نواندیشی دینی و بازگشت به دوره نوزایی

سید محمدحسن امین از چهره های فکری و مذهبی لبنان است که تحصیلات دینی را در حوزه علمیه نجف گذرانده و سال هاست قاضی شرع صیداست . در گفت وگوی حاضر، ایشان به نکاتی محوری در باب نواندیشی و بن بست های روانی، ذهنی و اجتماعی آن و راه های برون شد از این بن بست ها اشاره می کند .

سید محمدحسن امین از چهره های فکری و مذهبی لبنان است که تحصیلات دینی را در حوزه علمیه نجف گذرانده و سال هاست قاضی شرع صیداست . در گفت وگوی حاضر، ایشان به نکاتی محوری در باب نواندیشی و بن بست های روانی، ذهنی و اجتماعی آن و راه های برون شد از این بن بست ها اشاره می کند .

جنبش نوزایی یا اصلاح اندیشه دینی در اواخر قرن نوزدهم، تحت تاثیر اوضاع سیاسی آن روز، یعنی فروپاشی خلافت عثمانی وسربرآوردن غرب، شکل گرفت . متفکران مسلمان در آن روزگار به این نتیجه رسیدند که برای نجات جوامع اسلامی، باید اندیشه اسلامی را نوسازی کرد . آنان محورهای اساسی نواندیشی دینی را مشخص ساختند و توانستند پاسخ های شایسته ای به پرسش های اصلی فراروی اندیشه اسلامی بدهند . امروزه پس از طی این مسیر طولانی، جریان های تندرو هنوز هم به پرسش های آن دوره نرسیده اند و دشواره های آن عصر را درک نکرده اند و می کوشند با استناد به نصوصی که تولید آن به دوره های گذشته تاریخ اسلامی برمی گردد، خود را از زحمت تولید اندیشه اسلامی معاف کنند .

متفکران عصر نوزایی برای تولید اندیشه اسلامی جدیدی که مشکلات و چالش های عصر را مخاطب قرار دهد، تلاش می کردند . آنان با درک این نکته که نواندیشی باید از دل نص برون آید، از علومی که در تفسیر و فهم جدید از نص و نگرش تازه به آن به کار می آیند، سود بردند . عقیده اسلامی از خاستگاهی به نام «نص » آغاز می شود . این نص همان وحی الاهی است که متوجه همه زمان ها و مکان ها و انسان هاست . پس عقیده اسلامی مبنایی است که به ما مشروعیت می بخشد تا همان گونه که گذشتگان با قرائت وحی، میراثی کلامی، فقهی و ادبی به جا گذاشتند، ما نیز به مدد داده ها و عناصری که در اختیار داریم، به قرائت وحی بپردازیم .

امروزه برای مسلمانان چاره ای جز رهاسازی میراث از نگرش متحجرانه به آن و نیز رها ساختن خویش از هیمنه میراث نیست . با این رابطه متقابل، یعنی رابطه دیالکتیک میان رهاسازی و رهاشدگی، می توان خیزشی حقیقی در سطح اندیشه اسلامی و تولید اندیشه ناب و اصیل اسلامی به راه انداخت . بدون رهایی از گره میراث، این تولید حاصل نمی آید . منظور از رها شدن از میراث، رهایی از واسطه هایی است که بین ما و نص نخست، یعنی قرآن و سنت نبوی و در نزد شیعه - افزون بر آن دو - سنت ائمه، قرار گرفته اند . آزادی خرد ما از نص واسطه به معنای حذف و نادیده انگاشتن این واسطگی نیست، بلکه ابزاری برای رویارویی طبیعی و حقیقی با نص نخست است . نوگرایی اسلامی پریدن از روی میراث نیست، بلکه نوعی ارتباط زنده با میراث است که در فرآیند آن، میراث نقد و ابعاد روشنگر آن مشخص و اخذ می شود و ابعاد نادرست و تاریخ مصرف گذشته آن وانهاده می شود .

نویسنده در ادامه به فقه و جایگاه آن می پردازد . در نظر وی، عناصر ذهن زدگی و فردیت زدگی از جمله گرفتاری های فقه است . جدایی فقه از جامعه و فقدان ارتباط و گفت وگو میان آن و فلسفه، تضعیف فقه را در پی داشته و پرداختن به جزئیات، فقها را از استنباط کلیات و مقاصد شریعت بازداشته است .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان