بیش فعالی یکی از متداول ترین اختلال های دوران کودکی است که میزان مراجعه به مراکز درمانی هم برای درمان بیش فعالی، از اختلال های دیگر بیشتر است؛ البته این که کودکان جنب وجوش و تحرک داشته باشند و از بازی کردن لذت ببرند امری عادی است و این اختلال را نباید به هر کودک پُر جنب و جوش نسبت داد. همه ی ما می دانیم که کودکان به فعالیت و جنب و جوش احتیاج دارند؛ اما نمی دانیم میزان طبیعی آن چقدر است و از چه نقطه ای به بعد می گوییم که کودک دچار اختلال شده است. آیا به راستی کودک بیش فعال، بیش از کودکان دیگر جنب و جوش دارد؟
بیش فعالی بنا به اعتقاد عده ای از دانشمندان، یک واژه ی چتری است که چند اختلال متفاوت را زیر خود می پوشاند. در حال حاضر اختلال نارسایی توجه، تشخیصی است که در مورد کودکان و بزرگسالانی که نشانه های رفتاری ویژه ای را بیش از یک دوره نشان می دهند به کار می رود. مشخص ترین این رفتارها عبارت اند از: بی توجهی، بیش فعالی و رفتارهای آنی و تکانشی.
بیش فعالی برای بسیاری از دانش آموزان، مشکلات قابل توجهی به وجود می آورد و بر عملکرد شناختی، اجتماعی، هیجانی و خانوادگی آنان و سپس در بزرگسالی بر عملکرد شغلی و زناشویی شان تأثیر می گذارد.
در این تجربه سعی شده است تا با بررسی و برشمردن مشکلات گوناگون یک کودک بیش فعال، نشان داده شود که آنها چگونه در معرض آسیب های شدید هستند و چگونه و توسط چه کسانی باید شناسایی شوند.
همچنین یادآوری گردیده است که کودکان بیش فعال نیز با برنامه ریزی، سازمان دهی و کمک گرفتن از دیگران (مشاور، درمانگر و افراد متخصص) می توانند بر ناتوانی ها چیره شوند.
بچه ی شلوغ
در اتاق کارم منتظر مراجع بعدی بودم. احساس کردم سالن انتظار بیشتر از همیشه شلوغ و پُر سرو صدا است. حس کنجکاوی ام تحریک شد، بلند شدم و به سالن رفتم. او را دیدم که به نظر خیلی هیجان زده می آمد. به طرف کمد اسباب بازی ها رفت، ضربه ای به آن زد و بازگشت و با تمام قدرت، صندلی را به دیوار کوبید، سپس در حالی که می ترسید فرصت از دستش برود، سری به پوشه های روی میز خانم منشی زد و آنها را وارسی کرد، دست آخر هم نوبت به تابلوهای روی دیوار رسید. مثل یک گردباد دور خودش می چرخید و با دست، سر و پا ضربه می زد و مرتّب صحبت می کرد و از مادرش می خواست که از آن جا بروند تا به فوتبال مدرسه برسد. مادرش خجالت زده، سعی داشت او را جمع و جور کند؛ اما هر چه بیشتر تلاش می کرد کمتر موفق می شد.
سرانجام پرونده ی او توسط خانم منشی تکمیل شد و آنها به اتاق من آمدند. به طرف میزم رفتم و از آن مادر و فرزند خواستم بنشینند؛ اما او در چارچوب در ایستاد و در حالی که پاهایش را از هم باز کرده بود یک دستش را به چارچوب در گرفت و با دست دیگر خود با فشار در را به دیوار کوبید و سرش را کج کرد. گویا منتظر بود عکس العمل مرا ببیند و من در حالی که لبخند می زدم به سویش رفتم و گفتم: سلام پسر خوب! بیا داخل. دوست داری بازی کنی؟ با تعجب نگاهم کرد و گفت: بازی خانم ؟! گفتم: بله عزیزم! بیا داخل.
بازی های مختلفی در اتاق داشتم، به نظرم آمد پرتاب حلقه از همه مناسب تر است. حلقه ها را به او دادم و خواستم آن ها را داخل میله ی نشانه ها بیندازد؛ اما حلقه ها همه جا پرتاب می شد جز به طرف میله ی نشانه ها. همین طور که او حلقه ها را به اصطلاح خودش به طرف نشانه ها پرتاب می کرد یکی از حلقه ها داخل میله ی نشانه افتاد. با خوشحالی او را تشویق کردم و خواستم بیشتر دقت کند. دقایقی بعد روی میز کارم، بالای آینه، کنار در و... پر بود از حلقه های رنگی.
انرژی زیادی داشت، دائم در حال حرکت بود و صحبت می کرد. در همان مدتی که در اتاق بود، تقریباً تمام وسایل اتاق به گونه ای توسط او جابه جا شد. به قدری سرگرم کارهای خودش بود که گاهی حتی صداها را هم نمی شنید و پاسخ من را نمی داد.
گردآوری و تحلیل اطلاعات و داده ها
سابقه ی مشکل (چکیده ای از صحبت های مادرش در جلسات مشاوره)
مادرش می گفت: جواد از خرد سالی کم خواب و دائم در حال جنبیدن و وول خوردن بود. اولش همه می گفتند به خاطر هوش بالای او است؛ اما کم کم متوجه شدیم که او مشکل دارد. ما هر کاری انجام دادیم تا بهتر شود؛ گاهی او را تنبیه بدنی و گاهی هم در اتاق زندانی می کردیم؛ اما این کارها بی فایده بود.
بالاخره او را نزد پزشک متخصص بردیم و پزشک دارو تجویز کرد، او بهتر شده؛ ولی هنوز مشکلات زیادی دارد. از نظر درسی ضعیف است و به تنهایی نمی تواند تکلیف هایش را انجام دهد. زبان تندی دارد و بدون توجه به شخص مقابل، حرف هایش را می زند. هنوز هم جنب و جوش دارد و سر یک کار نمی نشیند و مرتّب از این شاخه به آن شاخه می پرد، اتاقش همیشه شلوغ است، اصلاً به اطرافش توجه نمی کند، بی توجه وسط خیابان می دود، در پارک دائم به وسایل بازی برخورد می کند. هنگام نوشتن تکلیفش بارها بلند می شود و کار دیگری انجام می دهد و گاهی آن ها را نیمه کاره رها می کند، خیلی دست و پا چلفتی است. سر سفره برای برداشتن لیوان آب، ظرف غذا را می ریزد یا به خاطر عجله و حرکات اضافی، لباسش را کثیف می کند. ما به خاطر کارهای او آسایش نداریم، نه می توانیم مهمان دعوت کنیم و نه جرئت مهمانی رفتن داریم.
مشاهده ی عینی
طی جلساتی که جواد به مرکز می آمد از رفتار او مشاهداتی داشتم:
جواد هنگام انجام یک فعالیت در تمرکز روی آن موفق نیست و بعد از چند دقیقه خسته می شود. وقتی کاری را به او می دهم بیشتر وقت ها از نیمه های راه، کار اصلی را فراموش می کند و ذهن او به موضوع دیگری منحرف می شود. او به ندرت فعالیتی را به پایان می رساند. اشتباه کردن برای او امری عادی شده است. دائم صحبت می کند و سرو صدا به راه می اندازد. نشستن برای او سخت است و هر گاه می نشیند پاهایش را تکان می دهد. گاهی هم با مداد یا خودکار روی میز می کوبد. او خستگی ناپذیر است و همیشه می خواهد چند کار را با هم انجام دهد. هر گاه سؤالی از او می پرسم بدون توجه به درستی جواب، بی درنگ پاسخ می دهد و گاهی هم پرخاشگری می کند. خویشتن دار نیست، تقریباً بی نزاکت است و نمی تواند مسئولیتی بپذیرد.
نظر معلمان و اولیای مدرسه
او نمی تواند خشم خود را کنترل کند و خیلی کارها را بدون فکر انجام می دهد. هنگام بازی، نوبت دیگران را رعایت نمی کند، وقتی چیزی را می خواهد مانند یک توپ، سعی می کند آن را با چنگ زدن یا قاپیدن به دست آورد. به جای توجه به درس از پنجره به حیاط نگاه می کند، بدون توجه به سؤال، جواب اشتباه می دهد. خیلی وقت ها فراموش می کند کتاب، مداد یا وسایل دیگر خود را بیاورد. اغلب دست و پاهایش را تکان می دهد و به جزئیات توجه ندارد. تکلیف هایش را نیمه کاره می آورد و مسئولیت پذیر نیست. دائم وسط حرف دیگران می پرد، خیلی نامرتب است و وسایلش را گم می کند. بارها به بهانه های مختلف (مثل تراشیدن مداد و...) از جای خود بلند می شود و خودش را به کیف و دفتر هم کلاسی هایش می زند و آنها را می اندازد و نظم کلاس را بر هم می زند.
نتیجه گیری از اطلاعات
نخستین کاری که می توانستم انجام دهم، جمع آوری اطلاعات بود. گزارش معلمان، نظر مادر، مشاهده ی عینی، سؤالات پرسشنامه و بررسی محیط خانه و کلاس از لحاظ تنش زا بودن انجام گرفت و عوامل دیگری چون صرع های جزئی، مشکلات هیجانی، بینایی و شنوایی او توسط متخصصان مورد بررسی قرار گرفت. از طرف دیگر، رفتارهای جواد با دانش آموزان هم سن خود مقایسه شد، اطلاعات به دست آمده بیش فعالی دانش آموز را تأیید می کرد.
در جلسه ای که با مدیر مرکز و همکاران داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که حداقل 20 جلسه ی 45 تا 60 دقیقه ای برای مشاوره و رفتار درمانی او لازم است.
بیش فعالی چیست؟
اختلال نارسایی توجه، شرایطی را برای فرد ایجاد می کند که نمی تواند آرام و بدون حرکت بنشیند، رفتارش را کنترل کند و توجه خود را به یک موضوع خاص متمرکز سازد. این مشکل به طور معمول قبل از هفت سالگی آغاز می شود. پژوهشگران معتقدند افراد دارای اختلال، از انتقال دهنده های عصبی کافی در مغز برخوردار نیستند. این مواد شیمیایی در کنترل کردن رفتار، به مغز کمک می کند. از نظر میزان شیوع از هر 100 دانش آموز 5 نفر ممکن است دارای این اختلال باشند و امکان بروز این اختلال در پسران، سه برابر بیش از دختران است.
این اختلال سه علامت عمده یا نشانه ی مرضی دارد: مشکل در توجه، فعالیت بیش از اندازه (بیش فعالی) و انجام قبل از فکر کردن (رفتار تکانشی).
این اختلال به سه نوع تقسیم شده است:
نوع بی دقت و بدون توجه:
فرد در این نوع نمی تواند روی تکلیفی که به او داده شده یا یک فعالیت خاص تمرکز داشته باشد.
نوع تکانشی و بیش فعالی:
فرد در این نوع اختلال، بسیار پُر تحرک است و بدون فکر به انجام کاری اقدام می کند.
نوع ترکیبی:
فرد در این نوع اختلال بی دقت است، حرکات تکانشی از خود نشان می دهد و فعالیت بسیار دارد. بیشتر کودکان دچار این اختلال هستند؛ یعنی در دقت و توجه کردن مشکل دارند، این افراد اغلب:
- به جزئیات توجّه زیادی ندارند.
- نمی توانند بر بازی ها یا کارهای مدرسه تمرکز داشته باشند.
- کارهای روزانه ی خود را تا پایان دنبال نمی کنند و آنها را به پایان نمی رسانند.
- نمی توانند سازمان دهی کنند.
- بیشتر وقت ها وسایل خود را گم می کنند.
نقش مشاور در روند بهبود دانش آموز بیش فعال
دانش آموزان بیش فعال، نیازهای گوناگونی دارند. برخی از آن ها نسبت به عملکرد کلاس، حتی با دارو درمانی نیز بیش فعال و بی توجه هستند، این بچه ها اغلب نیازمند برخی مناسب سازی ها برای کمک به یادگیری هستند، در غیر این صورت دچار افت تحصیلی می شوند.
افت تحصیلی دانش آموزان بیش فعال به دلایل زیر است:
- ناتوانی در تمام کردن تکلیف ها
- ضعف شدید در سازمان دهی
- ناتوانی در حفظ و نگه داشتن توجه
- گوش نکردن یا پیروی نکردن از دستور
زندگی برای بچه های بیش فعال سخت است. آنها در مدرسه به زحمت می افتند. بازی ها را کامل نمی کنند و به تدریج به دلیل نوع خاص رفتارشان، دوستان خود را از دست می دهند. برخی از دانش آموزان بیش فعال احساس طرد شدگی خود را با تخریب وسایل، مبارزه و جنگیدن با دیگران جبران می کنند.
اگر چه دارو می تواند به کنترل مشکلات رفتاری که باعث آشفتگی های خانوادگی می شود کمک کند؛ اما همه ی جنبه ها را درمان نمی کند. دانش آموزان بیش فعال، تجربه ی کمی در مورد احساس ارزشمندی و شایستگی دارند. بنابراین هم پدر و مادر و هم فرزندانشان به تکنیک های کمکی ویژه ای نیاز دارند.
مشاوره به این افراد کمک می کند تا خودشان را با وجود داشتن اختلال بپذیرند. در این فرآیند، پدر و مادر در مورد افکار و احساسات آشفته ی خود با مشاور صحبت می کنند تا تغییراتی در خود ایجاد کنند، همچنین مشاور می تواند به دانش آموز بیش فعال یاد بدهد چگونه کارهایش را سروسامان دهد. او به دانش آموز کمک می کند رفتارهای مطلوب و مهارت های جدید را یاد بگیرد و نیز در مورد مدل های مناسب رفتاری مثل: انتظار برای نوبت، شراکت در وسایل، تقاضای کمک و دیگر کارها با او گفت وگو می کند و به او فرصت عمل می دهد.
چگونه وارد عمل شدم؟
شروع کار من، مشاوره با پدر و مادر جواد بود. در طی جلسات مشاوره، اطلاعاتی در مورد بیش فعالی به آنها دادم و در کنار آن، پیشنهاد کردم کتاب هایی را در این مورد مطالعه کنند، همچنین چند بروشور را که خودم گرد آوری و تنظیم کرده بودم به آنها دادم. در این جلسات به آن ها توضیح دادم که مشکلات خانوادگی، تنش، خشونت و اختلاف های زناشویی می تواند باعث زیاد شدن مشکل فرزندشان شود.
راه حل های پیشنهادی به پدر و مادر جواد
چکیده ای از راهکارهای ارائه شده به پدر و مادر جواد در جلسات مشاوره:
- صبور و بردبار باشید (در مقابل رفتارهای آنی و تکانشی او زود از کوره در نروید).
- همواره واضح و روشن با فرزند خود صحبت کنید و در مقابل کودک، استوار و مثبت باشید. (مثلاً اگر می خواهید او تکلیف خود را تا قسمتی که مشخص شده در وقت تعیین شده انجام دهد، برای او توضیح دهید و بر نحوه ی انجام آن نظارت پی در پی داشته باشید.)
- سعی کنید فرزند خود را در یادگیری و کنترل رفتارهایش کمک کنید. (اگر او زیاد تحرک دارد از او بخواهید مدت زمان مشخصی آرام باشد؛ برای مثال 5 دقیقه نقاشی بکشد و در صورت انجام موفقیت آمیز، فعالیت او را مورد تشویق قرار دهید و هر بار، زمان فعالیت را زیاد کنید.)
- وقتی فرزند شما کارش را به خوبی انجام می دهد به او پاداش دهید؛ برای مثال اگر تکلیفش را بدون اشتباه انجام داد بی درنگ او را تشویق کنید (با کلام یا یک جایزه ی کوچک).
- با او در مورد استعدادهایش و به کارگیری آنها صحبت کنید. (به عنوان مثال اگر متوجه شدید کودک شما نقاشی های زیبایی می کشد در مورد آن با او صحبت کنید و از او بخواهید نقاشی های مختلفی مثلاً در مورد رعایت بهداشت و نظافت بکشد.)
- در او توانایی ایجاد کنید. (می توانید نقاشی های او را به صورت نمایشگاه کوچکی در یکی از اتاق های خانه به نمایش بگذارید تا همه ی اعضای خانواده ببینند و او را تشویق کنند. کم کم او احساس می کند توانایی های زیادی دارد و می تواند آن ها را به کار گیرد.)
- خواسته های خود را با جملات ساده و کوتاه برای فرزندتان بیان کنید. «آن کتاب را بیاور.» نه این که «کتاب را بیاور، برایم بخوان و خلاصه ی آن را بگو.»
-کارهایی را که باید انجام دهد به او بگویید و فقط آنچه را نباید انجام دهد به او گوشزد نکنید. ( به او بگویید: تو باید این انشا را در مدت 45 دقیقه بنویسی. هیچ گاه بیان نکنید: اگر انشایت را ننویسی...)
- شیوه هایی را برای کنترل رفتار او بیاموزید. این برنامه ها می تواند شامل جدول زمان بندی فعالیت ها، برنامه های پاداش و محروم کردن باشد.
(اگر تکلیف خود را در زمان مشخص، انجام داد یک امتیاز مثبت به او بدهید، در غیر این صورت یک امتیاز منفی بدهید و به او بگویید: در صورتی که امتیازهای مثبت تو برای مثال 5 تا شدند، تو می توانی در حیاط دوچرخه سواری کنی و در صورتی که امتیازهای منفی تو به 5 برسد نمی توانی برنامه ی دلخواهت را ببینی.)
- توجه کردن به بهداشت روانی خانواده بسیار مهم است. شما باید پذیرای خدمات مشاوره ای باشید. این خدمات، شما را در مقابل سرخوردگی و ناامیدی ایمن کرده، در داشتن احساسات بهتر نسبت به فرزندتان و نیز یادگیری بیشتر او در زمینه ی مهارت های اجتماعی یاری می کند.
- مرتّب با مدرسه ی او در تماس باشید و عوامل مدرسه را مورد حمایت قرار دهید.
- سعی کنید برای شایسته بودن به او فرصت بدهید. (کارهایی را به او واگذار کنید که به خوبی بتواند انجام دهد و اعتماد به نفس او تقویت شود؛ برای مثال از او بخواهید سفره را پهن کند و بشقاب ها و قاشق ها را سر سفره بگذارد؛ البته توجه داشته باشید بشقاب ها خالی باشند.)
- فرزندتان را در یک فعالیت مطلوب یا آرام بخش شرکت دهید. (مطالعه ی یک متن کوتاه و دلخواه)
- او را مرتّب درگیر فعالیت های یادگیری کنید. این فعالیت ها باید به صورت کوتاه باشد. (در موقعیت های مختلف سؤال های کوتاهی از مطالب درسی از او بپرسید و اشکالات او را برطرف کنید.)
- در مقابل رفتار مشکل آفرین فرزندتان واکنش مناسب نشان دهید. (اگر لیوان آب را ریخت، خونسردی خود را حفظ کرده، از او بخواهید بیشتر دقت کند نه این که با داد و فریاد، اضطراب او را بیشتر کنید.)
- در مواقع ضروری، رفتارهای او را مدیریت کنید. (رفتارهای مثبتی را که در پارک می تواند داشته باشد به او بگویید؛ برای مثال از او بخواهید با آرامش در صف بایستد و منتظر شود. خود شما می توانید الگوی مناسبی برای رفتار او باشید.)
- او را متناسب با علاقه اش در یک کلاس ورزشی ثبت نام کنید.
- دارو درمانی را زیر نظر پزشک شروع کنید و در صورت نیاز ادامه دهید.
فرایند اجرای بعضی راهکارها در مرکز (ارتباط با کودک)
علائم ویژه ی رفتاری جواد عبارت بودند از: بی توجهی، بیش فعالی و رفتارهای آنی و تکانشی که این علائم از بارزترین نشانه های اختلال نارسایی توجه، بیش فعالی است.
بی توجهی:
وقتی فعالیتی را به جواد می دادم تا انجام دهد، پس از چند دقیقه خسته می شد. او انجام این فعالیت ها را کاری بیهوده می دانست و به ندرت فعالیت ها را به پایان می رساند.
نخستین قرارداد بین من و جواد این بود که برای انجام هر تمرین بدون اشتباه یک امتیاز بگیرد و وقتی امتیازهای او به 10 رسید می توانست یک جایزه ی کوچک از کمد جایزه ها بردارد یا این که امتیازهای خود را با کارت عوض کند و به ازای هر 5 کارت یک جایزه ی بزرگ تر بگیرد. زمانی که امتیازات جواد زیاد شدند و تقریباً او توانست لذت داشتن جوایز کوچک و بزرگ را احساس کند، انجام تمرین بدون اشتباه در زمان تعیین شده به عنوان رفتار، هدف تعیین شد.
لازم به توضیح است که در ابتدا موقعیت های مناسب برای موفقیت او طرح ریزی می شد. این موقعیت های طرح ریزی شده کم کم و با گذشت زمان جای خود را به فعالیت های واقعی آموزش دادند؛ (به عنوان مثال در تمرین هوشیار و بیدار، او در ابتدا با 5 برخورد به میله و روشن شدن چراغ، مورد تشویق قرار می گرفت؛ ولی به مرور زمان تعداد برخوردها باید کم می شد تا این که به صفر برسد.)
گاهی در طی مراحل انجام فعالیت توسط جواد، از نشانه ها و سرنخ های کلامی یا حرکتی استفاده می کردم، زمانی هم که رفتار نامطلوبی از او می دیدم که از هدف ما دور بود از او می خواستم برای مثال 2 دقیقه بدون حرف زدن روی صندلی بنشیند.
فعالیت های دیگر من در طی جلساتی که با جواد داشتم عبارت بودند از:
- توضیح دقیق یک فعالیت یا رفتار. (تو باید این تیرها را به دارت مقابل بزنی).
- توضیح قسمت های مهم فعالیت هدف. (هر چه قدر تیر به وسط دارت نزدیک تر باشد، امتیاز بیشتری می گیری).
- تجزیه ی هر رفتار یا فعالیت به اجزای کوچک تر. (در تمرین دارت ابتدا او باید آماده شود، بعد نشانه گیری کند و سپس پرتاب را انجام دهد.)
- استفاده از فعالیت های تازه و جذاب. (بازی های هوشیار بیدار، دارت مغناطیسی، پرتاب حلقه و... به عنوان تمرین های آموزش توجه و تمرکز.)
- به کار گرفتن حسّ لامسه و حرکت (چیدن ماکت ها و پازل های مختلف) که به مرور زمان بر پیچیدگی اهداف افزوده می شد. در صورت نیاز گاهی از زمان سنج برای انجام برخی فعالیت های او استفاده می کردم (تکمیل یک پازل کوچک در 2 دقیقه)، گاهی کارهای متفرقه را به او می دادم تا انجام دهد وتمام این فعالیت ها برای افزایش دامنه ی توجه او بود.
بیش فعالی جواد
جواد جنب و جوش زیادی داشت، از نشستن بیزار بود و احساس خستگی ناپذیری فراوانی داشت. با این که از درمان های دارویی برای او استفاده می شد، اما فعالیت او کم نشده بود.
در طی یک جلسه ی مشورتی با مدیر مرکز و چند نفر از همکاران، تصمیم گرفتیم او را نزد روان پزشک کودکان بفرستیم. بعد از استفاده ی جواد از داروی جدید، بیش فعالی او کاهش چشمگیری یافت و تمرکز او بهتر شد. گفتنی است که دارو تنها راه حل نیست و علائم را به طور موقت کنترل می کند؛ اما دانش و مهارت ها را بهبود نمی بخشد و برای این امر، انواع دیگر درمان ها و حمایت ها مورد نیاز است. بنابراین سعی کردم در طی جلسات درمانی جواد، سروسامان دادن به کارها و داشتن آرامش را به او آموزش دهم، به همین دلیل، فعالیت هایی که به او می سپردم بیشتر حالت نشسته داشتند. (هنگامی که جواد کاری را به خوبی در حالت نشسته انجام می داد گاهی به عنوان پاداش می توانست فعالیت دلخواه خود را به صورت ایستاده با مدت زمان مشخص انجام دهد) و به مرور زمان انجام فعالیت های آرام و نشسته ی او زیاد می شدند.
رفتارهای آنی و تکانشی
جواد گاهی بسیار خشمگین می شد و احساسات نامناسب خود را به بدترین شکل ممکن بروز می داد. خیلی بی حوصله بود و صبر و تحمل نداشت. رفتارهای تکانشی او می بایست اصلاح می شدند، برای همین در اولین مرحله، رفتارهای نامطلوب و پیامدهای او را تشریح کردم، سپس از طریق نمایش عروسکی با همکاری خودش رفتارهای مطلوب را الگوسازی کردم و در جلسات درمانی در مورد برنامه ی اجرا شده و دیدگاه او درباره ی رفتارش صحبت کردم و رفتارهای جدید او را همواره مورد تشویق قرار می دادم و همیشه و پی در پی اثرات مطلوب آن را به صورت شفاهی برای او بیان می کردم. (برای مثال به او می گفتم: کار این جلسه ی تو بسیار عالی بود و خیلی خوب توانستی از عهده ی آن برآیی. دقت و توجه تو خیلی خوب شده، فکر می کنم خودت هم متوجه شده ای و راضی هستی.)
جواد به مرور زمان مسئولیت بیشتری را قبول می کرد و از طرف من هم مورد حمایت قرار می گرفت و کم کم باور کرد که این خود او است که تغییرات را ایجاد کرده نه فردی دیگر؛ بنابراین برای آموزش مهارت های جدید آماده بود.
راهکارهای پیشنهادی به معلمان (ارتباط با مدرسه)
در طی جلسات مشاوره با جواد و خانواده اش گاهی لازم می شد که با معلمان مدرسه ی جواد هم ارتباط داشته باشم. این ارتباط بیشتر به صورت تلفنی و چند جلسه ی حضوری بود. خلاصه ی پیشنهادات و راهکارهای ارائه شده در طول ارتباط من با اولیای مدرسه ی جواد به شرح زیر است:
- سعی کنید او در محلی بنشیند که عوامل حواس پرتی پیرامون او اندک باشد. همچنین بتواند این طرف و آن طرف حرکت کرده، انرژی اضافی خود را تخلیه کند.
- چون یادگیری شفاهی برای او مشکل است، تا جایی که امکان دارد سعی کنید برای آموزش از روش های عملی و کارت های تصویری استفاده کنید. (به عنوان مثال اگر درسش مربوط به زنجیره ی غذایی جانوران است، این زنجیره به صورت تصویر در کلاس نصب شود.)
- آموزش مهارت های اجتماعی (انتظار برای نوبت، شراکت در وسایل، بحث و گفت وگو) به او کمک می کند تا رفتارهای جدید را بیاموزد و فرصت عمل داشته باشد. بنابراین مهارت ها و روش ها را به او یاد داده، او را به شکل منظم تقویت کنید. (گاهی فرد بیش فعال به علت هیجانی بودن، متوجه رفتار خود نیست. در این هنگام اگر مقررات را برای او توضیح دهید، می پذیرد و آن را رعایت می کند.)
- به دلیل مشکل خاص جواد در فعالیت های بدنی، به او کمک کنید؛ برای مثال به او اجازه بدهید کاری را به صورت ایستاده پای تخته سیاه یا کنار میز انجام دهد.
- صبور باشید و شانس او را برای کسب موفقیت بالا ببرید (گاهی برای انجام یک تکلیف، زمان بیشتری به او بدهید).
- سعی کنید او را زود به زود نگاه کنید.
- در جاهای مهم، با حالت ها و حرکت های خود به او بفهمانید که کدام قسمت درس مورد تأکید است.
- هنگام درس دادن مراقب باشید که او نیمکت خود را شلوغ نکند و وسایل غیرضروری را کنار بگذارد.
- بهتر است نیمکت او انفرادی باشد یا دست کم تعداد نفرات روی نیمکت او کمتر باشند.
- گاهی به او اجازه دهید به حیاط برود و برگردد.
- سعی کنید عبارت های اضطراب زا را کمتر به کار ببرید (زمانی که او اضطراب دارد مرتکب اشتباهات بیشتری می شود.)
- طبقه بندی، سازمان دهی و تنظیم کارها و فعالیت ها را به او یاد بدهید (تهیه ی یادداشت روزانه، تقویم جیبی و تقویم دیواری).
- سعی کنید هنگام پرسیدن درس، سؤالات جزئی تری از او بپرسید تا بتواند گام به گام به شما پاسخ دهد.
- با پدر و مادر او ارتباط نزدیک داشته باشید.
- او را در گروه های کوچک آموزشی، پرورشی و بهداشتی عضو کنید و کار گروهی را به او بیاموزید (درست کردن روزنامه ی دیواری).
- مسئولیت های کوچکی در حد توان به او بدهید (آوردن دفتر حضور و غیاب یا وسیله ی مورد نیاز).
- برای هر رفتار مطلوب، او را تشویق کنید.
موانع و محدودیت ها
- احساس مسئولیت نکردن جواد در روزهای اول باعث دردسر و پیش نرفتن کار می شد.
- بعضی تغییرات برای او ناخوشایند بود و او در مراحل درمان همکاری نمی کرد.
- گاهی رفتارهای تکانشی و بی توجهی او، نظم گروه را در مدرسه به هم می زد.
- بعضی از معلمان، همکاری لازم را انجام نمی دادند.
- روند درمان از نظر خانواده، طولانی و کم بازده بود.
- به دست نیاوردن موفقیت در بعضی فعالیت ها باعث اضطراب او می شد.
- آموزش انفرادی مقدور نبود و گاهی همکاری نمی شد (منظور، آموزش به صورت انفرادی در بعضی قسمت های خاص درس ها).
- آموزش سازمان دهی و برنامه ریزی، بسیار کند پیش می رفت و گاهی برنامه های تنظیم شده توسط جواد گم می شد.
(نوشتن فعالیت های مهم در تقویم جیبی از نمونه های برنامه ریزی ما بود که با گم شدن تقویم، جواد دچار مشکل می شد.)
سرانجام درمان
گاهی افراد مبتلا به اختلال نارسایی توجه، بیش فعالی این اختلال را پشت سر نمی گذارند و به طور کامل بهبود نمی یابند؛ اما یاد می گیرند که با آن همراه شوند، زندگی خود را پیش ببرند، توانایی های شخصی خود را کامل تر کنند و به اهداف مورد نظر خود دست یابند.
اکنون 6 ماه از آمدن جواد به این مرکز می گذرد، اوضاع تا حدودی بهتر شده و همکاری پدر و مادر، اولیای مدرسه و معلمانش نیز نزدیک تر شده است و آنها روش هایی را برای کمک به او در مدرسه و خانه اجرا کرده اند.
از آن جا که جواد در نشستن بی حرکت در یک جا مشکل دارد، بنابراین بعضی از کارهای خود را در حالت ایستاده انجام می دهد.
مطالب بعضی از درس های او به قسمت های کوچک تقسیم شده و برای انجام هر قسمت، زمان بندی صورت گرفته است که این کار به تمرکز او روی قسمت های مختلف کمک می کند.
تابلوی تشویق در خانه هنگامی که فعالیت ها را به خوبی انجام می دهد یا رفتار مطلوب دارد، بسیار مؤثر بوده است.
شرکت دادن جواد در گروه های کوچک باعث شده است که او خود کنترلی را کم کم بیاموزد.
اکنون او در جلسات مشاوره و کلاس درس می تواند برای مدّتی بنشیند و در صورت نیاز داشتن به وسیله ای، آن را بخواهد نه این که چنگ بزند یا به زور بگیرد.
فعالیت های نیمه کاره ی جواد نیز به حداقل رسیده است.
شرکت در کلاس های ورزشی تا حد زیادی رفتارهای تکانشی او را کاهش داده و او به علت هیجان و تحریک پذیری، توانسته است در این ساعت ها، موفقیت های خوبی به دست آورد.
امیدوارم او با پی گیری خانواده، بتواند مهارت های سازمان یافته اش را افزایش دهد و زندگی آرام تری داشته باشد.
خصوصیات شخصیتی بیش فعالی
- بی حوصله بودن
- تمام نکردن وظایف، تکالیف یا حتی بازی ها
- بی توجهی به خواسته های دیگران
- بی دقتی و حواس پرتی
- برای انجام فعالیتی از این شاخه به آن شاخه پریدن
- رفتارهای ناگهانی و بدون فکر
- نداشتن آرامش و قرار
- بی قراری و تحرک زیاد (وول خوردن)
- وسط صحبت دیگران پریدن
- صبر و حوصله نداشتن
- رفتار پرخاشگرانه و مهار گسیخته
- انجام کارهای مخرب
- به هم ریختن وسایل خانه، کلاس درس و...
علل احتمالی بیش فعالی کودکان
بیش فعالی و نقص در توجه از جمله اختلالات رفتاری است که علت اصلی آن معلوم نیست؛ اما مجموعه ای از عوامل ژنتیک (آسیب جزئی مغزی در دوره ی جنینی یا هنگام تولد) تغییراتی در واسطه های شیمیایی و عصبی مغز، تأخیر در رشد مغزی و عوامل روانی - اجتماعی می توانند از علل احتمالی بروز این اختلال رفتاری باشند.
منبع مقاله :
دهقان بنادکی، مریم (1388)، شناخت و درمان مشکلات رفتاری کودکان، قم: جمال، چاپ چهارم