ماهان شبکه ایرانیان

سیمای معنوی پیامبران در قرآن (۲)

یکی از اوصافی که خدای متعال در قرآن کریم برای پیامبر برمی شمارد صفت نیک وفای به عهد است چنانچه می فرماید: و اذکر فی الکتاب اسماعیل انه کان صادق الوعد و کان رسولا بنیا (۱)

وفای به عهد

یکی از اوصافی که خدای متعال در قرآن کریم برای پیامبر برمی شمارد صفت نیک وفای به عهد است چنانچه می فرماید: و اذکر فی الکتاب اسماعیل انه کان صادق الوعد و کان رسولا بنیا (1)

یاد کن در قرآن، اسماعیل را که او به وعده اش عملی می کرد و علاوه بر نبوت، رسول نیز بود .

تعریف وعده: وعده بر عهدی است که با شرایطی همراه نباشد ولی اگر با شرایطی همراه شد، به آن عهد گویند .(2)

مثلا شخصی عهد می کند اگر فرزندش از بیماری نجات پیدا کرد، فلان عمل خیر راانجام دهد، اینجا چون جمله به صورت شرطیه آمده است عهد می باشد ولی اگر بدون شرط باشد مثلا بگوییم! من فردا خدمت شما خواهیم رسید، این وعده است . میثاق نیز از کلمات مترادف عهد است که به معنای تاکید در عهد می باشد . (3)

با توجه به آیات و روایات، عهد و پیمان را می توان به 6 دسته تقسیم کرد:

1 . عهد و پیمان بین انسانها با یکدیگر . چنانچه در مورد امانت گفته شد، عهد و پیمان نیز از قوانین بین المللی اسلام می باشد و هیچ کس حق ندارد به عهدش، بی وفایی کند حتی نسبت به کفار امام باقر (ع) می فرماید: خداوند در سه چیز، بر هر کس رخصتی نداده است: ... وفای به عهد در مورد نیکوکاران باشد یا اهل گناه . (4)

قرآن کریم نیز در مورد ابرار و نیکان می فرمایند: و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا . (5)

اگر با کسی عهد بندند به عهد خویش وفا می کنند . از عاهدوا که دو طرفه بودن، را می فهماند معلوم می شود، منظور قرآن کریم همین عهدهای بین انسانها می باشد .

مرحوم شیخ عباس قمی از کتاب علل الشرایع نقل می کند: امام صادق (ع) فرمود: روزی رسول الله (ص) در کنار صخره ای با شخصی، وعده گذاشت و فرمود من اینجا می مانم تا تو بیایی تا اینکه آفتاب بالا آمد و گرما شدید شد اصحاب، به آن حضرت عرض کردند یا رسول الله (ص) به سایه تشریف ببرید (تا آفتاب شما را نیازارد) حضرت فرمودند: من در کنار این صخره قرار گذاشته ام و اگر او نیاید تا روز محشر در همین جا باقی ماند . (6)

و در مورد اسماعیل صادق الوعد گفته شده است: او با کسی قراری گذاشت، آن شخص قرار را فراموش کرد تا یکسال گذشت، آمدید اسماعیل ایستاده است، عذر خواهی کرد .

اسماعیل گفت: والله اگر تا روز محشر نیز نمی آمدی من منتظر می ماندم . (7)

2 . عهد و پیمان مردم با حاکم اسلامی: این پیمان نیز از قبیل پیمان اول می باشد چرا در اینجا مردم با بیعت خویش، پیمانی با حاکم و رهبر خویش بسته اند و باید بر آن وفادار بمانند . چنانچه این نوع پیمان شکنی ها در صدر اسلام، جامعه اسلامی را به ضعف و اختلاف کشاند و امیرالمؤمنین (ع) گرفتار پیمان شکنانی نظیر طلحه و زبیر بود . که هیچ پیمان شکنیها، جامعه آن روز مسلمین را به اختلافهای شدیدی دچار کرد .

3 . پیمان حاکمان اسلامی و عالمان دینی با مردم; علی (ع) در این رابطه می فرماید: اگر نه این بود که جمعیت زیادی گرداگردم را گرفته، و به یاریم قیام کرده اند ... . مهار شتر خلافت را رها می ساختم و از آن صرف نظر می نمودم . (8) این جمله، نشان دهنده بیعت مردم با امیرالمؤمنین و مقابلا مسئولیتی که به گردن آن حضرت (و همه رهبران دینی) آمده است، می باشد لذا حضرت، خود را متعهد به این پیمان می بینید و خلافت را می پذیرد .

4 . پیمان انسان با خدا، پیمانی که در ابتدای خلقت، خداوند از انسان گرفت یا به تعبیر علی (ع) میثاق فطرت . (9) و به این پیمان اشاره دارد آیه شریفه: و اذا خذ ربک من بنی ادم من ظهور هم ذریتهم و اشهد هم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلی ... (10)

و (ای رسول) بیاد آر زمانی را که خدای تو از پشت فرزندان ادم، ذریه آنها را برگرفت و آنها برخود گواه گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند: بلی ...

که بعضی از مفسرین عالی مقام نیز این عهد و پیمان را به عهدی که خدای متعال به وسیله عقل و فطرت، از انسان گرفته است تفسیر کرده اند . (11) و این تفسیر با تعبیر علی (ع) در نهج البلاغه که می فرماید: میثاق فطرت سازگار است .

5 . پیمان خدا از رسولان، در ابلاغ رسالت: و اذا اخذ الله میثاق النبین (12) زمانی که خداوند از پیامبران (جهت تبلیغ) پیمان گرفت . امیرالمؤمنین علی (ع) نیز می فرماید: خدای سبحان از فرزندان ادم پیامبران برگزید و برای وحی وتبلیغ رسالت از آنان پیمان گرفت . (13)

6 . عهد خدای متعال نسبت به انسان: آیات فراوانی داریم که در آنها به مؤمنین وعده بهشت و جنت لقاء داده شده است و این وعده ها هیچگاه تخلف پذیر نیستند .

آیات شریفه قرآن نیز دلالت بر حقانیت وعده خدا وتخلف ناپذیز بودن آن دارند: فاصبر ان وعدالله حق . (14) شکیبا باش که وعده خدا راست است .

ان الله لایخلف المیعاد . (15) به راستی که خدا خلف وعده نمی کند .

علی (ع) نیز می فرماید: ... وعده او مسلم و تهدید او وحشتناک است . (16)

البته وعده خدا نسبت به بهشت و نعمتهای اللهی تخلف ناپذیر است ولی نسبت به جهنم ووعده عذاب، ممکن است این وعده ها تغییر کنند و این بخاطر سبقت رحمت خدا بر غضب او می باشد و به نفع بشر است نه به ضرر او، بنابراین، این تخلف، نجات دهنده و مثبت می باشد .

سه قسم از اقسام بالا مربوط به عموم مردم می شود (شماره 1، 2 و4) که وفاداری به این عهدها موجب رستگاری انسانها خواهد بود . اگر انسان در وفای به عهد نسبت به همنوعان خویش بکوشد آنگاه تلاش کند تا در برابر پیمانی که با ولی خویش (یعنی امام و رهبر خود) بسته وفادار بماند، در این صورت که کم کم راه نجات بر روی او باز می گردد و می تواند به عهدی که با خدای خویش بسته، وفادار نباشد، مخالفت با نص قرآن کریم کرده که می فرماید: او فوابالعقود (17) ، اوفوا بالعهد و (18) ... و چنین شخصی مرتکب گناه شده است و با گناه شده است و با گناه نمی توان سیر الی الله کرد .

در مرحله دوم باید بر عهد و پیمان خویش با امام و ولیش وفادار باشد چرا که در روایات فراوانی داریم: عبارت بدون ولایت هیچ ارزشی ندارد و انسان بدون معرفت امام خویش نمی تواند خدای خویش رابشناسد برای نمونه به یک روایت اشاره می گردد:

امام صادق (ع) از امیرالمؤمنین (ع) می فرماید که آن حضرت فرمود: ... خدا شناخته نمی شود مگر از طریق شناخت ما ... هیچ کس داخل بهشت نمی شود مگر کسیکه بشناسد ما را و ما نیز او را بشناسیم و داخل جهنم نمی شود کسی مگر آنکه ما را نشناسد و ما نیز او را نشناسیم . (19)

پس از طی این مراحل دو گانه، نوبت به مرحله سوم عهد یعنی عهد با خدای خویش می رسد که در صورت تکمیل مراحل قبلی، شخص سالک در این مرحله نیز موفق خواهد بود .

نتیجه اینکه اگر کسی ادعای تقرب به درگاه خدای متعال کند و خود را اهل معرفت بداند در حالیکه از نور ولایت به بهره باشد، ادعای چنین شخصی کذب است و ناروا . و به هیچ وجه نباید به سخن او اعتناء کرد . جوانان عزیز برانند، کسانیکه در قالب استاد اخلاق و عرفان وارد میدان می شوند و از احساسات پاک جوانان، سوء استفاده کرده و آنها رابا خود همراه کرده و کم کم از اهل بیت علیهم السلام جدا می کنند، اینان طبق روایات عدیده، هیچ گاه به گوهر «قرب » دست نیافته اند چرا که از اهل بیت پیامبر (ع) جدا بوده اند بلکه آنان شیادانه هستند در قالب راهنما، و یکی از مهم ترین ملاک هایی که روایات شریفه برای انتخاب راهنما، می دهند همین دارا بودن ولایت معصومین (ع) می باشد . عزیزان، ظواهر ملاک نیست، قیافه ظاهری درست کردن و حتی اشک ریختن، ملاک نیست چرا که در روایت داریم: منافق، اشکش به اختیار خودش می باشد (20) و هر گاه بخواهد می تواند اشک بریزد و انسان را فریب دهد . پس الخذر ثم الحذر از شیادانی که در قالب دوست و راهنما، ظاهر شده وجوانان را به بیراهه می کشانند و این گونه افراد کم نیستند پس باید مراقب، بود وخود را به خدای خویشتن سپرد .

والسلام

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان