ماهان شبکه ایرانیان

ناپایداری حکومت های غیر دموکراتیک

چکیده: این مقاله به بررسی عوامل ناپایداری حکومت های غیردموکراتیک می پردازد و برخی اصول دموکراسی را بر می شمارد .

آبان، ش 141

چکیده: این مقاله به بررسی عوامل ناپایداری حکومت های غیردموکراتیک می پردازد و برخی اصول دموکراسی را بر می شمارد .

در این نوشتار، این پرسش پاسخ داده می شود که چرا حکومت های غیردموکراتیک پایدار نیستند:

1 . اصول دموکراسی عبارت اند از: تفکیک قوا; حکومت اکثریت; برابری حقوقی و سیاسی افراد; حاکمیت مردم; متغیربودن قدرت و انتخابی بودن مقامات; مشارکت مستمر در تصمیم گیری های سیاسی، و اصالت عقل فردی در فرآیند مصلحت اندیشی پیرامون روش زندگی خویش .

2 . دخالت در حوزه امور خصوصی - اعتقادی، خانوادگی، اقتصادی و ... - از ویژگی های حکومت های اقتدارطلب غیردموکراتیک است .

3 . آسیب رساندن به آزادی فردی، که به منزله نادیده گرفتن شان و اختیار و شرافت انسانی است، با تمرکز قدرت و استقرار نظام بسته سیاسی، و از طریق حکومت غیردموکراتیک تحقق می یابد . در این نظام، دولت ضامن آزادی های فردی و حقوق شهروندان نیست .

4 . در حاکمیت غیردموکراتیک و مطلقه، رسانه ها به صورت آزاد و مستقل فعالیت نمی کنند و اطلاع رسانی کنترل می شود و در جهت خواست حاکمیت می باشد .

5 . حاکمیت های مطلقه و غیردموکراتیک، به غیر از بحران ناکارآمدی، به تدریج با بحران مشروعیت، چه در سطح داخلی و چه در سطح بین المللی، روبه رو می شوند . کم رنگ شدن و کاهش میزان همراهی شهروندان با شعارها و ایدئولوژی حاکم، معضل این نوع نظام های سیاسی است که به تدریج پیامدهای منفی آن در عرصه روابط بین الملل - از نظر سیاسی و اقتصادی - نیز آشکار می گردد .

6 . واقعیت آن است که حکومت های غیردموکراتیک، نسبت به گذشته، به شدت در اقلیت قرار گرفته اند . بنابراین رفتارهای سیاسی - اجتماعی این نوع حکومت ها، به ویژه در زمینه نابرابری سیاسی و حقوقی شهروندان و نقض حقوق بشر، همواره مورد اعتراض نهادها و مجامع بین المللی است .

7 . برخی مقام ها و روحانیان برجسته - سنتی - در ایران، دموکراسی را محصول حاکمیت و گسترش ارزش های غربی می دانند و خواهان روی گردانی مردم از دموکراسی هستند . اما واقعیت آن است که کارآمد بودن اصول دموکراسی و رویکرد واقعی به حقوق فردی در نظام های دموکراتیک، قابل کتمان نیست . تجربه تاریخی کشورهای پیشرفته نیز، تا به امروز، دموکراسی را به عنوان مدلی بی بدیل برای اعمال حاکمیت در جوامع مدرن معرفی کرده است .

این گروه از مقام ها و روحانیان، تا کنون مدلی کارآمد و مشروعیت آور را به جای دموکراسی ارائه نداده اند و آنچه به عنوان ساختار حکومتی خاص ارائه شده است و بر آن تاکید می شود، همانا حکومت فردی غیردموکراتیک با پوشش دینی است که هم اکنون به شدت دچار بحران ناکارآمدی و مشروعیت است .

اشاره

1 . نویسنده محترم، در بخش اول مقاله اش، به یک قرائت از دموکراسی اشاره می کند و آن را اصل قرار می دهد و چنان وانمود می کند که گویی همه جهان همین یک قرائت از دموکراسی را پذیرفته اند و به زودی طومار آخرین حکومت هایی که آن قرائت را نپذیرفته اند، پیچیده خواهد شد . وی بر این ادعای خود هیچ شاهد و مدرکی نیز ارائه نمی کند . این در حالی است که شواهد خلاف فراوانی در سطح جهان وجود دارد که نشان می دهد رویکرد عمومی مردم جهان به چنان قرائتی از دموکراسی، تخیلی بیش نیست . البته باید تذکر داد که گرایش به مردم سالاری و مشارکت بیشتر مردم در سرنوشت جامعه خود، فزونی یافته است; ولی این به معنای پذیرش دموکراسی لیبرال نیست . در بسیاری کشورها، نوعی بازگشت از دموکراسی لیبرال ظهور کرده یا در حال ظهور است . در کشورهایی که اکثریت مردم آن مسلمان اند، گرایش به نوعی مردم سالاری دینی، رشد چشم گیری دارد . سودان، الجزایر، ترکیه، پاکستان و حتی مالزی، در این زمینه مثال زدنی هستند . در کشورهای مسیحی نشین نیز، گرایش های دینی مسیحی رو به افزایش است و بهترین نمونه، حکومت فعلی آمریکاست که با گرایش های تند مذهبی، نوعی جنگ های صلیبی را دامن می زند .

2 . اینکه نویسنده محترم به عقل فردی در فرآیند مصلحت اندیشی زندگی اصالت می دهد، به قرائت لیبرال از دموکراسی مربوط است . در مقابل لیبرال ها، محافظه کاران بر اصالت سنت ها، اعم از دینی و غیردینی، تاکید می کنند . همچنین آزادی فردی در برابر سنت هاست، که یکی مورد تاکید لیبرال هاست و دیگری مورد پذیرش محافظه کاران . بنابراین آنچه نویسنده محترم بیان کرده است، در فرهنگ غربی نیز مورد وفاق عمومی نیست; چه رسد به دیگر فرهنگ ها .

3 . اگر برخی روحانیان، دموکراسی (با قرائت نویسنده) را محصول حاکمیت و گسترش ارزش های غربی می دانند، در برابر آن نوعی مردم سالاری ارزش مدار را ترویج می کنند که هم در مقام عمل کارآمدی خود را نشان داده است، و هم به لحاظ نظری بسیار پیشرفته است .

آنچه نویسنده محترم در پایان، در مورد مشروعیت و کارآمدی حکومت جمهوری اسلامی آورده اند، بیشتر به یک اعلام موضع هیجانی شبیه است، تا نوشته ای علمی . این ترفند کهنه که با تکرار یک مفهوم، در جاانداختن آن تلاش می کنند و می کوشند آن را به هاضمه مردم بقبولانند، اکنون بر اثر کثرت به کارگیری، اثربخشی خود را از دست داده است و حنای چنین نویسندگانی، نزد فرهیختگان، رنگی ندارد . در پیشگاه اهل فضل و دانش، سخن گفتن جز با زبان استدلال و منطق شایسته نیست .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان