ارزش و قداست کار، مورد توجه همه مذاهب و اقوام بوده است و هر کدام به نوعی، توصیه به آن را در دستور کار خویش قرار داده اند.
در نوشته های پولس رسول از حواریون عیسی مسیح علیه السلام می خوانیم:
نان هیچ کس را مفت نخوردیم، بلکه روز و شب کار کردیم و عرق ریختیم تا بتوانیم لقمه نانی بخوریم و سربار کسی نباشیم. نه به این دلیل که ما حق نداشتیم از شما تقاضای خوراک بکنیم، بلکه می خواستیم به شما نشان بدهیم که برای امرار معاش باید کار کنید.
ویل دورانت نیز در این باره می گوید:
تندرستی، در کار کردن است و ازاین روی به جوانی لطف و زیبندگی می بخشد. سرّ لطف و زیبندگی در کار کردن است و اشتغال، نیمی از رمز خرسندی و خشنودی است. از خدا مال و منال نخواهیم، بلکه توفیق کار و عمل بخواهیم. (ثورو) می گوید: در مدینه فاضله، هر کسی باید خود، خانه خود را بسازد. در این حال، دل های مردم از نغمه و سرور پر می گردد، همانند مرغان که به هنگام ساختن لانه های خود، می خوانند و چه چهه می زنند.
همچنین، نویسنده دیگری در این زمینه می نویسد:
زندگی مردان موفق، شهادت می دهد که همگی مرد کار و زحمت بودند. به قول الکساندر هامیلتن نابغه عصر خود: مردم می گویند، تو نابغه هستی. من از نبوغ خود خبر ندارم، فقط می دانم، شخص زحمت کشی هستم.
ادیسون برای تکمیل پاره ای از اختراعات خود، شب ها و روزها در آزمایشگاه می ماند و برای آنکه نیروی برق را طوری تسخیر کند که استفاده از آن ارزان و آسان باشد، بارها اتفاق می افتاد که دو یا سه روز از آزمایشگاه بیرون نمی آمد.
در زندگانی پاستور، دانشمند بزرگ فرانسه می خوانیم که شعار او در طول زندگی کار بود. گاهی چنان سرگرم کار می شد که سر و صدا و غوغای بیرون آزمایشگاه را نمی شنید.
نیوتن نیز گفته است: اگر من به جایی رسیده ام، بر اثر کار و کوشش بوده است.