پروتکل الحاقی ودپلماسی ایران / سخنران دکتر صالحی

جای خوشوقتی است که در جمع شما عزیزان هستم . علیرغم مشغله های فراوانی که دارم گفتگو با دانشجویان را که سازندگان آینده کشور هستند لازم و ضروری می دانم.درباره پروتکل الحاقی ابتدا تاریخچه ای از ماوقع را می گویم، بعد اگر سوالی داشتید پاسخگو خواهم بود. احتمال دارد برخی از سوالها را نتوانم پاسخ دهم.

جای خوشوقتی است که در جمع شما عزیزان هستم . علیرغم مشغله های فراوانی که دارم گفتگو با دانشجویان را که سازندگان آینده کشور هستند لازم و ضروری می دانم.درباره پروتکل الحاقی ابتدا تاریخچه ای از ماوقع را می گویم، بعد اگر سوالی داشتید پاسخگو خواهم بود. احتمال دارد برخی از سوالها را نتوانم پاسخ دهم.

این نکته را عرض کنم که مجموعه مسئولین به گونه ای حرکت می کنند که ضمن حفظ اصول انقلاب هیچ گاه مملکت را در معرض خطر قرار ندهند. این یک اصل است . و نیازمند تدبیری است که در این جهان وانفسا که قدرت تعیین حق می کند با مشکل برخورد نکنیم. متاسفانه در جهان امروز قدرت تعیین حق می کند. به قول فرنگیان ( power makes right) . قدرت حق را می سازد. شما ببینید دولت آمریکا آنجا که برایش مفید باشد شورای امنیت را دور می زند و یک جانبه به عراق حمله می کند. وهیچ توجهی هم به جامعه جهانی ندارد. اما زمانی دیگر تمسکی پیدا می کند. مانند همین موضوع فعالیت های هسته ای ایران و دائما اصرار می کند که به شورای امنیت ارجاع شود تا یک صبغه سیاسی به موضوع بدهد و در این چارچوب سیاسی بتواند مسائل دیگری را که با ایران دارد از این طریق حل کند. ایران در منطقه ای قرار گرفته که از نظر ژئوپولتیک منطقه مهمی است . به عبارت دیگر ایران کلید خاورمیانه است . یعنی اگر کسانی خواهان یک خاورمیانه آرام و همراه با نیات جهانی سازی هستند، باید عوامل اصلی آن را تحت کنترل درآورند و ایران یکی از مهمترین عوامل آن است.

ببینید ، غرب ما عراق است وشرق ما افغانستان. اینها وضعیتشان مشخص است. آسیای مرکزی هم وضعیت چندان مطلوبی ندارد. در آذربایجان معلوم نیست چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. روسیه هنوز نگران ناتواست و حتی نسبت به نحوه گسترش آن هشدار داده است.خلیج فارس نیز رگ حیاتی دنیاست، پس در مجموع ایران در یک موقعیتی قرار گرفته که همه اینها را به متصل می کند. نکته بعدی این که از نظر آمریکاییها، ایران منبع رادیکالیسم است . و فکر می کنند که بایستی رادیکالیسم را بخشکانند. شما ببینید ! آنها منشاء تروریسم از اندونزی گرفته تا آمریکای شمالی را در ایران می دانند. و معتقدند که اگر بتوانند ایران را به مماشات وادار کنند و از اصولش دست بردارد. آن وقت می توانیم به دنیا بگوییم که منبع رادیکالیزم را خشک کردیم. مطلب بعدی این که روسیه مهم ترین تهدید برای آمریکاست . روسیه کشوری است که بیش از چند هزار کلاهک هسته ای دارد. فرانسه حدود 500 کلاهک هسته ای دارد. چین 500 –400 کلاهک هسته ای دارد. روسیه و آمریکا تنها دو کشوری هستند که می توانند یکدیگر را چند بار نابودکنند . لذا آمریکا تا زمانی که روسیه را درکنترل نگیرد آرام نخواهد نشست .

یکی از موارد مهم برای این مساله ایران است. اگر آمریکا بتواند یک جوری به ایران دسترسی پیدا کند می شود گفت که روسیه را یک دورکامل زده است.

آمریکا فکر می کند بر عراق و افغانستان مسلط شده، در آسیای مرکزی هم تا حدود زیادی نفوذ پیدا کرده . ناتو را نیز تا گرجستان گسترش داده وازآن طرف نیز موضوع کره شمالی را به یک ترتیبی می خواهد حل کند بنابر این در این پازل فقط یک کانون دیگر مانده و آن ایران است. آمریکا برای ورود به ایران باید یک مستمسک حقوقی مقبول داشته باشد تا بتواند یک اجماع جهانی درست کند . این خیلی مهم است . ببینید! در مورد عراق نتوانست یک اجماع جهانی ایجاد کند.همواره در اخبار مربوط به عراق ازکشورهای متحد نام می برد. اما واقعیت آن است که فقط آمریکا و انگلیس در این قضیه با هم متحد بودند و به خاطر اینکه در قضیه عراق اجماع به دست نیامد شورای امنیت را دور زد. با این وضعیت جهان دیگر آمادگی آن را ندارد که بحرانی به سبک عراق ببیند و یک جانبه گرایی آمریکا نمی تواند بیش از این جلو برود. در نتیجه آمریکا برای برخورد با ایران نیاز به یک اجماع جهانی دارد. این اجماع جهانی را چگونه می تواند ایجاد کند؟ تنها راه اینست که ما را به ترتیبی به شورای امنیت برده، اما چگونه؟ آمریکا فعلا نمی تواند برای ما مساله بیافریند. تا کنون اقدامات آمریکا بر علیه ما نتیجه معکوس داشته. طالبان را بر علیه ما به راه انداخت، اما بعد خودش مشکل ساز شد. صدام را بر علیه ما بر انگیخت اما بعدخودش او را از قدرت به زیر کشید. اینها معجزات الهی است . به هر تقدیر انها به دنبال بهانه ای بودند تا ایران را در تنگنا قرار دهند ومتاسفانه فعالیت های هسته ای ایران را بهانه قرار دادند. این مساله از یک سال پیش شروع شد وتا یک سال پیش ما مشکل چندانی با آژانس نداشتیم.

ما یکی از کشورهای عمده استفاده کننده از خدمات فنی و علمی آژانس هستیم. و در سال، بیش از یک میلیون دلار از خدمات آژانس استفاده می کنیم. ما بیش از 300200 هزار دلار بیش از آن چیزی که خرج می کنیم از آژانس استفاده می کنیم، و این استفاده هم بسیار کارساز است. تا امروز کارمان را درست پیش بردیم. فقط یک مقدار بد سلیقگی به خرج دادیم و شاید بتوان گفت کوتاهیهایی داشتیم. آژانس هر سال گزارشی تحت عنوان «گزارش پادمان سالانه آژانس» منتشر می کند. پادمان یعنی نظارت بر فعالیت های هسته ای یک کشور. این نظارت ها در تمامی کشورها انجام می شود. این گزارش تخلفات را بر می شمارد. و آن چنان هم مشکل ساز نیست و دراساسنامه آژانس و نیز “NPT” نحوه اصلاح تخلفات پیش بینی شده است. لذا اگر یک کشور اشتباهی کرد به مسلخ نمی برندش .

