ماهان شبکه ایرانیان

ما باید پاسخگوی جهان باشیم ؛ مصاحبه با آیة الله استادی

آیة الله رضا استادی از اساتیدمبرز حوزه علمیه قم و ازاستوانه های تحقیق و پژوهش در این حوزه کهن است. پشتوانه تحقیقات وی پس از توکل به خدا، تلاش شبانه روزی وخستگی ناپذیری است که راه سخت و دشوار تتبع را بر اوهموار کرده است

اشاره:

آیة الله رضا استادی از اساتیدمبرز حوزه علمیه قم و ازاستوانه های تحقیق و پژوهش در این حوزه کهن است. پشتوانه تحقیقات وی پس از توکل به خدا، تلاش شبانه روزی وخستگی ناپذیری است که راه سخت و دشوار تتبع را بر اوهموار کرده است. از آنجا که بررسی و نقادی «کارآمدی ابزارهای نوین در پژوهش های اسلامی » یکی از اهداف اصلی نشریه را تشکیل می دهد، بر آن شدیم تا در گفتگویی دوستانه نظر ایشان را در این خصوص جویا شویم. توجه شما را به این مصاحبه جلب می کنیم.

با توجه به اینکه حضرت عالی سابقه طولانی در امر تحقیق و تتبع دارید و صاحب تالیفات متعددی نیز هستید; نظرتان در رابطه بارویکرد مراکز تحقیقاتی با بهره گیری از ابزارجدید به امر پژوهش در حوزه معارف اسلامی چیست؟

در مورد اصل این مطلب که تحقیق وپژوهش در علوم و در کل معارف اسلامی لازم است، جای تردیدی نیست. من مایلم مقدمتا در همین بعد، توضیح مختصری بدهم. همان طور که قرآن مجید خودش تصریح کرده، آیات قرآنی بر دو قسم اند:آیات محکم و آیات متشابه. در احادیث هم مثل آیات قرآن مجید، باز همین محکمات و متشابهات را داریم. حتی در سیره رسول خدا و ائمه هدی(ع) و زندگی شان - یعنی آنچه که به عنوان زندگینامه آنها برای مانقل شده است - هم همین تقسیم به محکم و متشابه وجود دارد. در برخورد بامتشابهات، تا جایی که امکان داشته باشد،لازم است که متشابهات به محکمات برگردانده شود ولی در مواردی که این امکان وجود ندارد، ما مجبور نیستیم که این گونه متشابهات را در دسترس همگان قراردهیم و لزومی برای این کار نیست. در هرحال آنچه الان دنیای روز به تحقیق وپژوهش در مورد آن نیاز دارد، همان «محکمات » اسلام است. تصور می کنم بااین مقدمه روشن شود که اگر کسانی به فکرانجام خدماتی به جهان اسلام هستند و قصدتبلیغ و تبیین اسلام را دارند چه باید بکنند.

با توجه به ابزار جدید و سهولت عرضه معارف اسلامی به جهانیان به ویژه نسل جوان در قالبی جذاب و امروزی چه توصیه ای دارید؟

یک وقت است که کارهای فنی قراراست انجام گیرد و گاهی صرفا کارهای معمولی و عادی انجام می شود. در گذشته هم بسیاری از تحقیقات انجام شده ولی بعدامعلوم شده که کاربرد زیادی ندارد. بنا بر این اگر گفته می شود تحقیقات لازم است وروی آن تاکید می شود، باید به نکات دیگری هم توجه کنیم. اگر این تحقیق،مقدمه آن است که در اختیار دیگران گذاشته شود - مان طور که در سؤال شمامطرح شد - و در قالبی جذاب و با قلمی روان در اختیار نسل نو بخصوص جوانان قرار داده شود; این نکته نباید مورد غفلت قرار گیرد که محکمات دین باید برای تحقیق و بررسی عرضه شود.

ولی در مورد متشابهات، همان طور که گفته شد تا جایی که ممکن است متشابهات را به محکمات برمی گردانیم. اما اینکه کسی گمان کند خوب است ما هر چه هست و نیست را در اختیارعموم بگذاریم; من فکر می کنم این کار درمواردی به جای اینکه سود داشته باشدزیانبار هم باشد.

پس نکته اول که من بر آن تاکید می کنم این است که اگر این تحقیق و پژوهش مقدمه ای است برای اینکه معارف اسلام دراختیار جهان اعم از غیر مسلمانان و مسلمانان و از جمله اهل تسنن و همین طور در اختیارنسل جوان خودمان قرار بگیرد; کل این مؤسساتی که کارهای تحقیقی انجام می دهندباید به این مطلب توجه داشته باشند که محصول کارشان که عرضه می کنند جزءمحکمات دین باشد. این چیزی است که به نظر من در خیلی جاها مورد غفلت قرارمی گیرد.

از نظر شما نشر مطالب مربوط به دین بدون انجام کارشناسی لازم و در نظر گرفتن نیازهای جامعه، دارای تبعات منفی خواهدبود؟ در این خصوص بیشتر توضیح دهید.

این کار اساسا در مواردی شاید باعث سوء برداشت بشود. فرض کنید چیزهایی راکه از متشابهات است یا چیزهایی را که ازمسلمات نیست - یا به تعبیر خود قرآن، ازمحکمات نیست - در اختیار دانشمندی درآن طرف جهان قرار بدهیم; چون به هرحال این مطالب به عنوان «معارف اسلام » یابه عنوان یک حدیث اسلامی در اختیارش قرار می گیرد، حتی به عنوان یک آیه قرآنی که معنایش این است در اختیار او قرارمی گیرد; به نظر من این کار نه تنها سودی ندارد بلکه زیان هم دارد. لذا باید این توجه وجود داشته باشد.

استفاده از نرم افزارهای اسلامی به ویژه معجم های الفاظ، موضوعی برای انجام تحقیقات و پژوهشهای اسلامی تا چه حدمی تواند مفید و کارساز باشد؟

این ابزار که الان همه می گوینداستفاده از آن خوب است; یک وقت همان استفاده های لفظی است یعنی همین کارهایی که در خیلی از جاها انجام داده اند یا گاهی خود افراد برای خودشان انجام می دهند; به این معنی که فرض کنید یک موضوعی رامی خواهند دنبال کنند مثلا در حال جستجوراجع به موضوع «خاتمیت » رسول خداهستند یعنی می خواهند در این مورد که پیغمبر ما آخرین پیغمبر و به اصطلاح خاتم و پایان انبیاست تحقیق کنند. آن وقت می خواهند ببینند در آیات و روایات و به طور کلی در لا به لای معارفی که در اختیارماست، راجع به خاتمیت رسول خدا و راجع به اینکه ایشان آخرین پیامبر است چه چیزهایی - چه عبارات و عناوینی - وجوددارد. اگر کسی به این فکر بوده و برای این کار لفظ خاتم، ختم، خاتم النبیین، خاتم النبیین، و این جور چیزها را جمع کرده وفکر می کند دیگر تمام مسائل را در اختیاردارد; این تصور تصور کاملا اشتباهی است.چون اگر ما بخواهیم موضوع «خاتمیت » رادنبال کنیم باید «موضوع » را دنبال کنیم ومی دانید که «لفظ » صرفا قسمتی ازموضوعات است. تازه خیلی از الفاظ معمولافایده و تاثیری در مطالعه آن موضوع ندارند.

آیا در ارتباط با نرم افزارهای موجود،شاهد نقاط ضعف محتوایی خاصی بوده اید؟وآیا این را به ضعف پشتوانه تحقیقاتی مراکزتولید کننده مربوط می دانید؟

در میان کارهایی که انجام شده گاهی می بینیم در بعضی از مواضع، خلطهای بسیاری صورت گرفته و در مواردی به مطالب خیلی نامربوطی راهنمایی شده است.

این اشکال، هم در کار افرادی که در این زمینه ها فعالیت کرده اند و هم حتی در کارمؤسساتی که این قبیل کارها را انجام داده اند، دیده می شود. مثلا در همین موضوع خاتمیت فرض کنید صد مورد،دویست مورد، سیصد مورد یا بیشتر به عنوان مطلب در اختیار شخص قرار می گیرد ولی وقتی به آنها مراجعه می کند، می بیند که فقطسی مورد از آنها مربوط به این موضوع است و در مورد بقیه فقط گول لفظ ختم ولفظ خاتم را خورده است و از این قبیل. درحالی که این شکل از جستجو ظاهرا برای تحقیق کافی نیست. اگر چه خود این هم می تواند مفید باشد.

از نظر سرعت و صرفه جویی در وقت پژوهشگران چطور؟ آیا هنوز جستجو در منابع و متون به روشهای سنتی را جوابگو می دانید؟

بنده گویا این را در جلسه دیگری عرض کرده باشم که یک وقتی در درس مرحوم آیة الله گلپایگانی، صحبت از این بود که مثلا «آیا متنجس هم منجس است یانه؟» یعنی همان طور که نجس نجس کننده است; آیا متنجس هم نجس کننده است یانه؟ ایشان ظاهرا در آنجا مطرح کردند که اصلا ما اول ببینیم که این لفظ در چه روایاتی استعمال شده و این موارد استعمال کدامها هستند. من خودم به یاد دارم که همان موقع که درس می رفتم، با صرف وقت فراوان و با زحمت زیاد کتاب وسائل الشیعه را ورق زدم و سی چهل مورد پیدا کردم، که اگر الان مثلا آن کار با کارهای این مؤسسات مقایسه شود، شاید یک دهم کارآنها هم نباشد چون صرفا یک تورقی بودکه انجام دادم و تازه این کار وقت زیادی بردو نهایتا هم کار جامعی صورت نگرفت.

بنا بر این حتی در این حد - یعنی در حدپیدا کردن لفظ - خیلی کمک می کند ولی همان طور که در ابتدا عرض کردم اگر ازآن نکته اصلی غفلت بشود ممکن است ایجاد مشکل کند.

این طور به نظر می رسد که شمابرنامه هایی که صرفا امکان جستجوی لفظی رافراهم می کنند، برای این منظور کافی نمی دانید.

همین طور است. یعنی ممکن است مؤسسه ای همین کار را انجام بدهد و فرض کنید با شبکه جهانی هم در ارتباط باشد وهمه را در اختیار بگذارد. محققی هم در آن طرف دنیا می خواهد در این مسئله (مثلا درهمین مسئله خاتمیت) تحقیق کند و خیال کند همه آنچه راجع به موضوع تحقیق اووجود دارد همین سی مورد است که ازطریق جستجو در این نرم افزار به آن دست یافته و لا غیر; غافل از اینکه این الفاظ فقطقسمتی از مطالبی است که در منابع ما راجع به پیامبر و خاتم پیامبران آمده است. این است که اگر بخواهیم این نکته مورد توجه باشد، باید همه کارهایی که انجام می دهیم- حتی اگر تا الان هم جور دیگری انجام شده - فراگیرتر از لفظ و واژه باشد. درمورد همه موضوعات و برای پاسخ دادن به سؤالات مربوط به آنها باید چنین باشد.

به این ترتیب شما چه نقش و جایگاهی را برای نرم افزارهای اسلامی در کنار منابع مکتوب قائل هستید؟

اصولا بیشتر این ابزارها می خواهند«مصادر» را در اختیار دیگران بگذارند امااینکه حالا گاهی با همین ها می شود نتیجه تحقیق را در اختیار گذاشت، اگر چه خوب است ولی ظاهرا باید گفت که این کار ازعهده این ابزار بر نمی آید. کار این ابزار این است که واقعا «ابزار» کار دیگران باشد یعنی شبیه همان کاری که مثلا صاحب وسائل الشیعه انجام داده است. ایشان در آن زمینه ای که در دست داشته و با آن مصادر ومدارکی که در اختیارش بوده، تیترها وعناوینی را در نظر گرفته و ذیل هر عنوان سی روایت را ذکر کرده است. الان با دراختیار داشتن این وسائل جدید، وضعیت به گونه ای شده است که به جای بیست تاروایت می توان به دویست مورد دسترسی داشت. چون این ابزارها جستجوی خیلی وسیعی انجام می دهند و مستقیم و غیرمستقیم همه موارد را در اختیار می گذارند.اینها از نظر ابزار بودن می توانند با سابق تفاوت داشته باشند.

ممکن است حتی کسی بگوید این ابزاراصلا قابل مقایسه با سابق نیست چون قبلابیش از این نمی توانستند عمل کنند که روایاتی را که مستقیما مربوط به این آیات بود می آوردند ولی در وضعیت جدیدامکان جستجو در زمینه خیلی گسترده تری فراهم است. اگر چنین باشد که به نظر من حتما این طور است، لابد قرار است اینهاابزار کار تحقیق باشند; یعنی اینکه به عنوان مصادر کار محققان در اختیار آنها قراربگیرد. در این صورت باید کار این برنامه هافراگیرتر از لفظ باشد. باید در هر موضوعی آنچه مربوط به آن موضوع است، به هرلفظ و به هر واژه چه مستقیم و چه غیرمستقیم، حقیقی و مجازی در هر منبع وکتابی که هست و به طور کلی هر چه که هست را بیاورد.

هم اکنون طلاب زیادی در حوزه علمیه و در سایر شهرهای کشور هستند که سطوح عالی حوزوی را گذرانده اند و هم تجربه استفاده ازکامپیوتر را کسب کرده اند. بعضی از آنها حتی در زمینه کامپیوتر، دوره های دانشگاهی را دررشته مهندسی کامپیوتر گذرانده اند. نقش این گونه افراد که در هر دو زمینه - یعنی علوم حوزوی و رایانه ها - متخصص هستند درتولید برنامه های قوی تر و قابل اعتمادترچیست؟

اصل این مطلب فکر نمی کنم که قابل انکار باشد. من هم این را به این جهت عرض کردم که این جور کارها کار گروهی از افراد است که خودشان تا حدی فاضل باشند و الا اگر این کار را هر کس دیگری غیر از فضلای ما انجام بدهند باز به نظر من همان اشکال اول پیش می آید. یعنی ممکن است چیزی را در اختیار دیگران بگذاریم که گاهی به جای سود، زیان هم داشته باشدو به جای روشن کردن مسئله به اغماض مسئله بینجامد. این است که بنده قبلا هم این مطلب را گفته ام که در این مؤسسات به غیراز کارهای فنی - که تازه در همان قسمتها هم هر چقدر دست اندرکاران آن باسوادترباشند بهتر است - کارهایشان باید توسطگروهی از همکاران فاضل انجام شود;کسانی که به کار آنها اطمینان داشته باشیم ودارای بنیه علمی قوی باشند.

پس شما هم نقش طلاب و فضلای حوزوی یا دانشگاهی که تخصص در علوم اسلامی را با تخصص در زمینه کامپیوتر در خودجمع کرده باشند، با اهمیت تلقی می کنید؟

بله، به نظر من حتی تا این حد واقعالازم است که آن کسی که می خواهد از این برنامه ها استفاده کند، صرف نظر از این ابزار، خودش توان آن را داشته باشد که مسئله را دنبال کند هر چند مثلا در طول یک سال; یعنی به هر حال باید این توان راداشته باشد که آن کار را به تنهایی - هر چنددر عرض یک سال - بتواند انجام دهد. فرق مسئله باید فقط در این باشد که وقتی این ابزار را در اختیار دارد کار را خیلی سریع ترو در مدت کوتاه تری می تواند تمام کند. امااگر شخص وارد نباشد و آن فضل لازم رابرای تحقیق و پژوهش نداشته باشد نه درطول آن یک سال می تواند انجام بدهد نه در زمان کوتاه تر; چون این جور کارها بامحتوا سر و کار دارد. بنا بر این شخصی که می خواهد برنامه رایانه ای در زمینه علوم اسلامی تهیه کند باید خود فاضل باشد به عبارت دیگر وقتی که فرد می خواهد مطالبی را به کامپیوتر بدهد تا بعدا جوابی بگیرد،اگر خودش متوجه نباشد چگونه می توانددرست عمل کند؟!

آیا شما نمونه هایی را می توانید نام ببرید که به خاطر فقدان تخصص لازم در یکی از دو زمینه یاد شده، حاصل کار، ضعیف درآمده باشد؟

در این زمینه نمونه هایی سراغ داریم که کارهایی انجام شده و برخی کارهایی می خواسته انجام بگیرد ولی به خاطر اینکه همین مطلب در آنها رعایت نشده بود،خنثی شد. یعنی در همان وسط کار فهمیدندکه اشکالات فراوان دارد. اشکالات هم به خاطر این بود که اصلا خود آن کسی که متصدی این کار بوده آن طوری که باید ازمباحث آگاهی لازم را نداشته است.

یک وقتی صحبت از این بود که مرکزی مثل مرکز شما - حالا یا بزرگ تر یاکوچک تر از آن - این جور موارد راجوابگو باشد. اگر واقعا مرکزی می توانست این موارد را تامین کند قطعا همه راضی بودند; چرا؟ برای اینکه اهل تحقیق با کارخودشان قیاس می کردند و می دیدند خیلی تفاوت دارد و اگر هم بعدا معلوم می شد که اشتباهاتی صورت گرفته، خود اینها متوجه بودند.

فرض کنید مثلا یک مدرس قوی الان دارد درس خارج می دهد، یا فرض کنیددارد مباحث کتاب بیع را مطرح می کند یادارد بحث ارث را تدریس می کند و یاحدود و دیات می گوید; چنین شخصی طبعاخیلی راضی بود که به جای آنکه خودش تتبع کند و مطالب کمی به دست بیاورد، به این مؤسسات مراجعه کند و به کمک این ابزار جدید، مطالب خیلی فراوانی را دراختیار بگیرد و چون خودش هم این توان رادارد که وقتی آن را می خواند بفهمد کدام مطلب اشتباه است و کدام درست، لابدمی فهمد که مثلا 50 مطلب را به این عنوان در اختیار او گذاشته اند و ده، بیست، چهل تای آنها یا 49 تای آنها درست است.

آیا کم و کیف مطالب و محتوای متون ومنابع اسلامی را برای محققان در داخل وخارج، باید در قالبهای متفاوتی مطرح کرد؟

وقتی قرار باشد با خارج از محیط علمی خودمان روبرو باشیم و بخصوص وقتی بخواهیم با خارج از محیط شیعی یعنی با اهل تسنن مواجه باشیم وضع کاملا فرق می کند. وقتی در سطحی وسیع تر یعنی با دنیابخواهیم طرف باشیم، با دنیایی که اصلا بااین حرفها سروکار ندارد دیگر نمی توانیم بگوییم مامطالب را در اختیار آنها می گذاریم و آنهاخودشان غث و ثمین آن را از هم تشخیص بدهند;از مطالب درست آن استفاده کنند ومطالب نادرست آن را کنار بگذارند! البته حالت مطلوب همین است که آنها این طوری باشند ولی ظاهرا این گونه نیستند،مگراینکه زمانی به این درجه از شناخت برسند.

در محیط خودمان و در داخل حوزه هاالبته قضیه فرق می کند. الان تشکیلات مختلفی وجود دارد که برای پاسخگویی به سؤالات آمادگی دارند و افراد فاضل حوزه که مثلا چند سال درس خارج خوانده اند بعداز مراجعه به این قبیل مراکز می تواننددقیقا بگویند که چیزهایی که در اختیارشان گذاشته شده است در چه قسمتهایی به دردآنها خورده و در کجاها فایده ای برایشان نداشته است. ولی وقتی که می خواهیم این مطالب را در اختیار دیگران بگذاریم انصافاباید به این مسئله توجه کنیم که ما تنها دنبال لفظ نیستیم تا گفته شود هر کسی که ادبیات خوب می داند بیاید و کار را انجام دهد; این کارها طوری نیست که صرفا با لفظ حل شودبلکه ما دنبال مطلب هستیم. اگر آن دونکته ای که عرض کردم (یعنی یکی رفتن به دنبال عرضه محکمات اسلام و دیگری سپردن کار در این گونه مراکز تحقیقی به دست افرادی با بنیه قوی علمی) مورد توجه باشد - که شاید هم در خیلی جاها باشد -می توان به نتیجه کار امیدوار بود.

برخی مؤسسات در تهران یا جاهای دیگر بدون پشتوانه تحقیقاتی لازم در زمینه علوم اسلامی، صرفا به افراد متخصص در بیرون از مراکز حوزوی که در زمینه رایانه و مسائل فنی آن تخصص دارند اتکا کرده اند. این مراکزبا سپردن کتب و منابع اسلامی به دست این افراد، از آنها می خواهند که منابع اسلامی راپردازش کنند و برای عرضه آماده کنند. شما تاچه حد به محصول کار این قبیل مراکز ومؤسسات خوشبین هستید؟

دنیای روز دنیایی است که هراحتمالی در آن داده می شود، در این کارهاهم افراد غیر متدین ممکن است گاهی آسیبهایی برسانند بنا بر این حتی اگر فرض کنیم که این مطلب الان مورد ابتلا نیست، ازاین نکته نباید غافل شد. فرض کنیدمؤسسه ای در قم تعدادی از اهل علم و غیراهل علم، افراد حوزوی، دانشگاهی و حتی غیر حوزوی - دانشگاهی را به خدمت گرفته است; کسانی که می توانند این کارهارا انجام دهند و مشغول کار هستند علی القاعده از بابت کار آنها این اطمینان خاطروجود دارد که اینها واقعا می خواهندواقعیات را منعکس کنند، مگر اینکه در این میان کسی پیدا شود که خدای ناکرده نخواهد واقعیات را منعکس کند; در اینجاهمان اشکالی که سابق بود بلکه به مراتب زیادتر باز وجود دارد.

سابق گاهی کسی پیدا می شد که حرف باطلی می زد و چون دیگران حوصله مراجعه نداشتند چه بسا عکس العمل خاصی هم نشان داده نمی شد. آن شخص مثلا خودش می رفت و تاریخ طبری یا تاریخ ابن اثیر رااز اول تا آخر مراجعه می کرد و هر چه به نفع خودش بود یادداشت می کرد. حتی گاهی در مسائل فقهی، فرض کنید عالمی دریک محیط غیر شیعی فتوایی می دهد و بعدمورد اعتراض قرار می گیرد. صاحب فتوا هم می رود سراغ تتبع و در تتبعش هر چه به نفع آن فتوا است یکی یکی جمع می کند و آنهارا ارائه می دهد و می گوید بفرمایید این هم بیست یا سی مدرک در تایید آنچه که من مطرح کردم و شما گفتید باطل است. غافل از اینکه در این کارها اگر خدای ناکرده چنین احتمالاتی در جاهایی باشد، برمسئولان آن کار لازم است که واقعا متوجه باشند که این کار احتیاج به تعهد و تدین دارد. در اینجا شخص فقط باید واسطه باشدتا مطالبی که هست را منعکس کند; خودش هیچ گونه اعمال نظر نباید بکند; نبایدبگوید اینهایی که خوب است را بگوییم واینهایی که خوب نیست را نگوییم.

ولی قبلا گفتید که ما نباید هر مطلبی رابه صرف ارتباط با دین یا متون دینی مطرح کنیم، بلکه به قول شما فقط محکمات را بایدمطرح کرد.

البته توجه کنید که آن حرفی که من در ابتدا زدم و گفتم باید محکمات اسلام رامطرح کنیم، نباید با این سخن اخیر بنده خلط شود. ما نمی توانیم این را منکر بشویم که محکمات و متشابهات داریم. یک سلسله محکمات و متشابهاتی هست که اگر ما آنهارا در اختیار مردم بگذاریم مسئله سازمی شود. ما الان گرفتار این قضیه هم هستیم.مثلا در بعضی از منبرها گرفتار این مطلب هستیم. لذا به جای آنکه مشکل مردم حل شود، بعضی از متشابهات که سؤال انگیزاست مطرح می شود - جواب هم داده نمی شود - و این کار قدری اذهان را مشوش می کند. پس این یک حرف دیگری است وکسی نگوید که پس در آنجا هم بگویید هرچه هست و نیست را مطرح کنید. تصورمی کنم باید به این امر هم توجه کرد.

اگر این توجه باشد، آن وقت نوبت به این حرف می رسد که واقعا باید این کارهاانجام شود و درست هم انجام شود و روز به روز از حیث مصادر، مصادر بیشتری دراختیار قرار بگیرد. یعنی بر فرض اگر دراحادیث تتبع صورت می گیرد، کتابهای حدیثی خطی هم کم کم چاپ شود و درکتابهای چاپی هم آن دسته از آنها که هنوزتحقیق نشده کم کم تحقیق شود تا اگراشکالی در چاپها هست یا اگر اشکالی درنسخه های خطی آنها بوده برطرف شود. درمواردی به خاطر اینکه نسخه خطی دراختیار نبوده اشکالاتی وجود دارد که اینهاباید رفع شود. به این ترتیب کار روز به روزگسترده تر می شود. آن وقت نتیجه این است که لااقل یکی از اهدافی که از این کارهادنبال می شود - یعنی اینکه گفته می شود ماباید پاسخگوی دنیا باشیم - تحقق می یابد.در این حالت است که می توانیم کاملا باآرامش و اطمینان مطالب را در اختیار دنیا یادر اختیار جهان تسنن و همین طور در اختیارمردم در داخل کشور خودمان قرار بدهیم.در مرحله بعد حتی همین مؤسسات می توانند نتیجه این کارها را در اختیار کسانی بگذارند و این افراد هم با قلم خوب و با بیان خوب آنها را بنویسند و به صورت کتاب یاجزوه عرضه کنند و یا در قالبهای دیگر مثلابه صورت نوار ارائه و در دنیا منتشر کنند.

با توجه به نیاز مسلمانان و مردم جهان،چه پیشنهادی برای تبیین معارف اسلام روی شبکه جهانی دارید؟

این مطلب که الان گاهی به این صورت گفته می شود که «دنیا تشنه واقعیات است »; این را ما باید این گونه تعبیر کنیم که دنیا تشنه مطالب منطقی است، مطالبی که بااستدلال و منطق باشد، مطالبی که روشن است و با فطرت انسان هماهنگ و همگون است; بشر امروز الان دنبال این گونه چیزهاست. اگر این کارها انجام شود و دقیقااین جور مطالب تحویل داده شود - یعنی مطالب «صحیح » و «قابل فهم » عرضه شود -به نظر می رسد که هم به نیاز موجود جواب گفته می شود و هم اشکالات و شبهات پاسخ داده می شود.

برای پاسخگویی مناسب به سؤالات ودفع و رفع شبهات متعددی که در ارتباط بااسلام و تشیع در همین رسانه های جهانی مطرح می شود چه باید کرد؟

نباید فراموش کرد که زمان فراوانی گذشته تا این شبهات به قول خودمان برف انبار شده است. همان طور، زمان فراوانی هم نیاز است تا این شبهات به صورت منطقی و همه کس فهم و به صورت علمی در محافل علمی پاسخ داده شود. نبایددستپاچه شویم. اگر مثلا دویست یا سیصد یاپانصد و یا حتی هزار اشکال را یک ماهه ودو ماهه جواب بدهیم ممکن است بعضی ازجوابها نپخته باشد و جواب نسنجیده ما به جای اینکه جواب آن شبهه را داده باشدمقداری هم خود اشکال را تقویت کند. اما بالاخره این کاری است که بایدانجام بشود و انجام می شود و مؤسسات وافرادی که دنبال این کارها بوده اند خیلی خدمت کرده اند و خدمات آنها هم بسیارمورد استفاده قرار گرفته و بعدها هم خیلی مورد استفاده قرار می گیرد. امیدواریم که کارهایشان دیگر جهات منفی هم نداشته باشد.

تلاش برخی مؤسسات و مراکز تحقیقی این است که هر چه سریع تر خود را به پای مؤسسات پژوهشی بین المللی و سایت های فعال آنها روی شبکه جهانی برسانند. لابدمی دانید که مراکز بسیار قوی و برخوردار ازامکانات مالی و حمایتهای سیاسی فراوان، دراین زمینه مشغول فعالیت هستند. نظر شما دراین زمینه چیست؟

من این مطلب را در جای دیگری هم عرض کرده ام که ما نباید کارهایمان را با دنیاقیاس کنیم. یعنی الان چه شما و چه دوستان شما یا همکاران شما یا کسانی که در حوزه علمیه دنبال این کار هستند هیچ کدام نبایدخودش را با آن مجموعه ای که در آمریکاهست مقایسه کند چون آنها ممکن است واقعا پایبند به هیچ چیز نباشند. ما فعلا باجهات علمی و صنعتی آنها کاری نداریم اماآنها از اینکه چیزی حتی با جهات دینی ومذهبی مخالفت داشته باشد، حتی اینکه علیه مسیحیت خودشان باشد هیچ باکی ندارند.ولی ما در تمام کارهایی که می کنیم، هدفمان ترویج دین است و این باید یادمان باشد که از هدفمان دور نشویم. گاهی محقق یامصحح کتاب، آدمی است بی تفاوت یاآدمی است که اسلام و غیر اسلام برایش فرقی ندارد، می گوید من محقق هستم، من می خواهم تحقیق کنم، چنین کسی با من خیلی فرق دارد; من هدف دینی دارم، من نمی توانم هر کتابی را تحقیق کنم ولی او هرکتابی را تحقیق می کند. من هر کتابی را حتی هر جوری نمی توانم تحقیق کنم ولی او هرکتابی را هر طور که دلش بخواهد می تواندتحقیق کند. من اگر در خلال این کتاب دیدم شخصی مطرح است که مورد ابتلای مردم نیست یعنی هیچ فرق نمی کند که درباره اش چیزی بدانند یا ندانند، اصراری درمطرح کردن او ندارم.

تشکیلات و نهادهای داخل کشور مانباید خودشان را با سایر کشورها قیاس کنند.این مطلب را به این جهت عرض کردم که گاهی شاهد دستپاچگی افراد هستیم یعنی می خواهند با آنها رقابت کنند. بالاخره کارما باید به گونه ای انجام شود که ترویج دین باشد. تا حدی که می توانیم باید انجام بدهیم و در جایی که نمی توانیم، به نظر می رسداگر انجام ندهیم ظاهرا بهتر است تا وقتی که فرصت مناسبی پیش بیاید و آن را انجام بدهیم. هدف اصلی را نباید هرگز فراموش کنیم. امیدواریم همه ما به هدف اصلی خودمان پایبند باشیم و این خدمات وکارهایی که در مؤسسات انجام می شودهمگی در این راستا باشد.

چه رهنمودی برای مراکز و مؤسسات تحقیقاتی که در تهیه و تولید نرم افزارهای علوم اسلامی فعالیت می کنند، دارید؟

من به نتیجه بخش بودن این کارهاواقعا معتقد هستم. الان من به وضوح می بینم که این امر یعنی استفاده از این وسایل، جای خود را در میان طلاب و فضلا و دانشجویان باز کرده است. مثلا وقتی اهل علم یا دیگران به منزل ما می آیند و می بینند من دارم کتابی را ورق می زنم و می بینند که مثلا دنبال حدیثی می گردم، فورا می گویند چراخودت را معطل می کنی؟ اجازه بدهید من مثلا از فلان بانک اطلاعات این مورد رابرای شما پیدا کنم. یعنی به خوبی پیداست که این مطلب چه در میان طلبه و چه غیرطلبه جا افتاده که این ابزار جدید کارآیی خاص خودش را دارد. اما در ابتدا این اعتقادوجود نداشت.

به نظر می رسد در مورد اصل ضرورت استفاده از این ابزارها دیگر لازم نیست تاکید و تبلیغی صورت بگیرد. یک موقعی لازم بود که از این مسئله دفاع شود و سوءتفاهم ها برطرف شود. اما حالا این طورنیست. الان آنچه لازم است بیشتر انجام شود این است که تشکیلات شما (مرکزتحقیقات) یا تشکیلات حوزه یا مراکزموجود در سطح کشور کاری کنند که زمینه استفاده از این ابزار را برای همه افراد هر چه بیشتر فراهم کنند. اگر این وسایل دردسترس باشد و از حیث قیمت هم مناسب باشد به طوری که از این نظر هم مانعی در استفاده ازآنها وجود نداشته نباشد، خواهید دید که استقبال از آن روز به روز بیشتر خواهد شد.

حالا که همه یا بیشتر افراد این ابزار راپذیرفته اند، باید موانع رفع شود، مسافتهانزدیک شود به طوری که مراجعه به اینجا وآنجا لازم نداشته باشد و افراد خودشان بتوانند به آسانی مطالب مورد نظرشان راپیدا کنند یا راهنماییهای لازم را دریافت کنند.

به نظر شما آیا بهتر نیست هماهنگی هایی میان مؤسسات تحقیقی رایانه ای به وجود بیاید و به این وسیله کیفیت کارهای خودشان را بالا ببرند؟

کارهایی که عرضه شده، از مؤسسات مختلف است و کارهای تکراری هم زیادشده بدون اینکه حتی خود تولید کنندکان ازکارهای یکدیگر خبر داشته باشند یا اگر خبردارند خیلی معلوم نیست که کدام برنامه بهتراست. بنا بر این خوب است که بهترین برنامه ها معرفی شود و برنامه های جامع ترانتخاب شود. خود مؤسسات اگر بخواهند به اصل تحقیق کمک کنند باید از این بعدبیشتر با هم همکاری کنند. بالاخره یک کاردینی است و کسانی که در این زمینه ها در هررده ای مشغول کار هستند اگر قصد قربت بکنند قطعا به هم کمک می کنند هر چنداحیانا نتایج مالی و مادی خاصی برایشان داشته باشد یا نداشته باشد. در یک کار دینی واقعا هر چقدر خلوص و توجه به رضای خدا بیشتر باشد، بهتر است و ان شاءالله همه در این راه موفق و مؤید باشند.

نظر شما راجع به اینترنت چیست؟ درباره مباحثی که الان در شورای امنیت ملی یامراکز دولتی برای آزاد کردن اینترنت مطرح است یا همین مقداری که الان در دسترس است چه نظری دارید؟

البته هر چقدر که بتوانیم از تبعات منفی آن کم کنیم نباید کوتاهی بورزیم. البته نسبت به کار خودمان، همان طور که عرض کردم اگر نکات و شرایطی که به آنها اشاره کردم مراعات شود، هر چقدر بتوانیم تلاش کنیم و کارهایمان را در اختیار جهان بگذاریم جا دارد. یعنی کار نباید به گونه ای باشد که حرفهای غیر منطقی و نادرست وغیر اصولی را در اختیار آنها بگذاریم چون این نه تنها باعث تبلیغ دین نمی شود بلکه مشکل هم درست می کند. باید حرفهای محکم، صحیح و منطقی را در اختیاربگذاریم اما اگر به اسم دین و مذهب، دست همه باز باشد که هر گونه دلشان خواست حرف بزنند معلوم نیست کار به کجا منتهی شود. البته خیلی ها در جواب به ما می گویندکه به حرف شماها نیست، فرض کنید ایران را هم از جغرافیا برداریم; این چیزی است که در دنیا انجام شده و در اختیار همه هست و همه دارند انجام می دهند!

البته در اینترنت بیش از آنکه جنبه های فساد و جنبه های نامطلوب باشد، مطالب مفید وقابل استفاده بسیار زیاد است. چه از جهت تحقیقات دانشگاهی و چه از نظر تحقیقات اجتماعی و همین طور از جهت اطلاعات عمومی; حالا سؤال ما این است که آیا شما باتوجه به هر دو جنبه آن این نظر را ابرازمی کنید؟

بله، این مثل همان کانالهای مختلف تلویزیونی است. بنده یک وقتی رفته بودم لبنان; آنجا بیست تا کانال هست، دو سه تای آنها هم خیلی معمولی است یعنی مطالب علمی است. دست همه باز است و با زدن یک دکمه می توانند از برنامه های آن استفاده کنند. ولی وقتی حاصل جمع آن رامی سنجیم، می بینیم که این با آن هدف مانمی سازد. درست است که اطلاعات می دهد، درست است که آگاهی می دهد(آگاهیهای علمی) اما فساد هم همراه آن است. ما اگر آدمهایی داشته باشیم که این آدمها بتوانند انتخاب کنند مطالب را خوب است، اما این امر در اختیار ما نیست و خیلی هم نباید خوش بین بود، بخصوص در موردکسی که به اصطلاح از حیث سن درشرایطی است که طبیعتا چیزهای دیگری راهم طالب است. این مطلب خیلی واضح است و نیاز به استدلال ندارد که هر چیزی که در آن واحد هم استفاده صحیح دارد وهم استفاده های بد دارد، خوبهایش را نبایدترک کنیم. مثلا در مورد همان کانال های تلویزیونی که عرض کردم بعضی ازکانالهایش علمی است، شخص اگر خودش فکر صحیح داشته باشد و اهل انتخاب صحیح باشد، می تواند در صورتی که در24 ساعت 10 ساعت از تلویزیون استفاده می کند، از همان تلویزیون فاسد دنیا، 10ساعت از برنامه های خوب و مفیدش رااستفاده کند ولی می دانیم که در عمل این گونه نیست. در عمل می بینید که همان کسی هم که به قول خودش دنبال مطالب علمی است، به چیزهایی کشیده می شود که قابل دفاع نیست. اینکه خود دنیا چه خواهد کردنمی دانیم، چون خودشان هم بالاخره مشکل دارند; خودشان هم امروز به این نتیجه رسیده اند که فساد نباید گسترش پیدا کند ونباید اسباب گسترش آن را فراهم کرد. مانمی دانیم که آنها با این مشکل خودشان چه کار می کنند یا چه کار نمی کنند. در هرصورت این حرف حرفی منطقی است که اینترنت هم مطالب خوب دارد و هم مطالب بد و اگر ما از این طریق استفاده نکنیم، ازهیچ طریق دیگری هم ممکن است دسترسی به این مطالب میسر نباشد. اما همان طور که عرض کردم هیچ وقت نباید هدف دینی خود را فراموش کنیم.

اگر فرض کنیم 40 درصد یا حتی 60درصد از اطلاعات فاسد موجود روی اینترنت رابه وسیله فیلتر بتوانند ببندند - یعنی همین کاری که الان در برخی کشورها انجام می شود وبعضی مراکز در داخل کشور خودمان هم که به اینترنت متصل می شوند با گذاشتن فیلترهایی جلو مطالب فاسد را می گیرند - در این صورت نظر شما چیست؟

این مسئله از مسائلی نیست که بحث اهم و مهم در آن مطرح باشد. نباید گمان کرد که این مسئله مثل اهم های دیگر است.مثلا شخصی می خواهد به همراه خانمش به مکه برود. آن زمان مثلا می گفتند حتما بایدیک عکس از خانمت داشته باشی; عکاس زن هم نبود. در اینجا مجتهد می گفت مسئله مهمی مثل حج را به خاطر یک عکس واینکه یک لحظه نامحرم می خواهد عکس بگیرد، نباید مانع شد. یا مثلا در مسئله تشریح یا سایر مسائل جدید پزشکی مسئله اهم و مهم می تواند مطرح شود.

اما مطالب فاسد جوری است که پنج درصد آن هم اشکال دارد. اصولا برای این کار درصد نباید تعیین کنیم. پنج درصد یا ده درصد از آن هم که بماند باز اشکال وارداست. چون مسئله فحشا و منکرات چیزی نیست که بتوان حتی به مقدار کم آن هم رضایت داد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان