ماهان شبکه ایرانیان

نعمانی و مصادر کتاب غیبت

در این قسمت از مقال، نگارنده گزارشی از تفسیر نعمانی ارائه کرده است، نخست نگاهی کلی به این تفسیر افکنده، سپس فهرست عناوین اقسام آیات قرآنی و مضامین مختلف آنها را که در آغاز این رساله آمده بررسی کرده مطالب فهرست را دسته بندی کرده، مقایسه ای بین این فهرست و مطالب تفسیر انجام داده که تفاوتهای چشمگیری بین این دو را نشان می دهد که چه بسا نشانگر وقوع تحر ...

اشاره:

در این قسمت از مقال، نگارنده گزارشی از تفسیر نعمانی ارائه کرده است، نخست نگاهی کلی به این تفسیر افکنده، سپس فهرست عناوین اقسام آیات قرآنی و مضامین مختلف آنها را که در آغاز این رساله آمده بررسی کرده مطالب فهرست را دسته بندی کرده، مقایسه ای بین این فهرست و مطالب تفسیر انجام داده که تفاوتهای چشمگیری بین این دو را نشان می دهد که چه بسا نشانگر وقوع تحریف و سقط در نسخه های موجود این کتاب است.

اشاره به موضوع مهدویت در تفسیر نعمانی و نگاه این کتاب به نسخ و بررسی آیات منسوخ آخرین بحث این قسمت از مقال است.

مقدمه:

در این سلسله مقالات درباره ابوعبدالله نعمانی صاحب کتاب غیبت سخن گفتیم، در بحث از آثار وی به بررسی تفسیر نعمانی پرداختیم، در قسمت پیش گفتیم که رساله تفسیر نعمانی از جهت سند قابل استناد نیست و از جهت الفاظ متن و از جهت اندیشه و افکار مطرح شده در آن، با روایات ائمه معصومین علیهم السلام و عصر حضرت امیر علیه السلام سازگاری ندارد، لذا نمی توان آن را به عنوان متنی حدیثی به شمار آورد، ولی به هر حال این کتاب، تفسیری است زله از قدماء و در زمره کهن ترین تفاسیر شیعی به شمار می آید، گزارش این کتاب و تحلیل آراء و اندیشه های تفسیری مفسّر و شیوه وی در تبیین آیات الهی در این قسمت خواهد آمد، نخست نگاهی کلّی به این تفسیر می افکنیم.

د - گزارش تفسیر نعمانی به عنوان متنی تفسیری

نگاهی کلی به تفسیر نعمانی

این کتاب با مقدمه ای آغار می شود(1) که ظاهرا از ابوعبدالله نعمانی نیست، در این مقدمه بر لزوم پیروی از قرآن و سنت تأکید شده و اشاره شده که برای فهم کتاب خدا تنها باید از گفتار اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله بهره جست، سپس آیاتی چند که به حضرت امیر علیه السلام اشاره دارد ذکر شده است، اندیشه تأویلی نویسنده در تفسیر سبیل،(2) ذکر و(3) قرآن(4) به حضرت امیرالمؤمین علیه السلام آشکار است، این اندیشه بر کل این کتاب حاکم است.

مقدمه با ذکر آیه ای دیگر که با استناد به لزوم عصمت، بر ائمه علیهم السلام تطبیق شده، پایان می پذیرد.

پس از مقدمه، روایتی دراز دامن با سند از امام صادق علیه السلام نقل شده که حدود یک صفحه آغازین آن از آن امام و بقیه آن از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است، آغاز روایت امام صادق علیه السلام بر موضوع خاتمیت پیامبر و واگذاری دانش کتاب خدا به اوصیاء وی و کناره جویی مردم از ایشان تکیه کرده، سپس به لغزشهای مردم در تفسیر قرآن اشاره و علوم مختلفی که برای تفسیر کلام الله لازم است گوشزد کرده است، و این سخنان، دروازه ای است به سخن منقول از حضرت امیر علیه السلام ، در روایت منقول از آن حضرت، نخست فهرستی از اقسام آیات و مضامین آنها ذکر شده و سپس به شرح این فهرست که مشتمل بر مصطلحات و مباحث بسیاری از علوم قرآنی است پرداخته شده است.