یکی از بدسلیقگی هایی که ما انجام دادیم این بود که فعالیت عمده ای در اصفهان برای تبدیل اورانیوم (تاسیسات تبدیل اورانیوم) داریم. این تاسیسات اورانیوم را از معدن می گیرند و به UF6 تبدیل می کنند. UF6ماده تغذیه کننده تاسیسات نطنز به حساب می آید. بنابراین وقتی شما به دنیا اعلام می کنید که UF6 تولید می کنید به این معنا است که می خواهیم وارد یک جریان غنی سازی شویم. ما تولید UF6 را سه سال پیش اعلام کردیم. علی رغم اینکه مطابق موافقت نامه های پادمانی ضرورتی نداشت که ما این فعالیت ها را اعلام کنیم. چرا که مطابق مقررات جاری غیر از پروتکل الحاقی ما باید فعالیتهایی را اعلام کنیم که اولاً : آن فعالیت هسته ای باشد. ثانیاً :180 روز قبل از ورود مواد آن را اعلام کنیم.ما هنوز تولید UF6 را آغاز نکرده بودیم که اعلام کردیم. این خیلی خوب بود. آمریکایی ها هم یکی دو بار اعتراض کردند ولی آژانس جواب داد که ما باید ممنون ایران هم باشیم زیرا قبل از اینکه روی زمین کار کنند گفتند ما می خواهیم تاسیسات تولید UF6 بسازیم. اگر ما همین کار را در مورد غنی سازی نیز می کردیم مشکلی نداشتیم. ما غنی سازی را طبق مقررات جلو بردیم. آمریکا ماه اوت گذشته به آژانس اعلام کرد که در ایران فعالیت غنی سازی انجام می گیرد، یک دفعه آژانس این مطلب را با من مطرح کرد. البته خوشبختانه 2 ماه قبل از آن ژوئن سال گذشته به آقای البرادعی در یک جلسه خصوصی گفته بودم که ما می خواهیم 7000 مگاوات نیروگاه هسته ای بسازیم و برای تامین سوخت مطمئن برای این نیروگاه ضرورت دارد که خودمان دست به کار شویم و تمام امکانات لازم برای تولید سوخت را در ایران ایجاد کنیم تا مطمئن از تامین سوختش باشیم. این گونه فعالیتها هم نیاز به یک پیش زمان دارد. یعنی اگر شما امشب اراده کنید که سوخت هسته ای بسازید و زمنیه های صنعتی اش را هم داشته باشید تا زمانی که به آن سوخت مورد نظر برسید به 15-10 ماه زمان نیاز دارید. به هر حال من به آقای البرادعی گفتم ما احتیاج داریم تا تأسیسات های چرخه ای سوخت را در ایران ایجاد کنیم، اما اسمی از نطنز یا اراک نبردم. وقتی منافقین در ماه اگوست گفتند ایران به غنی سازی اقدام کرده و آمریکا نیز بهانه لازم را به دست آورد، آقای البرادعی گفت: ما مطلع بودیم. ایران به ما گفته بود، یعنی فشار اول آمریکا با این جمله که «ما از قبل مطلع بودیم» خنثی شد. البته من نام نطنز را نگفته بودم. چرا که فعالیت نطنز فعالیت مخفی ای نبود. هر کس برود اصفهان وچند کیلومتر از جاده اصفهان دورشود، در جاده نطنز یک تاسیسات عظیمی است که اصلا نمی شودآن را مخفی نگه داشت. تاسیساتی که چند ده هکتار است . یا آب سنگین اراک را نمی شود مخفی نگه داشت. برج هایی که در آنجاست 5040 متر ارتفاع دارد. لذا بحث، بحث مخفی نبود. به هر حال من نفس فعالیت را گفته بودم. به هر حال بعد از این اقدام منافقین، روند بحث مربوط به فعالیت های هسته ای ایران شتاب و سرعت بیشتری گرفت. مخصوصا که کره شمالی شروع به مقابله کردن با جامعه جهانی یا آمریکا کرده بود. کره شمالی موضع گیری شدیدی کرد و بنابراین آژانس نیز وارد بررسی قضایا شد و ایران را نیز در دستور کار خود قرار داد. یکی از دلایل آن بودکه ما یک مقدار بد سلیقگی داشتیم . یعنی اگر ما غنی سازی را یک مقدار زودتر اعلام می کردیم ، بی گمان یک مقدار مسأله فرق می کرد. البته نه به آن معنا که آمریکاییها فشار نیاورند. بلکه یک مقدار راه فرار ما متعددتر بود. الان یک مقدار ما در تنگنای بیشتری قرار داریم . آژانس 136 عضو دارد، یک شورای حکام هم دارد که اداره کننده آژانس است و 35 عضو دارد. از این 35 عضو 13 عضو دائم و 22 عضو دوره ای هستند. این 22 عضو به مدت 2 سال عضویت دارند. ما در 2 سال پیش عضو دورهای شدیم که یک ماه پیش مدت آن تمام شد. و به جای ایران و کویت از منطقه خاورمیانه، پاکستان و یمن آمدند. اما 13 کشور عضو دائم آنجا هستند. مانند، آمریکا، کانادا و …. این 35 کشور هر 3ماه یکبار دور هم می نشینند و اداره آژانس را در دستور کار قرار می دهند. آمریکا هم بحث ایران را آرام آرام تقریبا از 9 ماه پیش شروع کرد . و از همان اول هم می خواست مسأله را سفت بگیرد. آمریکا با یکجانبه گرایی عراق را حذف کرده بود و اروپا نیز یک نوع شکست را متحمل شده بود. اما در این قضیه اروپا می خواهد ایران را بهانه قرار داده و به آمریکا نزدیک شود. برای مثال وقتی رئیس جمهور فرانسه بعد از قضیه عراق می خواست با رئیس جمهور آمریکا تماس بگیرد، 2 هفته طول کشید تا توانست با بوش تلفنی صحبت کند. چرا شیراک این همه بی توجهی ها را تحمل کرد؟ برای این که کمپانی های بزرگ آمریکا بدون اینکه آمریکا اعلام کند فرانسه را محاصره اقتصادی می کنیم قراردادهای خودشان را با فرانسه قطع کردند. به همین خاطر اروپایی ها خواهان نزدیکی به آمریکا هستند. آنها در برخی از امورکاسه داغتر از آش می شوند. وقتی تندتر از آمریکا حرکت می کنند، اروپایی ها در باطن نمی خواهند یک بحران دیگر به سبک عراق ببینند. لذا آمریکا 9 ماه پیش سعی کردکه مسئله را به شورای امنیت ببرد ولی با تمهیدات سیاسی که اندیشیده شد نگذاشتیم به شورای امنیت برود.

اگر یادتان باشد شش ماه پیش آمریکایی ها گفتند که می خواهیم پرونده به شورای امنیت ارجاع داده شود. که جنبش عدم تعهد که 15 عضو درشورای حکام دارند به اضافه چین و روسیه به ما کمک کردند و پرونده به شورای امنیت نرفت.

دو، سه ماه که گذشت آمریکا روی کشورهای عدم تعهد فشار آورد که در نتیجه آن، شورا قطعنامه را در سپتامبر صادر کرد . آمریکا می خواست جنبش را از هم بپاشد اما نتوانست . فشار زیادی روی جنبش می آورد. به گونه ای که نمایندگان خیلی از کشورهای این جنبش خیلی برای من جالب بود وتجربه بسیار جالبی است توی این عالم دیپلماسی که ببینید دنیا واقعا چه جوری کار می کند می آمدند و می گفتند دلمان با شماست اما رای ما با آمریکاست. شما کاری نکنید که به مرحله رای گیری برسد و ما مجبور شویم دستمان را بالا بگیریم. نمی خواهیم این اتفاق بیفتد. علیرغم اینکه می خواهیم در دل جنبش بمانیم و این مسئله رو نشود نگذارید دوست و دشمن ظاهر شود و در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. به هر حال این بار هم لطف خدا شامل حالمان شد. جنبش که از هم نپاشید هیچ، حتی یک بیانیه هم صادر کرد . و آمریکایی ها گفتند که ما 6 ماه است می خواهیم مساله را ببریم شورای امنیت نشده، این بار باید برود شورای امینت. آمریکا به دنبال آن بود تا آژانس به صورت تنبیهی عمل کند، خیلی بحث شد و چهار پیش نویس قطعنامه تهیه شد و آمریکا با قطعنامه ای بودکه پرونده برود شورای امنیت.

در دومین پیش نویس قطعنامه که انگلیس کانادا و آلمان بانی آن بودند بحث رفتن به شورای امنیت منتفی شد. و ما با فشار جنبش عدم تعهد و مذاکره و فعالیت سیاسی توانستیم پیش نویس اول را ملغی کنیم و برسیم به پیش نویس دوم که یک قدم پائین تر بود.

پیش نویس دوم مطالب بسیار منفی داشت. نکات عمده منفی آن عبارت بود از:

1. توقف غنی سازی

2. یک بخش از پیش نویس به یک بند از موافقت نامه میان جمهوری اسلامی و آژانس اشاره داشت. در این بخش به طور غیر مستقیم این مطلب به ذهن متبادر می شدکه ایران در حال فعالیت های غیر صلح آمیز . به هر حال با کمک یکی از کشورهای دوست اقداماتی کردیم تا پیش نویس قطعنامه سوم مورد توجه قرار نگیرد، که از 2 قطعنامه قبلی رقیق تر بود. باز بحث و حدیث فراوان شد. و آن هم ملغی شد.

پیش نویس چهارم امتزاجی از 2 قطعنامه قبلی بود. که این بار بانیان قطعنامه ژاپن ، کانادا و استرالیا بودند. خیلی جالب است بدانید کشورها چگونه عمل می کنند، نماینده آمریکا تلفنی به نماینده ژاپن می گوید که این دفعه شما باید بانی قضیه شوید . ژاپن نمی خواست جلودار قضیه شود. می خواستند میانداری کنند. اما فشارهایی که پایتخت ها به هم آوردند ژاپن مجبور شد بانی قطعنامه چهارم شود. در قطعنامه چهارم مفاد قطعنامه خیلی فرق می کرد. اگر مفاد قطعنامه اول را براساس خواست آمریکا 100 بگیریم در قطعنامه چهارم 50% رقیق تر شد. یعنی آمریکا50% از آنچه که می خواست به دست نیاورد دراین قطعنامه:

1. اشاره ای به ماده 18 نشد.

2. توقف غنی سازی مشروط شد، یعنی توصیه کردند که ایران فعالیتهای غنی سازی را تا امضای پروتکل متوقف کند. لذا اگر در قطعنامه خواسته ما صفر بودبه پنجاه رسید و اگر خواسته آمریکا 100 بود به 50 رسید . یعنی ما 50 تا بالا آمدیم و آنها 50 تا پایین آمدند. بحث دوم قطعنامه «اجماع» بود. آژانس همواره براساس «اجماع» عمل کرده است زیراتا قبل از بحث عراق، ایران و کره شمالی مشکل چندانی در مورد مسایل طرح شده میان اعضای آن وجود نداشت. لذا همواره با اجماع جلو می رفتند. و فهم همه از قطعنامه ها یکی بود. آمریکا نیز می خواست قطعنامه را با اجماع پیش ببرد. ما آمدیم و گفتیم قطعنامه را بدون اخذ رای تصویب کنید. به این معنا که این قطعنامه موافق و مخالف دارد و این قطعنامه از اجماع برخوردار نیست . در این حالت کشور ها حق دارند به صورت کتبی تفسیر خودشان را در مورد قطعنامه اعلام کنند و آن به عنوان سند پیوست قطعنامه بشود. این پیوست چیزی از ارزش حقوقی قطعنامه کم نمی کند. اما در مورد قطعنامه مورد نظر سندی به آن پیوست شد مبنی بر این که 18 کشور از 35کشور عضو شورا که از اعضای جنبش عدم تعهد هستند تفسیرشان مطابق تفسیر جمهوری اسلامی است، انتشار این سند و ضمیمه شدن آن خیلی با ارزش است و بحث حقوقی خود را دارد.

مطلب بعدی که خدمت عزیزان باید عرض کنم این است که بعد از این فعالیتها و چانه زنی ها ما از جلسه خارج شدیم و این را هم بگویم که خروج از جلسه جزء برنامه های کاری مان بود یک حرکت خودسرانه نبود. چون مساله، مساله حکومت و نظام است یک اشتباه کوچک ما را به جاهای باریک می رساند. همچنان که همین قصورهاو بدسلیقگی ها ما را به اینجا رساند.

در این قطعنامه بحثی به نام مهلت زمانی دارد، که بر اساس آن جمهوری اسلامی تا 31 اکتبر باید به سؤالات آژانس پاسخ دهد تا در نوامبر، آژانس گزارش خود را بر اساس پاسخ های ما به شورای حکام ارائه دهد.دو روز پیش نمایندگان آژانس آمدند. معاون پادمانی البرادعی و مدیر پادمان آمدند و در جلسه ای حدود و ثغور کار را مشخص کردیم.وآقایان با رضایت رفتند.

اما مطلبی که در کشور ما حائز اهمیت است بحث تصمیماتی است که در این خصوص گرفته می شود. تصمیمات شخصی و فردی نیست. یعنی از بالاترین مقامات کشور تا پایین ترین به نحوی مرتبط با این مساله و درگیر با آن هستند. البته به اندازه تعداد مقامات، ما طیفی از آراء ونظرات داریم اما با این حال در مجموع مسئولین کشور به یک اجماع رسیدند . باید بدانید هر تصمیمی که گرفته شود به اندازه کافی «چکش کاری» شده است. این تصمیم منتج از مباحثات و حتی آرای مردمی است که در رسانه ها منتشر شده است. لذا امیدوارم که خداوند متعال هر آنچه را به مصلحت کشور است پیش بیاورد. حضرت امام (ره) فرمودند: که ما مکلف به تکلیف هستیم. البته حکمت و تدبیر هم نیاز داریم ودر آخر به خداوند توکل کنیم. مسئولین این جور مسئله را تبیین کرده اند که گزینه مسالمت آمیز اجرا شود.گزینه ای که مملکت را در معرض خطر قرار ندهد. البته یک کشور بیدار خودش را برای بدترین حالت آماده می کند. ما برای بدترین گزینه هم خود را آماده کرده ایم. اما سعی می کنیم با مسالمت مساله حل شود. ما به گونه ای عمل می کنیم که ملت بداند نظام و حکومت در جهت مصلحت مملکت پیش می رود. یعنی نظام و حکومت نمی خواهد مثل صدام بدون منطق ودلیل در مقابل جامعه جهانی بایستد.نه! ما داریم فعالیت صلح آمیز می کنیم. به دنیا هم اعلام کردیم. درها را باز گذاشتیم . بیایید ببینید ما فعالیت صلح آمیز داریم. غنی سازی را هم داریم. و از آن هم عدول نخواهیم کرد. اینها حق یک کشور است.

نکته دیگراینکه ایران از نظر رابطه حکومت و ملت با عراق فرق می کند. در عراق یک مجسمه از صدام بود که انداختند و گفتند تمام شد. اما در ایران حکومت و ملت در هم امتزاج دارند. مطلب دیگر نیروهای مسلح ماست که اصلا قابل قیاس با عراق نیست.

دنیا هم آمادگی آن را ندارد که یک ماجراجویی کابویی دیگر را ببیند. این خلاصه ای از مسابل مربوط به پروتکل بود که خدمتتان عرض کردم . آماده ام تا به سوالات عزیزان در حدی که مقدور است پاسخ دهم:

سوال: اولین سوال بحث ماهیت آژانس است . آژانس چقدر درعرصه بین المللی تاثیرگذار است . بحث دیگر بحث اختیار نمایندگان دولتهاست . آیا آنها فقط صرفا منتقل کننده مواضع پایتخت هستند یا از اختیارات لازم نیز برخوردارند؟

جواب:آژانس بین المللی انرژی اتمی تنها مرجع جهانی است که می تواند تعیین کند که کدام دولت مقاصد غیر صلح آمیز را دنبال می کند. هیچ کشوری نمی تواند این ادعا را کند .

دیگراینکه، آژانس به هیچ کس چک سفید نداده که شما بیگناه هستید. خدمتتان عرض کنم که بخشی از فشاری که روی ایران است سیاسی است. و بخشی هم به این خاطر است که آمریکا و غرب نمی خواهند فناوری کشتار جمعی یک امر عادی و قابل نشری شود . یعنی الان کشورهایی هم که در مدار آمریکا هستند به میزانی تحت فشار قرار دارند و حتی آقای البرادعی به تازگی اعلام کرد که از این به بعد فعالیت های غنی سازی به صورت کنسرسیوم انجام گیرد.

اما درخصوص نمایندگان آژانس؛ نمایندگان ما وقتی چارچوب نظام را درک کرده باشند عملا فعال ما یشاء هستند. کسی به من نگفت چطور تصمیم بگیرم. من خودم به خاطراهمیت مساله به پایتخت زنگ زدم و گفتم می خواهم اینطور تصمیم بگیرم. و الا در دو شورای قبلی ضرورتی نمی دیدم و خودم تصمیم گرفتم و نتیجه اش هم مطلوب بود. در اینجا هم اگر خودم تصمیم می گرفتم هیچ مسئله ای نبود.

سوال: شما در سخنانتان از بدسلیقگی و قصورات ایران نام بردید ، در این باره توضیح بیشتری بفرمایید؟

جواب: بله، برای مثال در سال 1991 ما از کشور چینkg 1800 کیلو اورانیوم وارد کردیم. و ما این را اعلام نکرده بودیم .بایستی اعلام می کردیم. آژانس گفت، چرا اعلام نکردید. ما دیدیم در مقررات بند 95 می گوید که اگر اورانیوم وارداتی «میزان موثر» آن با تعریفی که دارد.اگر کمتر از 1000 گرم باشد نیازی به اعلام نیست. اورانیومی که از چین وارد کردیم میزان موثرش gr1300 بود . مشابه این قصورات را داشتیم . مثال دیگر اینکه به تست های آزمایشگاهی که دانشجویان با همکاری آژانس کار کرده بودند و به صورت مقاله هم منتشر شده بود،اشکال وارد کردند که چرا از قبل آن را اعلام نکردید. ما هم گفتیم که اگر مقاصد نادرست داشتیم که آن را به صورت مقاله منتشر نمی کردیم.

سوال: بحث خروج از NPT تا چه حد صحیح است . و تبعات خروج از آن برای ایران چیست؟

جواب: به نظر ما NPT یک معاهده تبعیض آمیز است. چرا که این معاهده حدود 35 سال پیش نوشته شده و آن زمان کشورهای جهان سوم در وضعیتی نبودند که بتوانند از موضع خودشان دفاع کنند. امروزه معاهدات به آن صورت تبعیض آمیز نیست. و کشورهای جهان سوم بیدار شده اند. در معاهده NPT پنج کشور دارای سلاح هسته ای را مجزا کرده اند. وقتی هم این معاهده نوشته شد سال 1965 بود در آن زمان گفتند کسی که قبل از سال 1966 بمب منفجر کرده بیاید در کلوپ و بعد از آن کسی حق ندارد. لذا این معاهده در اصل تبعیض آمیزاست . اما اعتقاد نظام جمهوری اسلامی این است که هر معاهده ای در جهت تثبیت صلح جهانی باشد، در راستای منافع ملی اوست، به همین خاطر معاهده عدم استفاده از سلاح های شیمیایی را امضاء کردیم. با وجودی که توان تولید آن را داشتیم اما متعهد شدیم که تولید نکنیم. حتی در آنجا بازرسی چالشی است، یعنی یک کشور می تواند ادعا کند که ایران سلاح شیمیایی دارد، اما اگر آمدند و معلوم شد دروغ گفته آن کشور از اعتبار ساقط می شود و نمی تواند هر دفعه بگوید ایران سلاح شیمیایی تولید می کند . ما معاهده CTBT را امضاء کردیم و متعهد شدیم که آزمایش هسته ای نکنیم. لذا ما NPT را در راستای صلح جهانی و منافع ملی خودمان می دانیم . و به همین جهت هیچ گاه به فکر آن نبودیم که از آن خارج شویم. اما اگر غرب بخواهد بدون دلیل و بدون توجیه و فقط برای منافع سیاسی خودشان فشار بیاورند و راه چاره ای نداشته باشیم آن وقت ماندن در معاهده معنا ندارد. برای این که بند 10 معاهده گفته که اگر کشوری منافع ملی اش به مخاطره بیفتد می تواند از معاهده بیرون برود.

سوال: سوال بعدی در مورد بکارنگرفتن اساتید حقوق است. آیا این مساله صحت دارد ؟

جواب: واقع اش آن است ما به میزانی که فعالیت مهندسی کردیم. به همان میزان حقوقی و سیاسی نکردیم . دستگاهها با هم آن طور که باید هماهنگ نبودند. بعد هم اینها مسائل حقوقی بغرنجی دارد . ما از لحاظ حقوقی این کمبود را احساس می کنیم. کمتر کسی هست پروتکل الحاقی را مطالعه حقوقی عمیق کرده باشد. پروتکل الحاقی 18 بند بیشتر ندارد. وقتی می گویم مطالعه حقوقی عمیق، منظور بحث مفصل در مورد آن است. من در یکی از جلسات شورای حکام که درباره کره شمالی بود کلمه «shall» و «will» را که هر دو به معنای «باید » است اما از لحاظ حقوقی تفاوت دارند را اشتباه بکار بردم. «shall» الزام آور است اما «will» اختیاری است. و من متوجه این تفاوت حقوقی نبودم . تا این حد باید مواظب بود، زیرا هر چیزی را به راحتی نمی شود امضاء کرد.

سوال: چرا درجامعه ما اهل مطبوعات این مساله را تا آستانه بحران بالا بردند. آیا برای این قضیه نظارتی وجود نداشت یا سیاست دولت این بود؟

جواب: من فکر می کنم نفس مباحثات و ارائه آرای متنوع امری پسندیده باشد. اما باید توجه داشت که جو سازی نشود. در این قضایا اگر جایی جو سازی شده باشد خیلی به نفع مملکت نبود. ضمن اینکه به قول “فریدمن” در ایران چیزی مخفی نمی ماند. فریدمن مقاله ای نوشت به این مضمون که اروپایی ها خیلی هم در ایران نیازی به جاسوس ندارند.

یک دور مطبوعات و سایتهای فارسی زبان را نگاه کنید. تقریبا هر آنچه را بخواهید پیدا می کنید. من یکی دو تا از این سایتها را نگاه کردم و به یک سری مطالب برخوردم که فقط من و چند نفر دیگر مطلع بودند و علی القاعده نبایستی کس دیگری خبر می داشت. اما با کمال تاسف دیدم فریدمن راست می گوید.

واقعا جا دارد که آحاد ملت ما قبل از آنکه به فکر منفعت شخصی خودشان باشند به فکر منافع ملی باشند. برخی اطلاعات هست که نباید رایگان عرضه کرد . باید ما با این اطلاعات معامله و داد و ستد سیاسی کنیم. اگر این مطلب رعایت نشود داد و ستدی صورت نمی گیرد. این امر پسندیده ای نیست. شما ببینید همین آقای فریدمن که نویسنده نیویورک تایمز است و چند نویسنده دیگر زمانی که کلینتون رئیس جمهور بود مطابق طرز فکر کلینتون می نوشتند و حالا که بوش رئیس جمهوراست جور دیگری می نویسند. البته خیلی هوشمندانه می نویسند و فضا را مساعد می کنند. مطبوعات ما هم باید به این مساله توجه کنندو منافع ملی را مقدم بر مسائل دیگر قرار دهند.

سوال: اخیراً آقای البرادعی گفته که ایران باید فعالیت های نطنز را خاتمه بدهد.شما می توانید اطلاعاتی درباره مراکز هسته ای ایران بیان فرمایید؟

جواب: ما مراکز هسته ای خود را باید اعلام کنیم. در پروتکل الحاقی از ما می خواهند که تاسیسات غیر هسته ای را که به نحوی با فعالیت های هسته ای مرتبط هست را اعلام کنیم. در مقررات پادمان تاسیسات دارای فعالیت هسته ای را باید اعلام کنیم. ما در اصفهان – کرج – نطنز- بناب- اراک و تهران تاسیسات و آزمایشگاه داریم.

آقای البرادعی در مقامی نیست که بگوید ایران فعالیت خود را متوقف کند. در قطعنامه آمده بود که ایران برای جلب اعتماد بین الملل تا زمان امضای پروتکل الحاقی فعالیت های خود را متوقف کند. شاید ایشان آن را بیان کرده باشد. و الاّ نمی شود کشوری را علیرغم میل باطنی اش از فعالیت های هسته ای بازداشت. اینجا خط قرمز است و این با معاهده NPT هم سازگار نیست . حتی پروتکل الحاقی هم حق استفاده صلح آمیز را به رسمیت شناخته است.

سوال: آیا ایران می تواند با مانور بر مسئله اسرائیل امتیازی بگیرد. واکنش آژانس در این باره چه خواهد بود؟

جواب: اسرائیل عضو NPTنیست . هیچ تعهدی برای خودش ایجاد نکرده است. پاکستان و هندوستان هم همین طورند. هیچ تعهدی نداده اند. با این تفاوت که پاکستان و هند بمب خودشان را منفجر کرده اند اما اسرائیل منفجر نکرده است.

اسرائیل تا حالا به صورت رسمی نگفته که من بمب اتم دارم. هر چند مسئولین اسرائیل بعد از کناره گیری این را اعلام کرده اند. اما رژیم اسرائیل آن را رسما اعلام نکرده است. در بعد سیاسی این معیارهای دوگانه ای است که در جهان هست. اسرائیل در مدار آمریکاست. در نتیجه فشاری را هم متحمل نمی شود. آمریکا از اسرائیل حمایت می کند.

سوال: فایده خروج اعتراض آمیز شما از جلسه چه بود؟

جواب: ما می خواستیم این قطعنامه بدون رای گیری تصویب شود. ما بیانیه جمهوری اسلامی را اعلام کردیم. گفتیم که با این قطعنامه مخالفیم و خواهان انتشار بیانیه جمهوری اسلامی به عنوان سند هستیم که همین طور هم شد. و این خروج ما یک اعتراض مضاعف بود که تا حالا در آژانس اتفاق نیفتاده بود. سوال: شما فکر نمی کنید که امضای پروتکل با این همه خون شهدا که برای صیانت از مملکت اسلامی ریخته شد تضاد داشته باشد؟ جواب: ببینید، خیلی از پروتکل های دیگر را هم که امضاء می کنیم همین طور است. چرا ما آنها را امضاء کردیم. توجه داشته باشید هر معاهده ای بخشی از حاکمیت ملی شما را از شما می گیرد. اما چون یک ما به ازاء دارد شما می گویید این بخش از حاکیمت را می دهم یعنی اجازه می دهم که بازرسی کنند و این یعنی محدود شدن حاکمیت ملی ما. درعوض از فواید و نتایج نظم جهانی و امتیازات آن معاهده استفاده می کنیم. جامعه جهانی مثل یک کشور است که قانون دارد و این قوانین نسبت به افراد مداخله جویانه است. اما در مجموع نظم اجتماعی را به وجود می آورد. وقتی این آقایان آمدند از نظنز دیدن کردند یک نمایشگاهی از قطعات سانتریفیوژ بر پا کرده بودیم. این بازرسان گفتند: آقایان این نمایشگاه را جمع کنید. اگر یک مهندس باهوش و با تجربه در این نمایشگاه بگردد اطلاعاتی را کسب می کند که اگر ده ها سال در کتابخانه ها بگردد نتواند به دست آورد. و ما نمی خواهیم این اتفاق بیافتد. این است که برای زندگی در جهانی این چنین، کشورها باید به معاهدات بین المللی احترام بگذارند تا بشود در کنار یکدیگر زندگی کرد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان