ماهان شبکه ایرانیان

سعد بن عبدالله اشعری قمی آیت درایت

سعد از خاندان بزرگ اشعری به شمار می رفت. خاندانی که نیای بزرگش به «مالک بن عامر» می رسید. وی همزمان با طلوع خورشید اسلام، به مدینه شتافت و پس از دیدار با پیامبر اسلام(ص) و شنیدن سخنانش به دین اسلام گروید.

ستارگان حرم

خاندان سعد

سعد از خاندان بزرگ اشعری به شمار می رفت. خاندانی که نیای بزرگش به «مالک بن عامر» می رسید. وی همزمان با طلوع خورشید اسلام، به مدینه شتافت و پس از دیدار با پیامبر اسلام(ص) و شنیدن سخنانش به دین اسلام گروید.

مالک به مرور زمان با رهنمودهای خود، بستگانش را نیز با اسلام آشنا ساخت.

مالک بن عامر آنقدر مورد لطف نبی مکرم اسلام قرار گرفت و خدماتش آنچنان چشمگیر بود که پیامبر در حق او و قومش دعای خیر کرد و فرمود: «اللهم اغفر للاشعرین; خدایا اشعری ها را مورد لطف و رحمت خود قرار بده ».

از این خاندان پاک، بزرگان و فقیهان نام آوری پا به عرصه جهان اسلام گذاشته و عالم تشیع را از وجود خویش بهره مند ساختند. [«سعد بن عبدالله اشعری »] یکی از این پاکان و راویان نور است که در این مقاله به شناساندن چهره پر فروغش می پردازیم. هر چند فاصله زمانی ما بیش از چندین قرن و اطلاعاتمان در مورد وی بسیار اندک است; ولی:

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید

سعد را بشناسیم

سعد بن عبدالله اشعری قمی ابوالقاسم، آخرین دانشمند نامدار از خاندان بزرگ اشعری بود که در اواخر سده سوم چشم از جهان بر بست. او از جمله راویانی است که اکثر علماء رجالی به تعریف و تمجید او پرداخته اند.

شیخ طوسی در باره اش می نویسد:

سعد بن عبدالله قمی مکنی به ابوالقاسم، دارای جلالت قدر بود و احادیث بسیاری از او نقل شده است. وی تصانیف فراوان دارد و دانشمندی موثق است.

شیخ نجاشی نیز معتقد بود; ابوالقاسم سعد بن عبدالله بن ابی خلف اشعری قمی، رئیس این طائفه، فقیه و چهره سرشناس آنها است. او احادیث زیادی از عامه شنیده و در جستجوی حدیث، به نقاط مختلفی مسافرت کرد و با افراد مشهور از اهل سنت مانند: حسن بن عرفه، محمد بن عبدالملک دقیقی، ابوحاتم رازی، عباس برفقی ملاقات کرد. پدرش عبدالله بن ابی خلف است و دارای روایت های اندکی است، او از حکم بن مسکین روایت نقل کرده است.

حسن بن داود حلی، دانشمند رجالی، از این عالم بزرگ در قسم اول کتابش که به دانشمندان موثق اختصاص دارد و در قسم دوم، که به راویان ضعیف می پردازد نام برده است. هر چند این کار او موجب شگفتی بسیاری از علماء گردید، چنانکه مرحوم مامقانی در مورد این رفتار می نویسد: سبحان الله نمی دانم چه باعث شده که ابن داوود مردی با این عظمت را در شمار ضعیفان آورده است. پناه به خدا از اشتباهی که محملی ندارد و خطایی که جبران پذیر نیست.

و حضرت آیت الله خویی در معجم رجال الحدیث در دفاع از سعد بن عبدالله اظهار می دارد که: برای عمل ابن داود نمی توان توجیهی پیدا کرد زیرا سعد کسی است که اشکالی در وثاقتش نیست.

سخن محدث آگاه شیخ عباس قمی در شان و منزلت سعد قابل توجه است آنجا که می گوید:

سعد بن عبدالله اشعری، ابوالقاسم، جلیل القدر و دارای روایات فراوان و تصانیف متعدد است و شیخ طائفه و فقیه آنان شمرده می شود.

لازم به ذکر است که سخن از مقام و شان سعد، تنها در میان رجال شناسان شیعی نیست، بلکه علماء و اهل سنت نیز به تعریف او پرداخته اند. خیرالدین زرکلی در این باره می نویسد:

سعد بن عبدالله اشعری قمی ابوالقاسم، فقیه امامی و از اهل قم است که در جستجوی حدیث تن به مسافرت های متعددی داد و در سال 300 ه. وفات یافت.

و عمر رضا کحاله دانشمند دیگر اهل سنت تحت عنوان، سعد قمی، می نویسد:

سعد بن عبدالله اشعری قمی، ابوالقاسم، فقیه محدث است. از مصنفات انبوه او کتاب مناقب رواة حدیث، مثالب روات حدیث، مقالات امامیه، جوامع الجمع، ضیاء در امامت است. او به سال 301 ه وفات یافت.

× سعد بن عبدالله اشعری، ابوالقاسم، جلیل القدر و دارای روایات فراوان و تصانیف متعدد است و شیخ طائفه و فقیه آنان شمرده می شود.

در حضور یار

از ابوالقاسم سعد بن عبدالله اشعری روایت شده است، که چند مساله داشتم و میل قلبی ام این بود که آنها را نزد امام حسن عسکری(ع) مطرح کنم. روزی با احمد بن اسحاق، که وکیل امام بود، به خدمت حضرت شرفیاب شدم.

احمد کیسه های زری را که با خود داشت، به امام تقدیم کرد. در این فاصله بود که کودکی وارد اتاق شد که بی نهایت زیباروی بود. امام به او فرمود: اینها هدیه های شیعیان برای توست. در آنها تصرف کن. کودک گفت: مولای من آیا سزاوار است که در آنها تصرف کنم. در حالی که سکه های حلال و حرام با هم مخلوط شده اند؟

امام عسکری(ع) روی به احمد بن اسحاق کرد و فرمود: پسر اسحاق کیسه زر را باز کن تا صاحب الامر، حلال را از حرام جدا سازد. آنگاه حضرت شروع به توضیح در مورد اینکه کدام سکه حلال و کدام حرام است کرد. سعد گفت: من خواستم سؤالهای خود را از امام حسن عسکری(ع) سؤال کنم امام فرمود: از فرزندم بپرس. بعد سؤالهایم را مطرح کردم و جواب آنها را نیز به طور کافی دریافت کردم. حتی بعضی از سؤالها را که فراموش کرده بودم حضرت یادآوری کرد و پاسخ داد.

در محضر استادان

سعد این توفیق را یافت که در محضر اساتید و مشایخ بزرگ به کسب فیض نایل شود. او در مقابل آن بزرگان زانوی ادب زد. اساتیدش منحصر به محدثان شیعه نمی شدند; او از اهل سنت نیز استادانی همچون: حسن بن عرفه، محمد بن عبدالملک دقیقی، ابوحاتم رازی، عباس برفقی (ترقفی) برگزیده بود از اساتید شیعی او می توان از بزرگانی همچون: علی بن مهزیار اهوازی، ابراهیم بن هاشم قمی، احمد بن اسحاق قمی، جمیل بن صالح، حماد بن عثمان، ایوب بن نوح، حسن بن علی بن فضال و جمعی دیگر از این ستارگان درخشان که در ذیل به زندگانی تنی چند از آنان خواهیم پرداخت، اشاره کرد.

ابراهیم اول شخصی بود که، احادیث کوفی ها را در قم منتشر ساخت.

علی بن مهزیار اهوازی

علی از فقها و محدثان شیعه بود که عالمان خبره او را مورد تجلیل قرار داده و موثق و مورد اعتماد دانسته اند. شیخ طوسی در رجال خود علی را از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادی (علیهم السلام) می داند. رجالی معروف نجاشی نیز از این دانشمند گرانقدر اینگونه یاد می کند:

ابوالحسن(ع) علی بن مهزیار اهوازی، از مردم «دورق » بود و پدرش مذهب نصرانی داشت، که بعدها به اسلام مشرف شد و البته گفته شده است که خود علی نیز در کودکی نصرانی بود و خداوند به او منت نهاد و با آگاهی کامل به اسلام روی آورد. او از جوادالائمه علیه السلام نامه هایی داشته که اشاره به مقام و منزلت وی در نزد آن امام داشته اند. در یکی از نامه ها امام جواد، برای او چنین مرقوم داشته است:

«من از خداوند می خواهم که همیشه و در هر حال تو را در پناه خود نگهدارد. از حال خود به من مژده بده که امیدوارم خدا هر گونه ناراحتی را از تو دور سازد. از خداوند می خواهم آنچه خیر است در بازگشت تو، برایت میسر گرداند...».

علی بن مهزیار در عرصه تحقیق و تالیف کتابهایی را به رشته تحریر درآورده است که می توان از کتابهای وضوء، صلاة، زکات، صوم، حج، طلاق و ... نام برد.

او در زمان حضرت عسکری(ع) وفات یافت و سال وفاتش به درستی معلوم نیست. مدفنش هم اکنون در شهر اهواز دارای مرقد و ضریح زیبایی است و شیعیان از دور و نزدیک برای زیارتش به این شهر روی می آورند.

ابراهیم بن هاشم قمی

او از دانشمندان و فقهای نامدار نیمه اول سده سوم هجری است و توفیق حضور در محضر امام رضا و امام جواد(علیهما السلام) را یافته.

شیخ در «فهرست » از وی اینگونه یاد می کند:

«ابراهیم بن هاشم ابواسحاق قمی، اصلا از مردم کوفه بود و بعدها به شهر قم آمد و در آنجا رحل اقامت افکند. استادان ما گفته اند که:

ابراهیم اول شخصی بود که، احادیث کوفی ها را در قم منتشر ساخت.

کتابهایی را که از او می شناسم کتاب نوادر و قضایای امیرمؤمنان است ».

مرحوم آیت الله خوئی نیز در «معجم رجال الحدیث » از روایاتی که وی در سلسله سند آن قرار گرفته نام می برد و می گوید:

ابراهیم بن هاشم در سلسله اسناد بسیاری از روایات قرار گرفته است و روایاتش تا 6414 مورد می رسد. در میان راویان حدیث مانند او در کثرت نقل روایت وجود ندارد. ابراهیم از حضرت امام محمدتقی(ع) روایت نقل کرده است و تعداد روایاتش از محمد بن ابی عمیر، به 2921، از عبدالله بن نجران به 150، از حسن بن محبوب به 650 و از احمد بن محمد بن ابی نصر به بیش از 120 مورد می رسد.

هر چند آشکارا توثیقی از ابراهیم وارد نشده است، ولی بنا بر فرمایش امام صادق(ع)، اعرفوا منازل الرجال بقدر روایتهم عنا، مقام مردان حدیث را از مقدار روایاتی که از ما نقل می کنند بشناسید، می توان به موقعیت وی پی برد.

از جمله استادان وی هشام بن سالم، محمد بن ابی عمیر و صفوان بن یحیی و از شاگردانش به: سعد بن عبدالله اشعری، احمد بن ادریس و محمد بن علی بن محبوب می توان یاد کرد.

احمد بن اسحاق قمی

ابوعلی احمد بن اسحاق اشعری قمی، از اصحاب امام محمدتقی و امام علی النقی و امام حسن عسکری (علیهم السلام) بود. او در نزد امام عسکری(ع) دارای مقام خاصی بود و وکیل آن حضرت در قم بود و پس از آن حضرت از جمله وکلای ولی عصر(عج) به شمار می رفت. احمد توقیعاتی نیز از سوی حضرت به همراه داشت.

او در عصر خود از بزرگان فقها و محدثین قم محسوب می گشت; به گونه ای که در بین علماء خاندان اشعری از درخشندگی خاصی برخوردار بودکشی با سند کامل از ابومحمد رازی روایت کرده است که گفت: من و احمد بن ابی عبدالله برقی در عسکر (پادگان) بودیم; که فرستاده ای از سوی آن مرد آمد و گفت: حضرت می فرماید: علیل، ایوب بن نوح، ابراهیم بن محمد همدانی، احمد بن حمزه و احمد بن اسحاق همه مؤثق هستند.

از جمله اساتید و مشایخ این راوی بلندمرتبه; عبدالله بن میمون، زکریا بن آدم و یا سرخادم بودند و ازشاگردانش; سعد بن عبدالله اشعری، علی بن ابراهیم قمی و سهل بن زیاد آدمی رازی بودند.

شاگردان سعد

در میان قبیله راویان نور، جمعی توفیق درک محضر سعد بن عبدالله را یافتند. آنان عاشقانه به گرد شمع وی پروانه وار چرخیدند و از وجودش بهره های وافر بردند. افرادی همچون: محمد بن قولویه، علی بن حسین بن بابویه، محمد بن حسن بن ولید قمی (استاد شیخ صدوق) محمد بن حفص بن غیاث و محمد بن یحیی عطار قمی، که در این فراز به زندگانی دو تن از آن ستارگان آسمان روایت اشاره می شود.

ابوجعفر محمد بن قولویه قمی

محمد از محدثین و فقهای نامدار شیعه بود و از شاگردان و راویان خاص سعد بن عبدالله بود، که در طول زندگیش برای جمع آوری احادیث اهل بیت رنج سفرهای زیادی را به جان خرید به آن امید که بتواند روایات اهل بیت را شنیده و به گوش شیفتگان اهل بیت برساند. او در سال 299 یا 301 ه . در شهر قم، دعوت حق را لبیک گفت.

علی بن حسین بن بابویه قمی

او شیخ اهل قم بود و به این جهت وثاقت و فقاهتش در میان آنان اعتباری خاصی داشت. علی در ضمن سفری که به عراق داشت، با ابوالقاسم حسین بن روح، سومین نائب خاص امام زمان علیه السلام، ملاقات و مسائلی را از او سؤال کرد.

ابوجعفر محمد بن علی اسود می گوید: علی بن حسین بن بابویه، بعد از وفات محمد بن عثمان عمری از من خواست تا از ابوالقاسم حسین بن روح بخواهم که از مولایش ولی عصر علیه السلام، تقاضا کند که او را مورد لطف قرار بدهد و از خداوند بخواهد تا فرزندی به او عطا کند. سه روز بعد حسین بن روح به من خبر داد که; حضرت برای علی بن حسین دعا کرد و به زودی صاحب دو پسر با برکت خواهد شد.

پس از آن نیز صاحب پسران دیگری خواهد شد.

وی در زمره شاگردان موفق سعد بن عبدالله قرار داشت و خود نیز دارای کتابهای فراوانی از جمله; کتاب توحید، وضوء، صلاة، جنائز، امامت، منطق، تفسیر، مناسک حج و ... بود. سال وفاتش را نجاشی «329 هجری قمری » عنوان کرده است.

تالیفات سعد بن عبدالله

سعد بن عبدالله اشعری از جمله راویان و محدثانی بود که با همت و تلاش آثار و کتب فراوانی به یادگار گذاشت. با این حال تنها کتابی که از سعد بن عبدالله به دست آمد و چاپ و منتشر شد «فرق الشیعه » است و از بقیه کتابهای او اطلاعی در دست نیست و تنها اسامی تالیفاتش ضبط شده است: کتابهای او عبارتند از:

کتاب الرحمة، ضیاء در رد محمدیه و جعفریه، رد بر غلات، فضل دعاء و ذکر، متعه، قیام اللیل، فضل عرب، امانت، فضل النبی، استطاعت، نوادر، منتخبات، المقالات و الفرق (که البته نام دیگر آن فرق الشیعه است)، مناقب شیعه، طبقات الشیعه، بصائر الدرجات، فضل قم و کوفه و فضل ابی طالب و عبدالمطلب و ابی النبی.

کتاب گرانقدر المقالات و الفرق معتبرترین کتاب در ملل و نحل یعنی عقاید و مذاهب است و در آن از فرقه هایی که در میان شیعه بوجود آمد، سخن گفته شده است.

او در نزد امام عسکری(ع) دارای مقام خاصی بود و وکیل آن حضرت در قم بود و پس از آن حضرت از جمله وکلای ولی عصر(عج) به شمار می رفت. احمد توقیعاتی نیز از سوی حضرت به همراه داشت.

سعد بن عبدالله با توجه به کتاب فرق الشیعه نوبختی به نگارش کتاب «فرق الشیعه » یا «المقالات و الفرق » دست زده است و ارزش این کتاب در این است که هر جای کتاب نوبختی دارای نقص و کمبودی است، سعد که محدثی پرتوان است، آن را تکمیل نموده است.

کتاب «المقالات و الفرق » سعد بن عبدالله، همان کتابی است که شیخ اجل ابوالعباس نجاشی از آن به عنوان «فرق الشیعه » یاد کرده و شیخ طوسی در فهرست به عنوان مقالات امامیه آن را نام برده است.

این کتاب با تصحیح و مقدمه و ملحقات دکتر محمدجواد مشکور منتشر شده و در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.

کتاب بصائر الدرجات

گویا سعد کتاب بصائر الدرجات را به پیروری از بصائر الدرجات، نوشته محمد بن حسن صفار قمی معاصر خود تالیف کرد و موضوع آن هم فضائل و مناقب ائمه اطهار علیهم السلام، است. اصل کتاب در دسترس نیست و آنچه که اکنون موجود است، مختصری از آن است که توسط شیخ حسن بن سلیمان حلی شاگرد شهید اول انتخاب شده است. ذکر این نکته ضروری است که بصائر الدرجات مذکور غیر از آن کتابی است که مرحوم علامه مجلسی در بحار از آن نقل می کند; زیرا منظور از آن کتاب که علامه با رمز (یر) نشان می دهد بصائر الدرجات تالیف محمد بن حسن صفار قمی است.

خاموشی خورشید

در تاریخ وفات آن ستاره درخشان بین تاریخ نگاران اختلافاتی روی داده است.

مرحوم نجاشی سال وفاتش را 301 ه . ق می داند، حسن بن داود حلی از سال 300 ه .ق و علامه آقابزرگ تهرانی هم از سال 300 نام می برند، علامه تهرانی می نویسد: سال 301 و299 هم گفته شده است، ولی بنا بر نظر رجال شناسان بهتر آن است که سال وفات و غروب آن خورشید تابان را حدود سال 300 بیان کنم همان طور که نظر محدث قمی نیز همین است.

محل دقیق دفن سعد نیز مشخص نیست و از مضجع شریف آن بزرگ مرد روایت اثری باقی نمانده است.

در هر صورت سعد از ستارگان درخشان قم است گرچه در شهری دیگر افول کرده باشد.

گلچینی از روایات

استاد رجالی و فقیه گرانمایه آیت الله خوئی تعداد روایاتی را که سعد در اسناد آنها قرار گرفته است بالغ بر 1142 مورد می داند. که در این میان 19 مورد در کافی و459 مورد در تهذیب و263 مورد در استبصار و6 مورد در کتاب «من لا یحضره الفقیه » سعد در میان سلسله روایت قرار گرفته است و بقیه موارد در کتابهای دیگر نامی از او ذکر شده است. او توفیق این را یافته تا در ابواب مختلف فقه و تفسیر و ادعیه ناقل کلمات و اهل بیت باشد که برخی از آن روایت چنین است:

حال تنها کتابی که از سعد بن عبدالله به دست آمد و چاپ و منتشر شد «فرق الشیعه » است و از بقیه کتابهای او اطلاعی در دست نیست.

تاویل «کهیعص »

روزی سعد خدمت حضرت ولی عصر(عج) رسید و از تاویل آیه «کهیعص » پرسید. حضرت فرمود: «این حروف از اخبار غیبی است که خداوند متعال زکریا را از آن آگاه ساخت و بعد از آن بر پیامبر اسلام نازل فرمود. ولی هنگامی که زکریا این کلمات را به کار می برد، غم و اندوه قلب او را فرا می گرفت. از خداوند متعال علت را پرسید، خداوند فرمود: (ک) اسم کربلا است. (هاء) هلاکت عترت حسین است. (یاء) اشاره به یزید دارد و او شخصی است که بر حسین ظلم ها روا می دارد، (عین) اشاره به عطش عترت حسین دارد و (صاد) از صبر و استقامت او خبر می دهد. زمانی که زکریا این را شنید سه روز مکان سجده اش را ترک نگفت و از آن پس نیز دائما در حال گریه و زاری بود ...»

ابلیس از ملائکه نیست

سعد بن عبدالله با سند صحیح از امام صادق(ع) نقل می کند که; از حضرت پرسیدم; آیا ابلیس از ملائکه بود و یا از جنیان؟

فرمود: ملائکه گمان می کردند که شیطان از آنهاست، ولی خداوند می دانست که او از آنان نیست و زمانی که امر به سجود شدند، همه دانستند که ابلیس از ملائکه نبود چرا که امر مولایش را اطاعت نکرد.

نماز با تفکر

مرحوم صدوق به سند صحیح به نقل از زید بن علی می گوید که:

رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: دو رکعت نماز که همراه با تفکر و تدبر باشد از شب زنده داری بدون تفکر و اندیشه بهتر است.

عبدالله از امام صادق(ع) نقل می کند که حضرت فرمودند: در باقیمانده غذای مؤمن شفای هفتاد مرض است.

انسان برتر است اگر ...

سعد بن عبدالله از احمد بن محمد بن عیسی و او از علی بن حکم از عبدالله بن سنان نقل می کند که; عبدالله می گوید از امام صادق(ع) سؤال کردم مولای من آیا ملائکه برتر هستند یا بنی آدم؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین(ع) فرمود: خداوند متعال در ملائکه عقل را قرار داد، بدون قدرت شهوت، در بهائم شهوت را قرار داد، بدون قدرت تعقل و در وجود آدم هر دو را قرار داد. پس کسی که عقلش بر شهوتش غلبه کند از ملائکه برتر است و کسی که شهوتش بر عقلش غلبه کند از حیوان ها بدتر است.

فاخلع نعلیک

سعد بن عبدالله می گوید از حضرت ولی عصر(عج) در مورد تاویل این آیه شریفه «فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی » سؤال کردم حضرت در جواب ءفرمود: حضرت موسی در وادی مقدس خطاب به حضرت حق گفت: خدایا من خودم را برای شما خالص کرده ام و قلبم را از غیر تو شسته ام [و حال آنکه حضرت موسی نسبت به اهلش نیز علاقه ای داشت] پس خداوند متعال فرمود: اخلع نعلیک یعنی حب اهل و خانواده ات را از قلبت خارج کن، اگر محبت تو نسبت به من خالص است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان