بشر در قرن حاضر وارد عصر نوینی از فناوری شده که به سرعت زندگی اجتماعی او را دست خوش تغییر و تحوّل نموده است. این ابزارهای نوین ارتباطی، اطلاع رسانی و نیز فرایندهای نوین در عرصه علم و فناوری، که کل ساحت های زندگی بشری را احاطه نموده اند، از یک سو، موجب افتخار و غرور بشرند و از سوی دیگر و با نگاهی عمیق تر، اگر در خدمت فرهنگ ملّی قرار نگیرند، زنگ خطری هستند برای بشر و آینده حیات او را تهدید می کنند.
بی شک، در هیچ دوره ای از تاریخ بشر جریان اطلاع رسانی همانند امروز سریع و گسترده نبوده است. به همین دلیل، برخی از مهم ترین ویژگی های این دوره تاریخی را سرعت، گسترش و اهمیت فوق العاده اطلاعات دانسته، دوره معاصر را «عصر انفجار اطلاعات» نامیده اند. به راستی، امروز وفور اطلاعات و حضور گسترده آن ها در همه جا و همه وقت، حیرت آور است. اکنون هر کس در هر مکان، می تواند تنها با گرفتن یک شماره تلفن با شخص مورد نظر خود در هر جای دیگری از جهان مستقمیا ارتباط برقرار نماید؛ مثلا، یک افریقایی با نگاه به صفحه اول روزنامه خود، خبرهای مربوط به تمام جهان را بخواند، یک اروپایی با روشن کردن تلویزیون خود، مناظر زیبای طبیعی و یا اقوام بدوی افریقا را تماشا کند و بالاخره، یک امریکایی به وسیله رایانه شخصی خود، از آخرین تحقیقات انجام شده در مراکز تحقیقاتی اروپا، ژاپن و یا هر جای دیگر آگاه شود.
امروز در پرتو توسعه فرایند اطلاع رسانی، اطلاعات نه تنها در مراکز معیّنی قابل دست رسی هستند، بلکه حتی از درهای بسته و دیوارهای ضخیم خانه ها نیز به داخل آن ها نفوذ می کنند. تمام امواج صوتی و نوری اطراف ما، حامل پیام ها و اطلاعات هستند و هیچ جایی از نفوذ آن ها در امان نیست.
اطلاعاتی که از طریق رسانه های جمعی به دست مردم می رسند، آن ها را با دنیای اطرافشان آشنا می سازد، بر دانش و آگاهی آن ها می افزاید و آن ها را با آداب، رسوم و فرهنگ ملت های دیگر آشنا می کند. رسانه های گروهی انسان ها را به سرعت، در جریان مسائل عمده روز قرار می دهند: اتفاقات و رویدادهای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و هنری و مانند آن ها ... . علاوه بر خبررسانی، رسانه های گروهی از طریق ارائه تفسیر رویدادها و حوادث و پخش مطالب دلخواه، می توانند به روشنگری مردم بپردازند و آن ها را به تصمیم گیری های مطلوب هدایت نمایند. رسانه ها می توانند در خدمت رشد و شکوفایی دینی و فرهنگی ملت ها قرار گیرند و به بالندگی معنوی آن ها کمک نمایند.
این یک طرف قضیه است. طرف دیگر قضیه، چهره خطرناک و زیانبخش رسانه های گروهی است. رسانه های گروهی، همان گونه که می توانند در خدمت ملت و حاکمیت و اشاعه ارزش ها، نمادها و هنجارهای ملّی و دینی باشند، می توانند فوق العاده خطرناک بوده، جامعه و ملتی را به ورطه سقوط و منجلاب فساد و تباهی بکشانند و با ترویج فرهنگ بیگانه، در تضعیف ارزش ها، هنجارهای ملّی، دینی و تقویت ارزش ها و نمادهای بیگانه، فرهنگ سازی کنند. به عبارت دیگر، از جمله نقش های رسانه های ارتباط جمعی می تواند از یک سو، فرهنگ سازی و نهادینه کردن فرهنگ ملّی و دینی باشد و از سوی دیگر، فرهنگ سوزی و نهادینه کردن فرهنگ بیگانه در کشور!
از این رو، بر متولّیان فرهنگی کشور فرض است که با اتخاذ سیاست ها درست و بجا، رسانه های ارتباط جمعی، اعم از رسانه های دیداری، شنیداری و مکتوب را با رسالت خطیر فرهنگی، ملّی و دینی خود آشنا نمایند. در مقابل، رسانه ها نیز با توجه به رسالت خطیر خویش، در خدمت فرهنگ ملّی و دینی این مرز و بوم قرار گیرند و در مقابل هجمه بی امان و شبیخون فرهنگی دشمن به کیان این فرهنگ و ملت، از دستاوردهای عظیم فرهنگی ملّی خویش دفاع نمایند.والسلام