اشاره:
نگاه علمی و فرامذهبی به مسئله مهدویت با قلم نکته سنج فرهیخته ای توانا هم چون شهید بزرگوار آیت اللّه العظمی سید محمد باقر صدر، چهره ای درخشان و تابناک از آینده ای روشن برای بشریت تصورمی کند. رهبری و امامت چهاردهمین معصوم در مکتب پر ارج اسلام، جهان را در انتظار عدالت فراگیر و آسمانی موعود قرار داده و با ابتکاراتی ویژه به مهم ترین پرسش های مطرح شده درباره این موضوع سرنوشت ساز و انسان شمول پاسخ داده است. این نوشتار با نامی بسیار متواضعانه برای یک اثر بسیار محققانه تحت عنوان بحث حول المهدی عرضه شده است. در این نوشته سعی شده است که پرده از این دفتر تابناک و ناشناخته برداشته شود.
به جای مقدمه
نگاهی تاریخی به کتاب نفیس«بحث حول المهدی»
یکی از دست پروردگان استاد فرزانه آیة اللّه العظمی شهید سید محمد باقر صدر (قدس سره) جناب آیة اللّه سید محمد صدر می باشد، که پس از گذشت دو دهه از رحلت جانگداز و شهادت مظلومانه استاد عالی قدرش وی نیز باقر صدر به فیض شهادت نایل می گردد.
ایشان سالیان درازی را در گردآوری یک مجموعه نفیس درباره امام زمان و حضرت مهدی (علیه السلام) سپری می کند و یک جلد را به تاریخ غیبت صغری و یک جلد را ویژه غیبت کبری و دو جلد را ویژه عصر ظهور و پس از ظهور قرار می دهد. وی برای این مجموعه نفیس که بسیار مفصّل و به گونه ای تحقیقی و تحلیلی است، مقدمه ای از استاد فرزانه آیة اللّه العظمی سید محمد باقر صدر درخواست می نماید.
استاد نیز با مقدمه ای محققّانه و با نگاهی علمی فرامذهبی این (موسوعه) را زینت می بخشد.
این مقّدمه با عنوان «بحث حول المهدی» به طور مستقل چاپ شد و با انتشار آن کتابی بر مایه و بسیار فشرده درباره مهدویّت پا به عرصه وجود گذاشت. هم اکنون به بررسی این اثر نفیس پرداخته و امیدوارم که بتوانم قدمی ـ هر چند کوچک ـ در این وادی مقدس بردارم و یکی از وظایف خود را به ساحت مقدس حضرت بقیة اللّه الأعظم امام زمان (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و شاگرد بزرگوار مکتبش استاد عالیقدرم شهید فرزانه آیة اللّه العظمی سید محمد باقر صدر (قدس سره) ادا نمایم.
این نوشتار بسیار فشرده از شهید صدر، دارای نکاتی ابتکاری بوده و ویژگی هایی منحصر به فرد دارد که شایسته بررسی و طرح می باشد. امید است که بتوانم گوشه ای از این ویژگی ها و نکات مهم را روشن گردانم و سهمی در وادی تحقیق و تألیف و ژرفنگری استاد فرزانه ام داشته باشم تا چهره درخشان یکی از فشرده ترین آثار علمی درباره امام مهدی (علیه السلام) که مقدمه ای زیبا بر مفصّل ترین اثر علمی معاصر بوده در حدّ توان در برابر دید افکار عاشقان و دوستداران صلح جهانی و عدالت همگانی تقدیم نمایم.
امید است خداوند منّان این کم ترین را از گروه عدالت خواهان و عدالت پروران قرار دهد و چشمان بی فروغش را به دیدار آفتاب پرفروغ و زیبای مهدی آل محمد (علیهم السلام) نورانی گرداند.آمین یا رب العالمین.(1)
نگاهی گذرا به محتوای أثر نفیس «بحث حول المهدی»
این اثر نفیس از یک مقدمه و هفت بحث و یک خاتمه تشکیل میگردد.
ایشان در مقدّمه ای بسیار مهم، به ریشه دار بودن گرایش و اعتقاد به اندیشه مهدویت پرداخته و نقش دین را به طور عام و دین اسلام را به طور خاص در طرح و تبلیغ این اندیشه و برکات آن توضیح داده است، وی هم چنین ویژگی های منحصر به فرد اعتقاد شیعه درباره امام مهدی (علیه السلام) را مورد بحث قرار داده است، سپس هفت سؤال اساسی درباره امام مهدی (علیه السلام) طرح کرده و انگیزه ها و علل طرح این پرسش ها را مورد اشاره و بحث قرار داده است.
پرسش های هفتگانه که مهمترین پرسش های زنده که نقشی کلیدی در فهم صحیح مهدویّت در اسلام را دارند، در چند محور خلاصه می شوند:
محور اول: (امکان و دلیل و راز) طول عمر امام مهدی (علیه السلام)؛
محور دوم: (دلیل و علّت) امامت زود رس آن بزرگوار؛
محور سوم: دلایل تولّد و غیبت و فلسفه غیبت امام زمان (علیه السلام)؛
محور چهارم: (امکان و شیوه) ایجاد تغییر جهان شمول در روز موعود توسط یک فرد.
در خاتمه: ویژگی های موسوعه تاریخی امام مهدی (علیه السلام) توسط آیة اللّه سید محمد صدر تدوین شده و اهمیت آن، مورد اشاره قرار گرفته است.(2) هم چنین تاریخ دقیق شروع و ختم نوشتن این مقدمه گرانسنگ نیز ثبت شده است.
این اثر نفیس به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده است، ولی تصور می شود که به دلیل فشردگی مطالب نیازمند شرح می باشد تا نکات ارزنده و نهفته آن آشکار گردد.(3)
داشته باشیم.
ویژگی های روش شهید صدر در بررسی مسئله مهدویت در کتاب «بحث حول المهدی»
1. نگاه چند بُعدی به مسأله مهدویت
مسأله مهدویّت یک مسأله اعتقادی، تاریخی، اجتماعی سیاسی، می باشد؛ به همین دلیل سؤالات مورد انتخاب شهید صدر (ره) و پاسخ های ایشان ناظر به هر سه بعد بوده و با یک زاویه دید به این مسئله نگاه نکرده است.
2. تشخیص دقیق مرکز بحث و اولویت دادن به بحث های کلیدی
سؤالات و پرسش ها درباره امام مهدی (علیه السلام) بسیار متنوّع و زیاد می باشند، امّا این هفت سؤال انتخابی جنبه کلیدی دارند. بنابراین، برای یک جزوه مختصر و فشرده که راه را برای محقّقان و آیندگان باز می کند، بسیار بجا است که به سؤالات کلیدی بپردازد.
3. شیوه بدیع درایجاد انگیزه برای خواننده و پژوهشگر
استفاده از شیوه طرح سؤال و پاسخ دادن به سؤال، اضافه بر ایجاد انگیزه مضاعف برای خواننده و جذابیت بحث، موضوع بحث را به طور دقیق طرّاحی می کند، جواب را به تناسب سؤال عرضه می نماید، و از حاشیه رفتن پرهیز می کند.
4. نظم و دسته بندی مطالب در هر بحث
آن چه در چینش سؤالات نمایان است، دسته بندی بحث و نظم دادن به آن می باشد. منطقی فکرکردن و منطقی جواب دادن و داشتن نظم در تفکر، در بررسی مسایل امری مهم می باشد که در مجموعه تألیفات آیة اللّه العظمی شهید سید محمد باقر صدر (قدس سره) به چشم می خورد. تلاش ایشان در عموم نوشته ها و تألیفات در بارآوردن انسان هایی اندیشمند ـ که به طور نظام مند فکر کنند و بیندیشند ـ بسیار چشم گیر و تحسین برانگیز است و این رویّه کم نظیر می باشد.
5. دقّت فوق العاده در طرح شبهه و در پاسخ شبهه
شهید صدر شبهه را بسیار دقیق و عمیق مطرح می کند و چه بسا بهتر از طرّاح شبهه، شبهه را تقریر می نماید. این دقّت، انسان را به تعمّق در بررسی مسایل وادار می کند. ایشان قوی ترین و روشن ترین پاسخ را انتخاب و با بیانی شیوا مطلب خود را عرضه می کند. این گونه اِعمال دقت، مخاطب خود را فردی پویا و دقیق و همیشه یک قدم جلوتر از دیگران بارمی آورد.
به همین دلیل مباحث کلامی شهید صدر در جرگه مباحث جدید کلامی و از نوع کلام جدید به شمار می رود. وی هم چنان که نگاه درون دینی را خود را حفظ می نمود، همیشه نگاهی برون دینی نیز به مسایل داشت. و از این نظر پرورش یافتگان مکتب ایشان از لحاظ فکری و علمی بسیار قوی و توانمند می باشند. البته به شرط فهم و فراگیری دقیق آثار علمی شهید صدر و حرکت هم گام با افق های فکری او.
6. سهل ممتنع
بحث های شهید صدر ـ عموماـ و در این جزوه به طور خاص از نوع سهل ممتنع می باشد. بسیار عمیق و منطقی بودن در عین ساده بودن و تناسب داشتن با سطح های علمی متفاوت همراه با سلاست بیان و رسا بودن تعبیر کم نظیر یا بی نظیر است.
7. توجه به مبانی مسلّم مکتب و حفظ اصالت و هویّت خود در برخورد با مسائل نو
8. توان بخشی برای پاسخ دادن به شبهات مطرح نشده
این ویژگی یکی از ویژگیهای تألیفات و آثار علمی ایشان تقویت اندیشه شاگردان و پیروان برای پاسخ گویی به شبهات است که از تلاش جدّی در نظریه پردازی و تحلیل های عالمانه و موشکافی مطالب سرچشمه می گیرد.
بنابراین، جامعیت و چند بعدی بودن، و انسجام در افکار و اندیشه های مطرح شده بسیار چشمگیر می باشد. هم چنین نگاه کلامی ـ فلسفی، علمی، تاریخی و جامعه شناسانه در این کتاب قابل ملاحظه می باشد.
9. تمثیل
بهره برداری از مثال های قوی، ملموس و روشن برای تقریب مطالبِ معقول و ساده کردن مطالب عمیق قابل توجه می باشد.
10 ـ پرهیز از تعصب
منطقی بودن و جهان شمولی شهید صدر، از او انسانی غیر متعصّب در طرح مطالب اعتقادی ساخته است و باعث شده تا آثار علمی او همیشه زنده، غیربومی و فرامذهبی می باشد.
آن چه اشاره شد، برخی از ویژگی های شهید صدر در آثار علمی مکتوب و مطبوع او است که این ویژگی ها به طور بسیار چشم گیری در بحث امام مهدی (علیه السلام) و مسئله مهدویت در کتاب «بحث حول المهدی» شهید صدر دیده می شود.
نگاهی کوتاه به فرازهای بلند
مهم ترین دیدگاه های شهید صدر درباره مهدویت و امام مهدی (علیه السلام)
1. مهدویت و سنت های حاکم بر تاریخ
شهید صدر مقدمه بحث خود را با آیه پنجم سوره مبارکه قصص آغاز کرده است و ریشه دار بودن اعتقاد به مهدویت را در دیگر ادیان و عصر پیش از اسلام ـ همان طور که در مقدمه آن را مورد بحث و بهره برداری قرار داده ـ نشان داده است او با آیه ای قرآنی نظریه خود مستند کرده، و خاستگاه این عقیده دینی را در متن آفرینش و اراده الهی و به صورتی قانونی مورد اشاره و توجه گذاشته ایشان معتقد است نتایج و افق های دور این حرکت اصلاحی جهانی ـ که بر دوش مستضعفان جهان قرار داده شده است ـ با بیانی روشن و قرآنی مورد تذکر و تأمل قرار گرفته است.
متن آیه شریفه چنین است:
«و نرید أن نمنّ علی الذین استَضعِفوا فی الأرض و نجعلَهم أئمة و نجعلَهم الوارثین.»(4)
و وارثان (زمین) قرار دهیم».
این خواسته الهی که به صورت فعل مضارع استمراری مطرح شده است، نشانگر یک سنّت الهی و یک قانون فراگیر بوده و نتیجه آن به امامت رسیدن مستضعفان، به ارس رسیدن وراثت زمین به آن ها است که حاکمیت، لازمه امامت آنان است که با توجه به وراثت زمین تمام جهان تحت حاکمیت آنان درخواهد آمد.
2. مهدویت عقیده ای فرادینی
الف ـ امام مهدی (علیه السلام) تجسّم و مصداق یک عقیده اسلامی است.
ب ـ این عقیده یک عقیده دینی فراتر از اسلام بوده.
پ ـ بلکه این عقیده ریشه ای فراتر از ادیان الهی داشته و دارد، زیرا که انسان گرایشی فطری و روشن به سوی روز موعود دارد. یعنی جهانیان با تمام ادیان و مذاهب انتخابی خود، حتی کسانی که با دین بیگانه اند و خود را بیگانه مطرح می کنند در انتظار عدالتی جهانی هستند. این عدالت جهانی ـ از دیدگاه اسلام ـ به دست مهدی آل محمد (علیهم السلام) تحقق می یابد.
ماتریالیسم دیالکتیک که تجسّم افراطی ترین گرایش های انکارکننده عالم غیت است، در متن عقیده خود ـ که تاریخ را بر اساس تناقضات درونی تفسیر می نماید ـ ایمان به روز موعودی که تمام تضادهای درونی در آن روز موعود خاتمه می یابد، مطرح می کند و بشریّت را ـ که آرزوی چنین مصلحی جهانی داشته ـ به سوی خود می کشاند. بنابراین، یک ریشه فرادینی و فرامکتبی از اعتقاد به مهدویت پشتیبانی می کند، و ایمان به تحقق عدالت در سر تا سر جهان، ایمانی فراگیر و گسترده و در عین حال عمیق و ریشه دار است.
و اینک ترجمه متن شهید صدر را با هم مرور می کنیم:
«اعتقاد به مهدی» نشانگر و تجسّم یک باور و اعتقاد فقط اسلامی نبوده، بلکه افزون بر آن، آینه ای است که نشان دهنده یک خواسته دیرینه انسانی است؛ به گونه ای که بشریت با تمام گرایش های دینی اش به آن توجه داشته و یک نمودی از الهام فطری ریشه داری است که مردم ـ با تمام اختلافات مذهبی و اعتقادی میان آنان ـ همگی به یک روز موعودی در زمین معتقد شده، که در آن روز هدف نهایی ادیان و رسالت های الهی تحقق یافته، و زندگی طولانی و پررنج انسان در تمام دوران های تاریخ به آرامش و استقرار می رسد.(5)
3. مهدویت در گستره تاریخ بشری
گرایش فطری و درونی نسبت به ضرورت تحقق روز موعود گسترده ترین گرایش به شمار میرود؛
[و بدین سان تجربه این احساس درونی نسبت به ضرورت تحقق عدالت در جهان، گسترده ترین تجربه شعوری و روانی در میان تک تک انسان ها در طول تاریخ می باشد.(6)]
4 ـ مهدویت در نگاه دین
شهید صدر به بیان نقش بسیار مهمّ دین در ایجاد تحوّل نسبت به این احساس درونی، و تفسیر و روشن نمودن آن می پردازد. در این جا سه نکته را مطرح می نماید:
الف:) کم ترین نقشی که دین ایفا می کند، اینست که دین این احساس فطری و درونی را مورد تأکید قرار می دهد و در حقیقت یک عنصر غیبی مهم را پشتوانه این احساس فطری قرار می دهد.
ب) در نتیجه ـ با وجود نقش مهم دین در زایش ایمان ـ این احساس فطری از یک احساس محض بیرون آمده و به یک ایمان قوی نسبت به آینده ای روشن برای بشریت تبدیل می گردد.
پ) این ایمان نیز نقشی جدید در زندگی انسان ایفا می نماید، این نقش در دو بعد تجلی می یابد و هم زمان دو فایده مهم را تحقق می بخشد:
نخستین فایده این ایمان عبارت است از مقاومت پیوسته و درونی انسان در برابر ستم و ستمگران؛ و در زمانی که زمین از ستم پر شده باشد، این انسان باایمان به قیام امام مهدی (علیه السلام) در برابر ستم گسترده و جهان شمول، ایمان دارد که ستم باید ریشه کن شود و در نتیجه در برابر ستم و ستمگران ایستادگی و مقاومت می نماید، و حداقل این ایمان او را در برابر ستم توانانمند و مقتدر قرار می دهد و او را از این نظر بیمه می کند. از انفعال و تسلیم شدن در برابر ستم گران باز می دارد.
پس، این ایمان به قیام مهدی (علیه السلام) در حقیقت منبعی سرشار برای مبارزه درونی و برونی باظلم و ستم خواهد بود.
دومین فایده این ایمان عبارت است از زایندگی یک نیروی مستمر و نامتناهی؛ زیرا یأس و ناامیدی را در درون انسان می زداید و امیدواری به پیروزی حق بر باطل، و عدالت بر ستم را در درون او روشن نگه می دارد. ایمان به روز موعود، ایمان به گسترش عدل و داد و پیروزی آن بر ستم ـ در گستره جهان ـ می باشد؛ زیرا که ستم یک واقعیت باطل و یک انحراف است و عدالت یک اصل طبیعی و یک حقیقت مطلوب است و باطل همیشه در برابر حقیقت گریزان و فراری است. باطل هر قدر که بزرگ جلوه شود و بر مقدّرات جهان و جهانیان چیره شده باشد، رفتنی خواهد بود.
بنابراین، هر انسان مظلوم و هر امّت مظلوم ـ چنان چه به قیام موعود جهانی ایمان داشته باشد ـ امیدوار است که ستم رخت بربندد، و جهان بر اساس عدالت به حیات خود ادامه دهد.
و اینک به ترجمه سخن شهید صدر توجه می نماییم:
دین در حالی که به این احساس درونی همگانی استواری و قوّت می بخشد، با تأکید بر این عقیده که زمین، همان گونه که از ظلم و ستم پر شود، از عدالت و دادگری آکنده خواهد شد به این احساس ارزشی عینی بخشیده و آن را به باوری قاطع نسبت به آینده روشن بشریت دگرگون می سازد.
چنین ایمانی، تنها مایه دلداری و شکیبایی نبوده، بلکه منبعی سرشار از الهام بخشی و توانمندی خواهد بود.
الهام بخشی آن از این گونه است که ایمان به مهدی (موعود) ایمان به ستم ستیزی است، حتی آن جا که تمام دنیا را ستم فرا گرفته باشد، مهدی موعود زیر بار این ستم نمی رود. منبع توان بخشی و نیروسازی و پویایی است؛ چرا که چراغی است در برابر تاریکی های ناامیدی و شعله ای است که امید را در دل انسان روشن نگه می دارد، هر چند که ستمکاران، جهان را پر از ظلم و ستم کرده باشند؛ زیرا که روز موعود ثابت می کند که عدالت می تواند جهان پر از ستم را زیر و رو کند و آن را از نو بسازد کوهسارهای انباشته از ستم هر قدر که بزرگ تر شوند یک حالت استثنایی و غیر طبیعی هستند که باید نابود گردند.
و نابودیِ ستم ـ در حالی که در اوج خود باشد ـ امری حتمی است، و این حقیقت و این بینش امید بزرگی فراروی ستمدیده ای قرار می دهد خود را در ایجاد یک دگرگونی ریشه ای، و در بازسازی مجدّد جهان بر اساس عدالت، توانمند و مقتدر می بیند.(7)
مهدویت در نگاه اسلام
پس از روشن شدن نقش مثبت دین در بالابردن درجه احساس به اهمیت گسترش عدالت در جهان و تبدیل این احساس درونی به یک ایمان قوی و زاینده و مثبت، باید نقش اسلام را در پشتیبانی این احساس و این ایمان، مورد توجه قرار دهیم.
1. با توجه به روشن گری های اسلام نسبت به عقیده موعود جهانی و نکات روشنتری که از روز موعود به ارمغان آورده است، این عقیده ریشه دار و گسترده و جهان شمول را عقیده ای پرمحتوا و غنی تر عرضه داشته و احساسات ستمدیدگان را بگونه ای پرشورتر برانگیخته است؛ زیرا این عقیده را از یک اعتقاد به ماوراء حس به سوی اعتقاد به امری ملموس و کشانده و آنرا مرتبط به زندگی روزمره ما انسانها قرار داده، و آرزوی بسیار دور انسان ها به یک امیدی قوی و فعّال و زنده دگرگون می شود.
مهدی موعود در اسلام و در اعتقاد شیعه فردی است که در حال حاضر وجود دارد، زنده و فعال است و در حال حاضر فعّال بوده و به وظایف امامت و رهبری خود در حد توان عمل می کند و او نیز مانند دیگر ستمدیدگان در انتظار فراهم آمدن شرایط لازم برای انقلاب خود و ظهور عدالت جهانی به سرمی برد و در کنار آنان زندگی می کند و دردها و خوشی های آنان را احساس می کند. رهبری که در کنار دوستداران و منتظران خود می باشد، تمام جریانات فکری و سیاسی و اجتماعی را از نزدیک می بیند و بر تمام تحوّلات جهان به طور دقیق احاطه دارد و در انتظار لحظه ظهور، خود بیش از دیگر منتظران می باشد.
بنابراین، ایده مهدی موعود ایده ای نیست که در آینده به فعلیت برسد و متولد گردد، بلکه واقعیتی است که با آن زندگی می کنیم و در یک فرد مشخص که در کنار ما زندگی می کند، تبلور یافته است. فردی که ما را به تمام معنا درک می کند، و آن چه را می بینم و احساس می کنیم و هر رنجی را که می بریم، او نیز به همین نسبت، بلکه بیشتر از ما احساس رنج می کند هر چند که شخص او برای ما آشکار نبوده و خودش را برای ما معرّفی نمی کند.
2. بارِ مثبت این اعتقاد روشن به تولد و غیبت و زندگی طولانی مهدی موعود (علیه السلام) در حال حاضر در حدّی است که رابطه ستمدیدگان را با رهبر ستمدیده خود مستحکم تر می کند. هر قدر که روزهای انتظار طولانی شود، احساس یأس و ناامیدی به آنان دست نمی دهد؛ زیرا که رهبر فرزانه خود را در کنار خود در حال انتظار می دانند و با یاد و نام او زندگی می کنند.
3. اعتقاد به امام مهدی ـ که منتظِر قیام خود بوده و بیعتی با هیچ ستمگری را بر گردن نگرفته ـ نشانگر اعتقاد به وجود یک مقاومت حقیقی در برابر ستم و ستمگران می باشد که این مقاومت واقعی در شخص مهدی آل محمد (سلام اللّه علیه) تجسّم یافته است.
و اینک به فرازهائی از ترجمه متن شهید صدر توجه می کنیم:
هر چند که ایده مهدویت پیشینه ای دورتر و فراتر از اسلام داشته، امّا در اسلام شفاف تر و روشن تر مطرح شد است و انتظارات انسان ها با طرح تفصیلی اسلام از مهدویت به گونه ای بهتر اشباع می گردد، و برای ستمدیدگان پربار بوده و احساسات آنان را برافروخته تر نگه می دارد.
زیرا اسلام این ایده را واقعیت بخشیده و آینده دور را به زمان حال درآورده، و انتظار آمدن یک فرد رهایی بخش در آینده بسیار دور را که ناشناخته و مجهول می باشد به یک ایمان، آنهم ایمان به وجود یک فرد رهایی بخش، آن هم در حال حاضر، فردی که همراه با دیگر منتظران در انتظار روز موعود خود به سرمی برد تا تمام شرایط لازم در انجام آن وظیفه بزرگ و نقش مهم و مورد نظر فراهم آید.
بنابراین، حضرت مهدی (علیه السلام) ایده ای نیست که در انتظار تولّد آن ایده بنشینیم. و در حدّ یک پیشگویی که در انتظار تحقق یک مصداق واقعی برای آن باشیم نبوده، بلکه یک واقعیتی است زنده و حاضر و قائم به شخص، که همیشه منتظرانِ او منتظِر صدور فرمان از سوی او هستند، و در حقیقت در یک آماده باش کامل به سر می برند.
مهدی انسانی است معیّن که در میان ما ـ با یک وجود حقیقی ـ زندگی می کند. او ما را می بیند و او ما را می بیند، و با آرزوها و دردهای ما زندگی می کند، شریک سوگ ها و شادی های ما است، و آن چه در عصر ما، می گذرد ـ از شکنجه شکنجه شدگان و تیره روزی ناکامان و تیره روزان و ستم ستمگران را ـ لمس می کند و با آتش آن می سوزد، و با شوقی فراوان منتظر آن لحظه ای است که بتواند دست یاری اش را به سوی تمام ستمکشان و محرومان و درماندگان دراز نماید، و ریشه ستمگران را از بیخ و بن برکند؛ در حالی که برای این فرمانده منتظِر و در حال آماده باش کامل چنین تقدیر شده است که خود را برای مردم آشکار نسازد و پرده را از رُخ زیبایش کنار نزند هر چند که با آنان و در کنار آنان در انتظار لحظه موعود به سر می برد.
روشن است که ویژگی های اسلامی این ایده فاصله های بسیار زیاد و نامحسوس میان ستمکشان و فرمانده رهایی بخششان را کوتاه می کند و پل ارتباطی آنان را با همدیگر نزدیک می نماید؛ هر چند که انتظار طولانی باشد و ادامه یابد.(8)
مهدویت و رهبری مبارزه با ستم
آن چه در روایات اسلامی درباره اهمیت انتظار فرج امام مهدی (علیه السلام) آمده است و به تمام مسلمانان دستور انتظار فرج را داده است، یک ارتباط درونی و گسترده را طراحی کرده، و تمامی ارزش های الهی را که در امام مهدی (علیه السلام) و در قیام او تجسم نموده، مورد توجه قرار می دهد. چنان چه به وجود و غیبت این امام معتقد نباشیم این رابطه عمیق را با او نمی توانیم داشته باشیم.
و بدین ترتیب، این اعتقاد به مهدویت ـ که شیعه پرچم دار آن می باشد ـ اعتقادی زنده تر، پویاتر، عمیق تر و توانمندتر از تمام ایده هایی است که در مذاهب و ادیان دیگر و مکاتب بشری مطرح بوده و افرادی زنده دل و پرخروش می آفریند و آنان را در طول تاریخ پرچم دار مبارزه با ظلم و ستم قرار می دهد.(9)
پرسش های کلیدی
همان گونه این اعتقاد به مهدی موعود (علیه السلام) آثاری مثبت داشته و دارد، عکس العمل های منفی و موضعگیری های نادرس به همراه داشته است؛ زیرا برخی از مردم نتوانستند همه نکات دقیق این اعتقاد را دریابند و به حکم ظاهربینی و ساده اندیشی خود شبهه ها و سؤال هایی را مطرح نموده اند، که در ذیل به برخی از این پرسش ها می پردازیم:
1. مهدی موعود اگر زنده باشد و با نسل های زیادی زندگی کرده باشد و با نسل های زیادی پس از این نیز زندگی خواهد کرد، معنایش این است که او از عمری طولانی برخوردار می باشد و چگونه بر خلاف مسیر قوانین عالم طبیعت این زندگی طولانی را داشته و خواهد داشت؟
2. چرا باید خداوند به خاطر چنین فردی تمام قوانین عالم طبیعت را تعطیل کند تا او را از گزند حوادث مرگ بار و نابودکننده نجات بخشد؟ مگر بشریّت از به وجود آوردن رهبری شایسته در آینده عاجز است؟ چرا باید عمر یک فرد این قدر طولانی شود و آن هم در پشت پرده غیبت به سر ببرد؟
3. چگونه حضرت مهدی (علیه السلام) در سن پنج سالگی به امامت رسید و آمادگی لازم را برای امامت مسلمانان از لحاظ فکری و علمی و روحی و دینی به دست آورد و با چه وسیله ای این آمادگی بزرگ برای رهبری بزرگ را کسب نمود؟
4. اگر رهبر نهضت و اصلاح جهانی از آمادگی کافی برخوردار باشد، پس چرا باید صدها سال انتظار بکشد؟ آیا این همه ستم و بی عدالتی برای قیام او و ظهور او کافی نیست؟ بالأخره چرا باید رهبر آماده در پَسِ پرده طولانی غیبت به سر برد؟ فلسفه این غیبت طولانی و ممتد چه می تواند باشد؟
5. چند روایت می توانیم اکتفا کنیم و به وجود چنین انسانی با چنین ویژگی هایی ـ غیر طبیعی و غیر معمول ـ در حال حاضر ایمان داشته باشیم؟ چه دلیلی داریم که ما را به وجود فعلی او معتقِد سازد؟
6. و آیا برای یک فرد و یک انسان چنین نقش بزرگی را می توانیم باور کنیم؟ آیا یک فرد ـ هر قدر که بزرگ هم باشد ـ می تواند یک جهان را دگرگون کند و مقطعی جدید از تاریخ را به وجود بیاورد؟ در حالی که تاریخ، فرد را می سازد و او را به صورت یک قهرمان درمی آورد و حداکثر یک فرد خود تجلی یک مرحله از تاریخ بشریت و یک مقطع از مقاطع تکاملی بشریت می باشد. در حالی که عکس این باور در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) مطرح می گردد؟!
7. و آخرین سؤال اساسی در زمینه اصلاح جهانی این است که با چه شیوه ای این اصلاح و دگرگونی جهانی و فراگیر انجام خواهد گرفت؟ چگونه دنیای سراسر ستم به دنیایی سراسر عدل و داد تغییر خواهد یافت؟ و چگونه ابرقدرت هایی که از همه گونه امکانات علمی و سیاسی و نظامی برای ایجاد هرگونه فساد و تخریبِ خانمان سوز و بنیان کن برخوردارند، توسط یک فرد بی سلاح ریشه کن می شوند؟
چرا مردم می پرسند؟
شهید صدر نخست به انگیزه های طرح این پرسش ها و شبهات می پردازد و دو گونه علت برای آن ذکر می کند:
علت نخست: مشکلات فکری و ناتوانی در درک برخی مطالب درباره موعود ادیان، و شرایط و چگونگی تغییر و دگرگونی گسترده توسط مصلح منتظر، می تواند منشأ برخی از این پرسشها و شبهات باشد.
علت دوم: ترس این انسان ها از قدرت فزاینده ستمکاران، و احساس عجز و ضعف در برابر ابرقدرت هایِ حاکم بر جهان بشریّت، احتمال هرگونه تغییر و اصلاح و امکان تحقق یک اصلاح اصولی و فراگیر و جهانی را مورد تردید قرار می دهد.
شهید صدر با استفاده از شیوه طرح پرسش های مشخص و دقیق، انگیزه ای قوی برای فهم بهتر و درک عمیق تر مطالب مربوط به مهدویت و مهدی آل محمد (صلی اللّه علیه و آله) ایجاد میکند و با پاسخ پرسش های فوق، توجه خواننده به این مبحث جلب می گردد و بحث های اساسی مهدویت در هفت مسئله به انجام می رسد.
روش پاسخ به نخستین پرسش
نخستین پرسش این است که آیا امکان دارد یک انسان قرن های بسیار زندگی کند، تا رهبر موعود مصداق چنین عمری باشد؟
او اکنون بیش 1140 سال را سپری کرده و حدود چهارده برابر یک انسان معمولی که مراحل زندگی را از کودکی تا پیری دیده، عمر کرده است».
پاسخ شهید صدر به این پرسش طی چند مرحله انجام گرفته است.
مرحله اول: با توجه به اینکه ما سه نوع «امکان» داریم، امکان مورد نظر کدام است؛ امکان عملی؛ امکان علمی؛ امکان منطقی یا فلسفی؟
با توضیح این نکته که طولانی شدن عمر یک انسان اگر چه امکان عملی بالفعل ندارد، اما امکان علمی و منطقی دارد و ما نمی توانیم آن را محال و ناممکن بدانیم. و چنان چه دانش امروز بشر به کشف این راز موفق نشده باشد، دلیلی برای انکار آن نخواهیم داشت؛ زیرا امکان علمی و امکان منطقی برای یک عمر طولانی مطرح می باشد.
مرحله دوم: با توجه به این که اسلام در موارد زیادی بر دانش امروز پیشی داشته، بهتر می توانیم به راز یک عمر طولانی برای فردی که اسلام به وجود او نیاز اساسی دارد ایمان داشته باشیم.
مرحله سوم: کدام شگفت آورتر است؛ این عمر طولانی یا نقشی که برای این رهبر غایب در بازسازی تمدن کنونی جهان ترسیم شده است؟
در حالیکه برای هیچ فردی در جهان، نه در گذشته و نه در آینده چنین نقشی مطرح نشده است، چرا باید مقدمات یک تحوّل بزرگ، شگفت آور نباشد؟
مرحله چهارم: با توجه به ارتباط این عمر طولانی با بحث اعجاز و امکان تحقق معجزه البته در صورتی که لازم باشد، به حل مشکل طول عمر می پردازد، نمونه هایی از معجزات ثبت شده را برای روشن شدن راز طول عمر به کار می گیرد.
پاسخ شهید صدر در این جا کاملاً ابتکاری است و از امتیازات ذیل برخوردار است:
1. طرح تمام احتمالات وارده در پرسش؛
2. توجه به واقعیت های علمی و قواعد فلسفی؛
3. بهره برداری از مثالهای حسی تجربی و قابل فهم؛
4. بهره برداری از اصول علمی شناخته شده؛
5. بهره برداری از حقایق تاریخی روشن و قابل قبول برای اثبات نظریه مورد بحث؛
6. با وجود تلاش برای توجیه علمی ـ متناسب با فهم مخاطبان ـ و بهره برداری از علوم بشری متعارف در حال حاضر، بحث معجزه که یک بحث کلامی و عقلی است فراموش نمی شود و حرف آخر را در این مرحله معجزه می زند. او با استفاده از معجزات مشابه در طول تاریخ این معجزه را به طور محسوس به ذهن مخاطب نزدیک می کند. معجزه طول عمر امام مهدی (علیه السلام) فراتر از معجزات حاصل برای انبیای بزرگ الهی؛ چون حضرات نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و پیامبر خاتم (علیهم السلام) نبوده و نخواهد بود.
7. نکته مشترک همه این معجزات الهی این است که هرگاه حفظ جان یک حجت الهی بر تعطیل شدن یک قانون طبیعی توقف نماید و استمرار حیات آن حجت معصوم و رهبر آسمانی برای تحقق اهداف و آرمان های الهی لازم باشد، عنایت خدا وارد عمل می شود و به طور معجزه آسا جان آن حجت الهی را از گزند قانون طبیعی حفظ می کند تا بتواند اهداف و وظایف مورد نظر را تحقق بخشد.
8. تکرار این معجزات، خود دلیلی علمی بر وجود یک قانون علمی برتر از قوانین طبیعی عادی است که در صورت لزوم، قوانین عادی را تعطیل نموده و قانون برتر وارد میدان عمل می شود.
راز طول عمر و فلسفه غیبت کبری
1. دومین پرسش درباره عمر طولانی و غیبت طولانی امام مهدی است. هر چند که در اینجا دو پرسش با هم جمع شده، اما یک جواب قانع کننده برای هر دو پرسش که در واقع یک واقعیت و یک پدیده سؤال برانگیزند، کافی است.
عمر طولانی امام مهدی (علیه السلام) با یک غیبت طولانی همراه بود، و تلاش برای اثبات یک عمر طولانی برای امام مهدی (عج) گویای اصرار بر تعطیل قوانین عادی است؛ در حالی که می توانیم تصور کنیم که خدای جهان برای تحقق اهداف بزرگ خود، در آینده مناسب یک فرمانده و رهبر مناسبی را به وجود بیاورد تا نقش بزرگ خود را ایفا نماید.
بنابراین، طولانی کردن عمر یک انسان و نگه داشتن او در پشت پرده غیبت تا روز موعود، چه حکمتی و چه دلیل قانع کننده ای می تواند داشته باشد؟
2. شهید صدر در پاسخ به این پرسش که پس از فرض روشن شدن امکان وجود یک عمر طولانی مطرح می شود و بر ضرورت تعطیل قوانین طبیعی در حق امام مهدی (علیه السلام) تأکید می ورزد، دو نوع پاسخ مطرح می کند.
الف) پاسخ متعارف که یک دلیل کلامی است و بر پیش فرض های اعتقادی ثابت شده استوار است.
ب) پاسخ نامتعارف که بر یک تفسیر و تحلیل روان شناختی و جامعه شناختی استوار است.
این تفسیر تحلیلی ابتکاری از شهید صدر می باشد. در این پاسخ، نقش طول عمر در آماده سازی آن فرمانده الهیِ عدالت گستر برای تحقّق آن آرمان بزرگ تبیین می گردد.
در این جا مناسب است به خلاصه این پاسخ ابتکاری شهید صدر توجه کنیم:
تحولِ بسیار بزرگ نیازمند روحیه ای بس بزرگ، همّتی بسیار بلند و احساسی عمیق به برتری خود و پوچی تمدنِ فریبنده و کوچک بودن ابرقدرت های ستمگر و استثمارگر است، که این فرمانده برای نابودی این تمدّن ذخیره شده است تا بتواند تمدن کنونی را به یک دنیای کاملاً جدید دگرگون سازد. این فرمانده انقلابی هر اندازه که به پوچی این تمدن بزرگ ایمان داشته باشد و آن را فقط نقطه ای در مسیر طولانی و تکاملی تمدن انسانی ببیند، در براندازی این تمدن عظیم تواناتر خواهد بود درجه احساس او به پوچی این هیولای بزرگ، باید با عظمت تحوّل مورد نظر متناسب باشد.
رسالت روز موعود، ایجاد یک تحول چشمگیر و همه جانبه، در جهانی که از ستم پر شده است، می باشد. و کسی در انجام این تحوّل، توانا خواهد بود که خود را بزرگ تر از این تمدن عظیم بداند و ببیند. کسی که مرعوب هیبت این تمدن باشد ـ به خاطر این که در دامن این تمدّن بزرگ شده است ـ نمی تواند فرماندهی این تحوّل عظیم و چشم گیر را بر عهده بگیرد؛ در حالی که انسان دیگری که پیش از این تمدن بوده، تمدن های گوناگونی را همراهی کرده، و شاهد تولد و سقوط چند تمدن بوده و نقاط ضعف و قوّت هر یک را به خوبی می داند، به خوبی آگاه است که نقطه ضعف این تمدن کجا است و از چه نقطه ای باید ضربه را بر پیکر آن وارد سازد هیچ کتاب تاریخی نمی تواند جای گزین این دانش کاملاً محسوس برای این فرد باشد.
شهید صدر در این جا به دو نمونه از انسان های اصلاحگر، ولی مرعوب تمدن های عصر خود، اشاره و بیان می کند که چرا چنین افرادی نمی توانند یک اصلاح و تحوّل چشم گیری را عهده دار شوند.(10)
می شود؛ و طولانی شدن عمر یک انسان در این زمینه نقش مهمی را ایفا خواهد نمود.
سومین نکته ای که نیاز به یک رهبری برخاسته از عصر صدر اسلام را روشن می کند، این است که این تحوّل اسلامی اصیل، به رهبری نیاز دارد که نزدیک ترین فرد به منابع اصیل اسلام و در عین حال فردی نفوذناپذیر در برابر همه عوامل انحطاط و انحراف فرهنگی باشد. تا بتواند اسلام را آن طور که هست به اجرا درآورد و تحوّلی فراگیر و چشمگیر بر اساس اسلام ناب پایه ریزی کند. امّا شخصی که امروز متولّد می شود و در فضای این تمدن کنونی آکنده به انحراف، نفس می کشد و چشمش را بر تحوّلات و انحرافات موجود باز کند، به هیچ وجه نمی تواند آن اسلام ناب را آن طور که هست درک کند. او نمی تواند از رسوبات و خواستگاه های این تمدن رهایی یابد، حتی اگر قصد یک اصلاح انقلابی داشته باشد. بالاخره نمی توانیم رهایی او را از پیرایه ها و بدعت های موجود تضمین نماییم و حتما باید در مرحله ای قبل از تولد تمدن کنونی متولد شده باشد و بُنیه فرهنگی و اسلامی او از زمان صدر اسلام باید استحکام یافته باشد تا بتواند طلایه دار تحوّل ناب و اصیل اسلامی باشد.(11)
کودکی و امامت
پرسش سوم: در حالی که امام مهدی (علیه السلام) با پدر بزرگوارش امام حسن عسکری (علیه السلام) بیش از پنج سال زندگی نکرده و در سنّ کودکی از پدر محروم شده، چگونه در این دوران بسیار کوتاه کودکی، برای امامت و رهبری آماده شده و شخصیت او پختگی رسیده است؟
پاسخ جالب شهید صدر در این زمینه نیز یک پاسخ کاملاً ابتکاری است. او «پدیده امامت زود هنگام» ـ که در سه امام مصداق پیدا کرده ـ،(12) توجه داده و آن را مورد مطالعه قرار می دهد و بدون اتکا به بحث های کلامی متعارف در اثبات امامت، و با چشم پوشی از قاعده لطف، بحث را از لحاظ تاریخی و اجتماعی در جامعه مسلمانان دنبال می کند.
شش نکته تاریخی درباره اهل بیت و پیروان و رفتار خلفای معاصر با آنان، حقیقتی انکارناپذیر را به ما می فهماند: امامتِ زود هنگام در میان اهل بیت عصمت یک واقعیت بوده و به هیچ وجه وهم و خیال نبوده؛ چنان که مشابه آن میان انبیای الهی نیز وجود داشته است. بنابراین، با استناد به نمونه های حسی ـ تجربی، امکان امامت راستین و همه جانبه برای کودکی پنج ساله روشن می گردد؛ زیرا وقوع یک شی ء، بزرگ ترین دلیل بر امکان آن می باشد.
این پدیده که در میان امامان اهل بیت پیش از امام مهدی (علیه السلام) دو مصداق داشته، و درباره یحیای پیامبر و عیسی ـ سلام خدا بر آنان باد ـ قبل از دوران امامت اهل بیت (علیهم السلام) در متن قرآن از آن یاد شده است، بهترین پاسخ عینی عملی و دندان شکن را تقدیم نموده، و تمام پرسش های مطرح شده درباره امام مهدی (علیه السلام) را از این نظر پاسخ میدهد. در صورت لزوم باید به بحث شهید صدر درباره تجربه حسی اجتماعی غیبت صغری که حدودا هفتاد سال حدودا بوده و دلالت های قاطعانه آن بر لیاقت ها و شایستگی های امام مهدی (علیه السلام) توجه گردد.
اینک به فرازی از پاسخ نامه ابتکاری شهید صدر در این زمینه می پردازیم و به شش نکته مهم از ایشان توجه نموده، تا مورد بررسی قرار گیرد:
الف) پیشوایی امامان اهل بیت، مانند پیشوایی خلفای عباسی و فاطمی و... نبود که یک پایگاه سلطنتی باشد و از پدر به پسر به ارث برسد و دستگاه فرمانروا، از آن پشتیبانی کند. بلکه پذیرش بنیادهای گسترده امامت، تنها در صفحه های دل مردم از راه نفوذ روحی بود. همراه با اثبات این نکته که تنها امامان اهل بیت، شایستگی امامت دارند.
ب) این بنیادهای مردمی، از همان آغاز اسلام، در دل توده ریشه کرده و به روزگار امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) به مرحله شکوفایی و گستردگی خود رسیده و آموزشگاهی که این دو امام تشکیل داده و سرپرستی کردند، موج فکری پردامنه ای، در جهان اسلام گسترد. موجی که مایه پیوست صدها فقیه و متفکر و مفسر، و هم چنین دانشمندانی بسیار در زمینه های مختلف علوم انسانی و اسلامی به آن شد. تا آن جا که حسن به علی وشّا می گوید: «به مسجد کوفه درآمدم و در آن جا نهصد استاد دیدم که از جعفر بن محمد حدیث نقل می کردند.»
ج) شرایطی که در این آموزشگاه و بنیادهای مردمی نماینده آن، در جامعه اسلامی برای برگزیدن امام، و شناخت لیاقت او را برای پیشوایی لازم می شمردند، شرایطی دشوار بود؛ زیرا امام، پیشوا و مقتدا نخواهد بود. مگر آنکه از همه اهل روزگارش، دانشمندتر و داناتر باشد.
د) در راه این آموزشگاه و بنیادهایش، مردمان زیادی جان خویش را به خاطر عقیده به امامت از دست دادند؛ زیرا دستگاه خلافت هم عصرش، به آن با دید یک مکتب مخالف خود ـ دست کم از جنبه نظری ـ می نگریستند و سرانجام این امر، تاخت و تازها و شکنجه هایی بود که فرمانروایان آن روزگار، پیوسته آن را، به کار می بردند تا راه سلطنت و حاکمیّت خود را هموار کنند.
چه بسیار کسانی که به دست دستگاه خلافت کشته شدند یا در سیاه چال ها جان سپردند. اعتقاد به پیشوایی امامان اهل بیت، برای مردم بسیار گران تمام می شد و فایده ای دنیایی هم نداشت، جز همان احساس آرامش ناشی از کشف حقیقت و اعتقاد به آن و نزدیک شده به خدا.
هـ) امامان، که پیشوایی شان بر بنیادهایی این چنین استوار می شد، نه جدا از جامعه بودند و نه مانند حاکمان در قصرهای سر به فلک کشیده، بلکه خود را از چشم مردم دور نمی داشتند. بین آنها و مردم، هیچ حاجبی نبود، مگر در زمان هایی که نیروهای حاکم ـ با غُل و زنجیر و تبعید و آوارگی ـ در میان امامان و مردم مانع می تراشیدند. این امر را از فراوانی ناقلان حدیث، و تعداد نامه هایی که با آن ها رد و بدل می شده و اکنون در کتاب ها محفوظ است متوجه می شویم. هم چنین دیدارهای حاصل در مسافرت ها و نماینده های فراوان امامان در شهرها، ارتباط امامان با طبقات گوناگون مردم و دانشمندان را، آشکار می سازد.
و) خلفایی که با امامان شیعه معاصر بودند، وجود ائمه و پیشوایی روحی شان را منشاء خطری بزرگ برای سرنوشت خود و دستگاه خود می دانستند. و از این روی، تمام تلاش خویش را به کار می گرفتند تا این پیشوایی را از میان بردارند و در این راه، از هرگونه فشار و در بند کشیدن روی نگردانیدند. حتی برای حفظ موجودیت خویش، نمایش هایی سنگدلانه و مداوم، از اسارت، تبعید، به زندان افکندن و به شهادت رساندن فروگذار نکرده و دلهای مسلمانان و دوستداران امامان را دردمند نمودند.
با توجه و دقت در نکات تاریخی گذشته، به این نتیجه می رسیم که «امامت» در سن کودکی پدیده ای واقعی بوده، نه پنداری از پندارها؛ زیرا امامی که در کودکی به پیشوائی روحی و فکری مردم مسلمان رسیده و مسلمانان در کشاکش موج های فراینده ویرانگر، خود را به پیروی از او ملزم نموده اند، حتما باید از دانش کافی و آگاهی لازم و استوار برخوردار بوده، و از فقه و تفسیر و عقاید فراتر از عصر خویش، بهره ای آشکار و چشم گیر داشته باشد. چون در غیر این صورت، نمی تواند مردم را به پیروی از خویش وا نماید. می بینیم که امامان در موقعیت هایی بودند که پیروانشان از خُرد و بزرگ می توانستند با ایشان بجوشند و به آسانی از بازتاب های وجودشان بهره گیرند. حال آیا امکان دارد که یک کودک، مردم را به امامتش دعوت کند، و آن را هم چون درفشی ـ درفش افراشته اسلام ـ جلوه گر سازد، این دعوت را مداوم در برابر چشم و گوش همگان ادامه دهد، مردم به صورت پنهان و آشکار به او بگروند و حتی در راه اعتقاد خویش، از بذل جان و مال هم نهراسند، اما از حقیقت آن امام آگاهی نداشته باشند و «امامت این کودک» مردم را به جست وجو در حقیقت امر وادار نکند؟!
آیا ممکن است که سال ها بر این گونه ارتباط میان امام و مردم بگذرد، باز هم پرده از چهره واقعی او برداشته نشود، و چگونگی معارف و دانش های امام ـ چه کودک و چه بزرگ ـ آشکار نگردد؟
بر فرض محال که مردم نتوانستند حقیقت و واقعیت امر را دریابند، خلافت و دستگاه حاکم که آن همه دشمنی علنی با امام داشت، چرا برنخاست تا پرده از چهره واقعی امام بردارد؟!
آیا برایش امکان نداشت؟ آیا اگر امام کودک هم مثل همه کودکان بود و از سطح تفکر و اندیشه ای بزرگ و والا برخوردار نبود، بهترین دستاویز برای عرضه بی لیاقتی های امام به دست خلفا نمی افتاد تا آن را به پیروان امامان عرضه کنند و آن ستارگان درخشان را بکوبند و مشخّض کنند که چنین کسانی نمی توانند پیشوای روحی و فکری مردم باشند؟ زیرا اگر اثبات بی لیاقتی یک انسان چهل یا پنجاه ساله ـ که سرمایه های فروانی از علم و دانش زمانش را داراست ـ، به مردم عادی مشکل باشد، اثبات بی لیاقتی یک کودک، در رهبری مردم، دشوار نیست.
برای نابود کردن امام و پایمال نمودن شخصیت و رهبری او اثبات بی لیاقتی، کارگرتر و قانع کننده تر از آن بود که خلفا دست به آن شیوه های غیرانسانی یازند. به خصوص با در نظر گرفتن این که شیعه برای امام، ویژگی های بزرگی در نظر گرفته است.
اگر امام خردسال، از دانش و سطح تفکر عالی برخوردار نبود، خلفای معاصر خیلی خوب می توانستند جنجال به پا کنند، اما سکوت آن ها و سکوت تاریخ گواه است که امامت در سنین کودکی، پدیده ای حقیقی بوده نه ساختگی. خلفا نیز حقیقی بودن امامت این امامان را، در مقام عمل و فکر دریافته بودند و می دیدند که اگر هم خردسالی امام را مطرح کنند و با این وسیله رهبری دینی و فکری او را بکوبند باز هم پیروز نیستند.
تاریخ نیز گاهی، از تصمیم گیری خلفا ـ بر استفاده از پدیده خردسالی رهبران شیعه و بی نتیجه ماندن کارشان ـ سخن به میان می آوَرَد، اما حتی یک مورد هم نشان نمی دهد که این امر، تزلزلی در روحیه پیروان ایجاد کرده باشد یا مدرکی ارائه دهد که امامان ـ در سنّ کودکی ـ در برابر یک پرسش درمانده باشند یا با مشکلی روبرو شده، در پاسخ آن به تنگنا افتاده باشند و اطمینان مردم نسبت به موقعیت و امامت آنان سست شده باشند.
در نتیجه امامت در سنین کودکی، پدیده ای واقعی در زندگانی اهل بیت بوده و یک فرضیه دور از واقعیت آن هم با مصادیق روشن نبوده است.
برای پدیده رهبری در سنین پایین، نمونه های دیگری نیز می توان در میراث پیام آوران الهی یافت.
برای نمونه: حضرت یحیی، که خداوند درباره او چنین می فرماید:
«ای یحیی، با نیرومندی و استواری این نامه (فرمان پیامبری) را بگیر ـ و ما، در کودکی به او حکمت و فرزانگی دادیم».(13)
مهدی (علیه السلام) در سنّ پنج سالگی، باقی نمی ماند.(14)
آیا واقعا امام مهدی (علیه السلام) وجود دارد؟
چهارمین پرسش این است که با روشن شدن امکانِ طول عمر و غیبت طولانی، چگونه به وجود امام مهدی (علیه السلام) و تولّد او می رسیم؟
با فرض نقل چند روایت از پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله) آنهم برای قانع شدن به یک امر غیر متعارف، آیا می توانیم به وجود امام دوازدهم ایمان پیدا کنیم؟
چگونه ثابت می کنیم که امام مهدی (علیه السلام) یک وجود حقیقی و تاریخی دارد و افسانه ای نبوده که تعدادی از مردم به خاطر شرایط حادّ اجتماعی و روانی آن را در دل خود پرورانده اند؟
پاسخ شهید صدر به این پرسش با توجه به ابعاد متعدد آن، در دو مرحله بوده و به دو گونه آن را مطرح کرده است.
نکته نخست در رد کسانی است که روایات نقل شده درباره امام مهدی را بسیار محدود می بینند و ادعا می کنند که فقط چند روایت درباره او وجود دارد و با چند روایت محدود، یک اعتقاد راسخ حاصل نمی شود.
پاسخ این شبهه را با توجه دادن به منابع فراوان و تعداد روایات بسیار زیاد که فقط از زبان پیامبر ـ آن هم از راه اهل سنت ـ چهار صد روایت شمارش شده، مطرح می کند. چنان چه روایات وارده از راه شیعه و اهل بیت (علیهم السلام) را اضافه کنیم به شش هزار روایت میرسد. با این فراوانی روایات ـ که در کم تر موضوعی از موضوعات بدیهی اسلام این قدر روایت رسیده است ـ ادعای بداهت می نماید که ادعای گزافی نیست و قطعی بودن این مسأله را روشن می کند.
نکته دوم: پس از احراز اصل حتمی بودن وجود امام مهدی (علیه السلام) با استفاده از روایات فراوان، جا دارد که بپرسیم: این امام مهدی (علیه السلام) کیست؟
انطباق این عنوان بر دوازدهمین امام معصوم از اهل بیت پیامبر(صلی اللّه علیه و آله) از دو راه در نوشته شهید صدر طی شده است.
در راه اول به چند مطلب توجه داده شده است:
مطلب اول: روایاتی که مهدی (علیه السلام) را از اهل بیت معرفی می کند و او را از فرزندان فاطمه و فرزند حسین بلکه نهمین فرزند حسین بن علی (علیه السلام) می داند.
مطلب دوم: روایاتی که تمام امامان را دوازده نفر می داند.
بنابراین، حضرت مهدی (علیه السلام) خارج از دایره دوازده امام نخواهد بود و او را در دوازدهمین فرد از آنان تعیین می کند.
این روایات علیرغم تلاش امامان برای مطرح نشدن آن ها در میان عموم مردم ـ به خاطر حفظ جان امام مهدی (علیه السلام) از گزند دشمنان دیرینه و حاکمان بنی العباس ـ بالأخره منتشر شده و سینه به سینه و کتاب به کتاب، از نسلی به نسل دیگر منتقل گشته و در سطحی قابل قبول و قابل اعتماد منتشر شده است.
مطلب سوّم: اضافه بر تعداد فراوان روایات فوق، قراین و شواهد بسیاری، صحت این روایات را اثبات می کند.
برای نمونه عدد روایات (الائمة ـ اوالخلفاء اوالامراء ـ من بعدی اثنا عشر) به (270) روایت می رسد که در مشهورترین کتاب های حدیث شیعه و اهل سنت هم چون بخاری و مسلم و ترمذی و ابو داود و مسند احمد و مستدرک حاکم آمده است.
مطلب چهارم: آقای بخاری که معاصر امام جواد (علیه السلام) بوده این روایات را نقل کرده؛ یعنی متن این حدیث ها قبل از کامل شدن عدد دوازده امام در عالم خارج ثبت شده و احتمال جعل و حدیث سازی ـ که معمولاً پس از وقوع یک حادثه برای آن حادثه حدیث جعل میشود، ـ صددرصد منتفی است و به هیچ وجه نمی تواند این روایت ها انعکاسی از عقیده امامیه و پیروان اهل بیت باشد. بنابراین؛ این نکته نشان دهنده یک واقعیت فراتر از حوادث تاریخ بوده، در حقیقت یک خبر غیبی از پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله) است که با اعتقاد امامیه کاملاً منطبق می شود.
عقیده امامیه مبنی بر امام مهدی (علیه السلام) یگانه مصداق قابل صدق برای این نوع حدیث های فراوان می باشد.
نکته سوّم: چنان چه کسی بخواهد مصداق دوازدهمین امام از اهل بیت پیامبر را بشناسد، شهید صدر با استفاده از واقعیت های تاریخی هفتاد سال حوادث پی در پی در دوران غیبت صغری، نایبان ویژه امام مهدی (علیه السلام) در این دوره و ارتباط چندین نسل با آنان و با امام مهدی (علیه السلام) توسط آنان و مکاتبات حسی و ملموسی که مردم و دانشمندان با امام زمان (علیه السلام) داشته اند، روشن می کند که امکان هرگونه فریب و ظاهرسازی و خیال بافی منتفی است.
با پیام امام مهدی (علیه السلام) به آخرین سفیر خود (ابوالحسن علی بن محمد سمری)، پایان غیبت صغری و آغاز غیبت کبری مطرح می شود. و در واقع یک مسیر کاملاً منطقی و مقبول برای تحقق غیبت کبری که در روایات پیامبر(صلی اللّه علیه و آله) و اهل بیت اطهار مطرح شده بود، تحقق یافته و شیعیان از گزند پاشیدگی و نابودی به سمت پذیرش غیبت کبری و ایمان به امام غایب با حفظ شرایط اساسی برای ادامه تلاش در خط اهل بیت (علیه السلام) حرکت می کنند و به راه اصلی و منطقی و اسلامی خود ـ به سمت تحقق آرمان ها و شرایط لازم برای ظهور امام غایب ـ ادامه می دهند.
هرگونه اغفال و فریب و تناقض گویی و حیله گری در رفتار نایبان خاص امام مهدی (علیه السلام) در دوران هفتاد ساله ـ که چندین نسل را دربر گرفته بود، ـ مشاهده نشده و احتمال آن غیرمنطقی و غیرعقلانی بوده است. هم چنین احتمال افسانه بودن تولد یا زندگی و حضور امام مهدی در میان مردم به کلی منتفی می باشد.
بدین ترتیب، پدیده غیبت صغری یک تجربه عملی بسیار مهمّی بوده، که واقعیّت تولّد و وجود و امامت و غیبت امام زمان را به خوبی برای اهل منطق و تحقیق در همان برهه و در قرن های بعدی نیز به اثبات می رساند و اتمام نگرانی ها و وسوسه ها را می زداید.
و این پاسخ از شهید صدر نیز پاسخی ابتکاری می باشد.
چرا امام مهدی (علیه السلام) ظهور نمی کند؟
پرسش پنجم: با توجه به این که شرایط ظهور امام زمان به مرور زمان پیچیده تر می شود، چرا در دوران غیبت صغری یا کمی پس از آن، امام مهدی (علیه السلام) برای اصلاح جهانی ظهور نکرد؟ در حالی که شرایط اصلاح روز به روز پیچیده تر می شود.
در پاسخ به پرسش پنجم به نکات ذیل باید توجه شود:
1 ـ در پاسخ به این سؤال آنهم با یک دید جامعه شناسانه، شرایط لازم برای یک اصلاح گسترده اجتماعی و جهانی باید مورد بحث قرار گیرد.
2 ـ میان بُعد غیبی و بُعد طبیعی و اجتماعی باید مرزبندی شود.
3 ـ فراهم آمدن مجموعه شرایط اساسی که به اختیار و اراده انسان ها بستگی دارد، باید مورد توجه قرار داده شود.
4 ـ معجزه الهی در مواردی که به اختیار انسان ها ارتباط دارد و باید از مسیر طبیعی طی شود، جای گزین آن مسیر طبیعی نمی شود و سنّت لایتغیر الهی آن طور که طراحی شده است تحقق می یابد.
5 ـ امدادهای غیبی که به انسان می رسد، جای امتحان و ابتلا و آزمایش الهی را ـ که یک اصل اساسی و مهم در تحوّلات اجتماعی است ـ نمی گیرد.
6 ـ فراهم آمدن شرایط عمومی برای اصلاح جهان امری ضروری است که جایگزین ندارد و با وجود رهبری آماده برای اصلاح و وجود رسالتی کامل، تمام شرایط لازم برای موفقیت فراهم نمی شود، بلکه باید شرایط اجتماعی و سیاسی جهانی نیز زمینه را برای موفقیت و پیروزی حق بر باطل آماده سازد.
یکی از این عوامل مهم، احساس انسان متمدن و امروزی به عجز و درماندگی کامل تمام مکتبها و ابرقدرتها و تمام مذاهب و ادیان نسبت به حل معضل عدالت اجتماعی و آسایش و امنیت برای انسان هاست، به گونه ای که از تمام راه حلها چشم بپوشد و به یک سو و یک مصلح الهی که برای ایجاد اصلاح جهانی ذخیره شده است چشم به دوزد، عاشقانه و صادقانه آمادگی لازم را ـ از پیروی تا همراهی کامل و فداکاری و جانبازی ـ در خود ببیند و در لحظه ظهور در حال آماده باش کامل باشد.
7 ـ با توجه به پیشرفت وسائل مادی، این پیشرفت می تواند در خدمت این نهضت عظیم قرار گیرد و در فراهم کردن شرایط عمومی و لازم سهیم باشد.
8 ـ اما پیشرفت های نظامی ابرقدرت ها از نظر مادی، با وجود ضعف درونی، و تهی شدن این ابرقدرت ها و قدرتمندان از درون و از دست دادن قدرت واقعی خود، و گراییدن به پوچی، مهم ترین نقطه ضعف این تمدّن و این ابرقدرت هااست. بنابراین، نمی توانند یک مشکل جدّی در راه اصلاح فراگیر و جهان شمول برای حضرت مهدی (علیه السلام) باشند.
نقش یک فرد و چگونگی تحوّل بسیار بزرگ
چگونه یک فرد می تواند عهده دار یک تحوّل بسیار بزرگ گردد؟
در پاسخ این پرسش گفته می شود: پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله) که سرآغاز یک تمدن جدید قرار گرفت، خود مولود تمدن گذشته نبوده، بنابراین، انسان ها همیشه مولود شرایط تاریخی و مادی نمی باشند.
هنگامی که رابطه پیوسته و تنگاتنگ انسان را با عالَم غیب در نظر بگیریم این رابطه عمیق می تواند جهت دهنده انسان به سوی آینده ای جدید باشد و انسان ها را انعکاسی از واقعیت های پیرامون خود تلقی نکنیم.
امامِ منتظران نیز تجربه ای همسان با تجربه گران قدر پیامبر عظیم الشأن اسلام خواهد داشت و یک فتح بزرگ جهانی، و تمدّنی جدید را آغاز خواهد کرد. بدین ترتیب، نقش عظیم یک شخصیت الهی در تغییر مسیر تاریخ آشکار خواهد شد.
شیوه این تغییر جهانی چگونه خواهد بود؟
پاسخ این پرسش به آینده موکول می گردد و پیش بینی علمی و دقیق برای آن ساده نخواهد بود.
آری، بر اساس احادیث رسیده از پیامبر اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) نکاتی را می توانیم نشانه رویم که شیوه تغییر و دگرگونی را در جهان بشریت ترسیم نماید.
و به همین جهت باید گفت: بسیاری از نکات ظریف و حسّاس دوران غیبت کبری و دوران ظهور که متکفّل بیان کیفیت ظهور نیز می باش و هم چنین دوران پس از ظهور را در اصل کتاب یعنی «موسوعة الامام المهدی» می یابیم و متن مقدمه یعنی «بحث حول المهدی» را باید مطالعه ای دقیق نمود تا از نکات ریز و بسیار عالی آن بهره مند شویم.