اشاره:
نویسنده محترم در قسمت پیشین، صلح و مدارا را از دیدگاه قرآن و سیره معصومین(ع) بررسید و خشونت را از منظر عهدین واکاوید؛ اینک و در واپسین بخش از آن نوشتار، مفهوم، مصداق و انواع جنگ و دفاع در اسلام تقدیم شما استادان ارجمند می شود.
معارف
جنگ در اسلام
پیش تر گفتیم که در اسلام صلح، «قاعده» است و جنگ، «استثناء». بنابراین جنگ در موارد خاص و در حد ضرورت مجاز یا لازم شمرده می شود. به طور معمول موارد جواز یا موجبات جنگ در اسلام را به دو نوع دفاعی و ابتدایی تقسیم نموده و سپس به بیان جزئیات و موارد آنها می پردازند.
1ـ جهاد دفاعی
جهاد دفاعی جنگی است که در برابر تهاجم دشمنان و متجاوزان به مسلمین، سرزمین های اسلامی، دین مقدس اسلام و ارزش ها و مقدسات آن، افراد و جمعیت های تحت حمایت دولت اسلامی و یا به منظور عدالت گستری و حمایت از ستمدیدگان صورت می پذیرد.
قبل از پرداختن به اقسام جهاد دفاعی ذکر این نکته لازم است که از نظر حقوقی اصل حاکم حق ذاتی دفاع از خود می باشد. در ماده 51 منشور ملل متحد که به صورت یک اصل عام بین الملل در آمده مقرر شده است: «... هیچ یک از مقررات این منشور به حق ذاتی دفاع از خود، خواه فردی یا دسته جمعی، لطمه ای وارد نخواهد کرد...» البته دفاع مشروع منحصر به دفاع از خود نیست، بلکه دفاع از دیگری را نیز شامل است. این مسئله در حقوق بین الملل معاصر به دو شکل متبلور شده است: 1. سیستم امنیت دسته جمعی[1] 2. دفاع دسته جمعی.[2]
آیات بسیاری در قرآن مجید پیرامون جهاد دفاعی وارد شده است، از جمله:
یک) «...الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ...؛[3] به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده اجازه پیکار داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفته اند؛ و خدا بر یاری آنها تواناست. همان ها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند؛ تنها برای اینکه می گفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!».
دو) «وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ؛[4] و در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند، نبرد کنید؛ و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدی کنندگان را دوست نمی دارد».
سه) «... فَإِنْ لَمْ یَعْتَزِلُوکُمْ وَیُلْقُوا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ وَیَکُفُّوا أَیْدِیَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُولَئِکُمْ جَعَلْنَا لَکُمْ عَلَیْهِمْ سُلْطَانًا مُبِینًا؛ [5] اگر از درگیری با شما کنار نرفتند و پیشنهاد صلح نکردند و دست از شما نکشیدند، آنها را هر جا یافتید اسیر کنید و (یا) به قتل برسانید. آنها کسانی هستند که ما برای شما تسلط آشکاری نسبت به آنان قرار داده ایم». همچنین است دیگر آیات مربوط به جنگ های صدر اسلام که عموماً مربوط به مشروعیت جهاد دفاعی است. [6]
گستره جهاد دفاعی در نظام حقوقی اسلام عبارت است از:[7]
1ـ دفاع از اسلام در برابر فتنه گری دشمنان
زمانی که دشمنان با توطئه چینی تلاش در ایجاد فتنه نموده و با شکستن پیمان عدم تعرض سعی در ایجاد طعن در دین خدا داشته باشند و راه های مسالمت آمیز در بازداشتن فتنه گران مؤثر نباشد، در حد ضرورت مقابله نظامی مجاز شناخته شده است. قرآن مجید در این باره می فرماید: «وَإِنْ نَکَثُوا أَیْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ؛[8] و اگر پیمان های خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنان [پای بندی به] پیمان ندارند، شاید [بدین سان] دست بردارند.»
قرآن مجید در تبیین لزوم این نوع از دفاع می فرماید: «وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ؛[9] و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه ها (معابد یهود و نصارا) و مساجد (معابد مسلمین) که نام خدا بسیار در آن برده می شود، ویران می گردد. و خداوند کسانی که یاری او (دین او) کنند را یاری می کند؛ همانا خدا قوی و شکست ناپذیر است.»
2ـ دفاع از کیان اسلامی
منظور از کیان اسلامی و به تعبیر فقهی «بیضة الاسلام» حفظ استقلال و حاکمیت دولت اسلامی است.[10] میرزای نایینی حفظ بیضة الاسلام را عبارت از «حفظ وطن اسلامی از مداخله بیگانگان»[11] دانسته است. به فتوای جمیع فقها حفظ کیان و استقلال دولت اسلامی در برابر خطر بیگانگان بر همه مسلمانان واجب است.[12]
3ـ دفاع از سرزمین های اسلامی
هرگاه دشمن به سرزمین های اسلامی تجاوز کند و قصد اشغال یا استیلای سیاسی بر آن داشته باشد دفاع در برابر آن واجب است. صبحی محمصانی در ضمن شمارش موارد دفاعی و بیان لزوم دفع تجاوز کسانی که مسلمانان را آواره و از وطن خود به ناحق بیرون رانده اند، آنسان که با مردم فلسطین کردند، می نویسد: «جهاد در این وضعیت نه تنها جایز و مشروع است، بلکه از واجب ترین واجبات دینی، ملی و اجتماعی است و از مقومات دولت ها و ستون های کرامت و احترام وطن و ساکنین در آن است».[13]
4ـ دفاع از مسلمانان
دفاع از امت اسلامی در هر کجای دنیا که باشند از جمله دفاع مشروع در حقوق بین الملل اسلامی است.
افزون بر ادله عام دفاع در برابر ظلم و تجاوز، آیاتی نیز به طور خاص بر این مسئله گواهی می دهد. خداوند در این باره می فرماید: «... وَالَّذِینَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یُهَاجِرُوا مَا لَکُمْ مِنْ وَلایَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ حَتَّی یُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ...؛[14] و آنها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند، هیچ گونه ولایتی بر آنها ندارید تا هجرت کنند. ولی اگر در دین خود از شما یاری جویند، بر شماست که آن ها را یاری کنید...» قرآن در تعلیل این حکم می فرماید: «وَالَّذِینَ کَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ إِلا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الأرْضِ وَفَسَادٌ کَبِیرٌ؛[15] کسانی که کافر شدند، اولیاء (و یاوران و مدافعان) یکدیگرند؛ اگر شما این (دستور) را انجام ندهید فتنه و فساد عظیمی در زمین رخ می دهد.»
5ـ دفاع از اتباع دولت اسلامی
هرگاه دشمنان به جان، مال یا ناموس مسلمانان و یا دیگر اتباع دولت اسلامی مانند کفار اهل ذمه متعرض شوند، دفاع از آنان با وجود شرایط لازم مشروع است. همچنین است دفاع از مستأمنین یعنی بیگانگانی که بدون قصد توطن دائمی، بر اساس امان نامه (مانند گذرنامه های فعلی) وارد سرزمین اسلامی می شوند؛ چرا که دولت اسلامی به آنها مصونیت داده است.[16]
6ـ دفاع از مظلومان و مستضعفان
دفاع از کسانی که تحت ستم قرار گرفته اند هر چند مسلمان نبوده و یا از اتباع و مستأمنین دولت اسلامی نباشند در شرایط امکان واجب و دفاع مشروع است. بر این مسئله آیات متعددی دلالت دارد از جمله: «وَمَا لَکُمْ لا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا؛[17] چرا در راه خدا و مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستم گران) تضعیف شده اند، پیکار نمی کنید؟ همان افراد (ستم دیده ای) که می گویند: پروردگارا! ما را از این شهر، که اهلش ستم گرند، بیرون ببر، و از طرف خود برای ما سرپرستی قرار ده؛ و یار و یاوری برای ما تعیین فرما».
محدودیت های جهاد دفاعی
جهاد دفاعی محدودیت هایی دارد، به عبارت دیگر دفاع ذاتاً دارای پاره ای از حدود و شرایط است. دین مبین اسلام افزون بر شرایط و محدودیت های ذاتی دفاع بر اصول اخلاقی مهمی انگشت گذارده و رعایت آنها را لازم دانسته است. اصول این محدودیت ها عبارت است از:
1ـ وقوع تجاوز: قرآن مجید در این باره می فرماید: «وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ؛[18] و در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند، نبرد کنید؛ و از حد تجاوز نکنید، که خدا تجاوزکنندگان را دوست نمی دارد.» علامه طباطبایی(ره) ذیل این آیه می نویسد: «نهی از تجاوز، مطلق است و منظور از آن تمام مصادیق تجاوز است: مانند نبرد قبل از دعوت به حق و شروع درگیری و کشتن زن و بچه و پایان ندادن به دشمنی».[19]
2ـ اصل تناسب: قرآن در این باره فرموده است: «...فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ؛[20] و هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او بشورید و از خدا بپرهیزید (زیاده روی نکنید)؛ و بدانید خدا با پرهیزگاران است.»
3ـ رعایت ضرورت: در قرآن آمده است: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوَانَ إِلا عَلَی الظَّالِمِینَ؛[21] و با آنها پیکار کنید تا فتنه باقی نماند؛ پس اگر آنان دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید؛ زیرا) دشمنی جز بر ستمکاران روا نیست.»
4ـ پای بندی به اصول و ارزش های انسانی: این اصل در اسلام چنان اهمیتی دارد که حتی اگر دشمن ناجوانمردی کند، عدول از ارزش های انسانی را روا نمی سازد.[22] از همین رو پیامبر پس از فتح مکه به جای انتقام جویی و خونریزی فرمودند: «امروز روز رحمت و بخشش است، نه کینه ورزی و انتقام جویی».
2ـ جهاد ابتدایی(رهایی بخش)
خداوند متعال دستورها و برنامه هایی برای سعادت و آزادی و تکامل و خوشبختی و آسایش انسان ها طرح کرده و پیامبران خود را موظف ساخته است که این دستورها را به مردم ابلاغ کنند. حال اگر فرد یا جمعیت یا دولتی ابلاغ این فرمان ها را مزاحم منافع پست مادی خود ببینند و بر سر راه دعوت انبیا موانعی ایجاد کنند؛ آنها حق دارند نخست از طریق مسالمت آمیز و اگر ممکن نشد، با توسل به زور این موانع را از سر راه نجات و سعادت انسان ها بردارند. این از حقوق اساسی همه مردم و در همه اجتماعات است که ندای منادیان راه حق را بشنوند و در قبول دعوت آنها آزاد باشند. اگر کسانی بخواهند آنها را از حق مشروعشان محروم سازند و اجازه ندهند صدای منادیان راه خدا به گوش آنها برسد تا از قید اسارت و بردگی فکری و اجتماعی آزاد گردند، طرفداران این برنامه ها حق دارند برای فراهم ساختن این آزادی از ابزارهای لازم استفاده کنند. از اینجا مفهوم و ضرورت «جهادهای ابتدایی» در اسلام روشن می شود.[23]
بنابر این اساساً جهاد ابتدایی که از آن به «جهاد دعوت» نیز تعبیر می شود جنگ برای تحمیل عقیده نیست، بلکه نبردی «رهایی بخش» و در جهت مقابله با خشونت و اختناق است. جهاد ابتدایی مبارزه با نظام های ظالمانه و ستمگری است که با توسل به زور و فشار، اندیشه های باطل را بر اذهان حاکم ساخته و اجازه رسیدن پیام الهی به گوش مردمان را نمی دهند. آنان با گرفتن آزادی از مردم، اجازه آشنایی با حق و حقیقت و گزینش راه سعادت و کمال را سلب کرده و بدین وسیله راه خدا که راه نجات و سعادت بشریت است را سد می کنند. بنابراین جهاد ابتدایی قسمی از «جهاد دفاعی» است، نه چیزی در برابر آن.
از طرف دیگر دفاع منحصر به دفاع از حق «شخص» یا «ملتی» نیست، بلکه برخی از امور مانند «آزادی» جزو «حقوق انسانیت» است و دفاع از آن مقدس ترین دفاع هاست. همچنین است مسئله «توحید». استاد مطهری(ره) در این باره می گوید: «توحید هم مثل آزادی جزء حقوق انسانی است. ما در مورد آزادی عقیده گفتیم که معنی حق آزادی این نیست که آزادی یک فرد از طرف دیگری مورد تهدید قرار نگیرد، بلکه ممکن است از طرف خودش مورد تهدید قرار گیرد. پس اگر مردمی برای توحید و برای مبارزه با شرک بجنگند. جنگشان جنبه دفاعی دارد نه جنبه استخدامی و استعماری و استثماری و تجاوز».[24] علامه طباطبایی(ره) در تفسیر شریف «المیزان» به ذکر پاره ای از آیات جهاد[25] پرداخته و می فرماید: «جهاد و کارزاری که قرآن مؤمنین را به آن دعوت کرده است و برای آنان حیات آفرین می خواند، به معنای آن است که پیکار چه در راه دفاع از اسلام یا مسلمین باشد و چه جهاد ابتدایی، همه در واقع دفاع از حقیقت انسانیت است».[26] همو در ذیل آیه «وَلا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»[27] می نویسد: «ماهیت جهاد در اسلام دفاعی محض است که حق انسانیت که بر اساس فطرت سلیم حق مشروع بشریت می باشد بدان وسیله حفظ می شود».[28] بنابراین آنچه در اصطلاح جهاد ابتدایی خوانده می شود، قسمی از اقسام جهاد دفاعی است.
محدودیت های جهاد ابتدایی
جهاد ابتدایی که قسمی از جهاد دفاعی است، شرایط و محدودیت هایی افزون بر دیگر اقسام جهاد دفاعی دارد. پاره ای از این محدودیت ها عبارت است از:
1ـ از نظر زمانی آغاز آن در ماه های حرام جایز نیست. قرآن در این باره می فرماید: «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ...؛[29] از تو درباره جنگ کردن در ماه حرام می پرسند؛ بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است.»
2ـ از نظر مکانی آغاز آن نباید در مسجد الحرام و مناطق حرم باشد. در قرآن آمده است: «وَلا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّی یُقَاتِلُوکُمْ فِیهِ...؛[30] با آنها، در جوار مسجدالحرام (منطقه حرم) جنگ نکنید، مگر اینکه آنان در آنجا با شما کارزار کنند».
3ـ جهاد ابتدایی پیش از دعوت و بیان حقیقت و ممانعت و مخالفت عامدانه کفار و مشرکان جایز نیست.[31]
4ـ از نظر فرماندهی بدون رهبری امام معصوم یا فقیه عادل و آشنا به احکام و حدود الهی نمی توان به جهاد ابتدایی پرداخت.[32]
اخلاقیات جنگی پیامبر نمونه هایی بی نظیر در کل تاریخ بشریت و زیباترین جلوه های پای بندی به اصول انسانیت و بهترین گواه آن است که پیروان این روش و حاملان این منش جز داعیه حقیقت و نجات بشریت چیزی در سر ندارند. آشنایی بیشتر با این مسئله را حسن ختام این مقال قرا می دهیم.
اخلاق جنگی پیامبر(ص)
عفو و گذشت پیامبر(ص) و رفتار اخلاقی و عاطفی آن حضرت در جنگ با سرسخت ترین دشمنان کینه توزش، چنان است که همه را به شگفتی وامی دارد. آنچه در ذیل می آید نمونه هایی از این دست می باشد:
1. در جنگ حنین نه فقط اکثریت را بخشید و اموال و اسیرانشان را برگرداند، بلکه مالک بن عوف رهبر هوازن را نیز عفو کرد و صد شتر به او داد و بعد از اینکه مالک اسلام آورد، پیامبر(ص) او را به رهبری مسلمانان هوازن (و بنی سعد) که به نوشته ابن هشام شش هزار نفر بودند، گمارد؛ و بنی سعد را به دلیل اینکه از حلیمه سعدیه در کودکی شیر خورده بود، بخشید.[33]
2. در فتح مکه برخی از مسلمانان مانند سعد بن عباده در برابر کینه توزی های 21 ساله قریش فریاد انتقام سر داده و شعار دادند «امروز روز انتقام است» ولی چون پیامبر این سخن را بشنید، فرمود بانگ برآورید: «امروز روز رحمت و بخشش است». سپس در برابر چشمان وحشت زده مردم مکه و سران جنگ افروز فرمود: «بروید همه آزاد هستید و هیچ نگرانی برای شما وجود ندارد.»
3. حضرتش محروم کردن از آب آشامیدنی و مسموم کردن آن را هرگز روا نمی داشت. در جنگ خیبر وقتی به او پیشنهاد شد که راه آب را به قلعه یهودیان ببندد یا آب آشامیدنی آنها را مسموم کند، به شدت مخالفت کرد و انتشار سم در شهر دشمنان و به طور کلی در همه جا را نهی کرد.[34]
4. اسود راعی چوپان یهودیان بود، او هنگام محاصره خیبر مسلمان شد و همراه با گله گوسفندان یهودیان خیبر نزد مسلمانان آمد و به آنان پناهنده شد. پیامبر(ص) فرمود: «گوسفندان امانت یهود پیش شماست، هر چند در حال جنگیم، ولی باید آنها برگردانده شوند، این عمل را پیامبر(ص) در برابر صدها سرباز گرسنه از میان سپاهیان خود انجام داد».[35]
5. در جنگ خندق پس از مرگ عمرو بن عبدود به دست حضرت علی(ع)، نوفل بن عبدالله[36] سردار دیگر مشرکان، به خندق پرت شد و ابوسفیان از ترس تلافی پیامبر(ص) و مثله شدن جسد او به جای جسد حمزه(ع)، مبلغ 10 هزار دینار یا درهم، برای پیامبر فرستاد تا جسد او را برگرداند. اما پیامبر(ص) هم پول و هم جسد را برگرداند و فرمود: «ما پول مرده نمی خوریم».[37]
6. پیامبر(ص) به هنگام جنگ می فرمود: «لا تقتلوا امراة ولا ولیدا و لا شیخا ولا تحرقوا نخیلا ولا زرعا»[38] زنان و کودکان و پیران را نکشید و درختان خرما و زراعت ها را آتش نزنید. از سفارشات آن حضرت است که صومعه نشینان (عبادت کنندگان خدا) و فرستادگان و گروگان ها را نکشید و هر کس در خانه را به روی خود ببندد در امان است.
7. در جنگ احد پس از پیروزی مقدماتی، بر اثر بی احتیاطی گروهی، پیامبر(ص) دچار شبیخون غافل گیرانه خالد بن ولید شد. در این کارزار دندان مبارکش با سنگ دشمن شکسته شد و صورتش مجروح و پر خون و ساق هایش به علت سقوط در چاهی که در سر راهش کنده بودند، شکسته و مجروح شد. ولی وقتی به او گفتند درباره ستمگران قریش و دشمنان اسلام نفرین کند، فرمود: «انی لم ابعث لعانا ولکن بعثت داعیا و رحمة؛ من بدگوی و نفرین کننده مبعوث نشده ام، بلکه به عنوان دعوت کننده و هدایت گر و صاحب رحمت برانگیخته شده ام»، سپس دست به آسمان بلند کرد و گفت: «اللهم اهد قومی فانهم لا یعلمون؛[39] خدایا این قوم را هدایت کن زیرا کوته نظر و نادانند.» او هر بار به دشمنان خود مهلت می داد و برایشان دعا می کرد که هدایت شوند!
8. در جنگ ذات الرقاع پیامبر(ص) زیر درختی نشسته بود که سیل میان او و یارانش فاصله انداخت. مشرکی او را تنها دید. با خود گفت: «الان او را می کشم» او آهسته بالای سر پیامبر(ص) آمد و شمشیر کشید و مغرورانه گفت: «چه کسی تو را نجات می دهد؟» حضرت فرمود: «خدای من و تو». ناگاه او از اسبش به زمین افتاد. پیامبر شمشیر او را گرفت و فرمود: «چه کسی تو را از دست من نجات می دهد؟» آن مرد گفت: «تو و کرمت!» پیامبر(ص) او را رها کرد. مرد مهاجم گفت: «به خدا سوگند تو بهتر از من و کریم تر از من هستی».[40]
9. پس از فتح خیبر، بلال به ناچار زن اسیری را از راهی که از کنار کشته ها می گذشت، عبور داده بود. پیامبر(ص) با لحن تندی به بلال فرمود: «مگر رحم و عاطفه از شما برداشته شده است».[41]
10. در سال هفتم هجری و پیش از فتح مکه، شهر مکه دچار قحطی شد. پیامبر(ص) پانصد دینار طلا فرستاد تا آن را به وسیله ابوسفیان، سهیل بن عمرو و صفوان که هر سه از دشمنان سرسخت پیامبر(ص) بودند، میان فقرای قریش (برای تهیه آذوقه و نان) تقسیم کنند. سهیل و صفوان نپذیرفتند ولی ابوسفیان پذیرفت و همه را تقسیم کرد.[42]
11. خواهر مرحب یهودی که در خیبر کشته شده بود، پاچه مسموم گوسفندی را نزد پیامبر(ص) آورد. پیامبر(ص) پس از آگاهی از آن توطئه، هم آن زن و هم شخص تحریک کننده او را عفو کرد.[43] برخی مرگ پیامبر(ص) را چهل روز بعد از این ماجرا نقل کرده و پیامبر(ص) را شهید این ماجرا دانسته اند.
امام علی بن ابی طالب(ع) نیز با تأسی از پیامبر(ص) به سربازان خود چنین دستور می دهد: «هرگز با دشمن جنگ را نیاغازید؛ مگر آنکه آنان بیاغازند. فراریان را نکشید، بر مجروحان متازید، هتک حرمت و عورت نکنید. از مثله کردن خودداری کنید، وارد خانه های آنان نشوید، به زنان یورش مبرید و کسی را دشنام ندهید».[44]
نتیجه:
1) جهاد در اسلام مطلق نیست و شرایط متعددی دارد. بنابراین اگر ظاهر آیاتی از قرآن مانند آیه: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ...؛[45] ای پیامبر با کافران و منافقان پیکار نما و بر آنان سخت گیر» به ظاهر مطلق بنماید به وسیله آیات دیگری چون «وَلا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»؛[46] و امثال آن مقید می شود. مراجعه به شأن و سبب نزول این آیات نیز نشان می دهد که در رابطه با شرایط خاصی مانند تعرض و تهاجم مشرکین و پیمان شکنی کافران و همدستی آنان با مهاجمان نازل شده و هرگز در صدد بیان قاعده ای کلی و مطلق نیست.
2) هیچ یک از جنگ های پیامبر در برابر کفار و مشرکان به جهت کفر آنان نبوده و پیامبر اکرم(ص) کسی را صرفاً به جهت کفر و حتی شرک مستحق قتل ندانسته است. شاهد بر این مطلب فراوان است؛ مانند اینکه در روایات از کشتن عده ای از مشرکین و کفار مانند: زنان، اطفال، پیرمردان، صومعه نشینان، بازرگانان، فرستادگان، گروگان ها و کسانی که در خانه را به روی خود ببندند، نهی شده است.[47] در حالی که اگر ملاک قتل، کفر آنها باشد اینها نیز کافر هستند.[48] در روایت است هنگام عبور رسول خدا(ص) نگاه حضرت به جنازه زنی افتاد، فرمود: «شایسته نبود با این زن نبرد می شد». از این سخن فهمیده می شود علت تحریم قتل آن زن این است که در صف جنگجویان نبوده گر چه کافر بوده است.[49]
3) جهاد برای تحمیل عقیده و اجبار در پذیرش دین در اسلام وجود ندارد، و اساساً پذیرش دین در اسلام اجباری و تحمیلی نیست.
4) دین مبین اسلام بیش از هر مرام و آئینی برای حفظ امنیت، صلح، آرامش و همچنین سعادت و نیک بختی انسان اهتمام می ورزد؛ از همین رو نبرد را تنها در شرایط ضروری و در صورت ناکارآمدی روش های مسالمت آمیز و در حداقل مجاز دانسته است. در عین حال صلحی که اسلام به سوی آن فرا می خواند صلح عادلانه و شرافت مندانه است و از سازش کاری همراه با اسارت و زبونی استقبال نمی کند.
5) با توجه به اهمیت والایی که اسلام برای حفظ ارزش های عالیه انسانی قائل است، در سخت ترین صحنه های کارزار نیز رعایت ارزش ها و اصول انسانی را لازم دانسته و نه تنها در مقام نظر و تئوری، بلکه در عمل نیز به زیباترین شکلی آنها را به نمایش گذارده است.
سوتیترها
جهاد دفاعی جنگی است که در برابر تهاجم دشمنان و متجاوزان به مسلمین، سرزمین های اسلامی، دین مقدس اسلام و ارزش ها و مقدسات آن، افراد و جمعیت های تحت حمایت دولت اسلامی و یا به منظور عدالت گستری و حمایت از ستمدیدگان صورت می پذیرد.
اساساً جهاد ابتدایی که از آن به «جهاد دعوت» نیز تعبیر می شود جنگ برای تحمیل عقیده نیست، بلکه نبردی «رهایی بخش» و در جهت مقابله با خشونت و اختناق است.
جهاد ابتدایی مبارزه با نظام های ظالمانه و ستمگری است که با توسل به زور و فشار، اندیشه های باطل را بر اذهان حاکم ساخته و اجازه رسیدن پیام الهی به گوش مردمان را نمی دهند. بنابراین جهاد ابتدایی قسمی از «جهاد دفاعی» است.
جهاد در اسلام مطلق نیست و شرایط متعددی دارد. بنابراین اگر ظاهر آیاتی از قرآن مانند آیه: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ...؛ مطلق بنماید به وسیله آیات دیگری چون «وَلا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»؛ و امثال آن مقید می شود.
|