ماهان شبکه ایرانیان

پلورالیسم دینی

تعدد و تکثر ادیان، واقعیتی نوظهور نیست و چنان که گلین ریچاردز در کتاب «به سوی یک الهیات ناظر به همه ادیان » گفته است «انواع تجارب دینی متعلق به روزگار ما افزایش و تفاوت قابل توجهی نسبت به انواع تجارب دینی مربوط به گذشته نشان نمی دهند، بلکه آن چه در قرن اخیر روی نموده، تنها رشد وافر آگاهی از تکثرگرایی دینی است.» (۱)

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

الف: نگاهی تاریخی به پلورالیسم دینی

تعدد و تکثر ادیان، واقعیتی نوظهور نیست و چنان که گلین ریچاردز در کتاب «به سوی یک الهیات ناظر به همه ادیان » گفته است «انواع تجارب دینی متعلق به روزگار ما افزایش و تفاوت قابل توجهی نسبت به انواع تجارب دینی مربوط به گذشته نشان نمی دهند، بلکه آن چه در قرن اخیر روی نموده، تنها رشد وافر آگاهی از تکثرگرایی دینی است (1)

جان هیک نیز براین نکته تاکید می ورزد (2) که وجود ادیان مختلف، واقعیت تازه ای نیست و حتی ادیان بزرگ از طریق جنبش های بزرگ بایکدیگر تماس پیدا کرده اند; ولی این تماس ها، به ویژه در مورد مسیحیت و اسلام، مبتنی بر تعارض بوده است نه گفتگو و شناخت عمیق یا تفاهم آمیز یکدیگر.

جان هیک معتقد است که تنها در حدود صد سال اخیر است که پژوهش علمی در ادیان جهان راه را برای درک بهتر سایر ادیان هموار کرده است و ما در پرتو همین پژوهش های علمی ازمشکلات دعاوی متعارض سنن دینی مختلف آگاه شده ایم و اکنون بحث و بررسی دعاوی متعارض ادیان و تکثر آن ها به عنوان موضوعی مهم، که نیازمند جایگاهی ویژه در دستور کار فلسفه دین است، به شمار می رود. برای حل مشکلات دعاوی صدق و حقانیت متعارض ادیان، در آثار و مکتوبات نویسندگان و محققان غربی، اشاره های فراوانی به تحقق یک «فرهنگ جهانی » یا «الهیات ناظر به همه ادیان » می رود و پاسخ های مختلفی از سوی عالمان الهیات، به مساله تکثرگرایی دینی داده شده است; از جمله، پاسخ طردگرایانه متکلمانی مانند کارل بارث و کریمر، جمع گرایی توین بی، نسبیت گرایی ترولتچ، تکامل گرایی برخی از متکلمان کاتولیک و طرز تلقی گوهرگرای متکلمانی هم چون شلایر ماخر.

پلورالیسم به شکل کنونی آن، یعنی «ادیان گوناگون، حتی اگر پاسخ ها و واکنش هایی گوناگون نسبت به واقعیت الوهی باشند، همگی می توانند مایه رستگاری، رهایی یا کمال نفس پیروان خود شوند» (3) ، پدیده ای متعلق به عصر جدید است. پیدایش نظریه پلورالیسم عمدتا به قرن بیستم برمی گردد. نخستین بار این نظریه، در اندیشه ویلفرد کنتول استاد دانشکده الهیات هاروارد، خطور کرد و سپس توسط شاگردانش، به ویژه جان هیک در کتاب «فلسفه دین » بسط پیدا کرد. بنابراین، پلورالیزم دینی به شکل کنونی آن یک طرز تلقی در تئولوژی مسیحی است که با تحقیقات جان هیک در این مورد، در جهان مسیحی بسط پیدا کرده است.

جان هیک، که چندین سال در آمریکا به تدریس اشتغال داشته و اکنون بازنشسته شده است، کشیشی مسیحی از فرقه پرسپیتوری است و قبلا در شرق انگلستان فعالیت می کرده است. او در سال 1922 در اسکاربوروی یورکشایر به دنیا آمد و در سال 1940 به کلیسای پروتستان در انگلیس پیوست (4) . نقطه آغاز تحول روحی وی در گرایش فردی اش به دین و مسیحیت محافظه کار انجیلی(پروتستان) بود. جان هیک، که در انگلستان با هندوها و یهودیان همکاری می کرد، غیر مسیحیانی را می دید که تحت تاثیر ادیان دیگر، انسان های پاک و بی آزاری بار آمده اند و از سوی دیگر می دید که انحصارانگاری، در واقع، نگرش محتوم هرکسی است که با سنت خاصی پرورش یافته است; مثلا مسیحیان بر این سخنان که در انجیل یوحنا به مسیح نسبت داده شده است، تاکید می ورزند: «هیچ کس به پدر راه نمی یابد مگر از طریق من (5) و از اوان قرن سوم میلادی، این عقیده جزمی مطرح شد که «در بیرون از کلیسا، رستگاری نیست (6) این انحصارانگاری در قرون وسطی نیز تایید و تقویت شد و بر اساس همین تفکر انحصارگرایانه بود که برخی جنبش های دینی در خلال قرن های هیجدهم و نوزدهم شکل گرفت. البته این دیدگاه انحصارگرایانه مختص مسیحیان نبود بلکه یهودیان نیز به هویت انحصاری قومی خود به عنوان امت برگزیده خداوند دلخوش بودند. هندوها به وداها به عنوان سندی جاودانه و دارای احکام و ارزش مطلق احترام می گذارند و بودایی ها تعالیم گوتاما بودا را همواره به عنوان دارما می نامند و آن را تنها طریقتی می دانند که می تواند انسان ها را از توهم و بدبختی نجات دهد (7) . در اسلام نیز آیاتی مانند «همانا دین پسندیده نزد خداوند اسلام است » (8) یا «هر کس غیر از اسلام دینی اختیار کند هرگز از وی پذیرفته نیست و در آخرت از زیانکاران است » (9) بنابراین، انحصارگرایی یک پدیده صرفا مسیحی نیست (10) .

به هر حال، دیدگاه های انحصارانگارانه در مسیحیت، زمینه ساز پدیدآمدن مکاتب کلامی و فلسفه دین شمول انگارانه گردید. الهیات کاتولیک رومی، از دومین شورای واتیکان (1962 - 1965 م) به بعد، دست کم در اظهارات رسمی اش، تا حد بسیاری از انحصارانگاری پیشین خود، عدول کرد و به تعبیر و پیشنهاد کارل رانر (11) کسانی را که صادقانه خداجو هستند و اهل ادیان دیگرند، «مسیحیان بی نام » نامید. (12)

در اعلامیه 21 نوامبر 1964 شورای دوم واتیکان می خوانیم: «کسانی که بدون تقصیر، انجیل مسیح یا دین او را نشناخته اند و با این همه با خلوص قلب، خدا را می جویند و تحت تاثیر لطف الهی در افعالشان می کوشند تا اراده او را، چنان که از طریق القائات وجدان خود در می یابند، به انجام رسانند، این کسان نیز می توانند به نجات ابدی برسند (13) و بدین ترتیب، ایده شمول گرایی در برابر انحصارگرایی مطرح گردید.

شمول گرایان، همانند انحصارگرایان، بر این باورند که تنها یک راه برای رستگاری وجود دارد و آن نیز صرفا در یک دین خاص قابل شناسایی است و البته همه می توانند در این راه قدم بگذارند. اما از سوی دیگر، شمول گرایان معتقدند که هرکسی می تواند رستگار شود حتی اگر از اصول اعتقادی آن دین حق، بی خبر باشد به شرط این که در آن طریق رستگار بخشی که دین پیش پای او می نهد، سالک صادقی باشد. به این ترتیب، شمول گرایی از انحصارگرایی فراتر می رود; زیرا به رغم پذیرفتن این مدعای انحصارگرایانه که یک دین خاص، حق مطلق است، می پذیرد که پیروان سایر ادیان نیز می توانند رستگار شوند. (14)

جان هیک، که با انسان های متدین سایر ادیان در انگلستان ارتباط داشت و خلوص و پاکی آنان را مشاهده می کرد و لذا انحصارگرایی دینی را بر نمی تافت، هرچند شمول گرایی را گامی به جلو برای پذیرش سایر تدین ها و خلوص سایر ادیان می شمرد، اما آن را کافی نمی دانست; زیرا باز معیار را یک دین (مسیحیت) قرار می داد در حالی که «ادیان مختلف، جریان های متفاوت تجربه دینی هستند که هریک در مقطع متفاوتی در تاریخ بشر آغاز گردیده و هر یک، خود، آگاهی عقلی خود را در درون یک فضای فرهنگی متفاوت باز یافته است (15)

به عبارت دیگر، «کسانی (از جمله گوینده) که در مسائل دینی، روی تجربه دینی انسان تکیه می کنند ... می توانند به پلورالیسم دینی معتقد باشند. به نظر اینان، چون تجربه ها پدیداری است، هیچ تجربه ای بدون تعبیر نیست. وقتی تجربه در تعبیر می آید، از فرهنگ متاثر است و چهار محدودیت انسان، یعنی محدودیت تاریخی، محدودیت زبانی، محدودیت اجتماعی و محدودیت جسمانی وی در تجربه او اثر می گذارد. (بنابراین) گزاره هایی که به صورت عقاید بیان می شوند، می توانند متفاوت باشند و در عین حال، بهره مند از حقیقت (16)

بدین جهت، جان هیک با ترجیح تفکر پلورالیزم دینی بر دو ایده قبلی (انحصارگرایی و شمول گرایی) با توجه به آن چه گذشت، می نویسد: «از این رو، این فرضیه ای ممکن و در واقع فرضیه جذابی است - هم چون جانشینی برای شکاکیت مطلق - که بنابر آن، سنن دینی بزرگ جهان، بیانگر تصورات و ادراکات متفاوت بشری از یک واقعیت الهی نامتناهی و پاسخ آن ها به آن هستند (17) وی با پذیرش و طرح نظریه پلورالیسم دینی با طرح مثالی از علم هیئت، در تبیین این نظریه می کوشد: «همان گونه که در علم هیئت، سالیان متمادی، زمین محور بود و جهان بر گرد آن می چرخید و در واقع چنین نبوده است، بلکه پندار آدمیان، آن را بدین گونه قلمداد می کرده و پس از روشن شدن حقیقت، معلوم شد محور، چیز دیگری است و زمین هم جزئی از منظومه ای است که بر گرد آن محور در گردش است، در زمینه دین و تفکر دینی نیز سالیان متمادی دینداران بر این باور بودند که دین آن ها محور حقیقت است و تنها از آن طریق می توان به واقعیت دست یافت و دیگر راه ها و زمینه های حقیقت یاب و حقیقت خواه باید بر محور دین آنان گردش کند; اما اینک می یابیم که محور چیز دیگری است و آن، خود حقیقت است. حقیقت و واقعیت جهان (تحت هر نام و عنوانی که باشد) محور است و تمامی ادیان و ایده ها و مکتب ها بر گرد آن محور می چرخند و در واقع، راه های گوناگونی هستند برای رسیدن و دستیابی به آن حقیقت (18)

بدین ترتیب، جان هیک، شمول انگاری را، هرچند عملا برای جامعه ای که به برتری دینی خود گرایش دارد، مفید و شفابخش دانست، اما آن را منطقا موضعی نامطمئن شمرد و معتقد شد که تعدد ادیان صریح، یعنی پلورالیسم دینی، نسبت به شمول انگاری، دارای موضعی اصولی تر و قاطع گرا است. (19)

کثرت گرایی که در غرب ریشه گرفته و بارور گردید، در سایر مجامع علمی، از جمله ایران مطرح گشت که البته برخی به تایید و تحکیم مبانی آن روی آوردند و عده ای نیز به بررسی و نقد آن پرداختند. لذا در جامعه علمی ایران تاکنون مقالات متعددی در این زمینه نگاشته شده است. در تایید این نظریه نوشته شده است: «پلورالیسم دینی عمدتا بر دو پایه بنا می شود: یکی تنوع فهم های ما از متون دینی، و دومی تنوع تفسیرهای ما از تجارب دینی (20)

وی پس از توضیح این دو پایه می نویسد: «همین است سر تولد و حجیت پلورالیسم درون دینی و بیرون دینی (21) و درباره نتایج پلورالیسم می نویسد: «پلورالیسم فهم متون، مدلول روشنی که دارد این است که هیچ تفسیر رسمی و واحد از دین و لذا هیچ مرجع و مفسر رسمی از آن وجود ندارد (22) دیگری در این باره می نویسد: «ادعای اصلی کثرت گرایی، که براساس آن، ادیان مختلف هر یک راه معتبری به سوی حق هستند، ادعایی قابل دفاع به نظر می رسد (23) و نیز می نویسد: «ادیان گوناگون هر یک راهی معتبر و نردبانی استوار به سوی آسمان معنا هستند و پیروان صادقشان را به هدف می رسانند. و از این دید، همه کتاب های دینی، یکی بیش نیستند و جز یک مقصد ندارند» (24) از سوی دیگر، برخی در رد این معنا از نظریه پلورالیسم دینی معتقدند که «اسلام به عنوان دینی مطرح است که واجد همه حقایق دینی می باشد ... با این وصف اگر کسی اسلام را پذیرفت نزد خدا مقبول است و اگر نپذیرفت معذور نخواهد بود (25) و دیگری معتقد است که هرچند آن کسی که نامی از اسلام نشنیده است او را خدا به جهنم نمی برد، (26) اما «صراط مستقیم، متعدد نیست، راه خدا یکی است (27) و آن دیگری با این پرسش که چگونه می شود دعاوی متعارض ادیان یا پیروان آن ها همگی حق باشند می گوید: «یک وقت بحث بر سر حق و باطل است و یک وقت بحث بر سر عقاب و عدم عقاب (28) و نیز می گوید «اگر مقصود از پلورالیسم، یعنی این که پیروان ادیان دیگر اگر دارای صدق در نیت باشند و دنبال حق باشند بنابراین، معاقب نیستند، در این صورت، حق این است که چنین پلورالیزمی قابل قبول است (29) ولی «مساله ما با ادیان دیگر، با مذاهب دیگر بر سر دو نکته است: اول آن که آن ها دین واقعی پیامبرانشان را تحریف کرده اند و ما این ادیان تحریف شده را نمی توانیم به عنوان حق بپذیریم. دوم این که مذاهب آن ها بخش احکام و شریعتش، فی الجمله در زمان ما نسخ شده است (30)

این اندکی بود از آن چه در زمینه پلورالیسم دینی گفته شده است. از آن چه گذشت، نکاتی روشن گردید: 1- معنای انحصارگرایی، شمول گرایی و تکثرگرایی; 2- سیر تاریخی نظریات انحصارگرایی، شمول گرایی و تکثرگرایی; 3- مبتکران نظریه پلورالیسم دینی و بسط دهنده آن; 4- رویکرد متفاوت جامعه علمی ایران به نظریه تکثرگرایی.

کوتاه سخن این که انحصارگرایی یعنی منحصر بودن حق و رستگاری، در یک دین. و شمول گرایی با قبول حقانیت یک دین، پیروان صادق و خالص سایر ادیان را نیز رستگار می داند. و تکثرگرا حقانیت و کمال و رستگاری را در همه ادیان محقق می شمارد. مبتکران این نظریه، ویلفرد کنتول و شاگردانش هستند، به ویژه جان هیک که بسط دهنده آن است. در جامعه علمی ایران چندی است که این نظریه مطرح شده با پذیرش برخی و نقد عده ای همراه بوده است.

ب: ریشه های تکثرگرایی

همان گونه که گذشت، جان هیک نخستین کسی است که نظریه پلورالیسم دینی در شکل کنونی آن را تنظیم کرد و گسترش داد. به همین دلیل، بررسی زندگی و اندیشه های وی بهترین راه برای شناسایی ریشه ها و علل تحقق این نظریه است. هم چنین بررسی آیین مسیحیت از جهت مشکلاتی که برای هم زیستی مسالمت آمیز با پیروان سایر ادیان و تحقق یک فرهنگ جهانی ایجاد می کرد، راه دیگری برای پی بردن به ریشه های کثرت گرایی است. بررسی اوضاع اجتماعی و سیاسی غرب در قرن بیستم نیز می تواند سومین راه برای این جست و جو باشد. اکنون با توجه به راه های مذکور به نظر می رسد برخی ریشه های نظریه پلورالیسم دینی عبارتند از:

1- تاکید بر تجربه دینی به جای اعتقادات دینی;

2- طرح تمایز میان واقعیت فی نفسه و واقعیت پدیداری در معرفت شناسی توسط کانت;

3- توسعه ارتباطات جهانی و آگاهی بیش از پیش از سایر ادیان;

4- تاکید مسیحیت بر انحصار نجات و کمال در یک دین، علی رغم مشاهده خلوص و صدق پیروان سایر ادیان;

5- گسترش مکتب های هرمنوتیک، فلسفه تحلیل زبانی، پوزیتیویسم و امثال آن.

ریشه های پنج گانه پلورالیسم دینی

1- آن گاه که دین از گزاره ها و اعتقادات حقه و اصیل به یک تجربه تعبیر و تفسیر شده نزول داده شد و شخصی چون جان هیک نیز این تفسیر از دین را پذیرفت، امکان طرح نظریه تکثرگرایی دینی توسط وی امکان پذیر شد. وی می گوید: رویارویی های انسان با واقعیت الهی و نظریه ها و آرای کلامی انسان ها برای مفهوم ساختن این رویارویی ها، دو عنصر اصلی دینی است که به طور مداوم در یک فرایند مشترک بر یکدیگر تاثیر می گذارند. بنابراین، ادیان بزرگ از لحاظ ریشه های تجربی خود با یک واقعیت الهی غایی در تماس هستند; اما تجربه های متفاوت آن ها از آن واقعیت، در طی قرون با صورت های متفاوت فکری و فرهنگ های گوناگون در تاثیر و تاثر بوده و به تنوع فزاینده و پیچیدگی متقابل راه برده است. البته وی درباره تقدم یکی از این دو عنصر دینی بر دیگری می گوید: مانند مثل مشهور مرغ و تخم مرغ، مشکل است که بگوییم کدام یک از این دو عنصر دینی، نخست پدید آمده است. (31)

2- ریشه دیگر نظریه پلورالیسم را می توان در تمایز قائل شدن کانت بین واقعیت فی نفسه و واقعیت پدیداری جست. جان هیک که متاثر از این تمایز بود، می گوید:

اگر ما فرض کنیم که واقعیت مطلق واحد است، اما ادراکات ما از این واقعیت، متعدد و گوناگون است، زمینه ای برای این فرضیه فراهم خواهد شد تا گفته شود جریان های مختلف تجربه دینی، بیانگر آگاهی های مختلف ما از یک واقعیت نامحدود متعالی هستند که از تواریخ مختلف فرهنگی تاثیر پذیرفته و بر آن ها تاثیر گذارده اند. وی می گوید: امانوئل کانت (بدون این که قصد این کار را داشته باشد) چهارچوبی فلسفی فراهم نموده که چنین فرضیه ای، یعنی نظریه تکثرگرایی دینی می تواند در آن بسط و تکامل یابد. او میان عالم، آن گونه که فی نفسه هست و آن را «عالم معقول »32 می نامد و عالم، آن گونه که بر آگاهی و شعور انسان ظاهر می گردد، و او آن را «عالم پدیدار» می نامد، (33) فرق گذارده است.

جان هیک با پذیرش تمایز فوق می نویسد: تفاوت های ناشی از مبانی عقلی و روش های تامل و مراقبه است که سنت های دینی را که در آن شرکت دارند، در دسترس آن ها قرار داده است. وی نتیجه می گیرد که بنابراین، سنن دینی بزرگ جهان، بیانگر تصورات و ادراکات متفاوت بشری از یک واقعیت الهی نامتناهی و پاسخ آن ها به آن هستند. (34)

3- ریشه سوم، توسعه ارتباطات جهانی و آگاهی بیش از پیش از سایر ادیان است. مؤلفان کتاب «عقل و اعتقاد دینی » می نویسند: «در جهان پیچیده ما نمی توان یک دین خاص را تصدیق کرد و سایر ادیان را کاملا نادیده گرفت. امروزه ارتباطات مدرن، جهانگردی، مبادله دانشجو، مهاجرت و داد و ستد بین المللی، پیروان ادیان گوناگون را واداشته است که به یکدیگر توجه کنند... . این اختلاط فرهنگی جدید، وجه تمایز نیمه دوم قرن بیستم خوانده شده است (35)

بنابراین، پیشرفت صنعت و تکنولوژی و ساخت ابزارها و وسایل گوناگون ارتباط جمعی، زمینه و بستری را فراهم آورده تا انسان های سرزمین های مختلف و دور از هم، یکدیگر را در کنار هم ببینند و بدین ترتیب، از عقاید و افکار همدیگر آگاه گردند. رشد و توسعه دانش و فرهنگ جهانی تحقیقات گسترده دین پژوهی نیز بر وسعت این آگاهی افزوده است. جان هیک نیز به همین نکته اشاره کرده، می نویسد: «تا روزگاران اخیر، هر یک از ادیان مختلف عالم نسبت به ادیان دیگر، در جهان مطلق به سر می برد... (و) تنها حدود صد سال اخیر است که پژوهش علمی در ادیان جهان، درک و شناسایی دقیق تر ادیان ملت های دیگر را ممکن گردانیده و از این راه، شمار رو به افزایشی از ما را نسبت به مسائل و مشکلات دعاوی متعارض سنن دینی مختلف در باب حقیقت، آگاه و هوشیار گردانیده است (36)

4- چهارمین ریشه پلورالیسم دینی، تاکید مسیحیت بر انحصار نجات و کمال در یک دین، علی رغم مشاهده خلوص و صدق پیروان سایر ادیان است.

دکتر لگنهاوزن در این زمینه می گوید: «پلورالیزم یک طرز تلقی در تئولوژی مسیحی است که توسط جان هیک مطرح شد. جان هیک می دید غیر مسیحیان بسیاری وجود دارند که تحت تاثیر ادیان دیگر، انسان هایی پاکند در حالی که در قرون وسطی کاتولیک ها معتقد بودند تنها، کسی که غسل تعمید کلیسا داشته باشد به بهشت می رود. وی که توجیهی برای این اعتقاد نمی یافت و شمول گرایی را نیز ناکافی می شمرد، پلورالیزم دینی را طرح کرد (37)

دکتر لگنهاوزن در جای دیگر می نویسد: «باید به این امر توجه داشته باشیم که پلورالیسم دینی در مسیحیت، ناشی از واکنشی است که نسبت به اعتقادات، به ویژه مسیحی، درباره نجات و رستگاری مطرح شده است; بدین معنی که انسان صرفا به واسطه دین مسیحی می تواند از نتایج فداکاری حضرت مسیح(ع) برخوردار گشته و نجات یابد (38)

5- گسرتش مکتب های هرمنوتیک، فلسفه تحلیلی زبانی، پوزیتیویسم و امثال آن، تاثیر ساختارهای وجود و ذهن در شناخت و پیدایش نظریاتی در باب زبان، مانند نظریه بازی زبانی ویتگنشتاین یا نظریه سمبلیک بودن زبان و نیز عدم کارایی عقل در شناخت و تکیه بر اصل تجربه پذیری، که در کتب های فوق الذکر مطرح گشت، فضایی را در بستر فرهنگ غرب فراهم ساخت تا مطلق گرایی و انحصارانگاری مورد سؤال قرار گرفته، طرد گردد و به جای آن، زمینه های طرح نظریه تکثرگرایی دینی فراهم گردد.

آنچه گذشت عواملی بود که زمینه بروز و گسترش پلورالیزم دینی در غرب را فراهم ساخته بود. در این جا گفتنی است که اعتقاد برخی روشنفکران ایرانی به همین ریشه ها و عوامل باعث گردید آنان نظریه تکثرگرایی در تئولوژی مسیحی را در کلام اسلامی مطرح نموده و بر تحکیم مبانی آن با همه توان بکوشند. در پایان این نوشتار، به پاره ای از سخنان و نوشته ها آنان اشاره می گردد:

1- تجربه گرایی

«کسانی که در مسائل دینی، بر تجربه دینی انسان تکیه می کنند (مانند گوینده این سخن) و دینداری را بیش از هر چیز، نتیجه رویارویی تجربه انسان با پدیدارهای واقعیت نهایی (که ما آن واقعیت غایی را خدا می نامیم) می دانند و این تجربه را منشا معرفت می دانند... می توانند به پلورالیسم دینی معتقد باشند; زیرا هیچ تجربه ای بدون تعبیر نیست و وقتی تجربه در تعبیر می آید، از فرهنگ و محدودیت های انسانی متاثر می گردد (39) نویسنده ای دیگر می نویسد: «نوع دوم پلورالیسم ناشی از تنوع و تعدد تفسیر تجربه های دینی است، تنوع و تعددی که فروناکاستنی به وحدت است (40) و در تعریف تجربه دینی می گوید: «تجربه دینی عبارت است از مواجهه با امر مطلق و متعالی (41)

2- فرق گذاری کانت بین واقعیت فی نفسه و واقعیت پدیداری

یکی از روشنفکران در بحث پلورالیسم پس از توضیح دیدگاه جان هیک و استفاده هیک از تفکیک نومن/ فنومن در مکتب کانت می نویسد: «این گونه مستندات، که در نگاه ما علم زده و ناروا می نماید، چیزی از صلابت و معقولیت موضع پلورالیستیک هیک نمی کاهد (42) «اگر من به جای وی بودم از این ابیات دلیرانه و عافیت سوز مولانا بهره می جستم که:

چون که بی رنگی اسیر رنگ شد موسیی با موسیی در جنگ شد چون به بی رنگی رسی کان داش موسی و فرعون دارند آشتی » (43)

3- توسعه ارتباطات

«بدون تردید، گسترش ارتباطات میان جوامع و توجه پیروان ادیان به حضور معتقدان به ادیان دیگر و خصوصا وجود جوامعی که در آن ها پیروان ادیان گوناگون کنار هم زندگی می کنند، از عوامل عمده ای است که وضعیت و سؤالات نوین را درباره تنوع و تکثر ادیان به وجود آورده است (44)

4- انحصارگرایی و خلوص و صدق پیروان سایر ادیان

«چنین است که در طریق طلب، طالبان صادق را به هر نامی و تحت هر لوایی و در تعلق و تمسک به هر مسلکی و مذهبی، دورادور دستگیری می کنند و به مقصد می رسانند (مبنای پنجم) صادقان که جای خود دارند، حتی کاذبان مقلد اما گرم پو را نیز بی رقیب نمی نهند (45) در جای دیگر آمده است: «خداوند به ایمان ها پاداش می دهد که ورای مکاتب کلامی اند و عامه متدینان در عامه ادیان، مؤمنند، گو این که کلامشان متفاوت است (46)

5 - تاثیر مکاتب نوظهور

«در عالم تفسیر، همیشه پلورالیستیک بوده ایم (47) «هیچ تفسیری بدون تکیه بر انتظاری و پرسش و پیش فرضی ممکن نیست (48) و در جای دیگر آمده است: «بحث پلورالیسم دینی، مبانی و مبادی و پیش فرض هایی دارد. بحث حقانیت، عقلانیت، هدایت، نجات، گوهر دین، و من می افزایم، مساله نومینالیسم، جزء پیش فرض های بحث پلورالیسم است (49) و برای مطالعه بیش تر در اندیشه صاحبان این نظریه (در این زمینه) باید به افکار آنان در تجربه دینی، معرفت دینی و امثال آن مراجعه شود.

بدین ترتیب، روشن گردید که توجه به همان عوامل و ریشه های تکثرگرایی در غرب، زمینه گرایش های پلورالیستی را در بین برخی روشنفکران ایرانی فراهم نموده است.

ج: ریشه ها و عوامل پلورالیسم دینی از منظر علوم اسلامی

در پایان، ریشه های این نظریه را با توجه به اسلام و فرهنگ اسلامی، به اجمال بررسی می کنیم تا معلوم گردد که آیا این ریشه ها و عوامل، در اسلام و فرهنگ اسلامی و نیز جامعه اسلامی وجود یافته اند یا خیر. البته بررسی تفصیلی این ریشه ها را باید در نقد مبانی پلورالیسم دینی جست و جو نمود:

1- تجربه دینی

از نظر دین اسلام، اسلام وحی الهی است که به طور معصومانه به دست بشر رسیده است. نه دست غیر به آن رسیده است و نه از جانب رسول خدا چیزی بر آن افزوده یا از آن کاسته شده است. از این رو، اسلام خود را هادی انسان ها و تنها دین حق و پذیرفته شده خداوند معرفی می کند و بنابراین، تاکید بر تجربه دینی، از حقانیت گزاره های اسلام نخواهد کاست.

قرآن کریم درباره پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی » (النجم: 4 و 3) پیامبر و فرستاده من از روی دلخواه سخن نمی گوید و آنچه به شما می گوید، چیزی نیست جز وحی الهی که به او وحی شده است. خداوند به پیامبرش می فرماید: «فاستمسک بالذی اوحی الیک انک علی صراط مستقیم » (الزخرف: 43) ای پیامبر! به آنچه به تو وحی شده است تمسک کن که اگر چنین کنی بر صراط مستقیم خواهی بود. همان صراط مستقیمی که هر روز آن را در نماز می طلبی و می گویی: «اهدنا الصراط المستقیم » (الحمد: 6) ما را به راه راست هدایت بفرما.

خداوند درباره قرآن که حق است و هادی، می فرماید: «قد جاءکم الحق من ربکم فمن اهتدی فانما یهتدی لنفسه » (یونس: 108) حق از جانب پروردگارتان آمد. پس کسی که هدایت پذیرد به درستی که سود هدایتمندی اش به خود او باز می گردد. و درباره انحصار حقانیت در اسلام می فرماید: «فان آمنوا بمثل ما آمنتم به فقد اهتدوا وان تولوا فانما هم فی شقاق » (بقره: 137) پس اگر ایمان آورند به آنچه شما ایمان آورده اید، هدایت یافتند و اگر روبرگردانند، به درستی که آنان در خلافی اند. و از این صریح تر می فرماید:«من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه » (آل عمران:85) کسی که به جز اسلام، دینی برگزیند از او پذیرفته نخواهد شد.

در پایان اضافه می شود که در اسلام علاوه بر آن که بر تدین و روحیه حقیقی اسلام را داشتن و رسیدن به تجارب عرفانی دینی توصیه شده، بر اعتقادات پاک و عمل صالح نیز تاکید بسیار شده است; چنان که قرآن می فرماید: «الیه یصعد الکلم الطیب والعمل الصالح یرفعه » (فاطر: 10) اعتقادات پاک انسان به سوی او بالا می رود و عمل صالح، آن را بالاتر می برد. و همان طور که در آیه 137 سوره بقره گذشت، اعتقاد و پاکی، که مایه هدایت است، همان ایمان به اسلام است.

2- دوگانگی واقعیت فی نفسه با واقعیت پدیداری

این یکی از نظریاتی است که پس از کانت وارد مباحث معرفت شناسی غرب گردید و بعدها تحت تاثیر این نظریه دوگانگی واقع و پدیدار، فنومنولوژی یا پدیدارشناسی هوسرل و سایر پدیدارشناسان شکل گرفت. بدین ترتیب، رسیدن و دستیابی به واقع، چنان که هست، و شناختن آن، مورد تردید قرار گرفته و احیانا ممتنع دانسته شد. و بدین صورت، موج نوع جدیدی از نسبیت گرایی، اندیشه غرب را لرزاند و البته پلورالیسم دینی هم از این موج بی تاثیر نبود; اما فلسفه و تفکر اسلامی، که این نظریه را برنتافت، نتایج شوم آن را نیز نپذیرفت و به نقد آن همت گماشت. از نظر تفکر اسلامی برای دستیابی به حقایق و واقعیات، وسایل و راه های متعددی وجود دارد که عبارتند از: وحی، عقل، حس و تجربه. در تفکر اسلامی، انسان با داشتن بدیهیات و اشکال منتج و راه های صحیح استدلال، اگر چه نمی تواند تمام حقایق را به طور قطعی به دست آورد، اما بر تحصیل پاره ای از آن ها توانا است و نصوص وحی و کلام الهی نیز به مدد عقل آمده، او را در یافتن حقیقت و واقعیات، چه در صحنه هستی شناسی و چه در بستر ارزشی، یاری می کنند. البته حس نیز در پاره ای موارد، از باب نمونه با نقض های خود، برخی قواعد عقلی را مدد می کند و بدین ترتیب از نظر اسلام، حق قابل تشخیص است و لازم الاتباع. لذا چنان که گذشت، تصریح می کندکه: «قد جاءکم الحق من ربکم فمن اهتدی فانما یهتدی لنفسه » (یونس: 8); حق از جانب پروردگار آمد ... . و این حق، که اسلام است، چون شناختنی است می فرماید: «کسی که غیر از اسلام، دینی برگزیند از او پذیرفته نیست.» (آل عمران: 85)

بنابراین، حق مطلق، اگرچه به طور فی الجمله، قابل شناخت است و پس از آگاهی از حق مطلق، پیروی از غیر آن، ضلالت است و گمراهی، پلورالیسم در میدان حق مطلق و مقابل آن، معنا ندارد و چون اسلام حق است غیر از آن، درست و صحیح نخواهد بود و چنان که امام رضا(ع) در جواب ابن سکیت فرمود: امروز عقل حجت باطنی است (50) و هنگامی می تواند عقل حجت باطنی باشد که قدرت تشخیص حق از باطل را داشته باشد چنان که انبیاء که حجت ظاهری اند، حق را به انسان ها معرفی می کنند.

3- توسعه ارتباطات

اسلام با دستوراتی که درباره چگونگی رفتار با اهل کتاب دارد و احترام به آنان را توصیه می کند، زمینه ای مناسب برای مشارکت مسلمانان و پیروان سایر ادیان را فراهم ساخته است و بستر مناسبی را برای همزیستی مسالمت آمیز و ارتباطات محترمانه بین آنان فراهم می آورد.

قرآن درباره نیکی کردن و رعایت قسط حتی در مورد مشرکان غیر محارب توصیه می کند که «خداوند، شما را از نیکی و قسط به کسانی که در دین با شما نمی جنگند و شما را از دیارتان خارج نمی کنند و به دشمنانتان کمک نمی کنند نهی نمی کند. به درستی که خداوند رعایت کنندگان قسط را دوست دارد.» (ممتحنه: 8) یا در کتاب الغارات آمده است: «حضرت امیر عبور می کرد، دید یک سالمند نابینا تکدی می کند. حضرت فرمود: او کیست؟ عرض کردند: یک مسیحی نابینا است. فرمود: وقتی جوان بود، به این جامعه خدمت کرد، حالا که پیر شده باید گدایی کند؟ انفقوه من بیت المال. در حکومت من نباید یک مسیحی، گدایی کند او را از بیت المال، تامین کنید (51)

4- انحصارگرایی و خلوص و صدق پیروان سایر ادیان

اسلام از همان اوان ظهور، به انسان هایی که خالصانه و صادقانه در عمل به دین شان می کوشیدند، هرچند غیر مسلمان بودند، توجه داشت و قصور آنان را جرم نشمرد و برای آن مجازاتی مقرر نکرد. چنین برخوردی با پیروان سایر ادیان، از همان ابتدا باعث گردید تا گرفتار معضلاتی که دامن گیر مسیحیت بود نگردد. اسلام از طرفی توصیه به حسن رفتار با اهل کتاب می کند و از طرفی نیز مستضعفان را، یعنی کسانی که حق بر آن ها آشکار نشده است، معذور می شمارد و در صورت تلاش صادقانه شان آنان را مثوب و رستگار می داند. این مطلب از روایات ما در تفسیر «مستضعفین » و «مرجون لامر الله » استفاده می شود. علامه در رساله «ولایت » تاکید می کند که مساله سعادت و عقوبت، عمدتا دائر مدار صدق در نیت، اطاعت و عصیان است. از این رو، مسیحی یی که در جست و جوی حق کوتاهی نکرده و صادقانه در اطاعت از دستورات دینش می کوشد، دلیلی نداریم که از سعادت دور باشد. خداوند می فرماید: «ان الذین توفیهم الملائکه...» (نساء: 98 و 97) آنان که هنگام مرگ، ظالم و ستمگر بمیرند فرشتگان از آن ها باز پرسند که در چه کار بودید. پاسخ دهند که ما در روی زمین، مردمی ضعیف و ناتوان بودیم. فرشتگان گویند: آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن هجرت کنید. ماوای ایشان جهنم است و بازگشت آن ها به جایگاه ابدی است، مگر آن گروه از مردان و زنان و کودکان که به راستی ناتوان بودند که گریز و چاره ای برایشان نبود و راهی به نجات خود نمی یافتند، آن ها امیدوار به عفو و بخشش خدا باشند که خدا گناهشان را می بخشد که خدا بخشنده و آمرزنده است.

5- مکاتب نوظهور

وجه مشترک همه مکاتب نوظهور، عبارت است از تاکید بر عدم دستیابی به شناخت امر مطلق و واقعیت و حقیقت، آن طور که هست، در حالی که گذشت که چنین چیزی پذیرفتنی نیست. البته نقد دیدگاه های مکاتب نوظهور را باید در بررسی و نقد مبانی پلورالیسم دنبال کرد. در نهایت، به این جا می رسیم که ریشه ها و عوامل تکثرگرایی در اسلام و فرهنگ و جامعه اسلامی وجود ندارد و تاثر برخی روشنفکران از این گونه نظریات نباید باعث گردد تا چیزی را که در بستری متفاوت از بستر فرهنگ ما رخ داده است به فرهنگ جامعه خودمان تسری دهیم.

پی نوشتها

1- مجله حوزه و دانشگاه، ش 1، ص 59.

2- جان هیک، فلسفه دین، ترجمه بهرام راد، ص 222 - 224.

3- عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، ص 406.

4- جان هیک، پیشین، ص 9.

5- 6- 7- دین پژوهی، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، ج 1، ص 302.

8- آل عمران: 19.

9- آل عمران: 85.

10- عقل و اعتقاد دینی، پیشین، ص 404.

11- karl Rahner.

12- دین پژوهی، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، ص 404

13- مجله حوزه و دانشگاه، ش 1

14- عقل و اعتقاد دینی، بازینچر، ص 415.

15- جان هیک، پیشین، ص 238.

16- مجله کیان، ش 28، ص 4

17-

18- ر.ک.به: J. Hick [Religious pluralism] Erin vol. 12, p. 331. نقل از مجله معرفت، ش 14، ص 33.

19- مجله کیان، ش 16، ص 33 - 34 .

20- 21- 22- همان، ش 36، ص 2/ ص 4.

23- 24- همان، ش 40، ص 28 و 30.

25- مجله معرفت، ش 22، ص 8.

26-27- کتاب نقد، ش 4، ص 351/ ص 349.

28- 29- 30- مجله صبح، ش 78، ص 33/ ص 34.

31- جان هیک، پیشین، ش 78، ص 238.

32- noumenul world.

33- جان هیک، پیشین، ص 245. نیز ر.ک.به: دین پژوهی، پیشین، ص 307.

34- جان هیک، پیشین، ص 248 - 249.

35- عقل و اعتقاد دینی، ص 398 - 399.

36- جان هیک، پیشین، ص 224.

37- کتاب نقد، ش 4، ص 14 - 15.

38- مجله معرفت، ش 23، ص 58.

39- مجله کیان، ش 28، ص 4.

40- 48- همان، ش 36، ص 4/ ص 8/ ص 9/ ش 40، ص 22/ ش 36، ص 11/ ش 37، ص 61/ ش 36، ص 2-3.

49- کیان، ش 40، ص 4.

50- اصول کافی، چ 1، کتاب العقل والجهل، ح 12.

51- کتاب نقد، ش 4، ص 353.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان