ماهان شبکه ایرانیان

سهم حوزه علمیه قزوین در نهضت فقه جعفری

فقه اسلامی, از بهترین علوم است و روشنگر راه انسانها و بیانگر راه حق و خیر. به حکم عقل, هرجامعه سالم, نیاز به سیستم حقوقی دارد و مکتب تشیع, در این باب, از سایرین پیشی گرفته و علمای این مکتب, از نخستین کسانی بودنده اند که اساس تشریع را بنا نهاده اند

 

فقه اسلامی, از بهترین علوم است و روشنگر راه انسانها و بیانگر راه حق و خیر. به حکم عقل, هرجامعه سالم, نیاز به سیستم حقوقی دارد و مکتب تشیع, در این باب, از سایرین پیشی گرفته و علمای این مکتب, از نخستین کسانی بودنده اند که اساس تشریع را بنا نهاده اند. نخستین شخص از شیعه که فقه را تدوین کرد, امام اول شیعیان حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) است. آمده که امام(ع) دارای صحیفه ای بوده به خط مبارک آن حضرت, که بخشی از حلال و حرام را در برداشته است1.

ابوالعباس نجاشی (372 ـ 450هـ.ق.) در رجال خود, نخستین کسی که در شیعه اثری در فقه پدید آورده, ابورافع, صحابی امام علی بن ابی طالب(ع), دانسته است که کتاب (السنن والاحکام والقضایا) را نوشته, سپس نجاشی اضافه کرده که وی, از خیار شیعه بود و مسؤول بیت المال در دوران حکومت حضرت امیر(ع). ابن ابورافع نیز, کتابی در فقه دارد که دربردارنده وضوء, وصلات و... است2.

سید حسن صدر کاظمی, در تاسیس الشیعه می نویسد نخستین کسی که در اصول فقه, به تالیف پرداخت, هشام بن حکم, از شاگردان امام صادق(ع) (80 ـ 148هـ .ق.) بود و اوست که کتاب الفاظ و مباحث را نگاشته که از مهم ترین مباحث علم اصول است3.

تشیع, که اصول مکتب تشریع و سیستم حقوقی خود را بر اصول قواعد چهارگانه معروف: قرآن, حدیث, اجماع و عقل بنیانگذارده, به پیروی از حدیث ثقلین:

(انی تارک فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر کتاب اللّه حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتی نبأنی اللطیف الخبیر انهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض),

به قرآن کریم و خاندان پیامبر(ص) در استنباطات, تمسک جستند. از این روی, فقه شیعه, پس از رحلت رسول اللّه(ص) باب فیض را مسدود نمی داند و دوره تاسیس آن, از عصر ائمه(ع) آغاز می گردد. آیا آن جا که شیعه بر این باور است: امام(ع) دو مقام دارد: عصمت و علم, سخن, عمل و تقریر او را, مانند سنت نبوی, قابل استناد می داند و براین اساس در دوره طولانی امامت, (11 تا 329هـ ق) ثروت عظیم و تراث علمی گرانقدری را گردآورده که اهل سنت آن را فاقدند. افزون براین, از مهم ترین عوامل نزد اهل سنت که موجب خلأ حدیث شد, منع تدوین حدیث, پس از وفات رسول اللّه(ص) در سال یازدهم هجری بود. هنگامی که ابوبکر, به اریکه قدرت رسید, دستور منع تدوین حدیث را صادر کرد و این ممنوعیت, تا عصر عمربن عبدالعزیز ادامه داشت و پس از به قدرت رسیدن عمربن عبدالعزیز, در سال 99هـ . ق.ممنوعیت, برداشته شد و وی دستور تدوین حدیث را صادر کرد; از این روی, حدود یک قرن, اهل سنت از نگاشتن حدیث, بازداشته شدند و این امر, باعث شد, بسیاری از احادیث فراموش گردند, یا این که تحریف شوند. امّا در نزد شیعه, خوشبختانه, چنین نبوده است. ذهبی, به نقل از حاکم, به سند متصل به عایشه, نقل می کند:

(عایشه می گفت: پدرم پانصد حدیث از رسول اللّه(ص) تدوین کرده بود و نزد من نگهداری می شد. سپس یک روز آنها را از من طلبید و آتش خواست و تمام انها را در آتش سوزاند4).

از این روی, خلیفه اول, سپس عمر و سایر خلفا, منع تدوین حدیث را دنبال می کردند. فقه شیعی, در مباحث و نظرات خود, به پیروی از آرای امامان دوازده گانه خود پرداخت و از رهنمودهای خاندان عصمت و طهارت(ع) الهام گرفت.برخلاف فقه اهل سنت, که حدیث را منحصراً از طریق صحابه رسول اکرم(ص) اخذ کرده است و با وجود یک قرن منع, از تدوین حدیث, چنانکه یاد شد, همچنان دنباله رو نظرات فقهی چند تن از فقهای مدینه و عراق هستند.

فقه شیعه, که مهم ترین منبع و مآخذ آن, مذهب اهل بیت(ع) است, دارای ذخیره غنی و گرانبهایی است که نظیر آن را در میان فقه مذاهب مختلف اسلامی, نمی توان یافت. با توجه به این سرمایه عظیم و سرشار علمی, فقهای امامیه, در استنباط مسائل و کشف حکم شرعی و فقهی با استدلالات قوی و محکم و عمیق و اسلوب متقن و روش استوار, شیعه از فقه غنی و روش فقاهتی استوار برخوردار شده است.فقه شیعه, با گذراندن ادوار مختلف و قرون, از عهد تابعان و عصر صادقین, علیهم السلام, و تلاش موفّق و مجاهدت آمیز هزاران فقیه برجسته شیعه, به کمال رسیده و صدها فقیه صاحب سبک و مبتکر و... به جامعه علمی تقدیم داشته است.

اگر بخواهیم ویژگیهای فقه شیعی و امتیازات آن را برسایر مذاهب اسلامی بازگوییم و یا ادوار مختلفی را که این سیستم حقوقی گذرانده و اکنون به نام فقه شیعی, به دست ما رسیده است, بیان بداریم, سخن به درازا خواهد کشید. آنچه که در تاریخ فقه شیعه,رکود نسبی در بعضی از ادوار و اعصار است پس شکوفایی مجدد آن جلب توجه می کند فقه شیعه که از عصر رسول اکرم(ص) وائمه معصومین(ع) آغاز شده, ادوار مختلفی را سپری کرده است. معمولاً, تا سال 60هـ . ق . کمتر به اجتهاد پرداخته و دامنه ای بسیار محدود داشته است; زیرا با وجود ائمه معصومین(ع) و دسترسی به آنان, نیاز به اجتهاد نبوده و بیشتر به نقل حدیث از ائمه معصومین(ع) اکتفا می شده است.آنچه که شایان ذکر است: امامان(ع), شاگردان خود را به مکتب, تعقل و تفکر و اجتهاد و استدلال راه می نمودند که گروههای مختلف فکری در عصر ائمه(ع), حکایت و ناشی از همین طرز تفکر است. و نیز در این دوران, اجتهاد در مسائل فقهی کاملاً مشاهده می شود. قسمتی از این قال وقیل ها در کتابهای رجالی سه گانه شیعی: فهرست شیخ, نجاشی و کشی انعکاس یافته و نیاز به طرح آن در این جا نیست, ولی آنچه که جلب توجه می کند مدوجزری است که در ادوار فقه شیعی و سیستم حقوقی شیعه, رخ داده زیرا هرگاه اخباریان در حوزه های علمی شیعه, سایه افکندند, رکود نسبی در فقه شیعی به وجودآمد و باب اجتهاد مسدود گردید. با آغاز دوره غیبت صغری (260 ـ 329هـ ق) تا نیمه دوم قرن چهارم هجری, مکتب اهل حدیث, یا اخباریان, بر مدارس شیعی,کاملاً سایه افکند و قدرت مطلق را به دست گرفت; سپس با به قدرت رسیدن دولت شیعی آل بویه در ایران و عراق, آزادی قلم و اندیشه, سلسله مدارس فلسفی شیعی شکل گرفت و کوکبه ای عظیم از نوابغ متکلمان و مؤسسان شیعی, پا به عرصه گذاشته و از سیطره اهل حدیث کاستند, از جمله: شیخ ابواحمد عبدالعزیزبن یحیی جلود (م: 332هـ ق), شیخ ابومنصور صرام (م: حدود/ 350هـ ق.), علم الهدی شریف رضی (359 ـ 406هـ .ق) شیخ المشایخ ابی عبداللّه محمد بغدادی معروف به شیخ مفید (م: 413هـ .ق .), شیخ ابواسحاق احمد معروف به ثعالبی (م: 427هـ .ق.), شیخ الرئیس ابوعلی سینا (370 ـ 428هـ .ق), ابوالصلاح تقی الدین بن نجم الدین حلبی (م:447هـ . ق .), شیخ الطائفه شیخ طوسی (385 ـ 460هـ ق) و... به مبارزه سختی علیه مکتب اهل حدیث پرداختند, تا این که سرانجام اخباریه را درهم کوبیدند و از صحنه بیرون راندند.شیخ مفید, کتاب مقابس الانوار فی الرد علی اهل الاخبار را نگاشته5 و شریف مرتضی, رساله فی الرد علی اصحاب العدد وغیره را. پس از این برخورد تند دو مکتب شیعی و سپری شدن عصر اخباریه, دوباره باب اجتهاد در مدارس شیعی گشوده شد و سبب شکوفایی فقه گردید. مخصوصاً در قرن هفتم و هشتم هجری, علامه حلی شیخ جمال الدین ابومنصور حسن حلی (648 ـ 726هـ .ق .) ودایی وی, شیخ ابی القاسم نجم الدین جعفر حلی, معروف به محقق حلی (م: 676هـ.ق.), صاحب شرایع الاسلام, در فقه شیعی تحول به وجود آوردند. پس از یک دوره شکوفایی در فقه شیعی و گشایش باب اجتهاد در مدارس امامیه, دوره صفویان (907 ـ 1135هـ.ق.) آغاز گردید. تأسیس دولت صفویان, از عظیم ترین حوادث پس از سقوط امپراطوری ساسانی در تاریخ ایران است. ایران, برای نخستین بار, مجدداً وحدت سیاسی و ملی خود را به دست آورد و سرزمینهای تجزیه شده را در زیر یک لواء متحد کرد. ایران بزرگ, از مرز چین تا ماوراءالنهر را شامل می شد. این دولت عظیم, مذهب تشیع اثنی عشریه را مذهب رسمی کشور اعلام کرد و قزوین را پایتخت خود قرار داد.

قبل از قیام دولت صفویه, دولت عثمانی, رهبری جهان اسلام را به دست داشت و شیعیان در قلمرو دولت عثمانی, سخت زیر فشار و اضطهاد بودند, تا آن جا که به اندک بهانه ای, به قتل عام آنان می پرداخت.نمونه های بارز آن, شهادت شهید اول, شیخ شمس الدین ابوعبداللّه محمدبن جمال الدین عاملی در سال 786هـ .ق. و شهید ثانی شیخ زین الدین بن علی عاملی در سال 966هـ . ق و...است.از این روی, قتل عام شیعیان و شهادت علمای اعلام, این طائفه, رعب و هراس بسیاری در قلوب شیعیان ساکن بلاد عثمانی ایجاد کرد و هنگامی که دولت شیعی صفوی استقرار یافت هجرت گسترده شیعیان, مخصوصاً علما و فقها به ایران اغاز گردید و چون قزوین, به عنوان پایتخت دولت صفویه تعین گشته بود, اکثر شخصیتهای مبرز علمی مهاجر, قزوین را مسکن خویش قرار دادند.

قزوین, اضافه بر مرکز نظامی و سیاسی پرقدرت ترین و عظیم ترین دولت جهان, از کانونهای بزرگ فرهنگی بود و علمای شیعی با مشربهای مختلف, از اطراف و اکناف به این شهر وارد شدند و بزرگ ترین حوزه های علمی شیعی را در جهان تشیع تشکیل دادند.از آن جا که اکثر علمای مهاجر, از کشورهای عربی و از سرزمین بلاد عثمانی بودند, با مسائل اصول عقلی شیعه در ایران آشنایی نداشتند و با فلسفه بیگانه بودند و به افکار و آداب و رسوم خاص خود و به استنباط مسائل از طریق اخبار اکتفا می کردند و از طرف دیگر, زعما و اقطاب دو مکتب فلسفی متنازع و رقیب آن زمان: مکتب دوانی و دشتکی, قزوین را مقر نشر افکار و مکتب خویش قرار دادند و قزوین از تمام جهت, مبدل به بزرگ ترین دانشگاه شیعی جهان گردید, ولی با این همه, بر اثر عواملی چند, فکر اخباری براین دانشگاه عظیم اسلامی سایه افکند, از جمله:

1 . حب مفرط سلسله صفویان, به خاندان عصمت و طهارت(ع).

2 . هجرت گسترده علمای عرب از بلاد عثمانی به حوزه قزوین و عدم آشنایی آنان با اصول عقلی و مدارس فلسفی ایران و نشأت و تربیت آنان در یک محیط سنی دارای رسوم و آداب خاص و اکتفای به اخبار در استنباط مسائل فقهی.

3 . مباحثات فلسفی و برخورد دو مکتب فلسفی دوانی و دشتکی در مدارس قزوین و نگرانی حکومت صفویان از رشد فلسفی در حوزه های علمی قزوین.

4 . قیام محمد امین استرابادی (م: 1033هـ .ق.) برای احیای مکتب اخباریه و تجدید حیات آن و نشر کتاب خود, به نام (الفوائد المدنیّة)6 و ادامه راه او, توسط ملاّ خلیلا قزوینی (م: 1089هـ .ق.).

5 . کودتای نظامی شاه عباس اول صفوی (جلوس 996 ـ متوفی 1038هـ .ق.) در ارتش خود و عزل تمامی رؤسا و صاحب منصبان, که از صوفیه و با مشرب فلسفی بودند و تعطیل تمام مدارس فلسفی و قتل عام علاقه مندان به فلسفه و فلاسفه و تاسیس دادگاههای تفتیش عقائد که در اکثر موارد, شخصاً فلاسفه را محاکمه و حکم اعدام آنان را صادر می کرد و...7.

این عوامل و عوامل دیگر باعث گردید اخباریه, که در اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم هجری, به دست متکلمان شیعی, چنانکه گذشت درهم کوبیده شد و به انزوا کشانده شد, جز افراد معدودی که در گوشه و کنار بودند و کاری از آنان ساخته نبود, با آغاز حکومت صفویان در سال 907هـ .ق. اندک اندک, دوباره سربرآورد و بساط قدرت خویش را در حوزه های علمی بگسترد و به حدّی از نفوذ برسد که شاه طهماسب صفوی, غیاث الدین منصور دشتکی (م: 948هـ.ق.) فیلسوف را که به مقام وزارت خویش نصب کرده بود, به اصرار و فشار شیخ علی بن عبدالعالی کرکی, علی رغم خواسته خود, از مقام وزارت عزل کند این نخستین برخورد علنی اخباریه و اصولیه در قزوین بود.8

مکتب فقهی قزوین, در عصر صفویان

از بهترین مکتبهای فقهی عصر صفوی, مکتب قزوین است که گنجینه ای است پربار و کم نظیر, حاوی مبانی مستحکم و استدلالات قوی در تمامی مباحث و زمینه ها. هرگز در مکتب فقهای بیش از عصر صفوی, چنین استدلالات فقهی عمیق و دقیق یافت نمی شد.

از ویژه گیهای این مکتب, طرح حدود و اختیارات فقیه, خراج, نمازجمعه, مقاسمه, شیوه حکومت اسلامی و... است که برای نخستین بار در فقه شیعه, مطرح شدند.مجموعه حقوقی تحقیقی عمیق و قوی که از آغاز پیدایش فقه تفصیلی و استدلالی شیعه, یافت نمی شود, چون فقهای امامیه, پیش از عصر صفویان, به خاطر عدم ابتلای به این موارد حکومتی, توجهی بدانها نداشتتند. چنانکه قبلاً اشاره کردیم, قیام صفویان و تشکیل دولت صفوی, عظیم ترین حادثه پس از سقوط شاهنشاهی ساسانی در تاریخ ایران بود.

نمونه هایی از مکتب فقه قزوین, در عصر صفوی

جامع المقاصد: اثر محقق ثانی, شیخ نورالدین علی (875 ـ 940هـ.ق) فرزند حسین بن علی بن محمدبن عبدالعالی کرکی, معروف به محقق ثانی, از ائمه فتوای و اعاظم علمای شیعه و شیخ الاسلام والمسلمین.

ولادت وی, در قریه کرک نوح در نواحی شهر زحله در سهل بقاع, از مراکز شیعه در لبنان, به وقوع پیوسته است. پس از فراگیری مقدمات علوم و فنون ادب در زادگاه خویش, در سال 909هـ.ق. به عتبات مقدسه عراق هجرت کرد و به کسب فیض از محضر علمای کربلا و نجف اشرف پرداخت. او, از نخستین کسانی بود که پس از تاسیس دولت صفویان, به ایران هجرت کرد و در حوزه قزوین پرورش یافت و به اوج مقام علمی نائل گردید و به دربار دولت صفویه راه یافت و از طرف شاه طهماسب صفوی (جلوس 930 ـ فوت 984هـ.ق) منصب شیخ الاسلامی به وی واگذار شد و تا هنگام مرگ, این منصب را داشت. وی که در حوزه قزوین پرورش یافته بود و با مدارس فلسفی آشنایی داشت, مباحث عقلی اصولی فقه شیعی, بسیار در آثارش راه یافته است.

او, برای استوار ساختن مبانی فقهی کوششهای فراوان کرده و استدلالهای قوی و دلایل عقلی عمیق و دقیقی را مطرح کرده است. وی, با اخباریه مواشات می کرد. وی, دارای مکتب فقهی پیشرفته و تکامل یافته ای است و نوآوریهای بسیاری در سیستم حقوقی شیعی گنجاند. اکثر فقهای امامیه پس از وی, تا پایان دوره صفویه, تحت تاثیر سبک و شیوه فقهی ایشان بوده اند. آقای سید حسین مدرس طباطبائی در کتاب خود: مقدمه ای بر فقه شیعه, در مورد مکتب محقق کرکی می نویسد:

(محقق کرکی از شخصیتهای بزرگ فقه شیعه است که در سیر تکاملی آن نقشی مهم داشته و بخصوص در استوار ساختن مبانی فقه کوششهای اساسی نموده است.

فقه کرکی از دو نظر با فقه دوره های پیش تر فرق دارد: یکی آن که او با قدرت علمی خویش مبانی فقه را مستحکم ساخت. مشخصه عمده فقه او, استدلالات قوی در هر مبحث است. او, هم دلایل و براهین نظرات مخالف را به نحو عمیق و دقیق مطرح ساخته و هم نظر خود را در هر مورد, با استدلال محکم به کرسی نشانده است. در مکتبهای پیش تر, استدلالات فقهی چنین قوی نبوده و بخصوص, در مواردی که چند استدلال برای یک مطلب آورده می شد, استدلالات ضعیف و سطحی فراوان به چشم می خورد. این نکته, مخصوصاً در آثار برخی از فقهای مشهور, به خوبی جلب توجه می کند...9).

وی آثار فقهی گرانقدری از خود باقی گذاشته که اکثر انها طبع گردیده که از جمله آنهاست: کتاب: (جامع المقاصد10), این کتاب, شرحی است استدلالی بر قواعد علامه حلی (648 ـ 726هـ.ق.) روش مؤلف در این شرح, منحصر به فرد است.

مؤلف, در جمادی الاول سال 935هـ.ق . از جلد ششم فراغت یافته است, امّا تا مبحث (تفویض البضع) از کتاب النکاح, فراتر نرفته و از این مبحث به بعد را فاضل هندی شرح کرده و آن را (کشف اللثام عن وجه قواعد الاحکام) نام گذارده است. بعضی از علما, بر جامع المقاصد حاشیه دارند, از جمله: شیخ لطف اللّه میسی عاملی (م: 1033هـ.ق.) صاحب مسجد معروف شیخ لطف اللّه در اصفهان. (جامع المقاصد) نخست در تهران, بدون تاریخ و شماره صفحه, طبع گردیده و سپس در همان شهر, به سال 1272هـ.ق. و سال 1278هـ.ق. به گونه سنگی رحلی, به طبع رسیده است.از وی, (الجعفریه) در طهارات و صلات, به سال 1314هـ.ق. و رساله (صیغ العقود والایقاعات) به سال 1315هـ.ق. و (قاطعه اللجاج فی حل الخراج), به سال 1313 هـ.ق. در تهران طبع گردیده اند.

(فوائد الشرایع) وی, حاشیه ای است بر کتاب شرایع الاسلام محقق حلی (م: 676هـ.ق.) .

العقد الطهماسبی: اثر شیخ عزالدین الحسین (918 ـ 984هـ ق) فرزند عبدالصمد عاملی, پدر شیخ بهائی, از اکابر علمای عصر صفوی در قزوین و از طرق اجازات بود وی از شاگردان شهید ثانی (ش: 966هـ.ق.) ودارای اجازه از وی به تاریخ 941هـ .ق.بود.

او, از جمله علمای مهاجر عرب است که با تأسیس دولت صفویه, به ایران هجرت کرده و در قزوین سکنی گزیده و کتاب (العقد الطهماسبی) را به امر شاه طهماسب صفوی نگاشته است.11

از آثار فقهی دیگر اوست: (المسائل التساعیة), (رسالة المسح علی الرجلین) و... او, دارای مشرب اخباری بود, امّا در کتابهای فقهی خویش از مکتب محقق کرکی پیروی کرده است.

منهج السداد = شرح العلائی: اثر شیخ تاج الدین ابومحمد عبدالعالی کرکی (926 ـ 993هـ.ق.) فرزند محقق ثانی شیخ نورالدین علی بن الحسین بن علی بن محمدبن عبدالعالی کرکی قزوینی, از اعاظم علمای شیعه و ائمه فتوی و فقاهت در عصر صفوی و از طرق اجازات بود.

پدر وی, محقق ثانی, منصب شیخ الاسلام و المسلمین را تا هنگام وفات به عهده داشت. او, از حوزه درس پدرش بهره مند گشت و به مقام علمی و اجتهاد نائل گردید و در زادگاه خویش, قزوین, کرسی تدریس و فتوا و رهبری را به دست گرفت.

ایشان, از مکتب فقهی قزوین و نهج پدرش پیروی می کرده و آثار فقهی فراوانی از خود به جای گذارده است, از جمله: (منهج السداد) یا (شرح العلائی), که شرح بسیار متین و استواری است بر (الارشاد) علامه حلی (648 ـ 726هـ.ق.).

از این کتاب, نسخه ای با حواشی به خط مؤلف از مخطوطات کاتب این سطور, در کربلا موجود است و نیز چند نسخه را استاد ما شیخ آقابزرگ تهرانی در الذریعه معرفی می کند12.

از دیگر تالیفات او: (اللمعه فی عدم عینیة الجمعة) است.

الحبل المتین فی احکام احکام الدین: اثر شیخ بهاء الدین محمد (953 ـ 1030هـ.ق.) فرزند عزالدین حسین بن عبدالصمد عاملی قزوینی اصفهانی, معروف به شیخ بهائی از اعاظم متکلمان امامیه وشیخ الاسلام والمسلمین, جامع علوم و فنون اسلامی. ولادت شیخ بهائی را به اختلاف ذکر کرده اند: بعضی از نویسندگان عرب, از روی تعصب, ولادت او را در بعلبک جبل عامل یاد کرده اند13 و جمعی ولادت او را در قزوین می دانند. سید محسن امین عاملی در اعیان الشیعه, هردو قول را یاد کرده است14. شیخ بهائی در حوزه علمی قزوین و با تفکر ایرانی پرورش یافت. او, بر خلاف پدرش که یکی از علمای مهاجر عرب و اخباری مسلک بود, مشرب فلسفی و اصولی داشته است و این در نوشته های او انعکاس دارد. وی در آثار فقهی خویش, روش کاملاً مستقل و مخصوص به خود دارد. از آثار مشهور فقهی وی: (الحبل المتین فی احکام احکام الدین) است, به زبان عربی. مؤلف این کتاب را در چهار منهج ترتیب داده است:

1 . عبادات

2 . العقود

3 . الایقاعات

4 . احکام. چنانکه یاد کردیم, او, نهج و روش مستقل و مخصوص به خود داشت که. همان مکتب قزوین و فقه اجتهادی باشد. وی نخست احادیث و روایات صحیح را ذکر می کند و سپس روایات حسن و بعد موثق را و آن گاه به شرح و تبیین و جمع بین آنها می پردازد و احکامی را بر مبنای اجتهاد خویش, به اسلوب رسا و قوی و استدلال محکم, به گونه عمیق و دقیق, استنباط می کند. از دیگر تألیفات وی: (مشرق الشمس و اکسیر السعادتین) است. در این کتاب, آیات احکام قرآن کریم را گردآورده و به شرح و تفسیر پرداخته است15.

شارع النجاة: اثر میر سید محمدباقر (م: 1041هـ.ق). فرزند شمس الدین محمدحسین استرآبادی قزوینی اصفهانی, معروف به داماد و میرداماد, متخلص به اشراق از ائمه حکما و فلاسفه شیعه.

در حدود سال 956هـ.ق. در قزوین چشم به جهان گشود: او, در فقه از پیروان مکتب قزوین بوده و عمده فقه وی استدلالی است و با مشرب حکمی و اصولی, به اجتهاد در مسائل فقه می پردازد16. از آثار فقهی وی: (شارع النجاة فی ابواب العبادات) است, به سبک اجتهادی و فتوایی. مقدمه را به اصول دین اختصاص می دهد و آن گاه, ده کتاب از ابواب فقه را به بحث می گذارد: از طهارت تا حج چون هدف, نمایاندن دوران شکوفایی فقه شیعی است, از مکتب فقه قزوین در عصر صفویان, به همین اندازه اکتفا می کنیم.

غلبه اخباریگری بر حوزه های علمی شیعه

گفتیم: مکتب اخباریه با آغاز عصر صفویان بر مراکز علمی و حوزه های شیعی چیره شد, بویژه پس از قیام شاه عباس اول صفوی درسال 1002هـ.ق. فلاسفه در تنگنا قرار گرفتند و ستمها بر آنان رفت و کم کم مدارس فلسفی قزوین ازهم پاشید و این ازهم فروپاشیدگی, روز به روز سرعت می گرفت, بویژه پس از آن که پایتخت, در سال 1006هـ.ق. از قزوین به اصفهان انتقال یافت که به طور محسوس, اخباریان بر تمامی مراکز علمی شیعه سیطره یافتند و باب اجتهاد, مسدود شد. از این روی, پس از مکتب فقهی قزوین, که مختصری از تاریخ آن را یاد کردیم, به نام هیچ فقیه اصولی مهمی یا کتاب فقهی مهم و مشهوری, از پیروان مکاتب فقهی قزوین و فقهای آن, مانند: محقق کرکی برخورد نمی کنیم به جز موارد بسیار محدود در گوشه و کنار که حوزه های کوچکی داشته اند و به تدریس می پرداخته اند. ولی مبارزه و درگیری میان اخباریان و اصولیان, که گاهی در می گرفته تا این که در حدود سال 1165هـ.ق. شیخ یوسف بحرانی, صاحب حدائق (م: 1184هـ.ق) از علمای مشهور اخباریه وارد قزوین شد.

او در بدو ورود, مورد استقبال گرم اخباریان قزوین قرار می گیرد و در قسمت غربی قزوین بین طرفداران و پیروان خود, منزل می گزیند.

پس از ورود او به قزوین, علمای خاندان آل طالقانی که رهبری مذهبی اصولیان را در دست داشتند, به دیدار صاحب حدائق رفتند و بدین ترتیب, زیارت و بازدید بین دو فرقه انجام گردید. در این ملاقاتها, مناظرات مباحثات وجدال علمی بین اخباریان و اصولیان انجام می شد به طوری که در آخرین ملاقاتها, ملامحمد ملائکه (م: 1200هـ.ق.) در منزل خود و در حضور جمع کثیری از علمای فریقین اخباری و اصولی, پس از یک مباحثه و مناظره طولانی با شیخ یوسف بحرانی, زعیم اخباریه, او را مجاب می کند.

شیخ یوسف بحرانی, که قبلاً از علمای تندرو اخباریه بود, پس از این مجالس از علمای میانه رو اخباریه شد که از اثار و رسائل و مؤلفات او که پس از این تاریخ تالیف کرده, پیداست.

این مباحثه و مناظره سر و صدای عظیمی در قزوین به راه انداخت و مورد بحث و جدال فضلا و خواص فریقین شد. طولی نکشید که این جدالها و مباحثات به مردم عوام دو طائفه سرایت کرد و تبدیل به جنگهای محلی در کوچه و خیابانهای شهر شد.

شیخ یوسف بحرانی, از این روی, به حال از اعمال اخباریان و طرفداران کوچه بازاری آنان, شدیداً ناراحت شده بود, از این روی, به حال اعتراض, قزوین را به قصد کربلا ترک می کند و در آن جا سکنی می گزیند. از سوی دیگر, دولت وقت, ملامحمد ملائکه را, که سر سلسله خاندان آل برغانی در قزوین و کربلا بود, به قریه برغان تبعید می کند که به این ترتیب, نزاعها در قزوین خاتمه می یابد17.

قیام اصولیان و درگیری اخباریه و اصولیه

پس از سقوط دولت صفویان در سال 1135هـ.ق. و ازهم پاشیدگی حوزه عظیم علمی اصفهان, تفکر اخباریان, بر سایر مراکز علمی سایه افکنده بود و حاکمیت مطلق با آنان بود, بویژه در عتبات مقدسه عراق و قزوین که پس از اصفهان, مهم ترین حوزه های علمی شیعی را تشکیل می دادند.

در نیمه دوم قرن دوازدهم هجری و پس از حوادث قزوین بگوومگوی شدیدی بین اخباریان و اصولیان در قزوین, به رهبری خاندان آل طالقانی (این سلسله, پس از تبعید شیخ ملامحمد ملائکه (م:1200هـ ق) به برغان, به آل برغانی شهرت یافتند, و از طرف دیگر قیام وحیدآقا باقر بهبهانی (م: 1205هـ.ق.) در کربلا, علیه اخباریان و زعیم آنان شیخ یوسف بحرانی, و وفات وی در سال 1184هـ .ق. طومار اخباریان در ایران, عراق و... درهم پیچیده شد و مکتب اصولی, دگر با, تفکر حاکم شد.

این پیروزی عظیم اصولیان در مراکز علمی و حوزه های شیعی, باب اجتهاد را گشود و جمود فکری که بر محافل علمی و حوزه های شیعی سایه افکنده بود, ازبین رفت.

شیخ حسین بحرانی (م: حدود 1240هـ.ق.) اخباری مسلک18, پس از پیروزی اصولیان هنوز از مبارزات خود دست برنداشته بود, در ارجوزه خویش در ردّ اصولیان می نویسد:

ان کانت العصمة للخلافة

شرطاً فظنّ المجتهد خرافة

این حرکت, توسط وحید بهبهانی در عراق از یک سو, و خاندان آل طالقانی در ایران, از دیگرسو, انقلاب فکری عظیمی را در محافل فرهنگی و مجامع علمی و حوزه های شیعی و حتی بین مردمان عادی به وجود آورد که ثمرات طیبه آن تدوین مجموعه های بسیار نفیس و متین و متقن فقهی بود که به همّت, پی گیری و تلاش شاگردان مکتب وحید بهبهانی, به رشته تحریر درآمد و اینک در اختیار فقهای شیعه و مراکز علمی است.

عصر طلایی فقه شیعه

مطلع قرن سیزدهم هجری, از دوران طلایی فقه امامیه است.

در این عصر, شاگردان مکتب وحید بهبهانی و مکتب قزوین, فقه اجتهاری را استوار کردند و گستراندند.همچنین وحید بهبهانی توانست در حوزه خویش در کربلا کوکبه ای عظیم از استوانه های دین تربیت کند که مکتب فقهی او را پس از وی, تداوم دهند. از مشهورترین شاگردان وی که بر صحنه رهبری ظاهر گردیدند و فقه شیعی اجتهادی و سیستم حقوقی قوی را بنیان نهادند عبارتند از: سید مهدی بحرالعلوم (م: 1212هـ.ق.), سید میرزا مهدی شهرستانی (م: 1216هـ .ق.), محمدمهدی نراقی (م: 1209هـ.ق.), شهید سعید سید میرزا مهدی خراسانی (ش: 1217هـ.ق.), سید علی طباطبائی حائری, صاحب ریاض, (م:1231هـ.ق.), شیخ جعفر کبیر صاحب کشف الغطاء, (م: 1228هـ ق.), میرزا ابوالقاسم قمی, صاحب قوانین, (م: 1231هـ.ق.), سید محسن اعرجی, صاحب المحصول, (م: 1227هـ ق.), شیخ اسداللّه کاظمی, صاحب مقابس الانوار, (م: 1234هـ.ق.), سید جواد عاملی, صاحب مفتاح الکرامه, (م: 1226هـ ق), شهید ثالث, صاحب منهج الاجتهاد, (ش: 1263هـ.ق.), شیخ محمد صالح برغانی حائری, صاحب موسوعه البرغانی فی فقه الشیعه, (م: 1271هـ.ق.), سید محمدباقر حجةالاسلام اصفهانی, صاحب مطالع الانوار, (م: 1260هـ.ق.), شیخ ملااحمد نراقی (م: 1245هـ.ق.), صاحب مناهج الاحکام و...که سید محسن امین عاملی در اعیان الشیعه و استاد ما شیخ اقابزرگ تهرانی در طبقات اعلام الشیعه اکثر آنان را نام برده اند19.

آخرین تحول اساسی در فقه شیعی در قرن سیزدهم هجری روی داده و این مکتب استوار, پا به عرصه هستی گذارد و عمده ترین دائرة المعارف گونه فقهی, از اغاز قرن سیزدهم تا مطلع قرن چهاردهم هجری, نگاشته شد.

هنگامی که به تاریخ سیستم حقوقی جهان بنگریم از اغاز تاسیس دانشگاههای معروف, که بعضی از آنها قدمت بیش از هزار سال دارند, هرگز نتوانسته اند چنین گنجینه پربار و کم نظیر عرضه بدارند:

دانشگاه سالرن ایتالیا, که تاسیس, قرن نهم میلادی/ مطلع قرن دوم هجری, دانشگاه آکسفورد انگلستان, تأسیس قرن دوازدهم میلادی/ مقارن قرن پنج هجری, دانشگاه پاریس (سربن), تاسیس, سال 1150م/ 545هـ.ق., دانشگاه هیدلبرک آلمان, تاسیس, سال 1385م, 787هـ.ق., دانشگاه وینه اتریش, تأسیس, 1365م/ 767هـ.ق. دانشگاه کلن آلمان, تاسیس, سال 1388م/790هـ.ق. دانشگاه کمبریج انگلستان, تاسیس 1257م/ 655هـ.ق. دانشگاه میشیکان آمریکا, تاسیس, سال 1817م/ 1233هـ.ق. دانشگاه مسکو, تاسیس, سال 1755م/ 1169هـ.ق. و... در طول تاریخ کهن خود, بهره ای که در دانش حقوق, به جهان عرضه داشته اند کمتر از یک قرن بهره رسانی مدرسه قزوین است. با این وجود, فارغ التحصیلان این دانشگاهها داعیه رهبری جهان را دارند و عملاً چند قرن است بر جهان حکومت می کنند. از این روی, جهان استکبار, شدیداً نگران حکومت حوزه در ایران اسلامی است.

سهم حوزه علمی قزوین در تدوین دائرة المعارف فقهی

چنانکه گذشت, مکتب اخباریه, از آغاز صفویان بر حوزه های علمی شیعی حاکم مطلق بود و نظر به دشمنی سختی که آن مکتب با علم اصول فقه و اجتهاد داشت, سیستم حقوقی در حوزه های فقه شیعی به طور کلی متروک ماند. پس از برچیده شدن بساط اخباریان, فقه شیعه تجدید حیات یافت و در طول قرن سیزدهم هجری عرصه را به دست داشت و شکوفا شد. در این صد سال, بیش از چهل اثر دائرة المعارف گونه فقهی, با استدلالهای متین و متقن از طهارات, دیات, نگاشته شده که حدود نصف این آثار را مکتب قزوین, تقدیم جهان علم کرده است. اینک در این فصل, که مهم ترین بخش این مقاله است, این آثار دائرة المعارف گونه فقهی را دوره کامل ابواب فقه و سیستم حقوقی شیعی را دربردارند و حدود سی جلد باشند و هرجلدی حداقل به پانصد صفحه برسد, معرفی می کنیم. مبنای معرفی ما, تاریخ وفات مؤلفان خواهد بود:

1 . فقه ملائکه: اثر شیخ ملامحمد ملائکه (م: 1200هـ.ق.) فرزند شیخ محمدتقی فرشته بن شیخ محمدجعفربن مولی شیخ محمدکاظم قزوینی برغانی, از ائمه فتوا وتقلید و اعاظم مجتهدین مبارز امامیه.

فقه و اصول را از حوزه درس پدرش (م: 1186هـ.ق.) و مدرس الطف سید نصراللّه حائری (ش: 1158هـ.ق.) و دیگران فراگرفت و حکمت و فلسفه را از حوزه درس شیخ اسماعیل خواجویی (م: 1173هـ.ق.) و دیگران. با تلاش و پی گیری و درک محضر بزرگان علم, به مقام اجتهاد رسید و سالها در کربلا و نجف, به تدریس پرداخت.سپس به موطن خودش, قزوین, بازگشت و به مسند مرجعیت و فتوا دست یافت20. از وی, آثار گرانقدری باقی مانده, از جمله: (تحفة الابرار فی تفسیر القرآن21), یک دوره فقه (بدون نام که به اسم فقه ملائکه مشهور است, در دوازده جلد, به زبان عربی, شامل دوره کامل فقه از طهارات تا دیات, به شیوه استدلالی و با بهره وری از روایات ائمه اطهار(ع) و اقوال علمای بزرگ.

فرزندش شیخ محمد صالح برغانی قزوینی, در کتاب خود: (موسوعة البرغانی فی فقه الشیعه) در کتاب (الصلوة), باب لباس المصلی22 و دیگر ابواب و تالیفات خود, از این کتاب نقل می کند. این جانب, اکثر مجلدات آن را به خط مؤلف, نزد عالم فاضل شیخ محمد شهیدی, از احفاد مؤلف, در برغان, دیده ام, و همچنین بعضی از مجلدات آن, در کتابخانه کاتب این سطور, در کربلا موجود است.

2 . معارج الاحکام فی شرح مسالک الافهام و شرایع الاسلام: اثر سید میرحسین یا میرحسینا قزوینی (م: 1208هـ.ق.) فرزند سید میر محمدابراهیم بن میرمحمد معصوم بن میرمحمد فصیح بن میر اولیاء حسینی قزوینی از فحول فقها و متکلمین امامیه وطرق اجازات.

وی در سال 1126 در قزوین, چشم به جهان گشود و فقه و اصول را از حوزه درس پدرش (1069 ـ 1149هـ.ق.) و برادرش سید میرمحمد قزوینی و مدرس الطف سید نصراللّه حائری (ش: 1158هـ.ق.) و شیخ حسین ماحوزی (م: 1181هـ.ق.) و مولی محمدقاسم سراب تنکابنی و شیخ محمدعلی جزینی کسب فیض کرد و به مقام عظیم عالی علمی و درجه اجتهاد نائل گردید. سالها در قزوین کرسی تدریس و فتوا و رهبری را به خود اختصاص داد. وی, از مشایخ اجازه سید مهدی بحرالعلوم است, به اجازه مورخه 1194هـ.ق23. سید محسن امین عاملی, بیست وشش عنوان از نوشته های او را نام برده است24.

کتابهای فقهی وی عبارتند از: غایة الاختیار, براهین السداد فی شرح الارشاد, کتاب التجارة (این کتاب را استاد ما شیخ آقا بزرگ تهرانی, در کتابخانه سید حسن صدر کاظمی, دیده است25), مستقصی الاجتهاد فی شرح ذخیرة المعاد والارشاد, ایضاح المحجه فی حل الظهر یوم الجمعه, رساله فی الاحفاد مع وجود الاجداد, رساله فی نکاح الکوافر, و... معارج الاحکام, در دوازده مجلد بزرگ شرحی است مزجی بر مسالک الافهام شهید ثانی (م: 966هـ.ق.).

میر حسینا, مسالک الافهام را به عنوان متن درس خارج خود در قزوین قرار داده, سپس این مباحث را که گزارش دو کتاب است, گردآوری کرده و نام آن را (معارج الاحکام فی شرح مسالک الافهام و شرایع الاسلام), گذارده و سال فراغت از تالیف 1193هـ.ق. است. جلد اول, مدخل بسیار مفیدی دارد در باره رجال و درایه و اصول و اجازه خود او, و طرق روایت علمای امامیه. در فصل سوم, گزیده ای اخر کتاب جامع الرواةاردبیلی حائری و مشترکات کاظمی و طریحی گردآوری و از بخش پنجم, کتابها و منابع و مآخذی را که مورد اعتمادش بوده, بررسی کرده است و به طور مبسوط به شرح حال بسیاری از قدماء و متآخران, اعم از مشایخ خود و پدرش می پردازد, سپس از کتاب طهارت می اغازد و به کتاب دیات, مبحث را به پایان می برد. این دائرة المعارف گونه فقهی از مهم ترین کتابهای فقهی امامیه مکتب قزوین است, به شیوه استدلالی و با بهره وری از روایات ائمه معصومین(ع). این کتاب, هنوز به طبع نرسیده است و دوره های متعددی اکنون در دسترس است. از مشهورترین نسخه های آن: یک دوره در کتابخانه آل حاج سید جوادی در قزوین, یک دوره, که بعضی از نسخه های آن به خط مؤلف است, نزد حفید مؤلف, سید مصطفی بن سید مهدی بن سید عبدالجواد بن المصنف میرحسینا (این دوره به آقای صدرالمعالی بن سید حسین آل حاج سید جوادی انتقال یافت) بعضی مجلدات آن, به خط مؤلف در کتابخانه کاتب این سطور در کربلا و بعضی مجلدات متفرقه آن در قزوین, یک دوره ناقص در کتابخانه حفید مؤلف, سید حسن دبیر حاج سید جوادی در تهران, یک دوره در کتابخانه سید حسین تنکابنی در قزوین وجود دارد.

قسمتی از کتابخانه سید حسین تنکابنی پس از انقلاب اسلامی به کتابخانه مدرسه امام الصادق(ع) قزوین منتقل گردید و هم اکنون کتاب (الوکاله) به شماره 12, جلد دهم به شماره 182, جلد دوازدهم به شماره 197 و جلد اول با مقدمه رجالی آن به شماره 194 در این کتابخانه نگاه داری می شود. جلد اول و نهم و دهم در یک جلد و یازدهم, به ترتیب به شماره 997 ـ 999 از کتابهای اهدایی مشکاة به دانشگاه تهران است و جلد یازدهم به خط مؤلف26است. پنج نسخه در کتابـخانه آیةاللّه مرعشی قم27 و بیش از پانزده نسخه را سید حسین مدرسی طباطبائی, در مقدمه ای بر فقه شیعه, معرفی می کند که در کتابخانه مختلف ایران و جود دارند28.

3 . دلائل الاحکام فی شرح شرایع الاسلام: اثر سید ابراهیم (م: 1262هـ.ق.) فرزند سید محمدباقر موسوی قزوینی حائری, معروف به صاحب ضوابط, از اعاظم علما و محققان شیعه و ائمه فتوا و تقلید در عصر خویش. وی, در سال 1214هـ.ق. در قزوین متولد شد و پس از تکمیل مقدمات و فنون ادب, سطوح عالی را نزد پدرش و سایر علمای قزوین کسب فیض کرد و علوم عقلانیه را از محضر آخوند ملاآقا حکمی بهره مند گشت, آنگاه به حوزه شهید ثالث و برادرش شیخ محمدصالح برغانی حائری, که از بزرگترین حوزه های علمی قزوین در آن روزگار بود, ملحق گردید و فقه و اصول را اخذ کرد و در حدود سال 1238هـ.ق. به معیت پدرش, راهی عتبات مقدسه عراق گردید و کربلا را مسکن خویش قرار داد و در آن حوزه, اصول را از محضر شریف العلمای مازندرانی (م:1246هـ.ق.) و فقه را از محضر سید محمد مجاهد (م: 1242هـ.ق.) فراگرفت و با استادش, سید محمد مجاهد در جنگ ایران و روس شرکت جست و پس از وفات سید مجاهد در قزوین, به سال 1242هـ.ق. مجدد به کربلا بازگشت و کرسی تدریس و فتوا و رهبری را در آن شهر مقدس به خود اختصاص داد و جمعی کثیری از فحول علمای شیعه, در محضر وی پرورش یافتند. در حوزه او, بیش از هزار طالب علم شرکت می جستند او, آثار فراوانی در عتبات مقدسه عراق, از خود باقی گذاشته است, از جمله: طلاکاری ایوان حضرت ابی الفضل العباس(ع) و بنای سور شهر سامراء و... وی, در سال وبا, در کربلا وفات یافت و در صحن حسینی, به خاک سپرده شد. وی, تالیفات گرانقدری از خود باقی گذاشته که از مشهورترین آنهاست: ضوابط الاصول در دو مجلد. نتائج الافکار در اصول مناسک حج, رساله در صلاة جمعه, رساله در قواعد فقهیه, شامل پانصد قاعده. بزرگترین کتاب فقهی او, دلائل الاحکام, شرح شرایع الاسلام, اثر شیخ ابوالقاسم نجم الدین جعفر حلی مشهور به محقق حلی (م: 676هـ.ق.) است, در چند جلد بزرگ از طهارات تا دیات. مؤلف با مشرب معقولی واصولی خویش, به سبک استدلالی و با بهره وری از روایات ائمه معصومین(ع) و ذکر اقوال فقهای بزرگ و بررسی آنها بحث را سامان داده و بر اساس (قوله قوله) به شرح و تحقیق عمیق مسائل فقهی می پردازد. دو نسخه آن به خط مؤلف از مخطوطات کتابخانه کاتب این سطور در کربلای و چهار نسخه در کتابخانه آستان قدس رضوی29 و بیش از بیست و پنج نسخه آن را سید حسین مدرس طباطبائی در مقدمه ای بر فقه شیعه معرفی می کند30. ونیز جلد الرهن الی آخر صلح, به شماره 70 ثبت دفتر کتابخانه مدرسه امام الصادق(ع) در قزوین است.

4 . منهج الاجتهاد: اثر شیخ محمدتقی مشهور به شهید ثالث (ش: 1262هـ.ق.) فرزند شیخ ملامحمد ملائکه بن شیخ محمدتقی فرشته بن شیخ محمدجعفر بن شیخ محمد کاظم برغانی قزوینی, از اعاظم علمای شیعه و ارکان طائفه جعفریه و مشاهیر فقهای امامیه.

وی در سال 1172هـ.ق. در برغان به دنیا آمد و علوم عقلانیه را از محضر پدرش (م: 1200هـ.ق.) وآخوند ملااقا بیدآبادی (م: 1197هـ.ق.) فراگرفت و نیز از شاگردان طبقه اول آخوند ملاعلی نوری (م: 1246هـ.ق.) بوده وفقه و اصول را مدتی از حوزه درس وحید بهبهانی آقا محمدباقر (م: 1205هـ.ق.) فراگرفته و پس از وفات وی, به حوزه درس سید علی طباطبائی حائری, صاحب ریاض (م: 1231هـ.ق.) در کربلای مقدسه رفت و از محضر وی, بهره مند گشت و پس از آن, به نجف اشرف هجرت کرد و به حوزه شیخ جعفر کبیر صاحب کاشف الغطاء, ملحق گردید و مدتها کسب فیض کرد و به مقام علمی و درجه عظیم اجتهاد نایل گردید و نیز در کربلا و نجف اشرف و قزوین, به تدریس اشتغال داشت و در مسند فتوا, جای گرفته بود.

در عصری که وی می زیسته انقلاب صنعتی در اروپا رخ می دهد. شهید ثالث, علیه استعمارگران و انحرافات مذهبی و نغمه های شوم فرقه گرایان و مذهب سازان و بدعت گذاران به مقابله برخاست و در این راه, مصائب فراوانی را متحمل شد, تا این که در سحرگاه 15 ذی القعده سال 1263هـ.ق. در محراب مسجد, هنگام نماز صبح به دست انسانی شقی و مأمور از سوی مثلث شوم: در بار ایران, شیخیه و بابیه, زخمی و بعد از دو روز, در تاریخ 17 ذی القعده بر اثر جراحات وارده به شهادت رسید.

او, علاوه بر منهج الاجتهاد, که بزرگترین کتاب فقهی اوست, تالیفات گرانقدری در فقه و اصول از خود باقی گذاشته, از جمله: عیون الاصول در دو جلد بزرگ, که بیشتر به نقد قوانین میرزا قمی می پردازد, شرح الشرایع, در بردارنده تمامی ابواب فقه, یک دوره فقه فارسی از طهارات تا دیات, شرح بر معالم, رسالة فی صلاة الجمعه, رسالة فی عدم وجوب هبة الولی مدة منقطعه المولی علیه, کتاب دیات به زبان فارسی (زیر چاپ) رسالة فی قضاء الصلواة, رسالة القضاء عن الاموات و...منهج الاجتهاد, شرح شرایع, در بیست چهار جلد, تنظیم شده است. این کتاب, به سبک استدلالی و بهره وری از روایات خاندان عصمت و طهارت(ع) سامان یافته اغاز تالیف آن, در قریه برغان, به سال 1226هـ.ق. بوده و حدود سی سال تالیف این دوره فقهی به درازا کشیده است.

مؤلف, در کتاب جهاد, قضاء وزکات, ولایت فقیه را مطرح می کند و به ولایت مطلقه فقیه بر اساس نیابت عامه فقهاء در عصر غیبت کبرا اعتقاد دارد31 استاد ما, شیخ اقابزرگ تهرانی, در طبقات اعلام الشیعه, هنگام ذکر این کتاب می نویسد:

(منهج الاجتهاد فی شرح الشرایع, تماماً فی اربعة وعشرین مجلداً یحکی ان صاحب الجواهر استعان بکتاب الجهاد منه علی کتاب الجهاد من کتابه...)32

خوانساری در روضات الجنات, در شرح حال استادش, سید علی طباطبائی حائری, صاحب ریاض, به شرح حال شهید ثالث پرداخته می نویسد:

(منهج الاجتهاد, شرح شرایع و از کتابهای فقهی مشهور در بلاد اسلامی است.33)

این اثر نفیس, از منابع مهم فقهاء امامیه در تحقیقات فقهی و فتاوی آنان بوده و نسخه های آن شایع و در اکثر کتابخانه های عمومی و خصوصی موجود است, از جمله: بعضی مجلدات, به خط مؤلف در کتابخانه کاتب این سطور در قزوین وجود دارد, بیست و پنج نسخه را سید حسین مدرسی طباطبائی معرفی کرده است34, ده نسخه در کتابخانه آیة اللّه مرعشی, نگاه داری می شود35 و چهار جلد در کتابخانه مدرسه فیضیه قم. تمامی آنها از عصر مؤلف است و جلد هجدهم, توسط فرزند شهید ثالث, عالم فاضل شیخ محمدجعفر وقف شده است36.

مجمع المسائل فی شرح المختصر النافع: اثر شیخ محمدعلی, معروف به ملاعلی برغانی (م: 1269هـ.ق.) فرزند ملامحمد ملائکه برغانی قزوینی, از اکابر علمای عصر قاجاری و فحول مجتهدین حکیم متأله عارف متکلم.

وی علوم عقلانیه را از محضر پدرش: و ملاعلی نوری (م: 1246هـ.ق.) فراگرفت و فقه و اصول را از حوزه درس سید علی حائری طباطبائی, صاحب ریاض, و شیخ جعفر کبیر صاحب کشف الغطاء.) کسب فیض کرد و علوم خفیه و غریبه و اخبار را از محضر میرزا محمد اخباری (م: 1232هـ.ق.) بهره مند گشت, سپس با شیخ احمد احسائی (م:1242هـ.ق.) برخورد کرد و تحت تاثیر افکار وی قرار گرفت و سالها از ملازمان او در سفر و حضر بود37. او, نوشته های بسیاری در علوم عقلی, نقلی, و عرفان, فقه و اصول از خود باقی گذاشته است, از جمله شرحی بر ارشاد علاّمه حلی و کتاب حج و کیفیت بقای بر تقلید میت و... بزرگ ترین اثر فقهی وی, کتاب مجمع المسائل است, شرح مختصرالنافع, در دوازده جلد بزرگ, به زبان عربی. این اثر, تمامی فقه را در بردارد, از طهارات تا دیات, به سبک استدلالی و با بهره از روایات و احادیث ائمه اطهار(ع) و نقل اقوال متقدمان و متأخران, با اظهار نظر و ارائه رأی خویش. اکثر مجلدات این اثر, به خط مؤلف, نزد کاتب این سطور, سبط مؤلف, و جلد تجارت, تا آخر وصایا, به خط مصنف در کتابخانه سید محمدعلی روضاتی در اصفهان موجود است38.

موسوعه البرغانی فی فقه الشیعة: اثر شیخ محمد صالح (م: 1271هـ.ق.) فرزند ملامحمد ملائکه بن شیخ محمدتقی فرشته بن شیخ محمدجعفر بن شیخ محمدکاظم برغانی قزوینی حائری از ائمه فتوا و تقلید ومشاهیر علمای امامیه.

وی در قریه برغان, شمال غربی کرج, چشم به جهان گشود و علوم عقلی را از محضر پدرش (م: 1200هـ.ق.) وملاّآقا محمد بیدآبادی (م: 1197هـ.ق.), استفاده برده سپس راهی عتبات مقدسه عراق گردید و در کربلا به حوزه وحید بهبهانی, راه یافت و پس از آن به حوزه درس سید علی طباطبائی حائری (م: 1231هـ.ق.) صاحب ریاض وارد گشت و نیز مدتی در نجف اشرف از محضر شیخ جعفر کبیر و... کسب فیض کرد و در همان حوزه ها و تهران و قزوین, به تدریس پرداخت و به مقام افتا و مرجعیت رسید. از آثار وی در قزوین سه مدرسه بزرگ و متوسط و صغیر طلاب علوم دینی و مسجد بسیار بزرگ است که تا عصر حاضر به نام وی, شهرت دارد تمام شرح حال نویسان, سنی و شیعی, به تاریخ زندگی وی پرداخته اند. او, آثار گرانقدری دارد که در مقدمه موسوعة البرغانی فی فقه الشیعه, پنجاه و چهار عنوان, از آثاروی ضبط شده است. از مشهورترین کتابهای فقهی وی, مسلک السداد, مسلک الراشدین در سه جلد), فن الفقاهه در یک جلد, مسلک النجاة به فارسی در دو جلد, جلد نخست, در عبادات و جلد دوم در معاملات. این کتاب رساله عملی مؤلف بوده است39. بزرگ ترین اثر فقهی وی, غنیمه المعاد فی شرح الارشاد در چهارده مجلد بزرگ, با مقدمه و تحقیق که بر حسب تجزیه کاتب این سطور, به سی جلد, به قطع وزیری درآمده و به نام: موسوعة البرغانی فی فقه الشیعة. این اثر, از طهارت تا پایان صلات, در سال 1411هـ.ق. توسط موسسه الوفاء تهران طبع گردیده و باقی مجلدات زیر چاپ است. این کتاب تمامی فقه را در بردارد.

مولف, در این اثر, شیوه ای استدلالی دارد و از روایات بهره می برد و اقوال فقهای متقدم و متأخر از شیعه و گاه اهل سنت را به نقد و بررسی می گذارد.و در بسیاری از موارد فتواهای نو, عرضه می دارد. این اثر, از آغاز تالیف, در حوزه های علمی شیعی و سنی, شهرت بسیاری یافت و از منابع شیخ محمدحسن نجفی (م: 1266هـ.ق.) در جواهر است.خوانساری در روضات الجنات این اثر را از مشهورترین کتابهای فقهی شیعه در بلاد اسلامی می داند40.

میرزا محمد حسن خان اعتماد السلطنه در الماثر والاثار می نویسد.

(... و حاج ملاصالح, بالخصوص, از جمله اجله مجتهدین بود تصانیف او در فقه و اخبار نهایت اشتهار داشت...)41.

فقه برغانی, از این جهت حائز اهمیت است که بین دو مکتب قزوین و مکتب کربلا را جمع کرده است. چنانکه دیدیم همزمان, پدر مؤلف شیخ ملامحمد ملائکه در قزوین و استاد مؤلف, وحید بهبهانی در کربلا علیه اخباریان به روشنگری پرداختند و مؤلف, با بهره وری از این دو استوانه و افکار بلند آنان و مباحث مطرح شده بین آنان و اخباریان, بنای مستحکم فقه خود را پی ریخت. نسخه های خطی این کتاب فراوان است: یک دوره به خط مؤلف و چند دوره مکرر نزد کاتب این سطور, پنج نسخه در کتابخانه آیة اللّه مرعشی در قم42 و ده نسخه از کتابخانه های گوناگون, سید حسین مدرسی طباطبائی معرفی کرده است43 و یک نسخه به شماره 14366, در کتابخانه آستان قدس وجود دارد. این کتاب, شرحی است مزجی بر کتاب ارشاد الاذهان الی احکام الایمان شیخ جمال الدین ابی منصور حسن حلی از مهم ترین کتابهای فقهی که بین سالهای ـ 1246هـ.ق. در کربلا و قزوین و برغان به تألیف آن پرداخته است.

فقه لاهیجی قزوینی: اثر آخوند ملاصفرعلی لاهیجی قزوینی (م: حدود سال 1275هـ.ق.) از اعاظم فلاسفه و حکمای نامی قزوین و ائمه فتوی و فقاهت.

وی در لاهیجان, چشم به جهان گشود. پس از تکمیل مقدمات و فنون ادب, به قزوین هجرت کرد و سطوح عالی خویش را نزد افاضل علمای قزوین به پایان رساند و به حوزه درس شهید ثالث و شیخ محمدصالح برغانی قزوینی حائری (م: 1271هـ.ق.) راه یافت, سپس به اصفهان هجرت کرد و فلسفه را از محضر آخوند ملاعلی نوری, فقه را از سید محمدباقر اصفهانی و اصول را از شیخ محمدابراهیم کلباسی (1180 ـ 1261هـ.ق.) فراگرفت, سپس راهی عتبات مقدسه عراق گردید و در کربلا سکنی گزید و به حوزه درس سید محمد مجاهد, ملحق گردید. در جنگ ایران و روسیه در سال 1242هـ.ق. به فتوای جهاد استادش, سید مجاهد, به جبهه جنگ رفت و هنگام بازگشت از جنگ, در قزوین ساکن شد و در حوزه درس شیخ محمدصالح برغانی حائری و شهید ثالث شرکت کرد و مقام عالی اجتهاد, دست یافت. و فلسفه و عرفان را نزد آخوند ملاآقا حکمی قزوینی تکمیل کرد و در مدرسه صالحیه قزوین, کرسی تدریس فلسفه عالی را به دست گرفت. مستشرق معروف فرانسوی, کنت دو گوبینو او را از جمله فلاسفه نامی مکتب قزوین نام برده است و می نویسد:

(... ملاصفرعلی قزوینی از جمله علمایی بود که در اخبار و روایات, مهارتی داشت و در فلسفه نیز مطالعات زیادی کرده بود. او, هم از شاگردان ملاعلی نوری بوده است...)44

وی از مدرسین مشهور فلسفه مشائی در مدرسه صالحیه قزوین بود و از مشهورترین شاگردان وی سید جمال الدین اسدآبادی است45. وی, آثاری گرانقدری از خود, به جای گذارده از مشهورترین کتابهای فقهی وی, شرح معالم الاصول, نوشته شیخ حسن فرزند شهید ثانی (959 ـ 1011هـ.ق) است46. اثر دیگـر وی, کتابی است در اصول فقه, در چند جلد بزرگ, بی نام که ما آن را فقه لاهیجی نامیدیم. این کتاب, در هشت جلد بزرگ, به زبان عربی, در بردارنده تمامی فقه: از طهارات, تا پایان دیات. مؤلف با مشرب فلسفی و بهره وری از روایات و احادیث خاندان عصمت و طهارت(ع) و نقل اقوال علمای امامیه و فقهای بزرگ, این اثر سترگ را سامان داده است و در ضمن آرای خویش را نیز می نمایاند. این دایرة المعارف گونه فقهی, مکتب قزوین و مکتب کربلا را, که یک سمت و سو داشته اند, منعکس می کند. از این کتاب نفیس, یک دوره, به خط مؤلف, در کتابخانه موقوفه شیخ محمدصالح برغانی حائری, در کربلا موجود است.

شرح رسائل و مکاسب: اثر شیخ حسن یا محمدحسن (م: 128هـ .ق.) فرزند شیخ محمدصالح برغانی حائری, از ائمه فتوا و تقلید و اکابر فقهای امامیه.

در کربلا به دنیا آمد و مقدمات علوم وفنون ادب را نزد افاضل علمای حائر شریف فراگرفت, سپس در اوائل عمر خود, در معیت پدرش, به قزوین می آید و پس از تکمیل سطوح عالی, نزد علمای قزوین, فقه و اصول را از حوزه درس پدر و عموی خویش, شهید ثالث, فرامی گیرد, آن گاه, به اصفهان هجرت می کند و علوم عقلی را از محضر درس ملاعلی نوری فرامی گیرد و پس از چندی, به قزوین بازمی گردد, وحکمت و فلسفه را در حوزه های فلاسفه قزوین, چون: آخوند ملاآقا حکمی و شیخ یوسف حکمی قزوینی و آخوند ملاصفرعلی لاهیجی قزوینی به حد کمال می رساند و در سال 1242هـ.ق.در جنگ ایران و روسیه به رهبری سید محمد مجاهد شرکت می جوید و هنگام انتقال پیکر مطهر سید مجاهد به کربلا, جزء هیأت تشییع کننده به حائر شریف بوده است. در کربلا ما مسکن می گزیند و به حوزه درس شریف العلماء مازندرانی می پیوندد و در همان حوزه, فقه و اصول را از محضر سید ابراهیم قزوینی, صاحب ضوابط (م: 1262هـ.ق.) کسب فیض کرد و بعد به نجف اشرف منتقل گردید و به حوزه درس شیخ محمدحسن صاحب جواهر, ملحق گردید و بعد در حوزه درس شیخ اعظم شیخ مرتضی انصاری شرکت جست و از خواص اصحاب او گردید. به امر استاد خود, شیخ مرتضی انصاری, به تدریس پرداخت, امّا پس از چندی, به احترام استاد, نجف را ترک کرد و به موطن خویش, کربلا, بازگشت و در حائر شریف, حوزه درس تشکیل داد و مرجع فتوا گردید. در حدود سال 1278هـ.ق. عازم بیت اللّه الحرام گردید و در مکه مکرمه اقامت گزید و در مدرسه پدرش, جنب مسجد الحرام, کلام و فقه جعفری را به نحوی که موافق با مذاهب اربعه می نمود, تدریس کرد. سپس, در مدینه منوره, پس از مناظره با یکی از علمای آن سامان و غلبه بر او, بعضی از متعصبان اهل سنت و طرفداران شیخ مدنی, که به تشیع وی پی بردند, شب هنگام, پس از نماز عشاء, بین مسجدالنبی و منزلش, با چوب بر سر او کوبیدند که بر اثر آسیب آن ضربه, وفات یافت و پیکر او را در بقیع به خاک سپردند47.

آقای سید احمد حسینی اشکوری, کتاب الحج از شرح ارشادالاذهان را به خط وی معرفی می کند که سال فراغت از تالیف 1288هـ.ق. را نشان می دهد که اگر نسخه به خط او باشد, توقف صاحب ترجمه در مدینه و مکه مکرمه طولانی بوده و وفات وی, بعد از سال 1288هـ.ق. است. او آثار و تالیفاتی از خود باقی گذاشته از جمله کتابهای فقهی وی, کتاب مناسک حج (فارسی) و کتاب الحج است که به خط مؤلف, نزد حفید مصنف, کاتب این سطور, وجود دارد.کتاب الحج شرح ارشادالاذهان, به خط مؤلف به شماره 3404 در کتابخانه آیةاللّه مرعشی در قم وجود دارد که سال فراغت از تالیف را 1288هـ.ق. نشان می دهد48.کتاب الحج به زبان عربی و حج به زبان فارسی در یک جلد, به شماره 90 ثبت دفتر کتابخانه مدرسه امام الصادق(ع) در قزوین موجود است.

بزرگ ترین کتاب فقهی وی, شرح رسائل و مکاسب استادش, شیخ اعظم شیخ مرتضی انصاری است در ده جلد بزرگ, به زبان عربی, به سبک استدلالی و روش نو, با بهره گیری از روایات و احادیث ائمه اطهار(ع).

مؤلف, بین دو مکتب بزرگ جهان تشیع: مکتب قزوین و مکتب نجف اشرف, که شیخ اعظم آخرین تحول اساسی را در فقه شیعی پدیدآورده بود, جمع کرد.

وی, با روش بسیار دقیق و عمیق علمی, این دو مکتب را پیوند زد. یک دوره به خط مؤلف, نزد حفید مصنف, کاتب این سطور, در کتابخانه وقفی کربلا, موجود است.

بحر الحقایق = بحر الحدایق: اثر سید محمدابراهیم (م: حدود 1285هـ.ق.) فرزند سید حسین حسینی قزوینی, از فحول فقهای عصر قاجار و اکابر علمای حوزه قزوین. وی, از اخذ مقدمات علوم اسلامی و فنون ادب, سطوح عالی خویش را نزد افاضل علمای قزوین به پایان رسانید, سپس به حوزه درس شهید ثالث و شیخ محمدصالح برغانی پیوست و از محضر آن در بزرگوار کسب فیض کرد.از تالیفات فقهی اوست: بحرالحقایق در دوازده جلد بزرگ, در بردارنده دوره فقه: از طهارات تا دیات, سبک استدلالی و با بهره وری از روایات و احادیث خاندان عصمت و طهارت(ع) و نقل اقوال و رد و ایراد آنها. جلد پنجم و هشتم نسخه اصلی به خط مؤلف نزد کاتب این سطور و دو نسخه به شماره های 9433 و 10002 از مخطوطات کتابخانه مرکزی آستان قدس و یک نسخه که از احکام اذان تا احکام رکوع را دربردارد, به شماره 5966 در کتابخانه آیة اللّه مرعشی قم موجود است49.

براهین الاحکام فی شرح شرائع الاسلام: اثر سید ابوالحسن (م: 1286هـ.ق.) فرزند سید هادی حسینی قزوینی تنکابنی از اکابر مدرسین حوزه علمیه قزوین, فقیه متبحر مجتهد نحریر و اصولی محقق.

وی, پس از اخذ مقدمات و تکمیل سطوح عالی, به حوزه درس شهید ثالث و شیخ محمدصالح قزوینی حائری راه یافت و از محضر آن دو بهره ها گرفت و حکمت و فلسفه را در محضر آخوند ملاآقا حکمی فراگرفت, آن گاه به عتبات مقدسه عراق هجرت کرد و در کربلا, فقه اصول را از حوزه درس سید ابراهیم قزوینی صاحب ضوابط, بهره گرفت و در نجف اشرف, از محضر شیخ محمدحسن صاحب جواهر, بهره برد و پس از آن به موطن خویش, قزوین, بازگشت وپس از مدتی کرسی تدریس و فتوا را به دست گرفت.

صاحب مستدرکات اعیان الشیعه وی را با سید ابوالحسن تنکابنی قزوینی (م: 1281هـ.ق.) پدر عالمین جلیلین, سید ابراهیم و سید زین العابدین تنکابنی قزوینی, صاحب مدرسه علوم دینی تنکابنی در قزوین, خلط کرده است50. از جمله آثار فقهی وی و بزرگترین, آنها, براهین الاحکام, شرح شرایع الاسلام است.

این اثر, به شیوه استدلالی و نقل اقوال فقهای بزرگ و نقد و بررسی آنها و با بهره گیری از روایات ائمه اطهار(ع), سامان گرفته و دائرة المعارف گونه ای است از مکتب قزوین در قرن سیزدهم هجری.

البحر اللامع فی شرح مختصر النافع: اثر شیخ ملامحمد ابراهیم (1235 ـ 1288هـ .ق.) فرزند شیخ ملامحمدمهدی بن محمد مقیم بن حاج نجف بن حاج ابراهیم ساوجبلاغی قزوینی, از اکابر فقها و مجتهدین عصر خویش در قزوین. وی, پس از اخذ مقدمات و فنون ادب, مدارج عالی فقه و اصول را نزد شهید ثالث و شیخ محمدصالح برغانی و شیخ آقامحمد امام جمعه برغانی قزوینی و شیخ عبدالحسین برغانی قزوینی پیمود و در حکمت و فلسفه, از حوزه درس آخوند ملااقا حکمی قزوینی و شیخ میرزا عبدالوهاب برغانی قزوینی بهره برد تا این که به مقام عظیم اجتهاد و درجه عالی علمی نائل گردید و به دریافت اجازات اجتهاد از مشایخ خود, مفتخر شده51.

وی, اثار علمی گرانقدری از خود, به جای گذاشته از جمله البحراللامع فی شرح مختصر النافع, در ده مجلد بزرگ, که به شیوه استدلالی و با بهره گیری از روایات و احادیث خاندان عصمت و طهارت(ع) و نقل اقوال فقهاء بزرگ سامان یافته است. برخی از مجلدات, به خط مؤلف, در کتابخانه کاتب این سطور و جلد اول نسخه اصلی, به خط مؤلف در کتابخانه آیة اللّه مرعشی به شماره 3491 52و سه نسخه در کتابخانه مدرسه فیضیه قم به شماره های 837 و893 و894, موجوداست.

ضمناً برگهای نخست جلد دوم نسخه فیضیه, به اجازه اجتهادی شهید ثالث و فرزند وی آقامحمد امام جمعه, به مؤلف اعطا کرده اند و همچنین اجازه ای که شیخ عبدالحسین برغانی قزوینی, برادرزاده شهید ثالث , خطاب به وی صادر کرده, مزین شده اند53.

نفحات الالهام فی شرح شرایع الاسلام: اثر شیخ عبدالحسین (م: 1292هـ.ق.) فرزند شیخ ملاعلی برغانی قزوینی از اکابر مجتهدین عصر قاجار و ائمه و فتوا و دین.

وی, مدارج عالی اجتهاد را نخست در قزوین نزد پدرش ملاعلی برغانی (م: 1269هـ .ق.) و عمویش, شهید ثالث و شیخ محمدصالح برغانی حائری پیمود و حکمت و فلسفه را از حوزه درس آخوند ملاآقا حکمی قزوینی و آخوند ملایوسف حکمی و آخوند ملاصفرعلی لاهیجی قزوینی و... کسب فیض کرد سپس راهی عتبات مقدسه عراق گردید. نخست در کربلا مقدسه به حوزه درس شریف العلماء مازندرانی و سید محمد مجاهد پیوست, سپس نجف اشرف را مسکن خویش قرار داد و از حوزه درس شیخ حسن کاشف الغطاء و... بهره مند شد و به مقام عظیم علمی نائل گردید54.

وی, آثار فراوانی در علوم گوناگون دارد, از جمله در دانش و فقه:

شرح ارشاد علامه حلی, در چند جلد. یک دوره از این اثر, نزد سبط مؤلف, کاتب این سطور, وجود دارد.

شرحی مزجی بر کتاب قواعد الاحکام علامه حلی, به زبان عربی. یک دوره نزد کاتب این سطور موجود است. حواشی بر کتاب پدرش شرح المختصر النافع55.

بزرگ ترین کتاب فقهی او, کتاب نفحات الالهام, شرح شرائع الاسلام است, در دوازده جلد بزرگ.

این شرح, به شیوه استدلالی و با بهره گیری از روایات و احادیث خاندان عصمت و طهارت(ع) و نقل اقوال, از متقدمان و متأخران و نقد و تحلیل آرای فقهای عظام, به نحو عمیق و دقیق و با قدرت علمی مستحکم که آخرین تحول اساسی را در پیدایش مکتب قزوین, منعکس می کند, سامان یافته است. بعضی از مجلدات این اثر, به خط مؤلف, نزد کاتب این سطور و جود دارد و همچنین نسخه اصلی, به خط مؤلف از کتاب الحج که سال فراغت از تالیف, محرم 1270هـ.ق. است, به شماره 1517, در کتابخانه آیة اللّه مرعشی وجود دارد.56

خصائص الاعلام فی شرح شرائع الاسلام: اثر شیخ میرزا عبدالوهاب (م: 1294هـ.ق.) فرزند شیخ محمدصالح برغانی قزوینی, ملقب و متخلص به رضوان الدین, از اعاظم علمای شیعه و ائمه فتوا و تقلید, اصولی محقق و حکیم متأله.

وی, فقه و اصول را از محضر پدرش (م: 1271هـ.ق.) و عمویش شهید ثالث فراگرفت, سپس به اصفهان هجرت کرد و حکمت و فلسفه را در محضر آخوند ملاعلی نوری فراگرفت. آنگاه به عتبات مقدسه عراق رفت و فقه را از حوزه درس سید علی طباطبائی حائری, و اصول را از محضر شریف العلماء مازندرانی و سید محمد مجاهد در کربلا مقدسه کسب فیض کرد و نیز با استادش سید مجاهد در جنگ ایران و روسیه شرکت جست و بعد راهی نجف اشرف گردید و به حوزه درس شیخ محمدحسن صاحب جواهر, پیوست و به مقام عظیم علمی و درجه عالی اجتهاد نائل گردید, سپس به موطن خویش قزوین بازگشت و کرسی تدریس و فتوا و رهبری را پس از شهادت عمویش, شهید ثالث, در قزوین, به خود اختصاص داد و وحید عصر خویش و زعیم حوزه علمیه قزوین گردید. وی, نیز, ید طولای در علوم عقلی و نقلی داشت و در حلقه درس او, بسیاری از علما و فضلا شرکت می جستند57.نیکو شعر می سرود و به (رضوان) تخلص می کرد. امّا اشعار خود را در دوران حیات, نشر نداد; از این روی, در هیچ یک از تذکره های شعراء, نام وی نیامده است. او, مفتاح البکاء پدرش را به نظم درآورد که نسخه اصلی آن, به خط مؤلف نزد کاتب این سطور, موجود است. مطلع کتاب سوز و گداز:

گر راز و نیاز است همه سوز و گداز است

گر سوز و گداز است همه راز و نیاز است

این راز و نیازی است زرضوان که همه عمر

از آتش هجران همه در سوز و گداز است

وی, تألیفاتی در علوم از فلسفه و عرفان و ادبیات و تفسیر و فقه و اصول دارد. از جمله در فقه, مبتغی الافهام فی شرح مفاتیح شرایع الاسلام را نگاشته است. بعضی از مجلدات این اثر, به خط مؤلف در کتابخانه کاتب این سطور و کتاب الصوم, نسخه عصر مؤلف, مورخه 1266هـ.ق. به شماره 3202 در کتابخانه آیه اللّه مرعشی قم وجود دارد58.

در اصول, مخازن الاصول را نگاشته که در بیست و چهار جلد, ترتیب یافته است. بعضی از مجلدات این اثر, به خط مؤلف, نزد کاتب این سطور, موجود است. از بزرگ ترین کتابهای فقهی وی, کتاب خانص الاعلام, شرح شرایع الاسلام است.

مؤلف, این اثر را به سبک استدلالی تنظیم کرده, روایات و اقوال را به بررسی دقیق می گذارد و آن گاه نظم خود را اعلام می دارد.

وی, آخرین تحول اساسی را در مکتب قزوین به وجود آورد و دائرة المعارف گونه فقهی عظیم را سامان داد.برخی از مجلدات این اثر کم نظیر, به خط جناب مؤلف در نزد این جانب موجود است59.

آقای سید حسین مدرسی طباطبائی, در معرفی شرحهای شرایع, مؤلف این کتاب را, به نقل از فهرست نسخه های مجلس, ج9/406, عبدالرحمان بن محمدصالح قزوینی معرفی کرده که اشتباه است60.

نسخه جلد اول از عصر مؤلف, به شماره 5249, در بخش نسخه های خطی کتابخانه آیة اللّه مرعشی در قم, موجود است61.

شرح شرایع الاسلام = فقه قزوینی: اثر شیخ عبدالمطلب (م: حدود 1295هـ.ق.) فرزند شیخ محمدکاظم بن محمدجعفربن محمدتقی بن محمدجعفربن محمدکاظم قزوینی, از اعاظم علمای قزوین و اکابر مجتهدین عصر قاجار اصولی محقق فقیه متبحر.

وی در قزوین به دنیا آمده و پس از اخذ مقدمات و فنون ادب, سطوح عالی را نزد افاضل علمای قزوین فراگرفت سپس به حوزه درس شهید ثالث و شیخ محمدصالح برغانی قزوینی حائری راه یافت و علوم عقلی را از محضر آخوند ملااقا حکمی قزوینی و... فراگرفت و به مقام عالی اجتهاد رسید و به تدریس در مدرسه صالحیه پرداخت و در شمار فحول مدرسین فقه و اصول درآمد. از مشهورترین و مهم ترین کتابهای فقهی وی, شرح شرایع الاسلام است. این اثر, در بیست جلد تنظیم شده و از طهارت تا دیات را دربردارد.

مؤلف, در این اثر, مبسوط و استدلالی, با بهره وری از روایات و احادیث خاندان عصمت و طهارت(ع) و ذکر اقوال فقهای بزرگ به بحث می پردازد و پس از بررسی انظار و اقوال, نظرگاه خود را دقیق و عمیق بیان می کند.

تألیف جلد اول در الماء المطلق, در سال 1255هـ.ق. و جلد سوم, در الطهارة الترابیة, در سال 1257هـ.ق. (این نسخه, به خط مؤلف در کتابخانه آیة اللّه مرعشی وجود دارد.62) وجلد چهارم در صلات, در سال 1260هـ.ق.

و جلد پنج در صلات, در سال 1264هـ.ق. دهه آخر ماه مبارک رمضان, به پایان می رسد. اکثر نسخه های این اثر, به خط مؤلف, در کتابخانه کاتب این سطور و کتابخانه موقوفه شیخ محمدصالح برغانی حائری در کربلا موجود است و نیز نسخه هایی که از نظر حقیر گذشته است که نام خاصی برای آن نیافتم.

شرح المعالم: اثر سید علی قزوینی (م: 1298هـ.ق.) فرزند سید اسماعیل موسوی قزوینی از شیوخ مجتهدین قزوین و اعلام محققین شیعه.

وی در سال 1238هـ.ق. در قزوین, چشم به جهان گشود و در کودکی پدر را از دست داد و تحت نظر دایی خود, سید رضی قزوینی, رشد و نمو کرد و مقدمات و فنون ادب و قسمتی از سطوح را نزد دایی خویش فراگرفت و سطوح عالی را نزد میرزا محمد تنکابنی صاحب قصص العلماء و دیگر فضلاء قزوین. آن گاه به حوزه درس شهید ثالث و شیخ محمدصالح برغانی قزوینی راه یافت. برای فراگیری حکمت و فلسفه, در درس آخوند ملا اقای قزوینی و میرزا عبدالوهاب برغانی قزوینی شرکت جست. سپس به عتبات مقدسه عراق هجرت کرد. نخست در کربلا به حوزه درسی سید ابراهیم قزوینی حائری, صاحب ضوابط, که رابطه خویشاوندی داشت, ملحق شد و پس از فوت وی, به نجف اشرف مشرف شد و به حوزه درس شیخ محمدحسن نجفی, صاحب جواهر پیوست و بعد از وفات صاحب جواهر, از حوزه درس شیخ مرتضی انصاری و شیخ محمدحسین, صاحب فصول, کسب فیض کرد و به مقام عظیم علمی نائل گردید, سپس به موطن خویش قزوین بازگشت و کرسی تدریس و فتوا را به دست گرفت و جمعی از افاضل علما در محضر او تربیت یافتند63.

محمدحسن خان اعتمادالسلطنه از معاصرین او, در وصف وی می نویسد:

آقا سید علی قزوینی از اعاظم مجتهدین و اجله حَفَظه شریعت و دین بود. در علم فقه, مقام تحقیق او را از معاصرین احدی انکار نداشت, ولی در اصول, مسلم تر می نمود. غالب اوقات, قوانین محقق قمی را عنوان افادت قرار می داد و به آن کتاب کریم, اعتقادی عظیم داشت. هم بر قوانین حاشیه نگاشیه, که به طبع رسیده است و بر معالم الاصول نیز, تعلیقه مبسوط پرداخته. به زهد و تقوی و قدس او کمتر کسی دیده شده. و آن علامه عهد و زاهد عصر همشیره زاده حاج سید رضی الدین, مجتهد قزوینی است, رضوان اللّه علیهما64.) وی آثار ارزنده و گرانقدری در فقه و اصول از خود باقی گذاشته است. مهم ترین آنها, کتاب ینابیع الاحکام فی معرفة الحلال والحرام به زبان عربی, در پنج جلد است.

مؤلف این اثر را, با مشرب اصولی و شیوه استدلالی, به گونه ای مبسوط و مفصل و با نقد و بررسی اقوال و بهره وری دقیق از روایات ائمه اطهار(ع) و اقامه دلائل مستحکم و متین, به شکل فنی بسیار قوی سامان داده که کمال مکتب قزوین را در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری می رساند.

بعضی مجلدات این اثر, به خط مؤلف, با حواشی مصنف در کتابخانه کاتب این سطور در کربلا و یک دوره نزد حفید مؤلف, آقای حجة الاسلام والمسلمین سید جواد علوی در قزوین, وجود دارد.

بزرگ ترین اثر فقهی وی, شرح المعالم است, در شش جلد. این اثر, با مشرب اصولی و شیوه استدلالی, به گونه ای عمیق و دقیق سامان یافته. مؤلف در هر مبحث, دلایل و براهین نظر خود را مطرح ساخته و به قوت تمام به اثبات رسانده است.

این کتاب, از بهترین شروحی می توان شمرد که تاکنون بر معالم نگاشته شده است. از معروف ترین نسخه های خطی این کتاب نفیس, یک دوره از عصر مؤلف, در کتابخانه کاتب این سطور و دو جلد به خط مؤلف, در کتابخانه مدرسه التفاتیه قزوین و یک دوره نزد حفید مؤلف, آقای سید جواد علوی در قزوین موجود است.

از آثار فقهی دیگر مؤلف, کتاب حاشیه القوانین میرزا قمی که در سال 1299هـ.ق. طبع گردیده و از حواشی معروف درسی در حوزه های شیعی است.

کتابهای دیگر وی, عبارتند از: شرح کتاب الرضاع, شیخ انصاری, اقسام الواجب و احکامها المعاملات, شرح شرائع الاسلام, التجاره, الصید والذباحة, البیع, رساله فارسی در الاجتهاد والتقلید و...

مناهج الطریقة فی احکام الشریعة: اثر شیخ فتح اللّه (م: پس از 1309هـ.ق.) فرزند رجب علی بن محمدصالح بن محمد شاردی لاهاردی قزوینی معروف به صاحب مناهج و مناهجی از اعاظم فقهاء و مجتهدین گمنام شیعه و شیوخ اصولیان امامیه. وی اصلاً از مردم شارد لاهارد در ضواحی قزوین است. ولادت و نشأت وی قزوین بوده و پس از تکمیل مقدمات و فنون ادب, سطوح عالی خویش را نزد افاضل علمای قزوین به پایان رساند, سپس در حوزه درس شهید ثالث و شیخ محمدصالح برغانی قزوینی شرکت جست. و همچنین اصول را از محضر شیخ مولی عبدالکریم ایروانی قزوینی فراگرفت و حکمت فلسفه را از حوزه درس آخوند ملاآقا حکمی قزوینی. پس از مدتی, به اصفهان هجرت کرد و از حوزه درس شیخ محمدتقی, صاحب حاشیه معالم (م: 1248هـ.ق.) استفاده کرد و بعد, راهی عتبات مقدسه عراق شد و در کربلا از حوزه شریف العلماء مازندرانی و سید ابراهیم قزوینی حائری, صاحب ضوابط, بهره برد. آن گاه به نجف اشرف مشرف شد در حوزه درس شیخ محمدحسن نجفی صاحب جواهر, شرکت جست و در ردیف خواص اصحاب, درآمد. از مبرزترین شاگردان وی بود. در اجازه ای که صاحب جواهر برای وی صادر کرده او را بسیار می ستاید: و می نویسد.

( ... ولدنا وقرة عیننا ومعتمدنا التقی النقی... جناب الاخوند ملافتح اللّه قزوینی سلّمه اللّه تعالی و ابقاه و ایده و احیاه قد قرأ علینا مدة مدیدة من الزمان مع جمع غفیر من العلماء و المحصلین... و ان تفرش له الملائکه اجنحتها...)

پس از طی این مراحل, به قزوین بازگشت و به تدریس و تربیت طلاب, مشغول شد و زعامت حوزه را به دست گرفت و مرجعیت تام یافت. آوازه بلندی داشت و مورد احترام خاص عام بود. شیخ محسن خنفر نجفی اجازه ای مفصل برای وی نگاشته و به عظمت از او یاد کرده است. و همچنین در تقریظهای کوتاه در حواشی بعضی از نسخه های مناهج, او را می ستاید. وی, سرسلسله آل مناهجی از خاندان معروف علمی قزوین است. میرزا محمدحسن خان اعتمادالسلطنه, که از معاصرین وی بوده, در باره وی می نگارد:

(حاج ملا فتح اللّه شاردی لاهاردی از جمله بزرگان فقهاء ایران و مُسلّمین مجتهدین دارالسلطنه قزوین بود شرح لمعه را غالباً درس فقه قرار میداد اهالی قزوین عقیدتی خالص با وی میورزیدند و مسجد او در این وقت بشریعتماب ملاهادی که همشیره زاده اوست تعلق دارد65).

سید محمدعلی گلریز, در مینودر, بخش خاندانهای قزوینی, از او یاد کرده و می نویسد.

(حاج ملا فتح اللّه شاردی از علمای نامی و فضلای عصر اخیر بوده است عده ای که در رأس تحویل و تحول و تغییرات دوران استبداد بمشروطه واقع شدند بواسطه موقعیت نامناسب کشور نتوانستند مقام علمای سلف را بدست بیاورند و از دوران مشروطه هم بهره ای نبردند66).

وی, در آغاز نهضت مشروطه, به جمع آزادی خواهان پیوست و از ارکان مشروطه در قزوین بود.

کاتب این سطور, چندین سند و قباله را مشاهده کردم که به تاریخ سال 1309هـ.ق. به خط و مهر وی بود; از این روی, تاریخ وفات ایشان پس از این تاریخ ذکر کردم. وی آثار گرانقدری در فقه و اصول دارد وی, پیرو مکتب استادش, برغانی بوده و در سیر تکاملی مکتب فقهی قزوین, در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری, نقش مهم داشته است. از مشهورترین آثار فقهی او, کتاب اصل الاصول است. جلد اول این اثر, به خط مؤلف به شماره 1400 در کتابخانه آیة اللّه مرعشی, موجود است67.

کتاب دیگری دارد به نام: مجمع المسائل الحاوی للاقوال والدلائل. این اثر تقریرات بحث استادش, ملا عبدالکریم ایروانی قزوینی است. نسخه اصلی این اثر, به خط مؤلف به شماره 1666 در کتابخانه آیة اللّه مرعشی وجود دارد68.

بزرگ ترین اثر فقهی وی, کتاب مناهج الطریقة فی احکام الشریعة است که در چهارده مجلد بزرگ, شیوه استدلالی و مبسوط و با بهره وری از روایات و احادیث ائمه اطهار(ع) و بررسی اقوال و آرای بسیاری از فقهای بزرگ, سامان یافته است. پس از بحث و بررسی در هرمورد, با استدلال محکم و قوی, نظر خویش را مطرح می کند و با دلائل دقیق و عمیق, رأی خود را به کرسی نشانده است. ظاهراً مؤلف مجلدات را به ترتیب تالیف نکرده است. تاریخ اتمام جلد اول کتاب الطهاره, بیست ذی الحجه سال 1255هـ.ق. است. سالها در نجف اشرف و قزوین, به تالیف این اثر فقهی مشغول بوده است. دوازده جلد آن, به خط مؤلف, از شماره 1529 به بعد, در بخش مخطوطات کتابخانه آیة اللّه مرعشی قم موجود است69. جلد متاجر, به خط شاگردش, شیخ محمدرضا قزوینی, به شماره 3, در کتابخانه مدرسه امام صادق(ع) در قزوین نگاه داری می شود. بعضی از مجلدات آن, به خط مؤلف و حواشی مصنف در کتابخانه وقفی شیخ ملا محمدصالح برغانی قزوینی حائری در کربلا موجود است.

منهج الرشاد فی شرح الارشاد: اثر شیخ حسین یا محدحسین (م: 1309هـ.ق.) فرزند شیخ محمدصالح برغانی قزوینی از ائمه فتوا و تقلید و زعمای حوزه علمیه قزوین. وی, از شاگردان پدرش وعمویش: شهید ثالث بوده و علوم عقلی را در حوزه درسی آخوند ملاآقا حکمی قزوینی بهره می برد, سپس به عتبات مقدسه عراق هجرت می کند و نخست در کربلا ساکن می شود و از حوزه درس سید ابراهیم موسوی قزوینی حائری, صاحب ضوابط, بهره می برد, سپس راهی نجف اشرف می گردد و در حوزه درس شیخ محمدحسن نجفی, صاحب جواهر, شرکت می جوید و در همان حوزه, در درس شیخ مرتضی انصاری شرکت می جوید و از محضر وی, دانش اصول را فرا می گیرد. با تلاش و بهره وری از محضر فقها و اصولیان بزرگ, به مقام عظیم علمی و درجه اجتهاد نائل گردید, سپس به موطن خویش, قزوین, بازگشت و به تدریس پرداخت و پس از وفات برادر بزرگ خود, شیخ میرزا عبدالوهاب برغانی قزوینی در سال 1294هـ.ق. مقام افتا و مرجعیت را به خویش اختصاص داد.

از وی, آثاری به جای مانده از جمله: منهج الرشاد فی شرح الارشاد در ده جلد بزرگ.

مؤلف در این شرح, آخرین تحول مکتب شیخ مرتضی انصاری را با مکتب قزوین پیوند زده و عالمانه به بررسی اقوال و آرای بسیاری از مجتهدین و فقهای بزرگ به, متقدمان و متأخران پرداخته و در اثبات نظر و فتوای خود, ادله دقیق و عمیقی اقامه می کند.

استاد ما شیخ اقا بزرگ تهرانی, هنگام ذکر ترجمه فرزندش, شیخ میرزا علی اکبربن شیخ حسین برغانی قزوینی, در نقباء البشر, می نویسد:

(... فراموش شد که در جای خود, به شرح حال پدرش, شیخ حسین, عالم جلیل, صاحب تصانیف فقهیه که نسخه های آن در کتابخانه آیة اللّه سید محمدهادی میلانی در مشهد رضوی موجود است, بپردازیم...70)

به احتمال, این دوره فقهی که در کتابخانه مرحوم آیة اللّه میلانی در مشهد موجود است, غیر از منهج الرشاد باشد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان