بـا عـنـایـت بـه تـدبیر حکیمانه حضرت آیه الله خامنه ای (دامت بـرکـاتـه) در نـام گـذاری امـسال به نام مبارک امام علی(ع) که انـشـإالـلـه بـرکـاتی برای جهان اسلام و ایران اسلامی به همراه خـواهد داشت، بسیار به جا است که در این بخش از نشریه به زندگی یـکـی از بهترین خدمت گزاران غدیر بپردازیم، شخصیت بزرگواری که نام او با غدیر پیوندی ناگسستنی دارد و اگر کسی بهترین کتاب را پـیرامون غدیر بخواهد، همگان بی تردید کتاب الغدیر او را معرفی مـی کـنـنـد و نـیز اگر کسی بهترین مولف را درباره غدیر بخواهد بـشـناسد یا بشناساند، بی درنگ نام علامه عبدالحسین امینی را به زبـان مـی رانـد. در این شماره به اختصار گوشه ای از زندگی این عالم فرزانه را مرور می کنیم.
در سـال 1322 هـجری قمری و 1281 هجری شمسی در شهر تبریز فرزندی دیـده بـه جـهان گشود که پدرش1 وی را (عبدالحسین) نام نهاد. او پـس از گـذرانـدن دوران کـودکـی وارد یـکی از مدارس تبریز شد و ادبـیـات را در آن جـا فرا گرفت. از اوان کودکی دارای استعدادی سـرشار بود به طوری که در مدتی کوتاه توانست به مقام والای علمی بـرسد و در محضر عالمان معروف عصر خویش: آیه الله حاج سید محمد مـشـهـور بـه مولانا صاحب کتاب (مصباح السالکین)، حاج سید مرتضی خـسـروشـاهی مولف کتاب (اهدإ الحقیر در معنی حدیث غدیر) و شیخ حسین، نویسنده کتاب (هدیه الانام) کسب فیض کند.
بـه خاطر همت والا و علاقه فراوانی که به ادامه تحصیل داشت، آهنگ نـجـف کرد، موضوع عزیمت را با پدر در میان گذاشت و از او اجازه سـفـر خـواست. پدر که آتش عشق را در عبدالحسین شعله ور دید، به وی پـاسـخ مـثـبـت داد و او در سال 1342 هجری قمری رهسپار حوزه علمیه نجف اشرف شد.
علامه امینی در حوزه علمیه نجف از وجود استادان بزرگوار آن زمان بـهره ها جست و در جلسه درس سید ابوتراب خوانساری (متوفای 1346 هـجـری قـمـری) و سید محمد فیروزآبادی (متوفای 1345 هجری قمری) حـاضـر شـد و تـلـمذ کرد. بعد از ارتحال این دو استاد، از محضر دیگر عالمان و صاحبان کرسی درس بهره مند گردید.
علامه امینی در ابتدای جوانی با سعی و کوشش فراوان به مقام بلند و رفـیـع اجـتـهاد رسید و از سوی بسیاری از مراجع عظام از جمله آقـایـان: سـیـد ابـوالحسن اصفهانی، سید میرزا علی آقا شیرازی، مـیـرزا محمدحسین نائینی، شیخ عبدالکریم حائری یزدی (موسس حوزه عـلـمـیه قم)، شیخ محمدحسین کمپانی اصفهانی و شیخ علی قمی نجفی (رحمه الله علیهم اجمعین) اجازه اجتهاد گرفت.
عـلامـه امینی براساس این آیه شریفه: (فلولا نفرمن کل فرقه طائفه لـیـتـفـقه فی الدین ولینذر قومهم اذا رجعوا الیهم)2 از نجف به تـبـریـز بازگشت، اما پس از چندی اقامت، به خاطر دور افتادن از سـرزمـیـن عـشـق، دل تـنـگ شـد، دیـری نـپـایـید که عشق به مولا امـیـرالـمـومـنین(ع) او را به نجف کشاند و با جدیت و کوشش وصف ناپذیری به تحقیق و تالیف همت گماشت.
شـهرت امینی از آن رو بود که (جد بزرگوارش (مولی نجفعلی) مشهور بـه (امین الشرع) بود، وی فردی ادیب و عالمی وارسته و پرهیزگار بـود و از ادبـیـات فـارسی، عربی و ترکی بهره فراوان داشت و به زبـان عـربـی و تـرکـی قـصـیـده هـایی داشت، بنابراین، خانواده عـبـدالـحسین به لحاظ شهرت امین الشرع جدش، به امینی معروف شده بود.) 3
سفرهای پژوهشی
عـلامـه امـیـنـی بـرای تدوین و تالیف دائره المعارف بزرگ الغدیر تـحـقـیـقـات گـسـترده ای را انجام داد. (شیخ عبدالحسین امینی، هـنـگـامی که تالیف دائره المعارف الغدیر را آغاز کرد، متوجه شد مـحـققانی که بخواهند تحقیقی کامل در هر موضوعی انجام دهند، با کـمبود ماخذ و مدارک چاپی و خطی رو به رو خواهند شد. از این رو لازم دیـد که به بسیاری از ممالک اسلامی سفر کند و کتاب خانه های فراوانی را ببیند تا بتواند مآخذی را که در کتاب ها و فهرست ها نام برده شده است، فراهم آورد. 4
علامه امینی این تلاش را با عشق انجام داد و در این راه موفق شد، (تـا بـدین وسیله مشکل از سر راه پژوهش گران و محققان و مولفان بـرداشته شود، و آن همه رنج ها و مشقت هایی را که او خود دیده، دیگران نبینند).5
روش تحقیق علامه
عـلامـه امـینی در تحقیق بسیار دقیق، عمیق و با برنامه بود و از فـرصـت هـا استفاده بهینه می کرد و در تحقیق خود از روش مطالعه کـتـاب خانه ای، مصاحبه حضوری و ملاقات با دانشمندان استفاده می کـرد. بنابراین در سفرها علاوه بر تحقیق یا استنساخ، به سخنرانی و دیـدار با عالمان آن دیار می پرداخت و به صورت حضوری با آنان بـه بـحث می نشست. ایشان وقتی وارد کتاب خانه ای می شدند که در آن، کـتاب های مورد نیازش وجود داشت، آن ها را استنساخ می کرد.
محمدرضا حکیمی درباره یکی از سفرهای علامه امینی می نویسد: (یکی از سـفرهای اواخر عمر وی (یعنی سفر او به هند) بیش از چهار ماه نـشـد. گـزارش این چهار ماه، و شرح نسخه های خطی که علامه امینی در طـی این مدت خوانده و رونویسی کرده است، در شماره دوم و سوم مـجـلـه کتاب خانه نجف (صحیفه المکتبه) انتشار یافته است. صاحب الـغـدیـر در این چهارماه، به جز دید و بازدیدهای لازم، سخنرانی هـا و مـنـابـر، مـصـاحبه با استادان، امامت جماعت در چند جای، پـذیـرفـتن دعوت اهالی شهر و رفتن به آن شهره، و دیگر حرکات و انـتـقـالات کـه لازمه سفر است، به جز این ه، در حدود 2500 صفحه خـود به دست خود استنساخ و رونویسی کرده و نسخه برداشته است.) 6
آیـه الله امینی در تحقیقات خود ـ کتاب الغدیر یا کتاب دیگرش ـ بـسـیـار قـوی، عمیق و دقیق بود و هرگز کار تحقیق را سرسری نمی گرفت.
افراد بسیاری هستند که هنگام نگارش مقاله یا کتاب، ابتدا بسیار قـوی وارد می شوند اما همین که بحث به درازا می انجامد، سست می شـونـد و از آن قـوت و انسجام اولیه خبری نیست; اما علامه امینی ایـن چـنین نبود; وی صفحات آخر از جلد آخر الغدیر خویش را چنان نـگاشت که گمان می رود صفحات اول از جلد اول را آغاز کرده است; بسیار قوی، محکم و مستدل و با قلمی زیبا و روان.
اوصاف علامه
الف) عشق به ائمه(ع(
عـلامه امینی به پیامبر و ائمه(ع) بسیار عشق می ورزید. همین عشق بـود کـه وی را مـجددا از تبریز به نجف اشرف کشاند. هم چنین با هـمـین عشق و انگیزه به تالیف دائره المعارف بزرگ الغدیر دست زد و چـهـل سال تحقیق و تلاش کرد. هرکس که شعله عشقی به ائمه(ع) در وجـودش بود، علامه امینی را که می دید، عشقش شعله ور و محبتش به اهـل بـیـت(ع) بیش تر می شد. وقتی نام علی(ع)، فاطمه(س) و امام حـسین(ع) را می شنید، بی اختیار گریه می کرد. در سخنرانی ها از ولایـت آنـان مـی گـفت و سعی داشت تا مردم با اهل بیت(ع) بیش تر آشنا شوند.
علامه امینی به ائمه(ع) ـ به خصوص امام علی(ع) ـ به قدری عشق می ورزیـد کـه همیشه آن ها را ناظر و راهنمای خود می دانست. وی در ایـن خـصـوص مـی گـویـد: (هرگاه پشت میز می نشستم که الغدیر را بـنـویـسـم، مثل این بود که علی(ع) را در کنار میزم می دیدم که مطالب را به من دیکته می فرمود (.
ب) تزکیه نفس
عـالـمان دین همواره در اندیشه تربیت نفس خود هستند و آن را از ضـروریـات مـی دانـنـد، زیـرا معتقدند که انسان از راه تزکیه و تـربـیت نفس می تواند به قله انسانیت و ملکات اخلاقی برسد. علامه امـیـنـی بـسان استادان خود و پدر و جدش، در مرحله تهذیب نفس و مـلـکـات بـاطنی و انجام عمل صالح، نمونه دوران بود. وی در این بـاره مـی گـویـد: (و از راه اعـمال صالحه و مداومت در ادعیه و تـفـکر در زیارات ماثوره انسان به حقایقی برخورد می کند که پیش سالک دانستنی است نه گفتنی).7
ج) مصلح دینی و اجتماعی
عـلامـه امینی بی شک یکی از مصلحان عصر خویش به شمار می رفت. وی در ایـن انـدیشه بود تا به نابسامانی های جامعه سامان بخشد. او نیک می دانست مطالب ناروا و نادرست که در کتاب ها و مقالات آمده اسـت، تا چه اندازه به زیان جامعه اسلامی است و اذهان امت اسلامی را مـتـشـتـت مـی کـنـد و بـنیاد وحدت اسلامی را از هم می پاشد.
مـتـاسفانه در عصر علامه امینی بعضی از نویسندگان عرب در آثار و تـالـیـف های خود به چالش با اندیشه شیعه پرداختند و از تهمت و افـتـرا بـه تـشـیع دریغ نکردند. علامه امینی از این روش نادرست بـسـیـار نـگران بود و به شدت با آن مبارزه کرد. به همین رو با بـسـیـاری از دانـشـمـندان و عالمان دین از طریق نامه یا ملاقات حـضـوری تماس حاصل کرد و آنان را به درست نویسی و حق جویی دعوت کـرد و از آنـان خـواست تا جلو نویسندگان کج اندیش را با پاسخی عـلـمی و منطقی بگیرند. ایشان همواره از دانشوران و پژوهش گران می خواست تا از نگارش و سخنرانی های تفرقه افکن بپرهیزند.
عـلامـه امینی تالیف کتاب الغدیر را بر این اساس آغاز کرد و هیچ کـس پـس از مـطالعه این دائره المعارف بزرگ احساس نادرستی از آن نـداشـت. اسـتـاد مـحـمـدرضا حکیمی در این باره می گوید: (صاحب الـغـدیـر در خلال هزارها صفحه مطالعه خویش در کتب قرون گذشته و مـعـاصـران، به صدها تعبیر رکیک، توهین، جعل، افتر، فحش و هتک مـقدسات برخورد کرده است ـ چنانکه خود با لحنی دردناک از آن ها یـاد مـی کـرد ـ با این همه در سراسر 4513 صفحه الغدیر (تا این جـا کـه چـاپ شـده اسـت) همواره وقار یک مصلح دل سوز را با خود داشـتـه و بـه تـعبیر خود (به اقتباس از قرآن کریم) (واذا مروا باللغو مروا کراما) بوده است.) 8
او از عـالـمـان دیـن و دانـشمندان اسلامی می خواست تا با شجاعت حـقـایـق را بـنـویـسـند و در این راستا صدها اصلاح طلب، ناقد و نـویـسـنـده را بـا خود همراه کرد. (او از سید احمد زینی دحلان، مـفـتی مکه، می خواست که به خاطر تصحیح برخی از روش های نادرست سـلـف، چـهـره احـکام اجتماعی اسلام را در هم نریزد و روش صحابه مجاهد را نادیده نگیرد.)9
د) اراده قوی
عـلامه امینی دارای اراده ای پولادین بود. وی قبل از تصمیم، درست فـکـر مـی کـرد و تمام جوانب مسئله را دقیقا بررسی می کرد و به تـحـلـیـل آن می نشست، آن گاه عزم را جزم می کرد و با پشت کاری قـوی به پیش می تاخت. سفرهای وی به بسیاری از کشورها و استنساخ بـسیاری از نسخ کتاب خانه های خارج از کشور ناشی از همین اراده قـوی او بـود. عـلامه امینی برای کشف میراث عظیم اسلامی زمان نمی شـنـاخـت، همواره از این کشور به آن کشور، از این کتاب خانه به آن کـتـاب خـانـه و از مکه تا رامپور می رفت تا میراث گران سنگ عـالمان گذشته را شناسایی و مطالعه کند. وقتی انسان با آثار او آشـنـا مـی شود، متوجه می شود که امینی چگونه به تنهایی کار یک گـروه توان مند و منسجم، طرح عظیم (الغدیر) را به پایان رساند.
ه) ابهت علامه
عـلامه امینی ابهت زیادی داشت. او از یک سو مردی سفر کرده بود و بـا عـالـمـان بـسـیـاری از کشورها به گفت وگو نشسته بود، آثار فـراوانی از دانشمندان سنی را دیده و خود مجتهدی وارسته و آشنا بـه نـیازهای روز و دل سوخته و عاشق ائمه(ع) بود و از سوی دیگر انـدامـی رشـید، قامتی بلند، استخوان بندی درشت، چشمانی سیاه و درشـت داشـت. سوز ایمان و اخلاص در عمل او شهره آفاق بود. هرگاه وارد مـجـلـسـی می شد، همگان به احترام او می ایستادند، کسی را یـارای تـکـلم با او نبود مگر بعد از آن که تبسمی می کرد، و با آرامی با مخاطب سخن می گفت.
و) امانت داری
عـلامه امینی در تحقیق و نگارش، امانت دار بود. اگر مطلبی را از جـایـی نقل می کرد، دقیقا آدرس آن را می نوشت. وی با خلوص تمام بـه نـقل و نقد تاریخ می پرداخت و در این راه تقوا را پیشه خود ساخته بود.
ز) قاطعیت
عـلامـه امـیـنـی بـسیار قاطع بود و صریح سخن می گفت. او قبل از نـگـاشتن و سخن گفتن، درست می اندیشید و بسیار مطالعه می کرد و بـعد از آن که کاملا مجهز می شد با خلوص نیت به وظیفه اش عمل می کـرد و هـرگـز از ارزش ها و حقیقت ها یک گام به عقب نمی نشست و خـیلی صریح و با برهان، حق را برای حق طلبان عصر خود و آیندگان حـق جـو بـازگـو مـی کرد. (او به اقتضای بحث علمی و رعایت واقع تـاریـخـی، پـژوهش های خویش را با کمال حریت و قاطعیت دنبال می کـرد و بـرای زنـده نـگـاه داشتن شعله ولای علی در جان ه، زبان آتـشـیـن خویش را هیچ گاه ـ میان سخن ـ به کام نمی برد. راست و صریح و قاطع سخن می گفت و مدرک ارائه می داد.) 10
ح) علاقه مندی به امام خمینی(ره (
عـلامه امینی به امام خمینی(ره) بسیار عشق می ورزید و همواره با تکریم از او یاد می کرد. ایشان امام را مصلح دینی می دانست. وی کـه در وجـود مـبـارک حـضـرت امام توان علمی، دین خواهی، تقو، عـرفـان، تعهد، خلوص، شجاعت، کفرستیزی، مردم داری و... را دید، او را ذخـیره خدا خواند و در این خصوص در جمع بزرگان علما گفت:
(ان الخمینی ذخیره الله للشیعه.(
ایـشـان در نـهـضت روحانیت با امام خمینی(ره) همراهی کرد و جزء نـفـرات اول نهضت به شمار می آمد. علامه امینی سعی داشت تا سایر عـلـما را با امام خمینی(ره) همراه کند تا نهضت بزرگ اسلامی شکل گـیـرد و پـرچـمـی را که خمینی بزرگ به دست گرفته هرگز بر زمین نیفتد.
اقدامات علامه
1ـ تاسیس کتاب خانه
عـلامـه امـینی به کتاب و کتاب خانه علاقه زیادی داشت. وی در خلال سـالیانی که در پی تالیف دائره المعارف بزرگ الغدیر بود، به یکی از تـنگناهای پژوهشی در حوزه علوم اسلامی پی برد و آن نبود کتاب خـانـه ای عـظـیـم بـود تـا پـاسخ گوی خیل محققانی باشد که قصد تـحـقـیـقـات گسترده و دامنه دار را در موضوع های مهم و بنیادی داشتند.
از ایـن رو بـا هـمـتی بلند و تلاشی فراوان اقدام به تاسیس کتاب خـانـه ای عـظـیم در نجف اشرف و در جوار حرم مطهر امیرالمومنین عـلـی(ع) کـرد. کـلنگ کتاب خانه در سال 1373 هجری قمری بر زمین زده شـد. وی بـا کـمـک مادی مردم خیر ایران اسلامی کتاب خانه را سـاخـت و در روز عید غدیرخم سال 1379 هجری قمری با حضور عالمان و انـدیشمندان، فضلا و طلاب علوم دینی حوزه علمیه نجف اشرف آن را افتتاح کرد. این کتاب خانه از جمله کتاب خانه های کم نظیر جهان اسـلام در عراق است. علامه امینی به خاطر عشق و دل بستگی خاصی که بـه امـیـرالـمـومـنـیـن(ع) داشـت، نـام کـتـاب خانه را (مکتبه الامـیـرالـمـومنین(ع) العامه کتاب خانه عمومی امیرالمومنین(ع)) گـذاشـت. اسـتـاد محمدرضا حکیمی می گوید: (علامه امینی این کتاب خـانه عظیم و گران سنگ را وقف آستان قدس رضوی کرد. از این روی، ایـن کـتـاب خانه اکنون یکی از ثروت های ملی و معنوی ایران است در نجف، و مایه سرافرازی ملت ایران است.) 11
2ـ انتشار نشریه صحیفه المکتبه
از آن جـایـی کـه کتاب خانه امیرالمومنین(ع) از جمله کتاب خانه هـای مـهـم بـود و مـحـقـقان و پژوهش گران و دوست داران علم می بـایـستی از آثار گران سنگ موجود در آن مطلع باشند، علامه را بر آن داشـت تـا نشریه ای با نام (صحیفه المکتبه) منتشر کند که سه شـماره از این نشریه درباره اهمیت کتاب و کتاب خانه، فهرست نسخ خـطـی و مآخـذ مـهمی که در سایر کتاب خانه های دنیا وجود دارد، نـحـوه بـرخـورد کـتـاب داران و مسئولان و کارکنان کتاب خانه با مراجعان و کتاب خوانان و سنت کتاب داری، منتشر گردید.
3ـ طرح خانه نویسندگان
علامه امینی در سالیان تحقیق به بسیاری از کشورها سفر کرد و رنج هـای فـراوانـی مـتحمل شد و در این مدت به بایسته های پژوهشی و شـبـهـاتـی دست یافت که لازم بود محققین و پژوهش گران ارجمند به طـور دقیق و عمیق و استدلالی به آن ها بپردازند، از این رو طرحی بـا عـنـوان (خـانـه نویسندگان) تهیه کرد تا علاوه بر شکوفا شدن بـسـیـاری از استعدادهای نهان و تربیت محققان جوان، کاستی ها و بـایـسـتـه هـای پژوهشی دقیقا شناسایی شده و تحقیقی جامع در آن خصوص انجام پذیرد.
مـحـمـدرضـا حکیمی در این باره می گوید: (سختی هایی را که صاحب سـالـغـدیرز در راه تالیف دیده بود، و موانع را شناخته و دردها را بـسـاویـده بـود و بالجمله روح علمی او، اندیشه تاسیس سخانه نـویسندگانز را در وی پدید آورد. مقصود او از خانه نویسندگان ـ چـنـان کـه خـود شـرح مـی داد ـ ایـن بـود: در کنار سکتاب خانه امـیـرالمومنینز در نجف، محلی زیبا و بهداشتی و مدرن ساخته شود مـجـهز به همه وسایل و اتاق هایی چند که هریک در اختیار محقق و نـویسنده ای قرار گیرد; همه گونه نیازمندی های شخصی محقق تامین گـردد; در هـر اتـاق یـک قـفسه از کتاب های اولیه و مرجع ضروری رشـته کار محقق گذارده شود; وسایل اولیه درمانی در اختیار محقق بـاشد و طبیبی همواره از حال او مراقبت کند; آشپزخانه ای مجهز، صـبـح و ظـهر و شام، خوراک او را ـ بنا به میل و تناسب ـ آماده کـنـد و بـه اتـاق او بـفرستد; هر اتاق دارای یک پیش خدمت ویژه بـاشـد تا کارهای مختلف شخصی نویسنده یا محقق را انجام دهد; در هـر اتاق یک دوره فهرست کتاب خانه گذارده شود تا محقق هر کتابی را خواست و برای کار خویش لازم دانست از کتاب خانه بخواهد; ضمنا اگر محقق به ماخذ یا ماخذی نیاز یافت که در کتابخــانه اسـتـاد نبود، از هـر جایی که ممکن اسـت تهیـــه گــردد و در اختیار او قـرار داده شـود. وقتی مولفی با چنین شرایطی تامین شده و راحت، از حیث محل و دیگر نیازهای زندگی ـ که آرمان محققان جهان است ـ بـه تـالـیـفی دست زد و آن را پرداخت، اگر آن تالیف مناسب حوزه کـار کـتاب خانه بود، کتاب خانه خود به چاپ و نشر آن اثر اقدام کند.) 12
عـلامـه امـینی در این خصوص زمینی را در کنار کتاب خانه خریداری کرد اما موفق به اجرای طرح دارالتالیف نشد.
4ـ طرح نقد و معرفی نشریات
عـلامـه امـینی هنگام بررسی کتاب خانه ها و مطالعات عمیق به این نـتـیـجـه دسـت یـافـت که متاسفانه بسیاری از اندیشه های فقهی، اصـولـی، فلسفی، تاریخی، ادبی، اقتصادی، جامعه شناسی و... اسلام بـه خـصوص شیعه مورد تحریف قرار گرفته و سرمایه های معنوی تشیع وارونـه نـشـان داده می شد، که این امر به اسلام و مواریث اسلامی لـطـمـه مـی زند، بنابراین نیاز به اصلاح جدی دارد. گام اول این اسـت کـه عـده ای بـه نـقد محکم و مبرهن این دسته از کتاب ها و مـقـالات همت گمارند تا در اصلاح مسیر آنان گامی استوار و شایسته بـردارنـد و دیـگران از آن ها عبرت بگیرند و دست خود را به این خـیانت آلوده نسازند. آقای محمدرضا حکیمی در این خصوص می گوید:
(آرمـان وی در ایـن مقصود، چنان که خود می گفت، این بود: هیئتی از طلاب و دانشجویان فاضل و صاحب استعداد در زمینه علوم و فرهنگ وسـیع اسلامی تا مرتبه اجتهاد و تحقیق، تربیت شوند، آن گاه برای ایـنان مرکزی با وسایل کافی و کتاب خانه مجهز تهیه شود. از سوی دیـگر با مراکز علمی جهان، پیوسته تماس حاصل گردد، و در هرجا و هـر گـوشـه جـهـان، هر کلاس و دانشکده و دانشگاه و مدرسه عالی و موسسه تحقیقاتی و مرکز انتشارات، کتاب، مقاله، جزوه و.
.. درباره اسلام و تشیع منتشر می شود، به دست آید و پس از تقسیم به رشـتـه های ویژه، در اختیار گروه نام برده گذارده شود. گروه پس از آن کـه نـشـریـه را مـورد رسـیـدگـی قـرار داد و اشکال ها و اشـتـباهاتش را نوشت و مدارک و دلایل را ثبت کرد، آن یادداشت ها را بـرای شخص یا مرکزی که مطلب نادرست یا مشتبه را نوشته و نشر داده اسـت، بفرستد. اگر خود آن شخص یا مرکز، کار خویش را تدارک کـرد و در سـطح نشریه نخست، توضیحات و تصمیمات این مرکز رسیدگی اسـلامـی را نـیـز مـنتشر ساخت، چه بهتر; حقیقت روشن گشته است و زیـان نـشـر مطالب نادرست و محرف ـ آگاهانه یا ناآگاهانه ـ حتی الـمقدور جبران و برطرف شده است; اما اگر آن شخص یا مرکز ترتیب اثـر نـداد، ایـن مرکز تحقیقاتی، توضیحات را در سطح انتشار اصل در جـهـان نـشر دهد و جلو باطل نویسی و اشاعه فرضیات نادرست را سـد کـنـد. ضمنا بر پایه تفاهم و محبت انسانی و پیروی از روحیه عـلمی، با مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی جهان ـ و از جمله کشورهای مـخـتـلـف اسلامی ـ تماس حاصل شود به منظور کمک کردن به آنان از جـهـت دادن مـاخـذ، روشـن کردن مقدار اعتبار ماخذ معروف، شور و همکاری در چگونگی کار تحقیقی، شناساندن ماخذ و اصول علمی کــه برای آنان ناشناخته مانده است، و بیان نظر صحیح در مواردی که حاصل تحقیقات و عرضه های آنان شامل نظر صحیح نیست....)13
آثار علامه امینی
عـلامـه امـیـنـی در طول عمر با برکتش آثار گران سنگی از خود به یـادگـار گـذارد، بسیاری از این آثار با تیراژ بالا چندین مرتبه بـه چـاپ رسـیـده اسـت و حـتـی بـعـضی آن ها به زبان های مختلف بـرگـردانـده شده است. ما در این جا به ترتیب سال تالیف، به آن دسته از آثاری که به زیور طبع آراسته شده، می پردازیم:
1ـ شهدإ الفضیله
اولـیـن اثر علامه امینی، شهدای فضیلت بود. وی این اثر را در سی سـالـگـی به رشته تحریر درآورد و در آن به زندگی نامه 130 شهید عـالـم شـیـعـه در طـول ده قـرن یـعنی از قرن4 تا 14 هجری قمری پـرداخـت. اصـل کـتـاب بـه زبان عربی است که به زبان فارسی نیز تـرجـمه شده است. شاید تالیف این کتاب به لحاظ علاقه علامه امینی بـه شـهادت و شهید بوده است و شاید مظلومیت عالمان شهید، وی را وادار بـه خـلـق این اثر کرده است. ایشان در مقدمه این کتاب می گـویـد: (کتابی که در گردآوری مطالب و تالیفش رنج ها برده و در تـرتـیـبش وقت های گران بها صرف کرده ام، تاریخ عالمان مشهور و بـزرگ مـا اسـت کـه در راه حـقایق اسلامی جان باخته و به افتخار شهادت نایل آمدند(.
ایـن کـتـاب در سـال 1355 هجری قمری در نجف اشرف و در سال 1393 هجری قمری در شهر مقدس قم به چاپ رسیده است.
2ـ کامل الزیارات
ایـن کـتاب از تالیفات ابن قولویه قمی از مشایخ قدیم شیعه است.
ایـن اثـر یـکی از معتبرترین متون زیارتی شیعه به شمار می آید.
کـتـاب مـذکـور بـا تحقیق و تعلیق علامه امینی در سال 1356 هجری قمری در نجف اشرف به زیور طبع آراسته شد.
3ـ ادب الزائر لمن یمم الحائر
ایـن کـتـاب در شـرح آداب زیـارت حضرت امام حسین(ع) است و برای اولـیـن بـار در سـال 1362 هجری قمری در نجف اشرف به چاپ رسید.
عـلامه امینی در این کتاب به تبیین فلسفه زیارت خصوصا زیارت ابا عـبـدالـلـه الـحـسین(ع) می پردازد و به جنبه های پرورشی زیارت اهمیت بیش تری می دهد.
4ـ الغدیر فی الکتاب والسنه والادب
این کـتاب دائره المعارف بزرگ اسلامی است، که آمیختگی شگرف آن با آیـات قـرآن و احادیث پیامبر اسلام(ص) و روایات ائمه معصومین(ع) در سـراسـر این کتاب ظاهر است. استاد حکیمی درباره (الغدیر) می گـوید: (آن چه در کار کتاب الغدیر مهم است، فقه التاریخ است.
مـورخـان ما کم تر به فقه تاریخ پرداخته اند و بیش تر کار آنان مـنـحـصـر بـه جـمـع و تـدوین بوده است نه نقد و تطبیق، لکن در الغدیر بـــه مباحث تطبیقی بی شماری می رسیم که برای روشن کردن تـاریـخ اسـلام و نـشان دادن مقدار اعتبار دیگر ماخذ و هم مقیاس هـایـی کـلـی بـرای شناخت این مسائل، سندی علمی و قاطع است. در واقـع صـاحب سالغدیرز به علت مطالعات بی کران خویش در ماخذی که بـه چـندین هزار می رسد، به اعمال ضوابط تطبیقی دست زد; ضوابطی کـه بـرای متتبعی چون او اصالت دارد و برای مراجعان به کتاب او نـیز حجیت آن ه، از روی مستندات فراوانی که به دست می دهد، به زودی استنباط می شود... و اگر ابن خلدون در قلعه ابن سلامه گوشه گـرفـت و بـه تالیف مقدمــه پــرداخت، صاحب الغدیر نیز چهل سال از عـمـر خویش را منزویانه گذراند و در این مدت هرچه سفر کرد و هرجا رفت، همواره در پی کار خویش بود و همراه ماخذ و یادداشت های خود. این است که محقق، در مطالعه الغدیر به روحی علمی و بـاروش و تـازه و مـسـتند و تحول زای می رسد و از این جا به بـازشناخت تاریخ اسلام دست می یابد. مسلم کسی که الغدیر را بخواند، از اسلام و تاریخ آن (و علوم حدیث و تفسیر و...) صورتی بـه دسـت می آورد که تاکنون نداشته و در ماخذ دیگر بدان نرسیده بوده است.)14
ایـن کـتاب ویژگی های بسیاری دارد; از جمله این که خواننده خود را بـه سـادگـی رهـا نمی کند و به دنبال خود می کشاند. این امر عـلاوه بـر خـلوص نیت و ایمان مولف، خواننده احساس می کند چونان خـود الـهام می گیرد و روح او از حقیقت ها منور و روشن می شود، بـنابراین، خواننده سطر به سطر و صفحه به صفحه مطالب را ردیابی می کند تا به مقصود برسد.
از جـمـله ویژگی های (الغدیر) این است که تاریخ را یک بار دیگر زنـده کرد و در معرض دید همگان قرار داد. در واقع کتاب الغدیر، کـتـاب اصـلاح تاریخ و ایجادکننده تفاهم و وحدت است. آقای حکیمی در تـوصـیـف ایـن کتاب می گوید: (به نظر این بنده مناسب است بر کـلـماتی که در صفحه عنوان (الغدیر) آمده است، یعنی این کلمات
: کـتـاب دیـنـی، علمی، فنی، تاریخی، ادبی، اخلاقی، کلمات زیر نیز افـزوده شـود: مـبـدئـی، انسانی، تقدمی، اصلاحی، عملی، اجتماعی، ایدئولوژیکی، سیاسی، انقلابی.) 15
بـسـیاری از دانشمندان، عالمان، محققان به کار عظیم علامه امینی بـه دیـده احـتـرام مـی نـگرند و آن را ارزش مند می شمارند. هر دانـشـمندی که الغدیر را مطالعه کرده ـ ولو بخشی از آن را ـ در تعریف و تمجید آن و مولفش سطوری را به نگارش درآورده است. برای روشـن شـدن اهـمیت این کتاب بزرگ که گویای بزرگی آن عالم ربانی است، به چند نمونه بسنده می کنیم:
* اسـتـاد عادل غضبان، از مصر می گوید: (مولف الغدیر کتاب خویش را از بـحث هایی آکنده است دامنه دار، پیرامون مسائل بسیاری از شـریـعـت و تـاریـخ، بـحث هایی که نظرگاه شیعه را روشن می کند; نـظـرگـاهـی کـه بـر اهل سنت واجب است آن را بشناسد، به شناختی درست.)16
* دکـتـر مـحمد غلاب، فیلسوف مصری و استاد دانشگاه الازهر درباره کـتـاب الـغـدیر می گوید[) :الغدیر] شما در وقتی مناسب به دستم رسـیـد، زیرا من هم اکنون سرگرم تحقیق و تالیف در بخش هایی چند از مـسـائل اسلامی هستم. از این رو برای من بسیار اهمیت دارد که اصـول اساسی و آرای درست شیعه اثناعشری در برابرم روشن و مستند قـرار داشـته باشد. تا دیگر بار، در برابر این فرقه خلیل جونان فـلان[ دکتر طه حسین] و فلان[ استاد احمد امین] و دیگر نویسندگان تازه کار شتاب زده دچار لغزش نشویم.)17
* شیخ محمد سعید رحدوح، روحانی نویسنده و امام جمعه حلب در این خـصـوص چـنـیـن می گوید: (لازم بود که این رویداد[ تالیف الغدیر ]روی دهـد و مـا را بـا حـقـایـق آشنا سازد، تا از نو پایه های افـکـار و اعـتقادات خود را بر مبنای آن استوار سازیم و از اصل ماجرا و ماوقع آگاه گردیم.)18
* اسـتاد علإالدین خروفه، از علمای دانشگاه الازهر مصر می گوید
: (من تشنگی سخت و عشقی فراوان داشتم که فقه شیعه و اصول مذهبشان را بـدانـم، تا این شش جلد از کتاب[ الغدیر] را خواندم، خواندن این کتاب در شناختن حقایق یاریم کرد.) 19
* اسـتـاد محمدرضا حکیمی نیز در این خصوص می گوید: (از روزی که نـخستین جلد الغدیر ـ از چاپ نخستین آن ـ منتشر شده است تاکنون کـه حـدود 25سـال است20 ـ به جز این که محققانی که از این کتاب اطـلاع یافته اند، آن را جزو ماخذ موثق خویش قرار داده اند ـ ده هـا بـحـث و مـقـالـه و شـعر و تقدیرنامه درباره کتاب و مولف و ارجـمـنـدی کـار او، در مـجلات، کتاب ه، فهرست ه، روزنامه های کشورهای اسلامی نوشته و منتشر شده است.) 21
* آقای سید محمدمهدی جعفری، مترجم الغدیر می گوید: (هم چنان که چـشـمـانـم در مـیـان سـطـور و کـلمات این کتاب می گردد، درک و هـوشـیـاریم سر آن دارد در جهان بی کران از معرفت راه گم کند و سـرگـردان شـود[ که] آیا به حقیقت کتابی است یا غدیری؟ بلکه می تـوان گـفـت دریـایی است سرشار از مروارید و گوهرهایی که چشمان ظـاهـربین به خیرگی افتد، ... کتاب را می بینم که از آیات قرآن راه مـی جـو یـد، از حـدیث استمداد می کند و پس از این دو گوهر تـابـان، از نسیم هدایتی پیروی می کند که خامه نسل های پی درپی راویان و شاعران و نویسندگانی را به حرکت درآورده است.)22 کـتاب الغدیر تاکنون چندین مرتبه و در کشور مختلف به چاپ رسیده اسـت، کـه بـار اول آن در سال 1364 هجری قمری در نجف اشرف و در سـال 1372 هـجـری قـمری در تهران و در سال 1387 در بیروت در 11 جـلـد بـه زیـور طـبع آراسته شده، و اخیرا با همت و تلاش محققان مـحـتـرم مـوسسه الغدیر وابسته به موسسه دائره المعارف مذهب فقه اهـل آل البیت(ع) زیر نظر آیه الله سید محمود شاهرودی با تحقیق جدید به چاپ رسید که جا دارد از کار مبارک آنان تشکر شود.
5 ـ سیرتنا و سنتنا سیره نبینا و سنته
عـلامـه امینی در این کتاب به بیان خاطرات خود از کشور سوریه در دیـدار بـا دانـشـمندان و عالمان دینی و مردم می پردازد. وی در ایـن کـشـور به عنوان مدافع حریم ولایت و امامت به پرسش ها پاسخ داد و مـبـاحثی از قبیل معانی حب و بغض، دوستی خد، رسول خدا و اهـل بـیـت(ع) و بـعد تاریخی عزاداری عاشورا را ارائه کرد. این کـتاب برای اولین بار در سال 1384 هجری قمری در نجف و برای بار دوم در سال 1386 در تهران به چاپ رسید.
وفات
اواخـر عـمـر عـلامه امینی با بیماری ـ که بیش از شش سال به طول انـجـامید ـ سپری شد. در طول این چند سال، بیماری وی اندک اندک شـدت یـافت و برای مداوا عازم تهران شد و مدت دو سال تحت درمان قـرار گـرفـت، اما این درمان کارساز نیفتاد. بنابراین او را به خـارج فـرسـتـادنـد که مدت 29 روز طول کشید، لکن بیماری اش علاج نـیافت، تا این که در روز جمعه 12 تیرماه 1349 هجری شمسی مطابق بـا 28 ربـیع الثانی 1390 هجری قمری، قبل از اذان ظهر در سن 68 سالگی دار فانی را وداع گفت و به دیدار دوست شتافت. پیکر مطهرش روز بـعـد در تـهـران با شکوهی کم نظیر تشییع شد و پس از آن به نـجـف اشـرف حمل شد و بعد از طواف به گرد مزار امیرالمومنین(ع) در کـنـار کـتـاب خـانـه عمومی امیرالمومنین(ع) ـ که خود آن را تاسیس کرده بود ـ به خاک سپرده شد. عاش سعیدا و مات سعیدا.