ماهان شبکه ایرانیان

از ماکس وبر تا تصویری که از او داریم

چکیده: پس از افول مارکسیسم، شاید هیچ فیلسوف دیگری به اندازه ماکس وبر در دو دهه گذشته بر روشنفکران دینی ایران تاثیرگذار نبوده است

ایران، 26 و 25/7/80

چکیده: پس از افول مارکسیسم، شاید هیچ فیلسوف دیگری به اندازه ماکس وبر در دو دهه گذشته بر روشنفکران دینی ایران تاثیرگذار نبوده است . از قضا، وبر نیز همچون مارکس در کشور ما دچار بدفهمی و تفسیرهای غلط شده است . وبر نه طرفدار عقلانیت است و نه مدرنیته; بلکه او را باید از منتقدان مدرنیته و از رهبران فکری پسامدرن دانست . مقاله حاضر مروری بر مهم ترین اندیشه های وبر می باشد .

در شناخت وبر متاسفانه اشتباهی صورت گرفته است . وبر را به هیچ وجه نمی توان به عنوان منادی عقل گرایی در حیات سیاسی و اجتماعی معرفی کنیم . او از دو جهت با عقلانیت برخورد می کند: یکی به عنوان موضوعی در جامعه شناسی که می کوشد شیوه عمل انسان ها و شکل گیری روابط و نهادهای اجتماعی را تحلیل کند . از این جهت، وبر عقلانیت را دو دسته می کند: عقلانیت ارزشی و عقلانیت هدف مند . عقلانیت هدف مند عمدتا به کارگیری بهترین ابزار ممکن برای کسب اهداف معین است . وبر معتقد است این نوع عقلانیت در فرهنگ غرب غالب شده و عقلانیت ارزشی کم رنگ شده است; اما در مورد این دو نوع عقلانیت موضع گیری جانب دارانه نمی کند .

جهت دوم، عقلانیت در فلسفه اجتماعی وبر است . در این راستا او متوجه می شود که نوعی عقلانی شدن (عقلانیت ابزاری) در طول تاریخ، به خصوص در عصر مدرن، سمت و سوی حرکت جامعه بشری را از خودش متاثر کرده است . این عقلانیت به ویژه در غرب توانسته است در قالب نهادهایی مانند دولت مدرن (در چارچوب بوروکراسی)، اقتصاد و سرمایه داری و حقوق جدید به وجود آید . عقلانیت در مذهب نیز حاکم می شود و از این طریق حالت های غیر قابل توجیه برای فهم انسانی از دین زدوده می شود و حیرت زدایی می گردد . در این جا وبر معتقد است که فرایند عقلانی شدن، وضعیت بهتری را برای انسان به ارمغان نیاورده است . وبر جمله معروفی دارد: «ذهن گرایی و خودگرایی فزاینده هرگز به معنای وجود آگاهی فزاینده عالم از شرایط زندگی نیست; بلکه بدین معناست که ما می توانیم از طریق فرضیه ها و پیش بینی ها بر هر چیز سلطه پیدا کنیم » .

بر خلاف تلقی برخی افراد، وبر در مورد انواع مشروعیت یا انواع سیادت تلاش می کند نشان دهد که انواع حکومت سنتی پاتریمونیال (پدرشاهی و پدرسالاری)، بوروکراتیک و کاریزمایی بر چه نوع پذیرش درونی در بین اعضای یک جامعه مبتنی است . او به هیچ وجه از سلطه سخنی به میان نمی آورد . از نظر وبر حکومت پاتریمونیال نوعی از حاکمیت نفسی است که برپایه پذیرش عمومی مردم از سنت ها قرار دارد; ولی حکومت سلطانیسم نوعی حاکمیت است که مشروعیت چندانی ندارد و از سنت های مورد قبول مردم دور شده است .

وبر به سه مفهوم «تعقل » ، «طبیعت » و «ترقی » که مفاهیم بنیادین روشن گری و مدرنیته اند اشاره می کند . اجمالا به تعقل اشاره کردم . اما مساله طبیعت و تلاش انسان مدرن در جهت تسلط و غلبه بر طبیعت بسیار مهم است . بیکن معتقد بود که ما دیگر به دنبال حقیقت نیستیم; بلکه شیوه کسب قدرت و غلبه بر دنیای پیرامون مد نظر است . رابطه تعقل و طبیعت در روشن گری بسیار نزدیک است; زیرا تجلی آنچه می شود از هستی فهمید، در طبیعت هست و ما نباید به دنبال چیزی غیر از آنچه که از طریق طبیعت می فهمیم، باشیم . غلبه و سلطه بر طبیعت برای انسان هم لازم است و هم مطلوب ویژگی عمده علوم طبیعی از نظر وبر این است که علاوه بر شناخت، راهکارهای غلبه بر طبیعت را نیز مد نظر دارد . علم جدید که حاصل رابطه تعقل و طبیعت در عصر مدرن و تفکر مدرن است، به این پرسش اصلی می پردازد که اگر بخواهیم از نظر تکنیکی بر زندگی مسلط باشیم، چه باید بکنیم؟ علم از نظر وبر فراتر از این نمی تواند جواب دهد . پاسخ پرسش «چه باید کرد؟» و «چگونه باید به زندگی سامان بخشید؟» را باید از جای دیگر بازجست . البته از نظر وبر علم در دوران مدرن چیزی در کنار بقیه چیزها نیست که انسان بخواهد به هر شکلی از آن برای تامین هدف خود استفاده کند; بلکه محوریت پیدا کرده است . اما علم گرایی و غلبه علم به عنوان نقطه شروع و پاسخ نهایی از نظر او قابل قبول نیست .

مطلب دوم در ارتباط با ویژگی ها یا مظاهر عصر مدرن، بحث سیاست است . برخی وبر را نظریه پرداز بوروکراسی خوانده اند که بسیار تعجب برانگیز است . وبر منتقد اصلی و شاید تنها منتقد ساختار بوروکراتیک در عصر مدرن است و بلای جامعه مدرن و انسان مدرن را بوروکراسی می داند و از واژه معروف «قفس آهنین » استفاده می کند . او معتقد است که بوروکراسی در طول تاریخ به اشکال مختلف در تمدن ها ظهور کرده; ولی ساختار بوروکراتیک یا دیوان سالاری هیچ گاه بر حیات اجتماعی انسان ها غالب نبوده است . این از ویژگی های عصر مدرن است که بوروکراسی به عنوان ساختار تعیین کننده و جهت دهنده به تصمیم گیری ها، هم در شناخت و هم در اجرا دخیل است . ویژگی عمده دولت مدرن، بوروکراتیک مدرن است . به این ترتیب، عشق و نفرت در حیات سیاسی نادیده گرفته می شود و هر چه بیشتر از احساسات و دغدغه های انسانی و فردی فاصله ایجاد می شود . از طرف دیگر، انضباط، ضابطه مندی، سلسله مراتب و به کارگیری تکنیک ها مطرح می شود . به نظر وبر، عامل تعیین کننده در چنین وضعیتی «ساختار» است . از ویژگی های دولت مدرن، یکی دیوان سالاری و دیگری تحزب است . در دولت مدرن آرمان ها جایی ندارند و پا به پای بوروکراتیزه شدن، آرمان زدایی می شود . ساختار حزبی مدرن نیز درگیر این مختصات دیوان سالاری شده است . احزاب فقط زمینه کسب قدرت برای بازیگران سیاسی شده اند و دیگر آرمانی نیست تا به دنبال آن باشند و نیز عنصر تعیین سرنوشت انسان هابه دست خودشان که قاعدتا باید از طریق تحزب تعیین شود، عملا تحقق پیدا نمی کند . احزاب فوق العاده بوروکراتیزه شده اند و عقلانیت ابزاری هم در احزاب غلبه پیدا کرده است .

در همین ارتباط مفهوم «کاریزما» جایگاه و اهمیت خودش را پیدا می کند . به نظر من، کاریزما به شکلی که مطرح می شود، ارتباطی با نظر وبر ندارد . «کاریزما» واژه ای است که وبر برای رهبران استثنایی یا قدرتمند و صاحب نفوذ به کار می برد . این واژه، طیف وسیعی را از پیامبران تا رهبران فریبکار شامل می شود . یکی از انواع کاریزما، کاریزمای انقلابی است که می تواند علیه سیستم سنتی باشد . از نظر وبر، انواع کنش انسانی به چهار دسته قابل تقسیم است: عقلانی معطوف به هدف; عقلانی معطوف به ارزش; سنتی و عاطفی . منشا پذیرش کاریزما سه حالت ممکن است: یا صرفا ارزشی است، یا صرفا عاطفی است و یا در مرز ارزش و عاطفه قرار می گیرد .

یک وجه مهم دیگر در سیاست مدرن از نظر وبر، توجه به همزادی و مکمل بودن دولت مدرن و سرمایه داری نسبت به یکدیگر است . سرمایه داری نیز به شکل سازمان ها و به اصطلاح تشکل های بسیار بزرگ درمی آید و لذا دچار همان مشکلاتی می شود که هر ساختار بوروکراتیک دیگری گرفتار آن است . از نظر وبر، انسان مدرن و معاصر در یک قفس آهنینی که در اقتصاد، سیاست و فرهنگ ساخته شده، گرفتار است .

بحث مهم دیگر در آثار وبر، رابطه اخلاق و سیاست است . وبر به دو نوع اخلاق اشاره می کند: اخلاق عقیدتی و اخلاق مسؤولیتی . منظور از اخلاق عقیدتی، باورهای دینی، ایمانی و ارزشی به معنای عام است . وبر عمدتا عشق و نیکی را به عنوان ویژگی های برجسته اخلاق عقیدتی مطرح می کند و ایمان مذهبی را که به دنبال ارزش های متعالی است مورد نظر دارد . اخلاق مسؤولیتی نیز عبارت است از آنچه در آن نسبت به عواقب کار احساس مسؤولیت می شود . استفاده از زور و خشونت برای انجام آنچه دولت ها خودشان را مکلف به آن می دانند، از ویژگی های اخلاق مسؤولیتی است .

مدرنیته در واقع حیرت زدایی می کند; به این معنا که نگرش، دید و دغدغه و گرایش به فکر کردن یا پرداختن به موضوعاتی که ماورای دنیای پیرامون است، کنار می رود . از نظر وبر، انسان معاصر به سوی طرد ظریف ترین ارزش های متعالی سوق داده می شود . خلا ارزشی و عدم پاسخ گویی به پرسش های درونی انسان مدرن از نظر وبر یک مشکل اساسی است .

شما می توانید زمینه های تفکر پسامدرن را در آثار وبر ببینید . متفکران پسامدرن، رابطه دنیای سرمایه داری با کشورهای حاشیه یا جهان سوم را رابطه سلطه گرانه می دانند و معتقدند که به هیچ عنوان ضروری نیست که بقیه کشورهای دنیا نیز تجربه غرب را تجربه بکنند . از طرف دیگر، وبر ضرورتا روند تاریخی را یک روند رو به بهبود و پیشرفت نمی بیند .

یک مورد دیگر در باب ارتباط بین تفکرات وبر و بحث های پسامدرن این است که او ویژگی های جامعه مدرن، مثل حرفه ای شدن، تقسیم کار، عقلایی شدن، انضباط و ... را در جامعه سرمایه داری و جامعه سوسیالیستی یکسان می بیند .

از دیگر مسائل مشترک بین وبر و پسامدرن، بحث دیسیپلین است . هیچ دوره ای از تاریخ بشر به اندازه عصر مدرن نتوانسته است افراد را بدون دردسر مطیع کند; چرا که افراد ناخودآگاه می پذیرند که ناگزیر به اطاعت از بعضی امور هستند; بنابر این، دیسیپلین مساله عادت افراد به اطاعت کردن است . در دوره های پیش از عصر مدرن ممکن بود درجات مختلفی از تنوع را شاهد باشیم; اما هر چه از عصر مدرن می گذرد، چنین چیزی ناممکن تر می شود; یعنی همه افراد یک جور عمل می کنند و به دنبال چیزهای مشابه هستند .

حرف وبر این است که آنان که به نجات انسان در عصر مدرن توسط اقتصاد سرمایه داری، سیاست لیبرال، تحزب و عقلانیت نشسته اند، بر خطا هستند . او معتقد است باید راه دیگری جست . وبر نمی گوید به گذشته برگردیم; بلکه اخلاقیات و حتی دین، اخلاق دینی و ایمان را به میان می آورد . او معتقد است که اگر ارزش ها احیا شوند، می توانند زندگی انسان را از این وضعیت نجات بدهند . اما این که ارزش ها چیست، بحث دیگری است که دغدغه هابرماس است . هابرماس به «اخلاق گفت وگویی » پناه می برد و می گوید بشر اگر در ورطه عقلانیت ابزاری و منافع شخصی بیفتد، فاتحه آزادی خوانده شده است . هابرماس معتقد است انسان ها فی نفسه عاقلند; اما باید این انسان های عاقل را در ارتباط با یکدیگر به عنوان افراد انسانی قرار داد تا بتوانند از طریق گفت وگو به مبنای ارزشی برای زندگی بهتر دست پیدا کنند . البته او دو مانع عمده در این مسیر می بیند: یکی پول و دیگری قدرت سیاسی . هر چه دنیای اقتصاد و سرمایه داری مدرن از قوانین خود بیشتر پیروی کند و عقلانی تر و غیر شخصی تر شود، کمتر قابل جمع با یک اخلاق مذهبی برادرانه است .

خلاصه آن که وبر غرب محور نیست; فردگرا نیست; اصالت را صرفا به فرهنگ نمی دهد; لیبرال - بورژوا نیست و به عقل اصالت نمی دهد; ولی ضد عقلانیت هم نیست و به عقلانیت ارزشی اصالت می دهد .

اشاره

در دهه های اخیر، ماکس وبر یکی از پرتاثیرترین متفکران غرب بر روشنفکران ایرانی، به ویژه روشنفکران دینی بوده است . نظریه های وبر به ویژه پس از افول مارکسیسم در ایران رونق بیشتری یافت; چرا که در دنیای غرب نیز ماکس وبر یکی از منتقدان یا رقیبان جدی مارکس تلقی می شده است . از قضا وبر نیز همچون مارکس در کشور ما دچار بدفهمی و تفسیرهای غلط شده و غالبا او را به عنوان یک متفکر مدرنیته معرفی کرده اند . مقاله حاضر هرچند برای تبیین آرای گسترده وبر، کوتاه و نابسنده است، ولی در همین فضای محدود توانسته است رؤوس اندیشه های وبر را به شکلی سازگار و سامان مند ارائه کند . اگر چه در برخی مباحث جزئی می توان با نویسنده محترم به گفت وگو نشست و در تبیین پاره ای واژه ها دقت و تامل بیشتری کرد، ولی در مجموع، گزارش ایشان از منظومه فکری وبر شایان توجه و تقدیر است و جا دارد که این فیلسوف و جامعه شناس غرب با همین رویکرد به خوانندگان ایرانی بیشتر و بهتر معرفی شود .

همین جا باید به یک مساله مهم فرهنگی در کشور اشاره کرد که متاسفانه گاه ضایعات فراوانی را بر جای می گذارد و مسؤولان فرهنگی کمتر در پی چاره جویی آن برآمده اند و آن این است که انتقال اندیشه و فرهنگ به کشور ما از هیچ برنامه و سیاست مشخصی تبعیت نمی کند و این حوزه بیشتر به سلیقه ها و شانس و اتفاق وانهاده شده است . معرفی نادرست اندیشه های دیگران، تورم در یک حوزه و خلا در حوزه های دیگر و بی توجهی به نیازهای حقیقی و اساسی جامعه فرهنگی کشور، از جمله پیامدهای این واقعه است .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان