رسالت، 25/3/83
امروزه نوعی بنیادگرایی ویژه در هیئت حاکمه آمریکا بروز کرده است که موجب شده است تا گرایش ایدئولوژیک و مذهبی با سیاست داخلی و خارجی آمریکا گره بخورد که این ایدئولوژی، مسیحیت صهیونیستی نام دارد. مسیحیان صهیونیستی معتقدند که نه تنها تاریخ به پایان خودش رسیده است و ظهور حضرت مسیح نزدیک است، بلکه موظفیم که همه اسباب و لوازم را برای تسهیل این واقعه فراهم کنیم و با مراجه به پیش گویی های کتاب مقدس، این ظهور را از طریق جنگ بزرگ و در منطقه آرماگدون می دانند و می گویند که این جنگ منوط به تجمع یهودیان در منطقه فلسطین و از بین رفتن همه موانعی است که در مقابل رژیم صهیونیستی وجود دارد و از آنجایی که مکان «هیکل سلیمان» را بیت المقدس می دانند، ادعا می کنند که باید دوباره آن را بسازند. لذا در صدد از بین بردن «مسجدالاقصی» و «قبة الضحره» به عنوان یک برنامه معین و غیرقابل انکار هستند. اما قبل از اینکه این مباحث جنبه تحقیقی داشته باشد، از یک استراتژی حکایت می کند که بنای سلطه کامل بر سرزمین های اسلامی را گذاشته است. نکته قابل توجه، ارتباط آرمان آرماگدون با سیاست مداران امروز آمریکاست؛ چون در حال حاضر کسی به نام جرج دبلیو بوش که با حمایت کلیساهای متمایل به مسیحیت صهیونیستی روی کار آمده است، خود را یک مسیحی صهیونیستی می داند و در صدد تحقق اهداف آنها برآمده است. البته حضور مسیحیت صهیونیستی در حاکمه آمریکا قبل از به قدرت رسیدن بوش، در افرادی مانند جیمی کارتر و ریگان هم به چشم می خورد. در میان مسیحیان کاتولیک، پاپ یکی از کسانی بوده است که با انسجام در موضع مخالفت، با این جریان برآمده است و برخی از کلیساهای کاتولیک هم تلاش کردند که با اعلام مخالفت، به نقد این موضوع مشغول شوند. ولی مشکلی که وجود دارد این است که آنها صاحب قدرت و توانایی نیستند. خلاصه اینکه شواهد این مسئله را می رساند که مسیحیان صهیونیستی از موضوع ظهور حضرت ولی عصر (عج) غافل نیستند و گرایش بنیادگرایانه مسلمانان شیعی که در دل آنها رعبی ایجاد کرده است باعث شده است که آنها به طور گسترده وارد عمل شوند. بنابراین مقابله با این جریان در تمام وجوه فرهنگی، سیاسی و سایر وجوه، بدون اتخاذ روحیه قوی و فعال جهادی ممکن نیست و اتخاذ هرگونه روش انفعالی و تأثیرپذیر، بی نتیجه خواهد بود. ازاین رو باید در دو حوزه، مطالعه جدی صورت گیرد: اول، درباره دلیل ایستادگی آنچه که دشمن امروز در مقابل فرهنگ اسلامی و شیعی و فعالیت هایی که در این راستا انجام می دهد و دوم، در مورد امام حق و شیعیانش و آنچه شیعیان به دنبالش هستند.
