ماهان شبکه ایرانیان

آینه پژوهش(چکیده پایان نامه ها)

موضوع: بررسی اصالت وجود از نظر حکمای اشراق و مشاء

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

بررسی اصالت وجود از نظر حکمای اشراق و مشاء

موضوع: بررسی اصالت وجود از نظر حکمای اشراق و مشاء

استاد راهنما: فاطمه صادقزاده قمصری

دانشجو: راضیه فلاحتی کد تحصیلی: 72

رشته: الهیات و معارف اسلامی

سال تحصیلی: 76-75

تعداد صفحات: 86

ویژگی:

اهم مباحث:

1- بیان مفردات - مفهوم وجود، ماهیت و اصالت

2- بیان اصالت وجود و اثبات وجود

3- ارتباط اصالت وجود با برخی از مسائل فلسفی - تشخص - ماهیت واجب تعالی - نحوه وجود کلی طبیعی - مناط احتیاج معلول به علت - مواد ثلاث

4- بررسی اصالت وجود با برخی از مسائل فلسفی

5- بررسی اصالت وجود از نظر حکمای اشراق - بحث جعل از نظر شیخ اشراق

تشخص از نظر شیخ - تعریف شیخ از ماهیت

بخش اول - بیان مفردات

1- مفهوم وجود

وجود از مفاهیم ضروری است که نیاز به تعریف ندارد. مهم تر آنکه نمی توان برای وجود تعریفی آورد. بعضی متکلمان در صدد تعریف وجود برآمده اند و تعاریفی از قبیل «ثبوت ذات و عین » و برای موجود «ثابت العین » یا «الذی یمکن ان یخبر منه » ارائه داده اند; لکن این عبارات جز تعاریفی لفظی برای وجود نیست که گاهی به دور نیز می انجامد.

2- مفهوم ماهیت

ماهیت، در دو معنی مختلف به کار می رود: 1- «ما یقال فی جواب ماهو»، 2- «ما به الشی هو هو».

اصطلاح دوم که اعم می باشد، در مورد حق تعالی نیز به کار می رود.

3- مفهوم اصالت

این واژه به معانی مختلفی به کار برده شده است; به معنای تقدم وجودی، تقدم معرفتی، تقدم ارزشی، تحقق و تحصل در خارج. در بحث اصالت وجود معنی چهارم در مقابل اعتباری بودن مطرح است.

بخش دوم - بیان اصالت وجود

اصالت وجود

در این بخش به تبیین اصالت وجود از نظر معتقدان به آن یعنی ملاصدرا و پیروانش پرداخته ایم. ملا صدرا ماهیات را نمودهایی از وجود می داند و می گوید ماهیت تنها حکایتگر وجود است. یعنی وجود و ماهیت را همچون صورت و آینه می داند که تمام حیثیت آینه حکایتگری آن است. ترکیب به دو گونه است: 1- انضمامی 2- اتحادی

اضافه نیز به دو مقوله تقسیم می شود: 1- مقولی 2- اشراقی

ترکیب وجود و ماهیت، ترکیب اتحادی و اضافه آنها، اشراقی است.

اثبات اصالت وجود

در این قسمت ابتدا دلیل علامه در بدایه و سپس بیان حاج سبزواری درباره آن دلیل آورده شده است و پس از نقد آن سخنان، استدلال ملاصدرا در شواهد، بیان می گردد.

صدرالمتالهین می گوید: «الوجود احق الاشیاء بالتحقق لان غیره به یکون متحققا و کائنا فی الاعیان و فی الاذهان فهو الذی به ینال کل ذی حق حقیقته، فکیف یکون امرا اعتباریا.» (1) وی استدلال دیگری نیز برای اصالت وجود در کتاب شواهد الربوبیه اش آورده است که مبتنی بر مجعول بالذات بودن وجود است.

بخش سوم - ارتباط اصالت وجود با برخی از مسائل فلسفی

تشخص

با توجه به اصالت وجود آنچه در خارج تعین و تشخص دارد، همانا وجود است و بس. چیزی غیر از وجود در خارج تحقق ندارد. پس چطور می شود عامل تشخص که احق است به تحقق، غیر از وجود باشد! در آن صورت باید آن عامل، قبل از وجود متحقق شود که این امر محال است.

مساله تشخص به دنبال اصالت وجود کاملا روشن می گردد در حالی که بنا بر اصالت ماهیت، نمی توان حل صحیحی برای آن جستجو کرد.

ماهیت واجب تعالی

گفتیم ماهیات اشیا، همان حدود وجودات خاصه آنهاست، یعنی ماهیت، حد وجود است و چون حق تعالی وجود محض و نامحدود است و حدی برای وجود متصور نمی باشد، بوضوح روشن است که با توجه به اصل اصالت وجود، هرگز تصور ماهیتی برای او ممکن نیست و ماهیت او همان وجود خاص وی یعنی هستی محض خواهد بود.

نحوه وجود کلی طبیعی

ملاصدرا معتقد است کلی طبیعی به عرض وجود و به تبع در خارج موجود می گردد; اما نظر دقیقتر این است که با توجه به اصالت وجود اگر بتوان در مورد وجود کلی طبیعی در خارج سخنی گفت فقط با نظر به ظرف اعتبار است و بس. صدرالمتالهین و فلاسفه اسلامی پس از او معتقدند که بحث درباره اصالت وجود یا ماهیت، بعد از فرض اینکه کلی طبیعی در خارج وجود دارد، مطرح می گردد; یعنی پس از فرض وجود کلی طبیعی در خارج می توان از اصالت یا اعتباریت وجود آن بحث کرد. (2)

مناط احتیاج معلول به علت

از آنجا که بنا بر اصالت وجود، معلولات همان وجوداتند نه ماهیات، و حقایق وجودیه معلولیه عین معلولیت و احتیاجند و ارتباط به علت، عین ذات آنهاست، این احتیاج و فقر ذاتی همان است که صدرالمتالهین آن را مناط حاجت معلول به علت می داند و می گوید: «بل منشاها کون الشی ء متعلقا متقوما بغیره مرتبطا الیه ». (3)

مواد ثلاث

بنا بر اصالت ماهیت همانطور که ماهیت حقیقتا متصف به صفت موجودیت نیست بلکه مجازا و اعتبارا موجود است، به صفت وجوب و ضرورت نیز حقیقتا متصف نمی شود; نه به وجوب ذاتی و نه به وجوب غیری. معنای امکان ذاتی ماهیت نیز با آنچه قدما بر اساس اصالت ماهیت یا با عدم توجه به اصالت وجود یا ماهیت فرض می کردند فرق می کند.

بنا بر نظر قدما باید به واقع نظر داشت و این گفته که «ماهیت به خودی خود موجود نمی باشد» بدین معنا ست که با قطع نظر از علت خارجی نمی تواند موجود باشد; لکن بنا بر اصالت وجود با قطع نظر از اعتبار ذهن اصلا موجود نیست و با اعتبار ذهن به نحو مجاز وجود دارد.

بخش چهارم - بررسی اصالت وجود از نظر حکمای مشاء

مساله تشخص

تشخص از مواضعی است که شیخ مبنی بر اصالت ماهیت سخن گفته و تشخص را به اعراض شخصیه می داند.

ماهیت واجب تعالی

در مورد مساله دوم یعنی ماهیت واجب بر خلاف مساله اول به گونه ای سخن می گوید که تنها با تایید اصالت وجود می توان آن را پذیرفت. شیخ الرئیس ماهیت واجب تعالی را همان انیتش می داند; چنانچه در شفاء تصریح دارد که: «... فلا ماهیة لواجب الوجود غیر انه واجب الوجود و هذه هی الانیة.» (4)

نحوه وجود کلی طبیعی

شیخ الرئیس معتقد است کلی طبیعی در ذهن با وصف کلیت و در خارج بدون عروض آن وصف موجود است. این سخن منافاتی با اصالت وجود ندارد; زیرا او صراحتا معتقد به اصالت وجود نمی باشد ; در صورتی که پیروان حکمت متعالیه - که همگان اصالت وجودی هستند اگر همانند شیخ، معتقد به وجود کلی طبیعی در خارج باشند باید گفت این اعتقادشان از رسوبات اعتقاد به اصالت ماهیت است.

مناط احتیاج معلول به علت

می دانیم حکمای مشاء مناط احتیاج شی ء به علت را امکان ذاتی آن معرفی می کنند و این سخن را در مقابل متکلمان که حدوث را مناط احتیاج شی ء به علت می دانند، گفته اند; اما شیخ در این مورد، پاره ای از اوقات به گونه ای سخن گفته است که دقیقا معنی امکان فقری و مناط احتیاج بودن آن از سخن او برداشت می شود.

در قسمتهای دیگری نیز که از رابطه علت و معلول سخن می گوید، امکان شی ء معلول را در وجود آن شی ء دانسته است، یعنی اگر شیئی در وجودش، به علت تعلق نداشته باشد، ممکن نیست و در نتیجه نیازمند به علت هم نیست ; یعنی واجب خواهد بود.

الماهیة من حیث هی لیست الاهی

اعتقاد به این مساله که ماهیت فی نفسه هیچ ندارد و جز خودش هیچ چیز دیگری بر او قابل حمل نیست، ارتباط مستقیمی با مساله اصالت وجود دارد. از بررسی آراء شیخ، به اعتقاد جازم و در این باره می توان پی برد. تا آنجا که در قسمتی از سخنش درباره ماهیت، صریحا اعتباریت آن را اعلام می کند و می گوید: «فانه فی نفسه لا واحد و لا کثیر و لا موجود فی الاعیان....».

بخش پنجم - بررسی اصالت وجود از نظر حکمای اشراق

چیزی که در سخنان شیخ اشراق تصریحا آورده شده است، اعتباریت مفهوم وجود و تحقق ماهیت در خارج است. شیخ، وجود را بعنوان مفهومی انتزاعی که به ماهیت خارجی اضافه می شود، دانسته است. به نظر می رسد وی از ابتدا بنا را بر تحقق ماهیت در خارج گذاشته است و با توجه به این مساله، اصالت وجود را رد می کند; مثلا آنجا که در مورد زیادت وجود بر ماهیت سخن می گوید، معنی «زیادة فی الاعیان » را زیادت هر شی ء خارجی بر هم، گرفته است و با فرض تحقق ماهیت در خارج اصالت دیگری یعنی وجود را رد می کند و زیادت وجود بر ماهیت را فقط در ذهن ممکن می داند.

پی نوشتها:

1) شواهد الربوبیه، صدرالمتالهین، ص 6

2) برگرفته از دروس فلسفه ،استاد مصباح یزدی، ص 99-100

3) اسفار، ملاصدرا، ج 3، ص 253

4) الشفاء، ابن سینا، ج 2، مقاله 8، ص 344

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان