ماهان شبکه ایرانیان

ولایت فقیه، یا دموکراسی یا هر دو؟!

در بحث ولایت فقیه، یکی از جنجالی ترین بحث ها این است که آیاولایت فقیه با دموکراسی سازگار است؟! و آیا دموکراسی به مفهوم غربی با مساله ولایت فقیه همسانی دارد؟! و اگر سازگار نیست،حقیقت دموکراسی در اسلام چیست ؟

در بحث ولایت فقیه، یکی از جنجالی ترین بحث ها این است که آیاولایت فقیه با دموکراسی سازگار است؟! و آیا دموکراسی به مفهوم غربی با مساله ولایت فقیه همسانی دارد؟! و اگر سازگار نیست،حقیقت دموکراسی در اسلام چیست ؟

ما معتقدیم که ولایت فقیه بر اساس « خدامداری » استوار است،چرا که طبق مفهوم توحید افعالی، حکومت مخصوص ذات پاک خدا است،و آن حکومت و حاکمی مشروعیت دارد که از جانب خداوند، از طریق پیامبر (ص) یا امامان (ع) نصب و تایید شده باشد، که از آن دراصطلاح به «تئوکراسی » (حکومت الهی) تعبیر می شود. بنابر این،چنین حکومتی با دموکراسی به مفهوم غربی سازگار نیست، زیرادموکراسی غربی به معنای مردم مداری است، و اصل در انتخاب حکومت، مردم هستند. آن ها می توانند هر گونه حکومت را تعیین کنند، و هرگونه حاکم را انتخاب نمایند، و چون نوعا در این مساله اتفاق نظر وجود ندارد و امکان پذیر نیست پس به حکم اجبارو ضرورت باید به سراغ رای اکثریت رفت، و باید اقلیت در برابراکثریت تسلیم باشد، چون راه دیگری برای اداره اجتماع از نظرآن ها وجود ندارد، هر چند این کار به طور کامل عادلانه نیست. ولی دموکراسی به مفهوم دیگر می تواند با مساله ولایت فقیه سازگار باشد، و آن این که ببینیم خداوند حکومت را در اختیارچه کسانی گذارده است؟ آن گاه نظریات و پشتیبانی مردم در تعیین فرد مورد قبول سرنوشت ساز خواهد بود، و اوست که ترجیح می یابد که از پشتیبانی مردمی بیش تری برای اجرای اهداف حکومت برخوردار باشد.

آن چه در اسلام وجود دارد، تئوکراسی و حکومت خدا بر مردم است،نه حکومت مردم بر مردم، ولی می توان مساله دموکراسی را در قالب دیگر در اسلام مطرح کرد، و آن این که مردم تحت عنوان بیعت بارهبر حق و تحت عنوان شور و مشورت، که این دو در اسلام از اهمیت به سزایی برخوردار هستند، در صحنه ها حضور یابند و با پشتیبانی خود به حکومت الهی تشکل داده و آن را اجرا سازند. تفکر توحیدی می گوید: «این خدا است که ولایت و حکومت را به کسی که واجد شرایط است می دهد، و به حاکمیت او عینیت می بخشد، و همان خدا برای مردم حقی قرار داده و آن این که با توجه به وضعیت، آن چه را خدا پسندیده برگزینند و از او پشتیبانی کنند، به عبارت روشن تر؛درست است که «مالک الملوک و احکم الحاکمین » خدااست، ولی هیچ گونه منافات ندارد که او برای تثبیت حکومت الهی و اجرای آن، به بیعت و مشورت و احترام به آرای مردم دستوردهد، چنان که مطابق آیات قرآن، به چنین اموری دستور داده، واین امور بر همین اساس، دارای مشروعیت خواهند شد. آن ها که تصور می کنند که حکومت اسلامی یک پارچه متکی به آرای مردم است وعنصر الهی آن را نادیده می گیرند، بیراهه می روند، و آن ها که فقط به عنصر الهی آن توجه دارند و جنبه بیعت، شورا و آرای مردم را نادیده می گیرند نیز در اشتباه هستند. به عنوان مثال ولایت و حکومت امیر مؤمنان حضرت علی (ع) از سوی خداوند و ازطریق پیامبر اسلام (ص) ثابت شده بود و فعلیت داشت، ولی از نظرعملی و اجرایی به حمایت و پشتیبانی مردم نیازمند بود، چرا که بدون پشتیبانی مردم کاری از پیش نمی رفت. بر همین اساس آن حضرت در فرازی از خطبه شقشقیه می فرماید: « اما و الذی فلق الحبة وبرء النسمة، لو لا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و مااخذ الله علی العلماء الا یقاروا علی کظة ظالم و لا سغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها؛آگاه باشید سوگند به خداوندی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر نه این بود که جمعیت بسیاری گرداگردم را گرفته، و به یاری ام قیام کرده اند، و از این روحجت بر من تمام شده است، اگر نبود عهد و پیمانی که خداوند ازدانشمندان و علما گرفته است که در برابر پر خوری ستمگران وگرسنگی ستمدیدگان سکوت نکنند، من مهار ناقه خلافت را رهامی ساختم و از آن صرف نظر می کردم این بیان حاکی است که آرا و پشتیبانی مردم نقش مهمی در اجرای حکومت حاکمان حق و اتمام حجت دارد، که اگر چنین پشتیبانی نباشد، حاکمان حق نمی توانندبه تشکیل حکومت و اجرای قوانین الهی بپردازند.

مطالعه بیشتر در این زمینه..

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان