هفته نامه چهل چراغ - نسیم بنایی: «بهترین داستان فنفیکشن ارباب حلقهها را اینجا بخوانید.» این را برای اغوای مخاطب با فونت درشت بالای سایت نوشتهاند. تنها با یک کلیک، دنیایی از داستانهای تخیلی پیش روی شما قرار میگیرد؛ داستانهایی که کاراکترهای آنها همان شخصیتهای اصلی «ارباب حلقهها» هستند، اما محتوای آن ادامهای بر داستان اصلی است.
نویسنده این داستانها، پا جای پای نویسندگان دیگر داستانها میگذارند؛ داستان دیگران را شالوده و پایه اثر خود میکنند. البته آنها این کار را با نیت خراب کردن اثر اصلی انجام نمیدهند، بلکه آنقدر در دل داستان و اثر اصلی غرق شدهاند که خودشان ادامههایی برای آن خلق میکنند.
این روزها اینترنت و شبکههای اجتماعی هم به کمک آنها آمده است؛ درست جایی که نویسنده اثرش را به پایان رسانده، هواداران شروع به داستانپردازی میکنند و فنفیکشنها را خلق میکنند. این داستانها اغلب علاقه وافر مخاطب و حتی قدرت اثر اصلی را نشان میدهد. اکثر نویسندگان و خالقان آثار هنری و ادبی از داستانپردازی طرفداران دفاع کردهاند و با آغوش باز آن را پذیرفتهاند، اما برخی دیگر نظر اورسن اسکات کارد را داشتهاند.
این نویسنده گفته است: «نوشتن داستان با استفاده از کاراکترهایی که من خلق کردهام، به لحاظ اخلاقی مساوی با این است که بدون دعوت به داخل خانه من بیایید و خانوادهام را بیرون بیندازید.» البته او مدتی بعد نظرش را تغییر داد و در گفتوگو با والاستریت ژورنال گفت: «هر اثر فنفیکشن نوعی تبلیغ برای اثر من به شمار میآید؛ کدام احمقی مخالف این کار است؟» بههرحال باز هم نویسندگانی وجود دارند که مخالف داستانپردازیها از روی داستانهایشان هستند و به مخاطبان خود اجازه ادامه داستان را نمیدهند.
مخاطبان اما با شور و هیجان بالایی دست به داستانپردازی میزنند. یکی مثل ویچان دنبالهای برای کتاب «گرگ و میش» نوشته و پیش از آن برای مخاطبان خودش توضیح داده که چقدر زحمت کشیده تا هنر نوشتن خود را ارتقا ببخشد و فصل جدیدی به این کتاب اضافه کند. جالبتر اینکه پایانی غمانگیز برای داستانش خلق کرده و زیر آن نوشته: «ببخشید اگر باعث شدم ناراحت شوید!» ویچان و ویچانها نشان میدهند که مخاطب آثار هنری و ادبی موجودی زنده و دارای شعور و قدرت تخیل است که هر گاه بخواهد و اراده کند، میتواند از صاحب اثر هم جلو بزند. فنفیکشنها سند زنده بودن مخاطب هستند.
در امتداد جین آستین
چهره قرن نوزدهمی زنی روی کتاب نقش بسته که از چشمانش خون میبارد؛ پوست صورت و دهانش کنده شده و دندانهایش نمایان شده، لباس انگلیسی قرن نوزدهمیاش خونی است، زیر آن نوشته شده: «غرور و تعصب و زامبی». نویسنده عاشقانهای کلاسیک را با یک داستان تخیلی از زامبیها ترکیب کرده و داستانی جدید خلق کرده است. این معروفترین رمان فنفیک به شمار میآید.
ست گراهام اسمیت رماننویس آمریکایی و تهیهکننده فیلم است که خلاقیت خود را در امتداد جین آستین به نمایش گذاشته است. کمتر کسی است که با دختر سرکش داستان آستین آشنا نباشد؛ دختری مغرور که درنهایت در دام عشق گرفتار میشود. کتاب «غرور و تعصب و زامبی» جزو پرفروشترین رمانها در نیویورکتایمز است که تغییراتی اساسی در کاراکتر اصلی داستان جین آستین ایجاد کرده است. الیزابت بنت، شخصیت اصلی داستان جین آستین، در این داستان نیز نقشی محوری دارد. از ابتدای این داستان، آقای بنت که پدر الیزابت است، او و چهار خواهرش را برای آموزش به ارتش مبارزه علیه زامبیها میفرستد. به این ترتیب پنج دختری که در داستان اصلی به دنبال روابط عاشقانه هستند، اینجا باید در کنار همسریابی، مقابل زامبیها نیز بایستند.
در ابتدای داستان زامبیها حمله میکنند و از آنجا به بعد داستان اسمیت شکل میگیرد. این رمان در میان فنفیکشنها نمره A را دریافت کرده است. در آوریل 2009، این رمان سومین کتاب پرفروش نیویورکتایمز بود. در میان 300 کتاب برتر آمازون نیز، رتبه بیستوهفتم به این کتاب رسید. در ژوئن 2010 یک بازی ویدیویی نیز برای آیپد و آیفون روانه بازار شد که از همین کتاب ریشه گرفته بود و عنوان آن را با خود یدک میکشید. فیلمِ اقتباسی از این رمان نیز در پنجم فوریه 2016 در سینماهای جهان اکران شد، هرچند مضمون آن به لحاظ فرهنگی با انتقادات بسیار زیادی مواجه شد. به این ترتیب اسمیت از داستانی عاشقانه که به نظر محتمل و ممکن میآمد، رمانی ترسناک و خشن خلق کرده که اتفاقا با استقبال زامبیدوستان نیز همراه شده است.
این رولینگهای بالقوه
«بیش از 80 هزار داستان از هری پاتر را اینجا بخوانید.» این جملهای است که بالای سایت «هری پاتر فنفیکشن» نوشته شده است. جی کی رولینگ در هفتگانه خود دنیای جذاب جادوگرها را به تصویر کشیده است. کمتر کسی است پسرکی با زخمی روی پیشانی را که شبیه به حرف H است، نشناسد، یا بخشی از زندگی خود را با او نگذرانده باشد. دنیای جیکی رولینگ، دنیای خیالبافی است، اما خیالبافی از جنس خلاقانه.
مخاطبان او نیز افرادی خیالباف و خلاق هستند که حالا موفق شدهاند بعد از هفت کتاب او، بیش از 80 هزار داستان دیگر به آن اضافه کنند. مدرسه هاگوارتز مدتهاست تعطیل شده، لرد ولدمورت، جادوگر سیاه، هم به پایان کار رسیده، رولینگ هر آنچه در چنته داشته روی کاغذ آورده و همه آنها به بیش از 67 زبان زنده دنیا ترجمه شدهاند. اما حالا تازه اول راه است؛ اکنون دیگر طرفداران هری پاتر دست به قلم شدهاند.
بر اساس آماری که در سایت هری پاتر فنفیکشن آمده، 84 هزار و 857 داستان دیگر وجود دارد. این وبسایت بیش از 99 هزار عضو دارد. اما جالبترین نکته تعداد نویسندگان آن است؛ طبق آماری که در گوشه این سایت آمده، 38 هزار و 681 نفر نویسنده داستانهای بعدی هری پاتر هستند. یعنی نزدیک به 40 هزار رولینگِ بالقوه وجود داشته که به کمک این سایت بالفعل شده است.
خلاقیت همه این نویسندههای شیفته هری پاتر بعد از خانم رولینگ گل کرده و برخی حتی از اثر اصلی نویسنده هم پیش افتاده است. برخی از این داستانها بیش از دو میلیون بار دیده و خوانده شدهاند. یکی از بخشهای جالب این سایت «جایزه HPFF» است؛ درواقع سایت هری پاتر فنفیکشن هر سال طی مراسمی، برجستهترین اثر را از میان آرشیو بیرون میکشد و به نویسنده آن جایزه میدهد.
تمام اعضای وبسایت هم میتوانند برای انتخاب بهترین اثر، رأی بدهند. این سایت از سال 2007 تا کنون فعالیت خود را آغاز کرده و جوایز بسیاری نیز به نویسندههای فنفیکشن داده است. هری پاتر به کسانی که قدرت خلاقیت بالایی داشتهاند، کمک کرده از دنیای تاریک جادوگرها به دنیای زیبای داستاننویسی قدم بگذارند. جیکی رولینگ هم بهعنوان خالق اولیه این اثر از اینکه میبیند مخاطبان اثرش را دنبال میکنند و داستانهای جدیدی بر مبنای آن مینویسند، ابراز خوشحالی کرده است.
هوا هنوز گرگ و میش است
«خونآشامی 109 ساله در قامت جوانی 17ساله ظاهر میشود و دل از دختری جوان و زیبا میرباید.» این اصل داستان فیلم «گرگ و میش» است که در سال 2008 روی پرده نقرهای به نمایش درآمد و از آن زمان تاکنون، هوا هنوز برای مخاطبان این فیلم «گرگ و میش» است. اکثر کسانی که با عاشقانه این خونآشام آشنا شدهاند، دنبالهای برای آن بودهاند.
علاقه به ادامه داستان این فیلم تا جایی ادامه پیدا کرده که وبسایتی نیز برای آن طراحی شده و بهترین آثار یا همان فنفیکشنها در آن به نمایش گذاشته شده است. گوشه سایت هشدار داده که مطالب سایت برای افراد بالغ است و زیر 18سالهها نباید وارد آن شوند.
محتوای این فنفیکشنها اغلب عشقهای فانتزی است که هیچگاه مجال واقعی شدن پیدا نمیکند. به همین خاطر سر از دنیای خیالی داستانها و کتابها درمیآورد. «شروع دوباره»، «قانون پنجساله»، «شیفتگی»، «عاشقانه دیو و دلبر» و «عشق در حباب» ازجمله عناوین برتر فنفیکشنهای فیلم «گرگ و میش» هستند. اغلب از اسم آنها نیز مشخص است که داستانهای عاشقانه با فضای تخیلی ترکیب شده و آنها را شکل دادهاند.
همه میتوانند در این وبسایت، فنفیکشنهای «گرگ و میش» را بخوانند و در مورد آن نظر بدهند یا به آن رأی بدهند تا در فهرست 10 تای اول قرار بگیرد. نکته جالب توجه در این سایت این است که داستانها تنها به زبان انگلیسی نوشته نشدهاند. برخی به زبانهای ایتالیایی، فرانسوی و سایر زبانها فنفیکشنهای خود را نوشتهاند.
به این ترتیب، مخاطب ممکن است حتی به زبان مادری خودش هم دنبالهای برای فیلم «گرگ و میش» پیدا کند و آن بخواند یا ببیند. خالق اولیه اثر «گرگ و میش» در وبسایت خود لینکهایی به دیگر سایتها داده که در آن مخاطبان میتوانند به فنفیکشنهای این فیلم دسترسی پیدا کنند.
قلمرو شرلوک هلمز
«شرلوکیها»؛ این عنوان سایتی است که داخل آن پر از فنفیکشنهای سریال تلویزیونی معروف و محبوب «شرلوک» است. تقریبا همه با نام شرلوک هلمز آشنا هستند؛ کارآگاهی که به کمک دکتر واتسون پرده از اسرار جنایی برمیداشت. شاید ماهیت جنایی، پلیسی و مرموز شرلوک باعث شد پس از پایان آن از بیبیسی، داستان آن در میان طرفداران ادامه پیدا کند.
دنیای فنفیکشن، دنیای تخیل است و در دنیای مرموز کارآگاهی، راه برای تخیل باز است. طرفداران شرلوک وارد قلمروی او شدهاند و داستان او را به هر سمتی که مایل بودهاند، سوق دادهاند و زندگی جدیدی برای او آفریدهاند. طرفداران، کاراکترهای تاریخی را وارد داستانهای شرلوک کردهاند و از این طریق داستان را جذابتر کردهاند. آنها دست شرلوک را با چشمهای نافذش گرفتهاند و به دنیای جدیدی در تخیل خودشان بردهاند؛ کاری که همه طرفداران در داستانپردازیهای خود میکنند.
دنباله هیولاها
«هیولا» قرار بود چیز ترسناکی باشد که همه از آن فرار میکنند. اما هیولاهای بازی پوکمونگو به قدری دوستداشتنی هستند که به محض منتشر شدن این بازی، داستانپردازیهای طرفداران هم در مورد آن شروع شد. این بازی به قدری پرطرفدار است که با وجود جدید بودن، در فهرست بازیهای سایت فنفیکشن، رتبه اول را به خود اختصاص داده است. بیش از 88 هزار نفر فنفیکشنهای مربوط به بازی پوکمونگو را دنبال میکنند، این در حالی است که بازیهای قدیمیتر همه زیر 70 هزار نفر دنبالکننده دارند.
علاقه شدید کاربران بازی پوکمون باعث شده داستانپردازیهای آنها برای این بازی شروع شود. یکی نوشته: «اسرار سیاهچاله پوکمون» و داخل آن را به کمک همین هیولاهای دوستداشتنی و تخیل خودش پر کرده است. هر کسی عنوانی برای داستان خود انتخاب کرده و تلاش کرده پایانی جدید برای بازی هیولاها خلق کند.
بازی پوکمون نهتنها در میان بازیها در زمینه خلق فنفیکشن رتبه نخست را دارد، بلکه در میان تمامی آثار از رمان و داستان گرفته تا فیلم و موسیقی هم رتبه هشتم را به خودش اختصاص داده است. یعنی شهرت هیولاهای رنگیرنگی به اندازه کتابهای هری پاتر و فیلم «گرگ و میش» است. در میان 20 اثر برتر هنری که طرفداران برای آنها داستانپردازی کردهاند، پوکمونگو مهمترین اثری است که بازی ویدیویی است و خودش را در این فهرست جا کرده است. البته انیمه و مانگا نیز از پوکمون وجود دارد که به اندازه بازی آن از محبوبیت برخوردار است و طرفداران برای داستان آن دنبالههایی خلق کردهاند.