چکیده
ابوالحسن عامری از فلاسفه بزرگ و مشهور سده چهارم هجری (300 380 ه . ق) است. از آثار محدود وی چهار رساله فلسفی تحت عنوان رسائل ابوالحسن عامری با تصحیح سبحان خلیفات به سال 1375 در تهران (مرکز نشر دانشگاهی) چاپ و نشر شده است. رسایل مذکور، عبارتند از 1. إنقاذ البشر من الجبر و القدر (شامل یک مقدّمه و سیزده فصل: چیستی فعل آدمی، گونه های فعل آدمی، اسباب افعال، جهات فعل، قوای فعل، اسباب ذاتی و عرضی فعل، حدوث افعال مختلف از فاعل واحد، مفهوم توفیق و عدم توفیق، رابطه میان علّت فاعلی و معلول، رویکردهای گوناگون فلاسفه و متکلّمان درباره نسبت موجودات هستی با خدای تعالی و نقش قضا و قدر و ماهیّت این دو مسئله، تبیین دیدگاه امام جعفر صادق «ع» در مقوله جبر و اختیار و...) 2. التقریر لأوجه التقدیر (شامل پنج فصل درباره واجب و ممکن، گونه های تقدیر واجب، اقسام ممکن و ممتنع و تحلیل افعال) 3. الفصول فی المعالم الإلهیة (درباره مراتب پنج گانه موجودات، نفس، عقل، علم الهی و تدبیر عالم) 4. القول فی الابصار والمبصر (درباره حقیقت بینایی و گونه های مبصرات و دیدنی ها).
ابوالحسن عامری، فیلسوف بزرگ سده چهارم هجری در سال 300 در نیشابور متولد و در سن هشتاد سالگی در همانجا وفات یافت. او برای دانش اندوزی همیشه در تلاش بود و به شهرهای مختلف چون بخارا، ری، بغداد مسافرت ها کرد و افزون بر فراگیری علوم ادبی، فلسفه و کلام را از ابوزید بلخی، فقه را از ابوبکر محمّد بن اسماعیل قفال، اندیشه های اسماعیلی و آموزه های نوافلاطونی و نجوم را از احمد نسفی، ریاضیات و منطق و علم فلک را از ابوجعفر خازن و طب را از احمد بن محمد طبری فرا گرفت.
در فلسفه افزون بر فیلسوفان بزرگ یونان نظیر افلاطون و ارسطو از فلاسفه مسلمانی که یاد شد و نیز از فارابی و همچنین از متون کهن فارسی چون جاویدان خرد و خدای نامه بسیار متأثر شده است.
آثار محدودی از خود به یادگار گذاشته است. اثر مورد بحث تحت عنوان رسائل ابوالحسن عامری، شامل 4 رساله از این متفکّر بزرگ است:
1. إنقاذ البشر من الجبر و القدر 2. التقریر لأوجه التقدیر 3. الفصول فی المعالم الإلهیة 4. القول فی الابصار و المبصر
عمده مباحثی که در این آثار طرح شده مسئله جبر و اختیار است و این خود حاکی از آن است که این مسئله بغرنج، مسئله روز دوران مؤلف بوده.
امّا رساله اوّل شامل یک مقدمه و 13 فصل است.
آن گونه که از مقدّمه رساله برمی آید، گویا یکی از شاگردان فرهیخته عامری به مطالعه آثاری که فلاسفه و متکلّمان در ردّ و اثبات مقوله اختیار نوشته اند، می پردازد و در پایان به این نتیجه می رسد که هیچ یک از استدلال های دو طرف بر دیگری ترجیح ندارد؛ و از این رو دچار حیرت و سردرگمی می شود و از استاد خود می خواهد بدون پرداختن به ادلّه دو طرف، اصل مسأله را روشن کند.
عامری در فصل اوّل درباره چیستی فعل آدمی سخن می گوید و اینکه رفتارهای آدمی نه ضروری است و نه ممتنع؛ چه، اگر ضروری بود، نیازمند فاعل نبود و اگر ممتنع بود، هیچ گاه تحقق نمی یافت. بنابراین افعال آدمی از مصادیق ممکنات است؛ چه، ممکن چیزی است که از تحقق آن محالی لازم نیاید و نیازمند سبب باشد.
فصل دوم به گونه های فعل آدمی اختصاص دارد. او فعل آدمی را به ارادی و ضروری، و ارادی را به فکری و شوقی، و ضروری را به طبیعی و قهری تقسیم می کند.
در فصل سوم درباره سبب های افعال سخن می گوید. او معتقد است که سبب های افعال دو گونه اند:
مادّه پذیرنده فعل که با ذات فعل متّحد است.
سبب مباین با ذات فعل که این خود دو قسم است: یا سبب فاعلی است که وجودش مقدّم بر ذات فعل است و یا سبب غایی که متأخّر از ذات فعل است.
در واقع او از علل های چهارگانه در نظام فلسفه ارسطویی یا حکمت مشّاء به علل مادی، فاعلی و غایی بسنده می کند و هیچ اشاره ای به علّت صوری نمی نماید.
موضوعِ فصل چهارم، جهات فعل است. در این بخش او به اعتبارها و جهت های گوناگون افعال اشاره دارد؛ و اینکه فعل آدمی را از چه جهات و حیثیت هایی می توان لحاظ کرد. بدیهی است که فعل آدمی را همچون دیگر پدیده ها هم می توان از حیث ذات لحاظ کرد و هم از حیث نسبتی که با غیر دارد. فعل از حیث نسبتی که با فاعل دارد، تفعیل است و از حیث نسبتی که با عنصر و مادّه دارد، انفعال است و آن گاه که خودش را لحاظ می کنیم، همان فعل است. مثل حرکت که وقتی نسبتِ آن با فاعل را لحاظ می کنیم، تحریک است و آن گاه که با مادّه لحاظ می شود، تحرّک است و وقتی به خودش می نگریم، همان حرکت است.
فصل پنجم درباره قوای فعل است. هر فعلی متوقّف بر دو نیرو است: نیروی فعّاله که فعل از آن صادر می شود و نیرویی انفعالی که فعل آن را می پذیرد. عامری بر این باور است که از طریق روابطی که میان علل و قوای فاعلی و انفعالی وجود دارد می توانیم به روابط میان موجودات عالم به خوبی پی ببریم.
فصل ششم به اسباب ذاتی و عرضی فعل اختصاص دارد. اسبابی که باعث صدور فعل می شوند، گاه چون علت های چهارگانه مادّی، صوری، غایی و فاعلی ذاتی اند و گاهی اتّفاقی. امّا نقطه اشتراک این دو در آن است که در صورت تحققِ هر یک، تحققِ فعل، ضروری و حتمی است.
فصل هفتم درباره حدوث افعال مختلف از فاعل واحد است. بدون شک از فاعل واحد به جهات مختلف، افعال مختلف صادر می شود:
گاه در اثر بهره بردن از قوای مختلف، افعال مختلف از فاعل حادث می شود.
گاه در اثر استفاده از ابزار و آلات مختلف، افعال مختلف حادث می شود.
گاه در اثر تأثیرپذیری از مواد مختلف، افعال مختلف حادث می شود.
گاه در اثر تسلسل صدور افعال از یکدیگر، افعال مختلف حادث می شود.
سه گونه اوّل در مورد ذات باری متصوّر نیست. یعنی از او ابتدائا افعال مختلف صادر نمی شود، بلکه نخست موجودی را ابداع می کندو آن موجود منشأ پیدایش موجودات دیگر و بدین ترتیب سلسله آفرینش ادامه می یابد و از هر موجودی فعلی سرمی زند.
فصل هشتم درباره مفهوم توفیق و عدم توفیق است. عامری اسباب فعل را به ذاتی و عرضی تقسیم می کند و تصریح دارد که سبب های ذاتی محصورند و عقل می تواند به آنها احاطه علمی پیدا کند. امّا اسباب عرضی نامحدودند و از حیطه احاطه عقل خارج. این اسباب به ندرت تحقق پیدا می کنند. اگر تحقق اسباب عرضی مستلزم رسیدن فاعل به هدف مطلوب و نافع خود باشد، آن را توفیق می نامند و اگر او را از غرض مطلوب و نافع خود باز دارد، خذلان است.
در فصل نهم، عامری به رابطه میان علّت فاعلی و معلول می پردازد و اینکه شی ء واحد نمی تواند از یک جهت هم علّت فاعلی باشد و هم معلول.
در فصل دهم به هدف نهایی رساله می پردازد. او به زیبایی و اجمال رویکردهای گوناگون فلاسفه و متکلّمان درباره نسبت موجودات هستی با خدای تعالی و نقش قضا و قدر و ماهیت این دو را تشریح می کند.
عامری در فصل یازدهم به تبیین دیدگاه امام جعفر صادق(ع) درباره مقوله جبر و اختیار می پردازد که دیدگاهی ما بین جبر و اختیار است. سپس به ابطال دیدگاه اشاعره که جبری مسلک اند و معتزله که در مقابل آنها قرار دارند، اشاره می کند.
فصل دوازدهم حاصل و نتیجه فصول پیشین است. او معتقد است انسان با یک توانایی های خاص آفریده شده و هر یک از پدیده ها نیز بر اساس طبیعت و ویژگی های خاص خلق شده اند. از این رو افعال انسان از یک سو متوقّف بر توانایی های اوست و از سوی دیگر مشروط به قابلیت های اشیا و پدیده ها. پس در عین حال که مختار است در دو دایره که از سوی خالق هستی تقدیر شده، محصور و محدود است: دایره تواناییهای خود و محدوده قابلیت های اشیا.
در بخش پایانی به صلاح و اَصلح یا خوب و خوب تر در جهان هستی می پردازد و بر این باور است که خوب و خوب تر درباره جزئیات قابل تصوّر است. یعنی درباره موجودات جزئی که دائم در حال خلق و اعدامند و از حیات همیشگی و جاوید برخوردار نیستند، می توان فرد بهتر را لحاظ کرد و آن فردی است که به تحقق غرض نزدیکتر است، امّا در مورد موجوداتی که همیشگی و ابدی اند، بهتر معنی ندارد. آنها برای غرضی آفریده شده اند، و برای تحقق آن غرض بهترین اند.
رساله دوم یعنی التقریر لأوجه التقدیر نیز در واقع حاوی مباحثی مقدماتی جهت طرح دیدگاه مؤلف درباره قضا و قدر الهی است. او در این رساله که حاوی 5 فصل است به واجب و ممکن، گونه های تقدیرهای واجب، اقسام ممکن و ممتنع و تحلیل افعال می پردازد.
الفصول فی المعالم الإلهیة رساله سوم این مجموعه است. در این رساله، عامری درباره مراتب پنج گانه موجودات، نفس، عقل، علم الهی، تدبیر عالم سخن می گوید.
و امّا رساله چهارم یعنی القول فی الابصار و المبصر همان گونه که از نامش پیداست نوشته کوتاهی است درباره حقیقت بینایی و گونه های مبصرات و دیدنی ها.
نکته جالب اینکه عامری بینایی و دیدن را به چهار قسم: دیدن مادی، دیدن عقلانی، دیدن روحانی و دیدن وهمانی تقسیم می کند.
*. محقق متون فلسفی کلامی.