فهرست عناوین تفسیر نعمانی

فهرست اقسام آیات و مضامین آنها به سه گونه تنظیم شده است، نخست اقسام هفت گانه آیات قرآن ذکر شده است با تعبیر:«هی امر و زجر و ترغیب و ترهیب و جدل و مثل و قصص»، سپس با تعبیر «فی القرآن» مصطلحات دوگانه ای همچون: ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، خاص و عام... ذکر شده که پایان آن تعبیر «حرف مکان حرف» می باشد، این گونه را می توان ده یا یازده عنوان(5) گرفت. گونه سوم در فهرست با تعبیر «منه»، به انواع آیات قرآنی می پردازد، در این فهرست 41 بار عبارت «منه...» تکرار شده است.

بنابراین در مجموع 58 یا 59 عنوان از عناوین علوم قرآنی و اقسام آیات در این فهرست آمده است.

عناوین گونه سوم را که با «منه» آغاز شده، با توجه به موضوعات آن می توان در اقسام زیر جای داد:(6)

(7)

20)، مخاطبة لقوم و المعنی لآخرین(رقم 36)، مخاطبة للنبی صلی الله علیه و آله و معناه واقع علی امته(رقم 37)

ب - تحریف لفظی یا معنوی در قرآن، همچون: ما هو باق محرف عن جهته (رقم 24)، ما هو علی خلاف تنزیله (رقم 25)، ما تألیفه و تنزیله (؟) علی غیر معنی ما انزل فیه (رقم 39)

ج - تأویل و تنزیل، همچون: ما تأویله فی تنزیله (رقم 26)، ما تأویله قبل تنزیله (رقم 27)، ما تأویله بعد تنزیله (رقم 28)

د - تألیف آیات و ارتباط آیات با یکدیگر، همچون: آیات بعضها فی سورة و تمامها فی سورة اخری (رقم 29)، آیات نصفها منسوخ و نصفها متروک علی حاله (رقم 30) آیات مختلفة اللفظ متفقة المعنی (رقم 31)، آیات متفقة اللفظ مختلفة المعنی (رقم 32)

هـ - انواع رخصتها در قرآن،(8) همچون: آیات فیها رخصة و اطلاق بعد العزیمة (رقم 33). رخصة صاحبها فیها بالخیار ان شاء اخذ و ان شاء ترکها(رقم34)،

و - ردّ ادیان و مذاهب و اندیشه های انحرافی،(9) همچون: رد من الله تعالی و احتجاج علی جمیع الملحدین و الزنادقة و الدهریة و الثنویة و القدریة و المجبّرة و عبدة الاوثان و عبدة النیران (رقم 42)، الردّ علی من زعم انّ الایمان لا یزید و لا ینقص و ان الآ الکفر کذلک (رقم 43).

ز - اخبار اوصیاء و انبیاء، همچون: معرفة ما خاطب الله عزوجل به الائمّة و المؤمنین (رقم 54)، اخبار خروج القائم منّا عجّل الله فرجه (رقم 55)، اخبار الانبیاء و شرائعهم و هلاک اممهم (رقم 57)، ما بیّن الله تعالی فی مغازی النبی صلی الله علیه و آله و حرو به و فضائل اوصیائی (رقم 58).

ح - موضوعات متفرقه، (10) همچون: [ما] لا یعرف تحریمه الاّ بتحلیله (رقم 38)، صفات الحق و ابواب معانی الایمان و وجوبه و وجوهه (رقم 48).

مقایسه فهرست اجمالی و تفصیل ابحاث تفسیر نعمانی

در تفسیر نعمانی پس از ذکر عناوین اقسام آیات و ابحاث مطرح شده در قرآن، به تفصیل به شرح این عناوین پرداخته شده است، با مقایسه این دو قسمت با یکدیگر تفاوتهای بسیاری بین آنها دیده می شود که نیازمند بررسی است و باید وقوع سبب آن ریشه یابی گردد.

1 - تفاوت در ترتیب

شرح ابحاث تفصیلی تفسیر نعمانی، از قسم دوم عناوین فهرست آغاز نموده، با توضیح ناسخ و منسوخ(11) (رقم 8 فهرست) محکم و متشابه (رقم 9 فهرست)(12)، خاص و عام (رقم 10 فهرست)(13)، به شرح عناوین فهرست پرداخته شده، و پس از آن ارقام 22،(14) 19،(15) 25(16) فهرست، شرح شده است، بدین ترتیب تفاوت آشکار ترتیب فهرست و ترتیب ابحاث تفصیلی روشن می شود.

اقسام هفت گانه آیات قرآنی که در آغاز فهرست قرار دارند در شرح ابحاث به ارقام 27،(17) 28، 29، 30، 31، 33، 32(18) آمده است.(19)

2 - تفکیک عناوین فهرست

برخی از عناوین فهرست خود مشتمل بر چند عنوان می باشند که در شرح مباحث چه بسا عناوین تفکیک شده، با تغییر در ترتیب ذکر شده است.

مثلاً عنوان چهلم فهرست چنین است: و منه ردّ من الله تعالی و احتجاج علی جمیع الملحدین و الزنادقة و الدهریة و الثنویة و القدریة و المجبّرة و عبدة الاوثان و عبده النیران.

این عنوان در ضمن عناوین زیر شرح شده است:

17 - احتجاجه تعالی علی المحلدین (ص 33 - 34)

18 - الرد علی عبدة الاصنام و الاوثان (ص 34 - 35)

19 - الرد علی الثنویة (ص 35 - 36)

20 - الرد علی الزنادقة (ص 36 - 37)

21 - الرد علی الدهریه (ص 37، در ذیل آیه در آخر این صفحه آمده: و هذا و اشباهه ردّ علی الدهریة و الملحدة ممن انکر البعث و النشور)

22 - الرد علی المجبّرة (ص 85 - 86)

23 - الرد علی القدریة (ص 86، عنوان از نگارنده است)

مثال دیگر عنوان پنجاه و ششم فهرست است بدین شکل: «ما بیّن الله تعالی فیه شرائع الاسلام و فرائض الاحکام و السبب فی معنی بقاء الخلق و معایشهم و وجوه ذلک»

این عنوان در ضمن عناوین زیر توضیح داده شده است:

24 - السبب الّذی به بقاء الخلق (ص 39 - 46)

25 - معایش الخلق و اسبابها(ص 46 - 49)

27 - الفرائض (ص 62 - 65) که در ضمن آن حدود فرائض و حدود الامام المستحق للامامة هم آمده است.

عنوان 13 و 14 فهرست (حلال و حرام، فرائض و احکام) هم با این قسمت بی ارتباط نیست.

3 - تغییر در عناوین فهرست

در شرح ابحاث گاه تغییراتی در عناوین فهرست داده شده که غالبا از باب نقل به معنی بوده، همچون: تبدیل مَثَل (فهرست رقم 6) به ضرب الامثال (شرح ابحاث رقم 33، ص 68) یا تبدیل قصص (فهرست رقم 7) به القصص عن الامم (شرح ابحاث رقم 32، ص 67)، این گونه تغییرات اهمیتی ندارد، ولی گاه تغییراتی دیده می شود که در معنی اثرگذار است، مثلاً رقم 44 فهرست بدین گونه است: ردّ علی من زعم ان لیس بعد الموت و قبل القیامة ثواب و عقاب ولی در شرح ابحاث این عنوان بدین شکل آمده است: رقم 40 - الردّ علی من انکر الثواب و العقاب فی الدنیا(20) و بعد الموت قبل القیامة (ص 84 - 85)

دیده می شود:

18 - ما لفظه خاص

19 - ما لفظه عام محتمل العموم(21)

عام، و من ذلک لفظ عام یرید به الله تعالی العموم و کذلک الخاص ایضا.

رقم 4 - فاما ما ظاهره العموم و معناه الخصوص فقوله عزوجل... (ص 23)

رقم 5 - و امّا ما لفظه خصوص و معناه عموم(ص 25)

رقم 7 - و امّا ما نزل بلفظ العموم و لا یراد به غیره (ص 26)

این گونه تغییرات به احتمال زیاد از اشتباه ناسخان نشأت گرفته است، در عبارت فهرست سقط و احیانا تحریف رخ داده، چنین تفاوت آشکاری پدید آمده است.

4 - عناوین فهرست که شرح نشده است.

پاره ای از عناوین فهرست، در شرح تفصیلی ابحاث تفسیر نعمانی نیامده است، که به احتمال زیاد غلط نسخه و وقوع سقط در آن سبب این امر بوده است، پاره ای از این عناوین در مقدمه تفسیر قمی توضیح داده شده است، همچون:

رقم 11 - مقدّم و مؤخر (تفسیر قمی ج 1، ص8)

رقم 20 - ما لفظه واحد و معناه جمع (تفسیر قمی ج 1، ص11)

رقم 21 - ما لفظه جمع و معناه واحد ( هم آنجا)

رقم 29 - آیات بعضها فی سورة و تمامها فی سورة اخری( تفسیر قمی ج 1، ص 12)

رقم 50 - رد علی من وصف الله تعالی و حدّه (تفسیر قمی، ج 1، ص25)

ولی اکثر آنها در تفسیر قمی هم نیامده است. این عناوین عبارتند از:

رقم 16ـ منقطع غیر معطوف

رقم 24 - ماهو باق محرّف عن جهته

رقم 31 - آیات مختلفة اللفظ متفقة المعنی

رقم 38 - ما لا یعرف تحریمه الاّ بتحلیله، این عنوان در فهرست آغازین تفسیر قمی هم آمده ولی شرحی برای آن ذکر نشده است.

رقم 39 - ما تألیفه و تنزیله علی غیر معنی ما انزل فیه، معنای عبارت روشن نیست و احتمال وقوع تحریف در آن، احتمالی استوار می نماید.

رقم 47 - ردٌ علی من اثبت الرؤیة، در تفسیر قمی ج 1، ص 20 به جای این عنوان، عنوان الرد علی من انکر الرؤیة توضیح داده شده است.

رقم 52 - رد علی من زعم ان الله عزّوجل لا یعلم الشی ء حتی یکون

رقم 53 - رد علی من لم یعلم الفرق بین المشیة و الارادة و القدرة فی مواضع

رقم 54 - معرفة ما خاطب الله عزوجل به الائمّة و المؤمنین

رقم 55 - اخبار خروج القائم منّا عجل الله فرجه

رقم 57 - اخبار الانبیاء و شرائعهم و هلاک اممهم

رقم 58 - ما بیّن الله تعالی فی مغازی النبی صلی الله علیه و آله و حروبه و فضائل اوصیائی و ما یتعلق بذلک و یتصلّ به.

البته ممکن است مؤلف برخی از این عناوین همچون «اخبار الانبیاء» را بی نیاز از توضیح دانسته باشد، ولی غالب عناوین فوق نیازمند شرح است، لذا به احتمال زیاد شرح این عناوین از نسخه موجود تفسیر نعمانی افتاده است.

گفتنی است که عناوین دیگری هم از فهرست، شرح نشده اند ولی شاید در این عناوین به شرح عناوین مشابه آنها اکتفاء شده است، همچون رقم 13 و 14 فهرست (حلال و حرام، و فرائض و احکام) و رقم 1 فهرست (: امر) که هر سه عنوان در ضمن شرح مربوط به فرائض (رقم 56 فهرست = 26 شرح ابحاث، ص 62 - 65) تا اندازه ای توضیح داده شده اند، و نیز مراد از رقم 12 فهرست (عزائم و رخص) شاید همان رقم 33 فهرست (آیات فیها رخصة و اطلاق بعد العزیمة) باشد.

5 - عناوینی که شرح آن آمده ولی در فهرست ذکر نشده است

این عناوین عبارتند از: رقم 11 - الرخصة التی هی الاطلاق بعد النهی (ص 28)

رقم 37 - ما تأویله مع تنزیله (ص 78 - 82(22)) و در ص 68 نیز بدان اشاره شده و در ص 79 آمده است: و امّا ما انزل الله تعالی فی کتابه ممّا تأویله حکایة فی نفس تنزیله و شرح معناه.

رقم 38 - الرد علی من انکر خلق الجنة و النار(ص 82)

رقم 39 - [الرد علی] من أنکر البداء (83 84)

رقم 46 - الرد علی المشبهة (ص90)

رقم 49 - الاحتجاج علی من انکر الحدوث (ص 90 و 91)، در این رقم بحثی کلامی عقلی ذکر شده و به هیچ آیه ای استناد نشده است.

رقم 50 - الردّ علی من قال بالرأی و القیاس و الاستحسان و الاجتهاد و من یقول ان الاختلاف رحمة (ص 91 - 97)، عمده مباحث این رقم نیز کلامی عقلی است، تنها در لابلای بحث، گاه به برخی آیات استناد شده است.

این گونه تفاوت بین فهرست مباحث و شرح آن از چه روست، به نظر می رسد که به جز دو رقم 49 و 50، در سایر ارقام سقطی در نسخ موجود در فهرست رخ داده ولی این دو رقم اخیر، با توجه به اختلاف چشمگیر آن با سایر مباحث رساله ممکن است از اصل رساله نباشد و از مطالب الحاقی بدان باشد.

باری تفاوتهایی که بین فهرست تفسیر نعمانی و شرح ابحاث آن دیده می شده، اگر برخی از آنها به اشتباه ناسخان و وقوع تحریف یا سقط در نسخه های موجود باز گردد، تمام آنها را نمی توان با این توجیه موجّه ساخت، نگارنده توضیح روشنی برای این تغییرات نیافته و در هر حال این تغییرات نیز از اعتبار کتاب می کاهد، بویژه اگر به عنوان متنی حدیثی بدان نگریسته شود.

حال به توضیح بیشتر برخی از مباحث این کتاب می پردازیم، به جهت تیمن و تبرک نخست عباراتی از این کتاب را که به مبحث مهدویت ارتباط می یابد ذکر می کنیم .

مهدویت در تفسیرنعمانی

یکی از اندیشه های قرآنی که در مقدمه تفسیر نعمانی بدان اشاره رفته، اخبار خروج القائم منّا عجل الله فرجه (رقم 55) است، متأسفانه این عنوان در تفسیرشرح داده نشده است.

عنوان دیگر مقدمه که با مبحث مهدویت ارتباط دارد:«رد علی من انکرالرجعة و لم یعرف تأویلها(رقم 51) می باشد، در توضیح این بحث آمده است: و امّا الرد علی من أنکرالرجعة فقول الله عزوجل: «و یوم نحشر من کل امّة فوجا ممن یکذّب بآیاتنا فهم یوزعون[ النمل / 83] ای الی الدنیا، و امّا معنی حشر الاخرة فقوله عزّوجل: «و حشرناهم فلم نغادر منهم احدا»[الکهف / 47]. و قوله سبحانه «و حرام علی قریة اهلکناها انّهم لا یرجعون» [ الانبیاء: 95] فی الرجعة، فامّا فی القیامة فانّهم یرجعون.

در این فراز، بر این نکته تکیه شده که حشر در قیامت، حشر عام می باشد که هیچ انسانی از آن بیرون نیست و حشری که اختصاص به «فوجی» از کافران و مکذبان دارد نمی تواند در قیامت باشد، بلکه در عصر ظهور بوده و به اندیشه شیعی والای رجعت اشاره دارد.

عبارت فوق چنین ادامه می یابد: و مثل قوله تعالی: و «اذا اخذ الله میثاق النبییّن لما اتیتکم من کتاب ثم جاءکم رسول مصدق لما معکم لتؤمنن به و لتنصرّنه [آل عمران / 81] و هذا لا یکون الاّ فی الرجعة.

بر اساس این آیه شریفه خداوند از پیامبران پیمان گرفته که به پیامبر [خاتم] ایمان آورده و او را یاری کنند، ایمان به پیامبر اسلام در زمان پیامبران سلف مفهوم روشنی دارد، ولی معنای روشن یاری کردن پیامبر اسلام از سوی پیامبران گذشته تنها در عصر ظهور متصوّر است و نشانگر اندیشه رجعت.

و مثله ما خاطب الله تعالی به الائمّة و وعدهم من النصر و الانتقام من اعدائهم، فقال سبحانه: «وعد الله الّذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الارض کما استخلف الّذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الّذی ارتضی لهم و لیبدّلنّهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا[النور/ 55] و هذا انّما یکون اذا رجعوا الی الدنیا، و مثله قوله تعالی: «و نرید ان نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین »[القصص / 5] و قوله سبحانه: « ان الّذی فرض علیک القرآن لرادّک الی معاد)[القصص / 85] ای رجعة الدنیا

وعده پیروزی شکوه مند مؤمنان و دین باوران و حکمرانی ایشان بر بسیط زمین و گسترش امن و امان و برچیده شدن بساط ترس و بیم، جز در عصررجعت تحقق نخواهد داشت.

در ادامه برای رفع این استبعاد که چگونه می توان باور کرد که پیش از قیامت، انسانی به دنیا باز گردد، نمونه های قرآنی حیات دوباره انسانها در همین دنیا ذکر شده است:

و مثله قوله «الم تر الی الّذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم الله ثم احیاهم [البقرة / 243[ ثم ماتوا، و قوله عزوجل «و اختار موسی قومه سبعین رجلاً لمیقاتنافردّهم الله تعالی بعد الموت الی الدنیاو شربوا[الاعراف/ 155] و نکحوا و مثله خبر العزیز.

در لابلای تفسیر نعمانی عبارات جالبی درباره امام عصر دیده می شود، در بحث محکم و متشابه به تناسب بحث از معانی ضلال، از معانی این واژه گم گشتگی ذکر شده، اشاره شده که در روایتی از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت وصی علیه السلام از مردمان عصر غیبت که امام زمان خویش را گم کرده اند و در انتظار ظهور خورشید هدایت، بر صبر و استفامت پای می فشرند به اهل ضلال تعبیر شده است:

یا اباالحسن حقیق علی الله ان یدخل اهل الضلال الجنة، و انّما اعنی بهذاالمؤمنین الّذین قاموا فی زمن الفتنة علی الایتمام بالامام الخفی المکان المستور عن الاعیان، فهم بامامته مقرّون، و بعروته مستمسکون و لخروجه منتظرون، موقنون غیر شاکّین، صابرون مسلمون، و انّما ضلّوا عن مکان امامهم و عن معرفة شخصه.

در عصر غیبت این مردمان هستند که گم شده اند واز برکت حضور امام و آگاهی شخصی آن عزیز دور مانده اند وگرنه وجود امام عصر عجل الله تعالی فرجه سراسر حضور است

در اینجا پس از ذکر تمثیلی آمده است: فکذلک المنتظر لخروج الامام علیه السلام المتمسّک بامامته، موسّع علیه جمیع فرائض الله الواجبة علیه، مقبولة منه بحدودها، غیر خارج عن معنی ما فرض الله فهو صابر محتسب لا تضرّه غیبة امامه(23)

از جمله آمده،والکوکب الدُّرّیّ القائم المنتظر الّذی یملأ الارض عدلاً(24)

مباحث عام امامت هم در سراسر تفسیر نعمانی موج می زند.

ناسخ و منسوخ در تفسیر نعمانی

نخستین بحثی که در تفسیر نعمانی شرح داده شده، بحث نسخ است، این مبحث با تبیین راز پیدایش نسخ آغاز می گردد، نسخ با تدرّج در تشریع مرتبط است، مردمان عصر نزول قرآن هنوز با افکار و قوانین جاهلی مأنوس بوده، پذیرش سریع آیین جدید برایشان دشوار آمده، لذا رحمت الهی اقتضاء می کند که بیان احکام تازه شریعت اسلامی به آرا و در ضمن مراحلی انجام گیرد.(25)

(26)(27)(28)(29)

مقاتلین،(30) آیه ارث بردن برادر دینی(31).

قبله از بیت المقدس به کعبه را گوشزد کرده است،(32) در اینجا ما با آیه منسوخ روبرو نیستیم.(33)

علیکم الصیام کما کتب علی الّذین من قبلکم) گرفته شود.(34)

(35)(36)

معنای اصطلاحی آن نیست.

آیاتی چند در این تفسیر در زمره آیات منسوخ ذکر شده که منسوخ بودن آنها محل بحث و گفتگو بوده و برخی منسوخ بودن آنها را نپذیرفته اند و چون در کتب تفسیر و علوم قرآنی به تفصیل درباره آنهابحث شده(37) و نیازی به طرح این مباحث در اینجا نیست.

(38)(39)

بتوان ادعای نسخ را مطرح کرد.(40)

ولی این اشکال نادرست است،(41) برای توضیح نادرستی استدلال توجه به سه نکته مفید است:

عرفا مقدور نیست.

نکته دوم: اگر مفاهیمی همچون قدرت و استطاعت در ادله شرعی وارد شود، ظاهر آنها قدرت عرفی است، لذا عملی را که حرجی است در بر نمی گیرد.

نکته سوم: احکام شرعی با ادله خاص نفی حرج همچون آیه شریفه «ما جعل علیکم فی الدین من حرج»] حج/ 78] مقید به صورت عدم حرج شده است ولی این تقیید در همه جا راه ندارد، بلکه اگر حکمی از آغاز ناظر به صورت حرج باشد - همچون آیات جهاد - ادله نفی حرج، آن حکم را مرتفع نمی سازد، به بیان دیگر: اگر فرد ظاهر دلیلی صورت حرج باشد، چون اخراج فرد ظاهر از دلیل درست نیست، ادله نفی حرج نمی تواند این دلیل را مقیّد سازد، در آیه شریفه (اتقوالله حق تقاته)، فرد ظاهر تقوای الهی را به گونه ای که سزاوار مقام ربوبی است می توان صورت حرج دانست که با مشقت بسیار همراه است،(42) لذا نمی توان مورد حرج را از مفاد این آیه بیرون دانست؛ قهرا این آیه با آیه (فاتقوا الله مااستطعتم) منافات دارد.

البته ما در صدد اثبات نسخ در این آیه نیستیم(43)، بلکه سخن ما این است که این ادعا چندان بعید نیست و نمی تواند دلیل بر نا استواری تفسیر نعمانی به شمار آید.

نقطه قابل درنگ در بحث نسخ تفسیر نعمانی این است که در این کتاب دو آیه به عنوان منسوخ ذکر شده که در جای دیگر دیده نشده است، آیه نخست آیه «و لا یزالون مختلفین الاّ من رحم ربک و لذلک خلقهم [هود/ 118] در تفسیر نعمانی با اشاره به این که معنای «لذلک خلقهم»: للرحمة خلقهم می باشد می گوید: این آیه با آیه «و ما خلقت الجن و الانس الاّ لیعبدون [الذاریات/ 56] نسخ شده است،(44) ولی نگارنده تنافی هر چند بدوی این دو آیه را درک نکرده است، تا بتوان سخن از نسخ را به میان آورد، آیا اگر غرض از خلقت جن و انس تنها عبادت حضرت حق باشد، منافاتی با این دارد که خداوند مردم را برای رحمت خلق کرده باشد؟! مگر عبادت حضرت حق با رحمت ناسازگار است.

باری این آیه از سنخ اخبار است نه بیان احکام، و نسخ در احکام مطرح است، نه در اخبار(45)

آیه ان منکم الاّ واردها، کان علی ربک حتما مقضیا[مریم/ 71] نسخ شده است.*

این آیه که به اخبار از قیامت پرداخته قهرا نمی تواند منسوخ باشد، مفسّران در توضیح آیه، وجوه مختلفی ذکر کرده، برخی موضوع این آیه را خصوص کفار دانسته اند. برخی به گونه دیگر آیه را تفسیر می کنند که نیازی به طرح آن در این مقال نیست(46)، ما در این جا تنها به سخن یکی از مفسّران اشاره می کنیم:

برخی از مفسّران ورود را در آیه به معنای وصول به جهنم و اشراف به آن و نه دخول در آن گرفته اند، زجّاج از این گروه است، وی دلیل قاطع این تفسیر را آیه (ان الّذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون، لا یسمعون حسیسها) دانسته است(47) ما در اینجا در صدد بررسی صحت و سقم این استدلال نیستیم،(48) فخر رازی دقیقا همین آیه را دلیل بر تفسیر ورود به دخول دانسته است(49)، ولی به هر حال ممکن است نوعی تنافی بین مدلول این آیات با ظاهر بدوی (ان منکم الاّ واردها) احساس شود، شاید چنین احساسی، همراه با بی توجهی از شرایط نسخ سبب شده باشد که آیه اول را در تفسیر نعمانی منسوخ دانسته است.

خلاصه کلام ما در این قسمت این است که توضیحات تفسیر نعمانی درباره نسخ و آیات منسوخه هر

چند از نکاتی سودمند بر کنار نیست، ولی نکات قابل درنگ نیز در آن وجود دارد که از استواری کتاب می کاهد، بویژه اگر بخواهیم آن را متنی حدیثی به شمار آوریم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان