ماهان شبکه ایرانیان

هنر دینی و غیر دینی

چکیده: هنر دینی آن است که بتواند هدف دین را تحقق بخشد و بدان تعمیم دهد . هنر دینی راه را به مخاطبان خود بازمی گوید و پاسدار، و تجلی گاه اخلاق و ارزش های اخلاقی است .

سیاست روز، 16/7/80

چکیده: هنر دینی آن است که بتواند هدف دین را تحقق بخشد و بدان تعمیم دهد . هنر دینی راه را به مخاطبان خود بازمی گوید و پاسدار، و تجلی گاه اخلاق و ارزش های اخلاقی است .

بی شک بسیاری از جلوه های هنر در ساحت ادیان و یا آیین های مقدس پا به عرصه وجود گذاشته اند . اساسا برخی، مانند رودلف اوتو، معتقدند که دین (امر قدسی) و هنر از دو جهت همانند هستند: 1 . هر دو توصیف نشدنی اند; 2 . هر دو، خصوصیت تنزل و تعالی را برای نظاره کننده فراهم می کنند . این دو آن قدر به هم نزدیکند که حتی ممکن است تجربه زیباشناختی هنری برای برانگیختن تجربه دینی به کار رود . به نظر اوتو، تفاوت بین تجربه زیباشناختی و تجربه قدسی، مثل احساس عظمت از یک سو و دیدار خداوند از سویی دیگر است که به لحاظ درجه حس یا شهود، دو امر متفاوت هستند . تیلور در مثالی می گوید: «اگر شکسپیر داخل اتاق شود، ما باید به احترام او بایستیم; ولی اگر مسیح بیاید، باید زانو بزنیم » .

تعریف هنر دینی

مفهوم هنر دینی در تلقی وحیانی نبوی و علوی تا کنون تعریف و تحلیل نشده است . فقط اندکی از عرفا و تعداد انگشت شماری از نظریه پردازان هنری به چگونگی و چیستی آن اشاراتی داشته اند . با این حال، طی گذر زمان یک تلقی عمومی از هنر در جهان اسلام شکل گرفته که کم و بیش متاثر از زیباشناسی وحیانی بوده و بیشتر به ماده و زیبایی های مادی توجه داشته است و نیز بهره گیری از داده های هنری اقوام وملت های گوناگون، به ویژه ایرانیان در آن به چشم می خورد، ولی با وجود این حیثیت ترکیبی و نیز پراکندگی به لحاظ جغرافیایی، یک نحوه وحدت و انسجام در آن وجود دارد . هنگامی که به گچ بری مسجد قرطبه و سپس یک صفحه از قرآن تزیین شده مصری و آن گاه به ظرف مسین قلم زده کار ایران برخورد می کنید، هر قدر ناآشنا به علم هنر باشید، بلافاصله میان این سه اثر وجود مشترکی می یابید که آنها را به یکدیگر پیوسته می سازد و همین عبارت است از روح هنر اسلامی .

ناگفته نماند که گرچه تعریف هنر دینی مانند خود هنر دشوار است، اما در تمامی تعاریفی که از هنر دینی شده است مفهوم «امر متعال یا قدسی » وجود دارد . در حقیقت، هنر دینی تجربه ای زیباشناختی از امر متعال و قدسی است . مروری بر تاریخ هنر از انسان نخست تا به امروز، بیان گر آن است که امر متعال یا قدسی در هنری که دارای وجه دینی است، گاه با بیان تجریدی محض، نظیر اشکال هندسی تزیینی و گاه در قالب ناتورالیستی و یا اکسپرسیونیستی و گاه با نمایش نمادین و رمزی و تمثیلی جهت ارائه معنا و عمق حس و ایمان و تجربه دینی ظاهر شده است . اما به لحاظ نظری سه رویکرد اساسی در تحلیل شیوه های بیانی هنر دینی و مقدس وجود دارد: 1 . قالب رمز و نماد و به صورت تجریدی و آبستره; 2 . بیان رئالیستی یا ناتورالیستی; 3 . نگرش آیه ای که جمع بین دو روش قبلی است . یقینا منظور از هنر دینی، جمودانگاری بر مناسک یا ظواهر دین نیست و نیز پرداختن به بیوگرافی و زندگی نامه چهره های شاخص دینی نمی باشد; بلکه منظور هنری است که می خواهد حقیقت ذاتی اشیا و پدیده ها و وقایع را برملا سازد . اما متاسفانه گاهی هنر به جنبه های شیطانی و نفسانی آدمی نزدیک شده، از درون ذات خود، که زیبایی است، فاصله می گیرد . امروز هنر تکنولوژیک که سایه خود را دامان گستر نموده است و اصالت روش، اصالت ابزار، اصالت خودبنیادی انسان و اصالت سود و فایده در آن حرف اول را می زند، تا اندازه ای راه فراروی بشریت را تاریک و ظلمانی کرده است . البته برخی اعتقاد دارند که این جلوه های نفسانی و شیطانی اساسا هنر نیستند .

بازشناسی هنر دینی

در بین دین شناسان و دین پژوهان کمتر وفاقی در تعریف دین دیده می شود . به لحاظ تاریخی هم آنچه گذشتگان درباره دین گفته اند و آنچه امروز در این باره گفته می شود، تغایر دارد . ولی یک نکته اساسی را نمی شود کتمان کرد و آن این است که لااقل در قلمرو دین اسلام همه اینها از یک واقعیت و یا از یک حقیقت سخن می گویند . همه این عالمان و اندیشه ورزان پرده از راز یک حقیقت برمی گیرند و حتی می توان آن را تعمیم داد و گفت عالمان دیگر ادیان نیز در پی همان یک حقیقتند که آن حقیت، پاسخ گوی نیاز درونی انسان است . آنان نیز در پی یک حقیقت گم شده اند; ولی آنچه می یابند با دیگری تفاوت دارد . آنچه بشر تاکنون بدان رسیده و از لابه لای سنگ نوشته ها و آثار باقی مانده از غارها و افسانه ها به دست آورده این است که در درازای تاریخ، بشر با دین زاده شده و با دین زیسته و با دین هم می میرد . شاید بتوان گفت سه مقوله است که هر یک از ادیان به گونه ای خاص بدان ها پرداخته و تفسیر خود را از آنها ارائه کرده اند . ولی در این که این مقوله ها برای آنها از اهمیت اساسی و ویژه ای برخوردار است تردیدی نیست . این سه مقوله در حقیقت باور اصلی همه متدینان را می سازد: 1 . باور به خدا; 2 . باور به هدف داری جهان; 3 . باور به نظام اخلاقی . در شرایط کنونی و فضای معاصر، انسان از دین کارکرد روشن و شفافی را می طلبد . انسان خردگرای امروز با ترازوی خردش در پی ارزیابی سود و زیان است . او می کاود تا از لابه لای فرمول های ارائه شده توسط دین و نسخه های پیچیده، راه و معبری برای تحول در درون خود و یا در جامعه بیابد . انتظار بشر از دین این است که در او دگرگونی ایجاد کند; به زندگی و کار و تلاش آنها معنا بدهد; در او نشاط و شادابی ایجاد کند و به او امید بدهد و به انسان ها و انسانیت کرامت ببخشد; ارزش های اخلاقی را پاس بدارد و درصدد احیای آنها برآید . این چیزی است که بشر می خواهد . هنری که بتواند وارد این قلمرو شود و با گذر از میله ها و مرزهای دیجیتالی پا به این وادی نهد و در همین راستا به پیش رود، به یقین هنر دینی خواهد بود . هنر دینی فقط آن نیست که کلیسا و مسجد و معبد را نشان بدهد و یا از بام تا شام از نماز و نیایش بگوید . هنر دینی آن است که بتواند هدف دین را تحقق بخشد و بدان تعمیم دهد . به عنوان نمونه، در دوره ای که پیامبر اسلام برانگیخته شد تا مردم را هدایت کند، شعر و داستان سرایی رونق بازار بود . داستان و شعر یا در خور مجلس طرب بود و یا راهی برای فراهم ساختن حرب . قرآن که از طرف خداوند نازل شد، با بهره گیری از نظم و تخیل شعری و داستان سرایی، محتوای خود را در شکل و قالب زیباتری ریخت و به آنان ارائه کرد . قرآن هنر جدیدی ایجاد نکرد; بلکه از همان هنر موجود و فضای موجود بهره جست و حرف خود را زد; حرف و سخنی که ویژگی دین و آیین خاص را داشت; ولی با همان زیبایی و دلنشینی; بلکه بهتر و پرکشش تر از هنر زمان خویش .

باید توجه داشت که اگر دین به دنبال هدف است و انسان متدین انسان هدف مندی است، لغو بودن و بیهودگی در این حوزه جایی نخواهد داشت . انسان هدف مند، کارش هم هدف مند است و کاری بدون هدف انجام نمی دهد . او غایتی را فرا روی خود می بیند و از آفرینشش نیز هدفی را می جوید . اصلا انسان یعنی تحقق هدف . هنر دینی هنری است که راه را به مخاطبان خود بازمی گوید و یا می نماید . اگر در حوزه دین هنر لغو و بیهوده نداریم، پس هنر بدون پیام نیز نمی توانیم داشته باشیم . اصلا انسان خردورز کار بیهوده نمی کند و آنچه می کند اگر لغو است، پس دینی نیست و چه بسا ضد دین است . هنر دینی هنری است که بر مدار اخلاقی انسانی سیر کند و پاسدار ارزش های اخلاقی باشد; بنابراین هنر دینی در راستای تکامل و زندگی سعادتمند بشری گام برمی دارد; هدف دار و جهت مند است و حریم و حرمت ارزش های اخلاقی را پاس می دارد; بلکه تجلی گاه اخلاق و ارزش های اخلاقی است .

اشاره

نویسنده محترم در این مقاله تلاش می کند با ارائه شاخص ها و معیارهایی بین هنر دینی و غیر دینی تفکیک نماید و در مجموع به نکات خوبی اشاره کرده است . با این حال، مقاله حاضر از دو ضعف و کاستی جدی رنج می برد: نخست آن که در تعریف و تبیین هنر دینی، سخنان ایشان از انسجام لازم برخوردار نیست و از یک مبنای مشترک ریشه نمی گیرد و دیگر آن که شاخص های ارائه شده عمدتا کلی است و انگاره روشنی را از هنر دینی به نمایش نمی گذارد . ملاحظات زیر در این راستا قابل توجه است:

1 . نویسنده در آغاز مقاله میان دین و هنر مقایسه ای کرده است که چندان درست نمی نماید . همچنین ایشان دین را همان «امر قدسی » گرفته است که دقیق و درست نیست . تفسیر دین با امر قدسی، حتی اگر تعبیر درستی باشد، تنها تفسیر دین با یکی از عناصر دین است . هنر به جنبه صوری و ظاهری یک پیام و مضمون مربوط است و ابعاد زیبایی شناختی یک اثر را تامین می کند; حال آن که دین اصولا یک پیام و مضمون الهی است که گاه در قالب هنر و گاه در قالب های دیگر فروریخته می شود; بنابراین مقایسه این دو مقوله به سادگی ممکن نیست و عبارات مقاله بیشتر رنگ ذوقی و استحسانی دارد . به همین ترتیب، مقایسه تجربه زیبایی شناختی و تجربه دینی هم از اساس نادرست است و به هیچ روی نمی توان تفاوت این دو تجربه را به شدت و ضعف دانست . پرداختن به این بحث که در لسفه دین باب گسترده و گشوده ای است، نیاز به فرصت بیشتری دارد .

2 . هر چند نویسنده به درستی تصریح کرده است که تا کنون تعریف و تحلیلی از هنر اسلامی ارائه نشده است، اما بلافاصله هنرهای مسلمانان سده نخست را به عنوان هنر اسلامی خوانده و گچ بری ها، تهذیب ها و امثال آن را دارای روح هنر اسلامی شمرده است . به نظر می رسد که این قضاوت زودهنگام، حتی با مبنای نویسنده در ادامه مقاله سازگار نیست و یا دست کم نتوانسته است آن معیارها را در این جا تطبیق کند .

3 . کسانی که به مقوله ای به نام «هنر دینی » اعتقاد دارند، معمولا در تعریف هنر یکی از این دو رویکرد را اختیار می کنند: برخی دین را به معنای عام آن می گیرند که گاه شامل بسیاری از اساطیر، خرافات و حتی ایدئولوژی های مدرن هم می شود و آن گاه در جست وجوی نقطه مشترک ادیان در طول تاریخ برمی آیند و سرانجام به یک تجربه مبهم از امر متعالی یا آرمانی می رسند . برخی نیز با تکیه بر تعریف ادیان الهی، مضامین و معارف خاصی را در تعریف دین لازم می دانند . به نظر می رسد که نویسنده هر دو گرایش را مطرح ساخته و نتوانسته است موضع روشنی در این زمینه اتخاذ کند . به خوبی می توان نشان داد که در تعریف هنر اسلامی باید اندیشه ها و ارزش های ممتاز اسلامی گنجانده شود .

4 . جدال دیگری که در مبحث هنر دینی وجود دارد، در تعریف هنر و دامنه تاثیر دین بر مؤلفه های یک اثر هنری است . در این جا نیز تقریبا می توان گفت که دو رویکرد اصلی وجود دارد: برخی معتقدند که دین تنها در مضمون و محتوای اثر هنری تاثیر دارد و آنچه مربوط به قالب ها و سبک های هنری است، از دین و مکتب خاصی تاثیر نمی پذیرد . اما برخی بر این باورند که دین حتی در نگاه زیباشناسانه هنرمند نیز تاثیر می گذارد و قالب های خاصی را اثبات یا نفی می کند . نویسنده در این بحث نیز دوپهلو سخن گفته و استدلال خاصی بر یکی از این دو رویکرد مطرح نساخته است .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان