عزت و افتخار حسینی: پیام ها و شعارهای عاشورا

مقام معظم رهبری در زمینه فلسفه قیام امام حسین علیه السلام می فرمایند:

عزّت و افتخار حسینی

مقام معظم رهبری در زمینه فلسفه قیام امام حسین علیه السلام می فرمایند:

«... اگر کسی کانون فساد و ظلم را ببیند و بی تفاوت بنشیند، در نزد خدای متعال با او هم سرنوشت است. [امام حسین علیه السلام ] فرمود: من برای گردن کشی و تفرعن حرکت نکردم. دعوت مردم عراق از امام حسین علیه السلام برای این بود که [آن حضرت] برود و حکومت کند. امام هم به همین دعوت پاسخ دادند؛ یعنی این چنین نیست که امام حسین علیه السلام به فکر حکومت نبود. امام حسین علیه السلام به فکر سرکوب کردن قدرت های طاغوتی بود، چه با گرفتن حکومت و چه با شهادت و دادن خون. امام حسین علیه السلام می دانست که اگر این حرکت را نکند، این امضای او، این سکوت او، این سکون او چه بر سر اسلام خواهد آورد. وقتی قدرتی همه امکانات جوامع و یا یک جامعه را در اختیار دارد و راه طغیان پیش می گیرد و جلو می رود، اگر مردان و داعیه داران حقّ در مقابل او اظهار وجود نکنند و حرکت او را تخطئه نکنند، با این عمل، کار او را امضا کرده اند؛ یعنی ظلم به امضای اهل حق می رسد، بدون این که خودشان خواسته باشند... امام حسین علیه السلام این را بر نمی تافت. لذا قیام کرد...».

شیوه گزینش یاران

تمام رهبران نهضت های انقلابی و اصلاحی به عده ای یار وفادار و نیروی شجاع و غیور نیاز دارند تا آنان را در پیشبرد اهداف و اجرای برنامه هایی که در نظر دارند با تمام وجود یاری نمایند و زمینه های پیروزی و تداوم نهضت را فراهم کنند و دست آوردهای آن را به بهترین وجه پاس دارند. هر یک از رهبران با توجّه به نوع جهان بینی و نظام ارزشی خود از شیوه های ویژه ای در جذب نیرو و انتخاب یاران استفاده می کنند. امام حسین علیه السلام در نهضت عاشورا تلاش می کردند تا آن دسته از افراد به او بپیوندند که کاملاً با اهداف نهضت امام حسین علیه السلام آشنایند و خطرهای موجود بر سر راه نهضت را می شناسند و با اختیار کامل آن مسیر را انتخاب کرده اند. لذا امام رحمه الله در فرصت های مختلف از سختی های این راه سخن می گفتند. آن بزرگوار می فرمایند: «ای مردم هر یک از شما که می تواند تیزی شمشیرها و ضربات کوبنده نیزه ها را تحمل کند با ما قیام کند و گرنه از ما جدا شود و جان خود را نجات بخشد.»

جداسازی سره از ناسره

 

امام حسین علیه السلام هم زمان با عوض شدن اوضاع و موقعیت ها، همراهان خود را از وضعیّت پیش آمده آگاه می ساختند تا آنان هر تصمیمی که می خواهند خود بگیرند و ناخواسته و از روی اجبار به سمتی کشیده نشوند که نمی پسندند. حضرت سکینه علیهاالسلام می فرمایند: امام حسین علیه السلام پس از اطلاع یافتن از پیمان شکنی مردم کوفه و تسلیم کردن مسلم بن عقیل به دشمن، اصحاب خود را در خیمه ای جمع کردند و به آنان فرمودند: «ای یاران من، شما در حالی از وطن خود با من بیرون آمدید که گمان می کردید ما به سوی مردمی می رویم که با ما هم زبان و همدلند، امّا اینک وضع عوض شده است؛ چون شیطان آنان را فریب داده از یاد خدا غافل کرده است. اکنون همان مردم جز کشتن من و یارانم تصمیم دیگری ندارند. من نگرانم که مبادا شما این حقیقت را ندانید و ناخواسته گرفتار شوید. بنابراین هر کس از شما همراهی با ما را در این وضع خوش ندارد باز گردد...».

یاری تا پای جان

هر یک از یاران امام حسین علیه السلام از چنان ایمان و اخلاصی برخوردار بودند که دفاع از آن حضرت و شهادت در راه اهداف قیام عاشورا را بر همه چیز ترجیح دادند. نقل است که در روز عاشورا وقتی هلال بن نافع عازم میدان شد، همسر جوانش به وی گفت: بعد از تو به کجا بروم و به چه کسی پناه ببرم؟ و سخت گریست. امام حسین علیه السلام چون این وضع را دیدند، خطاب به هلال فرمودند: «ای پسر نافع، همسرت جدا شدن از تو را نمی پسندد. تو می توانی خشنودی وی را بر مبارزه با دشمنان ما مقدّم سازی و دست همسرت را بگیری و از این مهلکه نجات دهی». هلال در جواب عرض کرد: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، اگر امروز از یاری تو دست بردارم، فردای قیامت جواب پیامبر را چگونه بدهم؟» آن گاه به میدان جنگ رفت و تا جان در بدن داشت به جهاد با دشمنان پرداخت.

سپاس گزاری بر خبر شهادت

هر انسانی به طور طبیعی حفظ جان خود را دوست دارد و در مقابل از مرگ و به خطر افتادن حیات خویش بیمناک است. امّا انسان مؤمن مجاهد اگر مرگ او شهادت در راه خدا باشد، از آن با آغوش باز استقبال می کند و نه تنها از آن نمی گریزد بلکه در لحظه لحظه زندگی در آرزوی چنین سعادتی است. در همه جای وقایع عاشورا با چنین صحنه های باشکوهی روبرو هستیم. یاران امام حسین علیه السلام آن چنان به مراتب بالای یقین رسیده بودند که در دست یافتن به فوز شهادت با یکدیگر به رقابت می پرداختند و از هیچ خبری به اندازه خبر شهادت خوشحال نمی شدند. وقتی امام حسین علیه السلام در شب عاشورا فرمودند «اکنون که هدف این مردم کشتن من است، بیعتم را از شما برداشتم. خودتان را نجات دهید.»، یاران حضرت حاضر به این کار نشدند. آن گاه امام خبر شهادت آنان را داد. پس از شنیدن این خبر همگی گفتند: «سپاس خدایی را که ما را در یاری دادن به شما کرامت داد و با کشته شدن در راه شما به ما شرافت بخشید».

نتیجه ستمگری

بر اساس سنت های الهی، دست یابی به اهداف در صورتی نتیجه بخش است که از راه های مناسب و مشروع پی گیری شوند و گرنه از طریق زیر پا نهادن حقوق دیگران و زیر پا گذاشتن احکام و ارزش های الهی، دنبال کردن اهداف نتیجه مطلوبی در پی نخواهد داشت. واقعه عاشورا از این جهت درس بزرگی برای همه انسان هاست. سردم داران دشمنان اهل بیت علیهم السلام گمان می کردند از طریق ارتکاب این جنایت بزرگ می توانند زمام حکومت مسلمین را بدست بگیرند و به هدف هایشان دست یابند؛ امّا طولی نکشید که علی رغم پیروزی ظاهری اثری از آنان بر جای نماند؛ زیرا شیوه ای که انتخاب کرده بودند بر خلاف احکام الهی و اصول انسانی بود. امام حسین علیه السلام پیشاپیش فرموده بودند: «سوگند به خدا، تا من زنده ام حکومت بر بنی امیّه گوارا نخواهد شد و چون مرا به شهادت برسانند به آرزوهایشان نخواهند رسید و هرگز کسی برای خدا آنان را یاری نخواهد کرد».

استقبال از شهادت در راه دین

در روزهای اوّل شروع قیام امام حسین علیه السلام عدّه ای از دوستداران آن حضرت درباره عاقبت درگیری با یزید هشدار می دادند و گمان می کردند که امام حسین علیه السلام از عاقبت درگیر شدن با شخصی چون یزید، چنان که باید خبر ندارند. لذا امام علیه السلام به همراهان خود و خویشاوندانش تأکید داشتند که اقدام علیه حکومت یزید را با علم به عاقبت کار انتخاب کرده اند و به این طریق به جهانیان آموختند هنگامی که اساس دین به خطر می افتد، حتی امام معصوم علیهم السلام نیز موظف است که به دفاع از آن برخیزد و از به خطر افتادن اساس دین، ولو به بهای نثارجان خود جلوگیری کند. وقتی یکی از خویشاوندان حضرت از روی دلسوزی به ایشان گفت: اگر بیعت نکنی این قوم شما را خواهند کشت، امام علیه السلام فرمودند: آیا گمان می کنی چیزی که می دانی من از آن ناآگاهم؟ ولی، به خدا سوگند، من هرگز زیربار ذلّت نخواهم رفت و گرنه پدرم از رسول خدا خبر شهادت خویش و مرا سال ها پیش به من داده است».

درخواست شکیبایی از خدا

طبق سنت الهی همه انسان ها باید امتحان شوند. در بسیاری از موارد این آزمایش از طریق پیش آمدهای تلخ و سختی ها انجام می گیرد. در چنین مواقعی پناه بردن به خدا و از او بردباری درخواست کردن، در حفظ سلامت اعتقادی و به جای آوردن حقّ بندگی بسیار ضروری است. یکی از رفتارهای بسیار آموزنده امام حسین علیه السلام در صحنه های تلخ عاشورا این است که در لحظه های بسیار تلخ و در ساعاتی که مصیبت های سختی متوجه اهل بیت علیهم السلام می شد، به خدا متوسل می شدند و از خدا شکیبایی طلب می کردند. از جمله چون علی اصغر علیه السلام را بر روی دستان مبارک پدر شهید کردند، امام حسین علیه السلام فرمودند: «پروردگارا، در مقابل این پیشامد به ما صبر عطا کن و این شهید را از ما قبول فرما».

پاسداری از حق

یکی از وظایف افراد در جامعه اسلامی مراقبت از حفظ ارزش ها و اجرای احکام اسلامی است. اگر وضعیتی پدید آمد که بی توجهّی به اصول و ارزش های الهی از طرف عده ای از مردم یا گروهی از مسئولان مشاهد شد، در مرحله اول همه افراد موظفند با توجّه به چهارچوبی که برای امر به معروف و نهی از منکر مشخص شده است آنان را امر به معروف و نهی از منکر کنند و اگر این کار تأثیری نبخشید و احساس شد که اساس دین و احکام الهی در خطر است همه مردم موظفند در مقابل چنین پیشامدی بایستند و مانع ضربه خوردن اساس دین شوند. امام حسین علیه السلام در این باره می فرمایند: «ای مردم مگر نمی بینید که به حقّ عمل نمی شود و از باطل خودداری نمی گردد؟ پس چرا ساکت نشسته اید؟ در چنین وضعی سزاوار است که انسان با ایمان مرگ در راه خدا را آرزوی خود سازد... تا بلکه از حاکمیّت یافتن باطل و نابود شدن حق جلوگیری شود».

وفاداری به پیمان

پاسداری از ارزش ها و پایبندی به فضیلت های اخلاقی و انسانی از دیگر درس های انسان ساز مکتب عاشوراست. امام حسین علیه السلام با رفتار خود شیوه های مناسب دفاع از احکام الهی و فضایل انسانی را در این حادثه بزرگ به جهانیان آموخت. از جمله این رفتارهای آموزنده وفای به عهد بود. چون سران کوفه به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند و او را به کوفه دعوت کردند تا با پشتیبانی از آن حضرت و برنامه هایی که دارد، زمینه اجرای احکام الهی را در سطح جامعه اسلامی فراهم سازد و جلو ستم و تعدّی ستمگران را بگیرد. امام حسین علیه السلام با هر زحمتی که بود خود را به نزدیکی های کوفه رساند. طِرِمّاح بن حکم عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، مبادا فریب اهل کوفه را بخورید. به خدا قسم مردم کوفه آماده شده اند که به محض ورودتان شما را به شهادت برسانند. امام علیه السلام در جواب ایشان فرمودند: «میان من و این قوم پیمانی است که دوست ندارم من بر خلاف وعده ای که داریم عمل کنم».

عاقبت دنیا دوستی

از بررسی علل و انگیزه های به شهادت رسیدن امام حسین علیه السلام به دست یزیدیان به خوبی این حقیقت معلوم می گردد که عامل اصلی این واقعه عظیم، دنیا دوستی و مقام پرستی عده ای افرادِ به ظاهر مسلمان است. از این رو می توان گفت یکی از شواهد بارز سخن معجزه آسای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم که فرمودند: «دنیا دوستی ریشه همه انحراف هاست»، واقعه عاشوراست. انگیزه فرماندهان لشکر یزید بدون استثنا ریاست دوستی یا فریفتگی به زرق و برق دنیاست؛ برای مثال نقل شده است وقتی شمر در آخرین لحظات حیات امام حسین علیه السلام به آن حضرت نزدیک شد، امام علیه السلام فرمودند: «وای بر تو! آیا می دانی من کیستم؟ آن شقّی گفت: تو حسین پسر علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام هستی و جدّ تو محمّدمصطفی صلی الله علیه و آله وسلم است. امام حسین علیه السلام فرمود: «با این حال چرا می خواهی مرا بکشی؟» شمر گفت: اگر من تو را نکشم چه کسی جایزه یزید را بگیرد؟ امام علیه السلام فرمود: «برای تو جایزه یزید مهّم است یا شفاعت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم ؟» شمر با کمال بی شرمی گفت: یک دانگ از جایزه یزید محبوب تر از تو وجدّ توست...

رنج ها، پله های رشد و تعالی

انسان ها از طریق و رفتارهایی که انجام می دهند به کمالات معنوی می رسند. بر این اساس تلاش های آدمی در دنیا علاوه بر تأمین نیازهای طبیعی و خواست های اجتماعی، حقیقت معنوی و کمال جاودانی انسان را نیز تامین می کنند و مقام و منزلت افراد در عالم آخرت از طریق چگونگی رفتار آنها در دنیا رقم می خورد. بنابراین هر کس در راه حفظ ارزش و به جای آوردن تکالیف سختی های بیشتری تحمل کند، بدون تردید در روز واپسین از منزلت والاتری برخوردار خواهد بود. امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به اصحاب خود فرمودند: «اگر شما بر آنچه ما خود را برای آن آماده کرده ایم آماده ساخته اید، بدانید که خداوند فقط در مقابل تحمّل سختی ها مقام های عالی را به بندگانش می بخشد».

معیار خشم و خشنودی

در فرهنگ اسلامی دوستی و دشمنی با افراد معیار مشخصی دارد. بدون دلیل نمی توان به مخالفت با یک انسان یا یک اندیشه پرداخت. در فرهنگ اسلامی ملاک دوستی ها و دشمنی ها در هماهنگی یا عدم هماهنگی با احکام و ارزش های الهی است. از این حقیقت در سخنان و رفتار امام حسین علیه السلام به صورت های مختلفی تعبیر شده است. در یکی از زیارت های امام حسین علیه السلام در این باره تصریح شده است که ملاک دوستی ها و دشمنی های آن حضرت رضای خدا و خشم اوست: «سلام بر تو ای کسی که خشنودی او از خشنودی خدای مهربان و خشم او از خشم خداوند مهربان ناشی می شود».

دفاع از اهل بیت علیهم السلام

وجود انگیزه سالم در همه موضع گیری های زندگی بسیار با اهمیت است؛ به گونه ای که در روایات اسلامی تصریح شده که نیّت مومن از عملکرد او بهتر است. بیان نیّت و انگیزه نیز در برخی جاها برای دیگران آموزنده و راه گشاست؛ چرا که اگر انگیزه ها بیان نشود در بسیاری از وقایع توسط دشمنان و بدخواهان تحریفاتی انجام گرفته و مسیر آنها تغییر داده می شود. در نهضت عاشورا به منظور جلوگیری از چنین پیش آمدی، در هر فرصت توسط خود امام حسین علیه السلام و تک تک یاران آن حضرت به انگیزه و فلسفه این قیام تصریح شده است. جَون غلام ابوذرغفاری وقتی در میدان حاضر شد این شعر را می خواند: «ای کافران! شمشیر زدن غلام سیاه رادر دفاع از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم چگونه می بینید؟ من با زبان و دست از آنان حمایت می کنم و امیدم آن است که به برکت این عمل بهشت نصیبم شود».

عشق به امام علیه السلام

ویژگی بارز تک تک یاران امام حسین علیه السلام عشق به ایشان است. آنها تمام سختی ها را صادقانه در راه مقتدای خویش تحمّل کردند و لحظه ای در این باره کوتاهی ننمودند. نقل می کنند عابس بن ابی شبیب شاکری وقتی آماده شد که عازم میدان شود سخنانی را به زبان جاری می سازد و پس از آن با حضور در میدان و جهاد با دشمنان، ارادت زبانی خود را با ایثار جان خویش به اثبات می رساند. قسمتی از سخنان عابس که بیانگر میزان ادب و ارادت و معرفت و محبت او به مقام ولایت است به این شرح است: «یا ابا عبداللّه صلی الله علیه و آله وسلم ، به خدا قسم هیچ شخصی، اعم از خویشاوند و غیر خویشاوند، نزد من عزیزتر و محبوب تر از تو نیست. اگر می توانستم، با چیزی گران قدرتر از جان و خونم، ظلم یا قتل را از تو دفع کنم حتماً این کار را انجام می دادم. سلام خدا بر تو یا ابا عبداللّه . شاهد باش که من پیرو شما و پدرتان هستم».

ملاک دوستی و دشمنی یاران امام علیه السلام

مسیری که اصحاب امام حسین علیه السلام انتخاب کرده بودند، اوّلاً با آگاهی کامل آن را برگزیده بودند، ثانیاً برای همه رفتارهایشان معیار ویژه ای داشتند. تک تک آنان به مراتب بالایی از معرفت ولایت و ضرورت پیروی از حجت الهی دست یافته بودند و به این حقیقت ایمان قلبی پیدا کرده بودند که در تمام موضع گیری هایشان حب و بغض اهل بیت علیهم السلام را ملاک خود قرار دهند. این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را همیشه آویزه گوششان بود که فرمود: «احبَّ اللّه ُ مَنْ احبَّ حسیناً؛ هر کسی که حسین را دوست بدارد خداوند او را دوست می دارد». نقل می کنند در موقع ورود به کربلا هلال بن نافع برخاست و با این سخنان پشتیبانی خود را از اهل بیت علیهم السلام به امام حسین علیه السلام و اصحابش بیان کرد: «به خدا قسم، ما از دیدار پروردگارمان ناراحت نمی شویم. ما بر همان نیّت یاری شما و بینایی و آگاهی که داشتیم پایبند هستیم. هر کس که تو را دوست بدارد دوست داریم و هر کس که با تو دشمنی کند با او دشمنیم».

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر