اشاره
از این پس برآنیم که در گرایش های پنجگانة دروس معارف اسلامی به معرفی واژه های تخصصی بپردازیم. در این شماره با واژة «صحابه» از واژه های تخصصی گرایش تاریخ اسلام آشنا می شویم.
معارف
صحابی مفرد صحابه است و به یاران حضرت محمد(ص) گفته می شود. صحابی کسی است که حضرت رسول(ص) را ملاقات کرده و مسلمان شده و با اسلام از دنیا رفته است، حدیثی از حضرت رسول روایت کند یا نکند، در خدمت او به جهاد رفته باشد یا نرفته باشد، او را به چشم ببیند، یا به علت عارضه کوری از دیدن با چشم محروم باشد، مدت ملاقات به اندازه دیدن معمولی باشد یا به هم نشینی بکشد.
بعضی گفته اند: کسانی که پیش از بعثت، آن حضرت را دیده و ایمان به بعثت آن حضرت داشته باشند در تعریف صحابه داخل اند، اگرچه بعثت او را درک نکرده باشند.
و نیز گفته اند: مقصود از کسانی که آن حضرت را ملاقات کرده اند اعم است از اینکه انسان باشد و یا از جنیان به حساب آید. به موجب این تعریف، کسانی که پیامبر را دیده و به او ایمان آورده اند و آنگاه از اسلام برگشته اند و در حال ارتداد مرده اند، داخل صحابه نیستند، مانند عبداللَّه بن جحش، که پس از اسلام آوردن به مسیحیت گروید، و مسیحی از این جهان رخت بربست. اما کسانی که پس از ملاقات با پیامبر و گرویدن به اسلام، مرتد شده اند و بعد دوباره به اسلام برگشته اند و موفق به دیدن حضرت رسول(ص) نشده اند، مانند اشعث کندی، جزء صحابه به شمار می آیند که این عقیدة بیشتر اهل سنت است.
بعضی نیز در تعریف صحابی چهار چی ز را این شرایط دانسته اند:
1. مجالست او با پیامبر(ص) طولانی باشد؛
2. از او روایت کند و روایت او ذکر شود؛
3. با پیامبر در جهادی شرکت کرده باشد؛
4. در کنار پیامبر در جهاد کشته شده باشد.
اهل سنت بر عادل بودن صحابه متفق اند و بر ادعای خود از قرآن به آیاتی از قبیل «کنتُم خیرَ امةٍ اُخرِجَتْ للناس»[1] و احادیثی مانند «اَصحابی کالنجوم باَیِّهِمِ اقْتَدَیْتُم اِهْتَدَیْتُم»[2] استدلال می کنند. به همین جهت، روایات ایشان را قبول دارند و به آنها عمل می کنند.
صحابه در نظر اهل سنت از جهت فضیلت در درجات مختلف قرار دارند. به اجماع اهل سنت، افضل همة صحابه ابوبکر، و آنگاه عمر، عثمان، علی (ع) و پس از او بقیه عشرة مبشّره - ده نفر از صحابه که پیامبر ایشان را به بهشت بشارت داده است - می باشند. به عقیدة آنان، مهاجرین از انصار، و اصحاب بدر بر دیگر صحابه برتری دارند. در نظر اهل سنت، عدالت همة صحابه با اختلافات، مناقشات و حتی جنگ های ایشان با یکدیگر تناقضی ندارد.
در نظر شیعه، اصحاب پیامبر همانند سایر مردم اند، و در میان آنها عادل و فاسق و منافق یافت می شود. به نظر شیعه و نیز چنانکه بررسی حوادث زمان رسول خدا(ص) نشان می دهد، با وجود مراتب معنوی اصحاب، به طور کلّی، سرپیچی از فرمان پیامبر، در میان آنان، بی سابقه نبوده است. به درستی می توان گفت هنوز ناخالصی هایی در برخی از مسلمانان آن روز وجود داشت که موجب می شد همه جا و همیشه در برابر دستور خدا و پیامبر، تسلیم و اطاعت از خود نشان ندهند و وقتی فرمان پیامبر(ص) با تمایلات شخصی، گرایش قبیلگی یا افکار سیاسی آنان همسو نبود، با نوعی خودرأیی و اجتهاد ناموجّه، درصدد آن بودند تا پیامبر را از تصمیم خود منصرف سازند و یا در اجرای آن کوتاهی کنند و یا به آن حضرت اعتراض نمایند.[3]
افزون بر این، تعدادی از آیات به مسلمانان هشدار می دهد که از تمرّد فرمان پیامبر یا سبقت بر او خودداری کنند. در قرآن آمده است:
یَا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَاتَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أنْتُمْ تَسْمَعُونَ﴾[4]
... فَلْیَحْذَرْ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أمْرِهِ أنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ ألِیمٌ﴾[5]
وَ مَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أمْراً أنْ یَکُونَ لَـهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أمْـرِهِـمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَـقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُبِیناً﴾[6]
همچنین شیعه حدیث «اصحابی کالنجوم ...» را از مفتریات می داند؛ چراکه با عقل ناسازگار است و چنانکه گذشت، سرگذشت برخی از اصحاب که در زمان پیامبر(ص) با خود آن حضرت مخالفت هایی داشتند و مورد توبیخ قرآن نیز قرار گرفته اند، راهی برای صحّت این حدیث نمی گذارد. چنانکه درگیری و جنگ برخی از صحابه با خلفای چهارگانة نخستین و ریختن خون صدها مسلمان، توجیهی برای پیروی از همة صحابه باقی نمی گذارد.