تصحیح یا تضییع؟

گنجینه بهارستان عنوان مجموعه ای است از رسائل کوتاه خطّی در موضوعات متعدّد، که از سوی کتابخانه مجلس شورای اسلامی، انتشار می یابد

چکیده

گنجینه بهارستان عنوان مجموعه ای است از رسائل کوتاه خطّی در موضوعات متعدّد، که از سوی کتابخانه مجلس شورای اسلامی، انتشار می یابد. تاکنون، پنج مجلّد از این مجموعه در موضوعات حکمت، ادبیات فارسی، علوم قرآنی و روایی، فقه و اصول و ادبیات عرب چاپ و نشر شده است. گفتار حاضر، نقدی است بر یکی از رساله های گنجینه بهارستان (ادبیات عرب) به نام نظم اللآلی در صرف، سروده قطب الدین نیریزی، که به تصحیح محمّد باهر در مجموعه یاد شده، چاپ گردیده. کلیّت نقد، مشتمل بر سه بخش است. نویسنده نقد در بخش نخست، افتادگیها و سقطاتی را بر شمرده، که مصحّح رساله مذکور در نقل حواشی رساله به پاورقیها، آنها را ذکر نکرده و دقّت لازم در نقل حواشی، مبذول نداشته است.

بخش دیگر نقد، تذکر بدخوانیها و غلط خوانیهای مصّحح در تصحیح رساله است و بخش پایان، ذکر آیاتی است که ناظم رساله، آنها را عینا در ابیات منظومه آورده و یا به صورت حل در ابیات درج کرده و مصحّح به آنها توجّه ننموده است.

قال رسول اللّه(ص): إذا عمل أحدکم عملاً فلیتقن.

مجموعه گنجینه بهارستان که تاکنون چند مجلّد آن به همت کتابخانه مجلس شورای اسلامی به زیور طبع آراسته گردید، تلاشی است ارزشمند در مسیر احیای دست نوشته های خطی کم حجم موجود در این کتابخانه وزین و غنی از میراث مکتوب پیشینیان.

مجلد چهارم این مجموعه و دفتر اول آن با عنوان الادب العربی شامل 12 رساله به کوشش آقای محمد باهر در سال گذشته منتشر شد.

به یاد آوریم سخن مرحوم استاد جلال الدین همایی که می فرماید: کار تصحیح نسخه های خطی مانند اکثر امور فرهنگی دستخوش مداخلات نااهلان گردیده و گاهی که محصول بی فایده ایشان به بازار می آید، مایه فضیحت و خجلت و شرمساری است. مرحوم علامه محمد قزوینی مکررا می فرمود: نسخ خطی همچنان مخطوط باقی بماند، هزار بار بهتر از آن است که مغلوط چاپ شود، زیرا که این عمل در واقع خیانتی است که به فرهنگ کشور می شود و حقّی بزرگ از علوم و معارف بشری را تضییع می کند؛ چه قدر مسلم زیانش این است که دیگر کسی به این زودی ها در فکر تصحیح آن کتاب نمی افتد و پس از چندی که بر این حال گذشت و اغلاط در اذهان رسوخ یافت و سیم دغل به جای زرناب رایج شد، بلای استدراکش اضعاف زحمتی است که باید در تصحیح خود کتاب کوشید: (مختاری نامه، صص 75 74).

آری باید گفت بسیارند نسخه های خطی که به اصطلاح تصحیح و تحقیق شده و منتشر گردیده اند، اما به علت عدم رعایت ضوابط و شرایط فن تصحیح و یا اهلیت نداشتن مصحح آن تضییع شده و نیاز مجدد به صرف وقت و هزینه جهت احیا و تصحیح دارند.

به هر روی نگارنده این سطور، ضمن تورق اجمالی الادب العربی گنجینه بهارستان، با اشکالات و ایرادات بیشماری روبرو شد که در اینجا با بررسی دقیق تر رساله نظم اللآلی ششمین رساله مندرج مجموعه اثر قطب الدین نیریزی و به تصحیح آقای محمدباهر به برخی از معایب و ایرادات وارده بر آن اشاره کرده و بررسی و نقد سایر رسائل آن را به وقتی دیگر موکول می سازیم.

البته مصحح محترم برای تصحیح این رساله زحماتی نیز متحمل شده که قابل تقدیر است.

بالطبع نقد متون و یادآوری معایب و اشکالات راه یافته بدان، جهت ارتقای سطح دقت و تلاش افزونتر محققان و مصححان و دست اندرکاران نشر، برای ارائه هر چه بهتر و بی ایرادتر این آثار و جلوگیری از دوباره کاریها و اتلاف وقت و هزینه، کاری بجا و شایسته است و به قول سعدی علیه الرحمة: متکلم را تا کسی عیب نگیرد، سخنش صلاح نپذیرد. (گلستان، باب هشتم)

* * *

نظم اللآلی

باید متذکر شد آنچه که بیش از همه از ارزش و اعتبار تصحیح و کار مصحح می کاهد و اطمینان خواننده را از کتاب مصحَّح سلب می کند، وجود اغلاط فاحش، افتادگی ها، بدخوانی ها و غلط خوانی های مصحح است که با کمال تأسف در متن این رساله فراوان مشاهده می شود.

تصحیح متون، برخلاف پندار برخی که آن را سهل و آسان می انگارند، بی شک تلاش و زحمت و حوصله و دقت فراوانی را نیاز دارد؛ چرا که هدف و غایت از تصحیح آن است که از روی نسخ خطی موجود و نسخه اصلی یا قریب به اصل یک اثر را مرتب و مدون کنند و آن را به صورتی عرضه دارند که خواننده اهل تحقیق بتواند یقین و اطمینان حاصل کند که اگر اصل یک اثر را در دست ندارد، نسخه ای از آن را دارد که به نسخه اصلی مصنف یا مؤلف به نهایت درجه نزدیک است.

حال اگر قرار باشد متن تصحیح و منتشر شده خود دارای افتادگی و سقط و بدخوانی و غلط خوانی و همراه با اشکالات و ایرادات باشد، پس همان بِه که به قول علامه قزوینی(ره) به همان شکل مخطوط باقی بماند.

1. افتادگی ها و سقطه هایی که در رساله مذکور و در پاورقی ها رخ داده که به برخی از آنها در اینجا اشاره می شود به شرح ذیل است:

ص 253، پاورقی 3، در آیه شریفه بعد از کلمه «صرّفنا»، کلمه «للناس» افتاده است.

ص 259، در پاورقی شماره 2، سطر 4، بعد از کلمه «منقلب» کلمه «فیه» ساقط شده است.

ص 262، پاورقی شماره 1، سطر آخر، ادامه مطلب یعنی «یقتل قتالا بفتح القاف و کسرها و کذلک و...» نیامده است.

ص 264، پاورقی 2، سطر 1، بعد از کلمه «مطاوع»، کلمه «للمتعدی» ساقط شده است.

ص 266، پاورقی شماره 2، سطر 4، بعد از «الثوب»، عبارت «بخلاف ضاربته» ساقط شده است.

ص 270، پاورقی 3، سطر 3، بعد از «التفیعل»، کلمات «و التفعول» افتاده است.

ص 280، پاورقی 3، آیه شریفه، بعد از «لایسمعون»، کلمه «فیها» افتاده است.

ص 284، پاورقی 6، بعد از «الحق» کلمه «بالفعل» افتاده است.

ص 285، پاورقی 6، سطر 2، بعد از کلمه «الساکنین» عبارت «علی غیر حده لان حد جواز...» ساقط شده است.

ص 299، پاورقی 2، بعد از «من الماضی»، کلمه «فی» افتاده است.

ص 304، پاورقی 2، آیه شریفه، بعد از «عهد اللّه»، عبارت «من بعد میثاقه» ساقط شده است.

ص 311، پاورقی 5، سطر 1، بعد از «لواذا» کلمه ای افتاده است.

ص 312، پاورقی 3، سطر 1، بعد از کلمه «من»، عبارت «الثلاثی المجرد و الماضی المجهول من» ساقط شده است.

ص 318، پاورقی 3، بعد از «أیضا»، کلمات «ثوب مصوون» افتاده است.

ص 322، پاورقی 1، آیه شریفه، بعد از «شی ء»، کلمه «خلقه» ساقط شده است.

ص 324، پاورقی 3، سطر 4، بعد از «تثنیة»، کلمه «غائبة» افتاده است.

ص 326، پاورقی 7، سطر 1، بعد از «کما فی»، کلمه «معلوم» افتاده است.

ص 328، پاورقی 2، آیه شریفه، بعد از «رحمة»، کلمه «منّا» افتاده است.

ص 335، پاورقی 8، آیه شریفه، بعد از «الذین»، کلمه «هُم» ساقط شده.

ص 336، پاورقی 2، سطر 1، بعد از «و الیاء»، عبارت «فی المضارع لمصاحبة یاء» افتاده است.

ص 340، پاورقی 3، آیه شریفه، بعد از «تجارة»، کلمات «ولا» افتاده است.

ص 348، پاورقی 1، آیه شریفه که بعد از کلمه «علیه»، کلمه «الله» ساقط شده است و....

2. اما بدخوانی ها و غلط خوانی هایی که در متن و در پاورقی ها مشاهده می شود:

ص 260، پاورقی 1، عبارت «فکل هذه تلحق الرباعی المجرد» که در اصل «بالرباعی» است.

ص 262، بیت آخر،

ان کان فاء الافتعال صادا اوطاءً اوضاءً کذا اوضادا

که «ضاء» غلط و در اصل «ظاء» صحیح است.

ص 262، ادامه پاورقی 2، سطر 6، آیه شریفه «اذا کنتم جنبا» که «و ان کنتم» صحیح است.

ص 263، بیت 2، «و اصطحب و اصطیر» که در اصل «و اصطبر»و صحیح می باشد.

ص 264، بیت 5، «او عرضا کطهر او قدرا» که در اصل «قذرا» است که صحیح می باشد.

ص 265، بیت 4، «و فعل بالکسر للتبیان» که در اصل «فی التبیان» صحیح است.

ص 265، پاورقی 1، سطر 1، «مماجبلت علیه الانسان» که در اصل «جبل» است و در همان سطر 2، «بان تلک الطبیعة وصلة لصاحبها» که در اصل «حاصلة» است و نه «وصلة».

ص 265، پاورقی 3، سطر 1، «مما یخیل الی ناظره فیه» که در اصل «الناظر» است.

ص 266، بیت:

و جاء غیرها فقل تهجّدا تحلّم، تفهّم «توسّلا»

که در اصل «توسّدا» است.

ص 266، بیت: «تأثّم، تخرّج، تجرّعا» که در اصل «تحرّج» است.

ص 266، پاورقی 3، سطر 2 و سطر 3، «نازعه الحدیث فنا زعنا» که در اصل «نازعته الحدیث فتنازعنا» می باشد و همچنین «ضاربه» که در اصل «ضاربته» است.

ص 271، بیت: «قل فیهما قد کتب الاحبار» که در اصل «الاخیار» می باشد.

ص 273، بیت: «و اصفرّ وجه الخائفین السعداء» که در اصل «الخاشعین» می باشد.

ص 275، بیت:

عینیّ قد شهدتما اهل الهدی عرفتماهم فاحذروا اهل الردی

که در اصل «فاحذرا» می باشد.

ص 279، بیت: «و یدخل النواصب فتلک ان» که در اصل «و تلک» است.

ص 281، بیت:

ان تشکر اللّه لدی النعماء یرزقکم الله لدی البأساء

که در اصل «تشکروا» است مانند بیت بعدی آن که «ان تنصروا الله» آمده است.

ص 281، بیت: «و أت بلفط» که در اصل «بلفظ» است.

ص 283، بیت: «و محصوا و بارعوا فی الفهم» که در اصل «سارعوا» می باشد.

ص 283، بیت: «تمسکی بالسلم او تعالی» که در اصل «بالعلم» است.

ص 284، پاورقی 6، «یعنی الحق بغیر الحال» که در اصل «یعنی الحق بالفعل غیر الحال» می باشد. و در همان، «و الاخری» که در اصل «اخریهما» می باشد.

ص 285، ادامه پاورقی 6، سطر 5، «اطلبان و لاتباعدنان» که در اصل «اطلبنانّ» است.

ص 286، پاورقی 2، «اسم الفاعل ما اشتق من فعل لمن قام به معنی الحدوث «که در اصل «بمعنی» می باشد و در همان، سطر 8، «بکسر العین» که در اصل «بضم العین» می باشد.

ص 287، بیت: «و المتعدّی بحرف الجر» که در اصل «بحروف» می باشد.

ص 288، بیت: «وجوههم ناضرة و ناعمة»، در اصل «ناظرة» می باشد.

ص 290، پاورقی 3، سطر 3، و «لو قصد عنها معنی الحدوث» که در اصل «و لو قصد بها» است، و در سطر بعدی «زید قارع» که در اصل «زید قارح» است و در همان پاورقی شماره 3، سطر 8 «ثقیل و سماعی» که در اصل «قلیل و سماعی» است.

ص 292، پاورقی 2، سطر 2، «لیمکن بناء مرتین الصیغتین منه» که در اصل «لیمکن بناء هاتین الصیغتین منه» است.

ص 297، بیت:

و جاء فی دهدهته: دهیته و جارُ فی صهصهته: صهیته

در اصل «دهدیته» و «صهصیته» آمده است.

ص 298، بیت: «و ادرج العلم اذا فی اللام» که در اصل «و ادرج العین» است.

ص 300، پاورقی 1، «کما کانت» که در اصل «کما کنت» است.

ص 303، بیت:

لو کنت فضّا و غلیظ القلب لانفضّ من حولک اهل البیت

که در اصل

ولو کنت فظّا و غلیظ القلب لانفضّ من حولک اهل اللبّ

می باشد.

ص 307، بیت: «وجّهت وجهی واثقا بالبادی» که در اصل «بالباری» می باشد.

ص 313، بیت: «حوکت علی قولین اذ تحاک» که در اصل «نولین» می باشد.

ص 315، بیت: «من بعد ما قلبت او اسکنت فی» که در اصل «من بعد ان» می باشد.

ص 317، پاورقی 2، سطر 3، «ذلک المتصل» که در اصل «ذلک الفعل» است.

ص 318: بیت

بنو تمیم یثبتون الیاءا قل یشتری العیوب من قد شاءا

که بجای «العیوب» در اصل «المعیوب» آمده است.

ص 318، پاورقی 2، سطر 7، «سوی تضییع اعمار طلاب العلوم منازعتهم» که در اصل «کمنازعتهم» می باشد.

ص 319:

نحو صدیقی لم یقل و لم اقل و لم تقل لغوا فانت لاتقل

که بجای «و لم تقل» در اصل «و لم نقل» می باشد.

ص 321: بیت: «قل انما داوی واشفی نفسه» که بجای «انما» در اصل «إنّ من» است.

ص 322، بیت:

«و انه اسنی و اعلی شأنا اقوی و احلی فی الهدی بر هانا»

بجای «احلی» در اصل «اجلا» آمده است.

ص 323، بیت: «لایتلاقی العفو فی البیان» که در اصل «لایتلاقی اللغو» آمده است.

ص 324، پاورقی 3، سطر 4، «و انما صار کلها حکم الصحیح» که در اصل بجای «کلها»، «حکمها» آمده است.

ص 325، پاورقی 5، آیه شریفه «ارضیتم بالحیاة الدنیا فی الآخرة» که صحیح آن «من الآخرة» است.

ص 326، بیت:

نحو رضا العاقل بالعقول و قد هدا بالعلم فی المجهول

در اصل بجای «العاقل» کلمه «العالم» آمده است.

ص 332، بیت: «ما عمیت عن عینها عیونهم» که در اصل «عیوبهم» است.

ص 334، بیت: «یخشون ربّهم و لابینونة» که در اصل «ینسونه» است.

ص 335، پاورقی 8، آیه شریفه «الذین فی غمرتهم ساهون» که «الذین هم فی غمرة ساهون» صحیح می باشد.

ص 339 بیت:

نحو رضا العاقل بالعقول و قد هذا بالعلم فی المجهول

در اصل بجای «العاقل» کلمه «العالم» آمده است.

ص 339، پاورقی 5، آیه شریفه، «کان عنهم مسئولا» که «کان عنه مسئولا» صحیح است.

ص 342، بیت:

ان تتمنّون فی المکارم ان تتعالونّ بالمکارم

«فی المکارم» در اصل «فی الاکارم» می باشد.

ص 343، بیت: «و مثل تلک الدّر و الثمینة» در اصل «الدرر الثمنیة» است.

ص 344، بیت: «لان لامه بالاعتدال» در اصل «بالاعتلال» می باشد.

ص 345، بیت:

وصیغ الماضی کما قدّر فی امثلة الناقص و المضاعف

«قدّر فی» در اصل «قدمرّ فی» می باشد و موارد دیگری که در اینجا از اطاله آن خودداری می کنیم. قابل ذکر است که اشکالات فوق در هنگام مقابله با نسخه اصل و مورد استفاده مصحح مشخص شد.

3. اعراب گذاری در حدی که خواننده دچار اشتباه و غلط خوانی نشود ضروری است، ولی افراط در این کار در مورد کلماتی که به راحتی خوانده می شوند و خواننده به خطا نمی افتد و یا تفریط در اعراب گذاری در مواردی که لازم است رعایت شود، نزد اهل فن پسندیده و شایسته نیست که متأسفانه در این رساله این افراط و تفریط مشاهده می شود و خوانندگان محترم خود می توانند ملاحظه نمایند.

4. احیانا در این رساله اشتباهات و اغلاطی نیز در اعراب گذاری وجود دارد:

ص 255، بیت 5، «تعالِ» که صحیح آن «تعالَ» است.

ص 255، بیت 13، «شَهابا» که صحیح آن «شِهابا» است و نیز پاورقی 3 در همین صفحه در آیه شریفه که «بِشِهاب» صحیح می باشد.

ص 262، بیت 10، آیه شریفه «و هم یخصَّمونا» غلط و «یخصِّمونا» صحیح است.

ص 262، پاورقی 2، سطر 4، آیه شریفه، «انفَروا» غلط و «انفِروا» صحیح است.

ص 271، پاورقی 3، آیه شریفه، «المفتونَ» غلط و «الفتونُ» صحیح است.

ص 273، بیت 1، «الالفاتُ» غلط و «الالفاتِ» صحیح است.

ص 276، بیت 11، «تُقول» غلط و «تَقول» صحیح است.

ص 279، بیت 4، «النَّساء» غلط و «النِّساء» صحیح است.

ص 279، بیت 7، «لایعرف الرحمنُ» غلط و «الرحمنَ» صحیح می باشد.

ص 279، بیت 13، «اذن نقتبسُ» غلط و «نقتبسَ» صحیح می باشد.

ص 282، بیت 8، «تُقول» غلط و «تَقول» صحیح است، و موارد دیگری از این قبیل اشتباهات.

5. ناظم نظم اللآلی در اشعار خود، فراوان از آیات قرآن کریم اقتباس واستفاده کرده و دأب مصحح این رساله نیز بر آن بوده که این گونه موارد را با ذکر آیه و سوره و شماره آیه مربوطه در پاورقی مشخص کند. اما ایشان تنها بخشی از این اقتباسات را متذکر شده و از حدود بیش از پنجاه مورد از این قبیل غفلت ورزیده یا متوجه آنها نشده و لذا در پاورقی های خود ذکری از این موارد به میان نیاورده است!

شکی نیست که قرآن کریم پایه و اساس علوم و ادبیات عرب است و بطور کلی هیچ علمی از علوم اسلامی از آن بی نیاز نیست. طبیعی است مصححی که با آیات شریفه قرآن مأنوس نباشد نمی تواند در کار تصحیح چنین متونی موفق باشد و نخواهد توانست تحقیقی در خور توجه و مناسب و شایسته از این گونه متون ارائه نماید و بهتر است این کار را به اهلش واگذار کند.

به عنوان، نمونه و مثال مواردی از آیات که در این رساله مورد غفلت واقع شده ذکر می شود:

ص 266، بیت دوم: غلّقت الابواب قالت هیت لک، آیه 23 سوره یوسف می باشد.

ص 274، بیت هفتم: نودی ان بورک من فی النار، آیه 8 سوره نمل است.

ص 283، بیت هفدهم: و ارتقبهم و اصطبر، که آیه 27 سوره قمر می باشد.

ص 283، بیت هجدهم: و ما صبرک الاّ باللّه، که آیه 127 سوره نحل است.

ص 295، بیت ششم: و کل شی ء عنده بمقدار، که آیه 8 سوره رعد است.

ص 301، بیت ششم: و الآن حصحص الحق، آیه 51 سوره یوسف است.

ص 303، بیت سوم: و لیملل الذی علیه الحق، آیه 282 سوره بقره است.

ص 314، بیت پنجم: ترید زینة الحیوة الدنیا، آیه 28 سوره کهف است.

ص 317، بیت پنجم: قل اننی اخترتک فاستمع لما، اقتباس از آیه 13 سوره طه است.

ص 330، بیت ششم: فوزوا و قولوا ربّ زدنی علما، بخشی از آیه 114 سوره کهف است.

ص 323، بیت هشتم: اذ یتلّقی المتلقّیان، بخشی از آیه 17 سوره ق است.

ص 323، بیت پانزده: و یجبی الیه ثمرات کل شی ء، که بخشی از آیه 57 سوره قصص است.

ص 325، بیت سوم: فعمیت علیهم الانباء، بخشی از آیه 66 سوره قصص است.

ص 325: بیت دوازدهم: اذ قضی الامر و هم فی غفلة، بخشی از آیه 39 سوره مریم است.

ص 331، بیت چهارم: والله یصطفی من الملائکة، بخشی از آیه 75 سوره حج می باشد و موارد بسیار دیگری که ذکر آنها در اینجا به طول می انجامد.

6. مصحح محترم در مقدمه ای که بر این رساله نوشته راجع به اینکه از این اثر نسخه یا نسخه های دیگری وجود دارد یا خیر و یا اصلاً جهت کسب اطلاع و دستیابی بر سایر نسخه های احتمالی تلاشی انجام داده است یا نه سخنی به میان نیاورده است. اینکه تنها به نسخه موجود در کتابخانه مجلس اکتفا شده، مقبول اهل فن نیست. نظم اللآلی و یا تکمله آن بر حسب آنچه که در الذریعه و فهرست خانبابامشار آمده قبلاً چاپ سنگی شده که ضروری بود مصحح حتما در مقدمه بدان اشاره می نمود.

7. شایسته آن بود که مصحح محترم راجع به قطب الدین نیریزی و زندگی و آثار و افکار وی، اطلاعاتی را به خوانندگان ارائه می نمود و به مقدمه دومین رساله این مجموعه یعنی الرؤیا المنظوم که آن نیز بسیار به اختصار شرح حال ناظم را درج کرده، بسنده نمی کرد.

امیدواریم که مصححان و محققان نسخ خطی علاوه برداشتن تخصص کافی و احاطه کامل به موضوع، دقت، تیزبینی، حوصله و سایر شرایط لازم در تصحیح متون را دارا باشند تا آثار منتشره ان شاء اللّه هر چه بی عیب تر و کامل تر در اختیار علاقه مندان قرار گیرد.



*. کارشناس ارشد الهیات و معارف اسلامی.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر