نیکوکاری چیست
ـ الاِحْسانُ مَحَبّةٌ: احسان و نیکی محبت است.
ـ الاِحْسانُ رَأسُ الْفَضْلِ: احسان اساس فضیلت و خوبی هاست
ـ البرُّ عَمَلٌ صالِحٌ:نیکی عملی پسندیده است.
ـ البِرُّ غَنیمةُ الحازِم احسان و نیکی غنمیت دوراندیش است.
ـ الاِحْسانُ ذُخرٌ وَ الکریمُ مَنْ حازَهُ نیکی کردن سرمایه انسان است و بزرگوار کسی است که آن را به دست آورد.
ـ البِرُّ عَمَلٌ مُصْلِحٌ عمل نیک اصلاح کننده است.
ـ الاِحْسانُ غَنَمٌ نیکی کردن غنیمت است.
ـ کُلُّ مَعروفٍ اِحْسانٌ هر کار خوبی احسان و نیکی است.
ـ البَشاشةُ احسانٌ گشاده رویی احسان است.
ـ البِرُّ ما سَکَنَتْ اِلَیْهِ نَفْسُکَ وَ اَطْمَأَنَ اِلَیْهِ قَلْبُکَ نیکوکاری آن است که نفست با انجام آن آرام گیرد و قلبت بدان اطمینان یابد.
اهمیّت و فضیلت احسان
ـ اِکْتِسابُ الحَسَناتِ مِنْ اَفْضَلِ المکاسِبِ. تحصیل نیکی ها از برترین کسب هاست.
ـ رِأسُ الدِّینِ اِکْتِسابُ الحَسَناتِ اساس دین به دست آوردن نیکی هاست.
ـ قَدْرُ کُلُّ اِمْرِیٍ ما یُحْسِنُهُ منزلت هر شخصی به اندازه کارهای خیری است که انجام می دهد.
ـ الاِحسانُ یَسْتَرِقُ الاِنْسانَ احسان انسان را مدیون و بنده می کند.
ـ اَفْضَلُ الاِیمانِ الاِحْسانُ برترین ایمان نیکی کردن است.
ـ رأسُ الاِیمان الاحْسانُ الی الناس اساس ایمان نیکی کردن به مردم است.
ـ زِیْنَةُ الاِسْلامِ اِعْمالُ الاِحْسانِ احسان کردن زینت اسلام است.
ـ سَبَبُ المُحَبَّةِ الاِحْسانُ احسان سبب ایجاد محبت و دوستی است.
ـ جِماعُ الْخَیْرِ فی اَعمالِ البِرِّ تمام خوبی ها در انجام دادن کارهای نیک است.
ـ لِکُلِّ حَسَنَةٍ ثَوابٌ برای هر کار نیکی پاداش هست.
ـ الاِنسانُ عَبْدُالاِحْسانِ انسان بنده احسان و نیکی است.
ـ مِنْ شَرَفِ الْهِمَّةِ بَذْلُ الاِحْسانِ بذل احسان نشانه بلندی همّت است.
ترغیب و تشویق به احسان
ـ اَحْسِنْ یُحْسَنْ اِلَیْکَ. نیکی کن تا در حق تو احسان و نیکی شود.
ـ اِغْتَنِمْ صَنایِعَ الاِحْسانِ وَارْعَ ذِمَمَ الاِخْوانِ. کارهای نیک و احسان کردن را غنیمت بشمار و تعهدهای داده شده به برادران دینی رارعایت کن.
ـ طُوبی لِمَنْ اَحْسَنَ اِلی العِبادِ وَ تَزَوَّدَ لِلْمَعادِ. خوشا به حال کسی که به بندگان خدا نیکی کند و برای روز قیامت توشه بردارد.
ـ عاتِبْ اَخاکَ بِالاِحسانِ اِلَیه وارْدُدْ شَرَّهُ بالاِنْعامِ عَلَیِهِ. برادر دینی خطاکارت را با احسان و نیکوکاری سرزنش کن و شرّ او را با خوبی کردن از خودت دور ساز.
ـ عَلَیکَ بالاِحْسانِ فَاِنَّهُ اَفْضَلُ زِراعَةٍ وَ أَرْبَحُ بَضاعَةٍ. بر تو باد نیکوکاری که آن برترین زراعت و سودآورترین سرمایه است.
ـ عَلَیْکُمْ بِالاِحسانِ اِلی الْعِبادِ وَ الْعَدْلِ فِی البِلادِ. بر شما باد احسان کردن به بندگان و دادگستری در شهرها.
ـ عَلَیْکُمْ بَصَنایعِ الاِحْسان و حُسْنِ البرِّ بِذَویِ الرَّحِمِ و الجیران... بر شما باد انجام دادن کارهای نیک و احسان به خویشاوندان و همسایگان.
آثار و نتایج احسان و نیکی
ـ بِالاِحْسانِ یُسْتَعْبَدُ الاِنْسانُ. احسان و نیکی انسان را بنده می کند.
ـ بِالاِحْسانِ تُمْلِکُ الْقُلُوبُ قلب ها با احسان تسخیر می شوند.
ـ بِالاِحْسانِ یُمْلِکُ الاَحْرارُ. به وسیله احسان آزاد بنده می شود.
ـ بِالاِحْسانِ وَ تَغَمُّدِ الذُّنُوبِ بِالْغُفْرانِ یَعْظُمُ الْمَجْدُ. با احسان و بخشودن گناهان مجد و عظمت انسان بیشتر می شود.
ـ مَنْ کَثُرَتْ اِحْسانُهُ اَحَبَّهُ اِخْوانُهُ. هر کس که احسانش بیشتر شود، برادرانش او را بیشتر دوست خواهند داشت.
ـ مَنْ کَثُرَ اِحْسانُهُ کَثُرَ خَدَمُهُ وَ اَعْوانُهُ. هر کس که احسان و نیکوکاری اش بسیار باشد، خدمت کنندگان و یارانش بیشتر می شوند.
ـ مَنْ اَحْسَنَ اِلی النّاسِ اِسْتَدامَ مِنْهُمْ المَحَبَّةَ. هر کس که به مردم نیکی کند دوستی آن ها با او ادامه پیدا می کند.
ـ مَنْ اَحْسَنَ اِلی رَعیّتِهِ نَشَرَ اللّه ُ عَلَیْهِ جَناحَ رَحْمَتِهِ... کسی که به زیردست خود احسان کند، خداوند رحمت خود را شامل حال او می سازد.
ـ مَنْ اَحْسَنَ اِلی النّاس حَسُنَتْ عَواقِبُهُ وَ سَهُلَتْ لَهُ طُرُقُهُ. هر کس که به مردم احسان کند، عاقبت کارهای او نیکو و راه او آسان می شود.
ـ مَنْ اَحْسَنَ اِلی مَنْ اَساءَ اِلَیْهِ فَقَدْ اَخَذَ بِجَوامِعِ الْفَضْلِ. هر کس احسان کند به فردی که بدو بدی کرده است در حقیقت همه فضائل اخلاقی و مراتب کمال را در خود جمع کرده است.
ـ مَعَ الاِحْسانِ تَکوُنُ الرَفْعَةُ. با نیکوکاری بزرگی و والامقامی به دست می آید.
ـ مَنْ کَثُرَ بِرُّهُ حُمِدَ. هر کس که احسانش بسیار باشد، مورد ستایش قرار می گیرد.
ـ مَعَ البِرِّ تَدُرُّ الرَّحْمَةُ. با احسان و نیکی رحمت فراوان می شود.
ـ مَنْ بَذَلَ بِرَّهُ اِنْتَشَرَ ذِکْرُهُ. هر که بسیار احسان کند در بین مردم مشهور می شود.
ـ الاِساءَةُ یَمَحاها الاِحْسانُ. بدی را احسان و نیکی محو و نابود می سازد.
ـ الاِحْسانُ اِلی المُسئِ یَسْتَصْلِحُ الَعُدوَّ. احسان کردن به بدکار دشمن را به آشتی و صلح می کشاند.
ـ اَحْسِنْ اِلی مَنْ شِئْتَ وَ کُنْ اَمیرُهُ. اگر می خواهی بر کسی فرمانروا باشی به او احسان کن.
ـ مَنْ اَحْسَنَ اِکْتَسَبَ حُسْنَ الثَّناءِ. هر که احسان کند، مورد ستایش قرار می گیرد.
ـ بِرُّوا آباءَکُمْ یَبَرَّکُمْ اَبْناءَکُمْ. به پدران خود نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند.
ـ بِالْبِرِّ یُمْلِکُ الْحُرُّ. با احسان انسان های آزاد مطیع می شوند.
ـ مَنْ اِتَّبَعَ الاِحْسانَ بِالاِحْسانِ وَ أحْتَمَلَ جِنْایاتِ الاِخوانِ وَ الْجِیْرانِ فَقَدْ اَکْمَلَ البِرَّ. کسی که پی در پی نیکی کند و آزار برادران و همسایه ها را تحمل کند، احسان و نیکی را به کمال رسانده است.
ـ بِالاِحْسانِ تُسْتَرَقُ الرِّقابُ. آدمی با نیکی کردن مردم را مطیع خود می کند.
ـ سَبَبُ الْمُحَبَّةِ الاِحْسانُ. احسان موجب محبت و دوستی است.
ـ عَلَیْکُمْ بِصَنایِعِ الاِحْسانِ وَ حُسْنِ البِرِّ بِذَوِی الرَحِمِ و الجِیرانِ فَاِنَّهُما تَزِیدانِ فِی الاَعْمارِ وَ یَعْمُرانِ الدِّیارَ. بر شما باد به انجام دادن کارهای نیک و شایسته و نیکی کردن به خویشاوندان و همسایگان؛ زیرا این دو کار عمر را طولانی و شهرها را آباد می سازند.
ـ عَلَیْکُمْ بِالاِحْسانِ اِلی العِبادِ... تأمَنُوا عِنْدَ قیامِ الاَشْهادِ. بر شما باد نیکی کردن به بندگان خدا...؛ چون از این طریق در قیامت از خطرها ایمن می شوید.
ـ مَنْ اَحْسَنَ اِکْتَسَبَ حُسْنَ الثَناءِ. هر کس که نیکی کند،ستوده می شود.
ـ لاْیُحْمَدُ اِلاّ مَنْ بَذَلَ اِحْسانَهُ. ستوده نمی شود، مگر کسی احسان خویش را بذل کند.
ـ لاْیَکُنْ المُحْسِنُ وَ المُسَئُ عِنْدَکَ سَواءً فَاِنَّ ذَلِکَ یُزهِّدُ الْمُحْسِنَ فی الاِحسان و یُتابِعُ المُسِئَ اِلی الاِسائَةِ. نباید نیکوکار و بدکار درنزد تو مساوی باشند؛ زیرا این کار سبب می شود که نیکوکار در نیکی کردن بی رغبت شود و بدکار در بدی کردن پافشاری کند.
ـ الاِحْسانُ یَقْطَعُ اللِسانَ. احسان و نیکی زبان بدگویان را کوتاه می کند.
نیکوکار و نشانه های او
ـ المُحْسِنُ مَنْ عَمَّ الْناسَ بِالاِحْسانِ. نیکوکار کسی است که احسان او مردم را فرا گیرد.
ـ المُحْسِنُ مُعانٌ، المُسِیُّ مُهانٌ. نیکوکار یاری می شود و بدکار خوار و بی مقدار می گردد.
ـ المُحْسِنُ مَنْ صَدَّقَ اَقْوالَهُ اَفْعالَهُ. نیکوکار کسی است که رفتارش گفتار او را تصدیق می کند.
ـ المُحْسِنُ حَیٌّ وَ اِنْ نُقِلَ اِلی مَنازِلِ الامْواتِ. نیکوکار هر چند به منزل مردگان حمل شود، همواره زنده است.
ـ شَرُّ الْمُحْسِنینَ الْمُمْتَنٌّ بِاِحْسانِهِ. بدترین نیکوکاران کسی است که در مقابل احسانی که کرده است منت گذارد.
ـ اِذا رَأیْتُمُ الْخَیْرَ فَسارَعْتُمْ اِلَیْهِ و رَأیُتُم الشَّرَّ فَتَباعَدْتُمْ عَنْهُ وَ کُنْتُمْ بالطّاعاتِ عامِلیِنَ وَ فِی المَکارِمِ مُتَنافِسیِنَ کُنْتُمْ مُحْسِنینَ فائِزینَ. وقتی کار خیری را دیدید و به سوی آن شتافتید و کار بدی را مشاهده کردید از آن دوری کردید و عبادات و اطاعت خداوند را به جای آوردید و در مکارم الاخلاق و صفات نیک بر یکدیگر سبقت گرفتید، از نیکوکاران پیروز خواهید بود.
ـ نُفُوسُ الاَبْرارِ اَبَدا تأبی اَفْعالَ الفُجّارِ جان های نیکوکاران همیشه از کارهای بدکاران بیزار است.
اصول و احکام احسان و نیکوکاری
ـ الاِسرافُ مَذْموُمٌ فی کلِّ شَئٍ اِلاّ فی اَفْعالِ الخَیْرِ اسراف در هر چیز بجز در کارهای نیک ناپسند است.
ـ اَفْضَلُ البَرِّ ما اُصِیبَ بِهِ الاَبْرارَ. بهترین نیکی آن است که خیرش به نیکوکاران برسد.
ـ اَفْضَلُ البَرِّ ما اُصِیْبَ بِهِ اَهْلَهُ. بهترین احسان آن است که خیرش به اهل آن برسد.
ـ اَحَقُّ مَنْ بَرَرْتَ مَنْ لایَغْفَلْ بِرَّکَ. سزاوارترین کس به نیکی کسی است که از نیکی کردن به تو غافل نمی شود.
ـ اِنَّکُمْ مُجازُونَ بِاَفْعالِکُمْ فَلا تَفْعَلُوا الاّ بِرا. همانا شما با کارهایتان پاداش داده می شوید. پس جز نیکی کاری نکنید.
ـ خِیْرُ البِرَّ ما وَصَلَ اِلی الْمُحْتاجِ. بهترین احسان آن است که به نیازمند برسد.
ـ الجزاءُ عَلی الاِحْسانِ بِالاِساءَةِ کفرانٌ. نیکی را با بدی پاسخ دادن ناسپاسی است.
ـ اِتِبّاعُ الاَحْسانِ بالاِحْسانِ مِنْ کمالِ الجُودِ. پی در پی احسان کردن نشانه کمال بخشندگی است.
ـ جُحُودُ الاِحسانِ یُوجِبُ الْحِرْمانِ انکار احسان سبب محرومیّت از نیکی می شود.
ـ رَأسُ الاَحْسانِ الاِحسانُ اِلی المؤُمنیِنَ برترین احسان احسان به مومنان است.
ـ ضادّوا الاِساءَةَ بِالاِحْسانِ بانیکوکاری به مقابله بدی ها بروید.
ـ بِرُّ الوالدَینِ اَکْبَرُ فَریضةٍ. نیکی به پدر و مادر بزرگ ترین واجب است.
ـ فِی کُلِّ بِرٍّ شُکْرٌ. برای هر چیز و نیکی شکری لازم است.
ـ مِنْ اَفْضَلِ البِرِّ بِرُّ آلاَیْتامِبهترین نیکی، نیکی کردن در حق یتیمان است.
ـ کُلُّ حَسَنَةٍ لایُرادُ بِها وَجْهُ اللهِ تَعالی فَعَلَیْها قُبْحُ الرِّیا وَ ثَمَرَتُها قُبْحُ الْجَزَاءِ.هر احسان که با آن خشنودی خداوند متعال قصد نشده باشد آلوده به ریا و نتیجه آن پاداش نامناسب است.
ـ أوْفَرُ البِرَّ صلةُ الرَّحِمِ. صله رحم بیشترین و کاملترین نیکی است.
ـ اَحْسَنَ الاِحْسانِ مُواساةُ الاِخوانِ. بهترین احسان مواسات با برادران دینی است.
ـ اَفْضَلُ العَطاءِ تَرْکُ المَنِّ. برترین احسان ترک منت است.
ـ اَفْضَلُ النَّوالِ ما وَصَلَ قَبْلَ السؤال. با فضیلت ترین احسان آنست که پیش از درخواست نیازمند به او برسد.
ـ اِنّکَ إِنْ اَحْسَنْتَ فَنَفْسَکَ تُکْرِمُ وَ اِلَیْها تُحْسِنُ.اگر نیکی کنی خویش را گرامی داشته ای و به خودت نیکی کرده ای.
ـ آفَةُ الْعَطا المَطَلُ. آفت بخشش به تأخیر انداختن آن است.
ـ مَنْ مَنَّ باِحْسانِهِ کدَّرَهُ. هر کس که به همراه احسانش منّت بگذارد، آن را تیره ساخته است.
ـ اَحْسِنُ الصَّنایِعِ ما وافَقَ الشَّرایِعَ. بهترین احسان آنست که موافق احکام شریعت باشد.
ـ اَحْسِنْ اِلی مَنْ اَساءَ اِلَیْکَ وَ اَعْفُ عَمَّنْ جَنی عَلَیْکَ. به آن که به تو بدی کرده خوبی کن و از آن کس که بر تو ستم روا داشته است درگذر.
ـ المَنُّ یُفْسِدُ الاِحْسانَ. منت گذاشتن احسان و نیکی را تباه میکند.
ـ جَمالُ الاِحْسانِ تَرَکُ الاِمْتِنانِ.زیبایی احسان در ترک منت است.
ـ خِیْرُ العِبادِ مَنْ اِذا اَحْسَنَ اِسْتَبشَرَ. بهترین بندگان خدا کسی است که اگر نیکی کند شادمان شود.
ـ لایَزالُ المُسْلِمُ یَکْتَبُ مُحْسِنا مادامَ ساکِنا فَاِذا تَکَلَّمَ کُتِبَ مُحْسِنَا او مُسِیئا. مسلمان تا وقتی که ساکت است از جمله نیکوکاران به حساب می آید، اما همین که زبان به سخن گشود از نیکوکاران به حساب می آید.