وضعیت عمومی پاکستان
جمهوری اسلامی پاکستان در جنوب آسیا قرار گرفته و وسعت آن 943/803 کیلومتر مربع است. (در این رقم، مناطق گلگت و بتستان به وسعت 520/72 کیلومتر مربع و کشمیر آزاد به مساحت 639/11 کیلومتر مربع، جوناگری و مناوادر در نظر گرفته نشده اند.)(1) پاکستان از غرب با ایران و از شمال با افغانستان و از شمال شرق با چین و از شرق با هند هم مرز است و از جنوب به دریای عمان و آب های آزاد راه دارد.
این کشور از لحاظ جمعیت، دومین کشور اسلامی به شمار می رود. بنابر سرشماری سال 1377 ه/ 1998 م میزان جمعیت آن 571/579/130 نفر بوده است.(2) پاکستان در گذشته جزو سرزمین هند بود و در سال 1947 تحت رهبری قائد اعظم محمدعلی جناح از هند جدا
گردید و به صورت یک کشور مستقل درآمد و پس از استقلال، به پاکستان غربی و شرقی تقسیم شد. اما وحدت سیاسی این دو بخش چندان دوام پیدا نکرد و در سال 1971 بخش شرقی آن از بخش غربی استقلال یافت و کشور بنگلادش به وجود آمد.
پاکستان دارای نظام فدرالی و جمهوری اسلامی است. قوانین اسلامی در محاکم قضایی آن تا حدی اجرا می شوند. در دهه 80 میلادی رئیس جمهور ضیاء الحق (1977 1988) کوشید تا گام های بیشتری در جهت اسلامی کردن کشور بردارد، اما پس از او این تلاش ها دوباره متوقف شدند. پاکستان دارای چهار ایالت است: پنجاب، سند، بلوچستان و سرحد، اما در تقسیمات اداری آن، دو ناحیه دیگر نیز وجود دارند که خارج از محدوده ایالات چهارگانه می باشند: یکی نواحی شمالی که گلگت و بتستان را در برمی گیرد؛ دوم اسلام آباد پایتخت آن کشور. تقسیمات اداری معمولاً بر مبنای توزیع و ترکیب گروه های قومی صورت گرفته است. پنج گروه قومی عمده در این کشور وجود دارند: پنجابی، سندی، بلوچ، پتان / پشتون، گلگتی و بلتی.
زبان رسمی کشور «اردو» است. هرچند اردو اصالتا گویندگان بسیار کمی در این کشور دارد، اما از این که در دوران قبل از استقلال پاکستان، زبان رسمی مسلمانان به شمار می آمد، پس از استقلال به عنوان زبان رسمی پاکستان انتخاب شد. زبان انگلیسی نیز در ادارات رایج است. اسناد اداری عمدتا به زبان انگلیسی و یا اردو انگلیسی تنظیم یافته اند و در دانشگاه ها به عنوان زبان علمی، اهمیت بیشتری نسبت به زبان اردو دارد. غیر از اردو، که زبان ملّی کشور است، زبان پنجابی، سندی، بلوچی، پشتو، فارسی، بلتی، گلگتی و تبتی نیز در این کشور رایج است.
ادیان و مذاهب
در پاکستان، ادیان و مذاهب متعددی وجود دارند، اما اکثریت قاطع مردم آن را مسلمانان تشکیل می دهند. طبق سرشماری سال 1981 م / 1360 ه.، 68/96 درصد مسلمان، 55/1 درصد مسیحی و 51/1 درصد هندو و بقیه بودایی، سیک، زرتشتی و از دیگر ادیان می باشند.(3) در میان مسلمانان آن، اهل سنّت، که اکثرا حنفی مذهب هستند، اکثریت دارند. مسلمانان اهل سنّت به سه گرایش مختلف تقسیم شده اند: «دیوبندی» که منسوب به پیروان مدرسه دیوبند هستند که در سال 1283 ق در قصبه ای به همین نام در ایالت اُتار پرادش هند به وسیله مولانا محمد قاسم ناناتوی تأسیس شد.(4) «بریلوی» که منسوب به پیروان احمد رضا خان بریلوی اند که مدرسه ای در شهر بریلی هند بنا کرد و در مقام مخالفت با مکتب دیوبندی برآمد. بریلوی ها معمولاً صوفی مسلک و معتقد به تقدّس اولیا و رهبران مذهبی هستند و زیارت قبور اولیا و شفاعت و یاری طلبیدن از ارواح آنان را در حل مشکلات و برآوردن حاجات خود مؤثر می دانند.(5) گرایش سوم، گرایش اهل حدیث است که گروهی به شدت سنّتی و محافظه کار، شبیه گروه اخباری در میان شیعیان، می باشند. اهل حدیث پاکستان روابط نزدیکی با وهّابیان عربستان دارند و مذهبیان عربستان کمک های زیادی در تأسیس مدارس و تأمین هزینه های آموزشی این گروه کرده اند.
پس از اهل سنّت، دومین گروه مذهبی عمده را شیعیان تشکیل می دهند. شیعیان پاکستان به دو گروه دوازده امامی و اسماعیلیه تقسیم می شوند. اکثریت قاطع شیعیان جزو گروه اول هستند، اما تعدادی از فرقه اسماعیلیه نیز در کراچی، گلگت، ملتان و سند زندگی می کنند.
پیشینه تشیّع در پاکستان
بر اساس برخی شواهد تاریخی، تشیّع در نیمه اول قرن یکم هجری به سرزمین شبه قاره هند راه پیدا کرده است. در دوران حکومت حضرت علی علیه السلام نیروهای عرب از مرزهای سند عبور کردند. بخشی از مردم «جات» ارادتی عمیق به حضرت پیدا کردند، به طوری که به غلو و الوهیت کشیده شدند.(6)
«شنسب جد غوریان که فاتح شمال هند بود به دست حضرت علی بن ابی طالب اسلام آورد و با امام پیمان وفاداری بست و از ایشان مقررات و دستورالعمل هایی را گرفت. در مراسم تاج گذاری حاکم جدید، میثاقی که توسط حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام نوشته شده بود، به زمامدار جدید تحویل داده شد و او نیز متعهد شد که به شرایط و مفاد آن عمل کند. آنان مریدان حضرت علی بودند و عشق آن حضرت و اهل بیت پیامبر عمیقا در عقایدشان ریشه دوانده بود.»(7)
محمد قاسم فرشته، مورّخ معروف هندی، نیز در کتاب خود می نویسد که شنسب و قبیله او همیشه بر دوستی و طرف داری خاندان اهل بیت باقی ماندند.(8) سلسله «شنسبانی» در جریان قیام ابومسلم، که منجر به سقوط اموی ها گردید، از قیام ابومسلم حمایت کرد.
مردم سند پس از تشرّف به اسلام، روابط خود را با اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله حفظ کردند. به گفته ابن قتیبه، یکی از همسران امام سجّاد علیه السلام به نام حمیدان از اهالی سند بود و زید شهید نیز از فرزندان همسر سندی امام سجّاد علیه السلام بوده است. در عصر امام صادق علیه السلام نیز افراد زبده ای از ناحیه سند نزد امام صادق علیه السلام مشغول فراگیری علوم اسلامی بودند که از آن میان می توان به ابان سندی، خلاد سندی و فرج سندی اشاره نمود.
در زمان منصور، خلیفه دوم عباسی، عمرو بن حفص به فرمان داری سند منصوب شد. او یکی از طرفداران جدّی حضرت علی علیه السلام بود و از قیام محمّد «نفس زکیّه» حمایت کرد و برای عبدالله اشتر، فرزند محمّد، که در بصره مشغول جمع آوری سلاح و تجهیزات بود، پول هایی فرستاد تا اسب و شمشیر تهیه کند. پس از جریان شهادت محمّد نفس زکیه، عبدالله اشتر، فرزند وی، به عمرو بن حفص در سند پناهنده شد و عمرو او را نزد یکی از راجه های هندی فرستاد تا از ایشان نگه داری نماید. عبدالله ده سال در سرزمین راجه هندی به تبلیغ آیین تشیّع پرداخت.(9)
در قرن سوم و چهارم هجری، تشیّع اسماعیلی در هند گسترش یافت. در سال 270 ق / 883 م هیثم از طرف ابن جوثب منصور الیمان، داعی اسماعیلی مذهب یمنی، برای تبلیغ به سند فرستاده شد و او این مذهب را در ناحیه سند گسترش داد. در سال 373 ق العزیز، خلیفه فاطمیان، سپاهی به فرمان دهی ابن شیبان به سمت ملتان اعزام کرد. او ملتان را تسخیر نمود و به نام خلیفه فاطمی خطبه خواند، اما در سال های 399 و 400 در پی لشکرکشی سلطان محمود غزنوی به هند، حکومت طرفدار خلیفه فاطمی سرنگون و تعدادی از طرفداران این فرقه به قتل رسیدند. هجوم غزنوی هادرکل نتوانست به حکومت و اقتدار اسماعیلیه در سند پایان بخشد.
اسماعیلی ها پس از اندک زمانی دوباره به سازمان دهی خود پرداخته، سلسله حکومت مستقل «سومره» را در سند به وجود آوردند که تا چهار قرن استمرار یافت.(10)
شیعیان به تدریج در سده های بعد، قدرت بیشتری کسب کردند. آن ها در نواحی گوناگون هند، به ویژه شمال آن، حکومت های مستقلی تأسیس نمودند. سلسله حکومت های شیعی«اوده»،«بیجاپور» و «عادل شاهان» در هند معروفند.
پس از سلطه استعمار انگلیس بر شبه قاره هند در قرن هجدهم، قدرت مسلمانان، به ویژه شیعیان، رو به زوال نهاد. در واقع، دوران سلطه دو قرنه استعمار بر هند، دوران انتقال قدرت از مسلمانان به هندوها بود که تا امروز نیز این وضعیت در سرزمین هند ادامه دارد. اما در پاکستان، که در سال 1947 استقلال خود را از هند و انگلیس به دست آورد، قدرت دوباره در دست مسلمانان قرار گرفت، اما شیعیان به دلیل در اقلّیت بودن نتوانسته اند نقش سرنوشت سازی در صحنه سیاسی پاکستان ایفا نمایند.
جمعیت شیعه
شیعه در پاکستان دومین گروه مذهبی را از لحاظ جمعیت تشکیل می دهد، اما آمار دقیقی از میزان جمعیت آن وجود ندارد. محققان و کارشناسان مسائل پاکستان ارقام بسیار متفاوتی ذکر کرده اند که از 10 تا 25 درصد را در برمی گیرد. در دائرة المعارف مسیحی جهان در سال 1980، جمعیت شیعیان 5/14 درصد ذکر شده است.(11) دانشنامه جهان اسلام میزان جمعیت شیعیان این کشور را بین 15 تا 20 درصد تخمین زده است.(12) نویسنده دائرة المعارف تشیّع در سال 1373 جمعیت شیعه را 6/20 درصد ذکر کرده که در مجموع 000/885/16 نفر از کل جمعیت 83 میلیونی آن کشور را در دو دهه قبل تشکیل می داده اند.(13) فرانسوا توال جمعیت شیعی پاکستان را 000/000/30 نفر تخمین می زند.(14)
در پاکستان، ارائه آمار دقیق از پیروان مذاهب اسلامی بسیار مشکل است؛ زیرا برخی پیروان مذاهب اسلامی به دلایل مذهبی و یا سیاسی، هویّت مذهبی خود را پنهان نگه می دارند، چنان که عده ای از شیعیان روستایی ایالت سرحد، که در مناطق سنّی نشین هم مرز با افغانستان واقع شده اند و همچنین برخی روستانشینان شیعه مذهب بلوچستان و سند همیشه در تقیّه زندگی می کنند و شیعه بودن خود را مخفی نگه می دارند.
توزیع جمعیت
بر خلاف بسیاری از کشورهای اسلامی که شیعیان در آن ها از نوعی تمرکز جغرافیایی برخوردارند، در پاکستان چنین چیزی به چشم نمی خورد. شیعیان این کشور در تمام شهرها و شهرستان ها پراکنده اند و این پراکندگی در سطح روستاها نیز به چشم می خورد. مهم ترین شهرهایی که شیعیان در آن ها سکونت دارند، عبارتند از: کراچی، لاهور، ملتان، راولپندی، اسلام آباد، جنگ، سیالکوت، حیدرآباد، پیشاور، پاراچنار، کوهات، اسکردو و کوئته.
پنجاب پر جمعیت ترین ایالت این کشور، بیشترین جمعیت شیعه را در خود جای داده است. در لاهور، مرکز پنجاب، قریب نیم میلیون شیعه در سال های آخر دهه 60 شمسی زندگی می کردند(15) که امروز با توجه به رشد زاد و ولد در آن کشور و همچنین مهاجرت روستاییان به آنجا، ممکن است این تعداد به دو برابر افزایش یافته باشد. شیعیان لاهور عمدتا در محلّه «موچی دروازه» و «بازار حکیمان» ساکن هستند و عده ای نیز به طور متفرقه در سایر نقاط شهر سکونت گزیده اند.
لاهور یک شهر مهم تاریخی و فرهنگی است که نزد شیعیان نیز همین موقعیت را دارا می باشد. در این شهر، گروه ها و انجمن های مذهبی و فرهنگی زیادی مستقرند که برخی در محدوده لاهور و پنجاب مشغول فعالیت می باشند و برخی دیگر در سراسر پاکستان فعالیت می کنند. مهم ترین انجمن ها و گروه های شیعی مستقر در آنجا عبارتند از: «اداره تحفّظ حقوق شیعه»، «کنفرانس سراسری شیعیان پاکستان»، «وفاق علمای شیعه پاکستان» که این سه گروه در سطح کل شیعیان پاکستان فعالیت دارند «انجمن رضاکاران حسینی»، «حمایت اهل البیت»، انجمن اقامه نماز به نام «معین الصلاة»، انجمن حمایت از امور اموات به نام «معین الاموات» و مؤسسات فرهنگی دیگر مانند «امامیه مشن» و «معارف اسلام».(16)
یکی دیگر از شهرهای مهم پنجاب، «ملتان» است که در جنوب غرب لاهور واقع شده است. ملتان شهری بسیار قدیمی است و مرکز برخورد تمدن های بودا، هندوئیسم و اسلام شناخته شده. اسلام در قرن اول هجری، به وسیله محمد بن قاسم در این سرزمین راه یافت و به مرور زمان، تشیّع نیز در آنجا نفوذ کرد. امروز بیش از 30% جمعیت این شهر را شیعیان تشکیل می دهند.(17) آن ها در نواحی جلال پور پیراله، سالار وطن سادات، جک حیدرآباد، قتال پور، خانیوال، دهاری، میلسی، لودهران و تنکسی زندگی می کنند. گفته می شود که قدیمی ترین حسینیه جهان نیز در همین شهر تأسیس گردیده است که تاریخ آن به عصر همایونازسلاطین مغول برمی گردد.
در کراچی مرکز ایالت سند، نیز جمیعت زیادی از شیعیان زندگی می کنند. پس از تقسیم شبه قاره هند، تعداد زیادی از شیعیان هند به این شهر مهاجرت کردند که امروز به نام «خوجه ها» یاد می شوند. خوجه ها قوم ثروتمند و تحصیل کرده ای هستند که در ادارات دولتی نیز نفوذ قابل توجهی دارند. قدیمی ترین محله شیعه نشین کراچی محله «کرادر» است، اما پس از مهاجرت شیعیان هندی به این شهر، محلّه های ناظم آباد، لیاقت آباد، حیدرآباد، بحش، محمودآباد، بهادرآباد، محلّه محمدعلی، محلّه سادات، سعودآباد، شارع دریغ، ملیر، حسین آباد، محمدآباد، ولانی و بنکلور نیز بر آن افزوده شدند.(18) امروز تعدادی از شیعیان فارسی زبان قوم هزاره نیز در محلّه «حسین گوت» این شهر زندگی می کنند که ا کثرا از کوئته به آنجا مهاجرت کرده اند.
شهر مهم دیگری که تعداد قابل توجهی جمعیت شیعه را در خود جای داده، شهر «کوئته»، مرکز ایالت بلوچستان، است. شیعیان این شهر عمدتا در جنوب شهر (علمدار رود و مری آباد) و شمال غرب آن (بروری و کرانی) تمرکز یافته اند. آن ها از لحاظ قومی، به قومیت های هزاره، قندهاری، پنجابی، گلگتی، بلتی و تبتی تقسیم می شوند، اما اکثریت عمده آن ها را مردم هزاره تشکیل می دهند. هزاره ها به زبان فارسی تکلّم می کنند و از نظر فرهنگی و آداب و رسوم اجتماعی، تفاوت های محسوسی با سایر اقوام دارند. آنان نسبت به باورهای مذهبی، سنّت های اجتماعی خود و حجاب زنان حساسیت فوق العاده ای نشان می دهند. مراسم دینی، به ویژه ایّام محرّم و صفر، با جوش و حرارت زاید الوصفی از سوی آنان برگزار می شود.
یکی از مراسم دینی مهم آنان، برگزاری مراسم نماز جمعه است که به نوبت، به امامت حجج اسلام یعقوبعلی توسّلی و شیخ مهدی نجفی در مسجد جامع شیعیان واقع در مرکز شهر برگزار می شود. در سیزدهم شهریور ماه سال 1382 ش یک حمله تروریستی وحشتناک از سوی افراد وابسته به «لشکر جنگوی» علیه نمازگزاران در حین ادای نماز صورت گرفت که در اثر آن 51 تن از نمازگزاران کشته وبیش از70نفرزخمی شدند.
در آخرین نقطه های شمال شرقی پاکستان، سرزمین کوهستانی گلگت و بتستان واقع شده که دست کم از قرن هشتم هجری به این طرف، مسکن ثابت شیعیان بوده است. گسترش شیعه به این ناحیه دور دست کوهستانی، به داستان مهاجرت میرسید علی همدانی (714 786 ه) با جمعی از یارانش از ایران در دوران سلطه تیمور لنگ برمی گردد. نواحی گلگت و بتستان در پی تلاش های سیدمیر علی همدانی به آیین شیعه رو آوردند که امروز یکی از پایگاه های مستحکم شیعه در پاکستان به شمار می روند. به گفته یکی از نویسندگان، «ناحیه گلگت دارای پانصد تا ششصد هزار نفر جمعیت، و ناحیه بتستان نیز دارای پانصدهزار نفر جمعیت است. تقریبا عموم سکنه آن مسلمانند و در بتستان، اکثریت قریب به اتفاق با شیعیان است. در گلگت نیز قبلاً اکثریت با پیروان مذهب شیعه بوده است که کوششی مصروف گشته است تا با اسکان وهّابی ها و افاغنه سنّی مذهب، شیعیان آن را از اکثریت بیندازند.»(19)
در ایالت سرحد نیز شیعیان حضور چشم گیری دارند. گرچه در خود شهر پیشاور، مرکز این ایالت، تعداد شیعیان چندان چشمگیر نیست، اما در برخی مناطق دیگر این ایالت، به ویژه پاراچنار و کوهات، شیعیان حضور نسبتا وسیعی دارند. در پاراچنار، نزدیک به نیمی از جمعیت شهر را شیعیان تشکیل می دهند.(20) رهبر پیشین شیعیان پاکستان شهید عارف حسین حسینی نیز از همین ناحیه بود. او با فعالیت های اجتماعی، علمی و فرهنگی خود، نقش مهی در رشد فرهنگ شیعی در پاراچنار ایفا کرد. شیعیان پاراچنار به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و سیاسی آن، که در جوار مرز با افغانستان و مناطق قبایل آزاد واقع شده است، همیشه در معرض تهدید و درگیری های مذهبی قرار دارند. مردم این نواحی اکثرا مسلّح می باشند و پس از آغاز جنگ و جهاد در افغانستان، انواع سلاح های سبک و نیمه سنگین به این مناطق سرازیر شده اند که در درگیری های قومی و مذهبی، مورد استفاده قرار می گیرند. در مناطق قبایلی این ایالت، که دولت بر آن ها کنترل ندارد، هر نوع سلاح و مهمّات جنگی خرید و فروش می شود. در کوهات نیز، که در 40 کیلومتری شهر پیشاور واقع شده است، تعداد قابل توجهی شیعه زندگی می کنند. یکی از قبایل مهم شیعه مذهب این شهر، «بنگش» می باشد که در اعتقادات مذهبی خود، بسیار متعصّب و سرسخت است.
روحانیت و اجتماع
جامعه پاکستان در کل، یک جامعه سنّتی و مذهبی است که مردم آن برای ارزش ها و سنّت های دینی اهمیت فراوانی قایلند. دین و مذهب عنصر اصلی شکل دهنده هویّت مردم به شمار می آید. اسلام تنها عنصر مشترک قومیت های گوناگون کشور است که به جامعه چند قومی و چند زبانی کشور روح وحدت و یگانگی می دمد. زمانی که پاکستان به عنوان یک کشور مستقل شکل گرفت، اسلام به عنوان نماد اصلی وحدت در برابر ملت هندو مطرح شد و هم اکنون نیز این نماد مورد احترام دولت و ملت می باشد.
در جامعه مذهبی پاکستان، روحانیان از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردارند. روحانیان نه تنها اداره امور مذهبی را در اختیار دارند، بلکه در اداره امور اجتماعی و سیاسی نیز نقش فعّالی ایفا می کنند. در برخی مناطقی که شیعیان تمرکز دارند مانند بلتستان روحانیان در ایفای نقش قضاوت نیز فعّال هستند. به گفته نویسنده کتاب سیمای پاکستان، «در مسائل سیاسی، اجتماعی و قضایی، روحانیت [در بلتستان [نقش ویژه ای دارد: محاکم آن ها محاکم شرعی و دارای شرع است. چنانچه محکمه دولتی دیگری هم باشد، مردم ترجیح می دهند مشکلات حقوقی و قضایی خود را نزد رهبران دینی حل و فصل کنند. ناحیه بلتستان دارای حاکم شرع (رئیس دیوان عالی ایالت) است، گرچه اداره آن شورایی است. رئیس آن شیخ غلام محمّد است.»(21)
روحانیان اداره امور مدارس و مساجد را نیز در اختیار دارند. در مساجد، نماز جماعت برپا می شود. هر مسجدی دارای یک هیئت امنا می باشد، اما روحانیان نیز در اداره برخی از آن ها نقش اساسی دارند. مهم ترین وظیفه روحانیان محلّه ها تشکیل کلاس های قرآن و احکام است. مردم فرزندان خود را نیمه وقت نزد علمای محل برای آشنایی با احکام اسلامی می فرستند و این یکی از مهم ترین مجاری ارتباطی روحانیان با مردم است.
همچنین روحانیان در مراسم شادی و غم مردم شرکت دارند. در مراسم عقد، پس از خواندن عقد توسط روحانی، ازدواج زوجین به صورت رسمی نزد روحانیان ثبت می شود. حکومت پاکستان این اجازه را به علمای شیعه داده است که در احوالات شخصیه، بر مبنای فقه خود عمل کنند. از این رو، علما برای ثبت ازدواج ها از فرم های رسمی دولتی و مهر رسمی خودشان استفاده می کنند و اسناد آن ها نزد محاکم دولتی کاملاً اعتبار دارد.
در برخی شهرها، روحانیان برای ارائه خدمات رفاهی به اقشار آسیب پذیر جامعه مؤسسات و مراکز خیریه تشکیل داده اند؛ چنان که در کراچی و کوئته و لاهور مواردی از آن را می توان مشاهده کرد. در کوئته، «شهدا ویلفر» از طرف حجة الاسلام محمدجمعه اسلامی و جمعی از افراد خیّر دیگر برای کمک به خانواده شهدا تأسیس شده است. همچنین ایشان یک مرکز کمک به ایتام و خانواده های فقیر را نیز سرپرستی می کند که به مستمندان کمک های نقدی و جنسی ارائه می دهد.
در پاکستان، روحانیت یک سازمان مذهبی فراگیری دارد که مرکز آن در لاهور است. «وفاق علمای شیعه پاکستان» بزرگ ترین سازمان مذهبی روحانیان است که ریاست آن را حافظ ریاض حسین، سرپرست مدرسه «جامعة المنتظر» لاهور به عهده دارد. «وفاق علما» در پنجاب از نفوذ ویژه ای برخوردار است و در تمام مدارس مهم این ایالت دارای شعبه می باشد و در خارج از پنجاب نیز شعبه هایی دارد. «وفاق»سالانه یک نشست عمومی در سطح پاکستان برگزار می کند که در آن، گزارشی از فعالیت های یک ساله ارائه می دهد و برنامه ریزی برای سال بعد انجام می گیرد. فعالیت این سازمان معمولاً فرهنگی و تبلیغی است، اما گاهی در فعالیت های سیاسی نیز دخالت می کند.
در پاکستان، مدارس دینی زیادی وجود دارند. با توجه به این که جمعیت شیعه در تمام شهرها پراکنده اند، مدارس دینی آنان نیز این پراکندگی را حفظ کرده اند؛ مهم ترین آن ها عبارتند از: «جامعة المنتظر» در لاهور، «جامعة اهل البیت» در اسلام آباد، «مدرسه آیت الله حکیم» در راولپندی، مدرسه «مشارع العلوم» در حیدرآباد، مدرسه «امام صادق» و «دارالعلم جعفری» در کوئته، مدرسه «جعفریه» در پاراچنار، و مدرسه «باب العلوم» در راولپندی.
اعیاد و مناسبت ها
اعیاد رسمی مسلمانان پاکستان عید فطر و قربان است. در این اعیاد، دست کم سه روز تعطیل عمومی اعلام می شود. مردم با پوشیدن لباس های نو، رفتن نزد بزرگان و دوستان و نزدیکان، پذیرایی با انواع شیرینی ها و برگزاری بازارهای موقّت، آن ها را گرامی می دارند. روبرت لانگ آمریکایی، که در سال های 1960 و 1961 در دانشگاه پنجاب سمت استادی داشت، مشاهدات خود را در این باره چنین می نویسد: «به همان اندازه که مسیحیان در عید قیامت مسیح احساس سرور می کنند، مسلمانان در عید فطر خرسند و خوشحال هستند. فطر روز شادی و سرور عمومی است. مردان و پسران برای نماز فطر به مسجد می روند. صحن مسجد از ده ها هزار نمازگزار موج می زند... پس از نماز و مجلس موعظه، انبوه جمعیت، که در صورت استطاعت مالی لباس های نو بر تن دارند، در خیابان ها به راه می افتند. بعضی از زنان صورت خود را با برقع سیاه یا کم رنگ معمولی پوشانده اند، ولی دختران با گیسوهای بافته و آویخته از پشت سر، لباس های فاخر روشن، اطلس صورتی یا آبی مزیّن به نقره یا طلا بر تن می کنند. همه جا سلام است و "عید شما مبارک". همه رفتار دوستانه دارند. بازار فروش شیرینی و نقل و مربّاجات گرم است و فروشندگان سوغاتی ها را به غریبه ها قالب می کنند. اقوام به دیدار یکدیگر می روند یا برای هم هدیه می فرستند ...»(23)
همچنین ایشان درباره عید قربان می گوید: «در جریان آخرین ماه از سال اسلامی (هجری) عید قربان فرا می رسد. این عید بزرگی است به یادکرد ماجرای اجابت حضرت ابراهیم به قربانی نمودن فرزندش. معمولاً به این مناسبت، گوسفند سر بریده می شود، نماز خوانده می شود وسپس با گوشت قربانی زعفران پلو می پزند. کشاورزان فرادست گاو قربانی می کنند. ... خانواده های فرادست روستایی برای عید قربان به قدر کافی غذا می پزند، طوری که به همه برسد. گوشت قربانی را به سه قسمت تقسیم می کنند. یک قسمت برای اهل خانه، یک قسمت برای اقوام و نزدیکان و قسمت دیگر برای فقرا ...»(24)
شیعیان علاوه بر عید فطر و قربان، تولّد حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام را نیز با برگزاری مراسم جشن و سخنرانی گرامی می دارند. در برخی مناطق، «نوروز» نیز جشن گرفته می شود؛ مانند کوئته و بلتستان، اما این جشن تنها مربوط به اولین روز از ماه فروردین است و این روز، تعطیل رسمی نیست.
مهم ترین و باشکوه ترین مراسم شیعیان پاکستان، مراسم عزاداری دهه محرّم و اربعین شهادت امام حسین علیه السلام است. عزاداری دهه محرّم قداست و احترام فوق العاده ای نزد شیعیان دارد. محرّم از نظر شیعیان این کشور صرفا یک تجلیل ساده از نهضت امام حسین علیه السلام نیست، بلکه نمادی از شکوه و اقتدار شیعیان به شمار می رود. این تنها فرصتی است که شیعیان در آن ضمن راه اندازی راهپیمایی های گسترده در سطح شهر، قدرت خود را به طور همه جانبه به نمایش می گذارند و سخنرانان و خطیبان به تبلیغ از مکتب تشیّع در اثبات حقّانیت شیعه می پردازند. به اعتقاد آن ها، مراسم محرّم تأثیر بسزایی در گسترش شیعه در شبه قاره هند داشته است و هر سال تعدادی تحت تأثیر معنویت عزاداران حسینی قرار گرفته و یا از طریق شرکت در مجالس سخنرانی و آگاه شدن از حقایق تاریخی، به شیعه گرایش پیدا می کنند.
یکی از مسائل قابل توجه در ارتباط با ایّام محرّم در این کشور، احترام عزاداری امام حسین علیه السلام نزد سنّیان این کشور است. اکثریت قاطع سنّیان این کشور نسبت به عزاداری دهه محرّم احساسی مثبت دارند و تنها عده اندکی تحت تأثیر افکار افراطی، با مراسم شیعیان مخالفت ورزیده و با تهدید و اعمال خشونت، کوشیده اند با آن مبارزه کنند. در تقویم دولت، روز دهم محرّم (عاشورا) تعطیل رسمی اعلام شده و رادیو و تلویزیون دولتی اخبار عزاداری را به خوبی پوشش می دهد و به خطبای مشهور فرصت می دهند تا در شب یازدهم از رادیو و تلویزیون سخنرانی نموده، ذکر مصیبت بخوانند. دولت پاکستان تاکنون به سیاست «تکثّرگرایی مذهبی» و آزادی های مذهبی به نحو شایسته ای احترام گذاشته و در روز عاشورا، با بسیج ده ها هزار نیروی پلیس و ارتش، امنیت مراسم را تأمین کرده است.
شیعه و سیاست
نظام سیاسی کشور و دولت پاکستان یک نظام باز است که تبعیضات مذهبی کم تر در آن اعمال می شوند. شیعیان گرچه در میان اکثریت سنّی، اقلّیت به شمار می روند، اما از نظر سیاسی، از موقعیت خوبی برخوردار بوده اند. گفته می شود که قائد اعظم محمدعلی جناح، بنیانگذار پاکستان، شیعه بوده و همچنین اسکندر میرزا، رئیس جمهور بین سال های 1955 تا 1958 م، نیز شیعه مذهب بوده است. هرچند در چند دهه اخیر تمام رؤسای جمهور و نخست وزیران این کشور از میان سنّیان انتخاب شده اند، اما شیعیان در سطوح پایین تری در تمام نهادهای دولتی حضور دارند. امروز افسران و ژنرال های زیادی از شیعیان در ارتش مشغول خدمتند و در مجلس سنا و ملّی نیز شیعیان کم و بیش حضور دارند که از آن میان می توان به سناتور حجة الاسلام سیدمحمدجواد هادی روحانی، شیعه مذهب اهل پاراچنار، در حکومت نواز شریف (قبل از 1999) اشاره نمود.
شیعیان تا اوایل دهه 80 میلادی فاقد یک حزب سیاسی مستقل بودند. حضور آن ها در سیاست از طریق عضویت در احزاب «مسلم لیگ» و «مردم» و یا به صورت آزاد تأمین می شد، اما در سال 1979 شیعیان حزب «نهضت اجرای فقه جعفری» را در شهر «بکر» تأسیس کردند. مفتی جعفر حسین روحانی، انقلابی خوش نام کشور، ریاست این حزب را به عهده گرفت. او اولین حرکت سیاسی خود را در ژوییه 1980 با راه اندازی راهپیمایی بزرگی در اسلام آباد با پیروزی به پایان برد.(25) پس از او شهید عارف حسین حسینی، که در دهم فوریه 1984 به رهبری حزب برگزیده شده بود، روند مشارکت فعّال تر شیعیان در سیاست را تسریع بخشید. او در کنگره حزبی سال 1987 در لاهور، با ایجاد اصلاحات جدّی در «نهضت اجرای فقه جعفریه» آن را به سطح یک حزب رسمی سیاسی ارتقا داد.(26)
شهید حسینی در پنجم اوت 1988 بر اثر یک اقدام تروریستی در پیشاور به شهادت رسید و پس از او حجة الاسلام والمسلمین ساجد علی نقوی معاون اول او به جانشینی او تعیین گردید.
در دوران رهبری ساجد علی نقوی، فعالیت «تحریک جعفریه»(27) در صحنه سیاسی همچنان ادامه پیدا کرد. شیعیان تحت رهبری «تحریک» در انتخابات حضور پیدا می کنند و به کاندیداهای حزب رأی می دهند، «تحریک» تاکنون در صحنه مبارزات انتخاباتی چندان موفق نبوده، ولی ائتلاف آن با احزاب سیاسی و یا اسلامی دیگر توانسته است دست کم آن را از انزوا و مرگ سیاسی نجات دهد.
پس از حادثه 11 سپتامبر امریکا و بسیج جامعه جهانی برای مبارزه با احزاب تندرو اسلامی، گروه های تندرو اسلامی در پاکستان غیر قانونی اعلام شدند که این حکم شامل «تحریک جعفریه» نیز گردید. بنابراین، شیعیان پاکستان اکنون فاقد یک حزب قانونی فعّال در صحنه سیاسی هستند، اما تشکیلات «تحریک» و رهبری آن به فعالیت های زیر زمینی خود ادامه می دهد. «تحریک» در انتخابات سال 2002 به ائتلاف احزاب اسلامی تحت عنوان «مجلس متحده عمل» پیوست که ائتلاف مزبور در انتخابات موفقیت شایانی به دست آورد و 44% آراء را از آن خود کرد.(28) هم اکنون سید ساجد علی نقوی مقام معاونت ریاست «مجلس متحده عمل» را داراست.
تهدیدات و آسیب ها
جامعه شیعی پاکستان با برخی تهدیدها و آسیب ها روبه روست که تاکنون صدمات فراوانی از ناحیه آن ها متوجه شیعیان گردیده. بزرگ ترین تهدید و خطر، تهدید تروریسم فرقه ای است که توسط «سپاه صحابه» و «لشکر جنگوی» هدایت می شود. افراطیون مذهبی اهل سنّت از سال 1985 به این طرف، به صورت سازمان یافته و فعّال مبارزه با شیعیان را آغاز کرده اند. تاکنون چهره های سیاسی، مذهبی و اجتماعی زیادی قربانی این ترور گردیده اند که از آن جمله، می توان به ترور رهبر فقید شیعیان علاّمه عارف حسین حسینی (پنجم اوت 1988) و دبیر کل نهضت جعفریه، انور علی آخوندزاده (23 نوامبر 2000 / 3 آذر 1379) و ده ها عضو فعّال دیگر «تحریک» اشاره نمود. تنها در سال 1382 ده ها تن از شیعیان قربانی تروریسم شدند که فقط در دو حادثه مهم آن، که در کوئته اتفاق افتادند، به ترتیب 12 تن (در تاریخ 18/3/1382) و 51 تن (در مراسم نماز جمعه روز 13/4/1382) از شیعیان کشته و ده ها نفر نیز زخمی گردیدند.
خطر تروریسم مذهبی با این که یکی از خطرات بسیار جدّی کشور پاکستان است، اما دولت این کشور تاکنون نتوانسته بر این بحران غلبه کند. «لشکر جنگوی»، گروه تندرو دیوبندی مذهب، نقش اصلی را در این ترورها به عهده دارد. گرچه دولت پرویز مشرّف در دو سال اخیر فشارهایی بر «سپاه صحابه» و «لشکر جنگوی» اعمال کرده و سرکردگان «لشکر جنگوی»، اکرم لاهوری و ریاض بسرا، را به بهانه هایی به قتل رسانده (24 اردیبهشت 1381 / 14 می 2002)، اما این فشارها تاکنون نتوانسته است تأثیری جدّی بر رفتار تندروان بگذارد. در اوایل مهرماه سال 1382، اعظم طارق، سرکرده «سپاه صحابه» و چهره جنجالی تندروان مذهبی، که حزب او قریب دو دهه حوادث خشونت های مذهبی را رهبری می کرد، مورد حمله افراد ناشناس قرار گرفت و به قتل رسید. هنوز هیچکس نمی تواند به درستی پیش بینی کند که مناقشات مذهبی چه وقت در این کشور فروکش می کنند؟
نتیجه گیری
پاکستان در کل، شرایط مناسبی برای شهروندان خود در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی فراهم کرده است. علی رغم آن که تعصّب مذهبی در میان توده های عوام به شدت ادامه دارد، اما ساختار سیاسی در مجموع کمتر از آن متأثر شده است. هرچند نفوذ برخی تندروان مذهبی در ساختار دولت، زمینه خشونت های فرقه ای را به نحوی فراهم ساخته و در مواردی مانع اجرای قانون نسبت به مجرمان گردیده، اما بدنه اصلی دولت بر مشی غیرمذهبی خود ادامه داده و بی طرفی را در ارائه خدمات و استخدام افراد تا حد زیادی رعایت نموده است. شیعیان پاکستان می توانند از شرایط موجود به خوبی استفاده نمایند، اما پراکندگی جمعیتی آنان مانع از حضور قدرتمندانه آنان در عرصه انتخابات و مشارکت سازمان یافته در دولت می گردد. در عرصه های فرهنگی، آن ها از شرایط بسیار خوبی برخوردارند، اما سنّت گرایی بیشتر رهبران مذهبی و توده های جامعه مانع از تحولات جدّی در آینده ای نزدیک خواهد شد.
پی نوشت ها
1. دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، چاپ اول، 1375، ج 5، ذیل واژه «پاکستان».
2. همان، ص 445.
3. همان، ص 194.
4. قاسم صافی، سفرنامه پاکستان، تهران، کلمه، 1366، ص 192.
5. همان، ص 194.
6. سیدعباس اطهر رضوی، شیعه در هند، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ج 1، 1376، ص 229.
7. همان، ص 230 به نقل از: طبقات ناصری، کلکته، 1846، ص 29.
8. محمدقاسم فرشته، تاریخ فرشته، ج 1، ص 312.
9. سیدعباس اطهر رضوی، پیشین، ص 232233.
10. علی حسین رضوی، تاریخ شیعیان علی، کراچی، امامیه اکیدمی، 1992، ص 366.
11. دائرة المعارف تشیّع، تهران، مؤسسه دائرة المعارف تشیّع، 1371، ج 4، ص 398
12. دانشنامه جهان اسلام، 1379، ج 5، ص 446.
13. دائرة المعارف تشیّع، ج 4، ص 398.
14. فرانسوا، توال، ژئوپولیتیک شیعه، ترجمه قاسم آقا، تهران، آمن، 1379، ص 145.
15. همان، ج 3، ص 624.
16. حسن الامین، دائرة المعارف الاسلامیة الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ج 10، ص 54.
17. همان، ص 306.
18. همان، ص 305.
19. محمدکاظم محمدی، سیمای پاکستان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368، ص 32.
20. دانشنامه جهان اسلام، ج 5، 1379، ص 367.
21. محمدکاظم محمدی، پیشین، ص 34.
22. همان، ص 34.
23. روبرت لانگ، سرزمین و مردم پاکستان، ترجمه داود حاتمی، شرکت انتشارات علمی فرهنگی، 1372، ص 200.
24. همان، ص 201202.
25. محمد اکرم عارفی، جنبش اسلامی پاکستان، قم، بوستان کتاب، 1382، ص 121.
26. همان، ص 122.
27. «نهضت اجرای فقه جعفری» یا «تحریک نفاز فقه جعفری» که به صورت مخفف «تحریک جعفریه» گفته می شود.
27. روزنامه جمهوری اسلامی، دوشنبه، 22 مهر 1381، ص آخر.
1 عضو هیئت پژوهشی مؤسسه شیعه شناسی.