ماهان شبکه ایرانیان

اندیشه و عشق

روح انسان پرتوی از جلوه نورانی خداست. از این رو، میل روح به منشأ و کانون هستی، گرایشی طبیعی و فطری است

راهی به سوی بهره مندی از قرآن و دعا

چکیده

روح انسان پرتوی از جلوه نورانی خداست. از این رو، میل روح به منشأ و کانون هستی، گرایشی طبیعی و فطری است. انسان به هنگام دعا و نیایش، به درک و پذیرش موقعیت الهی خویش در هستی و خواهش و کشش روح به اتصال و ارتباط با خدای هستی می رسد. دعا حالت بیداری و هوشیاری کامل و بینایی تام نسبت به خداست، به گونه ای که فرد بدون هیچ شک و تردیدی عاشقانه به سوی محبوب رو می آورد و بر خلاف مواقع دیگر، از محسوسات، شنیدنی ها و دیدنی های دیگر غافل است.

قرآن و فهم آن نیز زمینه همدلی، همزبانی و همدردی را می طلبد و این زمینه در یک فضای آکنده از محبت و عشق می تواند وجود پیدا کند. پس می توان گفت: زبان قرآن همان زبان عشق است؛ زیرا قرآن، پیام خدای معشوق به انسان های عاشق است. متعالی ترین جلوه های قلبی هر انسان نیز در همین اظهار عشق است و بس:

درد عشق تو کمند لطف ماست زیر هر یا ربّ تو لبیک ماست.

روی آوردن به قرآن و دعا زمینه ساز پرواز روح و فراخواندن خود به سوی خداست. بازسازی لذت این لحظات و شیرینی این ارتقا و احضار دوباره این موقعیت در ذهن یا قلب با «ذکر رب» صورت می گیرد.

«ذکرش، دوام اتصال حالت دعاست.» جان کلام آنکه «لقاء رب» را باید با «ذکر کثیر» جاودانه نمود و از این طریق عزّت، رضایت و آرامش ابدی را دریافت.

مقدّمه

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در مسیر حرکت تکاملی خویش به مرحله ای رسیدند که حقیقت قرآن را از مقام قدس ربوبی دریافت کردند و برای بشریت به ارمغان آوردند: «و به راستی تو قرآن را از جانب خدای حکیم وبسیاردانادریافت کرده و فرا می گیری.»(نمل: 6)

قرآن، به تعبیر پیشوایان معصوم علیهم السلام ، جلوه ذات اقدس الهی در کلام و گفتار است. امام علی علیه السلام می فرماید: «پس خداوند پاک و منزّه در کتابش برای مردم متجلّی گشته است

بدون آنکه او را ببینند.»(1) امام صادق علیه السلام نیز می فرماید: «بی تردید خداوند برای آفریده هایش در سخن خویش متجلّی گشته است، لیکن مردم نمی نگرند.»(2)

انسانِ خواستار کمال و سعادت باید به این ریسمان الهی چنگ زند تا مسیر هدایت و رستگاری را در زندگی دنیوی و حیات جاوید به دست آورد. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله از اینکه برخی مسلمانان علی رغم پرتوافکنی قرآن، از ساحت وحی بهره نگرفته اند، این گونه به درگاه ربوبی شکایت می برد: «ای پروردگار من، به راستی این قوم من، این قرآن را مهجور قرار دادند.» (فرقان: 30)؛ از همین روست که در بسیاری روایات چنین می خوانیم: «قرآن را فقط کسی می شناسد که مورد خطاب قرآن قرار می گیرد.»(3) پس حقیقت قرآن در افقی فراتر از دریافت عمومی مردم است و برای بهره گیری از آن باید با زبان آن آشنا بود تا بتوان مخاطب قرآن قرار گرفت. البته باید توجه داشت که قرآن مراحل و ابعاد فراوانی دارد و در هر مرحله با زبانی خاص با مخاطب خود سخن می گوید و ارتباط برقرار می نماید.

ابعاد قرآن

تلاوت

قرآن کلام خداست و تلاوت آن سخن گفتن خدا با انسان است. در کلام الهی نیرویی نهفته است که روان انسان را تسخیر می کند و او را در آسمان معرفت و معنویت به پرواز درمی آورد: «پس از قرآن هرچه میسّر شود بخوانید.» (مزمل: 20)؛ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «هرگاه یکی از شما دوست داشته باشد که پروردگار با او صحبت کند پس قرآن بخواند.»(4)

امام صادق علیه السلام در سخنی، قرآن را پیمان خداوند با بندگانش شمرده و وظیفه انسان ها را در برابر آن چنین بیان می دارد: «قرآن پیمان خداوند با بندگانش است، پس شایسته است که آدمی در عهد و پیمان خود بنگرد و هر روز پنجاه آیه از آن را بخواند.»(5)

تدبّر

در فرهنگ اسلامی به موازات سفارش به تلاوت، به تدبّر در قرآن نیز سفارش شده است: «پس آیا در قرآن تدبّر نمی کنند، مگر بر دل ها قفل زده شده است؟» (محمد: 24)

تدبّر در قرآن سرچشمه هدایت های بی شماری است که انسانِ طالب سعادت و بهروزی بدان دست می یابد. شناسایی حق از باطل، پی بردن به حقانیّت نظام آفرینش و حقیقت جهان آخرت را می توان از جمله ابعاد تدبّر در قرآن برشمرد.

پندآموزی

پندآموزی همان راهنمایی درونی و قلبی قرآن است و از آن به «ذکر» که نام دیگر قرآن است یاد می شود.(6) بدین سبب در برخی از آیات پس از بیان لزوم تفکر در آیات الهی، مسئله تذکر و پندآموزی از قرآن مطرح شده است: «قرآن کتاب مبارکی است که آن را سوی تو فرو فرستادیم تا مردم در آیات آن تدبّر کنند و صاحبان خرد پند گیرند.» (ص: 29) پندآموزی از سرنوشت اقوام گذشته، در قرآن بسیار مورد تأکید قرار گرفته است، به گونه ای که رفتار و عملکرد افراد و جوامع آنان را بازگو کرده و سنّت های الهی را در مورد آنان بیان کرده است.(7)

جهت بخشی به زندگی

بی تردید جهت بخشی به زندگی فردی و اجتماعی انسان مهم ترین دستورالعمل قرآن است. امام علی علیه السلام می فرماید: «قرآن کتاب فرمان دهنده و بازدارنده است، حدود و سنّت ها در آن ذکر شده و نمونه های اقوام گذشته در آن مثل زده شده است و قوانین دین از جانب خدا نیز بیان گشته است.»(8)

قرآن تجلّی ایمان دینی و ثمردهی آن را در گرو اجرای پیام های خداوند می داند و عمل به آیات الهی و اجرای آن را مهم ترین هدف نزول وحی برشمرده است: «به راستی ما این کتاب را به حق و شایستگی بر تو نازل کردیم که طبق آنچه که خدا به تو تعلیم داده میان مردم حکم کنی...» (نساء: 105)(9)

دریافت حقیقت قرآن

مهم ترین و برترین مرحله انس با قرآن، درک و دریافت حقیقت آن است. قرآن این مرحله را از آنِ وارستگانی می داند که از هرگونه آلودگی فکری و قلبی و عملی پیراسته شده اند؛ چرا که جایگاه حقیقت قرآن بس رفیع است: «به راستی این کتاب همان قرآن کریم و بزرگواری است که در نوشتاری دست نخورده و مکنون نهفته است و جز پاکان به آن دست نیابند و درک نکنند.» (واقعه: 7779)

اسلام و عبادت

یکی از اصیل ترین و پایدارترین جلوه های ساحت وجود انسان نیایش و پرستش است. پرستش چشمه جوشانی است که از جان انسان سرچشمه می گیرد و بر همه شعبه ها و شاخه های وجود آدمی آب زندگانی نثار می کند؛ آبی که دل را به عشق و محبت، و عقل را به تفکر، و زبان را به ذکر و ستایش، و بدن را به تعظیم و کرنش، و انسان را با تمامی وجود به خاکساری و سجده در پیشگاه معبود می کشاند.

روح عبادت دعاست؛ دعا اعلام نیاز و خاکساری و انقیاد در آستان معبود است. انسان با دعا و نیایش، خویشتن را در بستر عنایت الهی قرار می دهد و از هدایت و رحمت و لطف او بهره می گیرد. دعا و نیایش هدیه ای آسمانی از مالک و صاحب اصلی به انسان است؛ هدیه ای که بندگان را توانایی می دهد تا هر زمان و هر جا که خواستند بی پرده و بی واسطه با پروردگارشان گفت وگو کنند. انسان در این ارتباط مستقیم و بی پرده، درهای رحمت الهی را بر خویش گشاده می یابد و قرب حق را با تمام وجود احساس می کند. خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «آن گاه که بندگان من از تو جویای من شوند، من نزدیک هستم و چون صاحب دعا مرا بخواند دعای او را اجابت می کنم؛ پس آن ها نیز مرا اجابت کنند و به من ایمان آورند. باشد که رشد یافته و به کمال هدایت رسند.» (بقره: 186)

امام زین العابدین علیه السلام خدا را بر نعمت دعا و نیایش چنین سپاس می گوید: «سپاس مخصوص خدایی است که هر موقع بخواهم او را برای حاجت خویش صدایش می کنم و در نهان و پنهان هرگاه که بخواهم با او بدون واسطه راز و نیاز می کنم، پس او حاجت مرا برآورده می کند.»(10)

انسانِ بریده از نیایش و پرستش، ذرّه ای پرتاپ شده در جهان بی انتهاست که خود را در اقیانوس بی کران آشفتگی ها و در محاصره موج های بنیان کن اندوه، اضطراب و نومیدی می یابد و سرانجام با خواری به دوزخ وارد می شود: «پروردگارتان گوید: مرا بخوانید اجابت می کنم شما را، کسانی که از پرستش و عبادت من سرباز می زنند و تکبّر می ورزند به خواری به جهنم می افتند.» (غافر: 60)

بهترین دعا

بهترین دعا، درخواستی است که از عرفان خداوند سرچشمه می گیرد؛ هنگامی که انسان آفریننده نوازشگر و پر مهر خویش را به زیبایی بشناسد، آتش عشق او در دلش شعله ور می گردد؛ آتشی که او را به ساحت قدس ربوبی فرا می خواند. این عشق بر تمام اعضای پیکر انسان تأثیر گذاشته و آن ها را به حرکت در مسیر خشنودی محبوب وامی دارد و زبانش رابه ذکر و ستایش او می گشاید. امام سجاد علیه السلام در این باره چنین زمزمه می کند: «ای معبود من! چه کسی است که شیرینی محبت تو را چشید؛ پس جای تو دیگری را قصد کرد؟ و چه کسی است که به قرب و نزدیکی تو بار یافت و انس گرفت و از تو رو برتافت؟»(11)

دعا و نیایش، ذکر و ستایش، عبادت و تسلیم، و تعظیم و کرنش، تمرین عملی توحید در بوستان وجود انسان است؛ مؤمن باید همواره در مسیر تعالی و شکوفایی ایمان خویش تلاش کند و توفیق در این امر را مجدّانه از خداوند درخواست نماید. امام سجاد علیه السلام از خداوند چنین می خواهد: «پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و ایمان مرا به کامل ترین درجه ایمان برسان و یقینم را در ارزشمندترین درجه یقین قرار ده.»(12)

زبان قرآن و زبان دعا

زبان فکر

کاربرد صحیح فکر و اندیشه در قرآن و احادیث با عبرت گرفتن و بینش پیدا کردن ملازم گشته است و معمولاً عبرت و بصیرت در پرتو وقایع تاریخی و پدیده های هستی حاصل می شود. به عنوان نمونه، در آیه 176 سوره اعراف آمده است: «... داستان ها و حکایت ها را بازگو کن شاید که اندیشه کنند.» و یا در آیه 191 سوره آل عمران می خوانیم: «آنان که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد می کنند و در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند...»؛ به همین دلیل است که سرتاسر قرآن آکنده از داستان های تاریخی و پدیده های طبیعی و شگفت انگیز است تا فرد روی آوردنده به قرآن با خواندن و اندیشیدن در آن ها درس و عبرت گرفته و صاحب بصیرت گردد.

حضرت علی علیه السلام می فرماید: «شخص بینا تنها آن کسی است که چون سخن قرآن را بشنود بیندیشد، و چون نگاه کند بینش پیدا کند و از عبرت ها سود ببرد.»(13)

پس در مسیر تفکر، پیمون راه فهم قرآن و روی آوری به آیات پربار آن و یا توجه به عبادت و دعا لازم و ضروری است. و این شایسته ترین و پرسودترین راهی است که فکر و اندیشه را ثمربخش می سازد: «و ما به سوی تو "ذکر" یعنی قرآن را نازل کردیم تا برای مردم هر آنچه را به سویشان فرو فرستاده شده بیان کنی، شاید مردم بیندیشند.» (نحل: 44) و یا در جای دیگر می فرماید: «و این مثال ها را برای مردم می زنیم تا شاید اندیشه کنند.» (حشر: 21)

با مروری بر کاربرد واژه فکر در قرآن و احادیث، می توان نتیجه گرفت که گویی زمانی فکر به کار می افتد و نام اندیشه به خود می گیرد که فقط در جهت تأمّل آیات الهی باشد؛ زیرا این واژه در قرآن تنها به صورت فعل آن هم یک مرتبه در باب تفعیل و شانزده مرتبه در باب تفعّل به کار رفته است که در اغلب این کاربردها ملازم با آیات الهی آمده است.(14) به عبارت دیگر، رکن اساسی فکر، فهم آیات الهی است و با تکیه به تفصیل آیات و تذکرات قرآنی و تبیین شرایع الهی در هر بعد از آن است که معنا پیدا می کند. سخن امام صادق علیه السلام در اینجا گره گشاست: «به راستی این قرآن مشعل هدایت و چراغ روشنگر تاریکی هاست. باشد که شخص تیزبین در آن دقت کند و چشم خویش را برای دریافت پرتوهای نورانی آن بگشاید؛ زیرا تفکر مایه حیات قلب انسان روشندل است، همان گونه که جوینده نوردرتاریکی هابه دنبال تابش نورحرکت می کند... .»(15)

متفکر واقعی از دیدگاه قرآن کسی است که فکر را زبان فهم قرآن و دعا و عبادت خدا قرار دهد و چنین حالتی از تفکر است که از عبادت سالیانه ارزشمندتر می باشد. امام صادق علیه السلام در این باره چنین می فرماید: «اندیشه، آیینه کارهای نیکو و کفاره گناهان و روشنایی دل ها و گشایش برای مردم و اصلاح آخرت و معاد و اطلاع بر سرانجام کار و موجب افزایش دانش است.»(16)

بنابراین، راه فکر آن گاه که بتواند در تقویت ایمان دینی به کار گرفته شود و در برابر حقیقت خاضع گردد، می تواند زبان فهم شایسته قرآن و دعا نیز باشد. زبان فکر، شک و تردید را در سایه استدلال استوار می زداید و نقش بسزایی در پیشگیری از آسیب دیدن ایمان آدمی، به ویژه در ارتباط با فهم قرآن و پیدا شدن حال دعا، ایفا می کند.

اوج شکوفایی فکر: با توجه به کارکرد ویژه راه فکر از یک سو و با نظر به تمایل فطری ذهن جست وجوگر انسان به بحث های عمیق فکری از سوی دیگر، دانشمندان مسلمان پژوهش های گسترده ای را در زمینه فهم و تفسیر قرآن و شرح و توضیح ادعیه بااستفاده از استدلال های عقلی و فکری به انجام رسانده اند که منجر به پیدایش آثار متعدد و شهیر شده است.

زبان فکر برای آن کس که مشتاق فهم است و از شهود باطنی درپرتواستکمال روحی ومعنوی فاصله دارد، سودمند است:

چشم اگر داری تو کورانه میا ور نداری چشم دست آور عصا

آن عصای حزم استدلال را چون نداری دید، می کن پیشوا.(17)

مسلما تلاش چنین انسان مشتاقی برای تصحیح و تکمیل مستمر فهم قرآن و انگیزه عبادت و دعا صرفا به کوششی برای دست یابی به منظومه معرفتی متقن و سزاوار اعتنا خلاصه نمی شود، بلکه آثار عملی و محسوس و گاه سرنوشت سازی در حیات او خواهد داشت. و از همین روست که در قرآن و احادیث و ادعیه توجه ویژه ای به تفکر شده و آموزه های بلندی در اوصاف متفکّران شایسته عرضه گشته است.(18)

اوج شکوفایی فکر و عقل آن است که انسان بتواند با آن بی نهایت پیش رود و از قید زمان و چارچوب ماده فراتر رود و قله های بلند عشق و ایمان را فتح کند. این حالت زمانی است که فطرت و عمل صالح همگام با عقل پیش رود. این مسیر هرچه درست تر انتخاب گردد، آگاهی های باطنی آدمی افزایش پیدا می کند، منبع وحی را به شایستگی همراهی می نماید و ایمان به خدا و بندگی او را عالی ترین جلوه فهم و عقل می یابد. امام حسین علیه السلام می فرماید: «خرد تنها با پیروی از حق است که به کمال می رسد.»(19) و مسلم است که قرآن را می توان از این راه شایسته تر فهمید و بهتر با دعا مأنوس شد. اما چگونه و تا چه حد؟ این موضوعی است که در فهم قرآن از راه زبان قلب باید روشن شود.

