ماهان شبکه ایرانیان

مبلّغان و مهدویّت

مهدویت استمرار نبوت و بقیّه امامت است. بنابراین تمام وظایفی که شیعه در برابر امامت دارد، در مورد آخرین راهنمای آسمانی هم بر عهده اوست. تمام نیازهایی که بشریت به رهبر آسمانی دارد، نسبت به ساحت حضرت مهدی و امام زمان علیه السلام هم صادق است.

مهدویت استمرار نبوت و بقیّه امامت است. بنابراین تمام وظایفی که شیعه در برابر امامت دارد، در مورد آخرین راهنمای آسمانی هم بر عهده اوست. تمام نیازهایی که بشریت به رهبر آسمانی دارد، نسبت به ساحت حضرت مهدی و امام زمان علیه السلام هم صادق است.

عقیده شیعه درباره امام زمان علیه السلام برای بسیاری از مردم جهان و حتی برای برخی شیعیان در هاله ای از ابهام قرار دارد، تبیین این عقیده بدون هر گونه کاهش و افزایش وظیفه ای است که بر عهده مبلغان گرامی و عموم معتقدان به امامت است.

مهدویت در عقل، فطرت، قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام جایگاهی خاص دارد. مهم آن است که این جایگاه برای بشریت امروز ترسیم گردد.

نیاز به رهبری الهی

انسان نسبت به موضوع مهم امامت و رهبری، در برابر یک سه راهی قرار گرفته است.

1. پذیرش امامت و رهبری منصوب از سوی خدا و اولیای الهی؛

2. پذیرش رهبری و فرماندهی قدرتمندان ستمگر داخلی و خارجی؛

3. اعلام بی نیازی از هر گونه پیشوا و رهبر زمینی و آسمانی.

راستی در این «سه راهی مرگ و زندگی» راه نجات و رهایی کدام است؟

آیا بشر می تواند بدون حاکم و سلطان و رئیس و زمامدار و امام و پیشوا زندگی اجتماعی خویش را اداره کند؟ آیا پذیرش و تسلیم در برابر کسانی که با قدرت نظامی یا قدرت تبلیغاتی و رسانه ای و یا به دلیل ترکیبی از قدرت اقتصادی و رسانه ای و نظامی بر سرنوشت جامعه حاکم می شوند، منطقی و معقول است؟

عقیده شیعه در مسئله امامت و از جمله در مورد امام زمان علیه السلام این است: امامت، مقامی آسمانی است که باید از سوی آفریننده هستی به کسی داده شود و پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در عصر خویش دوازده پیشوای پس از خود را به جامعه بشری معرفی کرده است. ایمان در عالی ترین اوج، دانش در حدّ تأمین تمام نیازهای فکری، اخلاقی و رفتاری بشریت، و پارسایی و تقوا در مرز عصمت و دوری از هر گونه گناه بزرگ و کوچک، از ویژگیهای پیشوایان آسمانی است.

از دیدگاه شیعه، مسئله رهبری جامعه بشری در طول تاریخ و در زمان ما و آینده بشریت هیچگاه با انتخاب از پایین حل نشده و نخواهد شد، رهبری بخشی از دین الهی است که مثل دیگر معارف و احکام و قوانین الهی باید از سوی خداوند به بشریت ابلاغ و اعلام گردد.

سیوطی نویسنده تفسیر «الدر المنثور» از دانشوران بزرگ اهل سنت می گوید:

«لَمّا کانَ یَوْمُ غَدیرِ خُمٍّ ـ وَ هُوَ یَوْمُ ثَمانِی عَشَرَ مِنْ ذِی الْحَجَّةِ ـ قالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ فَاَنْزَلَ اللّه ُ: «اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ»؛ روز غدیر خم ـ که هیجدهم ذی حجه است ـ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست. پس از آن این آیه نازل شد که «الیوم اکملت لکم دینکم.»

مهدویت در تفکر شیعی تداوم امامت، مکمّل رسالت و بخشی از شریعت و شرط اجرای کامل عدالت در جهان بشری است.

نظام رهبری الهی

مهدویت در تفکر شیعی پس از امام حسن عسکری علیه السلام اعلام نشده است؛ بلکه نظام رهبری الهی توسط خود رسول اعظم صلی الله علیه و آله و در زمان آن بزرگوار بارها و با عبارتهای گوناگون یادآوری گردیده است و حتی پیامبران قبلی نوید ظهور مصلح جهانی را داده اند.

در مسند احمد بن حنبل آمده است. که مسروق گفته ما نزد عبداللّه بن مسعود صحابی معروف نشسته بودیم. او به ما قرآن آموزش می داد. مردی به وی گفت: ای ابا عبدالرحمن! آیا از پیامبر پرسیدید این امت چند خلیفه خواهد داشت؟ عبداللّه بن مسعود گفت: از روزی که به عراق آمده ام کسی غیر از تو این موضوع را نپرسیده است. سپس گفت: آری ما از این موضوع سؤال کردیم، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «یَمْلِکُ هذِهِ الاُْمَّةَ اِثْنا عَشَرَ خَلیفَةً کَعِدَّةِ نُقَباءِ بَنی اِسْرائیل؛ دوازده خلیفه به شماره نقبای بنی اسرائیل زمام کار این امّت را به دست خواهند گرفت.»

کامل ترین و بارزترین نقطه معرفی امامت و مهدویت در زندگی رسول اعظم صلی الله علیه و آله در جریان سفر تاریخی حجة الوداع، غدیر خم و در حضور انبوه حاجیان مسلمان بوده است.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این خطبه با عبارات گوناگون از حضرت مهدی علیه السلام یاد کرده است: «مَعاشِرَ النّاسِ! اَلنُّورُ مِنَ اللّه ِ عَزَّ وَجَلَّ مَسْلُوکٌ فِیَّ ثُمَّ فی عَلِیُّ بْنِ اَبی طالِبٍ ثُمَّ النَّسْلِ مِنْهُ اِلَی الْقائِمِ الْمَهْدی الَّذی یَأْخُذُ بِحَقِّ اللّه ِ وَ بِکُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا؛ هان، ای مردم! آن نور خدایی [که خداوند فرموده آمَنُوا بِاللّه ِ وَ رَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذی اَنْزَلَ مَعَهُ...] در من نهاده شده و پس از من در علی بن ابی طالب علیهماالسلام و نسل او تا مهدی قائم علیه السلام قرار دارد. او که حق خدا و تمام حقوق ما را باز می ستاند.»

در مورد دیگر فرمود:

«مَعاشِرَ النّاسِ! من امر امامت و خلافت را در نسل خود تا روز قیامت باقی می گذارم. آنچه مأمور به تبلیغ آن مهدویت در تفکر شیعی تداوم امامت، مکمّل رسالت و بخشی از شریعت و شرط اجرای کامل عدالت در جهان بشری است

بودم گفتم؛ برای حاضران و غائبان و آنها که هستند و نسلهایی که می آیند، حجّت باشد. حضار به غائبان برسانند، و پدران به فرزندان ابلاغ کنند.

و به زودی امامت را پس از من عده ای به عنوان پادشاهی به ظلم و زور غصب می کنند. خداوند متجاوزان و غاصبان را لعن کند.»

باز در فرازی از خطبه غدیر فرمود:

«مَعاشِرَ النّاسِ! اَلا وَ اِنّی رَسُولٌ وَ عَلِیٌّ اَلاِْمامُ وَالْوَصِیُّ مِنْ بَعْدی وَالاَْئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُه؛ هان ای گروه مردم! بدانید من پیامبرم و علی امام و وصی پس از من است و امامان پس از او، فرزندانش خواهند بود.»

«اَلا اِنَّ خاتِمَ الأَْئِمَّةِ مِنّا الْقائِمُ الْمَهْدی؛ بدانید خاتم امامان از ما قائم مهدی خواهد بود.»

«اَلا اِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدّینِ؛ اوست که بر همه ادیان پیروز خواهد شد.»

«اَلا اِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ؛ بدانید اوست که از ظالمان انتقام خواهد گرفت.»

«اَلا اِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَ هادِمُها؛ بدانید اوست که دژها را فتح کند و ویران نماید.»

«اَلا اِنَّهُ غالِبُ (قاتل) کُلِّ قَبیلَةٍ مِنْ اَهْلِ الشِّرْکِ وَ هادیها؛ اوست که بر هر قبیله از اهل شرک پیروز خواهد شد و هدایت خواهد کرد.»

«اَلا اِنَّهُ الْمُدْرِکُ بِکُلِّ ثارٍ لاَِوْلِیاءِ اللّه ِ؛ اوست که از خون تمام اولیاء اللّه انتقام خواهد گرفت.»

«اَلا اِنَّهُ النّاصِرُ لِدینِ اللّه ِ (عَزَّوَجَلَّ)؛ اوست که دین خدای را یاری خواهد کرد.»

«اَلا اِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَمیقٍ. اَلا اِنَّهُ یَسِمُّ کُلَّ ذی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ کُلَّ ذی جَهْلٍ بِجَهْلِهُ؛ اوست که از دریایی ژرف آب بر می دارد. فضیلت هر کس را می شناسد و نادانی هر نادان را می نماید.»

«اَلا اِنَّهُ خِیَرَةُ اللّه ِ وَ مُخْتارُهُ؛ او انتخاب شده و برگزیده خداست.»

«اَلا اِنَّهُ وارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَالْمُحیطُ بِکُلِّ فَهْمٍ؛ او وارث هر دانش و آگاه از هر درک و فهم است.»

«اَلا اِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ وَالمُشَیِّدُ لاَِمْرِ آیاتِهِ؛ او از خدای خویش خبر می دهد و آیات او را بر می افرازد و استوار می دارد.»

«اَلا اِنَّهُ الرَّشیدُ السَّدیدُ؛ او راهیافته و استوار است.»

«اَلا اِنَّهُ الْمُفَوَّضُ اِلَیْهِ؛ او کسی است که کارها به او سپرده شده است.»

در ادامه می فرماید:

«آگاه باشید، پیشینیان به او بشارت داده اند، او حجّت باقی الهی است که پس از او حجتی نخواهد بود. و هیچ حقی نیست مگر اینکه با اوست و هیچ نوری نیست مگر نزد اوست. هیچ کس بر او پیروز نخواهد شد و هیچ کس علیه او یاری نخواهد شد.»

«اَلا اِنَّهُ وَلِیُّ اللّه فی اَرْضِهِ وَ حُکْمُهُ فی خَلْقِهِ وَ اَمینُهُ فی سِرِّهِ وَ عَلانِیَتِهِ؛ بدانید، او ولیّ خدا در زمین است و داور خدا در میان خلق و امین الهی در پیدا و پنهان.» خطبه غدیر که طولانی ترین خطبه نقل شده از رسول خداست، جامع ترین منشور عقیدتی، فقهی، اخلاقی و عالی ترین رهنمودهای سیاسی پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله محسوب می شود.

مهدویت در این خطبه جایگاه بلندی دارد و آغاز امامت و پایان آن، یک جا اعلام شده است.

موضع گیری مردم در برابر مهدویت

همان گونه که انسانها در پذیرش ولایت علوی سه گونه موضع گیری دارند:

1. انکار ولایت علوی؛

2. شک در ولایت علوی؛

3. قبول ولایت علوی،

در مسئله مهدویت هم بشر همین سه نوع موضع گیری را داشته و خواهد داشت.

برخی ولایت مهدوی و وجود امام منصوب از سوی خدا و پیامبر را انکار می کنند.

برخی در حال شک و تردید نسبت به این مسئله سرنوشت ساز زندگی می کنند. و گروهی محدود، رهبری الهی و اجتماعی مهدی آل محمّد صلی الله علیه و آله را پذیرفته و برای تحقق آن تلاش می کنند.

وظایف مبلّغان

مبلّغان دین در زمینه مهدویت هم، چون توحید و عدل و امامت و مسئله رستاخیر و قیامت وظایفی بزرگ بر عهده دارند: خودسازی، اصلاح عقیدتی، اخلاقی، اصلاح قوانین، نهادها و رفتارها و ساختارهای اجتماعی براساس اهداف مهدوی، رسالت بزرگ همه معتقدان به مصلح آسمانی است.

مبلّغان با آگاهی از قرآن و سخنان پیامبر بزرگوار باید مهدویت را به عنوان یک عقیده اسلامی به جهان بشریت و فرق مختلف مسلمان برسانند و زمینه ظهور آن عزیز را فراهم آورند.

ـ دفاع عقلانی از شبهات مخالفان؛

ـ گسترش معرفت مهدوی؛

ـ اطاعت مهدوی؛

ـ ولایت مهدوی؛

ـ محبت مهدوی؛

ـ عدالت مهدوی؛

ـ زیارت مهدوی؛

ـ ترسیم اهداف و آرمانهای امام عصر علیه السلام ، وظیفه پیروان آن بزرگوار در دنیای امروز است.

تربیت نیروهای مؤمن به اهداف و آرمانهای آن بزرگوار و سازماندهی آنان در کل جهان و کمک به خودسازی برای یاری و کمک به آن پیشوای نور، بخشی از وظایف مبلغان و سربازان جبهه فرهنگی اسلام است.

پیامبران و امامان و همه اولیای الهی جز با یاری خدا و بندگان صالح او پیروز نمی شوند؛ از اینرو روشهای یاری امام زمان علیه السلام را باید به نسل امروز و فردا آموخت.

مبلغان گرامی باید راهکارهای یاری و نصرت آن بزرگوار را برای بشریت ترسیم کنند و براساس اهداف آن بزرگوار شیوه های عمل را انتخاب نمایند.

وظایف انسانها نسبت به امام زمان علیه السلام و عموم اولیای الهی دو بعد مثبت و منفی دارد و شامل بایدها و نبایدهاست. مبلغان گرامی باید با کمک اندیشمندان حوزه و محققان دنیای اسلام فهرست بایدها و نبایدهای مربوط به ساحت قدس مهدوی را استخراج کنند و خود قبل از دیگران به یاری امام عصر برخیزند.

«بایدها» نسبت به خدا و اولیای الهی عموما عبارت است از:

1. ایمان به خدا (امام نماینده خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله در جهان هستی است)؛

2. ایمان به رسول خدا و پیامبران الهی؛

3. ایمان به اوصیای پیامبران؛

4. ایمان به کتب آسمانی؛

5. ایمان به ملائکة اللّه ؛

6. ایمان به روز قیامت؛

7. معرفت اولیاء اللّه ؛

8. تسلیم در برابر داوری اولیای الهی؛

9. پرداخت سهم امام؛

10. اقرار به فضائل امامان؛

11. ذکر مناقب امامان؛

12. طرفداری از پیشوایان اهل بیت علیهم السلام ؛

13. اقتدای عملی در زندگی به امامان؛

14. کتمان اسرار پیشوایان؛

15. انجام مستحبات به نیابت از امامان، (حج، عمره، زیارت، صدقه، نماز مستحبی و...)؛

16. حفظ ارتباط با امام؛

17. دعا و نیایش برای پیروزی آنان و درود و صلوات و سلام بر آنان؛

18. بیعت با پیشوایان حق؛

19. دوستی با دوستان آنان؛

20. اعلام برائت و نفرت از دشمنان ایشان.

در برابر، «نبایدهایی» وجود دارد که توضیح آن برای شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام و عموم بشریت ضروری است و مبلّغان گرامی باید نمونه های امروزی این معارضه و مبارزه با امام عصر علیه السلام را بر جامعه تشریح و تبیین کنند.

1. انکار اولیای الهی در زبان و عمل؛

2. شک در مقام اولیای الهی در زبان و عمل؛

3. اعتراض به اولیای الهی در خودسازی، اصلاح عقیدتی، اخلاقی، اصلاح قوانین، نهادها و رفتارها و ساختارهای اجتماعی براساس اهداف مهدوی، رسالت بزرگ همه معتقدان به مصلح آسمانی است

سخن و سیره؛

4. جهل و ناآگاهی نسبت به آنان؛

5. افتراء و دروغ بستن بر ایشان؛

6. هتک احترام آنان؛

7.ادعای دروغین نیابت آنان؛

8. غصب حقوق شرعی آنان؛

9. افشای اسرار اهل بیت علیهم السلام ؛

10. کمک به دشمنان امام زمان و دیگر اولیاء اللّه .

نشناختن امام زمان و انکار و تردید یا مخالفت با آن بزرگوار، ریشه همه مفاسد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی امروز جهان و پیدایش جاهلیت نوین است.

در روایت نبوی دو موضوع سبب مرگ جاهلی «میتةً جاهلیةً» شناخته شده است:

1. نداشتن امام و نشناختن و انکار پیشوای الهی؛

2. نوشیدن شراب و میگساری.

خداوند دو حجّت برای راهنمایی خلق قرار داده است. کسی که امام زمان خویش را نشناسد، از حجت و راهنمای بیرونی خویش را محروم کرده است و کسی که مشروب می نوشد خود را از حُجّتِ درونی «عقل» بی بهره می سازد. باید توجه داشت که «مهدی گریزی» همان اندازه عاقلانه است که عقل ستیزی! قبول نداشتن امام و نشناختن و شکّ در وجود او همان اندازه برای «جامعه» زیان بار است که نداشتن عقل و خرد برای هر فرد از افراد جامعه بشری. والسلام.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان