سخن آغازین ؛ ضرورت نگاهی دوباره به سیره معصومان(علیه السلام)

سیره شناسی و سیره نگاری در عالم اسلامی قدمتی دیرین داشته و سابقه آن به عصر ظهور اسلام باز می گردد. از همان گاه که قرآن کریم مسلمانان را به اسوه گیری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرا خواند۱ فکر نقل و تدوین روایات مربوط به سیره نبوی(صلی الله علیه وآله) در مسلمانان پدیدار گشت

سیره شناسی و سیره نگاری در عالم اسلامی قدمتی دیرین داشته و سابقه آن به عصر ظهور اسلام باز می گردد. از همان گاه که قرآن کریم مسلمانان را به اسوه گیری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرا خواند1 فکر نقل و تدوین روایات مربوط به سیره نبوی(صلی الله علیه وآله) در مسلمانان پدیدار گشت. گرچه به دنبال پیدایی جریان بدعت آلود منع نقل و تدوین حدیث در قرن اول هجری، آثار برجسته ای در این زمینه پدید نیامد، اما در همین قرن، هم در میان شیعیان و هم اهل سنت، توجه به سیره نگاری و نقل سیره وجود داشت. با رفع ممنوعیت حدیث در قرن دوم هجری، اقبال بیشتری به سیره نگاری بروز کرد و علاوه بر پیدایش آثار سیره نگاری در اوایل این قرن، در اواسط آن، آثاری همچون کتاب المبتدء و المبعث و المغازی توسط محمدبن اسحاق بن یسار (متوفای 151ق) و کتاب المغازی توسط موسی بن عقبه (متوفای 141 ق)، و کتاب المبدء و المبعث و المغازی و الوفاة و السقیفة و الردّة توسط ابان بن عثمان احمر بَجَلی (متوفای ج 170ق) نگاشته شد. این جریان با آثار واقدی، ابن سعد و دیگر سیره نویسانِ قرن های بعد استمرار یافت.

اما آن چه در این جا شایان ذکر است، اشاره و تأکیدی است بر نکته مهمی که سال ها پیش علامه شهید استاد مطهری به آن عطف توجه کردند و امروزه می باید بر آن تأکید بیشتر کرد. سیره نویسان در قرن های مختلف، روایات سیره نبوی را در قالب تاریخ حوادث صدر اسلام نگریسته و نگاشتند; به عبارت دیگر، ابعاد مختلف سیره نبوی(صلی الله علیه وآله) گاه به شکل موضوعی و گاه به صورت پراکنده در خلال حوادث مختلف در سال های متعدد مورد عنایت واقع شد، اما از میان این روایات، با نگاهی تحلیلی و استنباطی، اصول و معیارهای کلی حاکم بر سیره نبوی(صلی الله علیه وآله)استخراج نشد تا انسان ها در ادوار و نسل های مختلف، بتوانند منش و روش خود را در مقولات فردی، خانوادگی و اجتماعی بر آن تطبیق کنند.

استاد شهید مطهری با تبیین مفهوم سیره، بر این نکته متفطن شد که سیره از ریشه سَیْر و بر وزن فِعْلَة است و بر نوع سَیر و حرکت دلالت دارد. بنابراین، سیره، یعنی چگونگی سیر و حرکت یا نوع روش و منش یک فرد. وی سیره را به مثابه منطق دانست، اما با این تفاوت که علم منطق، شیوه فکر کردن را به انسان می آموزد و سیره، شیوه عمل کردن را، پس می توان سیره را منطق عملی نامید. در علم منطق، معیارهای کلی برای فکر کردن عرضه می شود و در سیره نیز می باید به دنبال معیارها و اصول کلی برای چگونه عمل کردن بود. بدین لحاظ، هر گونه روایت تاریخی را که در کتاب های سیره یا تاریخ درباره عملکرد پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل شده، نمی توان منشأ استخراج اصول سیره قرار داد، چرا که رفتارهای جزئی و تحت شرایط خاص، نمی توانند اصولی کلی به دست دهند. مثلا اگر روایتی حکایت از آن دارد که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در روز شنبه از فلان مسیر حرکت کرد و به دیدن فلان قبیله رفت، چنین روایتی به تنهایی نمی تواند از یک سیره ثابت و مستمر حکایت کند، اما اگر روایات متعدد نشان بدهد که پیامبر (صلی الله علیه وآله) در هر روز شنبه از مسیری که خانه یکی از بستگانش در آن مسیر قرار داشت برای فلان کار می رفت یا لسان آن ها چنین باشد، دست کم می تواند اهتمام به صله ارحام را اگر چه در این حد ارائه کند.

با توجه به آن چه گذشت، بررسی دقیق سیره یا عملکرد معصومان(علیهم السلام) و استنباط معیارهای حاکم بر آن می تواند راه گشای مشکلات بسیاری در ابعاد فردی، خانوادگی، فرهنگی، سیاسی، مدیریتی، اقتصادی و.... باشد. شهید مطهری با طرح سیره نبوی(صلی الله علیه وآله) از این نگاه، عملاً در این مسیر گام نهاد، هرچند آن چه در این مباحث عرضه شد تنها شروعی برای این کار بزرگ بود و آن شهید، فرصت اتمام آن را نیافت. از محققان معاصر، مؤلف کتاب سیره نبوی، منطق عملی به گونه ای، حرکت شهید مطهری را تبعّیت و استمرار بخشیده است. کسانی دیگر نیز امروزه در تکاپوی سامان دادن مباحثی با این جهت گیری هستند، اما باید اعتراف کرد که هنوز درباره این مهم، کاری در خور، صورت نگرفته و سیره را نگاهی دوباره باید کرد.

گروه پژوهشی تاریخ

----------------------------------------

1 . احزاب(33)، آیه 21.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر