شناسه : ۳۶۰۳۷۷ - یکشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۴۸
اذان عبداللّه بن زید، افسانه یا واقعیت؟
با این که از نظر معارف اسلامی تاریخ اذان به وحی برمی گردد و پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله برای اولین بار اذان را در شب معراج از زبان فرشته ای شنید که برای اقامه نماز به امامت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله اذان گفت، اما در منابع اهل سنت آمده است که پیامبر اذان را از عبداللّه بن زید آموخت و او هم بین خواب و بیداری اذان را شنیده بود به راس ...
با این که از نظر معارف اسلامی تاریخ اذان به وحی برمی گردد و پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله برای اولین بار اذان را در شب معراج از زبان فرشته ای شنید که برای اقامه نماز به امامت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله اذان گفت، اما در منابع اهل سنت آمده است که پیامبر اذان را از عبداللّه بن زید آموخت و او هم بین خواب و بیداری اذان را شنیده بود به راستی که هیچ مسلمان منصفی نمی تواند این افسانه را بپذیرد، آنهم در مورد پیامبری که قرآن مجید درباره او می فرماید: ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی، پیامبر هیچ سخنی را براساس خواست خود نمی گوید و آنچه می گوید وحی است که بر او نازل شده است. در سنن ابی داود آمده است: عن ابی عمیر بن انس عن عمومة له من الانصار قال: اهتم النبی صلی اللّه علیه وآله للصلاة کیف یجمع الناس لها، فقیل له: انصب رآیة عند حضور الصلاة ....1 ابی عمیر بن انس از عمویش که از انصار بوده، روایت می کند که: پیامبر صلی اللّه علیه وآله در این فکر بوده که چگونه مردم را برای نماز گرد آورد؟ به حضرت گفتند: به هنگام نماز پرچمی برافراز که وقتی مردم آنرا دیدند به یکدیگر خبر دهند، این پیشنهاد مورد پسند حضرت نشد، راوی می گوید به حضرت پیشنهاد شیپور شد حضرت این نظر را هم پسند ننموده و فرمودند: این کار مربوط به امت یهود است. وی می گوید به حضرت ناقوس پیشنهاد شد، حضرت این را هم نپذیرفته و فرمودند: آن نیز مربوط به مسیحیان است. عبداللّه بن زید بن عبد ربه از آن جلسه بیرون آمد، در حالی که در فکر نگرانی پیامبر بود، در خواب اذان را به او یاد دادند، راوی می گوید: عبداللّه صبح فردای همان روز خدمت پیامبر صلی اللّه علیه وآله آمد و به او گفت: یا رسول اللّه در حالت خواب و بیداری بودم که شخصی نزد من آمد و اذان را به من یاد داد، راوی می گوید: این در حالی بود که عمر بن خطاب نیز پیش از عبداللّه این خواب را دیده بود، و بیست روز تمام این خواب را برای کسی نگفته بود و سپس به پیامبر صلی اللّه علیه وآله خبر داد و به حضرت گفت. حضرت به او فرمودند: چه چیز مانع شد که به من خبر بدهی؟ عمر گفت: عبداللّه بن زید بر من پیشدستی کرد، من دیگر شرم داشتم که خبر بد هم پیامبر صلی اللّه علیه وآله فرمودند: ای بلال بپا خیز و ببین که عبداللّه بن زید به تو چه دستوری می دهد، آن را انجام بده، بلال رفت و اذان گفت.
بررسی افسانه عبداللّه بن زید
بی شک این روایت توهین به پیامبر خداست، زیرا این روایت به منظور جعل فضیلت برای دیگران و نفی فضیلت از علی علیه السلام ساخته شده است. فضیلت حضرت علی علیه السلام این است که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله، وقتی اذان را از طریق فرشته وحی می شنود، به حضرت علی علیه السلام می فرماید: تو هم شنیدی؟ حضرت علی علیه السلام می گوید: بله شنیدم، پیامبر صلی اللّه علیه وآله می فرماید: اذانی را که شنیدی به بلال هم بیاموز. پس طبق این نقل که از طریق روایات خاصه در مورد اذان وارده شده، اولا پیامبر صلی اللّه علیه وآله از منبع وحی اذان را می گیرد و فرشته الهی مستقیم به او اذان را می آموزد، نه آنکه قبل از پیامبر فرشته ای به عبداللّه بن زید اذان را بین خواب و بیداری وحی کند و او خبر آن را به پیامبر بدهد، یا این که آن فرشته بر عمر نازل شود و او قبل از پیامبر از این دستور الهی آگاه باشد دلیل بی اعتباری حدیث مربوط به عبداللّه بن زید در همین قسمت بسیار روشن است که وی می گوید: انی لبین نائم و یقظان، من بین خواب و بیداری بودم و این حالت همان حالت تلقی وحی و الهام است که معمولا در احادیث به پیامبر صلی اللّه علیه وآله نسبت داده می شود، با این وجود مثل این که جاعلان حدیث، وحی را به تمسخر گرفته اند علاوه بر این در حدیث دیگری که در سنن ابی داود2 و نیز در سنن دارمی3 از محمد بن عبداللّه بن زید آمده، جمله حی علی خیر العمل نیامده است، با این که طبق روایات مورد قبول عامه، حی علی خیر العمل در زمان پیامبر و حتی زمان ابوبکر و اوائل خلافت عمر، جزء فصول اذان بوده است، ولی عمر به دلیل این که مردم فکر نکنند، نماز حتی از جهاد هم مهمتر است، این جمله را از اذان حذف می کند4 و به جای آن در نماز صبح الصلاة خیر من النوم را می گذارد. بنابراین، همین روایت، گواه بر جعل حدیث بوده و مصداقی روشن برای ضرب المثل معروف دروغگو کم حافظه است می باشد، زیرا اگر برای جعل این حدیث حداقل این نکته را در نظر می گرفتند، حدیث جعلی آن بهتر می توانست جا بیفتد، و خودش را تکذیب نمی کرد نکته قابل ذکر دیگر آن است که در حدیث منقول از محمد بن عبداللّه بن زید یک دروغ دیگر آمده است که عبداللّه گفت: لما امر رسول اللّه بالناقوس لیضرب به الناس لجمع الصلواة طاف بی .....5 در این بخش از حدیث جعلی با کمال بی شرمی عبداللّه می گوید: پیامبر فرمان استفاده از ناقوس را صادر کرده است که عبداللّه قهرمان این داستان افسانه ای، از طریق برقراری ارتباط با عالم ملکوت، در حالت بین خواب و بیداری، به فریاد پیامبر اسلام و مسلمین می رسد، و آنان را از تقلید بیگانه و استفاده از ناقوس نصاری نجات می دهد و برای پیامبر اذان را می آموزد، که این نیز دلیل دیگری بر ساختگی بودن این حدیث است، اما متاسفانه بر خلاف مکتب اهل بیت علیهم السلام این افسانه در عمده کتب عامه در باب آغاز اذان آمده است البته در برخی از منابع اهل سنت به صورت یک قول کمرنگ به این واقعیت اشاره شده است که اذان در شب معراج به وسیله فرشته ای بر پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله نازل شده، و جبرئیل فصول اذان را به پیامبر صلی اللّه علیه وآله یاد داده است که این قول در موسوعةالفقه الاسلامی آمده و در آن به منابعی برای این قول اشاره شده است.6 و نقل همین منابع نیز در تعارض کامل با حدیث عبداللّه بن زید بوده و بیانگر جعلی بودن آن می باشد. ذکر این نکته هم ضروری است که یکی از انگیزه های جعل افسانه عبداللّه بن زید، انحراف ذهن مردم از حدیث معراج بوده، که پیامبر صلی اللّه علیه وآله در معراج صحیفه ای را دریافت می کنند که در آن اسامی منافقین و نام قبیله و پدرانشان و فضایل امام علی علیه السلام ذکر شده است7
نقدی بر مرحوم شعرانی
مرحوم شعرانیطاب ثراه در بعضی از حواشی خود برکتاب وافی، بعد از نقل روایت معراج از طرف ابوالقاسم سهیلی مالقی در کتاب الروض الانف از قول مالقی نقل می کند: حکمت این که اذان به رویای مردی از مسلمانان نسبت داده شده است، آن بوده که بر اساس حکمت الهی اذان بر زبان غیر پیامبر و شخصی از مومنین جاری باشد. سپس مرحوم شعرانی می گوید هو وجه حسن و تفطن عجیب و به یجمع بین الحدیثین؛ یعنی گفته مالقی خوب و یک نوع زیرکی شگفت انگیز است و با این گفتار بین دو حدیث جمع می شود، چون پیامبر را متهم می کرده اند که به نفع خود شهادت به رسالت را در اذان آورده است8 به نظر نویسنده، این توجیه از مالقی بعید نیست، چون ایشان به بیانات اهل بیت علیهم السلام زیاد توجه ندارد، اما از مرحوم شعرانی بسیار بعید به نظر می رسد که یک افسانه جعلی را با حدیث معتبر معراج مقایسه کرده است. علاوه بر این، این توجیه، یک نوع اجتهاد در مقابل نص است، زیرا در روایات متعددی از طریق اهل بیت علیهم السلام خواب عبداللّه بن زید رد شده است، به عنوان نمونه امام حسین علیه السلام می فرماید: بر پیامبرتان وحی نازل می شود، در حالی که شما خیال می کنید پیامبر اذان را از عبداللّه بن زید گرفته است؟ یا امام صادق علیه السلام لعنت می کنند کسانی را که گمان می کنند پیامبر اذان را از عبداللّه گرفته است. ما در ادامه بحث، این روایات را می آوریم تا از بیان اهل بیت علیهم السلام به جعلی بودن روایت عبداللّه بن زید و انگیزه جعل آن پی ببریم.
جبرئیل اذان را بر پیامبر وحی می کند
در منابع فقهی اهل بیت علیهم السلام آمده است که سر مبارکپیامبر صلی اللّه علیه وآله در دامن علی علیه السلام بود که جبرئیل نازل شد و اذان و اقامه و کیفیت آن را از طرف خداوند آورد، سپس پیامبر صلی اللّه علیه وآله به علی علیه السلام دستور داد تا اذان را به بلال بیاموزد. امام صادق علیه السلام می فرماید: لما هبط جبرئیل بالاذان علی رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله و کان راسه فی حجر علی علیه السلام فاذن جبرئیل علیه السلام و اقام به فلما انتبه رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله قال: یاعلی سمعت؟ قال: نعم یا رسول اللّه قال: حفظت؟ قال: نعم، قال: ادع بلالاً فعلمه، فدعا بلالا فعلمه9 هنگامی که جبرئیل اذان را بر رسول خدا صلی اللّه علیه وآله نازل کرد، سر مبارک حضرت بر دامن علی علیه السلام بود، جبرئیل اذان و اقامه گفت. سپس رسول خدا صلی اللّه علیه وآله بیدار شد و فرمود: یاعلی شنیدی؟ علی علیه السلام گفت: بلی یا رسول اللّه پپامبر فرمودند: ایا حفظ کردی؟ علی علیه السلام گفتند: بلی، حضرت صلی اللّه علیه وآله فرمود: بلال را صدا بزن و اذان را به او تعلیم بده، علی علیه السلام نیز بلال را فرا خواند و اذان را به او آموخت. بنابراین روشن شد که آن افراد با چه انگیزه ای اقدام به جعل آن حدیث کرده اند؛ که آن حدیث به علت داشتن محتویات ضد و نقیض، خودش را تکذیب می کند. بدیهی است که وجود فضایلی چون بودن سر مبارکپیامبر بر دامن علی علیه السلام و در همان حال آمدن فصول اذان توسط جبرئیل و فرا گرفتن علی علیه السلام جملات اذان را و آموزش آن به بلال، فضیلت هایی است که برای رقبای سیاسی علی علیه السلام قابل تحمل نبوده است. می توان گفت که همین عوامل موجب شده است تا عده ای به صورت دستوری به نقل آن افسانه سرتاپا کذب بپردازند.
امام حسین علیه السلام
و افسانه خواب نمای عبداللّه بن زید
همانطور که گفتیم حدیث جعلی (ع)بداللّه بن زید که حتی با روایات اهل سنت هم سازگار نیست، یک نوع توهین به پیامبر صلی اللّه علیه وآله است؛ ضمن آنکه موجب پایین آوردن جایگاه مهم اذان نیز می شود. لذا وقتی در این باره از امام حسین علیه السلام می پرسند، حضرت با صراحت و قاطعیت خواب نمای عبداللّه بن زید را تکذیب می کند که در ادامه بحث، توضیح آن را در بیان سخنان ارزشمند امام صادق علیه السلام می آوریم. عن جعفر بن محمد، عن ابیه، عن جده، عن حسین بن علی انه سئل عن قول الناس فی الاذان ان السبب کان فیه رویا رآها عبداللّه بن زید فاخبر النبی صلی اللّه علیه وآله فامر بالاذان، فقال: الوحی ینزل علی نبیکم و تزعمون انه اخذ الاذان عن عبداللّه زید؟ والاذان وجه دینکم؟ و غضب و قال....10 امام صادق علیه السلام روایت کرده اند که از امام حسین علیه السلام درباره گفتار مردم عامه در مورد اذان پرسیدند که ایا سبب تشریع اذان خوابی بوده که عبداللّه بن زید دیده است و به دنبال آن پیامبر دستور اذان را می دهد؟ امام حسین علیه السلام فرمودند: بر پیامبرتان وحی نازل می شود و شما خیال می کنید که پیامبر اذان را از عبداللّه بن زید آموخته است؟ با این که اذان شعار دین شما است؟ حضرت خشمناک شده و می فرماید: من از پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام شنیدم که می گفت: خداوند فرشته ای را بر پیامبر می فرستد و پیامبر را به معراج می برد ... در معراج خداوند فرشته ای را برمی انگیزد که تا قبل از آن زمان و پس از آن دیده نشده بود، آن فرشته اذان و اقامه را به پیامبر صلی اللّه علیه وآله بیان می کند و می گوید: ای محمد این گونه برای نماز اذان بگو.
در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است: انه لعن قوما زعموا ان النبی صلی اللّه علیه وآله اخذ الاذان من عبداللّه بن زید، فقال ینزل الوحی علی نبیکم فتزعمون انه اخذ الاذان من عبداللّه بن زید؟11 امام صادق علیه السلام لعنت کردند مردمی را که گمان می کنند، پیامبر صلی اللّه علیه وآله اذان را از عبداللّه بن زید گرفته است و فرمودند: بر پیامبرتان وحی نازل می شود، در حالی که خیال می کنید پیامبر اذان را از عبداللّه بن زید گرفته است؟. اینک ما به ذکر حدیثی درباره اذان گفتن فرشته برای پیامبر در معراج می پردازیم، ولی قبل از آن باید دانست که علاوه بر این که پیامبر اذان را در مکه و در جریان معراج از فرشته و یا طبق بعضی روایات، از جبرئیل گرفته است، هم چنین بعدها هم جبرئیل دستور اذان را در مدینه برای حضرت می آورد که در حدیث قبلی به آن اشاره شد.
اذان درمعراج
و امامت جماعت رسول خدا برای اهل آسمان
همانطور که اشاره کردیم طبق منابع عامه مانند فتح الغدیر و مواهب الجلیل و کشف القناع و نهآیةالمحتاج و شرح الازهار و دیگر منابع، پیامبر گرامی اسلام اذان را از فرشته الهی و جبرئیل در شب معراج فرا گرفته است، نه از عبداللّه بن زید. در منابع خاصه نیز آمده که پیامبر در شبی که به معراج رفت، اذان را در آسمان از فرشته آموخت، هر چند در بعضی از روایات اسم آن فرشته ذکر نشده ولی طبق بعضی از روایات جبرئیل، اذان را به حضرت آموخته است. اصبغ بن نباته از محمد بن حنفیه روایت می کند: انه ذکر عنده الاذان؟ فقال: لما اسری بالنبی صلی اللّه علیه وآله الی السماء و تناهی الی السماء السادسه، نزل ملک من السماء السابعه لم ینزل قبل ذلک الیوم قط، فقال: اللّه اکبر، اللّه اکبر ... 12 اصبغ بن نباته از محمد بن حنفیه روایتی می کند، نزد محمد بن حنفیه سخن از اذان به میان آمد، او گفت شبی که پیامبر صلی اللّه علیه وآله به آسمان برده شد و به آسمان ششم رسید، فرشته ای از آسمان هفتم به آسمان ششم فرود آمد که پیش از آن روز، هیچ گاه بر پیامبر نازل نشده بود و گفت: اللّه اکبر، اللّه اکبر و خداوند هم فرمود: آری، من چنین هستم، سپس گفت: قد قامت الصلوة که پیامبر جلو ایستاد و بر تمام ساکنان آسمان امامت کرد و از آن روز شرافت پیامبر صلی اللّه علیه وآله به نهایت خود رسید.13 البته حدیث معراج که در آن اذان و نماز به پیامبر تعلیم داده شده، مفصل است، چرا که در آن اشارات بسیاری به ولایت علی علیه السلام و میثاقی که خداوند از فرشتگان گرفته، آمده است و از شیعیان علی علیه السلام یاد شده و به راستی، همین اشارات انگیزه جعل افسانه عبداللّه بن زید و خواب او و عمر را فراهم کرده و موجب شد تا آنها اذهان مردم را از حدیث معراج انصراف دهند. ما در اینجا به چند فراز از حدیث معراج اشاره می کنیم تا برای خوانندگان محترم روشن شود که چرا این افسانه ساخته شده است.
سلام فرشتگان بر علی علیه السلام در معراج
... فسلموا و قالوا اقری اخاک السلام، فقلت: هل تعرفونه؟14... فرشتگان بر من سلام کردند و گفتند: سلام ما را به برادرت برسان، گفتم: مگر او را می شناسید؟ گفتند: بله، ما چگونه او را نشناسیم در حالی که خداوند از ما، تو و برای او و شیعیانش پیمان گرفته است و ما هر روز پنج نوبت با شیعیان علی علیه السلام روبوسی می کنیم، منظور، اوقات نمازهای پنج گانه است.
در معراج فرشتگان در مورد علی می پرسند
... فاجتمعت الملائکه و فتحت ابواب السماء وقالت: مرحبا بالاول و مرحبا بالاخر و مرحبا بالحاشر و مرحبا بالناشر محمد خاتم النبیین و علی خیر الوصیین...15 ... سپس فرشتگان جمع شدند ودرهای آسمان باز شد، فرشتگان گفتند: مرحبا به اول، مرحبا به آخر، و مرحبا به کسی که زمان امت او به حشر متصل خواهد شد، و مرحبا به کسی که پیش از همه زنده شود. محمد، خاتم پیامبران و علی، بهترین وصی پیامبران است. پیامبر فرمود: فرشتگان برمن سلام کردند و از حال برادرم علی از من پرسیدند؟ گفتم: علی در روی زمین جانشین من است، مگر او را می شناسید؟ فرشتگان گفتند: آری چگونه او را نشناسیم با این که ما هر سال یک بار بیت المعمور را زیارت می کنیم و حج می گزاریم و بر آن، ورقه سفیدی است که در آن، اسم محمد و علی و حسن و حسین و ائمه و شیعیان آنان تا روز قیامت می باشد، و ما دست خود را بر سر آنان می کشیم و تبرک می جوییم....
سوره قدر نسب نامه اهل بیت علیهم السلام
... ثم قال لی: اقرا انا انزلناه... فانها نسبتک و نسبة اهل بیتک الی یوم القیامة ...16... سپس به من چه کسی گفت: انا انزلناه را بخوان که این سوره نسب نامه تو و اهل بیت تو است تا روز قیامت ... خوب است که به روایات اهل بیت علیهم السلام که در ذیل تفسیر این سوره مبارکه آمده است مراجعه کنیم تا بفهمیم که چگونه این سوره نسب نامه پیامبر و اهل بیت علیهم السلام است. در تفسیر سوره مبارکه اناانزلناه شب قدر به عنوان شب حکومت اهل بیت علیهم السلام بر سرنوشت انسان ها تا قیامت معرفی شده است، و لذا بعضی از مخالفین اهل بیت علیهم السلام بعد از رحلت رسول خدا صلی اللّه علیه وآله منکر ادامه شب قدر شده اند، و آنها هم که شب قدر را قبول دارند در زمان آن اختلاف کرده اند و روی هم رفته از این شب خاطره خوشی نداشته و سعی در کمرنگ کردن آن دارند؛ اما همان طوری که در حدیث معراج آمده، این سوره نسب نامه پیامبر و اهل بیت علیهم السلام است. امام صادق علیه السلام نیز آن را سند حقانیت شیعه دانسته و می فرماید: با آن بر مخالفین خود استدلال کنید.