاد اسلامی، 29-23)
از این رو، اگر خداوند آبادی زمین را از انسان خواسته است «... هو انشاکم من الارض واستعمرکم فیها...» «...خداوند شما را از خاک آفرید و از شما عمارت و آباد ساختن زمین را خواست...»
یا از او اقامه عدالت و قسط را طلب نموده است «... لیقوم الناس بالقسط...» (حدید /25): ... تا مردم اقامه قسط نمایند (و به عدالت عمل کنند)...
خداوند انسان را به تلاش، جهاد، فداکاری و ایثار برای رفع نیاز دیگران تشویق و ترغیب کرده است... تمام اینها از اهداف فرعی و جزئی نظام آفرینش و آفرینش انسان هستند که از آن هدف کلی سرچشمه می گیرند و به اندازه سهمی که در تحقق و نیل به آن هدف اصلی دارند، دارای ارزش و اهمیت می باشند. در غیر این صورت «اولئک کالانعام بل هم اضل ...» (اعراف / 179).
پر واضح است که تاثیر بینشی به این گونه نسبت به جهان و فعالیتهای انسان و اهداف آنها، با بینشهایی که مکتبهای سرمایه داری، سوسیالیسم و ... نسبت به جهان و انسان دارند به هیچ وجه قابل مقایسه نیست. ر.ک: مجموعه مقالات فارسی، مقاله استاد مصباح، 63-57 و مقاله آیت الله سید محمود هاشمی: 36-34، مقایسه بین سیستمهای اقتصادی، 1/62 به بعد.
ب - هدفهای فرعی و ثانوی
علاوه بر هدف اولی و اصلی که به اختصار درباره آن سخن گفته شد نظام اقتصادی اسلام، دارای هدفهای فرعی نیز می باشد. هدفهایی که در حقیقت، مقدمه برای تحقق همان هدف اصلی هستند و همان طور که اشاره شد اهمیت و ارزش آنها شعاعی از ارزش و مطلوبیت هدف اصلی و کمال نهایی خواهد بود. به عنوان نمونه اگر رفاه و آسایش اقتصادی از اهداف اقتصاد اسلامی است، این رفاه و آسایش در صورتی مطلوب است که در جهت تامین سعادت ابدی قرار گیرد و راهی برای وصول به کمال نهایی باشد.
از دیدگاه اسلام، ارزش کل دنیا به دلیل همان مقدمه و مزرعه آخرت بودن آن می باشد. در این جا به اختصار به بررسی و تحلیل مهمترین اهداف اقتصادی اسلام می پردازیم.
در پاره ای از توضیحات این بخش از کتاب اقتصاد ما و مبانی اقتصاد اسلامی بهره گرفته ایم تا ببینیم وقف به عنوان یکی از منابع مالی در جامعه و امت اسلامی چه نقشی و تاثیری بر این اهداف می تواند داشته باشد.
1- حاکمیت سیاسی اسلام
بدون شک در روابط خارجی، پیوندهای سیاسی و اقتصادی درهم آمیخته به هم پیوسته اند. به طوری که وابستگی سیاسی بسیاری از کشورهای جهان سوم، معلول وابستگی اقتصادی آنهاست. کمال نادانی است، کسی تصور کند که امروزه استقلال سیاسی کامل بدون استقلال اقتصادی (البته به عنوان شرط لازم و نه کافی) میسر است. روشن است که اسلام با وابستگی اسلام و مسلمانان سخت به مبارزه برخاسته است. در این راستا به چند نمونه اشاره می شود:
«ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» (نساء / 141) در این آیه هرگونه استیلا و سلطه ای از جانب کافران ممنوع شده است.
«واعدوا لهم ما استطعتم من قوة...» (انفال / 60)
در این آیه از مسلمانان خواسته شده تا همه نیروهای خود را به کار گیرند تا دشمن هوس سلطه بر سرزمینهای اسلامی در سر نپروراند.
«الاسلام یعلو و لا یعلی علیه »
مطابق این حدیث علو و برتری از آن اسلام است و هرگونه علو و برتری بر اسلام مردود دانسته شده است.
2- تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی
در اسلام، تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی همیشه و در همه جا مورد نظر است. دست کم یکی از اهداف حرمت کسب از راه حرام و باطل، سفارش به آدابی چون تکبیر و شهادتین در هنگام معامله و رعایت ضعیفان و سود کمتر گرفتن و توصیه به مواسات در زندگی اجتماعی و جنبه عبادت داشتن بسیاری از مالیاتها و انفاقهای مالی و... و تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی است با هدف رشد و افزایش روحیه ایثار و فداکاری، برادری و برابری و...
یادآوری دو نکته در این جا ضروری است.
الف). این هدف را نباید با هدف اصلی و اولی نظامهای گوناگون اسلام (نظامهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و...) که قرب الی الله و کمال نهایی است، اشتباه گرفت. در حقیقت تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی نیز یکی از اهداف فرعی و مقدمه برای نیل به آن هدف اصلی و اولی است. البته ممکن است ارتباطش با آن هدف اصلی از ارتباط بقیه اهداف، روشنتر و نزدیکتر باشد.
ب). این مطلب، که تحکیم ارزشها از اهداف اقتصادی اسلامی است، به معنای آنچه که سوسیالیسم معتقد است نیست، مبنی بر این که اخلاق، تابع و زاییده امور مادی است و از اقتصاد سرچشمه می گیرد. بلکه منظور این است که تلاشها و فعالیتهای اقتصادی با توجه به بینشهای گوناگون بر روی اخلاق متعالی تاثیرهای مثبت و منفی گوناگون دارند و عکس آن نیز صادق است. یعنی فضایل و رذایل اخلاقی بر فعالیتهای اقتصادی اثر مثبت و منفی می گذارند.
3- برپایی عدالت اجتماعی
یکی از اهداف اصلی ارسال رسل و انزال کتب، اقامه عدل و قسط در جامعه است: «همانا پیمبران خود را با ادله و معجزات فرستادیم و بر آنها کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم اقامه قسط نمایند...» (حدید /25)
تحقق عدالت اجتماعی مستلزم تحقق دو امر بسیار مهم است:
الف: زدودن فقر از جامعه، چرا که فقر در جامعه نشانه ظلم است. در روایت نیز آمده است که: «اگر به عدالت رفتار می شد همه مردم بی نیاز می شدند» (اصول کافی، 1 / 455) می توان به روایتی نیز اشاره کرد با این مضمون که اگر مردم حق فقرا و مساکین را می پرداختند کسی فقیر نمی ماند.
خداوند نعمتها را برای همه انسانها آفریده و آیات بسیاری از قرآن کریم گویای این حقیقت است و محرومیت عده ای از آنها یعنی ظلم. بین فقر و غنا هم واسطه ای نیست، جامعه فقیر نباشد یعنی غنی باشد.
ب: جلوگیری از تمرکز ثروت در دست عده ای معدود; قبلا به آیه 34 سوره توبه اشاره شد که در آن ثروت اندوزی نکوهش شده است. همچنین خداوند در آیه 7 سوره حشر در مقام تعلیل اختصاص فئ به خدا و رسول و ذی القربی و ... می فرماید: «لکی لایکون دولة بین الاغنیاء منکم »: تا احوال (تنها) در میان ثروتمندان شما دورترند...»
4- عدم وابستگی اقتصادی
قبلا به حاکمیت سیاسی اسلام و شرط اساسی آن، یعنی استقلال اقتصادی اشاره شد اما استقلال اقتصادی در عین آن که شرط اساسی استقلال سیاسی می باشد، با آن متفاوت است.
عدم وابستگی اقتصادی یعنی روی پای خود ایستادن و در امور اقتصادی تحت قیومیت دیگران نبودن و البته این موضوع به معنای خودکفایی نیست. زیرا ممکن است کشوری، کالاهای مورد نیاز خود را به شکل مبادله (براساس نیاز طرفین) وارد کند به طوری که خودکفا شمرده نمی شود و نیز وابستگی اقتصادی ندارد. البته توان تامین نیازمندیها در سطح عالی رفاه معقول و مشروع، مطلوب و مورد توجه نظام اقتصادی اسلام است. همه دلایلی که استقلال سیاسی را ایجاب می کردند بر لزوم استقلال اقتصادی نیز به طور کامل دلالت دارند. مانند آیه نفی سبیل (نسا / 141) آیه «واعدوا لهم مااستطعتم من قوة...» (انفال / 60) و...
5- توسعه و رشد
از بسیاری از متون اسلامی و سیره عملی معصومین علیهم السلام می توان به توجه و عنایت مکتب حیاتبخش اسلام به این هدف پی برد. از جمله:
1). سفارش اکید اسلام به یادگیری و افزایش اطلاعات که با عبارتهای گوناگون بیان شده است، مانند: «اطلبوا العلم ولو بالصین » (بحارالانوار، 1/177) و نیز اهمیت دادن رسول خداصلی الله علیه وآله به مساله سوادآموزی که نمونه اش را در جنگ بدر می بینیم که اعلام فرمودند: هر اسیری که ده کودک مسلمان را سواد بیاموزد، آزاد خواهد شد. و موارد متعدد دیگری که نمونه واضح و تجربه عملی آن را در سده های نخستین در اندلس اسلامی و دیگر سرزمینهای اسلامی شاهد بوده ایم.
2). تغییر وضعیت اقتصادی جزیرة العرب از بازرگانی به افزایش کشاورزی تا آنجا که مدینه مرکز مهم تولیدی گردید.
علی علیه السلام می فرماید: «من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فابعده الله » (وسائل الشیعه: 6/24) کسی که آب و زمین را در اختیار داشته باشد و در عین حال فقیر باشد خداوند او را (از رحمت و نعمت خود) دور خواهد گرداند.
3). تاکید اسلام بر آباد کردن زمینها و شهرها: «هو انشاکم من الارض واستعمرکم فیها» (هود / 61) خداوند شما را از خاک آفرید و آبادانی زمین را از شما خواست.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر می فرماید: «از وظایف استاندار جمع آوری مالیات ... و آباد کردن شهرهای آنان و... می باشد. (نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 53)
4). افزایش ثروت و پیدایش رفاه در اثر حاکمیت اسلام که نمونه آن، تغییر زندگی فقیرانه مسلمانان در آغاز اسلام به زندگی رفاه آمیز نسبی است. (ر.ک: فروع کافی، 6/442)
5). رفاه عمومی که در ضمن توسعه و رشد (معقول و مشروع توام با عدالت اجتماعی) حاصل می شود و بدون توسعه و رشد، تامین رفاه عمومی میسر نیست.
بنابراین: اولا: نظام اقتصادی اسلام، تنها در صدد رفع نیازهای ضروری نیست بلکه به دنبال تامین رفاه نیز هست: «قل من حرم زینة الله التی اخرج لعباده والطیبات من الرزق » (اعراف /32) : بگو ای پیغمبر چه کسی زینت های خدا را که برای بندگان خود آفریده، حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع کرده است؟
«ولو ان اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض » (اعراف /96): اگر مردم شهر و دیار، ایمان آورده پرهیزکار می شدند، همانا در برکتهای آسمان و زمین را بر روی آنها می گشودیم... .
ثانیا: رفاه مطلوب و مجاز در اسلام باید در حدی باشد که انسان را از یاد خدا غافل نکند و او را از هدف اصلی و اساسی که کمال ابدی و قرب الهی است باز ندارد، بلکه او را در راه نیل به آن هدف یاری دهد و جمع میان این دو نه تنها ممکن که مطلوب است. علی علیه السلام می فرماید: «ان المتقین ذهبوا بعاجل الدنیا وآجل الآخرة » (نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 27): انسانهای با تقوا دنیا و آخرت را با هم از آن خود نمودند (و هیچیک را فدای دیگری نکردند از دنیا نیز استفاده کردند و از آن برای اهداف معنوی و اخروی بهره بردند).
در غیر این صورت، انسان از دیدگاه اسلام در زمره حیوانات بلکه بدتر از آنان خواهد بود. «کلوا وارعوا انعامکم » (طه / 54): (خداوند نعمتهای خود را آفریده تا) شما از آنها بخورید و چهارپایانتان را هم بچرانید...
«... اولئک کالانعام بل هم اضل » (اعراف / 179) آنها (که بصیرت ندارند) مانند چهارپایانند بلکه بسی گمراه ترند.
ثالثا: این رفاه باید برای همه باشد نه افراد خاص و این امر، مقتضای همان عدالت اجتماعی است که به آن اشاره گردید.
بخش 3: نقش وقف در تحقق اهداف اقتصاد اسلامی
1- نقش وقف در تحقق هدف اصلی و اولی: چنانچه پیش از این گذشت، هدف اساسی و اصلی همه نظامهای اسلام، از جمله نظام اقتصادی اسلام، کمال ابدی یعنی تقرب الی الله است. از دیدگاه قرآن کریم روایتهای معصومین علیهم السلام انفاقهای مالی چه واجب و چه مستحب - برای نیل به این هدف نهایی نقشی بس عظیم و اساسی دارند که به عنوان نمونه، در این جا مواردی یادآوری می گردند:
1). قرآن کریم در موارد متعددی از انفاق به عنوان جهاد مالی در کنار جهاد باجان، یاد کرده است مانند: «لایستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر والجاهدون فی سبیل الله باموالهم وانفسهم فضل الله المجاهدین علی القاعدین درجة...» (نساء / 95): مؤمنانی که بدون عذر از جهاد باز نشسته اند با آنان که با مال و جان خود در راه خدا جهاد می کنند، برابر نیستند، خدا مجاهدان به مال و جان را بر نشستگان برتری بخشیده است...
2). در موارد متعدد هدف از مالیاتها و انفاقهای مالی در اسلام، از جمله زکات و وقف در نزد بسیاری از فقیهان قصد قربت است. این انفاقها، گذشته از جنبه اقتصادی، همانند نماز و روزه عبادت هستند، و غرض اصلی از عبادات قرب الهی است. «واعبد ربک حتی یاتیک الیقین » (سوره حجر / 99) به پرستش خدای خود مشغول باش تا یقین بر تو فرا رسد.
3). در بسیاری از آیات قرآن کریم، به دنبال واژه «انفاق »، واژه «فی سبیل الله » و مانند آن ذکر گردیده است. به عنوان نمونه:
«الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثم لایتبعون ما انفقوا منا ولا اذی لهم اجرهم عند ربهم...» (بقره /262): مثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق می کنند و در پی آن منتی نگذارند و آزاری نکنند، آنها را پاداش نیکو نزد خدا خواهد بود. خداوند در جای دیگر به صراحت هدف از انفاق را لقاء الله دانسته است: «... وما تنفقون الا ابتغاء وجه الله وماتنفقوا من خیر یوف الیکم...» (بقره / 272): نباید جز در راه (رضا) و لقای وجه الله، انفاق کنید و آنچه از خیر که انفاق کنید به طور کامل به شما می رسد...»
آیات قرآنی که دارای چنین مضامین هستند بسیارند.
4). در آیاتی از قرآن کریم، هدف روشن انفاق و گرفتن صدقه، تزکیه نفس و رسیدن به «بر» و نیکی ذکر شده است. در سوره آل عمران می فرماید: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون » (آل عمران /92) هرگز به مقام نیکوکاران (و خاصان خدا) نخواهید رسید مگر آن که از آنچه دوست می دارید (و بسیار محبوب است) انفاق کنید».
شان نزول این آیه وقف و صدقه است که گذشت. با نزول این آیه کسانی چون ابوطلحه انصاری به فکر صدقه دادن و وقف کردن بهترین اموال خود افتادند. این آیه، راه رسیدن به «بر» را انفاق چیزهایی دانسته که مورد علاقه و محبت انسان است و روشن است که «بر» چه به معنای ثواب از جانب خدا و یا انجام فعل خیری که پاداش الهی را به دنبال دارد (ر.ک: تبیان، 2/530) مصداق اصلی و حقیقی آن، قرب الهی و سعادت و کمال ابدی انسان خواهد بود.
در آیه «خذ من اموالهم صدقة تطهرهم وتزکیهم بها...» (توبه / 103) (ای رسول) از اموال مؤمنان صدقات را دریافت دار تا با آن صدقه های نفوس آنها را (از پلیدی و...) پاک و پاکیزه سازی و...) هدف از دریافت صدقه از مؤمنان تطهیر و تزکیه نفوس آنها به وسیله صدقه (و انفاق مالی) دانسته است. علامه طباطبایی در این باره می نویسد:
تطهیر یعنی ازاله اوساخ از یک چیز تا وجود آن صاف گردد و برای نشو و نما و ظهور آثار و برکات، مستعد و مهیا گردد و تزکیه عبارت است از رشد دادن و اعطای رشد به آن به وسیله لحوق خیرات و ظهور برکات، همانند درختی که قطع زواید از فروع و شاخه های آن، باعث زیادی در حسن و نمو آن و نیکویی میوه هایش می شود. از این رو، جمع بین تطهیر و تزکیه در آیه از تعابیر لطیف است. (المیزان، 9/377)
بنابراین همه انفاقهای مالی، از جمله وقف، برای انسان به منزله هرس کردن درخت از اضافات است که او را در مسیر نیل به هدف اصلی و نهایی اش یاری می دهد و در این جهت به او سرعت می بخشد.
2- نقش وقف در تحقق اهداف فرعی اقتصاد اسلامی
1). تاثیر وقف بر استقلال اقتصادی (و سیاسی) و رشد و توسعه:
وقتی سخن از تاثیر وقف بر استقلال اقتصادی و رشد و توسعه مطرح می شود هرگز به این معنا نیست که وقف به تنهایی می تواند همه ابعاد و زوایای گوناگون اقتصاد یک ملت را در برگیرد به طوری که برای اقتصاد کشور به منابع مالی دیگر نیازی نباشد، بلکه منظور این است که وقف به عنوان یک سرمایه عظیم مالی می تواند در این سمت و سو دارای نقشی سازنده و قابل توجه باشد. همچنین به این معنا نیست که برخلاف اهداف و اقفان، درآمد وقف را از موارد اصلی مصارف آن که در وقف نامه ها آمده است، منحرف کنیم و آنها را در راه تحقق استقلال اقتصادی و رشد و توسعه به کار گیریم و به مصرف برسانیم.
حقیقت این است که می توان سرمایه های عظیم وقف را نیز همانند دیگر سرمایه ها با رعایت همه جوانب وقف، موازین شرع اهداف و اقفان در جریان فعالیتهای تولیدی و خدماتی قرار داد و آنها را از حالت رکود به حالت تحرک و پویایی هدایت که تا به این وسیله به رشد و توسعه و استقلال اقتصادی (و سیاسی) کشور کمک شایان و قابل توجه باشد و همچنین بر سرمایه های اوقاف افزوده شود که این امر یقینا در راستای اهداف و اقفان می باشد.
پاسخ به دو ایراد:
ایراد نخست: وقف به معنای حبس است و سرمایه حبس شده نمی تواند در جریان فعالیتهای اقتصادی قرار گیرد.
پاسخ: واژه حبس که در تعریف وقف آمده است (ر.ک: المختصر النافع، 255; ایضاح الفوائد، 2/377) هرگز به معنای حبس سرمایه و اموال موقوفه از قرار گرفتن در مسیر تولید و خدمات (البته با رعایت ضوابط و اهداف و اقفان) نیست. حبس در این جا به معنای منع و جلوگیری از منتقل ساختن رقبه و سرمایه وقف به دیگری است و این امر هرگز به معنای حبس اموال وقف از فعالیتهای اقتصادی نیست. در مباحث فقهی و در غالب وقف نامه ها آمده است که در مرحله اول لازم است از درآمد مال وقفی صرف تعمیرات و اصلاح خود رقبه وقف شود تا هم سالم و مصون بماند و هم بتواند دارای درآمد بیشتری گردد، یعنی افزایش درآمد سرمایه های وقفی (با رعایت موازین) که مورد رضایت شارع و نیز در جهت تحقق اهداف و اقفان است.
ایراد دوم: وقف از انفاقات مستحبی است و ضامن و پشتوانه مطمئنی ندارد حال آن که از نظر اقتصادی سرمایه هایی که بخواهند در مسیر تولید و خدمات اقتصادی قرار گیرند، باید سرمایه هایی مطمئن و با پشتوانه باشند.
پاسخ: اولا، همان انگیزه های معنوی که صاحبان و مالکان خیراندیش را به وقف بخشی از احب و اطیب سرمایه خود وامی دارد، بهترین ضامن و پشتوانه است. تاریخ گذشته اوقاف و تعداد بی شمار رقبات وقفی (به رغم صدمات و تلفات سنگینی که در طول عمر طولانی خود داشته است) و نگاهی گذرا به وقف نامه ها و بعضی از کتیبه های موجود، این حقیقت را کاملا آشکار می سازد که مردم با دل و جان بهترین اموال خود را برای این منظور در نظر می گرفته اند و خواهند گرفت.
ثانیا: ما در حال حاضر عملا مواجه هستیم با اوقاف بسیاری که دست کم درباره آنها این ایراد وارد نیست. با همین اوقاف موجود چه باید کرد؟ آیا باید آنها را به امان خدا رها کرد تا هر کس تحت هر عنوان در مورد آنها هر کار می خواهد انجام دهد و نباید برای احیای آنها قدمی برداشت؟
البته پس از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان اوقاف و نهادهای بزرگی چون آستان قدس رضوی علیه السلام در این راه گامهای بلندی برداشته اند که به برخی از آنها اشاره خواهد شد. اما به نظر می رسد گستردگی و ظرفیت اوقاف برای فعالیتهای اقتصادی کشور بیش از اینها باشد که قطعا مورد نظر دست اندرکاران امور وقف کشور می باشد و حرکت در این سمت و سو خود نشانه این بذل توجه است.
نکته دیگری که در این جا نباید از نظر دور داشت موضوع اشتغال زایی است. بدون شک اگر سرمایه عظیم اوقاف در مسیر فعالیتهای گوناگون اقتصادی قرار گیرد، بخش درخور توجهی از بیکاران کشور به کار جذب خواهند شد و این خود از آثار و برکات بسیار مهمی است که امروزه در دنیا سخت قابل توجه است. کاری که نهادهایی چون آستان قدس رضوی تجربه کرده اند و نتایج ارزنده ای را نیز دربرداشته است.
2). تاثیر وقف بر تحقق عدالت اجتماعی و رفاه عمومی
از متون اسلامی به خوبی روشن است که اسلام خواهان زدودن همه جوانب و زوایای فقر در جامعه است و نیز به دنبال رفاه عمومی در حد معقول و مشروع.
شهید صدر در این باره می نویسد:
مسؤولیت دولت و نظام اسلامی، بجز تامین نیازهای حیاتی و ضروری افراد، این است که یک سطح زندگی متناسب با شرایط و مقتضیات روز را برای افراد تضمین نماید و آنها را به یک حد از رفاه (عمومی) برساند. وی یکی از ابزار مهم دولت اسلامی برای تحقق این هدف را کفالت همگانی مسلمانان در برابر یکدیگر ذکر می کند (یعنی احساس مسؤولیت متقابل و عمومی). اقتصادما، 2 / 322 - 319)
از این رو، اولا فقرزدایی تنها درحد قوت لایموت به نیازمندان کفایت نمی کند. ثانیا مسلمانان در برابر یکدیگر مسؤولند و کفالت همگانی دارند. کلینی در اصول کافی از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که:
«خداوند برای فقرا در اموال ثروتمندان به قدر کفایت (و اداره زندگی آنان بخوبی) قرار داده است و اگر این مقدار آنها را کفایت نمی کرد، بیشتر قرار می داد و این مشکلات فقرا از ناحیه کسانی است که آنها را از حقشان باز می دارند.
در باب زکات، امام موسی کاظم علیه السلام، در پاسخ کسی که پرسید: آیا می توانم هشتاد درهم به فقیر بدهم؟ فرمود: «آری و بیشتر» پرسید، صد درهم چطور؟ فرمود: «آری: اگر می توانی او را بی نیاز کن (واغنه ان قدرت ان تغنیه) ر.ک: مرآة العقول، 16/86
امام باقرعلیه السلام نیز می فرماید: «اذا اعطیت فاغنه »: هرگاه انفاق می کنی طرف را بی نیاز نما. (ر.ک: همان جا)
در حدیث دیگری امام صادق علیه السلام می فرماید:
«خداوند همه نیازهای فقرا را در نظر گرفته است، از هزینه های غذا و پوشاک و ازدواج گرفته تا هزینه صدقات مستحبی و حتی هزینه انجام حج آنان. مرآة العقول، 16/102
روایتها در این زمینه با این مضامین در اصول کافی و دیگر کتابهای حدیثی فراوان است که در بعضی از آنها تصریح شده است که وظیفه مسلمانان نسبت به یکدیگر تنها با پرداخت وجوه واجب، ساقط نمی گردد. در حدیثی از امام صادق علیه السلام سؤال می شود در مال انسان چه مقدار زکات واجب است؟ حضرت پاسخ می دهد: زکات ظاهر (و متعارف) را می گویی یا زکات باطن را؟ (راوی) عرض کرد هر دو را. حضرت فرمود: زکات ظاهر در هر هزار درهم بیست وپنج درهم و اما ملاک در زکات باطن این است که نیازهای برادرت را در نظر بگیری و در مواردی که او نیازمندتر است، خود را بر او مقدم نداری. مرآة العقول 16/11
نقش وقف
وقف از دو راه می تواند در این مورد مؤثر باشد:
1- نفس استقلال و رشد و توسعه اقتصادی (مبتنی بر موازین اسلامی) که به طور طبیعی موجب رفاه عمومی و زدودن و دست کم کاهش چشمگیر فقر و محرومیت و آثار شوم آن در جامعه خواهد شد.
کیست نداند: کشوری که دچار رکود اقتصادی است و یا از اقتصادی وابسته برخوردار است نمی تواند در جهت رفاه عمومی و عدالت اجتماعی گامی مثبت و مؤثر بر دارد.
2- بخش عمده موارد مصرفی که واقفان دورنگر و نیکوکار در طول تاریخ وقف در نظر گرفته اند به رفاه عمومی، فقرزدایی و عدالت اجتماعی مربوط می شود. اگر ما نگاهی هر چند گذرا ،به تاریخ وقف و مضمون وقف نامه ها بیندازیم به خوبی در می یابیم که واقفان خیر و دوراندیش تمام زوایا و جوانب نیازها را در نظر گرفته اند.
به رغم این که بسیاری از رقبات موقوفات و مدارک آنها در طول زمان به دلایل و عوامل گوناگونی از بین رفته اند و از بسیاری از آنها نامی هم باقی نمانده است، مشاهده می کنیم که جهت و سمت و سوی اصلی مورد نظر واقفان در طول تاریخ فقرزدایی و در مرحله بعدی، تحقق رفاه عمومی در سطح معقول بوده است.
پیش از پرداختن به ذکر برخی از موارد مصرف وقف، یادآوری یک نکته خالی از فایده نیست و آن این است که نیازهای عمومی و خصوصی مردم نسبت به زمانها و مکانهای مختلف متفاوت است، مثلا در یک زمان، مردم به کاروانسرا، آب انبار و... نیاز مبرم داشتند اما در روزگار ما تاسیس فضاهای آموزشی، درمانی، مسکن، جاده ها و... از اولویت بیشتری برخوردارند. از این رو، از راههای گوناگون، آگاهی دادن به مردم و کسانی که درصدد وقف اموال خود هستند، می تواند به سمت و سو دادن وقفهای جدید در جهت اولویتهای جامعه کمک شایان و درخور توجهی بنماید.
در این جا به اختصار به برخی از موارد مصرف وقف اشاره می شود و پیرامون بعضی از آنها توضیحاتی داده می شود هدف تنها ذکر نمونه هاست نه استقراء و استقصاء کامل و توضیح و تغییر مفصل پیرامون هر یک از آنها:
مساجد
صرف نظر از مسجدالاقصی و مسجدالحرام نخستین و دومین مسجد در اسلام، مسجد قبا و مسجد النبی صلی الله علیه وآله است که به دست پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله تاسیس شدند. اگر این دو مسجد را از موقوفات رسول خدا صلی الله علیه وآله برشماریم، نخستین موقوفات در اسلام خواهند بود که واقف آنها حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله هستند و در نتیجه حتی وقف بستانهای هفتگانه نخستین وقف در اسلام نخواهد بود. اما نخستین واقف، رسول اکرم صلی الله علیه وآله خواهند بود. به دنبال این دو مسجد، مسلمانان در مدینه و دیگر شهرهای اسلامی به تاسیس مسجد دست یازیدند.
از نکات درخور توجهی که با مراجعه به وقف نامه های بسیاری از مساجد روشن می شود، موقوفات بسیاری است که واقفان مساجد یا دیگر افراد نیکوکار وقف کرده اند: خانه ها، مزرعه ها، باغها، مغازه ها، املاک و... در بسیاری از وقفنامه های مساجد بجز تعمیرات و امور مربوط به مساجد، کارهای خیر دیگری چون، اطعام فقیران وعظ و خطابه، تعلیم و قرائت قرآن کریم، تدریس علوم گوناگون و... نیز به عنوان موارد مصرف اوقاف مساجد ذکر شده است. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به تاریخچه اوقاف اصفهان، نوشته عبدالحسینی سپنتا، یادگارهای یزد نوشته ایرج افشار، بویژه بخش وقف نامه های مسجد امیرچقماق و مسجد جامع یزد، (1) تاریخچه اوقاف در اسلام، نوشته دکتر علی اکبر شهابی و....
مدارس
از موارد بسیار مهمی که واقفان در طول تاریخ به آن بسیار توجه کرده اند، مدارس، هزینه تعمیر و اداره آنها بوده است. در آغاز اسلام و تا سالها پس از آن، مکان تعلیم و تعلم در نزد مسلمانان، مساجد و منازل بوده است و مدرسه به معنای امروزی آن تاسیس نشده بود. بعدها برای تعلیم و تربیت اطفال در جنب مساجد، مکتبهایی به وجود آمد که آنها را «کتاب » نامیده اند (کتاب یعنی شاگردان مکتب که مجازا بر مکتب نیز اطلاق گردیده است. (ر.ک: مقدمه ای بر فرهنگ وقف، 25)
نخستین مدرسه در اسلام
یحیی محمود ساعاتی می نویسد: نخستین کسانی که در زمینه تاسیس مدرسه در اسلام از آنان نام برده شده اهل نیشابور بوده اند که مدرسه بیهقیه را در آن جا بنا کردند. امیر نصر، فرزند سبکتکین و برادرش، سلطان محمود هر یک مدرسه ای را در این شهر بنا کردند و مدرسه سعیدیه نیز در آنجا بنا شده بود. وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی، 18
جرجی زیدان نیز تاسیس این مدارس و مدارس دیگری از جمله مدرسه خواجه نظام الملک در نیشابور را از مورخان اسلامی نقل کرده است. (ر.ک: تاریخ تمدن اسلام، 626) وی از بعضی مورخان غربی نقل کرده که مامون در زمان ولیعهدی خود در خراسان مدرسه ای تاسیس کرد. اما وی یادآور شده است که معلوم نیست غربیها این موضوع را از کجا روایت کرده اند چرا که مورخان مسلمان اسمی از آن نبرده اند. اما مشهورترین مدرسه ای که در قدیم بنا شده و تا مدتها پابرجا بوده و بسیاری از مورخان مسلمان آن را نخستین مدرسه اسلامی می دانند، نظامیه است که در اواسط سده پنجم هجری قمری به دستور خواجه نظام الملک طوسی وزیر ملکشاه سلجوقی، در بغداد تاسیس شد (تاریخ آغاز: سال 457 ه. ق)
جرجی زیدان یادآور می شود شاید سبب اشتهار نظامیه بغداد از آن روست که خواجه نظام الملک برای نخستین بار، تحصیل را در آن مدرسه رایگان ساخت و برای دانش پژوهان مقرری معین کرد. به هر حال نخستین مدرسه اسلامی توسط امیران و بزرگان ایرانی برپا شده و اگر حتی مدرسه مامون هم صحیح باشد در ایران و با نظر ایرانیان بنا شده و اگر در غیر این صورت مامون بایستی پس از رسیدن به خلافت در بغداد، مدرسه دایر کند و نکرد. (ر.ک: همانجا).
خواجه نظام الملک در اصفهان، نیشابور، هرات و ... نیز مدارسی تاسیس کرد که همه آنها بخصوص مدرسه بغداد به نام وی، نظامیه، خوانده می شدند. خواجه نظام الملک برای نظامیه بغداد، که در کنار دجله بنا شده بود، بازارها، کاروانسراها، گرمابه ها، ده ها، خانه ها و... را از دور و نزدیک خریداری و به مدرسه وقف کرد، به طوری که هزینه مدرسه سالانه به شصت هزار دینار می رسید. نخستین استادان این مدرسه، ابوالحق شیرازی، ابونصر صباغ، ابوحامد غزالی ، سهروردی، کمال الدین انباری و... بودند (همان، 628; سفرنامه ابن بطوطه، 1/30) بعدها بتدریج دیگران از خواجه نظام الملک پیروی کرده در اطراف و اکناف سرزمینهای اسلامی مدارس رایگانی برپا کردند در دمشق، ایران، مصر، عثمانی، عراق و...
ابن بطوطه در سفرنامه خود از جمله مواردی که در سفر به سرزمینهای اسلامی از آن نام برده مدارس است مدارسی که عواید و درآمد موقوفات آنها هزینه طلاب، استادان و حتی میهمانان و تازه واردان را بخوبی تامین می کرده است. وی در یکی از خاطره هایش می نویسد:
از ایذه تا اصفهان ... تا مدت ده روز در قلمرو حکومت اتابک راه پیمودیم، راه ما از میان کوههای بلند بود و هر شب در مدرسه ای منزل می کردیم که در همه آنها وسایل خورد و خوراک مسافران فراهم بود. این مدرسه ها برخی در میان آبادی و برخی دیگر در مواضع غیر معمول بنا شده بودند و ناچار اجناس مصرفی آنها را از نقاط دیگر می آوردند. سفرنامه ابن بطوطه، 1/245
فرهنگسرای بزرگ ربع رشیدی (ربع: خانه، سرا و محله) از ساخته های خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی، وزیر کاردان، شایسته و دوراندیش ایلخانان مغول در اواخر سده هفتم و اوایل سده هشتم هجری قمری است. از وقف نامه ربع رشیدی (به کوشش مجتبی مینوی و ایرج افشار براساس نسخه اصلی) دریافت می شود که ربع رشیدی فرهنگسرای بزرگ علمی و آموزشی بوده که دارای بخشهای گوناگونی مانند محلات، بازار یا کاروانسرا، باغ، راههای درون شهری و ... را نیز در خود جای داده بوده است. (ر.ک: وقف نامه ربع رشیدی، 170 به بعد)
در یکی از نامه های رشیدالدین ذکر شده که بیست و چهار کاروانسرای رفیع قصر گونه، هزار پانصد دکان، سی هزار خانه دلکش و... در آن بنا شده است.
گویا هدف غایی رشیدالدین فضل الله از احداث این فرهنگسرا، گسترش دانش بوده است...
ربع رشیدی دارای بخشهای گوناگون آموزشی بوده است این فرهنگسرای بزرگ برای کودکان، بویژه کودکان یتیم و بی سرپرست، آموزش حرفه ای بر حسب نوع و میزان استعداد مشاغلی محصلین، مدارس عالی، دارالشفاء، و... دارای مراکز بسیار مجهز و گسترده با قوانین و مقررات پیشرفته ای بوده است که بسیاری از آن قوانین و مقررات از زمان خود جلوتر بوده و قابل انطباق بر شرایط و اوضاع و مقررات عصر حاضر نیز می باشد. (ر.ک: وقف نامه ربع رشیدی، 170 به بعد; بررسی اداری و آموزشی ربع رشیدی، 71 به بعد; مجله وقف، میراث جاویدان شماره 4، 52)
پس از قتل رشیدالدین فضل الله (718 ه.ق) ربع رشیدی به غارت رفت و تمام بخشهای آن به آتش کشیده شد و ابزار و وسایل آن به دست توده عوام که تحت تاثیر تبلیغات مخالفان رشید قرار داشتند، به تاراج رفت. پس از روی کار آمدن فرزندش، خواجه غیاث الدین محمد (729 ه.ق) ربع رشیدی مجددا رونقی یافت و خرابیها سروسامان گرفت امام این بار هم پایدار نماند و پس از قتل غیاث الدین محمد دوباره به نابودی گرایید...
نگاهی کوتاه به آمار گذشته و فعلی مدارس در کشور خودمان گویای این حقیقت تلخ است که بسیاری از آن مدارس از بین رفته اند و اثری از آنها باقی نمانده است. به عنوان نمونه، مرتضی راوندی درباره کثرت اوقاف در یزد می نویسد:
در ازمنه سابق در دارالعباده یزد زیاده از چهار صد مدرسه و بقعه شریفه معموره می بود که هر یک از آنها موقوفات کلی و جزئی داشتند و نظر به انقلاب روزگار کل آن ابنیه ویران گشته و تمامی موقوفات به ضبط خالصه دیوان درآمده مگر یک مدرسه شفیعیه که الان دایر است و چند مدرسه جدید. تاریخ اجتماعی ایران، 4/757
امروز نیز چون گذشته به همت والای نیکوکاران، نیاز مبرم احساس می شود تا دوباره قدم به میدان نیکوکاری گذارند و مشکل فضاهای آموزشی کشور ار از مدارس ابتدایی گرفته تا دانشگاهها با صدقات جاریه خویش حل کنند.
کتابخانه
در مورد کتابخانه نیز استقصاء و استقراء کامل مجال بسیار گسترده ای را می طلبد و مجلدها کتاب را به خود اختصاص خواهد داد.
در این جا تنها به تاریخ تاسیس کتابخانه و نقش وقف در آن اشاره مختصری خواهد شد. بدون تردید کتاب و کتابخانه از عوامل اصلی نهضت فرهنگی و گسترش تعالیم و معارف اسلامی بوده و هست و غالبا کتابخانه هایی که تاسیس می شده از راه وقف بوده است و از این جا نقش وقف بر کتاب و کتابخانه نیز روشن می شود.
یحیی محمود ساعاتی از عبدالله جبوری نقل کرده است که: علاقه علمای اسلام به فراگیری علم، موجب شد تا آن دسته از فقها که وقف اشیا غیر منقول را جایز نمی دانستند نیز وقف را از این اصل کلی استثنا کنند. (وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی، 33)
نخستین کتابخانه
جرجی زیدان پس از بیان این مطلب که عربها در اواخر سده دوم فقط علوم اسلامی را مدون کردند (البته این بیان جرجی زیدان در مورد تاریخ تدوین علوم اسلامی مربوط به تدوین کتب توسط اهل سنت است که در آن مورد نیز اتفاق نظر وجود ندارد و گر نه علمای امامیه تاریخ تدوین فقه، حدیث و... را همان آغاز و توسط علی علیه السلام و... می دانند. ر. ک به معالم المدرستین نوشته علامه عسکری، تاسیس معالم الشیعه نوشته سید حسن صدر، مقدمه مرآة العقول نوشته علامه عسکری ج 2/68 به بعد می نویسد:
نخستین فرمانروایی که به تاسیس کتابخانه های عمومی دست زدند خلفای عباسی بودند، گرچه در زمان بنی امیه نیز کتابخانه هایی بود ولی آنها بیشتر توسط پزشکان و فیلسوفانی که در خدمت دولت بودند، تاسیس می شد و خود و فرزندانشان استفاده می کردند.
نخستین کتابخانه عمومی را در بغداد دایر کردند و آن را بیت الحکمه نامیدند، که احتمالا هارون مؤسس آن می باشد. در این کتابخانه ها به ترجمه و استنساخ نیز مشغول می شدند... مامون عباسی از نظر تاسیس کتابخانه عمومی و نهضت علمی برای سایر فرمانروایان اسلامی سرمشق شد (تاریخ تمدن اسلام، 631) اما یحیی محمود ساعاتی نقل کرده است که:
نخستین کتب وقفی را می توان در کتابخانه عبدالحکم حجمی که وی آن را در قرن اول هجری در مکه مکرمه تاسیس نموده، جستجو کرد. وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی، 33
پس از خلفای عباسی بویژه خلفای اندلس در این کارها به مامون تاسی کردند و بیش از همه آنان حکم بن ناصر (که در سال 351 خلیفه شد) در این مورد به مامون شبیه بود به طوری که ابن خلدون و مقریزی شماره کتابهای کتابخانه کاخ سلطنتی اندلس را چهار صد هزار جلد دانسته اند... و بعدها تنها در غرناطه هفتاد کتابخانه عمومی وجود داشت.
جرجی زیدان درباره کتابخانه «العزیزلله » دومین خلیفه فاطمی مصر (که در سال 365 ه خلیفه شد) می نویسد:
وی با تشویق وزیر دانش پرور و کتاب دوستش، یعقوب بن کلس، کتابخانه ای تاسیس کرد که نام آن «خزانة الکتب » و دارای یک میلیون و ششصد هزار جلد کتاب بوده است. (تاریخ تمدن اسلام: 632-634)
وی درباره کتابخانه بزرگ شام که توسط خلفای فاطمی تاسیس شد و فرنگیان در سال 502 ه. ق پس از فتح طرابلس آن را غارت کردند از کیبون، مولف تاریخ امپراتوری روم، نقل کرده است که «سه میلیون کتاب آن کتابخانه را فرنگیان سوزاندند». تاریخ تمدن اسلام، 636
ساعاتی می نویسد:
از قرن چهارم هجری به بعد کتابخانه های وقفی در سراسر جهان اسلام، رواج یافت به درجه ای که کمتر شهری یافت می شد که خالی از کتابخانه وقفی باشد... تعداد این کتابخانه ها در اندلس به حدی رسیده بود که ابوحیان نحوی به خریدار کتاب، عیب می گرفت و می گفت:
«خدا به تو عقل معاش دهد» (چرا کتاب می خری؟) من هر کتابی بخواهم از کتابخانه های وقفی امانت می گیرم. وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی، 36-35ساعاتی درباره کتابخانه فیروزآباد فارس اظهار داشته است:
این کتابخانه را وزیر قوام الدولة عمادالدین ابومنصور فرزند مافنه (متوفای 433 ه) تاسیس کرد که دارای نوزده هزار جلد کتاب بود و آن را بر طالبان علم وقف کرده بود. وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی، 36
در حال حاضر نیز در سرتاسر کشورهای اسلامی کتابخانه های غنی و مجهز وجود دارند که تشنگان معارف و دانش را سیراب می نمایند. در کشور ما نیز کتابخانه های بسیار ارزشمندی مشغول ارائه خدمت هستند که گنجینه های عظیمی از میراث ارزشمند و گرانبهای اسلامی را در خود جای داده اند. کتابخانه هایی که تنها فهرست کتب خطی بعضی از آنها به دهها مجلد می رسد.
از این میان به کتابخانه (بلکه کتابخانه های اداره کل کتابخانه مرکزی دارای 13 کتابخانه وابسته در خراسان و سایر استانها می باشد) آستان قدس رضوی، کتابخانه ملی تهران، کتابخانه آیت الله العظمی نجفی (در قم) و ... می توان اشاره کرد. همان طور که در پایان بحث مدارس اشاره شد در این جا نیز یادآور می شویم که امروز هیچ محقق و دانشمند و کاوشگر، چه در علوم انسانی و چه در علوم تجربی و ... نمی تواند ادعا نماید که به طور مستقیم یا غیر مستقیم مدیون همین کتابها و کتابخانه های وقفی نمی باشد در بحث مربوط به کتابخانه نیز به همین مقدار بسنده می شود. برای اطلاع بیشتر از آمار کتابخانه های مهم ایران به فهرست کتابخانه های ایران تالیف عبدالعزیز جواهرالکلام، مراجعه شود.
بیمارستان
از موارد دیگری که واقفان به آن توجه داشته اند بیمارستان و مراکز درمانی است. در تاریخ بیمارستانهای وقفی، بیمارستانی که بیش از همه مورد توجه قرار گرفته و معمولا به آن پرداخته اند، بیمارستان عضدی است که بنای آن در سال 368 ه. ق به دست عضدالدوله دیلمی (از سلاطین آل بویه) در بغداد آغاز شد و در سال 371 ه. ق به پایان رسید.
عضدالدوله چندین رقبه املاک را نیز که دارای عواید فراوانی بودند بر بیمارستان وقف کرده بود. این مرکز، بیمارستانی بود بسیار مجهز و دارای بخشهای گوناگون: شکسته بندی، چشم پزشکی، بیماران روانی و ... در این بیمارستان علاوه بر درمان بیماران، پزشکان، جراحان و داروسازان به تدریس نیز می پرداختند. عضدالدوله مشهورترین و حاذق ترین طبیبان و جراحان را به آن جا فراخوانده بود، پزشکانی چون ابوالحسن علی بن ابراهیم بن بکس (مدرس و طبیب) جبرائیل بن عبیدالله بن بختیشوع (پزشک خاص دربار) و ...
این بیمارستان متجاوز از 2 سده دارالشفای بغداد بود و پس از حمله مغول آسیبهای فراوان دید و امروزه (جز در یادها و متون تاریخی) هیچ گونه اثری از آن یافت نمی شود. ر.ک: وقف میراث جاویدان شماره 1 سال 3 شماره مسلسل 9، مقدمه ای بر فرهنگ وقف، 31 (از کتاب آل بویه).
در وقف نامه ها نیز مکرر به مواردی بر می خوریم که واقفان، اموالی را برای درمان و تهیه دارو برای مستمندان در نظر می گرفته اند. بدون شک یکی از بهترین جهات و موارد مصرف وقف، همین بیمارستانها و مراکز درمانی و بهداشتی است. متولیان اموال موقوفه و دست اندرکاران اوقاف کشور می توانند از درآمد اوقافی که دارای موارد مصرف عام مانند «فی سبیل الله) و مانند آن هستند به مصارف این چنین اختصاص دهند و برای انسانهای پاکدل و خیر و نیک اندیشی که دوست دارند صدقه جاریه ای از خود برجای گذارند تا بدین وسیله زندگی خود را جاودانه کنند و به مقام والای «بر» نائل آیند. چه کاری بالاتر و ارزشمندتر از این که بخشی از ثروت فناپذیر خویش را به احداث مراکز درمانی یا تهیه وسایل مورد نیاز آن مراکز بویژه در مناطق محروم نشین کشور، اختصاص دهند و بدین وسیله بالاترین خدمت را به عده ای از بندگان خوب خدا ارائه دهند تا مقداری از دین خود را به آنان ادا کرده و خود نیز از بندگان خوب خداوند باشند.
کتاب شناسی
احمد، خورشید، مطالعاتی در اقتصاد اسلامی، ترجمه محمد جواد مهدوی، چاپ اول، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد مقدس، 1374.
مظاهری، حسین، مقایسه بین سیستمهای اقتصادی، مؤسسه در راه حق، قم.
ابوسعید، احمد بن سلمان، مقدمه ای بر فرهنگ وقف، سازمان اوقاف، تهران.
طباطبایی، علامه سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ سوم، مؤسسه اسماعیلیان، قم، 1391 ه .ق.
سلیمی فر، مصطفی، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی و اجتماعی آن، چاپ اول، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد مقدس، 1370 ه . ش.
علی، اام علیه السلام، نهج البلاغه، ترجمه صبحی صالح، چاپ اول، مؤسسه دارالهجرة، ایران، 1407ه.ق.
حرعاملی، محمد، وسائل الشیعه، داراحیاءالتراث العربی، بیروت.
همدانی، رشیدالدین فضل الله، «وقف میراث جاویدان »، سازمان اوقاف و امور خیریه، تهران.
وقف نامه ربع رشیدی، به کوشش مجتبی مینوی و ایرج افشار، سلسله انتشارات انجمن آثار ملی (شماره 139)، تهران، 1356 ه . ش.
ساعاتی، یحیی محمود، وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی، ترجمه احمد امیری شادمهری، چاپ اول، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد مقدس، 1374 ه . ش.
کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، چاپ پنجم، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1363.
صدر، شهید سید محمد باقر، اقتصاد ما، چاپ دوم، انتشارات اسلامی، تهران، 1357 ه . ش.
فخرالمحققین، ایضاح الفوائد، به کوشش آیت الله سید محمود شاهرودی، چاپ اول، 1388 ه.ق.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403 ه .ق.
بروشکی، محمد مهدی، بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی، مؤسسه چاپ انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1365 ه . ش راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، چاپ اول، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1359 ه . ش.
زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه و نگارش علی جواهر کلام، انتشارات امیرکبیر، تهران.
سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، اداره کل اوقاف اصفهان، 1346 ه . ش.
دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، درآمدی بر اقتصاد اسلامی، انتشارات مؤسسه در راه حق، قم، 1363 ه . ش.
تسخیری، محمدعلی، درسهایی از اقتصاد اسلامی، چاپ اول، مرکز چاپ و انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، 1368.
ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمه محمد علی موحد، انتشارات آگاه، تهران، 1370.
دفتر همکاری حوزه ودانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، چاپ دوم، سازمان سمت، تهران،1374 ه.ش.
واعظزاده خراسانی، محمد (به کوشش)، مجموعه مقالات فارسی، مجمع بررسیهای اقتصاد اسلامی، مشهد مقدس.
حلی، علامه محقق (اول)، المختصر النافع، چاپ دوم، مؤسسة البعثة، تهران، 1416 ه . ق
مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، چاپ اول، درالکیت الاسلامیه، تهران، 1367 ه . ش
پی نوشتها:
1- از مطالب شایان توجه این که قدیمی ترین مسجد جهان اسلام از حیث معماری مسجد جامع فهرج است که در استان یزد در کنار جاده یزد به شهرستان بافق قرار دارد و تاریخ بنای آن به حدود سال 40 ه . ق بازمی گردد (به نقل از مصاحبه تلویزیونی مرحوم استاد پیرنیا و اظهارات شفاهی مرکز یزدشناسی).