زبان قلب

قلب، حالت استعداد درک و شهود حقایق متعالی جدای از تصورات ذهنی است. قلب کانون تلاقی نور عقل و نور وحی، جایگاه رشد فکر و تحول درونی و محیط کسب علم و توشه تقوا و خانه ایمان است. پیامبر صلی الله علیه و آله ، آن پیام گیر کامل محتوای وحی، کسی است که این گونه قلبی دارد و در نتیجه، از آن حقایق لدنّی لبریز و سرشار می شود. بنابراین، برای آن کس که می خواهد با قرآن مأنوس شود و حال دعا نیز پیدا کند زبان فکر و استدلال به تنهایی کافی نیست و زبان دل لازم تر است. خداوند به صراحت اعلام می کند که فهم قرآن به عنوان کتاب تذکر برای کسی است که با زبان قلب به آن رو می آورد: «به راستی در آن یعنی قرآن ذکر و یادآوری برای کسی است که قلب دارد.» (ق: 37)

خدا، آن هستی مطلق، زبان دل را می داند و با آن انسان را مخاطب قرار می دهد و او را از اعماق هستی و با تمامی وجودش به حرکت درمی آورد. در این حالت تنها فکر و مغز انسانی تحت تأثیر نیست، بلکه سراسر وجودش تحت تأثیر قرار می گیرد: «منحصرا مؤمنان فقط آن کسانی هستند که چون خدا یاد شود، دل هایشان بترسد و چون آیه های آن را برایشان بخوانند ایمانشان را بیفزاید و به پروردگار خویش توکل کنند، آن ها کسانی هستند که نماز به پا می دارند و از آنچه روزی شان داده ایم انفاق کنند، آنان، هم آنان، مؤمنان واقعی هستند... .» (انفال: 2)

آری، چنین قلبی خود را با آیات الهی صیقل می دهد و به حالت خضوع و خشوع درمی آید: «آیا وقت آن نرسیده است که ایمان آورندگان دل هایشان برای ذکر خدا به خشوع درآید؟» (حدید: 16)

با قرآن و ذکر الهی و دعاست که فرد خود را می شناسد و به وسعت و عمق پیچیدگی روح و قلب خویش واقف می شود و به حساسیت و لطافت عظیم روح خود پی می برد؛ و به میزان سلامتی روح و قلب از حقایق قرآن و دعا برخوردار می شود و به نور ایمان منوّر می گردد.

با انس و مصاحبت با قرآن و دعاست که زمینه وسوسه های شیطانی از بین می رود و پاکی قلب ضمانت می شود. رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «به راستی این دل ها همان گونه که آهن زنگ می زند، زنگار می گیرد. و چون پرسیده شد: چه چیزی این دل ها را صیقل می دهد؟ در پاسخ فرمود: تلاوت قرآن!»(20)

تأکید قرآن بر این نوع از درک و فهم، با آن همه شدّت و حدّت (که در حدود 132 بار فهم قلبی یا موانع فهم قلبی در قرآن آمده) از آن روست که خداوند یک روح و معنویت عالی و بی نهایت برای انسان قایل است. و بر آدمی واجب است که با پیروی کامل و صادقانه و عاشقانه از احکام الهی مثلاً با انجام واجبات و مستحبات، دوری از محرمات و مکروهات، و مجاهدت با نفس این جو را پاک و سالم نگه دارد تا از قرآن بهره شایسته ببرد. به تعبیر دیگر، دل آدمی به گونه ای ساخته شده است که با نیکی ها پیوند دارد و قرآن کتابی است که تمامی نیکی ها را بیان می کند؛ و بهترین نیکی از آنِ کسی است که با قرآن در نیت و فکر و در عمل، صادقانه و قلبا ارتباط برقرار ساخته باشد: «و ما از قرآن چیزی را فرو می فرستیم که شفا و ر حمتی برای ایمان آورندگان است و ستمگران را جز زیان نمی افزاید.» (اسراء: 82) و چه زیباست سخن امام صادق علیه السلام آنجا که می فرماید: «کسی که قرآن را تلاوت کند و در برابر خدا خضوع نکند و دلش نرم نشود و در اندرون خویش اندوه و ترسی نیافریند، مقام بزرگ خداوند را سبک شمرده و دچار زیانی آشکار شده است.»(21) این کلام پاک امام صادق علیه السلام در روی آوردن به قرآن و عبادت و بندگی خدا با زبان قلب بسیار مفید و راه گشاست.

آری، سخن گفتن با خدا و فهم قرآن یک زمینه همدلی و همزبانی و همدردی را می طلبد و این زمینه در فضایی آکنده از محبت و صمیمیت وجود پیدا می کند. و متعالی ترین جلوه های قلبی هر انسان در همین اظهار عشق است و بس. بنابراین، می توان گفت: با توجه به فطرت خدایی انسان، سر و کار قرآن و دعا پیوسته با این جلوه عشق الهی است؛ چرا که انسان وقتی بتواند آنچه را که به عشق و علاقه اش متعلق است برای خویشتن درست و روشن معنا کند، آن وقت است که آن عشق و محبت سیری متنوع و صعودی پیدا می کند. اینجاست که قرآن و دعاهای اهل بیت علیهم السلام همچون زبور آل محمد صلی الله علیه و آله صحیفه سجادیه تازگی خود را همیشه حفظ می کنند و هیچ وقت کهنه نمی شوند؛ زیرا وقتی قرآن و صحیفه سجادیه را باز می کنید و با توجه به قلب سلیم، و درک شفا و نور و ایمان و به دور از هرگونه ظلم، به آن ها رو می آورید درمی یابید که زبان این دو کتاب عبارت است از عشق و عشق و عشق؛ و چنان است که گویی جز عاشق و معشوق در جهان هیچ چیز دیگرمعنایی ندارد و فقط عشق است که به هستی معنا داده است.

محورهای اساسی قرآن و صحیفه سجادیه در فراق و وصال، قرب و بُعد از معشوق، احتیاج و فقر عاشق، استغنا و ناز و غمزه معشوق و نزاع با مدعیان دروغین عشق خلاصه می شود و بس. قرآن و دعاهای ائمه علیهم السلام پیام خدای معشوق و معبود برای انسان های عاشق است، باید به آن دل داد؛ چرا که پاک ترین حالت قلب همین عشق به خدا و دل دادن به اوست. کدامین عاشق است که پیام معشوق را بشنود و به آن دل ندهد؟ اگر پیام خدا را می شنویم و گوش نمی دهیم (تا چه رسد به دل دادن و از قلب مایه گذاشتن) پیداست که از زبان قرآن، یعنی زبان عشق، محروم هستیم. و مسلّما پیام معشوق را نخواهیم شناخت و نخواهیم فهمید: «آن گاه که قرآن خوانده می شود پس خوب گوش دهید (و به آن دل دهید) و آرام باشید، امید است که مورد رحمت واقع شوید.» (اعراف: 204) پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز در این باره چنین می فرماید: «به هوش باشید هر که شوق خدا را دارد و به او عشق می ورزد پس باید به سخن خدا خوب گوش دهد.»(22)

شنونده خوب برای کلام خدا بودن یعنی تسلیم قلبی در اوج اختیار و در عین بیزاری از طاغوت همراه با شناخت خدا و عشق به او و فرمانبرداری از او.(23) چنین قلبی شایسته نور خداست و حق اوست که از این سفره الهی و تجلّی خداوندی به زیباترین وجه بهره ببرد و پیوسته با عنصر اعتماد(24) و عشق(25) و امید(26) و با امنیت در بارگاه الهی زندگی کند.(27) در این حالت فرد مؤمن چنان مجذوب سخن حق می شود که حالت خدایی پیدا می کند. در حدیث قدسی آمده است که خداوند عزیز و بلندمرتبه فرمود: «نه زمین من گنجایش مرا دارد و نه آسمان من، ولی قلب بنده مؤمنم گنجایش مرا دارد.»(28)

سخن پایانی

خداوند، یکتا موجود شایسته پرستش و ستایش و عبودیت و بندگی است. «عبادت» رمز سعادت و بهترین روش برای کسب حیات طیبه است. راه بندگی در انجام همه اعمال از جمله رو آوری به قرآن و دعا با انگیزه خالص خدایی و کسب خشنودی و رضای اوست.

آنچه که قرآن در تعلیماتش و دعا در زمزمه هایش مدّنظر دارد، پرورش انسان هایی است که هم از سلاح علم بهره مندند و هم از دلی آکنده از ایمان به محبوب خویش، و این دو را با بهترین شیوه و به عالی ترین وجه در راه خدا به کار می گیرند؛ انسان هایی که نمونه های بارز آن خود پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمّه علیهم السلام و یاران شایسته و راستین آن ها می باشند؛ همان هایی که اهداف قرآن و دعا را پیوسته در دل و قلب خویش به یقین باور داشته و در عمل با دریافت و پذیرش حقایق قرآنی همیشه قرین عبادتند و با دعا مأنوسند و عاشقانه در پی سپاسگزاری از خدایی که شایسته عبادت است برمی آیند و هدف قرآن را برآورده می سازند: «ای مردم، از جانب پروردگارتان سوی شما پندی رسیده با شفایی برای آن مرض هایی که در سینه هاست؛ کتابی که رحمت و هدایت برای مؤمنان است.» (یونس: 57)

این عابدان پرهیزگار، همان کسانی هستند که حضرت علی علیه السلام در توصیفشان چنین می فرماید: «مؤمنان پرهیزگار همان کسانی هستند که در شب همواره برپا ایستاده اند، قرآن را شمرده و با تدبّر تلاوت می کنند، با آن جان خویش را محزون ساخته و داروی درد خود را از آن می گیرند؛ هرگاه به آیه ای برسند که در آن تشویق باشد با علاقه فراوان به آن روی می آورند و جانشان با شوق بسیار درآن خیره می شود و آن را همواره نصب العین خود قرار می دهند. و هرگاه به آیه ای برخورد کنند که در ترساندن و بیم باشد گوش های دل خویش را برای شنیدن آن باز می کنند و صدای ناله و به هم خوردن زبانه های آتش با آن وضع مهیبش در درون گوششان طنین انداز است. آن ها در پیشگاه خدا به رکوع می روند و پیشانی و دست و پای خویش را بر خاک می سایند و از خداوند آزادی خود را آتش جهنم درخواست می کنند...»(29)

پی نوشت ها

1 نهج البلاغه، صبحی صالح، ترجمه محمدجعفر امامی و محمدرضا آشتیانی، چاپ دوم، نشر امام علی علیه السلام ، قم، خ 147.

2و3 محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، چ دوم، بیروت، مؤسسه اعلمی، 1400 ق، ج 92، ص 107 / ج 46، ص 349.

4 علاءالدین متقی هندی، کنزالعمال، به تصحیح صفوه السقا، چ پنجم، بیروت، بی تا، ج 1، ص 510، ح 2257.

5 محمدرضا حکیمی و دیگران، الحیاه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1361، تهران، ج 2، ص 106. بدیهی است که تلاوت قرآن به یادگیری آن وابسته است. برای بهره گیری بیشتر از تلاوت قرآن، لازم است به آداب آن توجه کنیم. بخشی از «آداب تلاوت قرآن» عبارت است از: 1. با وضو بودن؛ 2. توجه به حرمت قرآن داشتن و قعود محترمانه در پیشگاه آن؛ 3. شروع تلاوت همراه با استعاذه؛ 4. نگاه کردن به عبارت های قرآن در حین تلاوت؛ 5. خواندن با ترتیل؛ 6. خواندن با رغبت و حضور قلب؛ 7. خواندن با صدای دلنشین و داشتن خشوع قلب در پیشگاه قرآن. هرچه فرد روآورنده به قرآن در پای بندی به این آداب کوشا باشد، از آثار تلاوت بیشتر بهره مند می شود؛ از جمله: 1. تقویت ایمان و ترفیع درجه انسان مؤمن؛ 2. زدوده شدن زنگارها و کدورت ها از قلب؛ 3. بخشش گناهان و رهایی از آتش دوزخ؛ 4. برکت در زندگی؛ 5. از میان رفتن رنج های روحی؛ 6. دور شدن بلاها از زندگی؛ 7. حضور فرشتگان مقرّب درگاه الهی به هنگام تلاوت قرآن؛ 8. روسفیدی در آخرت و تقرّب به حق تعالی. (ر.ک: محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 90، ص 189.)

6 قرآن خود را ذکر معرفی می کند: «انّا نحن نزّلنا الذکر و انا له لحافظون» (حجر: 9) و یادآوری و پندآموزی را از اهدف خویش برمی شمارد: «و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدّکر» (قمر: 17)

7 خداوند با همه بر طبق سنّت ها و قوانین خویش رفتار می کند و با هیچ فرد یا جامعه ای خویشاوندی یا خصومتی ندارد. همه انسان ها آفریده اویند و به هر اندازه خویش را در مسیر سنّت ها و قوانین الهی قرار دهند از زندگی سعادتمندانه بهره خواهند برد: «والّذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان اللّه لمع المحسنین» (عنکبوت: 69) و در بسیاری از آیات دیگر قرآن به این موضوع اشاره شده است: از جمله: بقره: 153و 194؛ انفال: 46 و 19؛ توبه: 36 و 123؛ نحل: 128... (برای اطلاع بیشتر ر.ک: سید محمدباقر صدر، سنّت های تاریخ در قرآن.)

8 محمدبن مسعود عیاشی، تفسیر عیاشی، تهران، مکتبة الاسلامیه، بی تا، ج 1، ص 7.

9 البته قرآن در کنار این سخن پیام دیگری نیز دارد و آن این است که در سه آیه متوالی از سوره مائده آیات 44، 45، 46 پیروی از پیام های غیرالهی و اجرای آن را کفر و فسق و ستم می شمارد. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله خشم خداوند و در شمار یهودیان و مسیحیان قرار گرفتن را از آثار پیروی نکردن از قرآن اعلام می دارد: «هر کس قرآن را یاد بگیرد و به آن عمل نکند دلبستگی به دنیا و زرق و برق آن را بر عمل به قرآن ترجیح دهد، موجبات خشم خدای عزیز و بلند مرتبه را فراهم می کند و نزد خدا با یهود و نصاری که کتاب خدا را پشت سرانداختند هم مرتبه هستند.» (الحیاة، ج 2، ص 83 و 84) این روایت به آیاتی اشاره دارد که در آن خداوند گروهی از یهودیان و مسیحیان عالم و دانا را به دلیل عمل نکردن به محتوای پیام وحی الهی توبیخ می کند: (ر.ک: بقره: 101؛ جمعه: 5)؛ حضرت علی علیه السلام نیز در وصیت خود به فرزندان خویش و تمام مردم چنین سفارش می کند: «الله، اللّه فی القرآن لایسبقکم بالعمل به غیرکم» (نهج البلاغه، کلام قصار 47.)

10 شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، «دعای ابوحمزه ثمالی»، تهران، 1370.

11 همان، مناجات نهم «خمس عشر».

12 امام سجاد علیه السلام ، صحیفه سجادیه، دعای بیست، ترجمه حسین انصاریان، چاپ سوم، پیام آزادی، قم، 1375.

13 نهج البلاغه، خطبه 153.

14 ر.ک: اعراف: 176 / یونس: 24 / رعد: 3 / نحل: 11 و...

15 محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ دوم، 1365، ج 2، ص 446.

16 مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، منسوب به امام جعفر صادق علیه السلام ، به شرح عبدالرزاق گیلانی، چ سوم، صدوق، 1366، باب تفکر.

17 جلال الدین محمد مولوی، مثنوی معنوی، به تصحیح نیکلسون، ققنوس، 1362.

18 محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 1، باب عقل و جهل.

19 محمدرضا حکیمی و دیگران، پیشین، ج 1، ص 62.

20 علاءالدین متقی هندی، پیشین، ج1، ص 545، ح 2441.

21 مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، باب 14، ص 87.

22 علاءالدین متقی هندی، پیشین، ج 1، ج 2541.

23 محتوای آیة الکرسی، بقره: 255257.

24 «و من یتوکل علی اللّه فهو حسبه» (طلاق: 3).

25 مطابق با آیه 54 سوره مائده:... یحبهم و یحبونه...

26 «لا تیأسوا من رحمه اللّه» (یوسف: 87).

27 «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» (قمر: 55).

28 ابن ابی جمهور اخسایی، عوالی اللئالی، ج 4، ص 7.

29 نهج البلاغه، خطبه 193.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان